•حرفای آرامبخشی که #type9 به خودش میزنه:
_من دیده میشم! من آرامش دارم و رو به جلو حرکت میکنم.
@Eema_Ennea | #ادمین_میونگ
ایما | شخصیت شناسی انیاگرام
• وقتی #type3 احساس امنیت میکنه چه شکلی میشه؟💆🏻♀ بخش اول : وقتی که تایپ سهها احساس امنیت میکنن
• وقتی #type3 احساس امنیت میکنه چه شکلی میشه؟💆🏻♀
بخش دوم : تیپ سه ها تو حالتی که احساس امنیت دارن کمتر حس رقابت با دیگران و دفاع از خودشونو دارن و دارای انرژی بیشتری هستن که به خانواده و دوستان اختصاصش میدن. اونا که دیگه نیازی نمیبینن مدیریت کارا رو برعهده بگیرن، بیشتر به اون چیزی که برای گروه خوبه اهمیت میدن و میخوان به ورژن قدرتمندتر و بهتر از خودشون تبدیل بشن.
@Eema_Ennea | #ادمین_ماریا
ایما | شخصیت شناسی انیاگرام
• گناه مرگبار #type6 ☠ بخش اول: تیپ شش ها فوق العادن، اما یه جنبه سیاه دارن که باید از خودشون در بر
• گناه مرگبار #type6 ☠
بخش دوم: ترس زمانی پدید میاد که شما در برابر منبع آشکار و فوری خطر قرار دارید، مثل وقتی که شخصی که نقاب دروازهبان های هاکی رو زده و یه اره برقی رو بالای سرش نگه داشته، با لگد در خونتون رو باز میکنه و شما رو دنبال میکنه. اضطراب، در مقایسه، یه نوع حس مبهم و معلق نگرانی هس که درواکنش به یه تهدید ناشناخته یا بالقوه -که شاید هیچوقت هم واقعی نشه- پدید میاد. احساس اضطراب همون احساسی هست که وقتی تصور میکنید اگه فردی با نقاب دروازهبان هاکی و یه اره برقی در دست شمارو دنبال کنه، بهتون دست میده. ترس میگه:«واقعه اشتباهی داره رخ میده!» در حالی که اضطراب بیشتر شبیه پیشبینی هست:«اگه این اتفاق یا اون اتفاق بیافته، چی میشه؟» یا «چی میشه اگه... چی میشه اگه...؟» شکل شعار انتخاباتی دارن.
@Eema_Ennea | #ادمین_هرماینی
#داستان
• سفر انیاگرام!✈️
پارت اول: من به مدت ده سال در مقام کشیش مؤسس کلیسایی در ایالت کنتیک خدمت کردم. من مردم را دوست داشتم اما در سال هفتم که یکشنبهها بهطور میانگین پانصد نفر شرکت کننده داشتیم، کم آورده بودم. آشکار بود که کلیسا به کشیشی با بخششهای متفاوت نیاز داشت که برخلاف روحیهٔ کارآفرینانهٔ من، زمامداری ثابت قدم باشد. برای حل مشکلات، تلاش بسیاری کردم، اما هرچه بیشتر تلاش کردم، اوضاع بدتر شد. زمانی که آنجا را ترک می کردم، سردرگرمی، احساسات جریحهدار و سوءتفاهم کم نبود.
بعد از رفتن از آنجا، سردرگم و ناامید بودم. درنهایت، دوست دلسوزی مرا به ملاقات با برادر دِیو تشویق کرد.
او راهب هفتادسالهٔ بندیکتین و رهبری معنوی بود.
اولین باری که برادر دِیو را دیدم، لباسی سیاه رنگ بر تن و صندل به پا داشت و در میدان پوشیده از چمن در انتهای راه ورودی به صومعه منتظر ایستاده بود تا به من خوشامد بگوید. از نحوهای که با دو دست خود دستان مرا گرفت تا لبخند و کلامش که گفت:《خوش آمدی مرد مسافر، آیا میتوانم شما را یک فنجان قهوه مهمان کنم؟》 متوجه شدم به مکان درستی آمدهام.
