.
بهشت و دوزخ ما در این جهان ،
در دستان خود ماست ..
نیکی پاسخ نیکی است ،
و بدی سزای بدی ،
نتیجه زندگی ما حاصل اعمال ماست !
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
.
فرقی نمیکنه
خودت چه قدر فکر میکنی
تحصیل کرده، باهوش، پولدار یا با حال هستی،
اینکه با آدما چطور رفتار میکنی
همه چیزو معلوم میکنه
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
#سرگذشت_عباس
#فراز_و_نشیب_زندگی
#پارت_صد_سه
سلام اسمم عباس بزرگ شده ی یکی ازروستاهای غرب کشور
توبیمارستان خواهرام رومیدیدم امااصلاتحویلم نمیگرفتن نگاهمم نمی کردن انگارمن یه قاتل بودم که ازم فرارمیکردن...حتی گاهی میشنیدم بهم میگفتن چه پروکه امدبیمارستان لابد منتظره مادرمون بمیره ارث میراثش روبگیره خرج اون دختره ی بیوه بی چشم روکنه...شنیدن این حرفهابرام راحت نبود.اونم ازهمخونم اماخودم رومیزدم به کری اهمیت نمیدادم میگفتم الان ناراحتن یه چیزی میگن...روزسوم مادرم چشماش روبازکردحال عمومیش تقریباخوب بود اما همنطور که دکترش گفته بودیه دست و پاش لمس شده بودنمیتونست تکونشون بده..بعدازچندروزمادرم روبردن توبخش ازداروخونه مرخصی گرفتم سرراه کلی اب میوه وکمپوت خریدم رفتم..بیمارستان،دوتاازخواهرام بیمارستان بودن تامن رودیدن اخمشون رفت توهم گفتن مادرمون دوستنداره توروببینه برای چی میای؟؟گفتم من وظیفه خودم میدونم بیام به مادرم سربزنم حتی اگرنخوادمن روببینه خودش بایدبهم بگه نه شما..وقتی وارداتاق شدم مادرم تامن رودیدصورتش روبرگردون خودش زدبه خواب...
ادامه در پارت بعدی 👇
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
.
به کاکتوس که زیاد آب بدی
خراب میشه ....
حکایت محبت کردن ،
به یه سری از آدمای
زندگیمونه....
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
.
دوستان کهنه و آزموده را
با پنجه هایت نگه دار
ولی!
هر تازه وارد نا آزموده ای را
به دوستی مگزین
تا شرافتت لکه دار نشود...
شکسپیر
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
.
🔑بزرگتر که شدیم
🔑مدادهایمان هم تکامل یافتند
🔑تبدیل به خودکارهایی بیرحم شدند
🔑تا یادمان بدهند
🔑هر اشتباهی پاک شدنی نیست
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
.
یادت باشه :
زندگی کوتاهه ...
صادقانه عاشق باش
و خالصانه رفتار کن ...
شاید فردایی نباشه !
شاید فردایی باشه
اما عزیزی نباشه ...!
👤 الهی قمشه ای
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
#سرگذشت_عباس
#فراز_و_نشیب_زندگی
#پارت_صد_چهار
سلام اسمم عباس بزرگ شده ی یکی ازروستاهای غرب کشور
خدامیدونه خیلی دلتنگش بودم دوستداشتم برم دستش ببوسم بهش بگم روازم برنگردون من همون عباسم که برای به دنیاامدم کلی نذرنیازکردی اماغرورلعنتیم اجازه نمیدادچنددقیقه ای کنارش موندم ازاتاق امدم بیرون.. مادرم یک هفته بیمارستان بودمن هرروزمیرفتم دیدنش امادریغ ازاینکه نگاهم کنه یاحتی کلمه ای باهام حرفبزنه رفتارخواهرام ازمادرم بدتربود..خلاصه بعدازیک هفته مادرم مرخص شدبردنش روستا روزبعدش رفتم دیدن مادرم اماهرچی زنگزدم درروبازنکردن میدونستم خونه هستن وعمدی جوابم رونمیدن برگشتم دیگه روستانرفتم ولی روزبه روزداغونترمیشدم وتواین مدت سودابامحبتش سعی میکردارومم کنه..دورا دور حال مادرم روازاطرافیان میپرسیدم ومیدونستم باتمام تلاشی که کردن نتونسته روپاهاش راه بره وخواهرام نوبتی ازش مراقبت میکنن روزهامیگذشت سودا زایمان کرد پسرم سامیاربه دنیاامد..سامیارسه ماهش بودکه داییم زنگزدگفت عباس خواهرات ازنگهداری مادرت خسته شدن وهرکدوم کارزندگی بچه روبهانه کردن میخوان براش پرستاربگیرن یه پرس جوکن ببین میتونی یه پرستاردلسوزبراش پیداکنی..
