⭕️جریمه ۱۲ میلیون پوندی تیکتاک بدلیل سوءاستفاده از دادههای کودکان
به گزارش بیبیسی ، تیکتاک به دلیل کوتاهی در محافظت از حریم خصوصی کودکان توسط ناظر داده بریتانیا ۱۲ میلیون پوند جریمه شد. مطابق با تخمینها، تیکتاک به ۱.۴ میلیون کودک زیر ۱۳ سال بریتانیا اجازه استفاده از این پلتفرم را در سال ۲۰۲۰ داده است.
بر اساس تحقیقات دفتر کمیساریای داده (ICO)، این سایت اشتراکگذاری ویدیو از دادههای کودکان در این سن بدون رضایت والدین استفاده کرده است. گفته میشود که ممکن است از دادههای کودکان برای ردیابی آنها استفاده شده و به طور بالقوه محتوای مضر یا نامناسب به آنها ارائه شده باشد.
جان ادواردز، کمیسر اطلاعات گفت: «قوانینی وجود دارد تا اطمینان حاصل کنیم که فرزندان ما در دنیای دیجیتال به همان اندازه در دنیای فیزیکی ایمن هستند. تیکتاک از این قوانین تبعیت نکرد.»
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
⭕️تبعیض قیمت در آمریکا
•بخش دوم
در مطلب قبل گفتم که فروشندگان با ایجاد تبعیض قیمت میتونن سود خودشون رو افزایش بدن. در این مطلب دو مثال از روشهای ایجاد تبعیض قیمت رو توضیح میدم.
• استفاده از کد و کارت تخفیف:
اوایل ورود به آمریکا، استفاده از کدهای تخفیف برایم جالب بود. اونجا اگه بخواید به صورت اینترنتی خرید کنید، برای بسیاری از اجناس میتونین با کمی جستجو در اینترنت کد تخفیفی پیدا کنین که قیمت جنس مثلا ۱۰ درصد ارزانتر بشه. بعد از مدتی دیدم که حوصله و وقت کافی برای این کار رو ندارم و کمکم از این کدها کمتر استفاده کردم.
چرا چنین سیستمی میتونه به نفع فروشنده و مشتری تمام بشه؟ به طور متوسط افرادی که درآمد بیشتری دارن سرشون شلوغتره و وقتشون ارزش مالی بیشتری داره، یا به زبان اقتصادی، هزینه فرصتشون بالاتر خواهد بود. همچنین این افراد معمولا حساسیت کمتری نسبت به تغییر قیمتها دارن. برای این دسته از افراد، به صرفه نیست دنبال کد تخفیف بگردن.
اما وقتِ افراد با درآمد پایینتر ارزش مالی کمتری داره و نسبت به تغییر قیمت اجناس حساسیت بیشتری دارن. از اینرو به صرفهست که از این کدها استفاده کنن تا همون جنس رو با قیمت کمتری بخرن.
• تعیین قیمت بر اساس سن و شغل:
یک مثال دیگه، تخفیفهای بلیط اتوبوس، مترو، موزهها و اماکن تفریحی برای دانشجویان و سالمندان هست. این گروه از افراد معمولا با کارت دانشجویی یا کارت سالمندی براحتی قابل شناسایی هستن و از طرفی بخاطر درآمد پایینتری که نسبت به افراد دیگه دارن، نسبت به تغییر قیمت حساستر خواهند بود. یعنی کشش تقاضاشون بالاتره. فروشنده با تخصیص قیمت پایینتر به دانشجویان و سالمندان و قیمت بالاتر به سایر افراد میتونه بخشی بزرگتری از مازاد خریداران رو به جیب خود واریز کنه.
در نهایت سیاست قیمتگذاریهای مختلف برای افراد مختلف با اینکه از جهتی عادلانه نیست اما از دید دیگری[نظام سرمایهداری] مفید به نظر میاد. چون افراد بیشتری با وسع مالی متفاوت توانایی خرید یک جنس رو پیدا میکنن. در نتیجهی این سیاستگذاری از مازاد مشتری کم، و به مازاد فروشنده اضافه میشه، به این معنی که زمانهای کمتری خریدار حس میکنه که یک جنس رو خوب خرید کرده.
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
⭕️مستند دردناک Fat Fiction [داستان چربی]
داستان از این قراره که ۶۰ سال پیش صنایع غذایی آمریکا به خصوص صنایع شکر به تعدادی از دانشمندان پول دادن تا به دروغ، مقالاتی بنویسن و نشون بدن که مقصر اصلی در حملات قلبی، چربی هست. در حالی که بدن به چربی معقول و کافی نیاز داره و برای بدن مفیده. با این اقدامات، نهضت تولید مواد غذایی کم چرب آغاز شد و صنایع غذایی به استفاده بیش از حد از شکر در تولید انواع خوراکیها اقدام کردن.
برای جلوگیری از حساسیت مصرف کنندگان، ۷۰ اسم مختلف برای شکر اختراع کردن تا از تکرار یک کلمه شکر در مواد تشکیلدهنده جلوگیری کنن. بر اساس توصیههای سازمانهای غذایی دنیا، پایه اصلی تغذیه روزانه ما غلات و کربوهیدراتها مثل برنج، نان، ذرت، سیب زمینی، پاستا هستند. در صورتی که شکر و کربوهیدرات باعث افزایش انسولین در خون میشه. انسولین مانع میشه از اینکه بدن، چربیهای ذخیره شده در خودش مصرف و به انرژی تبدیل کنه. به خاطر همین همیشه شخص احساس خستگی و ضعف و گرسنگی میکنه و وزنش هم مرتبا در حال افزایش هست.
در صورتی که چربیها مثل روغن زیتون، کره، آووکادو، روغن نارگیل، زرده تخم مرغ، ذرهای باعث افزایش انسولین نمیشن و در طولانی مدت هم شخص انرژی خودشو حفظ و احساس گرسنگی نمیکنه. پزشکان اعلام میکنن که دیابت درمان نداره و اکثرا قابل کنترل نیست ولی در این مستند نشون داده میشه با حذف شکر و غلات و کربوهیدراتها و جایگزین کردن چربی مناسب و پروتئین به جای اونها، روند بیماری دیابت معکوس و درمان میشه و نیاز شخص به تزریق انسولین هم از بین میره.
وقتی غلات و شکر و کربوهیدراتها قطع بشن و به جای اونها از چربیها و پروتئین استفاده بشه، انسولین خون پایین میاد و بدن ناچار میشه از چربیهای ذخیره شده در بدن استفاده کنه و با این کار در بدن کیتون ترشح میشه و کیتونها انرژی بدن را تأمین میکنن و بدن به سمت کاهش وزن میره. در قدیم الایام، چربیها جزوی از مواد تشکیل دهنده تغذیه روزانه مردم بودن تا اینکه در دهه ۱۹۶۰ طبق هرم تغذیه اعلام شد که اساس تغذیه روزانه باید بر پایه غلات باشه و چربیها باید به ۵ درصد کاهش پیدا کنن.
همین توصیه غذایی باعث شد که هر سال به میزان چاقی و دیابت مردم در دنیا افزوده بشه و اکنون ۵۰ درصد مردم آمریکا دچار دیابت هستن و ۷۵ درصد اضافه وزن دارن. در قدیم فقط افراد پیر دیابت میگرفتن، ولی امروزه گاهی کودکان ۳ ساله هم دیابت میگیرن. تحقیقات زیادی غلط بودن سیاستهای غذایی آمریکا رو نشون میده، ولی مافیای صنایع غذایی و دارویی اجازه انتشار این تحقیقات رو نمیدن. چون اگه به مردم بگویی آرد و ذرت و شکر و سویا نخورند، ۴ تا از بزرگترین مزارع کشاورزی در آمریکا و شرکتهای داروسازی انسولین محصولاتشون رو نمیتونن بفروشن.
دو وظیفه گاها متناقض رو در آمریکا به عهده یک سازمان یعنی USDA گذاشتن. وظیفه توصیه غذایی سالم به مردم و همچنین وظیفه حمایت از صنایع کشاورزی. خوب گاهی این دو وظیفه با هم تناقض دارن. دستور العملهای تغذیه برای مردم به خصوص برای بیماران دیابتی دستورالعملهای بهبود سلامتی نیست بلکه دستورالعملی است برای سود بیشتر صنایع غذایی.
اینها بعضی از نکاتی بود که در این مستند به تفصیل بیان شده و از زبان محققین و دکترهای مختلف به شرح ماجرا میپردازه. اخیرا مستندهای مختلفی در این باره ساخته شدن با این هدف که به دلیل این که سازمانهای متولی تغذیه سالم به علت فساد و حمایت مالی مافیای صنایع کشاورزی و صنایع شکر از بیان حقایق درباره غلط بودن توصیههای ۶۰ ساله خود خودداری میکنن، اکنون این خود مردم و در مرحله بعد دکترها هستن که باید با شناخت حقایق و رعایت و توصیه آنها از شیوع بیشتر بیماریهای ناشی از عدم تغذیه سالم مانند دیابت جلوگیری کنن.
پ.ن: دیدن این مستند رو به همه کسانی که علاقهمند به تغذیه سالم هستن، به خصوص کسانی که خودشون یا اطرافیانشون با بیماری دیابت سر و کله میزنن به شدت توصیه میکنم. من خودم این مستند رو مدتها پیش به زبان انگلیسی دیدم. اخیرا نسخه زیرنویس فارسی اون هم منتشر شده که میتونین در اینجا اونو مشاهده کنین.
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
⭕️آزار جنسی و تبعیض جنسیتی
مسئله آزار جنسی در دانشگاههای آمریکا بسیار جدی گرفته میشه و بسته به نوع آن، حتی ممکنه باعث اخراج فرد خطاکار هم بشه. طبق متمم قانون آموزشی سال ١٩٧٢ [Title IX]، هر گونه آزار جنسی و تبعیض جنسیتی در محیط دانشگاه ممنوع هست. اما طبق این قانون، آزار جنسی و تبعیض جنسیتی چه تعریفی دارد؟
آزار جنسی به هر گونه عمل یا کلامی گفته میشه که علنا یا تلویحا محتوای جنسی داشته باشه و بدون رضايت طرف مقابل انجام شود، و برای او ايجاد ناراحتی يا نا امنی كنه. در واقع این ممنوعیت شامل آزارهایی مثل لمس کردن، یا رفتارهای آزار دهندهی مستقیم یا غیرمستقیم مانند نشون دادن عکس با محتوای جنسی یا صحبت كردن در مورد مسائل جنسی حتی به صورت تلفنی، میشه.
مسئله دیگه تبعیض جنسیتی در محیط دانشگاهست که حساسیتهای زیادی در مورد آن وجود داره. تبعیض جنسیتی یعنی دستهبندی كردن فرد يا گروهی بر اساس جنسيت. به طور مثال گفتن جملاتی مثل: استادهای زن این درس رو خوب تدریس نمیکنن، يا دخترها در فلان درس ضعيفن و جملاتی از این دست که تبعیض جنسیتی محسوب میشن.
با وجود اهمیت بالای آزادی بیان در آمریکا، این جملات شامل حمایت آزادی بیان نمیشن. برای همه افرادی كه قربانی تبعيض جنسيتی يا آزار جنسی شدن، مراکزی در داخل دانشگاهها ايجاد شده كه دانشجويان بتونن سلامت روحی و روانی خودشونو به دست بیارن. به طور مثال دانشجویان از خدمات مشاوره تخصصی آزارهای جنسی میتونن استفاده کنن. محتوای این مشاورهها کاملا سرّی هست به طوری که مسئولین دانشگاه و خانوادهها به محتوای مشاوره دسترسی نخواهند داشت.
آموزش، مهمترین قدم برای پیشگیری از این مسائل هست. در برخی از دانشگاههای آمریکا کارگاههایی برای ذکر مصادیق آزار جنسی و تبعیض جنسیتی، نحوه برخورد و کمک به شخص آسیب دیده، و معرفی مراکز حمایتی وجود داره. به عنوان یک نمونه موفق، دانشگاه هاروارد دوره آموزشی موارد آزار جنسی و تبعیض جنسیتی برای تمامی دانشجویان تحصیلات تکمیلی برگزار میکنه و شرکت در این دوره شرط ضروری ثبت نام محسوب میشه. برگزاری چنین دورههای آموزشی در ایران نیز میتونه خیلی مفید باشه و موجب ایجاد فضای امنتر تحصیلی برای دانشجویان خواهد شد.
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
⭕️مصرف دخانیات در اماکن عمومی آمریکا
قانونی بودن یا نبودن مصرف دخانیات در محافل عمومی از موضوعات جنجالی در ایران و آمریکاست، چرا که از طرفی مصرف دخانیات از حقوق فردی محسوب میشه و از طرف دیگه دولتها حق دارن از سلامت شهروندان خود محافظت و مصرف دخانیات رو محدود کنن. چند نمونه از موارد محدود شدن مصرف دخانیات در آمریکا را بررسی میکنم.
