#سرگذشت_شیرین
#بگذار_برگردم_پدر
#پارت_چهل_هشت
من شیرین هستم،،،متولد ۱۳۵۴ تهران…..
رضا گفت:من با حسن بیرون کار دارم تو هم میتونی با عفت بری بازار…خواستم بگم پس کی عقد میکنیم اما رضامنتظر نموند و رفت…توی خودم بودم که عفت گفت:پاشو شیرین،پاشو بریم بازار…بلند شدم و بعداز حاضر شدن باهم رفتیم…توی مسیر بازار بیشتر از من عفت کنجکاو بود و مدام از من سوال میکرد ،طوری که جواب یه سوال رو نداده یه سوال دیگه میپرسید انگار که یه فرصتی بهش دست داده و میخواست تمام سوالاتشو بپرسه…حس کردم عفت خیلی چیزها در مورد رضا میدونه که من بی خبرم..،..اما بخاطر اینکه رضا ناراحت نشه هیچی ازش نپرسیدم…غروب که شد بالاخره با رضا تنها شدم و گفتم:رضا…!!با وضعی که بین ما پیش اومده بهتره زودتر عقد کنیم…رضا خندید و گفت:مشکل تو چهار تا کلمه عربیه..؟؟ااینو گفت و شروع کرد به مسخره بازی و گفتن جملات عجیب و غریب که البته اول همه ی کلمات ال اضافه میکرد و همین باعث خنده ام شد و با خنده گفتم:منظورم این نیست،،،بالاخره باید یه جا ثبت بشه که ما زن و شوهریم……
ادامه در پارت بعدی 👇
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
💫
زندگی سخت نیست ، غم سختش میکند
دل ها تنگ نیست انتظار تنگش میکند
عشق قشنگ است دروغ زشتش میکند
دل هیچکس از سنگ نیست
روزگار سنگش میکند
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
.
گاهی ارزش واقعی یک لحظه را
تا زمانی که به یک خاطره
تبدیل نشود ، نمیفهمی ...
و چقدر دردناک است
این جمله :
" یادش بخیر ..."
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
🌹🍃
ساحل دلت را به خـدا بسپار...
خودش قشنگ ترین قایق را برایت
می فرستد...🌹🍃
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بجای تماشای پنجره زندگی دیگران ازڪتاب عمرت لذت ببر
داشتههایت را جلوی چشمانت قاب بگیر
و برای نداشتههایت تلاش ڪن
حسرت باغچه دیگران را نخوردرعوض باغبان دنیای خودت باش
📍آلاسکا
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
🎖یکی از اصول اساسی موفقیت🎖
🔺میخواهی موفق شوی؟
🔅 برای موفقیت دیگران تلاش کن، خودت موفق خواهی شد 🔅
مگر نشنیده ای قدیمی ها گفتند کار دنیا برعکس است.
💎به دیگران کمک کن به موفقیت برسند،بی شک موفق خواهی شد
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
#سرگذشت_شیرین
#بگذار_برگردم_پدر
#پارت_پنجاه
من شیرین هستم،،،متولد ۱۳۵۴ تهران…..
یک ساعت گذشت و دو تا اقا اومدند و با رضا مشغول صحبت شدند البته چون به زبون محلی حرف میزدند اصلا متوجه نشدم راجع به چی حرف میزنند فقط اسم شهرهارو مثل تهران و تبریز رو متوجه شدم…جلسه و حرفشون خیلی طولانی شد و من مجبور شدم رفتم اتاق و خوابیدم…نمیدونم چند ساعت گذشت که یهو از خواب پریدم و دیدم رضا نیست…بلند شدم و اروم در رو باز کردم و چند بار گفتم:رضاااا….رضاااا.ما جوابی نشنیدم،چون سرویس بهداشتی بیرون توی حیاط بود رفتم اونجا که دیدم چراغ انباری انتهای حیاط روشنه…با خودم گفتم:نکنه رضا اونجاست و کاری میکنه که من متوجه نشم؟با این افکار رفتم سمت انباری……خشکم زده بود و از ترس نمیتونستم قدم بردار….با استرس چند قدم برداشتم که یهو هیکل رضا جلوی روم ظاهر شد…پشت سرش عفت با موهای ژولیده اومد بیرون…رضا تا منو دید دست پیش گرفت تا پس نیفته و گفت:تو اینجا چیکار میکنی؟جوابی نداده بودم که عفت خیلی عادی رفت سمت ساختمون تا مثلا مارو تنها بزاره…..