ادامه در پارت بعدی 👎
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
.
دستهای خــــدا باش
براي برآوردن رويای
انسان ديگری
بی تفاوت نباش
اگر ديدی كسی
گره ای دارد و تو
راهش را می دانی
هــــیچ وقت
سكوت نكن؛ دريــــغ نكن؛
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
If you really intend to become green, no difficulty can prevent you
اگه واقعاً قصد سبز شدن داشته باشی، هیچ سختی نمیتونه مانعت بشه!💚
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
اﮔﺮ ﻗﻄﺮﻩ ﺍﯼ ﺁﺏ ، ﺩﺭﻭﻥ ﺩﺭﯾﺎﭼﻪ ﺍﯼ ﺑﯿﻔﺘﺪ ﻫﯿﭻ ﺍﺛﺮﯼ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻧﻤﯽ ﻣﺎﻧﺪ !
ﺍﻣﺎ ﺍﮔﺮ ﻫﻤﯿﻦ ﻗﻄﺮﻩ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﺑﺮﮔﯽ ﺍﻓﺘﺪ ،
ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﺁﻥ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺩﺭﺧﺸﯿﺪ ..
ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻣﮑﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ کنید تا بدرخشید ..👌
ورود 👇
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
#سرگذشت_عباس
#فراز_و_نشیب_زندگی
#پارت_صد_پنج
سلام اسمم عباس بزرگ شده ی یکی ازروستاهای غرب کشور
بااینکه قلباراضی به گرفتن پرستارنبودم اماشروع کردم به گشتن وازیه مرکز تونستم یه پرستارپیداکنم که بره روستا مراقب مادرم باشه..به داییم زنگزدم باهاش هماهنگ کردم وقبول کردم نصف مخارج پرستارروخودم پرداخت کنم..شبی که به سوداگفتم یه هزینه به هزینه های زندگینون اضافه شده گفت مادرت به غیر از توکسی رونداره چاره ای نیست این حرفی بود که سودابه من زد..مادرم بخاطربیماریش وزمین گیرشدنش خیلی بداخلاق شده بودباکسی کنار نمیومد و هر پرستاری که میرفت بعدازیک هفته فرارمیکرد...شیش ماه اینجوری گذشت تااینکه بازم قرارشدخواهرام ازمادرم مراقبت کنن ودیگه ازشون خبرنداشتم تایه شب بازداییم زنگزدگفت عباس من چندوقت نبودم یه سفرکاری رفتم وقتی امدم متوجه شدم خواهرات مادرت روبردن اسایشگاه...با شنیدنش شوکه شدم گفتم چراگفت ازنگهداریش خسته شدن تاصبح خواب به چشمام نیومد..حق مادرم این نبودبی انصافی بوداگرمیذاشتم تواسایشگاه بمونه باسوداصحبت کردگفتم غیرتم بهم اجازه نمیده بذارم مادرم تواسایشگاه بمونه میخوام یه مدت بیارمش پیش خودمون بازم مخالفتی نکردگفت هرکاری به صلاح انجام بده...
ادامه در پارت بعدی 👇
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
انقدر میجنگم
انقدر سختیهارو تحمل میکنم
انقدر تو نمیتونی گفتنهای بقیه رو میشنوم
انقدر از خیلی چیزا میگذرم
تا برسم به اونجایی که تو آیینه به خودم بگم
دیدی تونستی🤩✅
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
تو به چیزی تبدیل میشی
که خودتو باهاش احاطه کردی
انرژی ها مسری هستند
با دقت انتخاب کنید
محیط به شما تبدیل میشه 🌱
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
نیایش صبحگاهی 🌸🍃
🌸الهى🙏
دردهايي هست كه نمي توان گفت
و گفتني هايي هست كه هيچ قلبي
محرم آن نيست
🌸الهي🙏
تغييراتي هست كه جز به تقدير
تو ممكن نيست
و دعاهايي هست كه جز به آمين تو
اجابت نمي شود
🌸الهي🙏
با اين همه باكي نيست
زيرا من همچو تويي دارم
تويي كه همانندي نداري
رحمتت را هيچ مرزي نيست
اي تو خالق دعا و مالك آمیـــن
❤️
شادی
نمادی از زیستن آگاهانه است
و نمایشی از سپاسگزاری
در برابر یزدان_پاک
ما وارث این تفکریم
شاد باش و شاد زندگی کن
که شاد زیستن
انتخاب است نه اتفاق
ورود 👇
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
تمام افکار خود را روی کاری که دارید انجام میدهید متمرکز کنید. پرتوهای خورشید تا متمرکز نشوند نمیسوزانند.