تعريف حداقل سن قانونی:
در آمریکا، بر اساس قانون بهداشت عمومی سال ۱۹۹۹، حداقل سن قانونی برای خرید یا مصرف دخانیات ۱۸ سال هست. بعضی از ایالتهای آمریکا مانند هاوایی و نیوجرسی این سن رو به ۲۱ سال افزایش دادن. در ایران هم بر اساس ماده ۱۲ قانون جامع کنترل و مبارزه ملی با دخانیات، فروش و عرضه دخانیات به افراد زیر ۱۸ سال ممنوعه. با وجود اين قانون، دستور العمل جدیای برای اجرای آن وجود نداره و فروشندگان زیادی اقدام به فروش دخانیات به نوجوانان زیر هجده سال میکنن.
چککردن کارت شناسایی:
در بسیاری از فروشگاهها و رستورانها برای فروش و مصرف دخانیات و همچنین نوشیدنیهای الکلی کارت شناسایی مصرفکننده چک میشه تا فروشنده بدونه که خریدار به سن قانونی رسیده یا نه. سن قانونی مصرف نوشیدنیهای الکلی در آمریکا ۲۱ سال هست.
ایجاد محیطهای عاری از تنباکو:
در ساختمانها و پردیس بعضی از دانشگاههای آمریکا، از جمله دانشگاه هاروارد، مصرف هرگونه دخانیات ممنوعه.
تنباکو و وسایلنقلیه:
بر اساس قوانین فدرال، هرگونه استفاده از دخانیات در پروازها و اتوبوسهای بین شهری ممنوع هست. همچنین بسیاری از ایالتها، این ممنوعیت رو شامل وسایل حمل و نقل شهری مانند اتوبوس و مترو هم کردن.
پست مرتبط:
وضعیت فروش سیگار در کانادا
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
⭕️دانشگاه هاروارد
• قسمت چهارم: نمرات
در هاروارد یکی از وظایف اساتید دروس کارشناسی اینه که اگه در نیمهی ترم متوجه بشن که دانشجویی در عملکرد مشکلاتی داره، مثلا نمره پایینی در میان ترم کسب کرده یا تکالیفشو درست انجام نمیده و یا در کلاسها شرکت نمیکنه، باید رئیس خوابگاه دانشجو رو مطلع کنه. در خوابگاه با دانشجو جلسهای تشکیل و علل بررسی و راهکارهایی به دانشجو داده میشه، سپس نتیجهی گفتوگو با دانشجو رو به صورت خلاصه به استادش گزارش میدن.
اگه مشکل از ضعف پایه باشه به خرج دانشگاه تا چند ده ساعت برای دانشجو معلم خصوصی گرفته میشه. انداختن دانشجو در یک درس بدون هشدار قبلی به دانشجو و دانشگاه به راحتی امکان پذیر نیست. کسب نمرات مناسب در طول دوران کارشناسی عامل مهمی برای ورود به مقاطع بالاتر هست. مسؤولین دانشگاه هاروارد معتقدن که دانشجویان بسیار نخبهای رو از سراسر کشور و بلکه دنیا جذب کردند.
بنابراین اگه میانگین نمرات کلاسی پایینتر از حد باشه یکی از این دو اتفاق افتاده: یا استاد بیش از اندازه سختگیری داشته و یا استاد در انتقال مفاهیم و ایجاد انگیزش در دانشجویان کوتاهی کرده. یعنی در هر دو صورت به نوعی استاد زیر سوال میره. بسیاری از استادها سعی میکنن که میانگین کلاس رو در حد A نگه دارن
علاوه بر این، کسب نمرات بالا در نظرسنجیهای آخر ترم برای اساتید خصوصا اساتید جوان حائز اهمیته. در نتیجه بعضی از اساتید سعی میکنن تا درس رو تا حد امکان ساده ارائه بدن. از طرفی هم دانشجویان ملزم به گذراندن دروس پیشنیاز نیستن و به تشخیص خود و راهنماشون میتونن برای دروس پیشرفتهتر ثبت نام کنن. البته این رویه دانشجو سالاری با انتقادهایی از طرف اساتید مواجه هست که اعتقاد دارن میتونه سطح علمی دانشجویان رو پایین بیاره.
" قسمت سوم "
" قسمت پنجم "
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
⭕️ سیاست مهم حکمرانان آمریکا در پژوهشهای دانشگاهی
• بخش دوم
در بحث پژوهشهای دانشگاهی در آمریکا، بنیاد ملی علوم نقش پررنگی ایفا میکنه. در صفحات اینترنتی اساتید دانشگاه یا در انتهای مقالات و یا بخش قدردانی از اونها، معمولا جملاتی با هدف تشکر از حمایت بنیاد ملی علوم و حتی گاهی با شماره کمکهزینه پیدا میشه. دانشجوها به محض ورود به فضای آکادمیک با مفهوم «پروپوزال» یا «طرح پیشنهادی» آشنا میشن که برای درخواست کمکهزینه به سازمانها یا نهادهای تخصیصدهنده بودجه، فرستاده میشه.
به علاوه بسیاری از دانشجوهای باسابقهتر معمولا در تهیه طرح پیشنهادی به استاد راهنمای خود کمک هم میکنن. اگه بنیاد ملی، طرح پیشنهادی رو بپذیره، خب بودجهای به اون تخصیص میدن که استاد میتونه دانشجو رو استخدام کنه و هزینههای تحصیلی و زندگیشو پوشش بده. تقریبا اکثر دانشجوهای مقطع دکترا که به عنوان دستیار پژوهشی در دانشگاهها تحصیل میکنن هزینه زندگی و آموزششون حداقل در دورههایی، از طریق کمکهزینههای دریافت شده از بنیاد تامین میشه.
بنیاد ملی علوم آمریکا سالانه تا چند ده هزار طرح پیشنهادی برای پژوهش دریافت میکنه. اساتید و محققانی که در زمینههای مربوطه خِبره هستن این طرحها رو بررسی و چندین هزار طرح رو برای تخصیص بودجه انتخاب میکنن. نکته جالب اینجاست که این طرحها نه فقط از لحاظ علمی بلکه از لحاظ تاثیرگذاری بلندمدتشون در جامعه هم مورد ارزیابی قرار میگیره.
مثلا طرحی که اقلیتهای جامعه علمی مثل آمریکاییانِ آفریقاییتبار یا زنان در علوم مهندسی رو وارد عرصه پژوهش میکنه و از امتیاز ویژهای برخوردار میشن. یا اگه استادی برای پژوهش چندساله خود اقدام به تدوین و ارائه درسی در دوره کارشناسی کنه میتونخ در طرح پیشنهادی خودش ادعا کنه که این پژوهش باعث تربیت نیروی ماهر خواهد شد.
به همین راحتی بنیاد ملی علوم به همراه سایر نهادهای موازی مثل موسسه ملی سلامت، سمت و سوی آموزش و پژوهش در ایالات متحده رو تعیین میکنه. اعضای اصلی بنیاد، دانشمندان و مهندسین بنام و خِبره هستن و با آگاهی و بینشی که از نیازهای علمی و صنعتیِ کشور دارن به حرکت دانشگاهی چشمانداز و جهت میدن.
