eitaa logo
مجمع الفائدة و البرهان | تأمّلات فقهی
152 دنبال‌کننده
72 عکس
12 ویدیو
12 فایل
«به صفّ النعال فقیهان نشینم» 📚✒️یادداشت‌های سیدمحمد احمدی @SMohammad_Ahmadi
مشاهده در ایتا
دانلود
مجمع الفائدة و البرهان | تأمّلات فقهی
🌀🌀🌀 یکی از ادعیه‌ی معروف ماه رجب دعای «اللهم إني اسئلک بمعاني جمیع ما یدعوک ولاة امرک...» است که در
💠 انکار صاحب نسبت به علم فعلی ائمة (علیهم‌السلام) به تمام امور 🔻مرحوم شیخ (ره) که از اعاظم است در یکی از فوائد خود (در مقام پاسخ به شبهه‌ای در باب اصالة البراءة) مرقوم نموده: و منها: ان نفس الحكم الشرعي يجب سؤال النبي و الامام ... بل علمهم بجميع أفراده [= موضوع الحکم الشرعي] غير معلوم أو معلوم العدم لكونه من علم الغيب فلايعلمه الا الله و ان كانوا يعلمون منه ما يحتاجون اليه و إذا شاءوا أن يعلموا شيئاً علموه. 📖الفوائد الطوسیة: ۵۱۹. ✒️📚 @Faede_v_Borhan
💠 تقیه زراره در اظهار امامت حضرت موسی بن جعفر(ع) حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ زِيَادِ بْنِ جَعْفَرٍ اَلْهَمَدَانِيُّ رَضِيَ اَللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ عِيسَى بْنِ عُبَيْدٍ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مُحَمَّدٍ اَلْهَمْدَانِيِّ رَضِيَ اَللَّهُ عَنْهُ قَالَ: قُلْتُ لِلرِّضَا عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللهِ أَخْبِرْنِي عَنْ زُرَارَةَ هَلْ كَانَ يَعْرِفُ حَقَّ أَبِيكَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ؟ فَقَالَ: «نَعَمْ.» فَقُلْتُ لَهُ: فَلِمَ بَعَثَ اِبْنَهُ عُبَيْداً لِيَتَعَرَّفَ اَلْخَبَرَ إِلَى مَنْ أَوْصَى اَلصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّد(ع) السَّلاَمُ؟ فَقَالَ: «إِنَّ كَانَ يَعْرِفُ أَمْرَ أَبِي(ع) وَ نَصَّ أَبِيهِ عَلَيْهِ وَ إِنَّمَا بَعَثَ اِبْنَهُ لِيَتَعَرَّفَ مِنْ أَبِي(ع) هَلْ يَجُوزُ لَهُ أَنْ يَرْفَعَ اَلتَّقِيَّةَ فِي إِظْهَارِ أَمْرِهِ وَ نَصِّ أَبِيهِ عَلَيْهِ وَ أَنَّهُ لَمَّا أَبْطَأَ عَنْهُ اِبْنُهُ طُولِبَ بِإِظْهَارِ قَوْلِهِ فِي أَبِي(ع) فَلَمْ يُحِبَّ أَنْ يُقْدِمَ عَلَى ذَلِكَ دُونَ أَمْرِهِ فَرَفَعَ اَلْمُصْحَفَ وَ قَالَ اَللَّهُمَّ إِنَّ إِمَامِي مَنْ أَثْبَتَ هَذَا اَلْمُصْحَفُ إِمَامَتَهُ مِنْ وُلْدِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ(ع)». ابراهیم بن محمد میگوید به امام رضا(ع) عرض کردم: ‌یا ابن‌رسول‌الله! درباره زراره بفرمایید که آیا حقِ [] پدرتان را می‌دانست؟ فرمود: «آری.» عرض کردم: پس چرا پسرش -عبید- را فرستاد تا از وصیّ امام جعفر بن محمد الصادق(ع) خبر بگیرد؟ فرمود: « شأن [امامت] پدرم و نصّ پدرش بر [امامتِ] او را می‌شناخت. فقط به این دلیل پسرش را فرستاد که از پدرم(ع) خبر بگیرد که آیا را در اظهار شأن [امامت] او و نصّ پدرش بر آن را می‌تواند کنار بگذارد یا نه؟ وقتی پسرش عبید تأخیر کرد، از او درخواست شد که نظرش را درباره پدرم اظهار نماید، ولی [از آن‌جاکه] دوست نداشت بدون دستور وی، به این‌کار اقدام کند، قرآن را بلند کرد و گفت: خداوندا! همانا امام من، کسی از فرزندان جعفر بن محمد(ع) است که این قرآن، امامتش را ثابت کرده باشد.» 📖 كمال الدين۱: ۷۵. ✒️📚 @Faede_v_Borhan
