#داستان
• اتومبیل نفرین شده! 🚗
گلوریا: #type2
پارت اول: بعد از آن مدرسه ،دینی در یک کلیسای جامع در شهر گرینویچ در
ایالت کنتیکت شاغل شدم.
من برای آشنایی با اجتماع در آنجا به یک ضیافت ناهار روحانیون محلی رفتم و در آنجا با "جیم" آشنا شدم که یک کشیش پروتستان از شهری در همسایگی آنجا بود.
من و جیم، هر دو جوان بودیم و به تازگی پدر شده بودیم و در خلوتمان این فکر به سراغمان آمده بود که آیا کشیش شدن چیزی مانند خالکوبی در زمان مستی است یا خیر؟، موضوعی که نیاز داشتیم با کمی احتیاط بیشتر به آن فکر کنیم.
من و جیم، که نیازمند حمایت بودیم قبول کردیم ماهی یکبار برای صرف صبحانه در یک رستوران کوچک همدیگر را ببینیم و یکدیگر را در جریان سرویسهای نیایش روز قبل قرار دهیم و درباره پیروزی ها و ناملایمات خدمت در کلیساها گفت و گو کنیم.
ما به سرعت باهم دوست شدیم.
@Eema_Ennea | #ادمین_یوحنا
ایما | شخصیت شناسی انیاگرام
#داستان • اتومبیل نفرین شده! 🚗 گلوریا: #type2 پارت اول: بعد از آن مدرسه ،دینی در یک کلیسای جامع
#داستان
• اتومبیل نفرین شده! 🚗
پارت دوم: در یک روز دوشنبه من و جیم برای صرف صبحانه همیشگی به طور هم زمان وارد محوطه پارکینگ آن رستوران کوچک شدیم؛ در کمال تعجب او مدل جدید شورولت "سابربن" را میراند.
همان طور که او را در زمان پارک ماشینش تماشا میکردم پیش خودم خندیدم؛ بیشتر به نظرم آمد کسی دارد یک کشتی کروز کارناوال را به لنگرگاه می آورد تا اینکه ماشین پارک کند.
همان طور که از اتومبیل بیرون آمد و دکمه قفل روی جاسوییچی خود را فشار میداد به او گفتم: «برای یک دستیار کشیش، اتومبیل زیبایی است. افزایش حقوق داشتی؟»
او آهی کشید و در حالی که سرش را تکان می داد، گفت: «قصه اش طولانی است.»
من در حالی که در رستوران را برای ورود او باز نگه داشته بودم گفتم «خب، منتظرم تا بشنوم.»
جیم در زمان نوشیدن قهوه و صرف املت یونانی به من گفت که چگونه او و همسرش "کارن" ، مالکان مفتخر این شورولت سابربن شده اند.
@Eema_Ennea | #ادمین_یوحنا
ایما | شخصیت شناسی انیاگرام
#داستان • اتومبیل نفرین شده! 🚗 پارت دوم: در یک روز دوشنبه من و جیم برای صرف صبحانه همیشگی به طور
#داستان
• اتومبیل نفرین شده! 🚗
پارت سوم: داستان به یک بنگاه دار موفق میانسال به نام "گلوریا" مربوط میشد که عضو فعال و محبوب انجمنشان بود.
گلوریا خونگرم و خوش مشرب و بیش از حد بشاش بود. او میدانست با دیگران چگونه رفتار کند تا با او احساس دوستی کنند. او مجری یک برنامه محبوب مطالعه کتاب مقدس برای دختران دبیرستانی بود و آنها را تشویق می کرد در هر شرایطی، زمانی که نیاز به کمک دارند با او تماس بگیرند یا به منزل او مراجعه کنند. او در زمینههای مختلف از آموزش مذهبی به کودکان گرفته تا هدایت تیم محلی سافت بال داوطلب بود.
چند هفته پیش که جیم دخترهای دوقلو خود را با نیسان "سنترای" قراضهاش به پیش دبستانی میبرد گلوریا پشت چراغ قرمز کنار او میایستد و اتومبیل او را ،میبیند برای او بوق میزند، دست تکان میدهد، برای دخترها شکلک در میآورد و برایشان چند بوسه میفرستد. وقتی چراغ سبز شد جیم به علامت خداحافظی برای گلوریا دست تکان میدهد و دور میشود.