متاسفانه در نظام پژوهشی دانشگاهی ایران، دانشجوهای مقطع دکترا یا حقوقی دریافت نمیکنن و یا مقدارش بسیار کم هست. دانشجویان باید از منابع دیگری مثل خانواده هزینههای زندگیشون رو تامین کنن و یا در حین تحصیل مشغول به کار بشن. این اولا یک رویکرد تبعیض آمیز تلقی میشه. چرا که تحصیلات عالی رو به خانوادههای مرفّه محدود میکنه، و ثانیا کیفیت تحصیلات تکمیلی رو که شتابدهنده اصلی صنعت و فناوری هست، میاره پایین.
در نهایت اینکه پروژههای دکترا خیلی وقتها فقط با توجه به مهارت استاد و دانشجو و مستقل از نیازهای واقعیِ صنعت کشور و بدون توجه به چشماندازی بلندمدت تعیین میشن. با سیاست گذاری درست [آنچه که بنیاد ملی علوم آمریکا انجام میده] به خوبی میشه از هدر رفت منابع مالی و انسانی کشور جلوگیری کرد.
[بخش اول]
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
⭕️فیلترینگ در کره جنوبی
برخلاف توهمی که در ایران به شدت تبلیغ میشه، کشورهای معبود غربی و شرقی با روشهای متعدد سعی در عدم دسترسی شهروندانشون به سایتهای غیرمجاز دارن. کره جنوبی یکی از این کشورهاست که برای حفظ سلامت جامعه به شدت به فیلترینگ سایتها و مهمتر از آن حذف همیشگی سایتهای کرهای اقدام میکنه. در یکسال، ۸۶ هزار سایت در کره فیلتر شدن که از این بین ۲۳ هزار سایت به طور کلی حذف شدن
در همان سال ۵۰۰۰ کامنت از توییتر و فیس بوک به دستور مقامات کرهای پاک شدند. سایتهایی که تعطیل شدن غیر از فیلمهای غیر اخلاقی و قمار شامل بازیهای آنلاین هم میشدن!! چرا که طبق قوانین کره بازی آنلاین بین ساعت ۱۲ تا ۶ صبح برای زیر ۱۶ سال ممنوع هست، و افراد باید با کارت شناسایی رسمی در این سایتها ثبت نام کنن و در صورت عدم رعایت قانون و آنلاین بودن افراد زیر ۱۶ سال در ساعات مذکور، سایت مربوطه فیلتر میشه.
علاوه بر موارد فوق تمامی گوشیهایی که به نام افراد زیر ۱۹ سال ثبت شدند باید اپهای فیلترینگی داشته باشن که به طور خودکار اپهای غیرمجاز رو در گوشی فیلتر کنن و والدین هم میتونن از طریق این اپها مواردی که مناسب نمیدونن رو بلاک کنن.
پ.ن: حالا خود بخوان حدیث مفصل از این مجمل
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ جشن «پوریم» به همراه رقص مقدس [Sacred dance] یکی از سنتهای قدیمی قوم یهود هست که پس از تشکیل رژیم جعلی اسرائیل در سرزمینهای اشغالی، رنگ و بوی متفاوتی به خودش گرفته. این جشن در حقیقت جشن و پایکوبی بر خون دهها هزار نفر از مردم ایران است که با توطئه و دسیسه دو یهودی نفوذی در دربار خشایارشاه کشته شدن.
پ.ن: به زودی در سلسله درسگفتار جامع یهودشناسی به آن مفصل خواهم پرداخت.
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
⭕️زندگی در آمریکا، از تصور تا واقعیت
قبل از رفتنم به آمریکا، در ایران لابهلای بحثهای روزمره که در تاکسی یا در شبنشینیهای خانوادگی و دورهمیهای دوستانه شکل میگرفت، معمولا در قسمتی از صحبتها پای مقایسه ایران و سایر کشورها باز میشد. تصور عموم مردم از زندگی در خارج از کشور آمیخته با نوعی اغراق و خودکوچکبینی بود. در تاکسی سخن از نظم در فضای شهری شیک خارجی میرفت، در ادارهجات از سیستم اداری بی دردسر در غرب داستانسرایی میشد و در هواپیما از منظم بودن پروازها تمجید میشد. زندگی در آمریکا قسمت اعظمی از این تصورات رو از بین برد.
تقریبا غیر ممکنه که کسی در آمریکا زندگی تازهای شروع کرده باشه و از فرآیند خرید اینترنت و موبایل که توسط شرکتهای بزرگ مثل AT&T قبضه شده، نالان نباشه. حمل و نقل عمومی در بسیاری از شهرها مثل آتلانتا ضعفهای بنیادین داره به طوری که با توجه به مسطح و پخش بودن بستر شهری، زندگی بدون خودروی شخصی بسیار سخته.
متروهای کثیف و بدبوی شهرها مثل نیویورک همیشه زبانزد عام و خاص هست. به علاوه کافیه که یک کار اداری اندکی از روال معمول فاصله داشته باشه تا شاهد عدم انعطاف و تاخیر در خدمات باشیم. به طور خاص چند مدتی بود که به دلایل تحصیلی و کاری با هواپیما سفر میکردم. تقریبا بیش از نصف پروازهایم با تاخیر در مسافرگیری یا تاخیر در برخواستن و نشستن به دلیل شلوغی باند مواجه میشد. البته این تاخیر در فرودگاهها و مقاصد پررفت آمد چشمگیرتره.
مثلا به گزارش اداره حمل و نقل ایالت متحده، تقریبا ۲۱ درصد پروازها با تاخیر به مقصد رسیدهاند و میزان متوسط تاخیر پروازها ۵۷ دقیقه بوده. ناگفته نمونه که یک مقایسه عادلانه باید حجم بالای انتقال هوایی مسافر رو نیز در نظر بگیره، اما نکته جالبی که در این تاخیرها به شخصه مشاهده کردم آرامش و عدم هیاهوی مسافران بود. تقریبا هیچ وقت ندیدم که کسی اعتراض بکنه. در مقابل همیشه جو مشوش اتوبوس یا هواپیما در ایران پس از اندکی تاخیر برایم تداعی میشد.
این آرامش، خونسردی و آشتیطلب بودن مردم قسمتی از زندگی غربیست که علاوه بر ریشههای فرهنگی حکایت از کار خوب سازمانها و دولتها در جلب اطمینان و اعتماد مردم حتی در صورت تاخیر طولانی، داره.
