eitaa logo
انسانیات
414 دنبال‌کننده
55 عکس
2 ویدیو
2 فایل
﷽ إِنْسانیَّات، محفلی مجازی برای هم اندیشی جویندگان «حکمت عملی». این انجمن به همت گروهی از پژوهشگران حکمت عملی مدیریت می شود. ارتباط با ما: https://eitaa.com/Ensaniyaat_admin انسانیات در سایر بسترهای مجازی: https://zil.ink/ensaniyaat
مشاهده در ایتا
دانلود
در مطلبی که پیرامون عبدالله بن مقفع نگاشته شد، در شمار یکی از آثار وی، اسمی از کتاب کلیله و دمنه رفت. همۀ ما کم و بیش با نام و برخی داستان های این اثر آشنایی داریم ولی معرفت تفصیلی به این اثر و سیر تاریخی ترجمۀ آن کمتر مورد توجه بوده است. از این روی، در اولین بخش از مداد الحکماء به معرفی این اثر خواهیم پرداخت. به جهت رعایت اختصار مطالب، این بخش را در چهار قسمت تقدیم حضور می کنیم: بخش نخست: معرفی اثر به قلم نصرالله منشی؛ بخش دوم: معرفی اثر به قلم ابن مقفع؛ بخش سوم: گزارشی از محتوای کتاب بخش چهارم: مروری بر ترجمه های کلیله و دمنه. ‌ •┈┈••✾••┈┈• @Ensaniyaat | إِنْسانيّاتْ
معرفی کتاب کلیله و دمنه (بخش اول): معرفی کلیله و دمنه به قلم نصرالله منشی (مترجم کتاب کلیله و دمنه از عربی به فارسی) ‌ •┈┈••✾••┈┈• @Ensaniyaat | إِنْسانيّاتْ
بخش اول: کلیله و دمنه به قلم نصرالله منشی بنای ابواب آن بر حکمت و موعظت نهاده و آنگاه آن را در صورت هزل فرا نموده تا چنانکه خواص مردمان برای شناختن تجارب بدان مایل باشند؛ عوام به سبب هزل هم بخوانند و به تدریج آن حکمت ها در مزاج ایشان متمکن گردد؛ و به حقیقت کانِ خرد و حَصافت و گنج تجربت و ممارست است؛ هم سیاست پادشاهان را در ضبط ممالک به شنودن آن مددی تواند بود و هم اوساط مردمان را در حفظ مال و ملک از خواندن آن فایده ای حاصل تواند شد. و یکی از براهمۀ هند (1) را پرسیدند که «می گویند به جانب هندوستان کوه هاست و در وی داروها می روید که مرده بدان زنده می شود؛ طریق بدست آمدن آن چه باشد؟»؛ جواب داد که «حَفِظتَ شیئا و غابت عنک اشیاء؛ این سخن از اشارات و رموز متقدمان است که از آن کوه ها، علما را خواسته اند، و از آن داروها سخنان ایشان را، و از مردگان جاهلان را که به سماع آن زنده گردند و به سِمَت علم، حیات ابد یابند. و این سخنان را مجموعه ای است آن را کلیله و دمنه خوانند و در خزاین ملوک هند باشد اگر به دست توانی آوردن این غرض به حصول پیوندد. ... دابشلیم، رایِ هند (2) که این جمع به نام او کرده اند، سِمَت پادشاهی داشت و بیدپای برهمن، که مصنف اصل است، از جملۀ اولیا و وزرای او بوده است و بدین کتاب، کمال خرد و حَصافت وی را می توان شناخت. ... و این کتاب را پس از ترجمۀ ابن مقفع و نظم رودکی، ترجمه ها کرده اند لیکن می نماید که مراد ایشان تقریر سَمَر (3) و تحریر حکایت بوده است، نه تفهیم حکمت و ایضاح موعظت؛ و در جمله چون رغبت مردمان از مطالعۀ کتب تازی قاصر گشته است و آن حِکَم و مواعظ مهجور مانده بود، بر خاطر من گذشت که آن را ترجمه کرده آید و در بسط سخن و کشف اشارات آن اِشباعی رود و آن را به آیات و اخبار و ابیات و اَمثال موکد گردانیده شود تا این کتاب را که مردۀ چند هزار ساله است، اِحیایی باشد و مردم از منافع و فواید آن محروم نمانند. 📚 منبع: دیباچۀ کلیله و دمنه، نشر بوستان کتاب، ص 61 و 62 و 69 🖋پی نوشت: (1) براهمه جمع برهمن به معنای حکما و دانشمندان هندوان (2) رایِ بر وزن جای، سلاطین و حکام و بزرگان هندوستان را گفته اند. (3) سمر: افسانۀ شب. ‌ •┈┈••✾••┈┈• @Ensaniyaat | إِنْسانيّاتْ
