فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 #جانم_امیرالمومنین_حیدر
عمری است که دم به دم
#علـــــــی_ع میگویم
درحال نشاط وغم
#علـــــی_ع میگویم
تا حال #علــــــی_ع گفتم
و ان شـــــــاءالله
در باقی عمر هم
#علــــــــی_ع میگویم
🌹 #صلی_الله_علیک_یاامیرالمومنین
💖 ولادت با سعادت امیرالمومنین علی علیهالسلام وروزپدرمبارک
@Emam_kh
🌹خاطرات_امیر_المومنین_علیه_السلام
✍🏻 بازنویسی تاریخ زندگی امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان
📃 قسمت صد و چهل و چهارم
❇️ بازگرداندن مالک اشتر از میدان جنگ
🔹بازگرد که فتنه برخاسته است!
🔻[ بر اثر فشار شدید معترضان و طرفداران حَکمیت که خواهان بازگشت مالک اشتر از میدان جنگ بودند، به یزیدبنهانی دستور دادم: نزد مالک برو و دستور بازگشت از میدان را به وی ابلاغ کن.
مالک در پاسخ وی گفته بود: اکنون زمان آن نیست که مرا از موقعیتم بازگردانی؛ زیرا امیدوارم خداوند پیروزی را نصیبم سازد. در کار من شتاب مکن.
یزیدبنهانی برگشت و سخن مالک را نقل کرد. طرفداران حٓکمیت با کمال گستاخی گفتند: تو به مالک دستور ادامه جنگ دادهای! به آنها گفتم: ]
🔻مگر ندیدید که من فرستادهٔ خود را نزد او فرستادم؟ مگر نه ایناست که من در برابر دیدگان شما با او سخن گفتم و شما خود شنیدید؟
[ آنها اظهار کردند: یا مالک را بازگردان یا اینکه تو را از خلافت عزل میکنیم! به یزیدبنهانی گفتم: ]
🔻ای یزید به مالک بگو: به نزد من بازگرد که فتنه برخاسته است.
[ مالک اشتر که خود را در یکقدمی پیروزی نهایی میدید و از عمق فتنهای که پدیدآمده بود خبر نداشت، از بازگشت امتناع میورزد. ولی یزیدبنهانی به وی میگوید: آیا دوست داری که تو اینجا پیروز شوی و آنجا امیرالمؤمنین را در قرارگاهش تنها گذارند و به دشمن تسلیم کنند؟
مالک با شنیدن این سخن برگشت. با بازگشت مالک آنها همگی شعار دادند: «امیرالمؤمنین حٓکمیت را پذیرفت». در آن موقع، من سر به زیر افکنده بودم و کلمهای حرف نمیزدم! ]
🔹دیروز فرماندهٔ مؤمنان بودم و امروز فرمانبٓر شدهام!
[ هنگامی که دیدم اکثریت سپاهیانم متمایل به توقف جنگ و علاقهمند به پذیرش حٓکمیت هستند، خطاب به آنان گفتم: ]
🔻همواره کار من با شما آنگونه که دوست داشتم پیش میرفت، تا اینکه جنگ آسیبهایی بر شما وارد کرد و مردان شما را برد. به خدا سوگند، فرق شما با دشمنانتان این بود که جنگ بر شما آسیب وارد کرد، ولی شما در آستانهٔ پیروزی قرار گرفتید و به دشمنانتان آسیب وارد کرد و آنها در آستانهٔ شکست قرار گرفتند. آری، صدمات جنگ برای دشمنان شما بسیار بیشتر و گزندش فراوانتر بود.
🔻آگاه باشید که من دیروز فرمانده و امیرمؤمنان بودم و امروز فرمانبٓر شدهام! دیروز در موقعیتی بودم که امر و نهی میکردم و امروز به من امر و نهی میکنند! چارهای نیست. شما زندگی و بقا را دوست دارید و من نمیتوانم شما را به آنچه خوش ندارید، اجبار کنم.
🔹از این پس خون خواهید دوشید!
