• مرکز توجه و تمرکز #type5 انیاگرام
آیا قراره از من تقاضای زمان، انرژی و منابع بشه؟😬
@Eema_Ennea | #ادمین_صبح
• مرکز توجه و تمرکز #type6 انیاگرام
آیا من بهترین تصمیمو میگیرم؟ چه اشتباهاتی قراره رخ بدن؟ چه کسی اینجا قابل اعتماده؟🤨
@Eema_Ennea | #ادمین_صبح
• مرکز توجه و تمرکز #type7 انیاگرام
چه چیزی هیجان انگیزه؟
آیا من حس محدود بودن دارم؟
آیا میتونم از درد و رنج فرار کنم؟😖
@Eema_Ennea | #ادمین_صبح
• مرکز توجه و تمرکز #type8 انیاگرام
آیا همه چی به شیوه ای منصفانه و موثر تحت کنترله؟🤔
@Eema_Ennea | #ادمین_صبح
• مرکز توجه و تمرکز #type9 انیاگرام
آیا همه آدما - از جمله من- شنیده میشن؟🥺
@Eema_Ennea | #ادمین_صبح
#تایپ_شناسی #سریال
🎥: Happiness / شادی
- Yoon Sae-bom : #8w7
- Jung Yi Hyun : #6w5
- Han Tae-seok : #8w9
- Bi Kim Dong-heun : #3w2
- Oh Yeon-ok : #3w4
- Oh Ju-hyung : #7w8
🔻برای درخواست و مشاهده تایپشناسی فیلمها به کانالایمامووی مراجعه کنید.
@Eema_Ennea | #ادمین_آسمان و #ادمین_سرپاد
تایپ شناسی کاراکترهای سریال شادی:
- Yoon Sae-bom : #8w7
"من تصمیم گرفتم اینجا زندگی کنم و این خونه منه. چه آلودگی صوتی باشه چه بیماری هاری انسانی، من آدمی نیستم که فرار کنم."
🔻دلیل تایپ شناسی و تحلیل شخصیت Yoon Sae-bom رو تو کانالایمامووی بخونید.
@Eema_Ennea | #ادمین_آسمان و #ادمین_سرپاد
تایپ شناسی کاراکترهای سریال شادی:
- Jung Yi Hyun : #6w5
«به خاطر تو، یکی گم شده. اگه آدم خوبی هستی، باید احساس مسوولیت کنی.»
🔻دلیل تایپ شناسی و تحلیل شخصیت Jung Yi Hyun رو تو کانالایمامووی بخونید.
@Eema_Ennea | #ادمین_آسمان و #ادمین_سرپاد
تایپ شناسی کاراکترهای سریال شادی:
- Han Tae-seok : #8w9
"بیرون پر از آدمهاییه که خونوادههاشون رو از دست دادن. مادرها بچههاشون رو گاز میگیرن و شوهرها زنهاشون رو گاز میگیرن. اگه نمیخوای عزیزانت رو از دست بدی، نباید تردید کنی."
🔻دلیل تایپ شناسی و تحلیل شخصیت Han Tae-seok رو تو کانالایمامووی بخونید.
@Eema_Ennea | #ادمین_آسمان و #ادمین_سرپاد
تایپ شناسی کاراکترهای سریال شادی:
- Bi Kim Dong-heun : #3w2
«وقتی اینترنت وصل بشه، مشهور میشم»
🔻دلیل تایپ شناسی و تحلیل شخصیت Bi Kim Dong-heun رو تو کانالایمامووی بخونید.
@Eema_Ennea | #ادمین_آسمان و #ادمین_سرپاد
تایپ شناسی کاراکترهای سریال شادی:
- Oh Yeon-ok : #3w4
🔻دلیل تایپ شناسی و تحلیل شخصیت Oh Yeon-ok رو تو کانالایمامووی بخونید.
@Eema_Ennea | #ادمین_آسمان و #ادمین_سرپاد
تایپ شناسی کاراکترهای سریال شادی:
- Oh Ju-hyung : #7w8
🔻دلیل تایپ شناسی و تحلیل شخصیت Oh Ju-hyung رو تو کانالایمامووی بخونید.