📖 بازرگانی بود بسیار مال و او را فرزندان در رسیدند و از کسب و حرفت اعراض نمودند و دست اسراف بمال او دراز کردند. پدر موعظت و ملامت ایشان واجب دید و در اثنای آن گفت که: ای فرزندان، اهل دنیا، جویان سه رتبت‌اند و بدان نرسند مگر بچهار خصلت. ✅ اما آن سه که طالب آنند فراخی معیشت است و رفت منزلت و رسیدن بثواب آخرت. و آن چهار که بوسیلت آن بدین اغراض توان رسید: اَلْفَنْجيدن (١) مال است از وجه پسندیده؛ و حسن قیام در نگاه داست؛ و انفاق در آنچه بصلاح معیشت و رضای اهل و توشه آخرت پیوندد؛ و صیانت نفْس از حوادث آفات، آن قدر که در امکان آید. ✅ و هرکه از این چهار خصلت یکی را مهمل گذارد روزگار حجاب مُناقَشَت پیش مرادهای او بدارد. برای آنچه هر که از کسب و حِرفَتْ اعراض نماید نه اسباب معیشت خویش تواند ساخت و نه دیگران را در عهد خویش تواند كشيد؛ و اگر مال بدست آرد و در حفظ و تَثمیر (٢) آن جد ننماید و خرج بی وجه کند پشیمانی آرد و زبان طعن در وی گشاده گردد، و اگر و مواضع حقوق را به امساک نامَرْعی گذراد بمنزلت درویشی باشد از لذات نعمت محروم، و با این همه مقادیر آسمانی و حوادث روزگار آن را در معرض تلف و تفرقه آرد، چون حوضی که پیوسته در وی آب می‌آید و آن را بر اندازه مَدخل مخرجی نباشد، لاجرم از جوانب راه جوید و بترابد یا رخنه ای بزرگ افتد و تمامی آن چیز ناچیز گردد. پی نوشت: (۱) الفنجیدن: کسب کردن و اندوختن (۲) تثمیر: زیاد کردن 📚 کلیله و دمنه، باب الاسد و الثور، صص ١١٦ و ١١٧، با تلخیص ‌•┈┈••✾••┈┈• Eitaa | Telegram | إِنْسانيّاتْ
معرفی کتاب کلیله و دمنه (بخش دوم): معرفی کلیله و دمنه به قلم عبدالله بن مقفع (مترجم کتاب کلیله و دمنه از زبان پهلوی به عربی) •••༺ إِنْسانيّاتْ؛ انجمن حکمت عملی ༻••• https://eitaa.com/joinchat/2587689759Ca4c467c7b2
🖋معرفی کلیله و دمنه به قلم ابن مقفع این کتاب کلیله و دمنه فراهم آمدۀ علما و براهمۀ هند است در انواع مواعظ و ابواب حِکَم و امثال، و همیشه حکمای هر صنف از اهل علم می کوشیدند و به دقایقِ حلیه، گِرد آن می گشتند که مجموعی سازند مشتمل بر مَناظِم حال و مآل و مصالح معاد و معاش، تا آنگاه که ایشان را این اتفاق خوب روی نمود و بر این جمله وضعی دست داد که سخن بلیغ با معانی بسیار از زبان مرغان و بهایم و وحوش جمع کردند و چند فایده ایشان را اندر آن حاصل آمد: ✅ اول آنکه در سخن مجالِ تصرّف یافتند تا هر باب که افتتاح کردند، به تمامتِ اشباع برسانیدند. ✅ و دیگر آنکه پند و حکمت و لهو و هزل به هم پیوستند تا حکماء آن را برای استفادت مطالعه کنند و نادانان برای افسانه بخوانند و اَحداثِ متعلمان به طریق تحصیل علم و مَوعِظَت نگرند و ضبط آن بر ایشان سبک