eitaa logo
مجمع الفائدة و البرهان | تأمّلات فقهی
152 دنبال‌کننده
72 عکس
12 ویدیو
12 فایل
«به صفّ النعال فقیهان نشینم» 📚✒️یادداشت‌های سیدمحمد احمدی @SMohammad_Ahmadi
مشاهده در ایتا
دانلود
مجمع الفائدة و البرهان | تأمّلات فقهی
❗️تقسیم غلط مشهور ▪️ یکی از #تازه_های_نشر کتاب «المدخل الی الفقه» تألیف سید محمود #هاشمی_شاهرودی اس
↘️ ▫️۱. شواهد زیادی وجود دارد که اصحاب در همان زمان حضور نیز دست به (به‌معنای صحیح) می‌زده‌اند و بلکه همچنانکه خود نویسنده در نهایت اذعان نموده، اهل‌بیت علیهم‌السلام خود، ترویج‌گر و اجتهاد (طبعا نه با این نام) و در میان اصحاب خویش بوده‌اند. (برای ملاحظه‌ی شواهد، نک. کتاب «بحث حول التقلید») البته کاملاً طبیعی است که تعداد نسبت به مجموع اصحاب و روات کمتر باشد. همچنین، فرآیند برخی پیچیدگی‌ها و دقت‌های امروزین را نداشته‌است. ▫️۲. مناصبی که از سوی ائمه اطهار علیهم‌السلام به تفویض شده است اختصاصی به دوران غیبت ندارد، زیرا علاوه بر اطلاق ادله، ظاهر توسط - مثلاً- امام صادق علیه‌السلام آن است که ایشان در صدد تأمین یکی از نیاز های فعلی شیعیان بوده‌اند. اساساً کسی را سراغ نداریم مناصب تفویضی به فقها را مخصوص دانسته‌باشد اما عکس آن (اختصاص به عصر حضور یا به زمان حیات امامِ تفویض‌کننده) قائلانی دارد. ▫️۳. عدم جواز اجرای نیز سخنی بی‌دلیل است. مدرک اصل عملی اگر باشد قطعاً اختصاصی به زمان حضور معصوم ندارد و ادله‌ی نقلی و و... همگی مطلق‌اند. بله، در زمان دسترسیِ آسان به امام، شرط جریان اصل (= و یأس از ظفر به دلیل) برقرار نیست. نصوص (= احتیاط تا زمان ملاقات امام) نیز محمول بر همین فرض است. (برای تقصیل نک. بحث ادله‌ی در علم ) ▫️۴. دسترسی به امام همیشه و همه‌جا و برای همه‌کس نبوده‌است. دوریِ محل سکونت شیعیان از مکان اقامت امام علیه‌السلام، شرایط ، محدودیت اوقات امام علیه‌السلام و‌... عواملی هستند که موجب محدودیت در زیارت حضرات می‌گردیده‌است؛ برای نمونه: 🔰مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ عَلِيِّ بْنِ اَلْحَكَمِ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ يُونُسَ عَنْ عَنْبَسَةَ بْنِ مُصْعَبٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ يَقُولُ: أَشْكُو إِلَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَحْدَتِي وَ تَقَلْقُلِي بَيْنَ أَهْلِ اَلْمَدِينَةِ حَتَّى تَقْدَمُوا وَ أَرَاكُمْ وَ آنَسَ بِكُمْ فَلَيْتَ هَذِهِ اَلطَّاغِيَةَ أَذِنَ لِي فَأَتَّخِذَ قَصْراً فِي اَلطَّائِفِ فَسَكَنْتُهُ وَ أَسْكَنْتُكُمْ مَعِيَ وَ أَضْمَنَ لَهُ أَنْ لاَ يَجِيءَ مِنْ نَاحِيَتِنَا مَكْرُوهٌ أَبَداً. 📖 الکافي ج ۸، ص ۲۱۵ ✒️📚 @Faede_v_Borhan