@Eema_Ennea | #ادمین_آسمان و #ادمین_سرپاد
ایما | شخصیت شناسی انیاگرام
🎊و اما تایپ برندههه🤩🎊 تحلیل تایپهای انیاگرامِ << INTJ >> ها رو از پنج شنبه همین هفته استارت خواهی
طبق قولمون
امروز قراره تحلیل تایپهای انیاگرام #enfp ها رو استارت بزنیم😍
این قسمت: #ENFP های #type1
این enfpها معمولا یه فهرست ذهنی از تمام کارهایی که باید قبل از استراحت و تفریح انجام بدن دارن و برای همین احتمال اینکه برنامه هاشونو به ثمر بروسونن بیشتر میشه👌🏻
@Eema_Ennea | #ادمین_صبح
ایما | شخصیت شناسی انیاگرام
این قسمت: #ENFP های #type1 این enfpها معمولا یه فهرست ذهنی از تمام کارهایی که باید قبل از استراحت
ادامهی: #ENFP های #type1
اونها اغلب احساس میکنن یه منتقد درونی تو ذهنشون هست که برای هرکار اشتباهی حسابی سرزنششون میکنه. اینکه یادبگیرن و بتونن خودشون - و دیگران رو- به خاطر اشتباهات گذشته ببخشن قدم مهمی تو رشد شخصیتی این enfpهاست✨
@Eema_Ennea | #ادمین_صبح
برامون بگید
تاحالا یه ENFP تیپ یک دیدین یا نه🥲👇
https://daigo.ir/pm/VS6aXB
👈🏻| توصیف بیشتر ازشخصیت افراد با تیپ یک رو اینجا بخونید | 👉🏻
👈🏻| توصیف بیشتر از
شخصیت افراد ENFP رو اینجا بخونید | 👉🏻
این قسمت: #ENFP های #type2
این enfpها اغلب با ایده های خودشون دیگران رو جذب میکنن، پتانسیل های مهمی رو تو وجود افراد میبینن و تو مسیر رسیدن به این پتانسیل ها الهام بخش و تشویق گرشون میشن😍
@Eema_Ennea | #ادمین_صبح
ایما | شخصیت شناسی انیاگرام
این قسمت: #ENFP های #type2 این enfpها اغلب با ایده های خودشون دیگران رو جذب میکنن، پتانسیل های مه
ادامهی: #ENFP های #type2
اونها معمولا سخاوتمند و مهربونن اما ممکنه از درون با احساس عمیق تنهایی دست و پنجه نرم کنن؛ چون مدام در حال تامین نیازهای بقین و نه تنها تو تشخیص بلکه تو براورده کردن نیازهای خودشون دچار مشکل میشن💔
@Eema_Ennea | #ادمین_صبح
برامون بگید
تاحالا یه ENFP تیپ دو دیدین یا نه🥲👇
https://daigo.ir/pm/VS6aXB
👈🏻| توصیف بیشتر ازشخصیت افراد با تیپ دو رو اینجا بخونید | 👉🏻
👈🏻| توصیف بیشتر از
شخصیت افراد ENFP رو اینجا بخونید | 👉🏻
این قسمت: #ENFP های #type3
این enfpها سرشار از امید و انرژین و دنبال راه هایی برای تغییر و بهبود جهان اطرافشون میگردن😎
@Eema_Ennea | #ادمین_صبح
ایما | شخصیت شناسی انیاگرام
این قسمت: #ENFP های #type3 این enfpها سرشار از امید و انرژین و دنبال راه هایی برای تغییر و بهبود
ادامهی: #ENFP های #type3
اونها به شدت دوست دارین چندین پروژه رو همزمان انجام بدن و کسب استقلال و امنیت مالی براشون خیلی مهمه. درواقع از هرگونه تجمل و چیزای لوکس خوششون میان. ممکنه انقدر تو این جنبه مادیات غرق بشن که دنیای درونشون رو فراموش کنن و ارزش ها و هویت اصلی خودشون رو زیر سوال ببرن😔🤝
@Eema_Ennea | #ادمین_صبح
برامون بگید
تاحالا یه ENFP تیپ سه دیدین یا نه🥲👇
https://daigo.ir/pm/VS6aXB
👈🏻| توصیف بیشتر ازشخصیت افراد با تیپ سه رو اینجا بخونید | 👉🏻
👈🏻| توصیف بیشتر از
شخصیت افراد ENFP رو اینجا بخونید | 👉🏻
ایما | شخصیت شناسی انیاگرام
• داستان عاقبت پارت سی و پنجم: همانطور که کیک وانیلی را از قالب جدا میکرد و در ظرفی بلوری میگذاش
• #داستان عاقبت
پارت سی و ششم: شارلوت با خنده چشمغرهای رفت. نیشگونی از بازوی اِما گرفت و گفت:«لوسِ بیادب! تو باید من رو بخاطر حضور سراسر نورِ خودم دعوت کنی!»
