eitaa logo
قرارگاه منتظران
454 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
2.9هزار ویدیو
70 فایل
موکب قرارگاه منتظران (جمعی از خادمان صحن حضرت زهرا سلام الله علیها) که هرساله اربعین در نجف اشرف خدمت می‌کنند.😍 شمارا باحال وهوای آن بهشت برین وفعالیت هاو خدماتشان در ایران آشنا می‌کنند. ارتباط با ما جهت شنیدن نظرات شما 😇 @fadaye_hosein
مشاهده در ایتا
دانلود
*نماز شب* *هیچ وقت ندیدم نماز شب شهید سلیمانی قطع شود.* *آنهم نه نماز شبی عادی،* *نماز شب‌های او همیشه با ناله و اشک و اندوه به درگاه خدا بود.* *من با شهید سلیمانی رفت و آمد داشتم حتی بارها در منزل‌شان خوابیدم،* *اتاق مهمانان با اتاق حاج قاسم فاصله داشت* *اما من با اشک‌ها و صدای ناله‌های او برای نماز بیدار می‌شدم.* *شهید قاسم سلیمانی🌷* *📙برگرفته از کتاب مالک زمان. * التماس دعای فرج* 🌹قرارگاه منتظران @gharargahemontazeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎤مقام معظم رهبری(مدظله): اگر به ما بگن امشب ساعت ۴ هر کسی بیدار باشه و بره فلان سایت ثبتنام کنه، بهش ۱۰۰ میلیون تومن میدیم، هیچکدوم از ما اصلا خوابمون نمی‌بره بعد پیامبر و ۱۲ امام و همه‌ی علما گفتند بخونید هم دنیاتون آباد میشه هم توی آخرت اجر غیرقابل وصف دارید، بازم هیچ تکونی نمی‌خوریم. ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ ━━━━⊱♦️⊰━━━━ @gharargahemontazeran
📚 📖 ✍نویسنده: محمد‌هادی اصفهانی 📝ناشر: فیض فروزان 💠📚💠📚💠📚💠📚💠📚 🌟کمتر کتابی هست که بتواند زندگانی بزرگان وعلما را در قالبی جذاب و رمان‌گونه باز گو کند💬 📚اما کتاب «کهکشان نیستی» از جمله آنهاست که در روایتی شیرین و دلنشین، از زندگانی آیت‌الله سید علی قاضی طباطبائی روایت کرده است.👌📚 نمونه ای از متن کتاب: دستش را روی شانه‌ام گذاشت و گفت: «قاسم! تو مرا دوست داری؟» در حالی که با خود فکر می‌کردم چرا این سؤال را می‌پرسد، گفتم: «آقا بر منکرش لعنت.» به دیوار تکیه داد و گفت: «من اگر چیزی بگویم قول می‌دهی عمل کنی؟» با سرعت گفتم: «آقا شما جان بخواهید.» گفت: « از امشب بلند شو و بخوان.» نفسم در سینه حبس شد. پس از بهتی طولانی گفتم: «آقا شما می‌دانید که من اصلا نماز نمی‌خوانم! چه رسد به اینکه بخواهم نماز شب بخوانم... تا دیروقت در قهوه‌خانه هستم و صبح اصلا بیدار نمی‌شوم...» گفت: «هر ساعتی که نیت کنی، من بیدارت می‌کنم.» ... برخلاف هرروز که تا بعد از طلوع آفتاب می‌خوابیدم، در نیمه‌ی شب بیدار شدم. از جایم بلند شدم، دمپایی را پا کردم و به‌ سوی حوض آب در وسط حیاط رفتم. خدایا این چه انقلابی بود که در من به‌پا شده بود؟ من که بودم؟ قاسم_فاسق که بود؟ چشمانم را رو به آسمان گرفتم و از سویدای دلم جوشش چشمه‌ای را احساس کردم که با حقیقت لایزالی و آسمانیِ عشق تکلم می‌کرد و می‌گفت: «خداوندا قاسم دیر آمده ولی مردانه چاکر درگاهت خواهد بود.» 🍀🍀🍀🍀 🌷اللهم عجل لولیک الفرج🌷 (س) ━━━━⊱♦️⊰━━━━ @gharargahemontazeran