#سطلمون
خواهش میکنیم
انشاالله بعد کرونا ادمین ها رو فالوده بستنی مهمون کن
والا
تشکر خشک و خالی که نمیشه 😂
بچه ها مهمون کردن به انگلیسی چی میشه؟؟ 😁😁
مثلا یکی رو یه چیزی حساب کردن
ببینم کی میگه 😉
جواب و بندازین تو سطل، بعدش خودم میگم
___
@English_4u
ما کلا سعی میکنیم محتوا های ارائه شده، امریکن باشه
اینکه امریکن یا بریتیش
تو گوگل سرچ کنین به نتیجه برسین
#سطلمون
___
@English_4U
#grammar
📚 تفاوت بین above و on
🔶 above
🔶 کلمه above به معنای بالای چیزی است و در واقع تماسی بین دو جسم وجود ندارد.
🔸 The light was above my head.
🔸 لامپ بالای سر من بود.
🔷 on
🔷 ولی وقتی می گوییم on تماس بین دو چیز وجود دارد و یک شی روی یک شی دیگر می باشد.
🔹 The book was on the table.
🔹کتاب روی میز بود.
@English_4U
813.5K
گوش کنین
ببینین تا چه حد متوجه میشین
فعلا متنش رو نمیزارم تا چند بار گوش کنین
بعدا، متن و اصطلاحات قشنگش رو میفرستم
#نکته
کسی میتونه خوب صحبت کنه که بتونه خوب گوش کنه و خوب بخونه
پس روی reading# ها و listening# ها حساس باشین !
#motivational
____
@English_4u
HOPE UNDER THE RUBBLE
امید زیر آوار!
به آوار بعد یک خرابی میگن RUBBLE
Photo shows a six-year-old boy
تصویر ، یه کودک شش ساله رو نشون میده
amid the rubble
بین آوار
after his home
بعد از این که خانش
was demolished by Israeli forces
توسط نیرو های اسرائیلی نابود شده
_
@English_4u #news
English 4U
باشه میزاریم 😐 یکم شیر بخور آروم شی 🍼😂 #سطلمون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#News
It was bizarre and also very disappointing.
عجیب و غریب و همچنین خیلی ناامیدکننده بود.
Bizarre /bɪˈzɑːr/
عجیب و غریب
Disappointing /dɪsəˈpɔɪntɪŋ/
ناامیدکننده
----------
@English_4U
#story
داستان کوتاه (Short Story)
🤍🪁 #2- A Surprise from Australia
سوپرایزی از استرالیا
The school ends and Erica quickly puts her books in the bag and runs out of the class.
مدرسه تمام میشود و اریکا به سرعت کتابهایش را توی کیفش میگذارد و از کلاس بیرون میدود.
Today is a special day. Erica is very excited. She runs home and thinks about her uncle. She spoke with him on the phone a week ago. He returns from Australia, and he brings a special surprise with him! .
امروز یک روز ویژه است. اریکا خیلی هیجان زده است. او به خانه میدود و در مورد عمویش فکر میکند او با عمویش یک هفته پیش تلفنی صحبت کرده است. او از استرالیا برمیگردد، و او با خود یک چیز غافلگیر کننده میآورد.
Erica is very happy. She thinks about the surprise that he brings.
اریکا بسیار خوشحال است. او در مورد چیز غافلگیر کنندهای که او (عمویش) میآورد فکر میکند.
“Maybe he brings a surfboard? That is fun! I can learn how to surf!”, “Maybe he brings Australian nuts? Oh, I can eat nuts all day!”, “Or maybe he brings a kangaroo? That is not good. I don’t have a place in my room for a kangaroo…”
“شاید او یک تخته موج سواری میآورد؟ این سرگرم کننده است! من میتوانم یاد بگیرم چگونه موج سواری کنم.”، “شاید او خشکبار (مغز) استرالیایی بیاورد؟ اوه، من میتوانم تمام روز خشکبار بخورم.”، “یا شاید او یک کانگرو بیاورد؟ این خوب نیست. من جایی در اتاقم برای یک کانگرو ندارم…”
Erica finally arrives home. Her parents are there, and her uncle is there! She is very happy to see him. They hug and she jumps up and down.
اریکا سرانجام به خانه میرسد. والدینش آنجا هستند، و عمویش (هم) آنجاست! او از دیدنش خیلی خوشحال است. آنها (همدیگر را) بغل می کنند و او بالا و پایین می پرد.
“Uncle, uncle,” she calls, “what special surprise do you have for me from Australia?”
“عمو، عمو” او فریاد صدا میزند، “چه سورپرایز خاصی برای من از استرالیا آورده ای؟”
“Well,” her uncle smiles and answers, “I have for you an Australian aunt!”
“.خب” عموی او لبخند میزند و جواب میدهد، “من برای تو یک زن عموی استرالیایی آوردم”
@English_4U