ادامه در پارت بعدی 👎
✨﷽✨
✨ #پندانـــــــهـــ
تا تلاشی نکنی چیزی تغییر نمی کنه...
فکرتو خالی از افکار منفی و نمی تونمها کن
ببین به چه چیزی علاقه داری،
از پس چه کاری برمیای،
جایی که زندگی می کنی چه چیز تازه ای نیاز داره
که اکنون نداره و جاش خالیه،
هر ایده ای داری رو عملی کن و پیش برو...
فراموش نکن همه افراد موفق یه روزی
از خیلی خیلی کم شروع کردن
تا شدن افراد بزرگ امروز
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
#سرگذشت_شیرین
#بگذار_برگردم_پدر
#پارت_پنجاه_یک
من شیرین هستم،،،متولد ۱۳۵۴ تهران…..
رضا دستمو گرفت و گفت:بیا بریم بخوابیم…شاکی دستشو پس زدم و گفتم:شما اینجا چه غلطی میکردید؟؟؟رضا گفت:هیس.بیا بریم بهت میگم…باهم رفتیم توی اتاق و نشستم روی رختخواب…..اما رضا اصلا به روی خودش نیاورد و ریلکس دراز کشید…عصبی گفتم:خب….؟رضا گفت:خب که چی؟؟گفتم:با عفت توی انباری چیکار میکردید؟رضا نشست و خیلی پررو و بدون ترس و رودرواسی گفت:معمولا یه زن و مرد توی یه جای خلوت و تاریک چیکار میکنند؟؟اینو گفت و غش غش خندید..گفتم:خیلی کثیفی رضا…من بهت اعتماد کردم…رضا گفت:خب….حالا چیه مگه؟؟؟نه که خودت مریم مقدسی.!دختره ی خراب !بگیر بتمرگ که خوابم میاد،..صبح هزار تا کار دارم..رضا دراز کشید و پشت به من کرد و خوابید..از اون شب به بعد دیگه روی رضا و عفت باز شد و بدون هیچ ترس و واهمه ایی باهم شوخیهای زننده میکردند و میخندیدند..یه روز که از رفتار و اخلاق رضا خسته شده بودم وقتی خونه نبود با لجبازی لباس پوشیدم و یه کم به خودم رسیدم و اماده شدم تا برم بیرون و قدم بزنم که عفت جلومو گرفت و گفت:کجا میخواهی بری؟؟گفتم:به تو چه؟میخواهم برم بیرون بگردم……
ادامه در پارت بعدی 👇
#شڪرگزاری
💚باید شکرگزاری را در اولویت همه کارهایت قرار دهی
💚اول از همه باید بابت اینکه زنده هستی خدا را شکر کنی
💚باید بابت موارد مثبت زندگی ات شکرگزار باشی تا آنها چند برابر شوند
💚هر چه بیشتر شکرگزار باشی نعمت ها افزون تر میشوند تا جایی که افراد ،، وقایع و موقعیت های ناخوشایند از زندگی ات محو میشوند
💚این قضیه خیلی شگفت انگیز است که هر چقدر بیشتر شکرگزار میشوی موارد ناخوشایند سریعتر از زندگی ات محو میشوند
💚#راندا_برن
💚خدایِ مهربانم هزاران بار شکرت برای تک تکِ لحظه های زندگیمون🙏
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
اگر میخواهی اعتماد و عزت نفس داشته باشی باید خودت را دوست داشته باشی.
باید برای خودت ارزش قائل باشی.
باید باور هایی درست درباره خودت داشته باشی.