اِما زیر خنده زد و خواست چیزی بگوید که پسر هفت سالهاش که روی اپن نشسته بود رو به شارلوت با لبخند پهنی گفت:«پس خاله بیا با این برات یه سبیل کلفت مشکی مثل بابام بکشم!»
و با گفتن این جمله ماژیک وایتبرد مشکیاش را بالا آورد. شارلوت محکم به پیشانیاش کوبید و اِما هم از خنده غش رفت.
پسر کار طراحی سبیل را شروع کرده بود. شارلوت نگاهی به کیک انداخت و با پوزخند گفت:«الان این یه ذره کیک به کجای این جماعت میرسه خانم سرآشپز؟!»
@Eema_Ennea | #ادمین_تأویل
ایما | شخصیت شناسی انیاگرام
• #داستان عاقبت پارت سی و ششم: شارلوت با خنده چشمغرهای رفت. نیشگونی از بازوی اِما گرفت و گفت:«لوس
• داستان عاقبت
پارت سی و هفتم: اِما با چشمغرهای نگاهش کرد و گفت:«این کیک رژیمیه. قندش خیلی کمه و حاوی پروتئینه. فقط برای دنیله که رژیم غذایی خاصی داره!»
شارلوت لبهایش را غنچه کرد و یک تای ابرویش را بالا داد. شنیدن اسم دنیل باعث شد ناگهان یادش بیاید کارت هدیه را در کیفش، داخل ماشین جا گذاشته. وقتی دید پسر هم دست از طراحی کشیده و با خنده به اثر هنری خود نگاه میکند، فورا بلند شد و بیرون رفت تا کارت را بیاورد.
@Eema_Ennea | #ادمین_تأویل
ایما | شخصیت شناسی انیاگرام
• داستان عاقبت پارت سی و هفتم: اِما با چشمغرهای نگاهش کرد و گفت:«این کیک رژیمیه. قندش خیلی کمه و
• داستان عاقبت
پارت سی و هشتم: وقتی کیف را با خود آورد، به طبقه بالا رفت و از کمد اِما یک تیشرت سفید دکمهدار با شلوار بگ خاکستری رنگی برداشت. شلوار و تاپش را روی پشتی صندلی چوبی مقابل دراور گذاشت. کت را برداشت و سمت آشپزخانه رفت. همانطور که لکههایش را زیر شیر آب میشست، به اِما گفت:«راستی از امان بخاطر اطلاعاتی که درباره آقای آیسمن داد تشکر ویژه بکن!»
اِما لبخندی زد و پاسخ داد:«قابلتو نداشت... حالا چی کار کردی؟»
شارلوت همانطور که دو طرف لباس را به هم میسابید تا لکه کاکائو از بین برود پوزخندی زد و گفت:«معلومه دیگه.. اخراج!»
@Eema_Ennea | #ادمین_تأویل
ایما | شخصیت شناسی انیاگرام
• داستان عاقبت پارت سی و هشتم: وقتی کیف را با خود آورد، به طبقه بالا رفت و از کمد اِما یک تیشرت سف
• داستان عاقبت
پارت سی و نهم: طرح خنده از اجزای صورت اِما پاک شد. لب گزید و آهسته پرسید:«راه دیگهای وجود نداشت؟»
شارلوت در حالی که بخاطر فشردن لباس، صورتش جمع شده بود زمزمه کرد:«به هیچ عنوان!»
اِما شانههایش را بالا انداخت و تصمیم گرفت دخالتی نکند. سراغ گوشیاش رفت و چند پیام را بالا و پایین کرد. وقتی به پیام موردنظرش رسید لبخند پهنی زد. بی آنکه نگاهش را از گوشی بگیرد بلند شارلوت را صدا زد. شارلوت کت خیسش را به جالباسی دیواری آویخت و فورا سمت او آمد.
اِما گوشی را مقابل او گرفت و عکس را نشانش داد. عکس امان در کنار مرد جوانی بود با کت و شلوار سرمهای رنگ و کراوات خردلی.