او یک رهبر معنوی خرمند است که میداند چه زمان تسلی بخشد و چه هنگام به مقابله بپردازد.
@Eema_Ennea | #ادمین_گلسا
ایما | شخصیت شناسی انیاگرام
#داستان • سفر انیاگرام!✈️ پارت اول: من به مدت ده سال در مقام کشیش مؤسس کلیسایی در ایالت کنتیک خدمت
• سفر انیاگرام!✈️
پارت دوم: در طول چند جلسهٔ ابتدایی، وقتی من به توصیف فهرست بلندبالای محاسبات اشتباه و اشتباهاتی پرداختم که در زمان خدمتم انجام داده بودم، بررسی که مرا دلخور و عصبی می ساخت، برادر دِیو با شکیبایی به سخنان من گوش داد. چرا این همه حرف زده بودم و کارهای فراوان انجام داده بودم که در آن مقطع درست به نظر رسیده بودند، اما حالا در بررسی، این کارها به وضوح بیمعنا و در مواقعی برای من و سایرین زیانمند به نظر میرسند؟ چطور میشود انسان این مقدار کورسو باشد و هنوز اجازهٔ رانندگی داشته باشد؟ برای خودم هم غریبه بودم.
در جلسهٔ چهارم احساس کردم دارم به فرد گم شده و نیمهدیوانهای شباهت پیدا میکنم که در جنگل به دنبال راه خروج میگردد و در عینحال با صدای بلند با خود جروبحث میکند که چرا اصلا گم شده است.
برادر دِیو با این پرسش که:《چرا اینجا هستی؟》مرا از آن حالت سرگردان بیرون آورد.
من گفتم:《معذرت میخواهم.》 گویا کسی روی شانهٔ من زد و مرا از آن حالت رؤیاگونه بیرون آورد.
او لبخندی زد و در صندلی خود خم شد:《شما چرا اینجا آمدی؟》
@Eema_Ennea | #ادمین_گلسا
ایما | شخصیت شناسی انیاگرام
• سفر انیاگرام!✈️ پارت دوم: در طول چند جلسهٔ ابتدایی، وقتی من به توصیف فهرست بلندبالای محاسبات اشت
• سفر انیاگرام!✈️
پارت سوم: برادر دِیو در زمینهٔ طرح پرسش های به ظاهر به شدت ساده که تا زمان پاسخگویی متوجه دشوار بودن آنها نمیشوی، مهارت داشت. من به پنجرهٔ سرباندود دیوار پشت سر او نگاه کردم. از پنجره درخت عظیم نارونی را دیدم که شاخههای آن زیر فشار شدید باد به سوی زمین خم شده بودند. سعی کردم واژههایی را بیایم تا بتوانم حرفهایم را بیان کنم، اما نتوانستم. واژههایی که به ذهنم میرسیدند، واژههای خودم نبودند اما کاملا آنچه را که میخواستم بیان کنم، بازتاب دادند.گفتم:《من واقعا خودم را نمیشناسم، من میخواهم کار درست را انجام دهم اما اینکار را نمیکنم و در عوض، کاری را که از آن متنفرم انجام میدهم.》 و اینگونه، مردی را به تعجب انداختم که اگرچه همواره برای یادآوری شماره ی تلفن همراه خود مشکل دارد، اما به سهولت میتواند کلام پل مقدس از فصل هفتم انجیل را به زبان بیاورد.
برادر دِیو با نقل آیهای از آن فصل پاسخ داد:《من میخواهم کاری را که خوب است، انجام دهم، اما انجام نمیدهم. من نمیخواهم کاری را که اشتباه است، انجام دهم، اما بههرحال انجام میدهم.》
@Eema_Ennea | #ادمین_گلسا
ایما | شخصیت شناسی انیاگرام
• سفر انیاگرام!✈️ پارت سوم: برادر دِیو در زمینهٔ طرح پرسش های به ظاهر به شدت ساده که تا زمان پاسخ
• سفر انیاگرام!✈️
پارت چهارم: برای لحظاتی سکوت کردیم و به کلام پل که همچون ذراتی در پرتو خورشید در هوای بین ما میچرخید و میدرخشید، توجه کردیم.