📷از جمله هنرمندی‌های مرحوم آقاضیاء (قدس‌سره) در نگارش ✒️📚 @Faede_v_Borhan
📷 مرحوم آقا ضیاء در جوانی 🔗اقتباس از وارثون ✒️📚 @Faede_v_Borhan
14021201=94 - استاد شهیدی.mp3
13.27M
💠 امکان به محضر ولی عصر (عجل الله فرجه) در عصر غیبت 00:27 روایت دال بر وجوب تکذیب مدعیان تشرف 2:09 پاسخ از روایت 2:35 تواتر اجمالی قضایای تشرف 3:31 نقل تشرف شیخ محمد کوفی توسط آیةالله‌العظمی به نقل آیةالله‌العظمی (قدس‌سرهما) 9:51 تشرف سید حسین حائری کرمانشاهی به نقل از آیةالله حاج سید رضا (رحمه‌الله) و آیةالله‌العظمی (دام‌ظله) ▫️ 🎙 استاد آیةالله شیخ محمدتقی (دامت‌برکاته) 📅 درس خارج ، سه‌شنبه ۱ اسفندماه ۱۴۰۲ ◽️ ✒️📚 @Faede_v_Borhan
كلمة_السيد_محمد_رضا_السيستاني_بمناسبة_التعطيل_الرمضاني.pdf
462.8K
💠 الحذر الحذر! • تذکراتی از آیة‌الله سید محمدرضا (دامت برکاته) به مناسبت تعطیلات ماه مبارک رمضان ▪️غنیمت شمردن فرصت ماه مبارک برای تزکیه نفس و تبلیغ ▪️لزوم صیانت و امانتداری نسبت به نصاب علمی ▪️پرهیز طلاب مستعد از اشتغالات حاشیه‌ای مانند همکاری با مؤسسات و... ▪️پرهیز از ادعای زودهنگام هشدار نسبت به ترویج نام و نشان ولو به وسیله‌ی حضور در دروس و مجالس آن‌ها یا اطلاق القاب عالیه مانند لقب «آیةالله». 🗓 برگرفته از درس خارج معظمٌ‌له در تاریخ ۲۳ شعبان المعظم ۱۴۴۵ ✒️📚 @Faede_v_Borhan
💠 مؤمن: حجت الهی بر خاندانش الفضل بن إسماعيل الهاشمي عن أبيه قال: شكوت إلى أبي عبدالله عليه‌السلام ما ألقى من أهل بيتي من استخفافهم بالدين. فقال: يا إسماعيل! لاتنكر ذلك من أهل بيتك، فإن الله تبارك و تعالى جعل لكل أهل بيت «حجةً» يحتجّ بها على أهل بيته في القيامة، فيقال لهم: «أ لم تروا فلاناً فيكم؟ أ لم تروا هديه [خ: هُداه] فيكم؟ أ لم تروا صلاته فيكم؟ أ لم تروا دينه فهلّا اقتديتم به؟!» فيكون «حجةً» عليهم في القيامة. 🔻اسماعیل هاشمی گوید: به حضرت صادق علیه‌السلام عرض شکایتی کردم از بی‌توجهی خانواده‌ام به دین و رنجی که از این بابت می‌کشم. حضرت فرمودند: اسماعیل! از این مطلب تعجب نکن. خداوند متعال برای هر خانواده‌ای «حجتی» قرار داده که روز قیامت به واسطه‌ی او بر آن‌ها احتجاج خواهد فرمود، و به آن‌ها خواهند گفت: «آیا فلانی را در میان خود ندیدید؟! قربانی دادن [خ: هدایت‌یافتگی] و نماز خواندن و دین‌داری او را ندیدید؟ پس چرا به وی اقتدا نکردید؟» و به این ترتیب «حجت» بر آن‌ها خواهد بود. 📖 کافی۸: ۸۳. ◽️ ✒️📚 @Faede_v_Borhan
💠 دانش بی‌مصرف 🔻این حدیث تا به حال به گوش خیلی از ما خورده است: روزی پیامبر اکرم (ص) وارد مسجد شده و مردم را گرداگرد شخصی دیدند. پرسیدند: او کیست؟ گفته شد: علامه‌ای است! فرمودند: علّامه یعنی چه؟ گفته شد: او از همه به نیاکان عرب و تاریخ آن‌ها و اشعارشان داناتر است. فرمودند: «این‌ها دانشی است که ندانستنش ضرری ندارد و دانستنش هم نفعی نمی‌رساند...». (کافی۱: ۳۲) این مطلب که انسان می‌بایست به دنبال علوم نافع برای آخرت یا دنیا باشد البته چیزی است که عقل هم به وضوح تأییدش می‌کند. اما آنچه امروزه در بسیاری از محافل به اصطلاح علمیِ دانشگاهی و احیاناً حوزوی دیده می‌شود گاه تماماً بر خلاف آن است. حجم انبوهی از مکتوبات و سخنرانی‌های بی‌فایده بلکه مضرّ چشم‍ها و گوش‌ها و ذهن‌‌ها را درگیر کرده و انسان جویای حقیقت را از جستن واقع دور می‌سازد. از جمله نمونه‌های بارز این آفت بزرگ برای محیط علمی، مباحثی است که غالباً تحت تأثیر فضای به اصطلاح و با تابلوی طرح می‌شود و در خیلی از اوقات بیشتر از یک پژوهش علمی و تحقیق واقع‌نما و حقیقت‌جویانه شبیه نوعی «کاسبی» و «تجارت» با علم است. از مجموع قرائن و شواهد، این معنا به ذهن متبادر می‌گردد که طرح کنندگان این مباحث، سخنان و افکار خود را نه بر اساس معیارهای منصفانه و علمی، بلکه طبق امیال و رغبت‌های «خریداران» خود تنظیم می‌نمایند. چندی قبل مقاله‌ای با موضوع اعتبارسنجی عبارت «النساء نواقص العقول» در خطبه ۸۰ منتشر شد. از همان روزهای نخستینی که در فضای مجازی مورد توجه علاقمندان به مباحث دینی قرار گرفت، این نقد از سوی بسیاری متوجه آن شد که رد یا قبول این عبارت مسأله‌ی مهمی نیست، زیرا عبارات هم‌خانواده و هم‌مضمون با آن در منابع دینی کم نیستند و بر فرضْ اعتبار این جمله در این منبع خاص اگر مخدوش باشد به اصل مسأله ضرری نمی‌رساند. در درجه دوم و با گذشت مدّت کوتاهی از انتشار مقاله، کم کم نقدهای روشی متعددی در موردش رخ نموده و این شائبه را که مدّعای مقاله گویا از پیش توسط نگارندگانش پذیرفته شده‌است تقویت کردند. در واقع به نظر می‌رسید قلم‌فرسایی نگارندگان از جنس «نحت الأدلة بعد الوقوع» (دلیل تراشی برای چیزی که هست) می‌باشد. یکی از تلاش‌های قابل ستایش در هویدا ساختن روشی مقاله، نقد مفصّل جناب حجةالإسلام امین حسین‌پوری (دام عزّه) است که در جلسه‌ای تقریباً سه ساعته تمام مراحل بحثِ مقاله را مورد بررسی و موشکافی قرار داده و به اشتباهات – ان شاء الله سهوی – نگارندگان مقاله به طور مبسوط پرداختند. 💡استفاده از کلماتِ غیر واقع‌نما برای تقویت مدّعا، ایرادِ جداول و پاورقی‌های طولانی از جنس آماری، نتیجه‌گیری از شواهد ناکافی، ضعف در تحلیل شواهد و قرائن موجود پیرامون مسأله و در نهایت نادیده گرفتن شواهدِ نقض‌کننده‌ی مدّعا، از جمله اشکالات پررنگِ بحثی است که در مقاله‌ی یادشده دیده می‌شود. ‼️همچنین جُمود نویسندگان بر قاعده‌ای وام‌گرفته از سُنت مطالعات حدیثی در غرب یعنی قانونِ «همبستگی متن و منبع» و تطبیق نابجای آن یکی از خطاهای این مقاله است که در سایر آثار نگارندگان آن نیز به وفور دیده می‌شود. این قاعده به طور خلاصه مقرر می‌کند که هرگاه دو متن در دو منبع (اعمّ از حدیث، گزارش تاریخی و نقل قول) شباهت قابل توجهی داشتند، بی‌تردید یکیْ از دیگری یا هر دو از منبعی ثالث برساخته است. حال آنکه گذشته از شواهد نقض فراوان در میراث حدیثیِ ما، اصولاً نمی‌توان پشتوانه‌ی محکمی برای این قاعده به شکل مطلقش یافت؛ زیرا وقوع وقایع مشابه در تاریخ، یا صدور دو سخن نزدیک به هم از دو شخصیت در تاریخ امری است که امکان آن قابل انکار نیست، به خصوص اگر آن سخن به هر دلیلی یک کلام معروف باشد که بتوان از آن در موقعیت‌های مختلف بهره برد. به هر تقدیر، این نمونه و ده‌ها نمونه‌ی دیگر از مطالعاتی که به عنوان تحقیقات به‌روز و متّکی بر روش‌های نوین و دقیقِ تاریخ‌شناسانه قلمداد می‌شود، مثال‌های خوبی است برای رواج علوم «لاینفع» در محافل علمی ما؛ علومی که از واقع به شدّت به دور افتاده‌اند و مصرفی ندارند به جز راضی ساختن مشتریانِ امروزین و رونق گرفتن کاسبی برخی شبه‌پژوهشگران. ✒️📚 @Faede_v_Borhan
14000810=017 - استاد شبیری.mp3
1.44M
🎙 این سخنان از استاد آیةالله سید محمدجواد (دامت برکاته) که در انتهای درس خارج فقه ایراد شده‌است نیز به یکی دیگر از مقالات کذایی اشاره دارد که آن هم مبتنی بر قاعده‌ی «هم‌بستگی متن و منبع» است. 📆 ۱۰ آبان‌ماه ۱۴۰۰ 📍مدرسۀ فقهی امام محمد باقر (علیه‌السلام) ⏱ حدود ۸ دقیقه 📌گفتنی است، انتقادات مفصّلی نیز از سوی آیةالله سید محمدرضا (دامت برکاته) به همین مقاله (مربوط به کتاب جعفریات) طرح شده بود و در نهایت هدفِ این چنین مقالاتی که اعتبار میراث حدیثی شیعیان را نشانه می‌رود توسط ایشان زیر سؤال رفته بود. ✒️📚 @Faede_v_Borhan
💠 چه خوب اعتقادی داشتم! 🔻في معتبرة أبي‌الیسع عن أبي‌عبدالله (علیه‌السلام) في حدیث أنه قال: ...من مات لايعرف إمامَه مات ميتة جاهلية. و أحوجُ ما تكون إلى ما أنت عليه إذ بَلَغَت نفسُك هذه -و أهوى بيده إلى حلقه- و انقَطَعَت عنك الدنيا، تقول: «لقد كنت على أمر حسن!» ▫️ 🔦 به سند معتبر از ابوالیسع نقل شده که امام صادق (علیه‌السلام) در ضمن حدیث بلندی پیرامون پایه‌های اسلام فرمودند: ...و هرکس بمیرد و امام زمانش را نشناسد، بر مرگ جاهلی مرده است. و بیشترین احتیاجت به اعتقادی که داری [= امامت] آن هنگامی است که جانت به اینجا می‌رسد -و به گلوی مبارکش اشاره فرمود- و دنیا از تو منقطع می‌گردد. [آن زمان است که] می‌گویی: «حقّاً که خوب اعتقادی داشتم!» 📖 کافی، ج۲، ص۲۰. ✒️📚 @Faede_v_Borhan
💠 اطلاقات زنانه /۱ •نقدی بر برخی استدلالات نوین در مسائل فقهی بانوان ۱. (= برداشت ها و پیش‌زمینه ها) متشرعه و کسانی که در یک فضای تشریعی خاص زیست می‌کنند، در دو کارکردِ اساسی دارد: ▪️الف. گاه خود دلیلی مستقل برای یک حکم شرعی قلمداد می‌شود (تحت شرایط خاصی که در علم مورد بحث قرار گرفته). ▪️ب. گاه به مثابه یک قرینه لبّیه متصله به کار گرفته می‌شود، به این معنا که امام (ع) سخن خود را مبتنی بر آن ارتکاز القاء می‌فرمایند. به تعبیر ساده‌تر امام (ع) وجود آن ارتکاز و پیش‌زمینه فکری در مخاطبان خود را به کمک گرفته و سخن خود را طوری تنظیم می‌نمایند که در کنار آن ارتکاز، درست فهم می‌شود و در یک جمله: روی آن ارتکاز و پیش زمینه حساب باز می‌فرمایند. بنابراین یکی از ملزوماتِ یک استنباط دقیق و صناعی از نصوص دینی این است که موجود در عصر صدور نص را بررسی نموده و در سایه آن ارتکازات به فهم و تحلیل نصّ بپردازیم. نادیده گرفتن ارتکازات یکی از خطاهای بزرگ و رهزن در تلقّی صحیح مفاد نصوص است. ۲. اگر احتمال بدهیم خطابی از خطابات شرعیه محفوف به قرینه متصله بوده و به ما واصل نشده است، مشهور فرموده‌اند: اصل عدم قرینه جاری شده و این احتمال را نفی میکند و فقیه می‌بایست بنا بگذارد بر اینکه آن خطاب (مثلاً روایت) بدون قرینه متصله غیرواصله صادر شده است. ❓در اینکه مدرک و مأخذ این «اصالة عدم القرینة المتصلة» چیست و از کجا آمده اختلاف شده است. 🔎 مرحوم آیةالله‌العظمی سید محمدباقر (قده) به درستی معتقد است که مأخذ این همانا تعهد راوی است به اینکه قرائن متصله‌ای که در فهم کلام امام (ع) تأثیر دارد را نقل نماید. در واقع اگر راوی عامدانه قرائن دخیل در فهم سخن شارع را حذف کند بر خلاف مقتضای وثاقتش رفتار کرده، همچنانکه حذف غیرعمدی آن قرائن نیز منافی با ضابط بودن راوی است. (مثلاً نک. بحوث۴: ۲۷۰) ۳. از جمله فروعی که بر این نظریه‌ (قده) مترتب می‌شود اینکه: چنانچه احتمال بدهیم خطاب شرعی مقرون به قرینه‌ای از جنس ارتکازات بوده است، دیگر نمی‌توان بنا بر عدم آن قرینه گذاشت، به خلاف جایی که آن قرینه‌ی متصله مثلاً لفظی باشد. 🔰دلیل این تفصیل آن است که در قرائن ارتکازیه راوی گاه اصلاً متوجه قرینه‌ی ارتکازیه نمی‌شود زیرا خصوصیت ارتکاز این است که در پسِ ذهن قرار دارد و هرچند تأثیر خود را بر ادراکات و تلقّی صاحبش می‌گذارد اما خود را غالباً مخفی نگاه می‌دارد. به علاوه، حتّی اگر راوی به آن قرینه‌ی ارتکازیه ملتفت باشد، ممکن است لزومی نبیند به آن تصریح کند زیرا ارتکاز، امری عمومی است که گفتنش از قبیل توضیح واضحات است و ای بسا راوی توجه ندارد که این ارتکازِ ناگفته و نانوشته ممکن است در قرون بعدی کمرنگ یا به کلّی زائل گردد. 🔺بر این اساس، علاوه بر لزوم توجه به ارتکازاتِ موجود در عصر نصوص (که در بند یکم اشاره شد)، فقیه می‌بایست به «احتمال ارتکاز» نیز توجه داشته باشد و آن را در فرآیند استنباط از خطاب شرعی اعمال نماید. ◽️ ادامه دارد... ✒️📚 @Faede_v_Borhan
💠 اطلاقات زنانه/۲ •نقدی بر برخی استدلالات نوین در مسائل فقهی بانوان 🔺در فرسته‌ی پیشین مختصراً توضیح دادم که چرا می‌بایست به و همچنین «احتمالِ ارتکازات متشرعی» توجه ویژه داشت و استنباط و تحلیل مفاد نصوص دینی را با لحاظ این نکته پیگیری نمود. 💡برای نمونه‌ای از تأثیر این نکته: در سراسر فقه مواضعی یافت می‌شود که احکام بندگان (عبید و إماء) با احکام اشخاص آزاد متفاوت است، مانند بسیاری از تکالیف مالی همچون دیه و کفاره. حال چنانچه نصّی مطلق مثلاً دالّ بر وجوب زکات یافت شد که شامل بنده و آزاد بود، این احتمال وجود دارد که در ارتکازِ متشرعّه حکم مذکور مختصّ اشخاص آزاد بوده و اطلاقِ نصّ، مراد امام (ع) نباشد و این احتمال مانع از تمسک به روایت است. به عبارت دیگر: از یک سو مشاهده موارد فرق میان احکام عبید و احرار موجب می‌گردد احتمال بدهیم در ارتکاز متشرعه حکم زکات نیز مختص اشخاص آزاد است و از سوی دیگر ممکن است مقصود امام (ع) از وجوب زکات بر همگان، وجوب زکات بر همه اشخاص آزاد باشد نه بندگان ولی از آنجا که در ارتکاز متشرعّه تفاوت میان بنده و آزاد روشن بوده امام (ع) نیازی به ذکر قیدِ آزاد بودن ندیده‌اند. بله، واضح است که اگر در نصّ معتبری به تعمیم حکم تصریح شده باشد، دیگر جایی برای اِعمال آن ارتکاز نیست. ۴. در بسیاری از احکام شرعی میان مردان و زنان تفاوت وجود دارد. به خصوص در احکام اجتماعی و تکالیفی که مستلزم نوعی حضور عمومی و خروج از پرده نشینی است (مانند وجوب جهاد یا استحباب حضور در مسجد یا امامت جماعت) مشاهده می‌کنیم که شرع مقدس آن تکالیف را از دوش بانوان برداشته است. این مطلب اگر ما را به این یقین نرساند که در عصر صدور نصوص این تفاوت میان مردان و زنان به شکل یک ارتکاز قوی متشرّعی درآمده بوده است، دست‌کم احتمالِ جدّی آن را ایجاد می‌کند. به خصوص با لحاظ این نکته که چنین ارتکازی حتّی تا چند دهه‌ی گذشته هم در میان متدینان وجود داشته. 🔰بر این پایه و طبق آنچه در بند های ۱ و ۳ بیان شد، به نظر می‌رسد تمسّک به اطلاقات برای اثبات احکامی همچون جواز قضاوت بانوان و حجیت فتوای ایشان جایی ندارد؛ چه اینکه متشرعی قطعی یا -حداقل- احتمالی، مانع از انعقاد ظهور خطابات شرعیه در اطلاق می‌گردد و نمی‌توان شمول آن نسبت به بانوان را احراز کرد. (بر فرض که اطلاقی بیابیم) 🔻در کتابِ القضاء في الفقه الإسلامي (ص۶۸) به این استدلال به طور موجز اشاره شده: «و قد يستدلّ‌ أيضاً لاشتراط الرجولة في القضاء بما دلّ‌ على عدم صلاحيّتها لإمامة الجماعة مطلقاً أو للرجال... و... أيضاً بالآيات الدالّة على نقصان مستوى المرأة... بدعوى أنّ‌ جوّا تشريعياً من هذا القبيل يمنع عن انعقاد الإطلاق في دليل القضاء». این در حالی است که متأسفانه برخی افرادِ ناآشنا یا کمتر آشنا با دانش و ظرائف استدلال فقهی به سرعت به این اطلاقات اخذ کرده و برپایه‌ی آن به نقد فتاوای مشهور و بلکه نقد شخصیت می‌نشینند و گاه ایشان را با اوصافی همچون «ضدّیت با زنان» یا «جنسیّت زدگی» معرفی می‌کنند که اجحافی در حقّ بزرگان شیعه است. به نظر می‌رسد اگر بنا بر نقد شخصیت باشد، آن افراد اَولیٰ هستند که انگیزه هایشان مورد بررسی قرار گیرد و برای مثال ملاحظه شود که حُبّ تطبیق با هوا و هوس های این روزگار، چه مقدار در این استدلال های مخدوش و عجولانه مؤثر بوده است؟! ◽️ 🌐 همچنین بنگرید: 🔗 به‌روزسازی یا تحریف؟! 🔗مدعیان فقاهت! 🔗 شیخ انصاری و دینی ✒️📚 @Faede_v_Borhan