خیزد و چون در حد کهولت و مَوسِم عقل و تجربت رسند و در آن محفوظ تاملی کنند صحیفۀ دل را پر فواید بینند و ناگاه بر ذخایر نفیس و گنج های شایگان مظفر شوند و مثال این همچنان است که مردی در حد بلوغ بر سر گنجی افتد که پدر از جهت او نهاده باشد، فَرحی بدو راه یابد و در باقی عمر از کسب فارغ آید. ... و خوانندگان این کتاب را باید که همت بر تفهّم معانی مقصور گردانند و وجوهِ استعارات آن را بشناسند تا از دیگر کتب و تجارب بی نیاز شوند و همچون کسانی نباشند که مشت در تاریکی زنند و سنگ از پس دیوار اندازند و آنگاه بنای کارهای خویش و تدبیر معاش و معاد بر قَضیَّت آن نهند تا جمالِ منافع آن هر چه تابنده تر روی نماید و دوام فواید آن هر چه پاینده تر دست دهد. و ابن مقفع گوید که ما چون اهل فارس را دیدیم که کتاب را از زبان هندوی به پهلوی ترجمه کردند خواستیم که اهل عراق و شام و حجاز را هم از آن نصیب باشد و به لغت تازی که زبان ایشان است، ترجمه کرده آید. 📚 منبع: کلیله و دمنه، نشر بوستان کتاب، صص 89 و 90 و 95 و 96 •••༺ إِنْسانيّاتْ؛ انجمن حکمت عملی ༻••• https://eitaa.com/joinchat/2587689759Ca4c467c7b2
🌱 متابعین گرامی انسانیات! کلیله و دمنه دو شگالند (۱) که در معیت شیری در بیشه ای گذر عمر می کنند. دمنه را سودای تقرب به شیر افتاد و کلیله را بنای بر مخالفت. در میان گفتگوی ایشان، لطیفه ای در باب تعامل با ملوک به میان آمده که ذکر آن در بخش پندانه خالی از لطف نمی نماید. (۱) شگال: شغال •••༺ إِنْسانيّاتْ؛ انجمن حکمت عملی ༻••• https://eitaa.com/joinchat/2587689759Ca4c467c7b2
معرفی کتاب کلیله و دمنه (بخش سوم): مروری بر محتوای کتاب کلیله و دمنه 🔗 بخش اول 🔗 بخش دوم •••༺ إِنْسانيّاتْ؛ انجمن حکمت عملی ༻••• https://eitaa.com/joinchat/2587689759Ca4c467c7b2
🌱 بخش سوم: مروری بر محتوای کلیله و دمنه 🔰 در دو بخش قبل، معرفی کتاب کلیله و دمنه به قلم دو تن از شهیرترین مترجمان آن از نظر مخاطبان انسانیات گذشت. همان طور که از گفتۀ ایندو برآمد، کلیله و دمنه، نوشتۀ بیدپای برهمن از وزراء دابشلیم، سطان هند، است. این کتاب که با عنوان پنج تنترا و به زبان سانسکریت نگاشته شده است، در عصر ساسانی توسط برزویه (مهتر اطبای پارس) به ایران منتقل و به زبان پهلوی ترجمه شد. پس از اسلام نیز ترجمه های متعددی برای آن نگاشته شد. 🔰 مضمون کتاب، حکایت های گوناگونی است که اغلب از زبان حیوانات نقل می شوند. کلیله و دمنه نیز نام دو شغال است که همراه یک شیر در بیشه ای زندگی می کنند و داستان های کتاب از زبان این دو حکایت می شود. 🔰 آنگونه که نصرالله منشی (مترجم کتاب به فارسی) می گوید، کلیله و دمنه در نسخۀ هندی خود مشتمل بر ده باب بوده است و پارسیان شش باب دیگر بدان افزوده اند. 💠 ده باب اصلی کتاب عبارتند از: 1. الأسد و الثَّور (شیر و گاو)؛ 2. الفحص عن امر دمنه (جستجو از کار دمنه)؛ 3. الحمامة المطوّقة (کبوتر طوق دار)؛ 4. البوم و الغربان (بوم و زاغ)؛ 5. القِرْد و السُّلَحْفاة (میمون و لاکپشت)؛ 6. الناسک و ابن عِرس (زاهد و راسو)؛ 7. السِّنَّور و الجُرَذ (گربه و موش صحرایی)؛ 8. الملک و الطّائر (پادشاه و پرنده)؛ 9. الاسد و ابن آوی (شیر و شغال)؛ 10. الأسوارِ و اللَّبْوَة (تیرانداز و ماده شیر). 💠 باب‌های الحاقی نیز از این قرار است: 1. باب ابتداء کلیله و دمنه؛ 2. برزویة الطبیب؛ 3. الناسَکَ و الضیف (زاهد و مهمان)؛ 4. البلار و البراهمة (بلار اسم وزیر پادشاهی بوده است)؛ 5. السّائِحِ و الصّائِغ (جهانگرد و زرگر)؛ 6. ابن المَلِک و أصحابِه (پسر پادشاه و یارانش) 🔸 البته، در بعضی از نسخه های اصل عربی، باب الحمامه و الثعلب و مالک الحزین (کبوتر و روباه و مرغ آبی) آمده است و در برخی دیگر از این نسخ، باب ملک الجرذان و وزرائه آمده است. بر این اساس، ابواب کلیلۀ عربی به هجده می رسد و هیچ یک از این دو باب در ترجمۀ فارسی نصرالله منشی نیامده است. •••༺ إِنْسانيّاتْ؛ انجمن حکمت عملی ༻••• https://eitaa.com/joinchat/2587689759Ca4c467c7b2
معرفی کتاب کلیله و دمنه (بخش چهارم): مروری بر ترجمه های کتاب کلیله و دمنه 👈 قسمت های قبلی نمودار ترجمه کتاب کلیله و دمنه به زبان های مختلف •••༺ إِنْسانيّاتْ؛ انجمن حکمت عملی ༻••• https://eitaa.com/joinchat/2587689759Ca4c467c7b2
بخش چهارم: مروری بر ترجمه های کلیه و دمنه 1. بُرزوَیه، طبیب و حکیم ایرانی، کلیه و دمنه را به فرمان انوشیروان از هند به ایران آورد و به زبان پهلوی ترجمه کرد (1). 2. نضر بن حارث پیش از ابن مقفع آن را به عربی ترجمه کرد. 3. عبدالله بن مقفع، کاتب ابوجعفر منصور عباسی، آن را از پهلوی به عربی ترجمه کرد. 4. عبدالله بن هلال اهوازی آن را برای یحیی بن خالد برمکی -وزیر مهدی و رشید عباسی- به فارسی ترجمه کرد؛ 5. ابان بن اسحق اللاحقی و ابن الهباریه این کتاب را به زبان عربی به رشتۀ نظم درآوردند؛ 6. سهل بن نوبخت آن را برای یحیی بن برمکی به زبان پارسی به نظم درآورد؛ 7. رودکی در عهد ابونصر سامانی، این کتاب را به نظم فارسی درآورد که تنها اشعاری چند از آن باقی مانده است؛ 8. نظام الملک ابوالمعالی نصرالله بن عبدالحمید منشی در عهد بهرامشاه غزنوی، ترجمۀ عربی ابن مقفع را به فارسی ترجمه کرد. این کتاب به نام «کلیلۀ بهرامشاهی» اشتهار یافته است؛ 9. فضل الله بن عثمان بن محمد الاسفزاری، مَثَل ها و شواهد عربی کلیلۀ بهرامشاهی را برای مجد الدوله علی المستوفی، به فارسی ترجمه کرد؛ 10. بهاء الدین احمد بن محمد طوسی، متلخص به قانعی، این اثر را در عهد سلجوقیان به نظم فارسی درآورد؛ 11. قاضی ابوالمکارم اسعد بن الخطیر المماتی المصری الکاتب، آن را در عصر سلطان صلاح الدین -پادشاه مصر و شامات- به نظم عربی درآورد؛ 12. ملاحسین کاشفی، کلیلۀ بهرامشاهی را برای نظام الدوله امیر شیخ احمد جغتایی، مشتهر به سهیلی، تنقیح و تحریر کرد. این اثر با عنوان «انوار سهیلی» مشتهر شده است. 13. یکی از شعراء، متخلص به فغانی، این اثر را به ترکی ترجمه کرده است؛ 14. ابوالفضل بن مبارک هندی، کلیلۀ بهرامشاهی را تسهیل و تخلیص کرده و به نام «عیار دانش» نامیده است؛ 15. آیت الله حسن زادۀ آملی نیز دو باب کلیلۀ عربی که به فارسی ترجمه نشده بود، را به فارسی ترجمه کرده است. 📚منبع: مقدمۀ آیت الله حسن زاده بر کلیله و دمنه، نشر بوستان کتاب، صص 9 - 12 🖋پی نوشت: (1)ابن مقفع در مقدمه خود بر کتاب، داستان آوردن کلیله و دمنه به ایران را با بیان بسیار شیوا و نغز روایت کرده است (مراجعه شود به: کلیله و دمنه، نشر بوستان کتاب، صص 73 - 88). •••༺ إِنْسانيّاتْ؛ انجمن حکمت عملی ༻••• https://eitaa.com/joinchat/2587689759Ca4c467c7b2