سرانجام به این حالت رویایی پایان دادم و گفتم:《برادر دِیو نمیدانم چه کسی هستم یا چگونه وارد این موقعیت نابسامان شدهام، اما ممنون میشوم به من کمک کنید تا بفهمم بر من چه میگذرد.》
برادر دِیو خندید و به صندلی خود تکیه داد و گفت:《بسیار خب، حالا میتوانیم شروع کنیم.》
در دیدار بعدی، برادر دِیو پرسید:《آیا با اینیاگرام آشنا هستی؟》
در صندلی خود جابهجا شدم و گفتم:《کمی، اما از آن نوع داستانهای عجیب است.》 وقتی دربارهٔ آشنایی اولیهام با اینیاگرام در اوایل دههٔ 1990، زمانی که دانشجویی در یک صومعهٔ بنیادگرا بودم، صحبت کردم، برادر دِیو تکانی خورد و خندید.
آن زمانی که در تعطیلات آخر هفته بهسر میبردم، به نسخهای از کتاب پدر ریچارد راهر بهنام کشف اینیاگرام: ابزاری باستانی برای سفر معنوی جدید، برخوردم. هرکدام از نه نوع شخصیت پایه را توصیف میکند. براساس تجربهٔ زندگی خودم و دانشی که برای مشاور شدن اندوخته بودم، باید بگویم توصیفات راهر دربارهٔ این شخصیت ها کاملا دقیق بودند. احساس کردم به طور قطع با منبع خارقالعادهای برای مسیحیان روبهرو شدهام.
@Eema_Ennea | #ادمین_گلسا
ایما | شخصیت شناسی انیاگرام
• سفر انیاگرام!✈️ پارت چهارم: برای لحظاتی سکوت کردیم و به کلام پل که همچون ذراتی در پرتو خورشید در
• سفر انیاگرام!✈️
پارت پنجم: صبح روز دوشنبه از یکی از اساتیدم پرسیدم آیا درباره ی اینیاگرام چیزی شنیده است؟ حالت چهرهاش به گونهای شد که گویی از او درباره ی پنتاگرام سؤال کردهام. او گفت کتاب مقدس طلسم، سحر وجادو، طالع بینی و جادوگران را محکوم میکند -هرچند بهیاد ندارم که هیچکدام از آن ها در کتاب ذکر شده باشد– و اینکه فورا آن را دور بیندازم.
در آن زمان من پروتستانی جوان و تأثیرپذیر بودم و حس کردم واکنش استادم بیشتر به بدگمانی پهلو میزند. بههرحال من از توصیهٔ او، بهجز بخش دورانداختن کتاب در سطل آشغال، پیروی کردم. برای افراد دوستدار کتاب، این گناهی نابخشودنی است. من دقیقا میدانستم نسخهٔ مندرس کتاب راهر در کدام قفسه از کتابخانه ی من در اتاق مطالعهام قرار دارد.