💠 تجلیل جالب مرحوم آیةالله‌العظمی (قدس‌سره) از فقهای گذشته ایشان در بحث وجوب تعیین خصوصیات نماز در نیت، ذیل این فرع که «آیا لازم است در نیت، قصر یا تمام بودن نماز تعیین شود؟» ابتدا عنوان می‌فرمایند که ظاهراً قصد قصر و تمام را هیچ‌کس از واجب ندانسته‌اند. سپس به این اشکال کرده و آن را خلاف مسلّمات تلقی می‌نمایند. اما در پایان توجیه لطیف، اما خلاف ظاهری برای کلام ذکر نموده و آن را مقتضای به مقام اصحاب خوانده‌اند. 📷 مستمسک العروة الوثقی، ج۶، ص۱۳ ✒️📚 @Faede_v_Borhan
💠 ادعای ظنّی بودن سراسر ، تا چه حد صحیح است؟ شیخ جعفر (قدس‌سره):🔻 و ليس مذهبنا أقل وضوحا من مذهب الحنفية و الشافعية و الحنبلية و المالكية و الزيدية و الناووسية و الواقفية و الفطحية و غيرهم، فإن لكلّ طائفة طريقةً مستمرة يتوارثونها صاغراً بعد كابر. بل أهل الملل ممن عدا المسلمين على بُعد عهدهم عن أنبيائهم الماضين، لهم طرائقُ و سِيَرُ، يمشون فيها على الأثر و لايصغون إلى إنكار مَن أنكر. فما أدري -و ليتني علمت- أنه ما السبب و ما الباعث في أن بعض أصحابنا (رضوان‌اللّٰه‌عليهم) لم‌يزالوا ساعين في إخماد ضوء الشريعة الغراء و إثبات الخفاء في مذهب أئمّة الهدى، حتى فتحوا للأعداء أكثر الأبواب و نسبوا أكابر فقهائنا إلى الخطأ و أبعدوهم عن الصواب، و بعثوا على تجري الأطفال على فحول العلماء الذين لولاهم لم‌يعرف الحرام من الحلال. و تلك مصيبة عامة نسأل اللّٰه تعالى الوقاية منها. ▫️ 📖 کشف‌الغطاء (ط-قدیم)، ص۳۹. (به‌دلالت بعض الاجلّة) 📌اقول: ایشان که از وقایع دوران خویش چنین برآشفته‌اند، اگر وضع زمان ما از حیث هجمه به فقه و را می‌دیدند چه می‌فرمودند...و الی الله المشتکی. ✒️📚 @Faede_v_Borhan
💠 «فقاهت ژورنالیستی» به‌مثابه شبه‌علم 🖋 علی‌رضا ملااحمدی 🔸 چندسالی‌ است که با موج نوظهوری از اظهارنظرهای فقهی از سوی برخی افرادِ حوزوی مواجهیم که تفاوت‌های جوهری با اظهارنظرهای فقهیِ پیش از این دوران دارد. مهم‌ترین ویژگی این نوع -که البته با تسامح آن را گونه‌ای فقاهت می‌نامیم- چهار مشخّصه است: 1⃣ انتخاب موضوع افرادی که در این حیطه به «پژوهشگر فقهی» شناخته شد‌ه‌اند، عموماً گرایش فکری‌شان به سمت جریان منوّرالفکری است که دغدغه‌ی اصلی‌اش «سکولاریزاسیون و عرفی‌سازیِ دین در جامعه‌ی ایران» است‌. این افراد هم بالتبع دقیقاً دست می‌گذارند روی موضوعات پرچالشی که ازقضا از مقتضیات زیستِ مدرن هستند و منجر به عرفی‌سازیِ دین می‌شوند. موضوعاتی مانند: حدود شرعیِ ، جواز همجنس‌بازی، و نجاست سگ و... !! 2⃣ روش‌شناسیِ علمی معمولاً (نه همیشه) افرادی که در این زمینه فعّالیت می‌کنند، از عمق علمیِ بسیار کمی برخوردارند و نسبت به بهره‌مندی از فرایندهای و نه‌تنها تبحّر ندارند، بلکه به‌شدّت ضعیف هستند؛ -لااقل اینکه وقتی در این حیطه ورود می‌کنند، استدلال‌های فقهی‌شان اینچنین ضعیف می‌شود- امّا این ضعف را با قوّتی که در زمینه‌ی «اطلاعات فقهی» جبران می‌کنند. این قوّت را چنان پررنگ برجسته می‌کنند و آراء و و گزاره‌های تاریخی را بگونه‌ای کنار هم می‌چینند که مخاطب اگر خودش فهم فقهی دقیق و نسبتاً عمیقی نداشته باشد، به آن نقصان مهمّ پِی نمی‌برَد و مقهور این حجم عظیم اطلاعات می‌شوند. 3⃣ انتخاب مخاطب مخاطبین این اظهارنظرهای فقهی، نه جامعه‌ی علمی (حوزویان) بلکه عموم مردم هستند. اگر کسی دغدغه‌ی علمی داشته باشد و فعّالیتش حقیقتاً بر محور «» شکل گرفته باشد و بخواهد در سنّت علمی اثرگذار باشد، نه‌تنها مخاطب اوّلیه‌اش حوزویان هستند، بلکه از طرح اختلافات درون‌علمی -که در میان فقهاء در همیشه‌ی تاریخ امری طبیعی و لازم بوده است- بیرون از فضای علمی به‌شدّت احتراز دارد؛ تا نکند باورهای دینیِ یک‌نفر یا اعتماد مخاطبی نسبت به فقهاء و متزلزل شود و نتیجه‌ی خسارت‌بارش در روز قیامت وبال او گردد. 🔻‌امّا فعّالان عرصه‌ی دقیقاً برعکس عمل می‌کنند؛ مخاطبین اصلی‌شان نه جامعه‌ی علمی (حوزوی) بلکه عموم مردم هستند و در محتوایی که انتشار می‌دهند همواره طوری سخن می‌گویند که باورِ مخاطبِ ناآگاه نسبت به اتقان فتاوای فقهی متزلزل می‌شود و ناخودآگاه به سمت نوعی «تدیّنِ شخصی، سلیقه‌ای و گزینشی» سوق پیدا می‌کند. 4⃣ ادبیات ارائه اظهارنظرهای خاصّ و شاذّ فقهی معمولاً متّکی به ارائه‌ی ادلّه‌ی فقهی - مشتمل بر بهره‌مندیِ روش‌مند از اصطلاحاتِ رایج در دانش‌های پیرامونی همچون و و درایه و...- است و لذا محتوایی کاملاً پژوهشی است؛ که عموم مردم (کم‌آگاهان از دانش ) توان فهم درست این متون و سنجش قضاوت آنها را ندارند. 🔻 امّا متونی که درباره‌ی آنها سخن می‌گوییم، مخاطب اصلی خودشان را عموم مردم می‌دانند. مسلّماً دیدگاه‌های غیرروشمند هیچ‌گاه در جامعه‌ی علمی اعتباری کسب نمی‌کنند و بالتبع در جامعه‌ی دیندار هم مورد توجّه قرار نمی‌گیرند. به همین جهت منوّرالفکرانِ فقهی، مستقیماً عموم مردمِ نامطّلع از «مؤلّفه‌های دانش فقه» را خطاب قرار می‌دهد. به همین دلیل گرچه نویسنده‌ی این متون از ادبیات فقهی بهره می‌برد، امّا آن‌قدر ساده و بدون پیچیدگی‌های یک متنِ واقعاً پژوهشی و علمی می‌نویسد که هرکسی با کمترین سواد ممکن بتواند آن را بفهمد و به مقصود نهاییِ نویسنده دست یابد. ✅ این البته خصیصه‌ی مثبتی است که یک نفر بتواند به خوبی با عموم مردم مخاطبه کند؛ امّا وقتی این خصیصه را در کنار سه‌دیگر ویژگیِ این متون می‌بینیم، متوجّه می‌شویم که این اقدام در حقیقت یک «جریان ژورنالیستی» با هدف عرفی‌سازیِ دین است که البته از ادبیات فقهی هم بهره می‌برَد تا بتواند ذهن و قلب جامعه‌ی دینی را متأثّر کند. 🔗 اقتباس از کانال «مناهج» ✒️📚 @Faede_v_Borhan