🕴گراهام بل
ورود 👇
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
#داستان_واقعی
#صبر_تلخ
#قسمت_صد_بیست_ششم🎬:
مرجان توی بیمارستان بستری بود و در عین حال میثم پیگیر دادگاهش بود و خبر رسید که دادگاه با حضور نظام و دایی عبدالله تشکیل میشه، قاضی پرونده نظام را مقصر اعلام می کنه و ضمن توبیخش شرایطی به وجود می آورد که حکم طلاق به سرعت صادر میشه و البته نظام مهریه مرجان را که پنجاه سکه بهار آزادی بود می بایست پرداخت کند.
نظام و پدرش از دست مرجان و بابا و این حکم و به شدت کفری میشوند، چند روز بعد مرجان را از بیمارستان مرخص کردند و به همراه میثم راهی روستا شد، البته اینبار با خیال راحت به خانه پدرم رفت.
درسته که مرجان از دست کتک ها و حرفها و تهمت های ریز و درشت نظام و خانواده دایی نجات پیدا کرد اما آمدن به روستای پدری همان و باران حرفهای خاله زنکی زنان روستایی همان...
خانواده بد ذات دایی توی روستای خودمون هم دست از سرمان برنداشتند و انگار توی کل روستا چو انداخته بودند که مرجان دختر ناپاکی بوده که نظام به همین دلیل اونو طلاق داده تا از دستش راحت بشود.
آنطور که محبوبه می گفت، بعد این موضوع برخورد روستایی ها صد و هشتاد درجه با خانواده ما تغییر کرده بود، حرف مرجان تنها نقل مجلس روستایی ها شده بود و هر کس چیزی می گفت و صد تا حرف دیگه هم روی شنیده هایش می گذاشت و برای دیگری نقل می کرد و به این ترتیب از خانواده ما یک اژدهای هفت سر ساختند که انواع و اقسام حرمت شکنی ها و گناهان را انجام می دهیم دیگه کسی به خانه ما نمی آمد و جواب سلام پدرم را که نمی دادند هیچ، حتی اگر از خانواده ما کسی بیرون خانه می رفت، روستایی ها سعی می کردند راهشان را کج کنند و از جایی بروند که هیچ برخوردی با اعضا خانواده ما نداشته باشند.
همه خانواده در رنج و عذاب بودند و از همه بیشتر مرجان از این وضعیت عذاب می کشید تا اینکه بالاخره بعد از چند هفته، حکم طلاق صادر و اجرا شد و این شروع ماجرایی جدید بود
ادامه پارت بعدی👇
📝به قلم:ط_حسینی
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
"تهمت"
مثل زغال است!
اگرنسوزاند،
سیاه میکند...
وقتی تن کسی
را زخمی میکنی،
دیگه بعدش
نوازش کردنش
فقط دردشو بیشتر میکند..
ورود 👇
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
زندگی زیباتر میشود ؛
به شرطی که به اندازه
تمام برگ های پاییز،
برای یکدیگر
آرزوی خوب داشته باشیم
ورود 👇
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
مهم نیست
چقدر عقب باشی،
مهم اینه ڪه
با چه قدرت و انگیزه ای
میخوای شروع ڪنی!!
ورود 👇
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
گذشته هایت را ببخش
زیرا آنان همچون کفش های کودکی ات نه تنها برایت کوچکند
بلکه تو را از گام برداشتن های بلند باز می دارند … !
ورود 👇
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
#سرگذشت_عباس
#فراز_و_نشیب_زندگی
#پارت_صد_شش
سلام اسمم عباس بزرگ شده ی یکی ازروستاهای غرب کشور
هرکاری به صلاح انجام بده..من خودم خوب میدونستم با وجود دو تا بچه کوچیک خیلی سخته نگهداری ازیه ادم مریض وزمین گیر..ولی بزرگواریه سودادرحق من خیلی زیادبوداعتراضی نکرد..چند ماه میشد مادرم روندیده بودم وقتی روتخت اسایشگاه یه پیرزن لاغرکه توهم مچاله شده بودروبه عنوان مادرم بهم معرفی کردن باورم نمیشد...واقعا نمیتونستم جلوی اشکام روبگیرم بهش نزدیک شدم صداش زدم رنگش پریده زردشده بودبه زورچشماش روبازکردزول زدبهم.. شایدفکرمیکردخواب میبینه اماوقتی چندبارصداش زدم دستش روگذاشت رودستم اشک ازگوشه ی چشماش سرازیرشدهیچی نمیگفت سرش روبوسیدم گفتم امدم ببرمت خونه گفت دخترام ازدستم خسته شدن زن توام بعدازدوروزخسته میشه،بذار همینجا بمونم من عمرم خودم روکردم..حرفهاش اتیشم میزد گفتم زنمم خسته شدخودم نوکرت هستم..خلاصه کارهاش روانجام دادم به سوداخبردادم که مادرم رو باخودم میارم خونه..خلاصه کارهاش روانجام دادم به سوداخبردادم که مادرم رو باخودم میارم خونه..
ادامه در پارت بعدی 👇
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
بشر زمانی فهمید به شعور ﺍعتمادی نیست که بجای نصب تابلوی " از سرعت خود بکاهید "
اﺯ سرعتگیر استفاده کرد!!!
ورود 👇
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
شما میتوانید به همهی خواستههایتان برسید، اما نمیتوانید همهی آنها را با همدیگر به یکباره به دست آورید!
ورود 👇
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
اگر شادی گاه به گاه تو
را فراموش میکند
تو هرگز آن را کامل فراموش نکن.
🕴 ژاک پره ور
ورود 👇
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
ﻭﻗﺘﯽ ﺫﻫﻦ ﻭ ﻗﻠﺒﺖسـﺎﺯ آﺭﺯﻭﯾﺖ ﺭﺍ ﺯﺩ...ﻓﺮﮐﺎﻧﺴﺶ ﺗﺎ ﺍﺟﺎﺑﺖ ﺍﻥ ﭘﯿﺶ ﺧﻮﺍﻫــﺪ ﺭﻓﺖ "ﺑﻪ ﺍﻣﯿﺪ آﻥ ﻟﺤظــﻪ"
ورود 👇
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
#سرگذشت_عباس
#فراز_و_نشیب_زندگی
#پارت_صد_هفت
سلام اسمم عباس بزرگ شده ی یکی ازروستاهای غرب کشور
سودا بامهربونی امداستقبالش گوشه ی پذیرایی براش جاپهن کرده بود...ازنگاهای مادرم خوب میفهمیدم بابت کارهاش ازسوداخجالت میکشه اما حرفی نمیزد.یکی دوهفته ای میشدکه مادرم رواورده بودم خونه ی وبه غیرازداییم کسی خبرنداشت خواهرام فکرمیکردن اسایشگاه
نمیدونم رسیدگی خوب سودا بود یا وجود بچه هام کنارمادرم که ظرف یکی دوهفته ازنظرروحی خیلی خوب شده بود....اماازیکجانشینی خسته شده بودهمیشه میگفت اگرقراره سالهااینجوری زنده بمونم دعاکنیدخداازم راضی بشه بمیرم من طاقت اینجوری زندگی کردن روندارم...رابطه ی مادرم باسوداوبچه هاخیلی خوب بودوبابت هرکاری که سودابراش انجام میدادبارهاتشکرمیکرد...این وسط من بادوسه تادکترصحبت کردم قرارشدجلسات فیزیوتراپی مادرم روشروع کنیم ویه سری ورزش دادکه توخونه براش انجام بدیم...سودا واقعاخسته میشدگاهی میدیدم ازفرط خستگی بامسکن میخوابه یه روزبهش گفتم میخوام برای مادرم پرستاربگیرم تاتوکمتراذیت بشی گفت نه مادرت ناراحت میشه فکرمیکنه من ازش خسته شدم خدابزرگه بهم قوت میده...
ادامه در پارت بعدی 👇
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir