🔆هو الحی
📌کاوشی درباره «استر» و «مردخای» و «جشن #پوریم »
♦️ قسمت اول
❇️در #تورات، كتابی است به نام #استر و در فصل سوم از آيه اول این کتاب از #هامان نام برده شده، ولى مقصود از آن، هامان وزیر فرعون نیست بلکه آن هامان را نام برده كه #اخشورش (اردشیر) #پادشاه_ايران او را به درجه بلندى از عظمت رسانيد و كرسى او را از تمام رؤسايى كه با او بودند بالاتر گذاشت و همه خادمان پادشاه كه در دروازه پادشاه بودند به هامان سر فرود آورده وي را سجده مي كردند به جز #مردخاى كه سر فرود نمی آورد و همین به داستان دشمنی هامان با مردخاى و همه #يهوديان_ايران و صدور فرمان قتل ایشان منجر گرديد تا آن که «استر» ملكه اخشورش به داد آنها رسيد و اين فرمان را باطل نمود و یهودیان، هامان را بر همان دارى كه از براى مردخاى حاضر نموده بود بر دار كشيدند و روز 14 و 15 ماه آذار را برای خلاصى يهود از دشمنانشان #عيد قرار دادند و این عيد «فور» يا «فوريم» یا #پوریم خوانده شد و در اين دو روز در وقت ذكر اسم هامان، يهود صفير و سوت استهزاء مى زنند. (ر.ک: كتاب استر 3: 1 و 2 و 7: 10 و 9: 28 و 29 و قاموس مقدس و نیز ر.ک: ترجمه رهنما، ج 3، ص: 235 و ص284)
🔹 #ابوریحان_بیرونی در آثار الباقيه، ص341، تحت عنوان «القول علی ما یستعمله الیهود فی شهورهم: در ماههاى يهود و كارهايى كه بايد در آن انجام يابد»، در ایام ماه آذار ثانی، بخشی آورده است با عنوان «روز پورى و قصه هامان كه وزير #خشايار_شاه شد تا آنكه به هامان سوزان برسد و براى خوشحالى و سرور از توطئه اين وزير، يهودان روز كشته شدنش را عيد گرفتند.»
🔸تعبیر ابوریحان در آثار الباقیه از روز پوری، «الصوم الپوری» است. وی در شرح این روز می گوید: «روز سيزدهم اين ماه، روزه پورى مى باشد و معناى پوری، #قرعه_كشيدن است و يهود بدين سبب اين روز را روزه مي دارند كه هامان مردى فقير و بيچاره بود و براى اينكه كارى بدست آرد به شهر شوشتر عزيمت كرد ولى در راه پيش آمدهايى براى او روى داد كه نتوانست به مقصود برسد و هامان بر سر #گورستان نشست از هر مرده اى كه مى بردند به خاك بسپرند سه درهم و نيم مي گرفت تا آنكه دختر اخشورش پادشاه مرد و اين نعش را نزد او آوردند و هامان همين مقدار را كه از ديگر مردگان مى گرفت از برندگان جنازه بازخواست كرد و ايشان اين مال را نپرداختند؛ هامان هم نگذاشت كه مرده را ببرند عاقبت برندگان جنازه حاضر شدند كه همان سه درهم و نيم را بدهند و هامان حاضر نشد كه بگيرد و پیوسته بيشتر می خواست و آنان نيز پيوسته حاضر مى شدند كه مبلغی را که هامان مي گويد بپردازند تا آنكه مبلغ، بسیار زياد شد و اين خبر را به گوش پادشاه رسانيدند...
🔻 ادامه دارد...
