ضمن عرض سلام و قبولی طاعات و عبادات ،از همه ی شما خوبان می خواهیم به گروه نمایشی محبان ظهور که در بالا شرحی بر عملکردشان دادیم 👆👆👆و قبلا هم برای اجرای زیباشون در خدمتشان بودیم شرکت کنید و با این کار قدمی در جهت فعالیت‌های ارزشمند فرهنگی این گروه و موکب بردارید ان شاالله رای گیری چهارشنبه فردا مورخ ۱۴۰۲/۲/۳۰بعد از اذان ظهر تا اذان مغرب پنج شنبه باز خواهد شد. کسانی که رای دادند لطفا اسکرین شات رای خود را برای ما بفرستند زیر سایه ی اهل بیت سلامت و پایدار باشید #انتشار_حداکثری

💥 «بسم الله الرحمن الرحیم»💥 📖#کتاب_خوب 🏡#زندگینامه 🌹#شهید_مهدی_زین_الدین 📝#نویسنده: مهدی_قربانی «قسمت سوم» سال 1358 با یک گروه 25 نفره از طرف جهاد سازندگی رفتیم روستای وسف. کارمان بیشتر چیدن میوه باغ ها بود و دروی گندم. مهدی زین الدین را اولین بار آن جا دیدم. ماه رمضان بود. از سرِ زمین که می آمدیم، بعد از افطار بچه ها دور هم می نشستند. بگو و بخند می کردند و بازی هایی مثل گُل یا پوچ. مهدی اما برنامه ی خودش را داشت. یا استراحت می کرد یا مطالعه. بعضی وقت ها هم می دیدم قرآنش را باز کرده و می خواند. قرار بود رد یک منافق را بزنیم. سرمای زمستان، از سر شب نشستیم توی ماشین جلوی در خانه اش. یخ کردیم از سرما و دست آخر هم نفهمیدم کی از خانه بیرون رفت. کار را سپردند به آقامهدی. مسئول شب بودم. ساعت ده بی سیم زدم کجایی؟جواب داد «زیر کرسی توی خونه. » ساعت دوازده تماس گرفتم باز همان جواب را داد. گفت «حواسم هست، دارمش » از خونسردی اش کلافه شده بودم. ساعت دو نیمه شب هم همان حرف ها را زد. تا نزدیک صبح خبری نشد. ناامید شدم. صبح سرحال و قبراق آمد و گفت «طرف ساعت سه و نیم از خونه زد بیرون. » پرسیدم «دیدیش؟ » جواب داد «نه. » با کلی خواهش و اصرار قبول کرد بگوید چطور رفتن طرف را فهمیده. گفت «در خونه چوبی بود. یک پونز به یک لنگه در زدم یک پونز هم به لنگه دیگه در، طوری که معلوم نباشه. دو تا پونز رو با نخ سیاه به هم وصل کردم. دو ساعت یک بار سر می زدم ببینم نخ پاره شده یا نه. ساعت سه و نیم بود که دیدم نخ پاره شده. فهمیدم رفته. » یکی دو شب دیگر همین کار را کرد تا زمان دقیق خروج طرف را درآورد. رفتیم سراغش. 🌹 شادی روح شهدا مخصوصاً شهید مهدی زین‌الدین صلوات🌹 #قرارگاه_منتظران #قطعه_ای_از_بهشت #صحن_حضرت_زهرا(س) ━━━━⊱♦️⊰━━━━ https://eitaa.com/joinchat/2108620998C93025cb80f

دیگه کلی راهکار خوب داریم 😍😍 ببینیم جز بیست و هفت چی داره برا زندگی مون؟؟؟؟ #قرارگاه_منتظران #قطعه_ای_از_بهشت @Gharargahemontazeran

#زن_در_قرآن_هفت الگوی معرفی شده #مریم #پادکست_یک #ادامه_دارد....

استاد میرزا محمدی #مناجات #وداع با ماه رمضان ممنونم اگر نروی ...😭😭 اگر بمیرم و ماه رمضان سال آینده رو نبینم چه کنم ....😭😭😭 #به_وقت_مناجات #بهترین_میزبان التماس دعا @Gharargahemontazeran

زیارت روز چهارشنبه 🌷 #نیت_کنید 🙏👌 زیارت حضرت #موسی_بن_جعفر #امام_رئوف #امام_جواد #امام_هادی درپناه اهل بیت باشید ان شاالله #چهارشنبه_ها #زیارت @Gharargahemontazeran

حال و هوای دلتووون پر از عطر حرم امام رضا جانمون ..😭😍 #چهارشنبه_های_امام_رضایی #مددی_مولای_من #قرارگاه_منتظران @Gharargahemontazeran

سلام امام زمانم 💛 📖 السَّلاَمُ عَلَى شَمْسِ الظَّلاَمِ وَ بَدْرِ التَّمَامِ... 🌱سلام بر مولایی که با طلوع شمس وجودش، مجالی برای ظلم و ظلمت باقی نخواهد ماند. سلام بر او و بر لحظه‌ای که با دیدن روی ماهش، زمین و زمان غرق سرور خواهد شد😍 ان شاالله ....🙏 صبحتووووون امام زمانی 🍎 📚 مفاتیح الجنان، زیارت امام زمان سلام الله علیه به نقل از سید بن طاووس #اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج #امام_زمان @Gharargahemontazeran

