مریم و دونه بلوط_صدای اصلی_224809-mc.mp3
11.24M
#قصه_کودکانه
#قصه_صوتی
🌼مریم و دونه بلوط
🍃دختر کوچولویی بود به نام مریم.
یک روز صبح مریم زودتر از همه
از خواب بیدار شد و به حیاط رفت، البته نه برای بازی کردن؛ او مستقیم به انبار رفت و وسایل باغبانی پدرش را برداشت. کمی بعد با بیلچه ای بیرون آمد و شروع به کندن زمین کرد تا دانه
اش...
🌸🍂🍃🌸
کانال تربیتی کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
May 11
#شعر_کودک
🌤شعر کودکانه من صبح زود پا میشم
✅برای آموزش بیدار شدن از خواب
من صبح زود پا می شم
دست و رو م رو می شویم🚿
به مامان و بابا جون👩🏼👱🏼
سلام و علیک می کنم
پاکیزه ام مثل گل🌸
خوب و ملوس و تپل👶🏻
به به چقدر قشنگم👶🏻
می گویم و می خندم😃
به به چقدر قشنگم
می گویم و می خندم🙃🙂
🌼🍃🌸🍂🌼🍃🌸
🌼اولین کانال تخصصی قصه های
تربیتی کودکانه
http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🌼🌼🍃🌸🌸
👈 کانال تربیت کودکانه
👈کتاب اختصاصی کودکانه
#قصه_کودکانه
🐜🍌مورچه کوچولو در مزرعه موز🍌
{اهداف قصه: تقویت حس همدلی، مهربانی و همذاتپنداری}
روزی از روزها مورچهی کوچکی به نام سیاهدونه در مزرعه بزرگ زندگی میکرد. چند کشاورز در این مزرعه موز میکاشتند. موزهای خوشبو و خوشگلی که هرروز زیر نور آفتاب گرم میخوابیدند تا رنگ پوستشان زرد شود و رسیده شوند. سیاهدونه هرروز از خواب بیدار میشد و با دوستانش از روی موزها سر میخوردنند و بازی میکردند.
سیاهدونه با دوستانش روی سر موزها میایستادند و دوردستها را نگاه میکردند. آنها عاشق موزها بودند و وقتی رنگ موزها زرد میشد از بوی آنها لذت میبردند. مزرعه موزها بهترین خانهای بود که سیاهدونه و دوستانش داشتند.
اما یک روز که سیاهدونه و دوستانش مشغول سرسره بازی روی موزها بودند ناگهان صدای گریهای شنیدند. گوشهایشان را تیز کردند و دنبال صدا را گرفتند. سیاهدونه و دوستانش دیدند یک بچه موز کوچولو زخمی شده و شاخه بالای سرش کمی شکسته است.
سیاهدونه رفت کنار بچه موز و او را دلداری داد. بچه موز اما دائم گریه و زاری میکرد و گفت: اااااه…خدایا..پوست زرد و خوشگلم خراشیده شده. شاخهام درد میکند… کمکم کنید. سیاهدونه با دوستانش دست به کار شدند. آنها از شاخهها پایین آمدند و خیلی زود چند شاخه نی پیدا کردند. از آن برای ساختن یک سوزن بزرگ استفاده کردند.
بعد سیاهدونه و دوستانش رفتند پیش آقای عنکبوت و مقداری نخ از او گرفتند و یک سوزن و نخ درست کردند و دوباره رفتند پیش موز کوچولو که داشت گریه میکرد. سیاهدونه با کمک دوستانش خیلی آرام شروع کرد به دوختن شاخه موز کوچولو. دوستان سیاهدونه هم تند تند و با صدای بلند برای موز کوچولو آواز میخواندند تا حالش خوب شود و دردی متوجه نشود.
موز کوچولو تا خواست دوباره داد و فریاد راه بیاندازد، سیاهدونه و دوستانش گفتند، دیگر تمام شد. ما شاخهات را دوختیم. حالا حالت خوب میشود. بیا دوباره با هم آواز بخوانیم تا حالت بهتر و بهتر شود.