✍ محقق: آقای دکتر رضا #جلیلی
#مطالعه_در_قرنطینه
#در_خانه_بمانیم
#کرونا_را_شکست_می_دهیم
─┅─═इई 🍃🌼🍃ईइ═─┅─
🔆 رسانه فرهنگی،
اجتماعی #فامنین_گرام
در سه پیام رسان تلگرام،ایتا و سروش 👇
🌺🍃 @Famenin_Gram 🍃🌸
📚 #در_بزمگه_ادب
📌 نسبت #موش و #پلنگ در تراث علمی مسلمین
🔻 قسمت اول
🖋 #سعدی علیه الرحمه در حکایت دوازدهم از باب دوم #گلستان، حکایتی آورده است به این شرح: «پارسايى را ديدم بر كنار دريا، كه زخم پلنگ داشت و به هيچ دارو، به نمي شد. مدتها در آن رنجور بود و همچنان شكر خداى عز و جل على الدوام گفتى. پرسيدندش كه شكر چه مي گويى؟ گفت شكر آنكه به مصيبتى گرفتارم نه به معصيتى».
ظاهرا این حکایت مشتمل بر هیچ امر غریبی نیست و پذیرش آن هیچ استبعادی ندارد. اما بنا بر قاعده قرآنی فارجع البصر، آنگاه که دقیق تر به اجزای حکایت نظر کنیم سوالی که به ذهن خطور می کند این است که علی القاعده باید #پارسایان را به تناسب معتقد و مذهب خویش، در کنج #معابد منسوب به مرام خویش جستجو کرد و نه بر کنار دریا. حال این پارسا بر کرانه دریا چه می کند و چرا برای مداوا به دریا پناه برده است؟
🔸 پاسخ این سوال در زخم آن پارسا و علت آن که همان پلنگ باشد نهفته است. و اما توضیح این مطلب:
در تراث ادبی بسیار است که موش در کنار پلنگ آمده است و حکایت از تعلق نهانی بین این دو جانور دارد که #مولوی در #دیوان_شمس از این تعلق این گونه یاد می کند:
تعلقيست عجب زنگ را بدين رومى
تعلقي است نهانى ميان موش و پلنگ
🔹پیش از ذکر ماهیت این تعلق، ذکر مواردی از همنشین شدن موش و پلنگ در گفتار ادیبان، خالی از ثمر نیست. #سنایی در حديقه الحقيقه می گوید:
از درونت پلنگ و موش بهم
تو همى خسبى اينت جهل و ستم
🔸جمال الدین عبدالرزاق می گوید:
از پس قصد من و تو موش همدست پلنگ
از پى قتل من و تو چوب و آهن گشته يار
🔹انوری می گوید:
دشمنان را مایه دادن نزد من دانی که چیست
جمع کردن موش دشتی با پلنگ بربری
🔸مولوی می گوید:
بگذر ز جهان که جمله رنگ است ای جان
هر گوشه یکی موش و پلنگ است ای جان
👈آنچه با تامل در ابیات فوق دانسته می آید آن است که اجتماع موش و پلنگ، #ناخوشایند است و ثمرات نامطلوبی در پی دارد؛ تا آنجا که بیم قتل و هدم نفس و از دست دادن جان از این اجتماع می رود.
با رجوع به منابع #طب_قدیم و برخی رسائل علمی پیشین، شاهد گزاره هایی هستیم که موید نتیجه فوق است. از جمله حزین لاهیجی در رسائل خود، در توضیح ذیل واژه «نمر» می گوید: «نمر: به فارسى پلنگ خوانند... و از غرايب اين است كه هر كه را پلنگ زخم زده باشد، ... بالطبع، موش، موكّل است كه به آن شخص بول كند و چون بول موش به او رسد بميرد».
🔹 #ابوریحان_بیرونی نیز در آثارالباقیه، متعرض این تعلق و ارتباط هلاکت آمیز بین موش و پلنگ شده و گفته است: «...يا مانند مرگ كسى كه او را پلنگ گاز گرفته باشد كه چون موش كه باين قبيل زخم بسيار تمايل دارد بر آن بول كند شخص خواهد مرد».
🔻 ادامه دارد...
✍ محقق: آقای دکتر رضا #جلیلی
#در_خانه_بمانیم
#کرونا_را_شکست_می_دهیم
─┅─═इई 🍃🌼🍃ईइ═─┅─
🔆 رسانه فرهنگی،
اجتماعی #فامنین_گرام
در سه پیام رسان تلگرام،ایتا و سروش 👇
🌺🍃 @Famenin_Gram 🍃🌸
📚 #در_بزمگه_ادب
📌شرح بیتی از ملای روم جلال الدین #مولوی
💠 عارف قیومی، جناب مولوی رومی در بیتی با اشاره با پیشینه خود که ایامی در سلک اصحاب مدرسه بود و به درس کسبی و علم قیل و قال می پرداخت و از علم حال بر کرانه و به قول خودش دفترباره بود می گوید:
عطارد وار دفترباره بودم
زبر دست ادیبان می نشستم
❓پرسش کانونی در بیت مولوی این است که چرا او دفتربارگی خود را در بین همه پدیده ها و مخلوقات به #عطارد تشبیه کرده است و از بین همه پدیده ها عموما و از بین افلاک خصوصا، چه نسبتی بین عطارد با دفتربارگی و ادیب بودن وجود دارد؟
مولوی نه در بیت فوق بلکه در ابیات متعددی چه در مثنوی و چه در دیوان شمس، عطارد را به نحوی به سخن و سخنوری و سخندانی منسوب ساخته و لوازم این انتساب را از نظر مغفول قرار نداده است.
در نظر مولوی عطارد اگر دفترباره و ادیب است، لازمه آن دارامندی نطق فصیح نیز هست:
نطق عطاردانه ام مستی بی کرانه ام
گر نبود ز خوان تو، راتبه از کجا رسد
🔹اگر عطارد ادیب و اهل نطق است، ادیب و نطاق را البته با لوح و قلم کاری هست:
رفت عطارد ز دست، لوح و قلم درشکست
در پی او زهره جست مست به فرقد رسید
و:
شد عطارد مست و اشکسته قلم
لوح شست از هوز و ابجد بلی
چنین فردی پس فاضل است و فنان و هیچ استبعادی ندارد که به فضل و فن خویش غره شود:
عطارد را همی گفتم به فضل و فن شدی غره
قلم بشکن بیا بشنو پیام نیشکر باری
و خلاصه آن که عطارد، نماد خرد و خردورزی است:
خود خرد آن است کو از حق چرید
نه خرد کان را عطارد آورید
و:
چرخ گردان را قضا گمره کند
صد عطارد را قضا ابله کند
👈و اما رمز این انتساب ها، از آن رو است که حکما و قدما را باور آن بوده است که هر کوکبی، دال بر مدلولی و یا نماد و سمبل چیزی است. #ابوریحان_بیرونی در #التفهیم می گوید که عطارد كوكب دبيران، صاحب ديوانان شعرا و كاتبان و اهل ديوان است؛ به همين دلیل در ادبیات ایران از عطارد با القاب: كاتب گردون، اختر دانش، مستوفى گردون یا مستوفی دیوان اعلا، دبير انجم، كاتب علوى و منشى ديوان گردون ياد شده است.
مشابه همان اعتقادی که یونیان درباره عطارد داشتند و او را فرزند زئوس خداى خدايان و پيك ایشان و خداى فصاحت و دبيرى و تجارت می دانستند.
🔸 #سودی در شرح خود بر دیوان حافظ، در تفسیر بیت زیر از #حافظ:
اى كه انشاء عطارد صفت شوكت تو است
عقل كل چاكر طغراكش ديوان تو باد
از تعبیر «رسم» استفاده می کند و می گوید که رسم اين بوده كه هر صنف را به ستاره نسبت دهند مثلا نوازندگی را به زهره و علما را به مشترى و سلحشوران را به مريخ و كاتبان را به عطارد.
🔺 ابن خلف #تبریزی در برهان قاطع، علاوه بر نمادیت عطارد برای موارد نامبرده می گوید که عطارد مربى علما و مشايخ و قضاوت و ارباب قلم نیز می باشد.
✍ محقق: دکتر رضا #جلیلی
#رمضان
#به_امید_خدا_کرونا_را_شکست_میدهیم
─┅─═इई 🍃🌼🍃ईइ═─┅─
🔆 رسانه فرهنگی،
اجتماعی #فامنین_گرام
در سه پیام رسان تلگرام،ایتا و سروش 👇
🌺🍃 @Famenin_Gram 🍃🌸