برادر دِیو به من گفت:《خیلی بد است که استادتان شما را از یادگیری اینیاگرام دلسرد کرده است. اینیاگرام برای افرادی که میخواهند در روند زندگی خود تغییر ایجاد کنند و به همان کسی تبدیل شوند که برای آن آفریده شدهاند، مملو از حکمت است.》
من با علم به اینکه بارها خواسته بودم مسیر زندگیام را تغییر دهم و نمیدانستم چگونه این کار را انجام دهم، پرسیدم:《ایجاد تغییر در روند زندگی مستلزم چه چیزی میشود؟》
@Eema_Ennea | #ادمین_گلسا
ایما | شخصیت شناسی انیاگرام
• سفر انیاگرام!✈️ پارت پنجم: صبح روز دوشنبه از یکی از اساتیدم پرسیدم آیا درباره ی اینیاگرام چیزی ش
• سفر انیاگرام!✈️
پارت ششم: برادر دِیو توضیح داد:《این موضوع با خودشناسی مرتبط است. اکثر انسانها تصور میکنند که میدانند چه کسی هستند در حالی که اینطور نیست و نمیدانند. آن ها لنزی را که از طریق آن به دنیا مینگرند مورد پرسش قرار نمیدهند: اینکه از کجا آمده، چگونه به زندگی ما شکل بخشیده و حتی آیا آن دیدگاهی که نسبت به واقعیت ارائه میدهد، واقعی یا تحریف شده است.
نکتهٔ آزاردهندهتر این است که اکثر مردم آگاه نیستند چگونه همان چیزهایی که در دوران کودکی به بقای آنها کمک کردهاند، اینک در بزرگسالی بر سر راهشان قرار گرفته است. آنها خواب هستند.》
درحالیکه چهرهام سردرگم نشان میداد تکرار کردم:《خواب؟》
برادر دِیو نیمنگاهی به سقف انداخت و اخم های خود را درهم کشید.
حالا او کسی بود که در جستوجوی ترکیب درستی از واژههایی بود که قفل پاسخ به این پرسش به ظاهر ساده را باز میکنند.
برادر دِیو درحالیکه با انگشت به من و خودش اشاره میکرد، گفت:《آنچه دربارهٔ خودمان نمیدانیم میتواند، صرف نظر از دیگران، به ما آسیب برساند و آسیب هم خواهد رساند. هرقدر که در ارتباط با نحوهٔ نگرش خود به جهان و زخمها و باورهایی که به کیستی ما شکل دادهاند، در تاریکی و غفلت باقی بمانیم، زندانی تاریخ خود باقی خواهیم ماند و به شکلی بیاراده به زندگی ادامه خواهیم داد و کارهایی انجام خواهیم داد که به خودمان و اطرافیانمان لطمه خواهد زد. درنهایت ما به اشتباهات مکرر در زندگی خود عادت میکنیم که درنتیجه ما را به خواب فرو میبرد؛ اما ما باید از خواب بیدار شویم.》
بیدار شدن، باید بگویم بیش از هر چیز میخواستم بیدار شوم.
ادامه دارد....
@Eema_Ennea | #ادمین_گلسا
ایما | شخصیت شناسی انیاگرام
• وقتی #type8 احساس امنیت میکنه چه شکلی میشه؟💆🏻♀️ بخش اول : تیپ هشتیهای دارای احساس امنیت به سمت
• وقتی #type8 احساس امنیت میکنه چه شکلی میشه؟💆🏻♀️
بخش دوم : تایپ هشتیها در این فضا اصرار نمیکنن که باورها و عقایدشون کاملا درسته، یاد میگیرن به دیگران گوش بدن و به نقطه نظرات دیگران احترام بذارن.
@Eema_Ennea | #ادمین_ماریا
ایما | شخصیت شناسی انیاگرام
• ویژگی های کلی #type9🔍 بخش چهارم: سعی میکنن نسبت به زندگی و دنیا همیشه خوش بین باشن. تفاوتشون با
• ویژگی های کلی #type9🔍
بخش آخر: در حالت ناسالم اهمال کار میشن و کارها رو به تعویق میندازن. براشون لذت و در حال زندگی کردن اهمیت بالایی داره. به همین خاطر کارهای اصلی رو معمولا پشت گوش میندازن و ممکنه خیلی از کارها مثل پرداخت اقساط، قبوض مختلف و... براشون بغرنج باشه. این موضوع احتمالا باعث ناراحتی افراد مهم زندگیشون میشه. تنبلی و به تعویق انداختن کارهای ضروری زندگی از مهم ترین شاخصه های رفتار یه تیپ نه ناسالمه.
@Eema_ennea | #ادمین_مانیا