@Eema_Ennea | #ادمین_تأویل
ایما | شخصیت شناسی انیاگرام
• داستان عاقبت پارت سی و نهم: طرح خنده از اجزای صورت اِما پاک شد. لب گزید و آهسته پرسید:«راه دیگها
• داستان عاقبت
پارت چهلم: شارلوت یک تای ابرویش را بالا انداخت و سوالی اِما را نگاه کرد. اِما نفس عمیقی کشید و با لبخند گفت:«این آقای جانسونه. یکی از همکارای امان. یه شب امان و چند نفر دیگه رو به یه مهمونی خانوادگی دعوت کرده بود. اونجا با خودش و مادرش آشنا شدم. مادرش خانم خیلی مهربونی بود... خودشم با شخصیت و موفق!»
شارلوت چشمانش را بست. لبهایش را به هم فشرد. کف دستش را جلو آورد و کلافه گفت:«بسه اِما! تو از شوهر پیدا کردن برای من خسته نشدی؟!»
@Eema_Ennea | #ادمین_تأویل
ایما | شخصیت شناسی انیاگرام
• داستان عاقبت پارت چهلم: شارلوت یک تای ابرویش را بالا انداخت و سوالی اِما را نگاه کرد. اِما نفس عم
• داستان عاقبت
پارت چهل و یکم: اما موهایش را پشت گوشش داد و کلافه گفت:«آخه یعنی چی! تو میخوای تا آخر عمرت همینجور بمونی؟ حیفه شارلوت... تو دختر واقعا خوبی هستی! همچنین دیگه کم کم داره چهل سالت میشه! خب یه فکری برای این بردار. زندگی مشترک واقعا چیز بد و وحشتناکی نیست! چرا اینهمه فراریای ازش؟»
شارلوت نفس عمیقی کشید.«خواهشا بسه اِما. هنوز تصمیمی برای این مورد ندارم»
اِما گوشی را خاموش کرد و روی اپن گذاشت. آب دهانش را قورت داد و همانطور که با سر خم کرده او را نگاه میکرد گفت:«ولی اگه بیشتر از این لفتش بدی.. ممکنه دیگه نتونی مادر بشی!»
@Eema_Ennea | #ادمین_تأویل
ایما | شخصیت شناسی انیاگرام
• داستان عاقبت پارت چهل و یکم: اما موهایش را پشت گوشش داد و کلافه گفت:«آخه یعنی چی! تو میخوای تا آخ
• داستان عاقبت
پارت چهل و دوم: شارلوت با شنیدن این جمله بلند خندید. سرش را تکان داد و گفت:«به عنوان کسی که هیچوقت مادر نداشته، اشتیاق خاصی به تجربه مادر شدن ندارم!»
اِما مشتی به کف دستش کوبید و گفت:«امیدوارم هرچه زودتر سرت به سنگ بخوره رفیق کلّه شق من!»
شارلوت لبخندی زد. دستهٔ ده تایی بشقابهای چینی را از کابینت بیرون آورد و بلند لیسا را صدا کرد. لیسا دفترش را زمین گذاشت و فورا سمت او دوید.«بله خاله؟»
شارلوت با لبخندی بشقابها را به او سپرد و خواست روی میز بگذاردشان.
@Eema_Ennea | #ادمین_تأویل
ایما | شخصیت شناسی انیاگرام
• داستان عاقبت پارت چهل و دوم: شارلوت با شنیدن این جمله بلند خندید. سرش را تکان داد و گفت:«به عنوان
• داستان عاقبت
پارت چهل و سوم: لیسا دختر اول اِما بود؛ و فرزند دومش. چهارده یا پانزده سال داشت و از همان روزهای اول هرگز آبش با دنیل توی یک جو نمیرفت. لیسا شدیدا شبیه و متمایل به شارلوت بود! از همین سن در بورس فعال میکرد و حتی به چند نفر مشاوره میداد. سعی میکرد از درسش -هرچند درس خواندن برایش ملالآور بود- عقب نماند. فقط چون اول بودن را دوست داشت! تازه اینطور از طرف کادر مدرسه به او اعتبار بیشتری هم داده میشد!
هر وقت شارلوت به خانهٔ شان میآمد، هر دو با هم ساعاتی از دست بچهها فرار میکردند و به اتاق میرفتند تا درباره چیزهایی که لیسا دوست داشت صحبت کنند. چند باری هم به یک کافه رفتند و یکبار هم پیتزا خوردند!
@Eema_Ennea | #ادمین_تأویل