💠 اطلاقات زنانه/۲ •نقدی بر برخی استدلالات نوین در مسائل فقهی بانوان 🔺در فرسته‌ی پیشین مختصراً توضیح دادم که چرا می‌بایست به و همچنین «احتمالِ ارتکازات متشرعی» توجه ویژه داشت و استنباط و تحلیل مفاد نصوص دینی را با لحاظ این نکته پیگیری نمود. 💡برای نمونه‌ای از تأثیر این نکته: در سراسر فقه مواضعی یافت می‌شود که احکام بندگان (عبید و إماء) با احکام اشخاص آزاد متفاوت است، مانند بسیاری از تکالیف مالی همچون دیه و کفاره. حال چنانچه نصّی مطلق مثلاً دالّ بر وجوب زکات یافت شد که شامل بنده و آزاد بود، این احتمال وجود دارد که در ارتکازِ متشرعّه حکم مذکور مختصّ اشخاص آزاد بوده و اطلاقِ نصّ، مراد امام (ع) نباشد و این احتمال مانع از تمسک به روایت است. به عبارت دیگر: از یک سو مشاهده موارد فرق میان احکام عبید و احرار موجب می‌گردد احتمال بدهیم در ارتکاز متشرعه حکم زکات نیز مختص اشخاص آزاد است و از سوی دیگر ممکن است مقصود امام (ع) از وجوب زکات بر همگان، وجوب زکات بر همه اشخاص آزاد باشد نه بندگان ولی از آنجا که در ارتکاز متشرعّه تفاوت میان بنده و آزاد روشن بوده امام (ع) نیازی به ذکر قیدِ آزاد بودن ندیده‌اند. بله، واضح است که اگر در نصّ معتبری به تعمیم حکم تصریح شده باشد، دیگر جایی برای اِعمال آن ارتکاز نیست. ۴. در بسیاری از احکام شرعی میان مردان و زنان تفاوت وجود دارد. به خصوص در احکام اجتماعی و تکالیفی که مستلزم نوعی حضور عمومی و خروج از پرده نشینی است (مانند وجوب جهاد یا استحباب حضور در مسجد یا امامت جماعت) مشاهده می‌کنیم که شرع مقدس آن تکالیف را از دوش بانوان برداشته است. این مطلب اگر ما را به این یقین نرساند که در عصر صدور نصوص این تفاوت میان مردان و زنان به شکل یک ارتکاز قوی متشرّعی درآمده بوده است، دست‌کم احتمالِ جدّی آن را ایجاد می‌کند. به خصوص با لحاظ این نکته که چنین ارتکازی حتّی تا چند دهه‌ی گذشته هم در میان متدینان وجود داشته. 🔰بر این پایه و طبق آنچه در بند های ۱ و ۳ بیان شد، به نظر می‌رسد تمسّک به اطلاقات برای اثبات احکامی همچون جواز قضاوت بانوان و حجیت فتوای ایشان جایی ندارد؛ چه اینکه متشرعی قطعی یا -حداقل- احتمالی، مانع از انعقاد ظهور خطابات شرعیه در اطلاق می‌گردد و نمی‌توان شمول آن نسبت به بانوان را احراز کرد. (بر فرض که اطلاقی بیابیم) 🔻در کتابِ القضاء في الفقه