و اگر بتوانی خودت را خوب بشناسی و خودت را دوست داشته باشی آن زمان است که می توانی به موفقیت برسی. چون عزت نفس پیدا میکنی.
حال در گوشه ای آرام بنشین و کمی فکر کن.
در این سالها چقدر خودت را دوست داشتی؟
اگر این مقدار کم بوده از خودت معذرت خواهی کن و تلاش کن دل خودت را به دست بیاوری
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
#سرگذشت_شیرین
#بگذار_برگردم_پدر
#پارت_پنجاه_دو
من شیرین هستم،،،متولد ۱۳۵۴ تهران…..
بدون توجه از خونه زدم بیرون اما جرأت دور شدن رونداشتم چون جایی رو بلد نبودم،از یه طرف هوا بشدت گرم و طاقت فرسا بود و از طرف دیگه بی هدفی حوصله ام سر برد و برگشتم خونه...پامو که گذاشتم توی حیاط با دیدن قیافه ی عصبی رضا بند دلم پاره شد..رضا عربده کشید و گفت:کجا رفته بودی هرزه؟؟با اجازه ی کی رفتی؟؟؟چرا نزاشتی عفت باهات بیاد…؟؟؟؟میخواستی چه غلطی کنی؟؟اجازه نداد جوابشو بدم و بسمتم هجوم اورد تا بزنه که حسن دستشو گرفت و به زبون محلی چیزی گفت که من متوجه نشدم...ما با تمام این کارها باز رضا بزور خودشو به من رسوند و یه سیلی محکم به صورتم زد که پرت شدم زمین….صورتم میسوخت و بغض داشت خفه ام میکرد و نمیتونستم حرف بزنم….پس همونجا نشستم و شروع به گریه کردم.انگار دنبال بهونه بودم که یه دل سیر گریه کنم…..برای دردهام….برای خودکشی مامان….برای مدرسه نرفتنم و درس نخوندنم در حالیکه معصوم درسش از من ضعیف تر بود الان دانشجو شده و من آوره.،برای دلتنگیهای باباتوی دلم میگفتم:بگذار برگردم..بزارم برم…باباااااا بزار بیام خونه…….
ادامه در پارت بعدی 👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زندگی کوتاهتر از اینه که بخوام با فکر اینکه
مردم دربارم چه فکری میکنن ، سرگردون باشیم---
تمام کارایی که توی دنیا میکنم ، مربوط به خودم و خدای خودمه...
نگران حرف های پشت سرم نیستم،
آینده پیش روم فرصت نگاه کردن به عقب رو نداره...
واسه اهداف خودم ، حال خوب خودم میجنگم
و دست از تلاش برای داشتن بهترین زندگی برنمیدارم...
اگه حرف پشت سرم بود ، یعنی موفقم ...
اگه دوستم ، دشمنم شد ، یعنی به پیروزی نزدیکم...
با قضاوت این جماعت
نه کسی مومن واقعی شده نه دزد سابقه دار!
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
ذهن خود را برای چالشها باز کنید و آنها را بپذیرید
نباید از چالشها اجتناب کنید،
چالشها همیشه به عنوان یک کاتالیزور برای موفقیت عمل میکنند
که شما نیز باید از آنها استفاده کنید
چالشها تنها مهارت و دانش شما را پرورش نمیدهند،
آنها به شما کمک میکنند اعتقادات عمیقی در خود ایجاد کنید،
هر چقدر بیشتر خود را به چالش بکشید،
اعتماد به نفس بیشتری در مورد تواناییهای خود خواهید داشت.
به دنبال چالشها باشید،
چالشهای بزرگتر جرأت شما را بیشتر میکنند و
بر انعطاف پذیری شما میافزاید..
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
تنها چیزی که همیشه با خودت به هر جایی حمل میکنی خودتی!