🌼🍃🌸🍂🌼🍃🌸
🌼اولین کانال تخصصی قصه های
تربیتی کودکانه
http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🌼🌼🍃🌸🌸
👈 کانال تربیت کودکانه
👈کتاب اختصاصی کودکانه
نقاشی های چینی ها و رومی ها.mp3
29.84M
#قصه_کودکانه
#قصه_صوتی
🌸 نقاشی چینی ها و رومی ها
🌼از قصه های مثنوی مولوی
🌸🍂🍃🌸
کانال تربیتی کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃 اولین کانال قصه های تربیتی کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🔸شعر
﴿ سورهی فیل ﴾
🌸🌼🍃🌼🌸
🌸یه روزی اون ابرهه
🌱با خنده و قهقهه
🌸زیادی مغرور میشه
🌱از عقلِ خود دور میشه
🌸باخود میگه چه خوبه
🌱که کعبه رو بکوبه
🌸بی فکر و بی اندیشه
🌱عازمِ مکه میشه
🌸ابرهه ی ستمگر
🌱صاحبِ فیل و لشکر
🌸داره یه لشکر فیل
🌱غافله از ابابیل
🌸نزدیکِ کعبه میشه
🌱بعدش بگم چه میشه؟!
🌸یه عالمه ابابیل
🌱میاد رو لشکرِ فیل
🌸پرستوهای زیبا
🌱ابابیلن همونها
🌸هریکی سنگی دارن
🌱که از بالا میبارن
🌸ابرهه دید که داره
🌱بارونِ سنگ میباره
🌸خلاصه که آخرش
🌱ابرهه و لشکرش
🌸همگی نابود شدن
🌱خاکستر و دود شدن
🌸سورهی فیل همینه
🌱مــزدِ بــدی چـنــینه
🌸🌼🍃🌼🌸
شاعر: سلمان آتشی
#سوره_فیل
#ابرهه_خراب_کردن_کعبه
#پرندگان_ابابیل
#هر_که_با_حق_درافتاد_ورافتد
🌸🍂🍃🌸
کانال تربیتی کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃 اولین کانال قصه های تربیتی کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
#قصه_های_مثنوی
🌼تشنـه و آب
در سالیان دور مسافری تشنه و خسته از کنار دیواری بلند میگذشت که صدای آب را شنید.
او به دنبال آب این سو و آن سو را گشت تا فهمید صدای آب از پشت دیوار میآید. مسافر با هر زحمتی که بود از دیوار بالا رفت ولی وقتی بالای دیوار رسید فهمید که نمیتواند از دیوار پایین بپرد زیرا اگر این کار را میکرد حتماً آسیب میدید.
مسافر از ناراحتی خشتی از دیوار کند و درون آب انداخت.
صدای برخورد خشت در آب آنقدر به نظر مسافر گوشنواز آمد که تصمیم گرفت این کار را یک بار دیگر تکرار کند.
مسافر چندین بار این کار را تکرار کرد که ناگهان چشمه فریاد زد:
«هی تو از این که به من خشت میزنی چه فایدهای به تو میرسد؟» مسافر گفت:
«اول این که صدای برخورد آب برای تشنه از هزاران نوای موسیقی گوش نوازتر است. صدای آب برای تشنه مانند نوید آزادی برای زندانی یا مانند بوی پیراهن یوسف (ع) است که نوید زنده بودن او را به یعقوب (ع) میداد یا مانند صدای رعد و برق است که در بهار موجب بیداری طبیعت میشود و نوید زندگی است.
دوم این که هر خشتی که میکَنم یک خشت به آب زندگی بخش نزدیکتر میشوم.»
خلاصه مسافر تشنه آنقدر از خشتهای دیوار کند که بالاخره به آب رسید.
آب نوشید و مشتی از آن را به صورتش زد و مدتی درکنار چشمه استراحت کرد بعد سرحال به راه خود ادامه داد و رفت.