الإسلامي (ص۶۸) به این استدلال به طور موجز اشاره شده: «و قد يستدلّ‌ أيضاً لاشتراط الرجولة في القضاء بما دلّ‌ على عدم صلاحيّتها لإمامة الجماعة مطلقاً أو للرجال... و... أيضاً بالآيات الدالّة على نقصان مستوى المرأة... بدعوى أنّ‌ جوّا تشريعياً من هذا القبيل يمنع عن انعقاد الإطلاق في دليل القضاء». این در حالی است که متأسفانه برخی افرادِ ناآشنا یا کمتر آشنا با دانش و ظرائف استدلال فقهی به سرعت به این اطلاقات اخذ کرده و برپایه‌ی آن به نقد فتاوای مشهور و بلکه نقد شخصیت می‌نشینند و گاه ایشان را با اوصافی همچون «ضدّیت با زنان» یا «جنسیّت زدگی» معرفی می‌کنند که اجحافی در حقّ بزرگان شیعه است. به نظر می‌رسد اگر بنا بر نقد شخصیت باشد، آن افراد اَولیٰ هستند که انگیزه هایشان مورد بررسی قرار گیرد و برای مثال ملاحظه شود که حُبّ تطبیق با هوا و هوس های این روزگار، چه مقدار در این استدلال های مخدوش و عجولانه مؤثر بوده است؟! ◽️ 🌐 همچنین بنگرید: 🔗 به‌روزسازی یا تحریف؟! 🔗مدعیان فقاهت! 🔗 شیخ انصاری و دینی ✒️📚 @Faede_v_Borhan
💠درنگی در «فقه آسان» اخیراً نسخه‌ای تلخیص شده از یک یادداشت قدیمی با عنوان «فقه آسان» منتشر شده که در آن تعدادی از مسائل شرعی به عنوان نظرات مرحوم فهرست گردیده و سپس ادعا شده این گونه نظرات «موجب آسان و کم حجم شدن فقه می شود». طبعاً بررسی تفصیلی تمام آرائی که در این یادداشت به فیض نسبت داده شده، در یک یا دو فرستۀ کوتاه نمی‌گنجد، ولی توجه به چند نکته عیار علمی آن را تا حدودی مشخص می‌سازد.🔻 1️⃣ نگارنده از مرحوم فیض نقل می‌کند: «فقه، بسیار آسان و کم حجم است». چنین مطلبی در آدرسی که بدان ارجاع داده شده نیست. به‌علاوه این ادعا خلاف تالیفات فراوان فیض در فقه است: ▪️کتاب «الوافی» فیض که کتابی حدیثی است، بخش اخبار فقهی آن به تنهایی ۲۰ جلد است! آیا ۲۰ جلد (آن هم غالباً بدون توضیح کامل ادله برای تبیین اخبار تقیه ای، متشابه و متعارض) آسان و کم حجم است؟! ▪️کتاب «معتصم الشیعة» که تالیف فیض است، فقط بخش «صلاة» آن سه جلد است. در حالی که مرحوم فیض در مقدمۀ خود به غیر از بخش صلاة (که سه جلد است) از ۱۲ بخش و دو خاتمۀ دیگر در موضوعات صوم، حج و سایر ابواب فقه نام ‌برده، ولی موفق به تالیف آن نشده است. با این وصف، شاید در صورت تکمیل، این کتاب حدود ۳۰ جلد می‌شده است! 2️⃣ نگارنده دربارۀ مرحوم فیض می‌گوید: «وی معتقد بود هر فرد می‌تواند و باید فقیهِ خود باشد» و به مقدمۀ معتصم الشیعة و مقدمۀ نخست تفسیر «الصافی» ارجاع می‌دهد. در حالی که: مقدمۀ اول تقسیر صافی اصلاً ربطی به این موضوع ندارد. در مقدمۀ معتصم الشیعه نیز چنین مطلبی نیست. بلکه از عبارات