کانال غلوپژوهی، آخر مرداد 1400 معادل 2021-07-20.rar
37.3M
🎁 مجموعه کل یادداشتهای کانال تلگرامی غلوپژوهی، آخر مرداد 1400
برای جلوگیری از زیاد شدن حجم، در این فایل هیچ یک از فایلهای صوتی، تصویری و متنی موجود در کانال بارگذاری نشده است، و تنها به متن یادداشتها و تصاویر اکتفا شده است، و فایل مقالات و کتب، و کنفرانسها در تلگرام در دسترس است.
@gholow
کانال معرفة الرجال و الآثار، آخر مرداد 1400 معادل 2021-07-20 با فایل مقالات.rar
17.62M
🎁 مجموعه کل یادداشتهای کانال تلگرامی معرفة الرجال و الآثار، آخر مرداد 1400
در این مجموعه از فایلهای موجود در کانال، علاوه بر متن یادداشتها تنها فایلهای تصویری و مقالات کمتر از 1 مگابایت بارگذاری شده است، و فایل دیگر مقالات و کتب، و کنفرانسها در تلگرام در دسترس است.
در این مطالب گذشته از ارائه برگزیده پژوهشهای ارزشمند محققان، سلسله مباحثی در #معیارهای_اعتبار روایات و منابع، تحقیقات رجال، منبعشناسی، علل الحدیثی و فقه الحدیثی و بسیاری از مباحث دیگر ارائه شده است.
@gholow
کانال صحف مطهرة، آخر مرداد 1400 معادل 2021-07-20.rar
718.5K
🎁 مجموعه کل یادداشتهای کانال تلگرامی صحف مطهره، آخر مرداد 1400
(بدون فایلها)
در این مجموعه در کنار ارائه معارف روایی منقول از ائمه اطهار ع، نکاتی بسیاری در راستای فهم روایات نیز در ذیل بسیاری از اخبار آمده است.
@gholow
DalaelTabari.mp3
27.36M
گونهشناسی روایات دلائل الإمامة؛ گفتار اول: نقد طبریات
🎙علی عادلزاده، ۱۴۰۰/۵/۱۵
0:25 منازعات اخیر بین امامیه و غالیان
1:22 مستنداتِ مفوضه در دلائل الإمامة
5:05 لزوم بررسی منبع حدیث
7:43 معرفی اجمالی دلائل الإمامة
10:53 قدیمترین نقلها از دلائل
11:18 معرفی اجمالی نوادرالمعجزات
12:15 مؤلف دلائل الإمامة کیست؟
12:30 تهمتها و مداخلات ناآگاهان
14:52 انتساب کتاب به محمد بن جریر
15:52 دو محمد بن جریر در تاریخ
17:10 طبری شیعی متکلم امامی
19:07 ناآگاهی متأخران درباره هویت دلائل
19:33 اشتباه مرحوم علامه مجلسی
21:56 قدیمترین منبع انتساب دلائل به طبری
23:13 میزان آگاهی ابن طاوس از دلائل
26:47 نادرستی انتساب به طبری، سخن مرحوم شوشتری
27:47 اشتباهاتِ مشابه ابن طاوس
29:48 اسنادِ ابن طاوس به دلائل الإمامة و ترکیب اجازات عام
34:12 منشأ پیدایش طبری صغیر و طبری اکبر
36:30 منشأ اشتباه ابن طاوس
39:02 درباره گزارش ابن شهرآشوب
39:54 نام واقعی دلائل الإمامة
42:10 چندلایگی تألیف کتاب
44:25 دستهبندی چهارگانه روایات کتاب
46:57 ارتباط اخبار دلائل با خصیبی
@gholow
غلوپژوهی | یادداشتهای حدیثی و رجالی
گونهشناسی روایات دلائل الإمامة؛ گفتار اول: نقد طبریات 🎙علی عادلزاده، ۱۴۰۰/۵/۱۵ 0:25 منازعات اخیر
48:09 ارزش روایات مسند دلائل در بازسازی منابع کهن
50:57 منابع ناشناخته غالیان
52:18 ارزش روایات مرسل دلائل در بازسازی منابع کهن
53:00 تنها بخش کاملاً جعلی کتاب
54:00 مقصود از طبری در آغاز اسناد دلائل کیست؟
58:12 حضور پررنگ افراد ناشناس و سُنّی در اسناد طبری
1:01:12 ابو محمد بَلوی و عمارة بن زید
1:03:00 بوقلمون صفتی قصّاصان
1:04:54 عمارة بن زید شخصیت تخیّلی یا واقعی؟
1:05:38 ابراهیم بن سعد کیست؟
1:07:14 محمد بن اسحاق و دیگر رجال اهل سنت
1:08:12 هیچ یک از اسناد طبری شیعی نیست
1:08:35 چرا ناشناس و سنّی بودن این اسناد دلیل بر جعل است؟
1:10:45 تناقضات تاریخی و دلائل قطعی بر جعلی بودن این اسناد و متون
1:24:40 تبیین جعلی بودن روایات طبری با قاعده «لو کان لبان»
1:40:31 اشکال در حکیمانه بودن رخدادهای ادعاشده
1:48:55 درخواست حاجات از سنگ!