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
⭕️وضعیت تحمل در فرهنگ آلمان
📝خاطره ابراهیمی [برلین]
در این چند سال که آلمان زندگی کردهام، یک بار ندیدم در فروشگاه یا بانک، مطب دکتر یا ادارهای، برای انجام کار مشتری یا ارباب رجوعی که کمی طول میدهد، بیصبری و عجله از خودشان نشان بدهند و با نچنچ یا اعتراض بخواهند او را وادار به عجله کنند، نه فرد مسئول و نه بقیه کسانی که در صف منتظرند. فرقی نمیکند که در فروشگاه برای درآوردن و شمردن و خلاص شدن از دست پول خردهایت طول بدهی، پارک دوبل بلد نباشی و معطل کنی، یا در مطب دکتر یا پشت باجه بانک بخاطر کودکت که نمیگذارد کارت را سریع انجام دهی، معطلشان کنی، صبورانه منتظر می شوند و معمولا کسی حتی ابرو بالا نمیاندازد و با نگاه سنگینش بهت نمیگوید زودباش دیگه!
اولین بار که راننده ناشی ماشینی در جلوی اتوبوسمان ده بار جلو عقب کرد که پارک دوبل کند، و دیدم همه در اتوبوس آرام و منتظرند و از صف ماشینهای پشت سرمان هم هیچکدام بوق نمیزنند که یالا حرکت کن.
چند ماه بعد یک بار که در فروشگاه مشتری جلوییام داشت دنبال کارتش می گشت و طول کشید، به خودم جرات دادم که: من فقط یک سوال کوتاه داشتم... فروشنده با چشمان گرد و متعجب انگار که موجود شاخداری را دیده باشد نگاهم کرد و گفت: خانم من الان مسئولم که به این مشتری رسیدگی کنم، شما نفر بعدی هستید! و من از فاز عقب ماندگی اجتماعی نچنچ و نگاه معنی دار به فاز خودخوری و خشم درونی ارتقا یافتم! بعد از آن کلی تمرین کردم که نگاهم معنیدار و سنگین نباشد... تا این اواخر که دیگر به مقام تسلیم و رضا نایل شدم.
چند روز پیش در داروخانه بودم. یک خانم سالمندی آنجا بود که داشت از تعداد نوه و نتیجههایش و اینکه خودش که چهار هفته دیگر نود و یک سالش میشه و داره برای پسر ۷۰ سالهاش دارو میخره حرف میزد. از کیفش چیزی برمیداشت و میگذاشت و رشته کلام را گم میکرد و دوباره از قبلترش میگفت... و خانمی که پشت پیشخوان ایستاده بود با خندیدنها و اوهوم گفتنهای صبورانهاش حتی نمیگذاشت پیرزن احساس بدی کند از پرحرفیهایش. و من که فقط میخواستم یک سوال بپرسم، میدانستم هر کاری جز صبر کردن، از نظر او و چندین نفری که در صف پشت سرم بودند، ناهنجار و غیرعادی است...
بالاخره پیرزن با سلام و صلوات خداحافظی کرد، روز خوش گفت و به امید دیدار شنید و همه به رویش لبخند زدیم و رفت و بقیه خیلی عادی به کارهایشان رسیدند.
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
⭕️ مدرک و تخصص
📝مریم مقدسی [پاریس]
یکی از همکلاسیها خانمی اسپانیایی هست که امروز فرصتی شد که در خصوص علت حضورش در فرانسه و اهداف پیش رو کمی صحبت داشته باشم. از میان صحبتها آنچه مرا به فکر فرو برد موردی بود که بارها در گفتگو با ملیتهای مختلف یک پاسخ مشترک داشت. پرسیدم چرا زبان فرانسه میخونی؟ قصد دارید اینجا ادامه تحصیل بدی؟ گفت: نه! همسرم فرانسویست و من تصمیم گرفتم اینجا با هم زندگی کنیم و برای یافتن کار نیاز داشتم که زبان فرانسویام قوی شود.
گفتم: خب برای یافتن شغل نیازی به خواندن مستر و دکتری نیست؟
گفت: نه. هیچ نیازی نیست. اگر در یک حوزهای تخصص داشته باشی نیازی به ادامه تحصیلات نیست. به مجموعهها مراجعه میکنی و تخصصت رو ارائه میدی و متناسب با آن کار پیدا میکنی. گفتم: اما در کشور ما همه تا جایی که بتونن یک سره تا دکتری میخونند. چون هرچه مدرک بالاتر باشه احتمال یافتن شغلِ بهتر بیشتره.
چند وقته به این مسئله فکر میکنم. دنیای توسعه یافتهی امروز دیگر برایش تحصیلات و مدرک دانشگاهی اهمیت نداره. آنچه برایش مهمه اینه که چه چیزی بلدی؟ پس اگه در هر رشتهای و هنری و مهارتی تخصصی قابل ارائه داشته باشی در مجموعهای که به توان شما نیاز باشه استخدام میشی. حالا در هر سطح از توانمندی باشی در همون سطح انتخاب خواهی شد.
خیلیها در ایران تحصیلات ارشد و حتی دکتری دارن اما وقتی میپرسی دقیقا الان چه کاری بلدی و چه تخصصی داری و در چه حوزهای مهارت قابل ارائه داری خیلی مشخص نمیتونن پاسخی بدن. یک رزومه چندین صفحهای از شرکت در انواع همایشها و کارگاهها و دورههای آموزشی به شکل متنوع دارن اما آخر مشخص نیست اگه بخوای از این شخص در جایی استفاده کنی دقیقا در کدام بخش قابل به کاری گیری هست.
این مسئله واقعا در جوانان کشور مسئله پر رنگیه. نشون به این نشون که خیلی از جوانان شکایت از بیکاری دارن و خیلی از مهندسان و مدیران در به در دنبال چند متخصص برای انجام یک پروژه هستن و پیدا نمیکنن.
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
⭕️ وضعیت نظافت در سوئیس
📝سهیل شمس[زوریخ]
قبل از اومدنم به اروپا، در فیلمهای عموما هالیوودی میدیدم که آدمها با کفش میرن داخل خونه و برای من سوال بود که چطوری اینقدر کثیف زندگی میکنن. این فرهنگ کاملا غربی به بعضی از مهمونیهای رسمی ایران هم رسیده بود و در مهمانیهایی بودم که مهمانها با کفش میومدن داخل.
اینجا که اومدم متوجه شدم که فرق زیادی بین ایران و اروپا وجود داره. اینجا به دلیل بارون زیاد، عموما خیابونها و پیادهروها خیلی تمیز هستند! همچنین دوده به میزان بسیار زیادی کمتر از ایرانه و کف کفشها سیاه نمیشه و اکثرا کفش آدمها رو که نگاه میکنی، بسیار تمیزه.
البته در جاهای دیگه که رفتم مثل فنلاند با کفش داخل خونهها نمیرن، ولی خب اینجا متفاوت از بقیه جاهاست.