[ در سخنرانی دیگری خطاب به سپاهیانم گفتم: ]
🔻اهل شام هیچگاه به سوی حق بازنمیگردند و زیر بارِ عدالت و مساوات نمیروند، مگر آن که لشکری انبوه، پیاپی بر آنها حمله آورد و سپاهی از پس سپاهی بر آنها هجوم برد و اطراف سرزمینشان و زراعتهایشان زیر پای اسبان جنگی کوبیده شود و از هر کران هدف تاختوتاز قرار گیرند و احساس ناامنی کنند. چنین موقعیتی برای آنان فقط به دست رزمندگانی بهوجود میآید که اهل صدق و راستی هستند و ایستادگی میکنند و از کشته شدن در راه خدا هراسی ندارند؛ بلکه هرچه بیشتر در راه خدا کشته دهند، برجدیت و قاطعیت آنها میافزاید و اشتیاق آنها را به ملاقات با خداوند بیشتر میکند.
🔻ما با رسول خدا صلی الله علیه و آله بودیم و با پدران و فرزندان و برادران و عموهای خویش در جنگ روبهرو میشدیم و آنان را میکشتیم و آن جنگ بر تسلیم و ایمان ما میافزود.
خداوند صداقت ما را در جنگ دید، دشمن ما را خوار و زبون ساخت و پیروزی را نصیب ما کرد. به جان خودم سوگند، اگر ما همچون شما عمل میکردیم اساس دین برپا نمیشد و اسلام عزت و استیلا نمییافت.
به خدا سوگند، از این پس خون خواهید دوشید! این را که میگویم به خاطر بسپارید.
🔹میبینید یارانتان به مخالفت با شما برخاستهاند
[ گروهی از یارانم که اهل بصیرت بودند و به حکمیت راضی نمیشدند به سراغم آمدند و تقاضا کردند که جنگ را ادامه دهیم. به آنان گفتم: ]
🔻ای قوم، می بینید که یارانتان به مخالفت با شما برخاستهاند و تعداد نفرات شما کمتر از آنان است. اگر شما جنگ را از سر بگیرید، برخورد آنها با شما تندتر و شدیدتر از اهل شام خواهد بود و اگر آنها با اهل شام متحد شوند و به جنگ شما بیایند، نابودی شما حتمی است. به خدا سوگند، من به این اتفاق راضی نبودم و تمایلی به آن نداشتم؛ ولی جانب اکثریت را گرفتم، چون نگران از بینرفتن شما بودم.
📚منابع:
۱. تاریخ طبری، ج۴، ص۳۵
۲. الکامل، ج۳، ص۳۱۷
۳. وقعةصفین، ص۴۹۰
۴. ألاخبارالطوال، ص۱۹۰
۵. الفصولالمهمة، ص۹۵
📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام
↩️ ادامه دارد....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ببینید | تبیین حقایق در کلام اميرالمؤمنين
🔻 رهبر انقلاب: «تبیین»؛ حقایق را برای مردم بیان میکرد؛ شما خطبههای نهجالبلاغه را نگاه کنید، بسیاری از آنها تبیین واقعیّاتی است که در جامعهی آن روز وجود داشته -چه خطبههای حضرت، چه نامههای حضرت- بخشی از #نهجالبلاغه خطبهها است، بخشی نامهها است؛ آن نامهها غالباً نامهی به کسانی است که حضرت به آنها اعتراضی دارد؛ یا دشمنانند مثل معاویه و امثال اینها، یا عمّال خود آن حضرتند که حضرت به آنها ایراد دارد؛ غالباً اینجوری است؛ بعضیها هم توصیه و دستورالعمل و فرمان است، مثل عهد مالک اشتر؛ در همهی اینها #تبیین میکند، حقایق را بیان میکند برای مردم. یکی از رشتههای کار #امیرالمؤمنین این است. ۱۳۹۵/۰۶/۳۰
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕ رونمایی از گلدسته جدید حرم امام علی علیهالسلام
•|تمام انبیا را در نجف دیدیم و فهمیدیم
به گرد مرقدش جمعاند مشتی بیپناه آنجا|•
#میلاد_علی_علیه السلام
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 احترام به پدر و مادر
❤️ رمز مهم پیروزی #حاج_قاسم چه بود؟
🔶 بازنشر به مناسبت #میلاد_امام_علی علیهالسلام و #روز_پدر
📚 کتاب سلیمانی عزیز
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 علی علی! تو به والله تمامِ منی...
«علی» با صدای محسن چاوشی
میلاد امیرالمومنین علیهالسلام مبارک
#امام_علی #میلاد_امام_علی
اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 #صلوات_خاصه امام علی (علیه السلام)
🌺 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلى أَمِيرِالمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طالِبٍ، أَخِي نَبِيِّكَ وَوَلِيِّهِ، وَناصِرِهِ وَوَصِيِّهِ وَوَزِيرِهِ، وَمُسْتَوْدَعِ عِلْمِهِ، وَمَوْضِعِ سِرِّهِ، وَبابِ حِكْمَتِهِ، وَالنّاطِقِ بِحُجَّتِهِ، وَالدّاعي إِلى شَرِيعَتِهِ، وَخَلِيفَتِهِ في أُمَّتِهِ، وَمُفَرِّجِ الكَرْبِ عَنْ وَجْهِهِ، قاصِمِ الكَفَرَةِ، وَمُرْغِمِ الفَجَرَةِ، الَّذي جَعَلْتَهُ مِنْ نَبِيِّكَ بِمَنْزِلَةِ هارونَ مِنْ مُوسى. اللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ، وَعادِ مَنْ عاداهُ، وَانْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ، وَاخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ، وَالْعَنْ مَنْ نَصَبَ لَهُ [العَداوَةَ] مِنَ الأَوَّلِينَ وَالآخِرِينَ، وَصَلِّ عَلَيْهِ أَفْضَلَ ما صَلَّيْتَ عَلى أَحَدٍ مِنْ أَوْصِياءِ أَنْبِيائِكَ، يا رَبَّ العالَمِينَ.
💐میلاد باسعادت مولود کعبه، مظهر علم، عزت، عدالت، سخاوت و شجاعت حضرت علی علیه السلام، مبارک باد🌹
@Emam_kh
🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹
بسم الله الرحمن الرحیم
🌹 آیات ۳۸ و ۳۹ سوره مائده
🌸 وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَةُ فَاقْطَعُواْ أَيْدِيَهُمَا جَزَآءً بِمَا كَسَبَا نَكاَلاً مِّنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ (۳۸) فَمَنْ تَابَ مِنْ بَعْدِ ظُلْمِهِ وَأَصْلَحَ فَإِنَّ اللَّهَ يَتُوبُ عَلَيْهِ ۗ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ (۳۹)
🍀 ترجمه: مرد و زن دزد را به کیفر كارى كه انجام داده اند دستشان را قطع كنید. این مجازاتی است از سوى خداوند و خداوند توانای شکست ناپذیر و حكیم است. (۳۸) پس كسی كه بعد از ظلمش توبه كند و اصلاح نماید، یقیناً خدا توبه اش را میپذیرد؛ زیرا خدا بسیار آمرزنده و مهربان است (۳۹)
🌷 #السارق: مرد دزد
🌷 #السارقة: زن دزد
🌷 #اقطعوا: قطع کنید
🌷 #أیدیهما: دستشان
🌷 #نكال: به عقوبتى گفته مى شود كه مایه ى عبرت دیگران باشد.