🌼🍃🌸🍂🌼🍃🌸
🌼اولین کانال تخصصی قصه های
تربیتی کودکانه
http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🌼🌼🍃🌸🌸
👈 کانال تربیت کودکانه
👈کتاب اختصاصی کودکانه
✨🌺🌴✨🌴🌺✨
خدای مهربونم
نوشته تو کلامش
هر پدر و مادری
واجبه احترامش
باید باشه رفتارت
همیشه با محبّت
بالا نبر صداتو
پیش اونا تو صحبت
بابا و مامان ما
مثل چراغ خونن
نشونه ی رحمتِ
خدای مهربونن
#انس_کودکان_با_قرآن
✨🌺🌴✨🌴🌺✨
کانال تربیتی کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃 اولین کانال قصه های تربیتی کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
ستاره من_صدای اصلی_50192-mc.mp3
15.15M
#قصه_کودکانه
#قصه_صوتی
🌟 ستاره من
🌲در یک جنگل سر سبز و کنار درختی سوراخ کوچولویی بود که 🐿سنجابی با پدر و مادرش زندگی میکرد.
شب ها که آسمون پر از
ستاره میشد سنجاب کوچولو به آسمون نگاه می کرد. سنجاب کوچولو یکی از ستاره های کوچیک آسمان که مثل خودش بود را انتخاب کرد و اسمش را گذاشت ستاره من.
سنجاب کوچولو هرشب با ستارهاش حرف میزد و ستاره هم به اون چشمک می زد.
کانال قصه های تربیتی کودکانه به ترویج فرهنگ قصه گویی برای کودکان در بین والدین و تقویت شادابی و روحیه ی کودکان کمک
میکند.
🌸🍂🌼🍃🌸
کانال تربیتی کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
#نقاشی
♧نقاشی های اثر انگشتی♧
نقاشی انگشتی یکی از بازی ها و سرگرمی های مهیج برای بچه هاست. با کمی رنگ و کاغذ و انگشت های کوچولوشون میتونید کلی نقاشی های بامزه بکشید و شناخت رنگ ها و اشکال هندسی مختلف را به آنها بیاموزید.
🌸🍂🌼🍃🌸
کانال تربیتی کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
#قصه_متن 👇
فلفل نبین چه ریزه، بشکن ببین چه تیزه
یکی بود یکی نبود غیر از خدای مهربون هیچکس نبود.
موشي بنام فلفلي در دشت براي خودش لانه اي درست كرد و خيالش راحت بود كه زمستان را بخوبي سپري مي كند .
يك روز گاوي براي علف خوردن به دشت آمد وروي لانه آقا موشه نشست و مشغول استراحت شد .
موش آمد و از آقاي گاو خواهش كرد كه از روي لانه اش بلند شود تا خراب نشود . ولي گاو هيچ توجهي به موش نكرد و گفت : ” تو نيم وجبي به من دستور مي دهي كه از اينجا بلند شوم . مي داني من كي هستم ، مي داني من چقدر قوي و پر زورم ، حالا برو پي كارت و بگذار استراحت كنم . “
موش دوباره خواهش و التماس كرد ولي فايده اي نداشت و گوش آقا گاو به اين حرفها بدهكار نبود . موش پيش خودش فكر كرد ، حالا كه با خواهش كردن مشكلش حل نشده بايد كار ديگري بكند .
بعد يكدفعه روي آقا گاو پريد . گاو از خواب بيدار شد و خودش را تكان داد . موش روي گوش گاو پريد و يك گاز محكم از گوش او گرفت . گاو از جايش بلند شد و شروع به تكان دادن سرش كرد . ولي موش روي زمين پريد و در يك سوراخ پنهان شد و گاو نتوانست كاري كند.
وقتي گاو دوباره خوابش برد ، موش دم گاو را گاز گرفت و روي درخت پريد .گاو از درد بيدار شد .خيلي عصباني بود ، سعي كرد كه بالا بپرد و موش را بگيرد تا ادبش كند ولي دستش به او نمي رسيد .
موش گفت : ” اگه بازم روي لونه من بخوابي ، گازت مي گيرم . “
گاو ديد ، چاره اي ندارد جز اينكه از آنجا برود و جاي ديگري بخوابد . گاو پيش خودش گفت : ” فلفل نبين چه ريزه ، بشكن ببين چه تيزه . با اين قد و قواره فسقلي اش چه جوري حريف من شد . “
موش با اينكه خيلي كوچكتر از گاو بود توانست مشكلش را حل كند .
پس كارآيي هر كس و هر چيز به قدو قواره اش نيست ، مثل فلفل قرمز ،با اينكه كوچك است ولي وقتي مي خوريم از بس تند است دهانمان مي سوزد .
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
کانال قصه های کودکانه
http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
ساعت جیک جیکی_صدای اصلی_50178-mc.mp3
10.77M
#قصه_کودکانه
#قصه_صوتی
⏰ساعت جیک جیکی
🌸🍂🍃🌸
کانال تربیتی کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
هدایت شده از قصه های کودکانه
✨🕋كودك خطيب🕋✨
امام حسن (ع) تنها هفت سال داشتند. مادرش فاطمه زهرا (س) او را به مسجد مي فرستادند. امام حسن (ع) آنچه را از پيامبر (ص)مي شنيدند به خاطر مي سپردند و وقتي به خانه باز مي گشتند شنيده هاي خود را براي مادر بازگو مي كردند. در آن روزها هر وقت حضرت علي (ع) به خانه باز مي گشتند، مي ديدند حضرت زهرا (س) آياتي از قرآن را كه تازه بر پيامبر (ص) نازل شده بود از حفظ مي خواندند. از او مي پرسيدند اين آيات و علوم را از كجا آموختي؟حضرت زهرا (س) پاسخ مي دادند از پسرم حسن (ع) آموختم. يك روز امام علي (ع) در خانه مخفي شدند تا ببيند پسرشان حسن (ع) چگونه سخنان پيامبر (ص) را براي حضرت زهرا (س) بازگو مي كند.امام حسن (ع) طبق معمول وارد خانه شدند تا آنچه از پيامبر (ص) شنيده بودند براي مادر تعريف كنند. ولي اين بار هنگام سخن گفتن زبانشان گير مي كرد.حضرت فاطمه (س) تعجب كردند ولي امام حسن (ع) پرده از راز برداشتند و به مادر گفتند:تعجب نكن!شخص بزرگي سخنم را مي شنود از اينرو زبانم گير مي كند. در همين لحظه حضرت علي (ع) از مخفيگاه خارج شدند و حسن (ع) را در آغوش گرفته و بوسيدند.
🌸🌼🌸🌼🌸
🎈کانال قصه های کودکانه 👈 عضو شوید
@GhesehayeKoodakane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انیمیشن جذاب برای کودکان😍
🔥نه به چهارشنبه سوری خطرناک
جهت حفظ ایمنی کودکان انتشار دهید
#تکلیف_شهروندی
🔸شعر
🔶چارشنبه سوری
#شعر_کودکانه
💥قدیماموقعِچارشنبهسوری
🌼میانِ نوجوانان بود شوری
💥به شادی بوته آوردندباهم
🔥و آتشمیزدندشباصبوری
💥بهنوبترویِآتشمیپریدند
🔥کجابودانفجاروچشمِکوری
💥ولیدرعصرِماهاانفجارست
🔥کنندازاحتیاطوعقلدوری
💥زنندبر رهگذر آسیبِ جدی
🔥شوداورژانسهمحتیضروری
💥به قدری پرخطر باشدکهآدم
🔥ندارد جرأتِ چارشنبه سوری
🌸🌼🍃🌼🌸
شاعر سلمان آتشی
#شعر_مناسبتی
#چارشنبه_سوری
#ترقه_انفجار_بی_احتیاطی
درانتشاراین شعر
لطفا سهیم باشید.🔶
🌸🍂🍃🌸
کانال تربیتی کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
یک تصمیم نو _صدای اصلی_424064-mc.mp3
9.86M
#قصه_کودکانه
#قصه_صوتی
🌸یک تصمیم نو
دخترکوچولویی به اسم هما با مامان و باباش زندگی میکرد.
در یکی از روزهای آخر زمستان، وقتی بابای هما از سر کار برگشت....
👆بهتر است ادامه داستان را بشنوید.
کانال قصه های کودکانه به ترویج فرهنگ قصه گویی برای کودکان در بین والدین و تقویت شادابی و روحیه ی کودکان کمک میکند.
این برنامه به مناسبت سال جدید تهیه شده است.
🌸🍂🍃🌸
کانال تربیتی کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🔸شعر
﴿ماه رمضان﴾
🌸🌼🍃🌼🌸
🌸ما بچههایِ مؤمن
🌱پایانِ ماهِ شعبان
🌸فکرِ هلالِ ماهیم
🌱با عشق و یادِ قرآن
🌼🍃
🌸پیدا که میشود ماه
🌱تبریکمان بلند است
🌸در ماهِ روزه «تقوا»
🌱زیبا و دلپسند است
🌸🍃
🌸گوید خدا دراین ماه
🌱مهمانِ خوبِ ما باش
🌸از بندِ هر خطایی
🌱آزاد و هم رها باش
🌼🍃
🌸قرآن بخوان که ازآن
🌱لذت بری فراوان
🌸هرآیهاش ثوابی
🌱دارد چو ختمِ قرآن
🌸🍃
🌸بهبه که فکر و ذهنت
🌱در چشمه سارِ قرآن
🌸پاک است و از توخوشنود
🌱پروردگار رحمان
🌸🌼🍃🌼🌸
شاعر : سلمان آتشی
✨🌷✨🌷✨
تقوا : یعنی خودداری از هرکار زشت و ناپسند
ختمِ قرآن : یعنی خواندن تمام قرآن ازآغاز سورهی حمد تا آخر سورهی ناس
✨🌷✨🌷✨
#روز_سهشنبه_اول_ماه_رمضان
#ماه_مبارک_رمضان
#تمرین_تقوا
#بهار_قرآن
🌸🍂🍃🌸
کانال تربیتی کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
#قصه_کودکانه
🍃گروه سنی:ب
🌸سه راهزن و صندوقچه
در قدیم فاصله شهرها از هم دور بود و مسافرت از شهری به شهر دیگر، روزها و ماهها طول می کشید،در آن روزها مسافرت کردن همراه با خطر بود خطر گمشدن،گرسنگی و تشنگی، و دزدانی که در کمین مسافران بودند..
به این دزدان، راهزن می گفتند که به مسافران حمله می کردند و اموال آنها را به غارت می بردند و حتی مسافران را می کشتند، سه مرد راهزن با یکدیگر رفیق بودند و دمار از روزگار مسافران در آورده بودند، مخفیگاه آنان در خرابه ای قرار داشت.
روزی از روزها در حالیکه سه راهزن در آنجا مشغول کشیدن نقشه ای برای حمله به یک کاروان بودند، قسمتی از دیوار خرابه فرو ریخت و صندوقچه ای پدیدار شد.
وقتی آنرا باز کردند از خوشحالی پر در آوردند، چون درون صندوقچه پر از سکه های طلا بود، رفیق اولی گفت: بهتر است یکی از ما به شهر برود و غذائی خوشمزه با نوشیدنی گوارا بخرد و جشنی بپا کنیم، بعد هم سکه ها را تقسیم کنیم.آن دو راهزن دیگر هم، موافقت کردند، یکی از آنها به راه افتاد و به شهر رفت، در تمام راه فکرهای مختلفی به ذهنش رسید.. پیش خودش فکر کرد چقدر خوب می شد اگر به تنهائی صاحب همه سکه ها می شد، و این قدر این فکر در او قدرت پیدا کرد که تصمیم به قتل دو دوست خود گرفت برای همین مقداری سم خرید و آنرا درون نوشیدنی ریخت.حال بشنوید از آن دو رفیق، آن دو راهزن هم دچار وسوسه های شیطان شدند و تصمیم گرفتند تا آن دوست خود را بکشند تا سهمشان از طلاها بیشتر شود، رفیقی که به شهر رفته بود، با خوردنی و نوشیدنی برگشت، اضطراب در چهره اش هویدا بود ولی چون دو رفیق دیگر هم همین حال را داشتند، متوجه موضوع نشدند.
دو رفیق پریدند و گلوی دوستشان را گرفتند و فشار دادند، مرد زیر دست آنها تقلا می کرد ولی فایده ای نداشت، دو راهزن بعد از کشتن دوست خود، به پیکر او نگاهی کردند،یکی گفت: از گرسنگی و تشنگی دیگر طاقت هیچ کاری را ندارم و نشست، سبد غذا را جلوی خود کشید و مشغول خوردن شد، دیگری هم به او پیوست.
بعد از خوردن غذا درکوزه نوشیدنی را باز کردند ولیوان هایشان را پر کردند و یک جرعه آنرا سرکشیدند...هنوز ساعتی نگذشت که اولی گفت:دلم دارد می سوزد، دومی گفت: حال منم خوب نیست، نمی دانم چه بلائی سرم آمده است.
اولی سیاه شده بود،به پشت خوابید تا شاید دردش کمتر شود و در حالی که به آسمان نگاه می کرد همه چیز سیاه شد، دومی هم که رمقی نداشت بر شکمش چنگ زد و پلکهایش بسته شد، و به این ترتیب مسافران از شر این راهزنان خلاصی یافتند.
بله...،حرص و طمع، چشم عقل را کور می کند.
🌸🍂🍃🌸
کانال تربیتی کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🌺شعر
💥🔥چارشنبه سوری
#چارشنبه_شاد
کوچولوها شنیدید
سه شنبه شب دمِ عید
یه رسمیه همیشه
آتشی برپا میشه
این رسم ازون قدیما
مونده هنوز تا حالا
اما شده چه جانسوز
چارشنبه سوری امروز
هیزم و نفت و آتیش
کم خطره خداییش
خطر تو اون ترقهس
میزنه صدمه بر دس
یه ضربه و یه تقه
که خورد به اون ترقه
میشه شبیهِ یک بُم
بلایِ جونِ مردم
این انفجار و آتیش
دلها رو کردهریشریش
ترقهسازِ ظالم
دشمنِ چشمِ سالم
تو کوچه وخیابون
ناقصه دست و پامون
دشمنِ پا و هم دست
کی دوستِ بچهها هست
موقعِ شور و شادی
که شد تو هر آبادی
برای شادی و شور
اول خطر میشه دور
قدیما خیلیخوب بود
چندبوته بودوچوب بود
رو آتیشا پَرِش بود
تحرک و جَهِش بود
دایره بود و دَف بود
سلامتی هدف بود
با خندههایِ زیبا
هرجایی سوری بر پا
آی جوونایِ فردا
یه خواهش و تمنا
امیدِ ملتِ ما
هستید شما جوونها
امروز شما بچه ها
باشید به فکرِ فردا
به لطفِ نورِ قرآن
تو هرکجایِ ایران
همیشه سرفرازید
آینده رو میسازید
چارشنبه سوری هرسال
باشید خوش و سرِ حال
جشن بگیرید وهم سور
از خطرا بشید دور
سلامتیِ تک تک
چارشنبهتون مبارک
🌸🌼🍃🌼🌸
شاعر سلمان آتشی
#شعر_چارشنبه_سوری
#ترقه_انفجار_بی_احتیاطی
#شادی_همراه_آرامش
درانتشاراین شعر
با هم سهیم باشیم.🔶
🌸🍂🍃🌸
کانال تربیتی کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
ماه مبارک رمضان_صدای اصلی_408035-mc.mp3
9.39M
#قصه_کودکانه
#قصه_صوتی
🌸ماه مبارک رمضان
🌼مژده کوچولوی قصه ی ما مثل همه ی شما بچه های دوست داشتنی از چند روز قبل از شروع ماه مبارک رمضان لحظه شماری میکرد.
👆بهتر است ادامه داستان را بشنوید.
کانال تربیتی قصه های کودکانه به ترویج فرهنگ قصه گویی برای کودکان در بین والدین و تقویت شادابی و روحیه ی کودکان کمک میکند.
🌼 این برنامه برای اولین روز ماه مبارک رمضان تهیه شده است.
🌸🍂🍃🌸
کانال تربیتی کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
May 11