@Eema_Ennea | #ادمین_یوحنا
ایما | شخصیت شناسی انیاگرام
#داستان • اتومبیل نفرین شده! 🚗 پارت سوم: داستان به یک بنگاه دار موفق میانسال به نام "گلوریا" مربو
#داستان
• اتومبیل نفرین شده! 🚗
پارت چهارم: جیم وقتی دور میشود از توی آینه متوجه، نگاه گلوریا به اتومبیلش میشود که حالت کسی را داشت که به یک جعبه توله سگهای سرراهی نگاه میکند.
منصفانه بگویم گلوریا نگران وضعیت ساختاری اتومبیل جیم شد.
سنترای ده ساله جيم نیمی به قدرت دعا و نیمی دیگر به نوارچسب پهن بند بود.
روی بدنه اتومبیل جیم از سپر جلو تا سپر عقب جای تورفتگی سپر دیده می شد و اگزوز آن نیز با یک چوب لباسی به قسمت زیر آن وصل بود و موتورش
صدای جنگنده اف - پانزده می داد.
یک شنبه بعد، وقتی جیم و خانوادهاش از کلیسا به منزل بازگشتند، گلوریا را مقابل ورودی منزلشان دیدند.
گلوریا مانند تماشاچیان تشویق کننده در مسابقات کالج کنار یک اتومبیل شورولت "سابربن" ایستاده بود و در حالی که روی نوک انگشتان پای خود بلند شده بود برای آنها دست تکان میداد. جیم و کارن به این فکر می افتند که شاید منزلشان را اشتباه آمده اند یا وارد ورودی اشتباهی شدهاند.
@Eema_Ennea | #ادمین_یوحنا
ایما | شخصیت شناسی انیاگرام
#داستان • اتومبیل نفرین شده! 🚗 پارت چهارم: جیم وقتی دور میشود از توی آینه متوجه، نگاه گلوریا به
#داستان
• اتومبیل نفرین شده! 🚗
پارت پنجم: آنها در حال باز کردن کمربند ایمنی خود بودند که گلوریا به طرف آنها آمد و آنقدر با سرعت حرف زد که آنها فکر کردند گویا به زبان دیگری صحبت میکند، بعد از اینکه از اتومبیل پیاده شد. گلوریا گفت که او بهترین دستیار کشیش است که تا به حال دیده و در حالی که اشک های خود را پاک میکرد به طرف دیگر اتومبیل رفت و با حرارت و آب و تاب تعریف کرد که چگونه کارن نیز همسر نمونهی یک کشیش است.
بعد دو قلوها از اتومبیل پیاده شدند و در اطراف شورولت جدید مشغول جستوجو شدند، گلوریا توضیح میدهد که چگونه تماشای جیم در پشت چراغ قرمز در آن روز در سنترای قدیمی قلب او را شکست و او را نگران ایمنی خانواده کرد.
او متوجه شد که خانواده جیم بـه اتومبیل تازه ای نیاز دارند و احتمالاً با توجه به دستمزد جیم قدرت خرید آن را ندارند؛ در نتیجه او تصمیم گرفت این اتومبیل جدید را برای آنها بخرد و این کار را کرد.
جیم و کارن با دیدن این صحنه زبانشان بند آمد.
این معامله نوعی احساس دلواپسی و سردرگمی در آنها ایجاد کرد. آنها برای بیان قدردانی و دلواپسی خود بابت پذیرش چنین هدیه گران بهایی دنبال واژه می گشتند، اما گلوریا پذیرای پاسخ نه نبود.
@Eema_Ennea | #ادمین_یوحنا
ایما | شخصیت شناسی انیاگرام
#داستان • اتومبیل نفرین شده! 🚗 پارت پنجم: آنها در حال باز کردن کمربند ایمنی خود بودند که گلوریا ب
#داستان
• اتومبیل نفرین شده! 🚗
پارت آخر: گلوریا در حالی که سوییچ را به زور کف دست جیم میگذاشت، گفت: «جيم، من سعادتمندم که این نعمت نصیب من شده است.»
بعد از تعریف اتفاقاتی که رخ داد، جیم به من گفت: «من میدانم که گلوریا نیت خوبی داشت، اما آن اتومبیل نفرین شده است بقیه کشیشها در کلیسا غر میزنند، چون به کسی تا کنون اتومبیل داده نشده است. کارن آن را نمی راند، چون نمیتواند از روی فرمان خیابان را ببیند و از یک ناو هواپیمابر هم بیشتر بنزین مصرف میکند.»
من گفتم: «نمیتوانی با گلوریا صحبت کنی و به او بگویی که اوضاع جالب نیست و آن را برگردانی؟»
جیم سرش را تکان داد و گفت: شوخی میکنی؟ هربار که من او را می بینم از من می پرسد آیا هنوز آن شورولت را دوست داریم یا خیر و اگر کمک دیگری از دست او بر می آید، تعارف نکنم.»
@Eema_Ennea | #ادمین_یوحنا
ایما | شخصیت شناسی انیاگرام
• وقتی #type5 احساس امنیت میکنه چه شکلی میشه؟💆🏻♀️ بخش اول : تیپ پنجیها وقتی احساس امنیت میکنن،
• وقتی #type5 احساس امنیت میکنه چه شکلی میشه؟💆🏻♀
بخش دوم : تفاوتشون به حدی چشمگیره که مردم میگن: «خدای من چه اتفاقی افتاده؟ چرا این یهویی انقدر پـرانـرژی، با اعتمادبه نفس و پرحرف شده؟»
@Eema_Ennea | #ادمین_ماریا
ایما | شخصیت شناسی انیاگرام
• ویژگی های کلی #type7🔍 بخش پنجم: برونگرا و خوش مشرب هستن و به جهت اینکه خیلی انرژیشونو از دنیای بی
• ویژگی های کلی #type7🔍
بخش ششم: درحالت ناسالم با تعهد مشکل دارن. اونها همیشه در تعهد نسبت به مسائل کاری، انجام و پرداخت به موقع اقساط، کارایی که زمان بندی مشخصی داره و...مشکل دارن و دوست دارن زندگیشونو کامل، تحت اختیار خودشون داشته باشن. استقلال فردی براشون خیلی مهمه و برخلاف تیپ های یک و شیش با مسئولیت و تعهد مشکل دارن. حتی آبشون با قوانین و مقررات، ضابطه، چهارچوب و هرچیزی که اونا رو محدود میکنه و در یک قالب مشخص نگه میداره تو یه جوب نمیره.
@Eema_ennea | #ادمین_مانیا
ایما | شخصیت شناسی انیاگرام
• گناه مرگبار #type5 📚 بخش سوم: ما اغلب مواقع واژه طمع رو نمیشنویم، اما طمع گناه مرگبار تیپ پنج هاس
• گناه مرگبار #type5 📚
بخش چهارم: تیپ پنج ها که از مسئله «کافی نبودن» میترسن، نیاز های خودشون رو کاهش میدن و اساسیترینها در زندگی خودشون رو جمعآوری میکنن تا یه زندگی خودکفا در زمان حال و آینده رو برای خودشون تضمین کنن. این وضعیت باعث میشه اون ها، هم روی منابع متعدد، زمان و انرژی خودشون و هم مکان فیزیکی، اطلاعات شخصی، تنهایی و حریم شخصی خودشون سرپوش بزارن و پنهانکاری کنن.
@Eema_Ennea | #ادمین_هرماینی
• وقتی #type6 احساس امنیت میکنه چه شکلی میشه؟💆🏻♀
بخش اول : وقتی تیپ ششیها احساس امنیت میکنن، به ویژگیهای مثبت تایپ نه نزدیک میشن، اینجوری کمتر نگران تهدیدهای معمول و ذاتی در محیط زندگیشون میشن.
@Eema_Ennea | #ادمین_ماریا
اگه نمیدونی اینجا چه خبره
و از این اعداد سر درنمیاری
یه سر به کانال "راهنما" بزن👀👇🏻
@EnneaTest @EnneaTest