قبل از تعویض دوست،شغل یا آدرست
خودت رو را عوض کن 🍃
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
✅ ۵ راهکار برای افزایش روحیه
✔️ درجمع افرادی قرار بگیرید که از شما حمایت میکنند
✔️ به جای نتیجه روی مسیر متمرکز شوید
✔️ برای افزایش روحیه مراقبه کنید
✔️ به دست آورد های کوچکتان افتخار کنید
✔️ از همین لحظه شروع کنید
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹
🌼ســلاااام
☕️صبح زیباتون بخیر دوستان
🌼 سه شنبه تون پراز نگاه خدا
☕️زندگے هدیه خداست
🌼از هر لحظه آن لذت ببرید
☕️امیـدوارم یه روز عالی
🌼و پراز خبرهای خوب
☕️داشتـه باشیـــد
سه شنبه تون پُربرکت🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
نیایش صبحگاهی 🌸
💖ﺧﺪﺍﯾﺎ...
✨ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﺩﺍﺩﯼ ﺗﺸﮑﺮ
🌸ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﻧﺪﺍﺩﯼ ﺗﻔﮑﺮ
✨ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﮔﺮﻓﺘﯽ ﺗﺬﮐﺮ
🌸ﮐﻪ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺕ ﻧﻌﻤﺖ
✨ﻧﺪﺍﺩﻩ ﺍﺕ ﺣﮑﻤﺖ
🌸ﻭ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺕ ﻋﺒﺮﺕ ﺍﺳﺖ
💖خدایا...
✨کمک کن تا زبان ما وسیله
🌸آزار رساندن به دیگران نباشد.
✨ﺁﻧﭽﻪ ﺧﯿﺮ ﺍﺳﺖ
🌸ﺩﺭ ﺗﻘﺪﯾﺮ ﻣﺎ قرار ده.
💖آمیـن...🙏🙏
#نیایش_صبحگاهی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❄️آرامش یعنی بدونی:
✨خدا بالاترین قدرته
❄️که باور کنی
✨خدا بهترین رو برات میخواد
❄️هر کس به اندازه دلهایی
✨که آرام میکند آرام میشود...
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
دنیا اونقدر بزرگه که هر کسی
واسه خودش یه جایی داره...
پس سعی کنید به جای اینکه
جای کسی رو بگیرید،
جای خودتون رو پیدا کنید.
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
#سرگذشت_شیرین
#بگذار_برگردم_پدر
#پارت_پنجاه_سه
من شیرین هستم،،،متولد ۱۳۵۴ تهران…..
حسن دست رضا رو گرفت و برد داخل،عفت هم نچی کرد و دنبالشون رفت…اختر موند و من…اختر که تا اون لحظه فقط نظاره گر بود اومد کنارم و دستمو گرفت و بلند کرد و بعد لباسهای خاکیمو پاک کرد و گفت:دختر جان!!!من نمیدونم کی هستی و از کجا اومدی و هدفت چیه ،،ولی میدونم که دستی دستی خودتو بدبخت کردی..پاشدی و دنبال رضا اومدی که چی بشه؟ از این جماعت شوهر در نمیاد.خدا میدونه که همون روز اول که دیدمت فهمیدم هیچی نمیدونی و خامی کردی..اختر نفسی گرفت و ادامه داد:من این موهارو توی آسیاب سفید نکردم،…اگه من چهل ساله با حسن توی این کارم بخاطر اینکه خونه ی پدرم هم همین بود….اما تو چرا؟؟نگفتی پدر و مادر بدبختت چه بلایی سرشون میاد؟اختر همینطوری میگفت…دلم میخواست بهش بگم چرا اما بغض و گریه امونم نمیداد…..اختر وقتی دید حرفی نمیزنم خودش ساکت شد.خلاصه بلند شدم و دست و صورتمو شستم و رفتم اتاق.رضا نشسته بود و سیگار میکشید...اصلا محلم نداد…..حتی نگاه هم نکرد….
ادامه در پارت بعدی 👇
❣لذت بردن را یادمان ﻧﺪﺍﺩﻧﺪ !
از گرما می نالیم.،
از سرما فرار می کنیم.
در جمع، از شلوغی کلافه
می شویم و در خلوت،
از تنهایی بغض می کنیم.