🌷 #عزیز: توانای شکست ناپذیر
🌷 #غفور: بسیار آمرزنده
🌷 #رحیم: مهربان
🌹 این آیات همانند سایر آیات سوره مائده در مدینه نازل شده است و حكم #دزد يعنى كسى كه بطور پنهانى و مخفيانه اموال مردم را مى دزدد بيان گرديده است. نخست مىفرمايد: «وَ السّارِقُ وَ السّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُما: مرد و زن دزد را به کیفر کاری که مرتکب شده اند دستشان را قطع کنید.» از روايات #اهل_بيت «عليه السّلام» استفاده مى شود كه تنها چهار انگشت از دست راست بريده مى شود. شاید در مرحله اول شنیدن این آیه از خدای رحیم ناخوشایند باشد شاید عده ای بگویند حالا یک نفری آمده و دزدی کرده آیا واقعا باید دستش را قطع کرد. این آیه اتفاقا کاملا با رأفت است.
🌹 کسی آمده اموال بیچاره ای را که سال ها زحمت کشیده و در جایی نگهداشته دزدیده و فرار کرده است آیا قطع دست چنین فردی بی رحمانه است بلکه این قطع دست باعث می شود دیگران بترسند و دست به #دزدی نزنند. از طرفی شما شب با خیال راحت می خوابید چون امنیت دارید ولی اگر از امروز به شما بگویند دزدی در محله تان است هر شب از یک خانه ای می دزدد شما از امشب دیگر راحت نخواهید خوابید چون نگران اموال و اعضای خانواده خود هستید و هم از اینکه آسیب جانی به شما و #خانواده بزند نگران خواهید شد این قطع دست باعث می شود خود دزد دیگر جرأت چنین کاری نداشته باشد و هم دیگران فکر دزدی به سرشان نزند. البته دست هر دزدی نباید قطع شود شرایطی دارد که باید به احکام فقهی مراجعه کرد.
🌹 سپس مى فرماید: « نَكالاً مِنَ اللّهِ: این مجازاتی است از سوی خداوند. #نکال یعنی این مجازات بازدارنده است و سبب کنترل دیگران از دزدی و تجاوز به اموال مردم می شود. و در پايان آيه براى رفع اين توهّم كه عده ای می گویند مجازات عادلانه نيست مى فرمايد: «وَ اللّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ: و خداوند توانای شکست ناپذیر و حکیم است.» بنابراین #خداوند این مجازات را بر اساس حکمت قرار داده است.
🌹بلافاصله #قرآن از رأفت و مهربانی خدا نسبت به این دزدان سخن می گوید ومی فرماید: فَمَنْ تابَ مِنْ بَعْدِ ظُلْمِهِ وَ أَصْلَحَ فَإِنَّ اللّهَ يَتُوبُ علیه ٌ: پس کسی که بعد از ظلمش توبه کند و اصلاح نماید، یقینا خدا توبه اش را می پذیرد. حالا اگر دزدی #پشیمان شد و فهمید که مرتکب چه گناه بزرگی شده است و از رفتار خود پشیمان شد و توبه کرد باید اموال را به صاحبانش برگرداند در چنین صورتی خدا توبه او را می پذیرد و با آغوش باز از او استقبال می کند و دیگر دستش را قطع نکنید « إن الله غفور رحیم: زیرا خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است.» پس در ابتدای این دو آیه ظاهرش کمی شاید برای عده ای ناخوشایند باشد ولی در ادامه سرشار از رأفت و مهربانی خداست حالا شما بگویید آیا نباید عاشق چنین دین و خدایی شد که چنین فردی را که به اموال مردم تجاوز کرده و پشیمان شده را می بخشد.
🔹 پيام های آیات ۳۸و۳۹ سوره مائده
✅ كیفر #زن و #مرد دزد یكسان است.
✅ باید امنیّت #جامعه را با قاطعیّت حفظ كرد.
✅ جریمه و كیفر #سنگین، بازدارنده از دزدى است.
✅ در قوانین كیفرى #اسلام، علاوه بر تنبیه مجرم، عبرت دیگران هم مطرح است.
✅ در اجراى #حدود_الهى، نباید تحت تأثیر عواطف قرار گرفت.
✅ با اینكه قطع دست از طرف قاضى وحاكم است، امّا #خداوند به همه مؤمنین خطاب مى كند، تا آنان زمینه اجراى حدود الهى را فراهم كنند.
✅ مالكیّت شخصى و امنیّت اجتماعى به قدرى مهم است كه به خاطر آن، باید دست #دزد قطع شود.
✅ برای #انسان خطاکار، همیشه راه بازگشت و اصلاح باز است.
✅ #توبه ، تنها یک پشیمانی درونی نیست بلکه باید همراه با جبران مفاسد گذشته باشد.
✅ اگر انسان #توبه کند، خداوند توبه او را می پذیرد.
✅ #سرقت ، ظلم به خود و جامعه و تجاوز به امنیت جامعه است.
✅ مجرمان را باید به راه #خدا دعوت و امیدوار کرد.
🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹
پدر افتخار و سربلندی ایران و ایرانی؛
پدر عزت و سرافرازی مسلمین؛
و پدر امید و پیروزی مستضعفین؛
ما را ببخش که تا بودی ، قَدرت را ندانستیم و فرزندان خوبی برایت نبودیم
و تو با آن شهادت مظلومانه ات شرمنده مان کردی ...
روزت مبارک پدر 🌷...
✍"قاسم اکبری"
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌟ویژه ولادت حضرت علی(ع)
🌹نماهنگ| رهبرمعظم انقلاب: علیبنابیطالب شخصیتی است که شیعه، سنی، غیرمسلمان و بیدین، احترامش میکنند
➕صحبتهای جرج جرداق مسیحی درباره امیرالمؤمنین علیه السلام
#میلاد_امام_علی
#روز_پدر
@Emam_kh
🌺نکته ای از دعای ندبه :🌺
🔸وَلَوْلا اَنْتَ يا عَلِيُّ لَمْ يُعْرَفِ الْمُؤْمِنُونَ بَعْدي،
و اگر تو اي علي نبودي،اهل ايمان پس از من شناخته نمي شدند،
⚡️پیامبر اکرم امیرالمؤمنین را میزان تشخیص اهل ایمان دانسته اند.
⭐️ایمان انسانها بواسطه ارتباطشان با امیرالمومنین فهمیده می شود.
🍃اولا از این جهت که اصلا ولایت ایشان را پذیرفته اند یا نه؟
🍃و ثانیا از این جهت که چه مقدار در ایمان و اعمال صالح خود، شبیه به آن حضرت هستند.
🍂خدایا مارا از شیعیان حقیقی امیرالمؤمنین قرار ده. 🍂
#امیرالمومنین_حیدر
🌺🌺🌺🌺🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 بند نعلین علی درّ گوهر ...
#میلاد_امام_علی
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️نتایج کنار گذاشتن امیرالمومنین چیست؟!
#میلاد_امام_علی
@Emam_kh
‼️حکم حجاب قبل از بلوغ
🔷س ۵۷۷۱: آیا دختربچهها را قبل از رسیدن به سن بلوغ باید ملزم به رعایت حجاب کرد؟
✅ج: کودک قبل از سن بلوغ تکلیف ندارد، ولی از نظر تربیتی اگر در معرض نگاه نامحرم است، باید تا حدودی حجاب را رعایت کند. این کار وظیفهی پدر و مادر یا سرپرست کودک است. اما زمانی این کار واجب است که رعایت نکردن حجاب برای کودک مفسده داشته باشد یا در معرض نگاه حرام قرار گیرد یا خوف این باشد که اگر الان حجاب را رعایت نکند در آینده بیحجاب بار میآید و حجاب را مراعات نمیکند؛ در این صورت حجاب لازم است و در غیر این صورت خیر.
📕منبع: khamenei.ir
@Emam_kh
رمان #بغض_محیا
قسمت صدوسیوچهارم
چرا داري عذاب میدي خودتو و این بیچاره رو...
من حتی دوستم ندارم...
بفهم...
برا من دل نسوزون،من چیزیم نیست...
ببین...
و با دست به سر تا پاي خودش اشاره کرد...
- تا کی میخواي فردین قصه باشی؟!...
هااان ...
برو دنبال زندگیت...
بغضم را قورت دادم...