دستشوییهای اینجا هم شلنگ داره که اصلا مرسوم نیست. لذا با کفش داخل خونه رفتن یه لازمهای داره و اون تمیزی عمومی شهر و خیابونهاست. این تمیزی باعث شده وقتی بچههاشون هم زمین میخورن خیلی حواسشون نباشه که کثیفه. همچنین آدمها زیادی رو میبینی که روی زمین/پلهها نشستن و چیز کثیفی محسوب نمیشه.
اینجا به اندازهای تمیز هست که با کفش بیای داخل، هرچند که من دوستش ندارم و بنظرم هرچقدر هم که تمیز باشه، به تمیزی خود خونه نیست. توی فرودگاه زیاد دیدم که آدمها با کفش میرن روی صندلی یا صندلیهای تختشو و کثیفی زیادی به جا نمیذاره. همچنین کفشهای ورزشی رو اینجا آدمها به طور منظم میشورن و این تمیزی خود کفش رو هم بیشتر میکنه و زیاد میبینم که آدمها در مکانهای عمومی مثل همون فرودگاه یا هواپیما کفششون رو درآوردن که راحتتر باشن. علاوه بر تمیزی شهر، کثیف نبودن کفش باعث شده اینکار متداولتر باشه.
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
⭕️دانشگاه هاروارد
قسمت پنجم[پایانی]: نقش زنان در دانشگاه
خانمها نقش پررنگی در دانشگاه هاروارد دارند. از سال ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۷ به مدت ۱۰ سال خانم درو فاست [Drew Faust] که استاد تاریخ است، ریاست دانشگاه رو بر عهده داشت. دانشکده با قدمت و پر اعتبار پزشکی هاروارد چندین بیمارستان مهم داره از جمله بیمارستان کودکان، بیمارستان زنان، موسسه تحقیقات و درمانِ سرطان، و بیمارستان عمومی ماساچوست؛ ریاست سهتای اولی را خانمها به عهده دارن.
رئیس بیمارستان کودکان که در چندین سال اخیر بهترین بیمارستان کودکان آمریکا شناخته شده خانم ساندرا فِن ویک است. رئیس موسسه بسیار معروف و بزرگ سرطانشناسی هاروارد موسسه دینا فاربر که معمولا جزو پنج موسسهی برتر درمان و تحقیقاتِ سرطان در آمریکا است خانم لوری گلیمچر است، و ریاست بیمارستان بزرگِ زنانِ هاروارد هم خانم الیزابت نابل بر عهده داره.
اما اوضاع برای خانمها همیشه این طور نبوده. دانشگاه هاروارد که حدود چهارصد سال قدمت داره، تاسیس شده بود که مردان در اون تحصیل کنن و هیچ جایی برای زنان نبود. اولین زمزمههای درخواست خانمها برای ورود به دانشگاه هاروارد در اواسط قرن نوزدهم شروع شد که با مخالفت سرسختانه رئیس دانشگاه، اساتید، دانشجویان و افکار عمومی مواجه شد.
در سال ۱۸۷۹، دانشگاه قانع شد که کالجی برای خانمها تاسیس شود تحت عنوان کالج ردکلیف که در آن اساتید هاروارد تعداد محدودی از درسها رو ارائه میکردن، اما دانشگاه این کالج رو به رسمیت نشناخت و به فارغالتحصیلان آن مدرک هاروارد نمیداد. کمی بعدتر خانمها کمکم تونستن وارد دانشکدههای اصلی هاروارد بشن. تا سال ۱۸۹۰ حدود ۲۰۰ خانم در دانشگاه تحصیل میکردن.
در سال ۱۹۲۰ هاروارد خانمها رو برای تحصیلات تکمیلی هم پذیرفت. ۲۵ سال بعد در سال ۱۹۴۵ دانشکده پزشکی هم شروع به پذیرش خانمها کرد و بالاخره در سال ۱۹۵۰ دانشکده حقوق هم خانمها رو برای تحصیل پذیرفت. در نهایت هاروارد در سال ۱۹۶۳ کالجِ زنانهی ردکلیف رو هم به رسمیت شناخت و از آن پس به فارغالتحصیلانش مدرک هاروارد اعطا میکرد.
نقش خانمها در هاروارد در طول ۵۰ سال گذشته به طرز چشمگیری افزایش پیدا کرد. در طول ریاست خانم فاست بر هاروارد، ۷ نفر از شورای ۱۶ نفره ریاست دانشگاه رو خانمها تشکیل میدادن. بسیاری از اساتید دانشگاه و مدیران میانی هم خانم هستن. حدود ۴۷٪ دانشجویان کارشناسی و ۵۱٪ دانشجویان پزشکی هم دختران هستن. در آن زمان نظر خانم فاست هم در این زمینه جالب بود: «برای اینکه به برابری جنسیتی برسیم، دانشگاه باید برای خانمها امکانات وسیعی فراهم کنه و در برخورد با خانمها بسیار منعطف باشه تا اینکه اونها بتونن هم کار حرفهایشون رو انجام بدن و هم به زندگی خانوادگیشون برسن. اگه این مسئله رو در نظر نگیریم در واقع چشمامون رو به روی واقعیت زندگی بسیاری از زنان بستهایم.»
" قسمت چهارم "
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
⭕️اهمیت رضایت مشتری
همه ما این تجربه رو داشتیم که برخلاف هزینهای که برای سرویس و یا محصولی پرداخت کردیم، رضایت کافی از اون سرویس و یا محصول رو نداشتیم و این عدم توجه از طرف سرویسدهنده و یا فروشنده تا حدی ما رو دلخور کرده که البته یک واکنش طبیعیست در مواقعی که میبینیم حقی از خودمان و یا دیگران ضایع شده و کاری از دستمون برنمیاد. این نارضایتی و ناتوانی در نهایت منجر به رو آوردن به سرویسدهندههای رقیب میشه.
یک فرهنگ جا افتاده در آمریکا و نسبتا جدید در ایران در برخورد با چنین مواقعی، امکان ردهبندی [rating] سرویسها و محصولات و سرویسدهنده و فروشندگان آنهاست که معمولا از راه یک سیستم بازخورد آنلاین صورت میگیره. برای مثال اگه شما از کیفیت یک محصول و یا نحوه ارسال و دریافت اون از طریق سرویسدهندههایی مثل آمازون راضی نیستین میتونین امتیاز کمی به اون محصول بدین و توضیح خودتونو از دلیل این نارضایتی اضافه کنین.
از این طریق اطمینان حاصل میکنین که سرویسدهنده و فروشنده متعاقبا متضرر شده، چرا که شما به سایر متقاضیان محصول و یا سرویس هشدار میدین که این سرویس یا محصول کیفیت مورد انتظار رو نداره. این فرهنگ علاوه بر این که به متقاضی کمک میکنه تا سرویس با کیفیت بهتر رو انتخاب کنه، به فروشنده هم کمک میکنه تا یک ارزیابی از محصولش داشته باشه و در جهت ارتقای آن و کسب سود بیشتر اقدام کنه.