تمام هفته منتظر رسیدن
روز تعطیل هستیم و آخر
هفته هم بی حوصلگی
تقصير غروب جمعه است و بس!
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﺭﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺑﻪ ﭘﺎﯾﺎﻥ
ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎﯾﯽ ﻫﺴﺘﯿﻢ
ﮐﻪ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﺯﻧﺪﮔﯿﻤﺎﻥ
ﺭﺍﺗﺸﮑﯿﻞ ﻣﯿﺪﻫﻨﺪ:
ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﮐﺎﺭ..
ﺣﺘﯽ ﺩﺭﺳﻔﺮﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺑﻪ ﻣﻘﺼﺪ
ﻣﯽ ﺍﻧﺪﯾﺸﯿﻢ ﺑﺪﻭﻥ ﻟﺬﺕ ﺍﺯ ﻣﺴﯿﺮ!
ﻏﺎﻓﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻫﻤﺎﻥ
ﻟﺤﻈﺎﺗﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﯿﻢ ﺑﮕﺬﺭﻧﺪ...
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
زندگی "کوتاه" است.
قواعد را بشکن سریع فراموش کن،
آرام ببوس "عاشق" باش.
بدون محدودیت "بخند" و
هیچ چیزی که باعث خندهات می گردد را رد نکن...
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
#سرگذشت_شیرین
#بگذار_برگردم_پدر
#پارت_پنجاه_چهار
من شیرین هستم،،،متولد ۱۳۵۴ تهران…..
عصبی شدم و رفتم کنارش نشستم و گفتم:حالا که منو اوردی اینجا و دست روم بلند میکنی باید تکلیفمو روشن کنی…رضا روش کرد اون طرف و داد زد :عفت یه چایی برام بیار….تلخ باشه….
دادزدم :شنیدی چی گفتم؟رضا دستمو گرفت و پیچوند….جوری پیچوند که صدای دادم در اومد و جیغ کشیدم و گفتم:ولم کن….بی کس و کار گیر آوردی؟؟ضا پوزخندی زد و گفت:پس نه….میبینم چقدر هم دور و برت شلوغه..کی دورو آدم حساب میکنه.؟؟اگه من نبودم که تو الان یا توی خیابونای تهرون ول بودی یا توی دهاتی به حیوانات یونجه میدادی..الان هم اگه ناراحتی برگرد قصر بابات…با چشمهای گریون نگاهش کردم که گفت:فکر کردی کی هستی؟؟گفتم:ولی تو منو اوردی….تازه دیگه دختر هم نیستم ،،با چه رویی برگردم؟؟؟تو میدونی که جایی ندارم برم داری اذیت میکنی…رضا عصبی گفت:الان کدوم کوری رفته بودی؟؟گفتم:دلم گرفته بود خواستم یه دور بزنم…رضا گفت:اینجا همه همدیگر رو میشناسند،،اگه غریبه ایی ببینند تهشو در میارند و اونوقت برای ما بد میشه…حالا اگه اون غریبه یه زن هم باشه که دیگه بدتر…..
ادامه در پارت بعدی 👇
زیباتر کردن دنیا، کار سختی نیست،
کافیه یه کم دلگرمی تو جیبت بذاری
یه کم عشق،
تو دستات داشته باشی
یه کم مهربونی هم تو نگاهت!
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
اگر بین برنده شدن و شاد بودن مجبور به انتخاب شدی،همیشه شادی را انتخاب کن؛
چون شادبودن به صورت خودکار
از تو یک برنده می سازد ...
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آدمی به خودیِ خود ، نمیافتد .
اگر بیفتد ، از همان سمتی میافتد
که به خدا تکیه نکرده است
همیشه در هر حادثه ای به خودت بگو:
یه خیری تو این اتفاقی که
الان برای من افتاده هست
مطمئن باش خداوند بهترین راه رو به تو نشون میده
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
طوفان ريشههای درخت راعميقتروقوىترمیکند،
درطوفانهاى زندگى به برگهايى
كه ازدست میدهى، فكرنكن...
به ريشهاى فکر کن که قویترمیشود!
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir