⚠️راههای «نفوذ #شیطان» بر بندگان
🌸امام صادق عليه السّلام فرمودند:🌸
قالَ الشَّيْطانُ:
☘إذا اسْتَمْکنْتُ مِنْ ابْنِ آدَمَ فِي ثَلاثٍ لَمْ اُبالِ ما عَمِلَ فَإِنَّهُ غَيْرُ مَقْبُولٍ مِنْه
🌸 إذا اسْتَکثَرَ عَمَلَه
🌸 و نَسِيَ ذَنْبَهُ
🌸ودَخَلَهُ الْعُجْبُ.
➖➖🌸🍁🌿🌿🍁🌸➖➖
👌شيطان (به يارانش) گفت:
🍀از راه سه چيز بر بني آدم #غلبه مي کنم و در اين صورت باکي ندارم که او چه اعمال (نيکي) انجام مي دهد
☘ زيرا #اعمال_نيک وي در نزد خدا پذيرفته نمي شود.
و آن سه عبارتند از:
🍁هنگامي که #عمل خود را «بيش از واقع» آن ارزيابي کند!
🍁و گناهان خود را #فراموش_کند!
🍁و داراي #عجب و خودپسندي باشد!
📚سفينة البحار، ج۲، ص۱۶۱
📢 مقامات شُکر
💥 اگر چهل سال نمازمان قضا نشده، یا پنجاه سال نماز شب میخوانیم، یا بیست سال است زیارت عاشورا میخوانیم، این توفیق را به خودمان نسبت ندهیم!
💠 استاد سیّد محمّدمهدی میرباقری:
◀️ قدم اول در #شکر این است که انسان به نعمت توجه کند. غفلت از نعمت، مزاحم و مانع است. انسانِ غافل، شاکر نیست.
خدای متعال ما را غرق در نعمت کرده است «وَ أَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَةً وَ باطِنَه»؛ خدای متعال نعمتهای ظاهری و باطنی را بر ما فرو ریخته و ما غرق در نعمت هستیم. «وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لا تُحْصُوها». نعمتهایی که قابل احصا و شمارش نیستند.
انسان فقط بعضی از نعمتهای ظاهر را میبیند، در حالی که در کمترین نعمت خدا بینهایت لطف وجود دارد. اگر کسی تأمل کند، در هر نفسی که میکشیم بینهایت لطف وجود دارد. انسان نعمتهای ظاهری مثل نوشیدنیها، خوردنیها و لذایذ مادی را بیشتر متوجه میشود، ولی به نعمتهای باطنی کمتر توجه دارد؛ خصوصاً آنجایی که نعمت در #پوشش_بلا و سختی میآید فقط خواص هستند که میتوانند آن نعمت را ببینند؛ مثل نعمتی که در بیماری و در فقر و در گرفتاری است فقط خواص آن را میبینند.
◀️ قدم دوم در شکر این است که نعمت را به خودمان نسبت ندهیم. اینکه 40 سال نمازمان قضا نشده یا 50 سال نماز شب میخوانیم یا 20 سال است زیارت عاشورا میخوانیم به خودمان نسبت ندهیم. اگر کسی نعمتها را به خودش نسبت داد، و مثلاً گفت که من با علم خودم این روزی را کسب کردم یا با قدرت خودم مال بهدست آوردم، مُعجب میشود. اگر کسی خیال کرد که من هستم که عبادت میکنم، من هستم که در راه خدا مجاهده کردم، این #عُجب آفت عبادت انسان و آفت بندگی است، معجب به نفس. فرق نمیکند چه معجب باشد به ثروتش، چه معجب باشد به علمش، چه به تقوایش. «وَ عَبِّدْنِي لَكَ وَ لَا تُفْسِدْ عِبَادَتِي بِالْعُجْبِ»؛ مرا بنده خودت قرار بده و عبادت مرا با عجب فاسد نکن. عجب عبادات انسان را باطل می کند؛ لذا در روایات هم هست گناهی که انسان را به استغفار برساند از عبادتی که آدم را معجب کند بهتر است؛ البته درست این است آدم عبادت کند و خود را بدهکار خدا بداند.
◀️ قدم سوم در وادی شکر این است که انسان بعد از اینکه نعمت را دید و به خودش نسبت نداد، نعمت را به اسباب هم نسبت ندهد، نعمت را به همسر و دوست و رفیق و معلم و خورشید و ماه و زمین نسبت ندهد؛ هر چیزی از یک مسیری به ما میرسد اگر استناد به این مسیر داد انسان ولو به شرک خفی مشرک میشود. خداست که به انسان سلامتی، نشاط، پدر و مادر، دوست، همچنین نعمتهای باطنی، ایمان، یقین، صبر، رضا، معرفت الله عطاء کرده است. اینها چیزهایی است که ما گاهی قدرش را نمیدانیم. در حدیثی، موسی کلیم میخواست خدا عابدترین و محبوبترین بنده زمان خودش را به او نشان دهد، رفت یک بیمار جزامی را در یک خرابه دید. تعجب کرد. جبرئیل فرمود: با او همنشین شو. در آخر موسی به او گفت خدا به تو چه چیز داده که این طور خدا را تسبیح میکنی؟! گفت در اینجا فقط یک نفر است که همه نعمتهای خدا را میبیند [و آن منم].
◀️ قدم چهارم، آغاز "حمد" و آغاز "شکر" است. وقتی همه نعمتها را دید و به اسباب نسبت نداد به سرچشمه نسبت میدهد و میفهمد که خداست که به ما حیات و علم و قدرت و جمال و آبرو داده است. براساس روایات، این اولین قدم در #وادی_حمد است، قدم بعدی که از این کاملتر است این است که انسان بفهمد که خدای متعال در این عظمتها و نعمتهایی که به انسان داده حکمت قرار داده است.»
@Emam_kh
✨﷽✨
✳ چرا تکبر و خودپسندی از نظر دین ممنوع است؟
✍آیت الله حائری شیرازی: جریان برق بر محور اختلاف سطحی است که در دو سر سیم وجود دارد؛ یک سر سیم در سطحی است که لحظهبهلحظه نیاز به نیرو دارد و آن سر دیگر متصل به نیروگاه است و سرشار از نیرو و تا در آن سر نیاز و مصرف وجود داشته باشد و در این سر هم نیروی متراکم، این جریان ادامه خواهد یافت.
انسان هم در این سیر الی الله که دارد، هرچه آگاهیاش نسبت به آنچه هست و آنچه باید بشود بیشتر شود و هر چه اختلاف سطح را عمیقتر ببیند، هم سرعتش بیشتر میشود و هم سیرش ادامهی بیشتری پیدا میکند و اصلا متوقف نمیگردد. اما اگر اختلاف سطح پایین آمد و انسان به جایی رسید که گمان کرد آنچه میخواستم بشوم شدهام، اینجاست که شدت جریان کم و یا بهطور کلی قطع میشود؛ چون دیگر فاصلهای بین آنچه باید بشود و بین آنچه هست نمیبیند و این بدان معنی است که اختلاف سطح به صفر رسیده، درنتیجه حرکت و سیر نیز به صفر میرسد.
🔺 اینکه #تکبر، #عجب، #خودپسندی و... تا این اندازه از نظر #دینی و #اخلاقی ممنوع و محکوم است و نکوهش شده، نه بهخاطر این است که به خدا و یا دستگاههای خدایی صدمهای وارد میسازد، بلکه بهخاطر این است که اینها انسان را متوقف میکنند و راکد میسازند و روح حرکت در انسان کشته میشود و انسان گندیده و هلاک میشود، زیرا سکون و توقف یعنی نیستی و هلاکت و نابودی.
📚 از کتاب تحجرگرایی
@Emam_kh