برای مثال، شرکت تاکسی اینترنتی اوبر بعد از هر سرویس از شما میخان که نظرتون رو راجع به راننده وارد اپلیکیشن کنین و تنظیمات اپلیکیشن رو هم طوری تغییر بدین که تنها رانندگان با امتیاز بالا رو به شما پیشنهاد بده. از فواید جدی بودن فرایند بازخورد دادن و گرفتن، علاوه بر ایجاد جو رقابتی، که به خودی خود باعث ارتقای سرویس میشه، اطمینان از تاثیر مستقیم و سریع رضایت یا نارضایتی مشتری است.
در تاکسی آنلاین جو رقابتی ایجاد شده رانندهها رو به خلاقیتهایی مثل گذاشتن آب معدنی، ضدعفونیکننده دست، آدامس و غیره برای مسافران واداشته و راحتی سیستم باز خورد این اطمینان خاطر رو به مسافر ناراضی میده که نیازی به اعلام خشونت و یا برخورد لفظی با راننده نداره. طراحی سیستم گرفتنِ بازخورد معمولا به گونهایست که کمترین زمان و زحمت رو برای مشتری داشته باشه به طوری که با یک کلیک قبل از نهایی کردن پرداخت انجام بشه.
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️نحوهی تغییر تعداد خطوط رفت و برگشت بزرگراه بدون اخلال در ترافیک
پل دروازهی طلایی (Golden gate)، سَنفرانسیسکو، آمریکا
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
⭕️خاطرهی اجاره خونه در آمریکا
• بخش اول
📝بهرام عباسی[دانشجوی دکترا، کالیفرنیا]
در بدو ورود به آمریکا به علت نداشتن اعتبار بانكی یا بقولی Credit History و همچنین آشنا نبودن با سيستم اجاره خونه، پیدا کردن خونه کمی سختتر از همیشه خواهد بود.. ما قصد جا به جایی رو داشتیم که اتفاقات جالبی افتاد. در حقیقت تصمیم جدی برای جابجایی خونه نداشتیم، چون مثلِ هر اسباب کشی دیگهای، هزینه و زمان زیادی میبره. در قرارداد سال اولمون ذکر شده بود که یه ماه مونده به اتمام اجاره، به صاحب خونه خبر بدیم که میمونیم یا تمدید میکنیم.
معمولا اگه مستاجر این کار رو انجام نده، قرار داد باید به صورت اتوماتیک برای سال بعد تمدید بشه. چون تقریبا هیچ صاحب خونهای حق نداره مستأجر رو بدون دلیل منطقی از خونه بیرون كنه!
صاحب خونه فقط حق داره که حدود ۲ تا ۳ درصد به کرایه خونه اضافه کنه. حتی اگر این ۲، ۳ درصد، بشه ۴۹ دلار، اجازه نداره ۵۰ دلار اضافه كنه
اواسط جولای به صاحب خونه خبر دادم که در فكر جا به جایی هستیم. خیلی تعجب کرد و دليلش رو پرسيد. فکر میکرد مشکلی وجود داشته که ما ازش پنهون کردیم. من توضیح دادم که دلایل ما بیشتر شخصیه و مشکل اساسی با خونه یا صاحب خونه نداریم. بعد از دو سه روز جستجو، یه مجتمع مسکونی پیدا شد و برای بازدید هماهنگ کردیم. روز بازدید مسئول دفتر املاک، آدرس یکی از واحدها رو داد و گفت خودتون برید ببیند. من مزاحم بازدیدتون نمیشم!
وقتی رفتیم برای بازديد خونه، در باز بود. اولش فکر کردیم حتما خونه خالیه که کسی همراه ما نیومده، اما با تعجب دیدیم که خونه پر از اسباب و اثاثیهست. اون خونه چيدمان خیلی منظم و تميزی داشت که به مشتری کمک میکرد ظرفيت و مساحت خونه رو بهتر بسنجه. حدود ۲۰ دقیقه خونه رو بررسی کردیم و زیر و بمش رو در آوردیم. از روی اندازه و مدل وسایلِ خونه هم حدس زدیم که اینجا بدرد ما میخوره و تصمیم شد تو همون مجتمع، یه خونه اجاره كنيم
[ادامه دارد...]
" بخش دوم "
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
⭕️مراقبت و نگهداری از نوزاد
📝آزاده محبیان [پزشک اطفال فارغ التحصیل دانشگاه علوم پزشکی تهران؛ ساکن آمریکا]
• از خانم دکتر تقاضا کردم که در مورد نگهداری نوزاد کمی مطلب بنویسه و برام ارسال کنه تا بصورت سلسلهوار در کانال قرار بدم. ایشان موضوع [نحوهی صحیح شیردهی، خواب و غذای نوزاد] رو ترجیح دادن. امیدوارم به مفید فایده برای شما یا نزدیکان و عزیزانتون باشه •
⭕️ شیردهی [بخش اول]
اول از همه این که در آمریکا تشویق به تغذیه با شیر مادر خیلی زیاد است. علاوه بر توصیه، سعی میکنند شرایط مالی و امکاناتش را هم در حد امکان فراهم کنند. طبق آمار اخیر حدود هفتاد درصد مادران در اینجا شیردهی را برای تغذیهی نوزادشان انتخاب میکنند و تقریبا نصف آنها آن را تا ششماهگی نوزاد ادامه میدهند. این درحالی است که در گذشته میل به شیردهی کمتر بود و استاد خودم میگوید که همین امروز هم اکثر این مادرها مهاجر هستند و خود امریکاییها چندان علاقهای به شیردهی ندارند. هرچند من خودم آماری برای اثبات حرف استادم پیدا نکردم، ولی با شناختی که از او دارم بعید میدانم که از خودش حرفی بزند.
شیردهی در ملاء عام از نظر فرهنگی در این کشور خیلی پذیرفتهشده نیست. این را وقتی فهمیدم که وقتی بهارِ دلنشینم سههفتهاش بود، برای یک کار اداری در اداره منتظر بودم و مجبور شدم دخترکم را همانجا در سالن انتظار شیر بدهم. هر چند من همیشه حجاب دارم و علاوه بر حجاب، از پیشبند مخصوص شیردهی هم استفاده میکنم، ولی باز هم نگاههای سنگین آدمها واضحاً به چشمم آمد.
هیچکس در مقابل لبخند بیرمق یک مادر تازه زایمانکرده بهم لبخند نزد! همان شب به همسرم گفتم که فکر میکنم اینجا آدمها شیردادن در مکان عمومی را دوست ندارند و چند روز بعد، وقتی از استادم در این مورد سوال کردم، او هم تاییدم کرد و وقتی در مورد راهکارش پرسیدم، گفت:
Just keep doing it and ignore them!
کمپینهای مختلفی در راستای اصلاح این فرهنگ وجود دارند و مهمترین بُعد آن این است که قانون آمریکا از حق شیردهی مادر در هر زمان و مکانی دفاع میکند.
بسیاری از بیمارستانها، بیمهها و سیستمهای مالی حمایتکننده از اقشار کمدرآمد، دستگاه پمپ شیردوش را به صورت رایگان در اختیار مادران میگذارند و کلاسهای رایگان آموزش شیردهی و پمپکردن شیرِ مادر دارند. روزهای بعد از زایمان، تقریباً هر روز یک نفر متخصص این کار، به اتاق من سر میزد، جویای مشکلات احتمالی شیردهی میشد؛ شیردادن را از نزدیک نگاه میکرد و اگر ایرادی میدید، اصلاحش میکرد و امکاناتی مثل پماد و پد مخصوص سینه را به صورت رایگان در اختیارم میگذاشت.
ادامه دارد...
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
⭕️فرار از کرهجنوبی
۸۰ درصد جوانان این کشور آرزوی فرار از این کشور را دارن. اما چرا؟ کره جنوبی به عنوان مقصد مورد علاقه بسیاری از افراد شناخته میشه، اما طی یک نظر سنجی، نشان میده که تقریبا ۸۰ درصد از شهروندان این کشور میخان ازش خارج بشن.
کره جنوبی هر سال میلیونها بازدید کننده داره و بسیاری از گردشگران بخاطر زیباییهای فصلی طبیعی، غذاهای عجیب و غریب، فرهنگ پاپ و متخصصان صنعت زیبایی به این کشور هجوم میارن. برای بسیاری از علاقمندان فرهنگ پاپ کره و نمایشنامه کرهای، ممکنه اونجا یک سرزمین رویایی باشه اما یک نظرسنجی توسط وبسایت کاریابی کرهای به نام"سارامین" نشون داده که در واقع اکثریت جمعیت کشور برای شرایط بهتر در فکر ترک سرزمین مادری خودشون هستن.
نظرسنجی از ۱۶۵۵ زن و مرد پرسیده که آیا قصد مهاجرت به خارج از کره جنوبی را دارند؟ که ۷۸ درصد اعلام کردن اگر میتونستن این کار رو انجام میدادن.در بین اونها ۴۷ درصد مشغول تدابیر عملی برای خروج از کشور بودن. نسل جوانتر تمایل بیشتری برای مهاجرت نشون داده و ۸۰ درصد جوانان در سن ۲۰ تا ۳۰ اظهار تمایل به زندگی در یک سرزمین بیگانه کردن. در مقابل ۷۲ درصد از افراد بین ۴۰ تا ۵۰ و ۵۹ درصد از افراد بالای ۵۰ سال تمایل به مهاجرت دارن.
و اما سوال اصلی که چه چیزی این افراد رو به سمت زندگی در کشورهای خارجی سوق میده؟
اینجا ۷ دلیل که توسط شرکت کنندگان در نظرسنجی عنوان شده بیان شده است:
۱. تمایل به سبک زندگی که آزادی بیشتری به آنها بده در عوض زندگی که در آن همیشه در حال مسابقه دادن با ساعت و فشار کاری که در کره جنوبی هم برای افراد جویای کار و هم برای افراد مشغول به کار وجود داره.
۲.شرایط نا مناسب زندگی و کار
۳. نابرابری اقتصادی
۴. نگرانی از زندگی بعد از بازنشستگی
۵. خسته شدن از شرایط اجتماعی پر از رقابت
۶. احساس اینکه کشور از شهروندان مراقبت نمیکنه
۷. کشورهای دیگر سیستم رفاهی بهتری مهیا میکنن
افراد جوان که قصد دارن کره جنوبی رو برای زندگی بهتر ترک کنن بسیار زیاد شده. خسته از فضای تبعیض آمیز و به شدت رقابتی جامعه کره تعداد زیادی از جوانان ۲۰ تا ۳۰ ساله ابراز تمایل برای مهاجرت میکنن. این میل به مهاجرت در بین زنان، افراد جویای کار و افراد با گرایش چپ عمومیت بیشتری داره.
طبق نظرسنجی عمده ترین عامل مشوق برای زندگی در یک کشور خارجی که توسط ۲۲ درصد افراد ابراز شد شرایط تبعیض آمیز و بشدت رقابتی برای مسائلی مثل زیبایی ظاهری، درجه تحصیلات آکادمیک، جنسیت و روابط است. دلایل دیگر سیستم رفاهی نامساعد با ۱۸ درصد و مشکل در پیدا کردن شغل با ۱۲ درصد بوده.
پستهای مرتبط:
انزجار از فرهنگ کرهجنوبی
فیلترینگ در کرهجنوبی
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
⭕️دوربین نظارتی در مترو
📝خاطره ابراهیمی [برلین]
در هر گیت، دوربینهای مخفی قرار داده شده برای این که مسافران متقلب، به جای ارائه بلیط مترو، از روی گیتها نپرند آن طرف. با این حال، گاه گاهی بعضیها سعی میکنند بدون اینکه صورتشان دیده شود، از روی گیتها بپرند، یا دو نفر با یک بلیط رد شوند.
این دوربینها در فرانسه هم هست معمولا، اما در آلمان نه. در آلمان آدمهای متقلب بدون نیاز به رد شدن از گیت، مثل همه وارد مترو میشوند، اما قطار که حرکت کرد، ممکن است بازرس مترو در همان واگن باشد و آن وقت است که چنین فردی به جای دو سه یورو پول بلیط، شصت هفتاد یورو باید جریمه بدهد.
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
⭕️مجازات روشنکننده آتش
📝پریسا محمودی[لاهه هلند]
در هلند قوانین سرسختانه و جریمههای سنگینی برای روشن کردن آتش روی زمین وجود دارد. لذا در بسیاری از فروشگاهها، کبابپزهای پایهدار فروخته میشود و بازار خاص خودش را دارد. همچنین گذاشتن و استفاده از این کباب پزهای پایه دار در هر مکانی هم مجاز و قانونی نیست. مثلا در بالکن خانهها به صورت معمول اجازه استفاده از کباب پز و روشن کردن آتش وجود ندارد.
البته پارکها محلی برای روشن کردن آتش وجود دارد که الزاما باید در همان محدوده انجام شود، در غیر این صورت باید منتظر جریمه پلیس بود.
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
⭕️قرار دادن صندلی و استراحتگاه مخصوص در فرودگاه زونتم برای استراحت مسافرین
📝فریبا مشتاقی[بروکسل، بلژیک]
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch