بخش اول: کلیله و دمنه به قلم نصرالله منشی
بنای ابواب آن بر حکمت و موعظت نهاده و آنگاه آن را در صورت هزل فرا نموده تا چنانکه خواص مردمان برای شناختن تجارب بدان مایل باشند؛ عوام به سبب هزل هم بخوانند و به تدریج آن حکمت ها در مزاج ایشان متمکن گردد؛ و به حقیقت کانِ خرد و حَصافت و گنج تجربت و ممارست است؛ هم سیاست پادشاهان را در ضبط ممالک به شنودن آن مددی تواند بود و هم اوساط مردمان را در حفظ مال و ملک از خواندن آن فایده ای حاصل تواند شد.
و یکی از براهمۀ هند (1) را پرسیدند که «می گویند به جانب هندوستان کوه هاست و در وی داروها می روید که مرده بدان زنده می شود؛ طریق بدست آمدن آن چه باشد؟»؛ جواب داد که «حَفِظتَ شیئا و غابت عنک اشیاء؛ این سخن از اشارات و رموز متقدمان است که از آن کوه ها، علما را خواسته اند، و از آن داروها سخنان ایشان را، و از مردگان جاهلان را که به سماع آن زنده گردند و به سِمَت علم، حیات ابد یابند. و این سخنان را مجموعه ای است آن را کلیله و دمنه خوانند و در خزاین ملوک هند باشد اگر به دست توانی آوردن این غرض به حصول پیوندد.
... دابشلیم، رایِ هند (2) که این جمع به نام او کرده اند، سِمَت پادشاهی داشت و بیدپای برهمن، که مصنف اصل است، از جملۀ اولیا و وزرای او بوده است و بدین کتاب، کمال خرد و حَصافت وی را می توان شناخت.
... و این کتاب را پس از ترجمۀ ابن مقفع و نظم رودکی، ترجمه ها کرده اند لیکن می نماید که مراد ایشان تقریر سَمَر (3) و تحریر حکایت بوده است، نه تفهیم حکمت و ایضاح موعظت؛ و در جمله چون رغبت مردمان از مطالعۀ کتب تازی قاصر گشته است و آن حِکَم و مواعظ مهجور مانده بود، بر خاطر من گذشت که آن را ترجمه کرده آید و در بسط سخن و کشف اشارات آن اِشباعی رود و آن را به آیات و اخبار و ابیات و اَمثال موکد گردانیده شود تا این کتاب را که مردۀ چند هزار ساله است، اِحیایی باشد و مردم از منافع و فواید آن محروم نمانند.
📚 منبع: دیباچۀ کلیله و دمنه، نشر بوستان کتاب، ص 61 و 62 و 69
🖋پی نوشت:
(1) براهمه جمع برهمن به معنای حکما و دانشمندان هندوان
(2) رایِ بر وزن جای، سلاطین و حکام و بزرگان هندوستان را گفته اند.
(3) سمر: افسانۀ شب.
#مداد_الحکما
#کلیله_و_دمنه
#نصرالله_منشی
•┈┈••✾••┈┈•
@Ensaniyaat | إِنْسانيّاتْ