فیض استفاده می‌شود او «تقلید از فقیهی که بر اساس کتاب و سنت معصومین فتوا می‌دهد» را قبول دارد: «فمن لم‌يجد الإمام المعصوم(ع) و لا الفقيه المفتي بقوله احتاط بقدر الإمكان» (معتصم الشیعة، ج۱، ص۳۸). به‌طور کلی دستورات پیامبر اکرم (ص) و ائمۀ هدی (ع) به «تفقه در دین» به معنای نفی «تقلید از فقیه» نیست. 3️⃣ نگارنده در فهم برخی از فتاوا و نظرات فیض بر خطا بوده. مثلاً: ▪️گفته شده «فیض، شراب و فقاع و مسکرات و را نجس نمی داند». در حالی که فیض، در انتهای بحث از نجاست خمر و مسکرات، صریحاً بیان کرده که: «العمل علی المشهور [= نجاسة الخمر] و هو أحوط بل أظهر و أقوی» (مفاتیح الشرائع، ج۱، ص۷۲). برای آشنایان با تعابیر مشخص است که تعابیر اظهر و اقوی برای بیان به کار می‌رود. در مورد اهل کتاب نیز برخی دیگر از فقهاء با فیض هم‌رأیند و چه بسا این فتوا دست‌کم میان معاصران مشهورتر باشد تا فتوای به نجاست. ▪️در دیدگاه فیض تمامی آبزیان حلالند؟ وی هرچند برخی آبزیان بدون فلس را حلال شمرده اما پاره‌ای از آنها را بی‌تردید حرام دانسته است: «و مع ذلك فتحريم الجري و يقال: الجريث كاد يكون إجماعاً و الصحاح به مستفيضة» (مفتاح۶۳۹). ▪️حکم غنا از نگاه فیض؟ وی هرچند در ابتدای بحث خود به سوی حلیّت فی‌نفسهِ غنا مایل گردیده اما در نهایت با ذکر استدراکی، مسأله را چنین به پایان می‌برد: «الا أن يقال: ان بعض الافعال لا يليق بذوي المروات و ان كان مباحا، فلا ينبغي لهم منه الا ما فيه غرض حق» (مفتاح ۴۶۵). 4️⃣ برخی از نظرات فیض، مطلبی جدید و فتوایی مختص به او نیست. گذشته از موافقانی که وی در میان فقهای متقدم داشته و خودش نیز به اسامی آنان در مواردی تصریح می‌کند، برخی فقهای معاصر نیز با تعدادی از آراء وی همراهی کرده‌اند؛ لذا پذیرش این مطلب، فقه را از آنچه که اکنون هست آسان تر و کم‌حجم تر نمی‌کند. برای نمونه: ▪️در عبادات همچون نماز و روزه و حج، نیازی نیست نیت بر زبان و دل جاری شود. با مراجعه به هر یک از رساله‌های فقها، تصریح به این حکم را مانند نظر مرحوم فیض می‌توان یافت. شاید نویسنده، بدون نظر به فتاوای فقها و با نگاه به عملکرد برخی از عوام که عادت دارند پیش از نماز، نیت را به زبان بیاورند تصور کرده که فقها این کار را لازم می‌دانند! ▪️در ترتیبی بعد از شستن سر، رعایت ترتیب در بدن لازم نیست. بسیاری از فقهاء از جمله مرحوم (قده) [المعتبر، ج۱، ص۱۸۴] به این قول مایل هستند. از معاصران نیز مرحوم آیةالله (قده) و شاگردان ایشان همچون حضرت آیةالله (مدظله) به این نظر تصریح فرموده‎‌اند. ▪️عربی بودن صیغۀ و لازم نیست. این نظریۀ فقهی نیز طرفدارانی میان فقها به خصوص معاصران دارد. برای نمونه نک. رسالۀ آیةالله (مدظله): مسألۀ۲۳۷۹. ادامه دارد... ✒️📚 @Faede_v_Borhan