همان طور که در معرفی کتاب کلیله و دمنه گذشت، در این اثر پند و حکمت، و لهو و هزل به هم آمیخته شده تا فهم و ضبط آن برای خوانندگان ساده باشد. از این روی، ایشان باید همت خویش را بر تفهم معانی آن مقصور کنند و وجوه استعارات آن را بشناسند. در ادامه نمونه ای از این نکات حکمت آمیز که در ضمن گفتگوی دمنه و شیر آمده، تقدیم حضورتان می شود. •••༺ إِنْسانيّاتْ؛ انجمن حکمت عملی ༻••• https://eitaa.com/joinchat/2587689759Ca4c467c7b2
💠 حق رعیت بر پادشاه (بریده ای از گفتگوی دمنه با شیر) 🔸 از حقوق رعیت بر پادشاه آن است که هریک را بر مقدار مروت و یک دلی و نصیحت بدرجه ای رساند، و به هوا در مراتبْ تقدیم و تاخیر نفرماید، وکسانی را که در کارها عاطل و از هنرها غافل باشند بر کافیان هنرمند و داهيان (۱) خردمند ترجیح و تفضیل روا ندارد، که دو کار از عزایم پادشاهان غریب نماید: حلیت پای بر سر بستن، و پیرایه سر بر پای آویختن. و مروارید و یاقوت را در سرب و ارْزیز (۲) نشاندن در آن تحقیر جواهر نباشد ليکن عقل فرماینده به نزدیک اهل خرد مطعون گردد. و انبوهی یاران که دوربین و کاردان نباشند عین مضرت است، و نفاذ کارها به اهل بصر و فهم تواند بود نه به انبوهی انصار و اعوان. و هر که یاقوت بر خویشتن دارد گران بار نگردد و بدان هر غرض حاصل آید. و آن که سنگ در کیسه کند از تحمل آن رنجور گردد و روز حاجت بدان خيرى نیابد. و مرد دانا صاحب مروت را حقیر نشمرد اگرچه خاملْ ذكر و نازلْ منزلت باشد، چه پی را از میان خاک برگیرند و بدو زینها پردازند که مرکب ملوک شود و کمانها راست کنند که به صحبت دست پادشاهان و اشراف عزیز گردد. 🔸 و نشاید پادشاهان را که هنرمندان را به خمول اسلاف فروگذارد و بی هنران را به وسایل موروث، بی هنرِ مکتسبْ اصطناع فرماید بلکه تربیت پادشاه بر قدر منفعت باید که در صلاح مُلک از هریک چه آید و كدام مهم را شاید، چه اگر بی هنران خدمت اسلاف را وسیلت سعادت سازند خلل بکارها راه یابد و اهل هنر ضایع مانند. و هیچ کس بمردم از ذات او نزدیک تر نیست، چون بعضی از آن معلول (۳) شود به داروها علاج پذیرد که از راههای دور و شهرهای بیگانه آرند. و موش اگرچه مردم را همسایه و هم خانه است، چون موذی باشد او را از خانه بیرون می‌فرستند و در هلاک وی سعی واجب بینند. و بازْ اگرچه وحشی و غریب است چون از او منفعت مى تواند بود به اکرامی هرچه تمامتر او را به دست آرند و از دست ملوک برای او مرکبی سازند. 📚 کلیله و دمنه, باب الاسد و الثور، ۱۲۹ - ۱۳۱ (۱) داهی: زیرک (۲) ارزیز: فلز قلع (۳) معلول: بیمار •••༺ إِنْسانيّاتْ؛ انجمن حکمت عملی ༻••• https://eitaa.com/joinchat/2587689759Ca4c467c7b2