🔴 شیخ زکزاکی در کمتر از ۲۰ سال تونسته ۲۵ میلیون نفر را شیعه کند که ۹۰ درصد آنها مقلد آیت‌الله خامنه‌ای هستند. 🔹 جُرم کمی نیست! شش فرزندش را شهید کردند و خودش هم شکنجه شده و حبس کشیده و... 🔹 و ما هم با بالا پایین شدن قیمت تخم مرغ اعتقاداتمون بالا پایین میشه ... قرارگاه منتظران @gharargahemontazeran

الرحمن بخوانمت یا آلاء یاعروس قرآن حضرت مادر سلام الله علیها قرائت کننده ی تورا را ساکن بهشت فردوس می خوانند. عروس قرآن که باشی کارها باتو آسان می‌شود و چشمهایمان درمان و بیماری هایمان بهبود میابند ووضع حمل بانوان آسان و از بلاها محفوظ می شویم و ناتوانی هایمان جبران و اختلاف هایمان جبران و منازلمون محفوظ و چهره هایمان درخشان ميشود فبای الاء ربکما تکذبان لابشیء من الائک رب اکذب #سوره_مباركه_الرحمن @Gharargahemontazeran

الرحمن #بیست_هشت #استاد_چیت_چیان @Gharargahemontazeran

#مهدویت_در_قرآن 🔴 بعضی آیات مهدویت در جزء ۲۸ 1️⃣ صف: 8و9 👈🏻 مهدی‌ستیزان و حکومت واحد جهانی اسلام 2️⃣ صف: 13 👈🏻 بشارت ظهور #قطعه_ای_از_بهشت #صحن_حضرت_زهرا_س #قرارگاه_منتظران

🔴 هر روز یک آیه راجع به امام عصر(عج) 🔵 جزء بیست و هشتم 🌕 وعده خداوند جز با ظهور حضرت مهدی محقق نمی‌شود #آیات_مهدوی #رمضان_مهدوی #صحن_حضرت_زهرا_س #قطعه_ای_از_بهشت #قرارگاه_منتظران

آن که پاداش الهی را باور دارد، در بخشش سخاوتمند تر است. #حکمت_های_نهج_البلاغه #قرارگاه_منتظران #قطعه_ای_از_بهشت #صحن_حضرت_زهرا_س @Gharargahemontazeran

چهارشنبه ها با خادمین جشن میلاد امام حسن مجتبی علیه السلام میزبان سرکار خانم خلیلی و خادمین همراه #قرارگاه_منتظران #قطعه_ای_از_بهشت @Gharargahemontazeran

مراسم شب قدر #چهارشنبه_ها_با_خادمین باتشکر از زحمات خادم عزیزمون سرکار خانم میرزایی بزرگوار اجرتون با آقا امیرالمؤمنین

🍃روضه منو رهام نکن که جلد گنبدم آقا کبوتر هوای مشهدم #چهارشنبه_های_امام_رضایی 😭😭

💥 «بسم الله الرحمن الرحیم»💥 📖#کتاب_خوب 🏡#زندگینامه 🌹#شهید_مهدی_زین_الدین 📝#نویسنده: مهدی_قربانی «قسمت چهارم» رفته بودیم اصفهان. پیشنهاد خودش بود که آب و هوایی عوض کنیم. خواهرش آن جا زندگی می کرد. 31 شهریور 1359 بود. مهدی رفت دندانپزشکی، من هم اطراف نقش جهان منتظرش ماندم. یک ساعتی طول کشید. تا آمد، بی مقدمه گفت «می دونی چی شده؟ عراق حمله کرده. جنگ شده. » برگشتیم خانه خواهرش. هوا تاریک شده بود. با اینکه قرارمان بود دو سه روز دیگر بمانیم، گفت «باید برگردیم قم. همین امشب. مسئولیت داریم. محل کار باشیم بهتره. » با اتوبوس برگشتیم، چراغ خاموش. از طرف سپاه قم رفتیم تهران؛ دوره آموزشی اطلاعات. تقسیم مان که کردند، مهدی برای اطلاعات تاكتیکی انتخاب شد؛ و من هم برای اطلاعات استراتژيك. هوای پاییز بود و سرمای منطقه لویزان. سرمای بدی خوردم. یک روز صبح که از خواب بیدار شدم، دیدم نیست. از پادگان پیاده رفته بود سمت تجریش و برایم آش و شیر خریده بود. وقتی آمد گفت «دیدم حالت خیلی خرابه. نون و پنیر این جا به دردت نمی خوره. » حسابی شرمنده شدم. چقدر راه را به خاطر من پیاده رفته و برگشته بود. راهی که سر بالاییِ نفس گیری داشت. 🌹 شادی روح شهدا مخصوصاً شهید مهدی زین‌الدین صلوات🌹 #قرارگاه_منتظران #قطعه_ای_از_بهشت #صحن_حضرت_زهرا(س) ━━━━⊱♦️⊰━━━━ https://eitaa.com/joinchat/2108620998C93025cb80f