💠ریشه‌های مرجعیت دینی در ادیان ابراهیمی برخی تصور می‌کنند وجود نهاد علمای دین و به خصوص دستگاه امری بی‌سابقه و نوعی به‌شمار می‌آید و مقام هدایت دینی و ارشاد مردم مخصوص پیامبر و ائمۀ هدی (صلوات الله علیهم اجمعین) است. این نگاه که به‌نحوی مخصوص دوران مدرن است، خاستگاه‌های متعددی دارد و جواب‌های متفاوتی هم می‌طلبد که در جای خود بیان شده. یکی از آن خاستگاه‌ها، این گمانِ باطل است که هدایت دینی و حفظ تعالیم می‌بایست منحصراً در اختیار اشخاص معصوم (نبی یا وصیّ نبی) باشد و اخذ معارف و احکام دینی از وسائط غیرمعصوم ممنوع یا دست‌کم نامطلوب است. اما علاوه بر ادلۀ متعددی که برای مناصب گوناگون در مذهب شیعۀ امامی اقامه شده، سابقۀ طولانی منصب و مرجعیت دینی در دیگر ادیان آسمانی نیز با چنین نگاهی در تعارض است. کریم در چند آیه اشاره می‌کند که عالمان و فقیهان یهودی و - احتمالاً - مسیحی از جانب خداوند متعال/ پیامبران، واجد مناصبِ حفظ، تفسیر و تعلیم کتاب الله، قضاوت میان مردم، امر به معروف و نهی از منکر بوده‌اند: 🔰 إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْرَاةَ فِیهَا هُدًى وَنُورٌ یَحْکُمُ بِهَا النَّبِیُّونَ الَّذِینَ أَسْلَمُوا لِلَّذِینَ هَادُوا وَالرَّبَّانِیُّونَ وَالْأَحْبَارُ بِمَا اسْتُحْفِظُوا مِنْ کِتَابِ اللَّهِ وَکَانُوا عَلَیْهِ شُهَدَاءَ فَلَا تَخْشَوُا النَّاسَ وَاخْشَوْنِ وَلَا تَشْتَرُوا بِآیَاتِی ثَمَنًا قَلِیلًا وَمَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِکَ هُمُ الْکَافِرُونَ (مائده: ۴۴) 🔰 لَوْلَا یَنْهَاهُمُ الرَّبَّانِیُّونَ وَالْأَحْبَارُ عَنْ قَوْلِهِمُ الْإِثْمَ وَأَکْلِهِمُ السُّحْتَ لَبِئْسَ مَا کَانُوا یَصْنَعُونَ (مائده: ۶۳) 🔰 مَا کَانَ لِبَشَرٍ أَنْ یُؤْتِیَهُ اللَّهُ الْکِتَابَ وَالْحُکْمَ وَالنُّبُوَّةَ ثُمَّ یَقُولَ لِلنَّاسِ کُونُوا عِبَادًا لِی مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلَکِنْ کُونُوا رَبَّانِیِّینَ بِمَا کُنْتُمْ تُعَلِّمُونَ الْکِتَابَ وَبِمَا کُنْتُمْ تَدْرُسُونَ (آل عمران: ۷۹) رِبّی، ربّانی و حبر در اصطلاح رایج میان به معنای عالم دین و مفسّر کتاب مقدّس است. هرچند فرق دقیق میان حبر و دو کلمۀ دیگر را نمی‌توان به طور جزمی تعیین کرد اما به نظر بسیاری از اهل نظر، ربانی و ربّی مقامی والاتر و دارای مناصب گسترده‌تر از حِبر بوده است. مستندات این تفسیر از لغات بالا را در مدخل ربیین در دانشنامۀ جهان اسلام و نیز در مقالۀ «پژوهش ریشه‌شناسانۀ واژۀ ربّانیّون در قرآن‌ کریم» در مجلۀ پژوهش های زبانشناختی قرآن می‌توان یافت. با توجه به توبیخاتی که در دو آیۀ نخست متوجّه این دو گروه از علمای اهل کتاب شده، به ضرس قاطع می‌توان گفت دست‌کم گروهی از علمای مذکور معصوم نبوده‌اند. ✒️📚 @Faede_v_Borhan
💠 تألیف فقه یا تربیت ؟ • بررسی سیاست اهل بیت (ع) در هدایت جامعۀ شیعی | بریده‌ای از یادداشت محمدباقر ملکیان ❓هرچند در کتب روائی و تألیف کتب و رسائل متعددی به ائمه (ع) نسبت داده شده است (مثل کتاب «السنن والقضایا والأحکام» که در رجال نجاشی به امیرالمؤمنین (ع) نسبت داده شده یا «رسالۀ اهوازیه» امام صادق (ع) یا رساله‌ای که بنابر گزارش کلینی امام صادق (‌ع) آن را برای اصحابشان نگاشتند و ده‌ها نمونۀ دیگر که مرحوم امین در «اعیان الشیعة» و استاد جلالی در «تدوین السنة» به تفصیل آنها را گزارش کرده‌اند) اما هیچ کدام از این نگاشته‌ها کتابی جامع در نیست. اکنون در پی آنیم تا بفهمیم چرا امامان شیعه (ع) کتابی جامع در فقه تألیف ننمودند؟ ... 💡نکتۀ آخر این که چه‌بسا تألیف یک کتاب جامع توسط ائمه (ع) نه تنها مفید نباشد، بلکه از جهاتی سبب بروز مشکلاتی دیگر شود. در توضیح این ادعاء باید بگوییم: ائمه (ع) تا پایان قرن سوم در بین شیعیانشان می‌زیسته‌اند و شیعیان تا همین زمان امکان دسترسی به امامان خویش را داشتند. اما از اواخر قرن سوم، شیعه از رؤیت امام (‌ع) محروم شد و در امام، دچار حیرت وسردرگمی شد، امری که اگر ائمه (ع) برایش چاره اندیشی نکرده باشند با جایگاه هدایت‌گری آنها ناسازگار است؛ یعنی نمی‌توان پذیرفت ائمه (ع) شیعیانشان را در طول قرن‌های متمادی، آن هم در دنیایی که هر روز با مسألۀ جدیدی مواجه می‌شود، یکّه و تنها در حیرت و سرگردانی رها کنند. پس باید پرسید ائمه (ع) برای رفع این مشکل چه چاره‌ای اندیشیده‌اند؟ ظاهراً -و به شهادت روایات متعددی که در آنها ائمه (ع) شیعیانشان را مراجعه به توصیه کرده‌اند- ائمه (ع) خصوصاً از دورۀ امام باقر و امام صادق (ع) به تربیت گستردۀ فقهائی پرداختند که وظیفه آنها پاسخ‌گویی به مسائل شیعیان بر اساس مبانی شیعی است. 💡بنابراین به جای پرداختن به تألیف کتاب، که هم از جهت امکان و هم از جهت سودمندی با موانع متعددی روبه روست، فقهاء و آموزگارانی تربیت کردند که آنها می‌توانند با تألیف کتاب‌های متعدّد در هر دوره و همچنین تربیت شاگردانی در طراز جامعۀ شیعی، قافلۀ مؤمنان را در گردنه‌های هولناک پیش رو راهنمائی و راهبری کنند. این کار خصوصاً برای جامعه‌ای که ممکن است با و نوپدید زیادی دست به گریبان شود، بسیار راه‌گشاتر از تألیف یک کتاب یا کتاب‌هایی در موضوع فقه است. [برای مطالعۀ کامل یادداشت اینجا را ببینید.] ✒️📚 @Faede_v_Borhan