eitaa logo
دوشکاچی
132 دنبال‌کننده
232 عکس
64 ویدیو
0 فایل
📘کتاب #دوشکاچی 🎙خاطرات #علی_حسن_احمدی 📖چاپ اول : سال۹۸ 📚ناشر : #سوره_مهر 📍موضوع : #دفاع_مقدس ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🇮🇷 @dooshkachi 💻 dooshkachi.blog.ir ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯ 🌍اخبار رسمی ما را فقط از این کانال پیگیری بفرمائید.
مشاهده در ایتا
دانلود
📸 حواله‌ی یخچال 🌹 بعد از عملیات توسط فرماندهان ارشد مورد قدردانی قرار گرفت و حواله خرید یک دستگاه یخچال به قیمت ۱۳۰۰۰ تومان به او اهداء شد. گویا در منزلش هم یخچال نداشت. با شنیدن درد و دل «حیدری» از بچه‌های و بیان مشکل عمل چشم برادرش، گفت: «این حواله رو بگیر و برای خودت بفروش و با پولش برادرت رو معالجه کن» (.....) هزینه‌ی عمل حدود ۸۰۰۰ تومان شد و حیدری ۵۰۰۰ تومان مابقی را برگرداند، اما شهید فرهنگیان با تعجب از او پرسید: «این چیه آوردی؟!» پاسخ داد: «مابقی پول حواله است. خدا رو شکر مشکلم حل شد.» شهید فرهنگیان معاون گردان را صدا زد: «سلیمانی! این ۵۰۰۰ تومان پیش تو امانت باشه. ببین کی گرفتاره؛ هر کی مشکلی داشت، از این پول کمکش کن.» بعد هم چون سلیمانی اهل بود، به شوخی به او گفت: «مواظب باش پارتی‌بازی نکنی و همه رو به کنگاوری‌ها بِدی ها! ببین کی گرفتاره؛ به او کمک کن.» 📖خاطراتی جذاب از این شهید بزرگوار را از زبان راوی کتاب دنبال کنید 📚 کتاب 🎙خاطرات 📘چاپ اول : سال ۱۳۹۸ 📒انتشارات 📍موضوع : 🗓بزودی وارد بازار نشر کتاب خواهد شد ... ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🇮🇷 @dooshkachi 📲💻 dooshkachi.ir ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🔸نبرد نفس‌گیر در کاتو 📖آتش‌بارهای ما همچنان با شدت تمام بر دامنه غربی ارتفاع کاتو و روی آن اجرای آتش می‌کردند. زمان زیادی نگذشت که نیروهای دشمن روی ارتفاع مستقر شدند. بر اثر شلیک گلوله‌های فراوان، دوباره قنداق قبضه‌ها توی زمین فرو رفت. در همین هنگام برادر صفایی خودش را با یک ماشین به ما رساند و با حالتی سراسیمه گفت: «زود باشید! سریع بجنبید، قبضه‌ها رو جمع کنید و همه رو بریزید پشت ماشین‌ها. باید برگردید عقب. اگه همینجا وایسید، ممکنه اسیر بشید. نیروهای دشمن دارند کاتو رو دور می‌زنند و به این سمت پیشروی می‌کنند. اگه برسند و پل رو تصرف کنند، همه اسیر میشیم.» فرصت کافی برای جابجایی قنداق‌ها وجود نداشت. هر کاری کردیم تا آنها را بیرون بکشیم، موفق نشدیم؛ حتی آنها را با سیم بُکسُل هم به ماشین بستیم، بلکه این‌طوری از زمین جدا شوند، اما این کار هم بی‌فایده بود. زمان به سرعت می‌گذشت و نیروهای دشمن هر لحظه به ما نزدیک‌تر می‌شدند... 👈تکمیلی خاطره در کتاب 📚خاطرات 📒 🌐 خرید اینترنتی کتاب👇 https://bistoonart.com 🇮🇷 @dooshkachi