1:50:30 استقلال علم امام از علم پیامبر ص
1:50:49 تکرار الگوها
1:52:22 جمعبندی بحث
بحث و پاسخگویی به ابهامات: چهارشنبه، 1400/5/20، ساعت 21 در گروه تصحیح الاعتقاد
@gholow
این بار بی مقدمه از سر شروع کرد
این روضه خوان پیر از آخر شروع کرد
مقتل گشوده شد همه دیدند روضه را
از جای بوسه های پیمبر شروع کرد
از تل دوید، مرثیه ی قتلگاه را
از لا به لای نیزه و خنجر شروع کرد
از خط به خطّ مقتل گودال رد شد و
با گریه از اسیری خواهر شروع کرد
این جا چقدر چشم حرامی به خیمه هاست!"
طاقت نداشت از خط دیگر شروع کرد"
لب تشنه بود خیره به لیوان نگاه کرد
از التهاب مشک برادر شروع کرد
هی دست را شبیه به یک گاهواره کرد
از لای لایِ مادر اصغر شروع کرد
تیر از گلوی کودک من در بیاورید!
هی خواند و گریه کرد و مکرر شروع کرد
غش کرد روضه خوان نفسش در شماره رفت
مدّاحی از کناره منبر شروع کرد:
ای تشنه لب حسین من ای بی کفن حسین!
دم را برای روضه مادر شروع کرد
یک کوچه باز کنید که زهرا رسیده است
مداح بی مقدمه از در شروع کرد
- هیزم می آورند حرم را خبر کنید-
این بیت را چه مرثیه آور شروع کرد
این شعر هم که قافیه هایش تمام شد
شاعر بدون واهمه از سر شروع کرد
(محسن ناصحی)
أَلسَّلامُ عَلَى الْعِتْرَةِ الْقَریبَةِ،
سلام بر آن خانواده اى که نزدیک (و همراه سَروَرشان) بودند،
أَلسَّلامُ عَلَى الْمُجَدَّلینَ فِى الْفَلَواتِ،
سلام بر آن به خاک افتادگان در بیابان ها،
أَلسَّلامُ عَلَى النّازِحینَ عَنِ الاَْوْطانِ،
سلام بر آن دور افتادگان از وطن ها،
أَلسَّلامُ عَلَى الْمَدْفُونینَ بِلا أَکْفان ،
سلام بر آن دفن شدگـانِ بدون کفن،
أَلسَّلامُ عَلَى الرُّؤُوسِ الْمُفَرَّقَةِ عَنِ الاَْبْدانِ،
سلام بر آن سرهاى جدا شده از بدن،
التماس دعا.
#مرثیه_سید_الشهدا
@gholow
29.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یا خیمات باکر لیش تحترقن
عمار کنانی
عزاداری پرسوز شب عاشورا
(شعر با زبان حال و ترجمه فارسی)
التماس دعا
💠 شیوع وبای «قیاس»
▪️ نکاتی پیرامون غلبه روش «قیاسی» بر «استقراء»
t.me/ali_amiry_ir/30
•┈┈┈┈┈┈┈••✾••┈┈┈┈┈┈┈•
❁ـ﷽ـ❁
🔸 یک واقعیت مهم در دوره تحصیل حوزویان، غلبه منطق قیاسی بر استقراء است. دانشهایی که طلاب فرا میگیرند عموما بر پایه روش استنتاج قیاسی و استدلال از کلیات به جزئیات است، تا جایی که حتی در ادبیات عرب نیز، اگر سماع، مخالف قواعد نحوی گزارهای را بیان کند با توجیهات ناصوابِ قیاسی، خود عرف عرب را نیز به غلطگویی متهم میکنند! (ر.ک: الخصائص، ج2، ص 474). وضعیت اسفبار پژوهش در حوزه، و سد سکندری میان عموم طلاب با علم، آینه تمامنمای همین مدیریت مُنسلخ از استقراء و مُنغمر در قیاس است.