می توانستم حال هدي را درك کنم...
درك میکردم چطور تالش میکند براي حفظ پس مانده هاي غرورش...
درد ترحم برانگیز بودن را چشیده بودم،آنهم بدجور...
قبل از آنکه اشک هایم بریزد به سمت اتاقم رفتم...
و با بی حوصلگی چادر ولباس هایم را کندم از تن...
و روي تخت انداختم بدن کرختم را...
امشب چوب خطم پربود،به اندازه ي کافی کشیده بودم...
خسته تر از آن بودم که بخواهم به چیز دیگري فکر کنم...
هر کسی ظرفیتی داشت...
من نمی دانستم چرا این ظرف لعنتی من پر نمی شود...
روزها سریعتر از آنچه که من فکر میکردم از پی هم میگذشت...
روز ثبت نام دانشگاه بود...
و من از آنروز رسما یک دانشجو میشدم...
ذوق زائدالوصفی داشتم...
اینقدر که از صبح خواب را ازچشمانم ربوده بود...
با دل استراحت حمام کردم...
و مناسبترین لباس را براي پوشیدن انتخاب کردم...
و روي تخت انداختم...
موهایم را شانه میزدم که تقه اي به در خورد...
مادر بود ..که با لبخندش زندگی هدیه میکرد به دخترش...
قرآن به دست...
نگاهی کرد...
- الهی قربون اون موهاي کمندت برم...
موهایم را پیچاندم و با کش دورش را محکم بستم...
و پرواز کردم به سمت مادر تازه مهربان شده ام...
و گونه اش را بوسیدم...
زیر لب دعایی خواند و فوت کرد به صورتم...
لبخند از ته دل حقم بود مگر نه؟!...
مانتوي آجري رنگم را که با شال لیمویی ام ست کرده بودم...
بادقت پوشیدم و چادرم را رویش فیکس کردم...
ومادر زیر لب همانطور دعا میخواند...
و فوت میکرد به سمتم...
زیر چشمی نگاهش کردم ...
کفش و کیفم را که کوهی از مدارك داخلش بود همراه کردم با خودم...
که صداي مادر که از لحظه ورودش هم دل میزد براي گفتن چیزي متوقفم کرد...- محیا...
و من دلم لرزید...
از لرزش صداي از سرشوقش...
- شب محسن میرسه انشااالله...
انگار همان لحظه بال در آوردم...
و به آسمان پرواز کردم...
با شوق محکم در آغوش گرفتم مادررا...
دست به دست هم پایین آمدیم...
به جز آقاجون همه سر سفره ي صبحانه بودند...
سلام دادم و دست روي ویلچر هدي گذاشتم و سرش را بوسیدم...
- امروز چطوري هدي جان...
لبخند به رویم زد...
* دیدم برق رضایت را در چشمان همه از صمیمیت بینمان...
هدي در این چند وقت ثابت کرده بود که ذات اصلیش پاك است...
و با هم مثل دو دوست صمیمی شده بودیم...
پارك میرفتیم...
سینما می رفتیم...
و با هم وقت می گذراندیم...
هیچ وقت راجع به علاقه میان من و شوهرش هم صحبت نکرد...
با اینکه میدانستم کامل میداند همه چیزرا...
تا معذب نشوم...
اما فهمیده بودم این ویلچرنشینی اش هم سوغات لجبازي اش با امیرعباس بود...
به سر طلاق دادنش...
دکتر گفته بود با کورتون درمانی تا سال هاي سال می تواند مثل یک آدم عادي زندگی کند...
بی هیچ مشکلی...
اما هدي لج کرده بود با امیرعباس...
و طلاق میخواست...
و میگفت تا رضایت ندهد ..رضایت به هیچ گونه درمانی نمی دهد...
و هر روز وضعش وخیم تر میشد...
حالش را درك می کردم...
دوست نداشت مورد ترحم امیر عباس باشد...
و بارها گفته اگر حداقل خودش عاشق امیرعباس بود...
ادامه دارد....
💖 🧚♀●◐○❀