🔹 بدیهی است که نگارنده به اشکالاتِ اخذِ معرفت علمی از طریق استقراء واقف بوده، و نیز روش قیاسی را در جای خود، و البته با مبادی یقینآور امری لابد و ضروری میداند. اما حیث التفاتی این نگاشته صرفا به دلیل تغلیب روش قیاسی بر سایر روشها است که زمینه را برای گرایش حوزویان به شبهعلم و خرافه فراهم کرده است.
سوگیریهای مطالعاتی، استناد به رسانههای زرد، ناآشنایی با نظام آماردهی و تکیه بر مشاهدات فردی، جملگی گواه است بر این که ما حوزویان به آداب استقراگرایی ملتفت نیستیم. (برون شد از پرده راز، تو پرده پوشی چرا؟)
🔹 این وبای مهلک به دستگاه اعتبارسنجی و فقه الحدیثی امامیه نیز سرایت کرده و قواعد عامِ ناصوابی را پدید آورده است. مبحث توثیقات عام و مشخصا پربسامدترین مصداق آن، یعنی قاعده «اکثار» یکی از همین نمونهها است. در پژوهشهای معاصر نشان داده شده که این قاعده، توان اثبات وثاقت راوی مکثرٌ عَنه را ندارد (ر.ک: مقاله بازخوانی نظریه «دلالت اکثار بر وثاقت») و از نگاه صاحب این قلم نیز، کاربست این دست قواعد در فقه الحدیث، ثمرهای جز ورود حدیثنماها به مجامع امامیه نداشته است.
🔸 این حجم از تعصب در استدلال، رکودِ نظریهپردازی و تعبد در مبانی را در بین طلاب ناچیز نپنداریم. عموم اندیشمندان ما، نوره را از بوره فرق نمیگذارند اما بر اساس دادههای قیاسیِ متافیزیکِ افلاطونی، عالم را توصیف میکنند و بر اساس قاعده جهان شمول «تعظیم شعائر» هر وهنی را در حق آلُ الله روا میدارند و با قاعده بی اساس «تسامح در ادله»، ماله بر هر روایتنمایی میکشند. نجاشی را از پادشاه حبشه فرق نمینهند اما سخن از صحت تمام مرویات کتب اربعه میزنند. همه این استنتاجات ناصواب، حاصل تصمیمگیری برای جزئیات است، از طریق کلیات!
🔹 به رای این کمترین، یکی از اصلیترین علل شیوع این قیاسهای ناصواب، فلسفه و طبیعیات یونان باستان است. تا جایی که حتی بنان و بنیان مکتب طب یونانی نیز _ بخوانید طب قیاسی _ بر اساس قیاس و استنتاج کل به جز استوار است. (ر.ک: مفتاح الطب، ص 37: بالفكر و القياس...فيستخرج به القوانين الّتى يحتاج إليها فى الطّبّ)
🔸 حتی اصول فقه موجود و مکتب شیخ انصاری نیز از سرایت این وبای مهلک بینصیب نمانده، و با تاثر از روشهای فلسفی برآمده از قیاس، و ارائه احتمالات فیلسوفانه (و نه عرفی) ذهن فقیه را فرسنگها از آبادی فقاهت دور کرده است. شاید سه هزار و نهصد و بيست احتمالی که محمد علی بهبهانی برای «لام» و «حمد»، در کلمه «الحمد» مطرح میسازد نمونه خوبی از همین تاثیرات فلسفی باشد. (ر.ک: مقامع الفضل، ج۲، ص۴۹۱-۴۹۲)
🔹 برون آمدن از تنگناهای حاصل از تغلیب روش قیاسی، و پیراستن زنگارهای یاد شده از چهره حوزویان، بدون پذیرش رویکردهای تلفیقی و ترکیبیِ مبتنی بر شواهد و جمعآوری صبورانه دادهها، و استنتاجاتی که ما را از جزئیات به کلیات میرساند، میسور نخواهد بود. تخصصی شدن حوزه افتا، و فقاهت متجزی (در امور مستحدثه) از ضرورتهای انکارناپذیر عصر حاضر است. آن زمانهای که یک فقیه در تمام ابواب فتوا میداد و دماغش جامعِ معقول و منقول و طب و سیاست و فقه و رجال و اقتصاد و حدیث بود، مُرد! حلوایش را بخورید و فاتحهاش را بخوانید.
🔸 باری! به راستی اگر «استدلال»، سنگِ بنای اندیشه باشد _ که هست _ باید به رشد آداب استقراء کمک کرد. از این رو به خودم و طلاب جوان توصیه میکنم، جامه «کلیات» بدریم و ردای «جزئینگری» بپوشیم. دست از قواعد جهان شمول بشوییم و حنای ابتنا بر شواهد ببندیم. گوش تا گوش، سَرِ تعصبات صنفی را ببُریم و دشنه را در قلب تعلقات قبیلهای فروبَریم. «ادری» را بیش از «ما ادری» دوست نداریم. قیاس ناصواب وانهیم. دائمُ النظریه بودن را ذَنب لایُغفر بپنداریم و به سانِ اَمسَیتُ کُردیّا و اَصبَحتُ عَربیّا، در آنچه بدان تخصص نداریم قلم نفرساییم، و از این دقیقه غافل نباشیم که برای سبز ماندن در میان ویرانههای پژوهشی، به ریشههای تنومند استقراء نیز، نیازمندیم.
و آخر دعوانا أَن الحَمد للَّه رَب الْعالمین
✍️ علی امیری - 26 محرم 1443
#حوزه
🆔 t.me/ali_amiry_ir/30
🌐 http://ali-amiry.ir/200
@gholow
⚠️کمتوجهی به تخصصگرایی در حوزه
در برنامه آموزشی رسمی حوزه علمیه همت اصلی بر فقه و اصول فقه است. البته در جای خود توجه ویژه به این دو علم لازم است و جای قدردانی دارد. اما متأسفانه این توجه بسیار به قیمت به حاشیه راندن دیگر علوم اسلامی در حوزه انجامیده است. هرچند هنوز برخی از مباحث این دو علم نیز آن سان که شایسته است در برنامه آموزشی مورد توجه قرار نگرفته است. (و بر برخی زوائد کم کاربرد تأکید بسیار شده.) و این بیارتباط با اصرار بیش از حد بر برنامه واحد برای همه طلاب با استعدادها و سلایق و علایق مختلف نیست. توضیح آنکه بعد از سه پایه نخست، حوزه در هفت پایه بعد دروس اصلی همه پایه ها فقه و اصول است. و به دیگر علوم به صورت بسیار گذرا پرداخته میشود. سپس در درس خارج نیز غالباً محور اصلی همین دو علم هستند؛ درس خارجی که ممکن است دو سال و یا بیست سال و یا بیشتر به طول بینجامد.
علاوه بر این دفاتر بسیاری از مراجع به کسانی که به تخصص های غیر از فقه و اصول مشغول باشند، شهریه نمی دهند! کم لطفی نظام حوزه به مدرسان علوم مختلف نیز به تضعیف تخصصگرایی دامن میزند. به این نحو که اگر طلبهای خودش سالها در علوم حدیث و رجال و یا کلام، پژوهش کرده باشد، برای شروع تدریس غالباً ناگزیر است از تدریس پایه های اول و ادبیات عرب و آموزش فقه و منطق بیاغازد! خلاصه متخصص یک علم را بر تدریس علم دیگر میگمارند!
در سالهای اخیر مؤسساتی تخصصی در دیگر رشتههای اسلامی برای سطوح تحصیلی بالا ایجاد شده. ولی متأسفانه هم چنان این موسسات و رشتههای تخصصی شان جایگاه پررنگی در حوزه ندارند. بلکه در برخی از همین مؤسسات طلبه مجبور است حتی تا سالهای آخر دروس فقه و اصول را بخواند.
برنامه رسمی فقه و اصول برای اکثر طلاب مناسب نیست، و برای بسیاریشان سنگین است، و برای برخی هم جامعیت کافی را ندارد. اما به هر حال، این انس با فقه و اصول این مزیت را دارد، که اکثر طلاب از پیچیدگی های فقاهت اطلاع می یابند. و به راحتی به خود اجازه فتوا نمیدهند. و بر منابر نیز اکثراً به ذکر فتاوای فقهای شهیر با ذکر نامشان میپردازند.
اما از ثمرات کم توجهی به تخصصهای مختلف دیگر در حوزه علمیه این است، که با ارائه سطحی مباحث رشتههای غیر فقه و اصول توهم آشنایی با آن علم برای طلاب ایجاد میکنند. بسیاری از کسانی که از ابتداییترین مباحث علوم حدیث، رجال، علوم قرآنی، کلام، تاریخ، فرق و... اطلاع ندارند؛ به خاطر آشنایی سطحی با مباحث و مبانی علوم، و ناآگاهی از اختلافات و پیچیدگیهای آن گمان میکنند میتوانند در مورد مسائل مختلف صحبت کرده و حتی بدون دانستن مستندات متخصصان به نقد ایشان مبادرت ورزند!
از دیرباز از مقتضیات کار حوزوی تبلیغ و منبر بوده، و از ضروریات منبر آشنایی با علوم حدیث است. میبینیم که وقتی حوزه ابزار ضروری اعتبار سنجی احادیث را در هیچ یک از دروسش به دست طلبه نمیدهد، طلاب -به ویژه آنانکه به مطالب و روایات شناختهشدهتر اکتفا نمیکنند، و دنبال مطلب جدید هستند- در استفاده از روایات به اشتباهات بسیار گرفتار میشوند. برخی به راحتی به اخبار بیسند قرون متأخر استناد میکنند. و برخی که قدری وضعشان بهتر است، هر خبر ضعیف السند در منابع متقدم را بدون بررسیهای متنی و سندی به مخاطبان ارائه میدهند. به اقتضای روضهخوانی و ذکر سیره اهل بیت ع آشنایی با بررسیهای تاریخی نیز از ضروریات مبلغان است. اما چه اندکاند کسانی که به صورت روشمند وارد این مباحث شوند. (t.me/gholow2/934) این زمینه نشر مطالب بیپایه و حتی بعضاً غلو را فراهم میکند.
وانگهی ضعف عمومی برخی از رشتهها مانند علوم حدیث، تاریخ و کلام آثار سوء خود را در آرای فقهی نیز میگذارد. کمکاری در معرفی تخصصها در حوزه حتی در دیدگاهها نسبت به عالمان سرشناس نیز مشکلاتی درست میکند. مثلاً از مجتهد ممحض در فقه و اصول در مورد فلان فرقه باطنی استفتا میکنند! و مسائل تاریخ فلان منطقه را از مرجع فقهی می جویند و… و متخصصان این حوزهها در میان عموم (حوزوی و غیر حوزوی) مهجور میمانند.
در برخی از نشستهای طلبگی جمعی افسوس میخورند و بر حذر میدارند از اینکه امروزه غیرحوزویان بر منابر سخنرانی میکنند. و یا از اینکه چرا بسیاری از طلاب مشغلههای غیر طلبگی از کارمندی تا مسافرکشی را پیشه کردهاند؟! البته این به حاشیه رفتن عجیب نیست. وقتی در میان بدنه حوزه هنوز تخصصگرایی به رسمیت کافی شناخته نشده، مردم هم کم کم این را احساس می کنند.
البته بسیاری از دانشگاهیان و غیرحوزویان نیز بیکار نمینشینند! و گاه با رویکردی تخصصگراتر وارد عرصههای علوم اسلامی میشوند. در حوزه افراد متخصص در فنون مختلف کم نیستند. چنانکه مبلغان موفق با اتکای به معارف عمومی شیعه نیز بسیارند. اما ایشان عموماً خود برنامهای متفاوت با برنامههای نظام آموزش رسمی داشتهاند.
#حوزه
@gholow
اکبری، فقه الحدیث روایات نهی از تکذیب اخبار منسوب به اهل بیت ع 2.mp3
15.19M
فقه الحدیث روایات نهی از تکذیب اخبار منسوب به اهل بیت علیهمالسلام
🎙عمیدرضا اکبری
2:20 پیشینه رد و تکذیب روایات؛ از رویکرد غالیان تا اصحاب امامی
15:16 شروط خروج از ولایت اهل بیت علیهم السلام به واسطه تکذیب اخبار
34:59 شروط ممنوعیت و جواز تکذیب احادیث منسوب
در این گفتار به مهمترین روایات موضوع (با اسناد و منابع قویتر) پرداخته شده، و دلالات آن با توجه به تعابیر خود این اخبار و نیز دیگر روایات مرتبط تبیین شده است.
📎 آدرس برخی از مباحث مکتوب مرتبط
@gholow
اتهام ابوالمفضل شیبانی به تحریف و جعل اسناد؛ عیارسنجی آرای رجالیان متقدم و متأخر.pdf
467.3K
اتهام ابوالمفضل شیبانی به تحریف و جعل اسناد
✍️محمدتقی ذاکری و عمیدرضا اکبری
پژوهشنامه حدیث تطبیقی، ش14، 1400ش
(نسخه نویسنده)
ابوالمفضل شیبانی (م۳۸۷ق) از راویان پرکاری است که روایات پرشماری در منابع حدیث و کلام فرق اسلامی دارد، و جمعی از بزرگان فریقین، او را به حافظ بودن ستودهاند. با وجود این، جمعی از رجالیان متقدم او را تضعیف کردهاند؛ مانند جمع زیادی از مشایخ نجاشی و برخی از بزرگان عامی سدۀ 4 و 5 همچون دارقطنی و برخی شاگردان روایی شیبانی. بزرگانی امامی مانند ابنغضائری نیز او را اهل سندسازی دانستهاند. اما جمعی از عالمان سدههای اخیر، پیشنیان رجالی را به تندروی یا تأثیرپذیری از نگرشهای کلامی عامه در تضعیف متهم کردهاند. بنابراین، مسأله اصلی مقاله یافتن راههایی برای قضاوت در این اختلافات است. یافته تحقیق آن است که نقدهای این عالمان بر تضعیفات پیشینیان ناتمام است، و با روشهایی تاریخی مانند ابحاث طبقاتی و بررسیهای تطبیقی منابع میتوان برخی تحریفات شیبانی را کشف کرد. همچنین شیبانی در مقابله به مثل برخی جریانهای حدیثی رقیب امامیه، گاه اسنادی ساختگی در تأیید مذهب ارائه داده است.
اکبری، تکمله
@gholow
تحلیل قرب اسناد در روایات ابوالمفضل شیبانی؛ قرینهای تازه در شناخت وضعیت رجالی وی، عافی خراسانی.pdf
490.3K
تحلیل قرب اسناد در روایات ابی المفضل شیبانی؛ قرینهای تازه در شناخت وضعیت رجالی وی
محمد عافی خراسانی
ابوالمفضل شیبانی از راویان بسیار فعال و البته، حاشیهبرانگیز در حوزههای حدیثیِ فریقین است. هرچند او در منابع متقدم رجالی فریقین تضعیف شده است و بسیاری نیز از متقدمان پیروی نمودهاند، اما برای اینکه بتوانیم از درستیِ تضعیفِ او در منابع رجالی اطمینان حاصل نماییم، باید به شواهد دیگری نیز دربارۀ این راوی توجه نماییم. از قرینههای مهم در این راستا، بررسی وضعیت قرب اسنادِ اوست. این قرینه، از یک سو، جلوی استدلال به "اِکثار روایتِ راویان جلیلالقدر از وی" را برای اثبات وثاقتِ او میگیرد؛ و از سویی دیگر، واکاوی سندهای ابوالمفضل که دارای این مزیت بودهاند، نشان میدهد که او در برخی از اسناد گوتاهش دچار تناقضگویی شده است که نشان از دروغگویی و یا ضابط نبودنش دارد.
اطلاعات این مقاله تکملهای بر برخی مقالات در دست نشر نویسنده است. نیز نک:
ذاکری و اکبری، اتهام ابوالمفضل شیبانی به تحریف و جعل اسناد
اکبری، «تفاوت طبقات اسناد ابوالمفضل شیبانی و برخی از محدثان معاصر او»
ذاکری، رویکرد ابوالمفضل شیبانی به حدیث
@gholow