eitaa logo
غلوپژوهی | یادداشت‌های حدیثی و رجالی
515 دنبال‌کننده
45 عکس
4 ویدیو
47 فایل
بررسی‌های رجالی، تاریخی و اعتقادی ارتباط با مدیر: @amid30 كانال اصلی در تلگرام: https://t.me/gholow2 گروه نظرات غلو پژوهی: https://eitaa.com/joinchat/588316994C46d2b1319c
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️ انتشار مجموعه مقالات همایش ملی تصوف، شاخصه‌ها و نقدها به تازگی مجموعه مقالات همایش ملی «‌تصوّف؛ شاخصه‌ها و نقدها» به همت «دفتر تبلیغات اسلامی» توسط انتشارات «بوستان کتاب» در دو مجلد و 1300 صفحه منتشر شده است. 🔺 فهرست عناوین مقالات: ◾️ فصل1 عقل و شهود در تصوف - سخن بی‌واسطه خدا با صوفیان–امداد توران - جایگاه علم و عقل در تصوف–سید علیرضا موسوی - تحقیر عقل، علم و خردستیزی در تصوف–مهدی نصیری - جایگاه عقل و خردورزی در تصوف–کوثر ربانی - شطحیات صوفیه در سنجه آیات و روایات (مطالعه موردی: شطحیات ابوالحسین مزین و ابوالقاسم نصرآبادی)-هانیه حسینی ◾️ فصل2 تصوف و قرآن و حدیث - تصوف در روایات و آثار عالمان پیشین امامیه-محمدعلی صابری - تأملی بر روایات مدح و ذم صوفیه– فاطمه کرمی - ولنگاری عرفا و متصوفه در عرصه علوم حديث– محمدباقر ملکیان - پژوهشی در اعتبار حدیقة الشیعه– علیرضا دوستی - مفهوم‌شناسی عبودیت در قرآن و مقایسه آن با تفسیر صوفیان– حمید شاه‌بیکی و دیگران - ردیابی یک روایت عرفانی در گذر زمان– محمدعلی صابری - روش تفسیری سلطان محمد گنابادی در کتاب بیان السعادة فی مقامات العبادة– نفیسه نجفی - نگاه صوفیه به احادیث؛ ابهامات و تناقضات– رضا حسینی‌فر - عدم پایبندی به قواعد بنیادین تفسیر از سوی برخی متصوفه در تبیین آیه « وقد أضلوا كثيرا...»– محمود بیات ترک ◾️ فصل3 شریعت‌گریزی در تصوف - مبانی شریعت‌گریزی صوفیه – حسن یوسفیان - نقد و بررسی نظریه شریعت، طریقت، حقیقت در تصوف و مقایسه آن با جایگاه شریعت در تشیع– زهره نجفی - مبانی شریعت‌گریزی در تصوف– علیرضا موسوی ◾️ فصل4 تقدیس ابلیس - ستایش ابلیس در تصوف- امیر جوان آراسته و محمود طاهری - احمد غزالی و شکل‌گیری شیطان‌پرستی در میان یزیدیان جزیره– رسول رضوی - خوانش مهم‌ترین خاستگاه‌های «تقدیس ابلیس» در تصوف– حسین شفیعی دارابی - نگاهی به سیمای شیطان در تصوف– اکرم کشفی - منشأ تطهیر ابلیس در اندیشۀ صوفیانه و نقد آن با ادلۀ امامیه– شهره شریفی - ابلیس از منظر صوفیه با تأکید بر آثار عطار نیشابوری– محمدرضا احمدی ◾️ فصل5 اندیشه توحیدی و وحدت وجود در تصوف - بررسی چهار دلیل مهم از ادله قرآنی وحدت وجود– محمدعلی صابری - غیرمتناهی‌بودن خداوند متعال و لوازم عقلی آن – محسن هندی - مقایسه تأثیر اندیشه توحیدی در گفتار امام علی(ع) و شطحیات بایزید بسطامی– شهره شریفی - بررسی امکان دستیابی به معیارهای تمایز میان جهله صوفیه و محققین عرفا با تأکید بر نگرش توحیدی– احسان وحیدطاری - کژتابی‌های اشعار عرفانی درخصوص نسبت خداوند با موجودات – بررسی موردی: منطق الطیر عطار و گلشن راز شبستری– محمدرضا میرسید - پیوند عقیدتی غلو و تصوف – عمیدرضا اکبری ◾️ فصل6 ولایت و مهدویت در تصوف - بررسی مسأله مهدویت در باورها و کارکردهای تحریف‌گرایانه اقطاب فرقۀ نعمت‌اللهی گنابادی– حسین شفیعی دارابی - بررسی مفهوم «ولایت» در عرفان و تصوف– یحیی عبدالهی - بررسی نقش پیر و ولی در میان صوفیان و عرفا–سوسن فخرایی - نقد و بررسی اندیشه ولایت در عرفان نظری– محمدمهدی طوبایی - مقام و موقعیت قطب در تصوف با رویکرد مصداقی به سه فرقه نعمت‌اللهیه، نوربخشیه و ذهبیه– حمید شهسواری - مقایسه دیدگاه صوفیه و امامیه پیرامون ولایت و خاتم اولیا– وحید مصطفوی‌نژاد - ولایت، وجه افتراق تشیع و تصوف– علی سلیمانی ◾️ فصل7 آداب و سلوک صوفیانه - سَماع از منظر قرآن و اهل بیت (ع) – محمدرضا شاهرودی و مهدی صدرالحفاظی - بررسي جايگاه جامعه‌شناختي رياضت در حكايات تذكرة الاولياء و نفحات الانس– عليرضا عرب ◾️ فصل8 مواجهه عالمان، روشنفکران و مستشرقان با تصوف - تأملی انتقادی بر آرای هانری کربن در باب مشابهت تصوف با تشیع؛ مخالفت تشیع با تصوف– امیرحسین همتی نقش شرق‌شناسان در شناخت و معرفی تصوف در غرب– غلامحسن حسین‌زاده - علل گرایش روشنفکرنمایان جامعه به تصوف– یحیی یثربی تصوف در دیدگاه برخی از فقها و دانشمندان امامیه – حمیدالله رفیعی زابلی - محمدباقر مجلسی و نقد صوفیه در آینۀ کتاب عین الحیات– سحر دادخواه - دیدگاه عالمان شیعه عصر صفوی درباره تصوف– سمیه شهیدی ◾️ فصل9 تاریخ، شخصیت‌ها و فرق تصوف در ترازوی نقد - جنید بغدادی و رابطه او با امامان هم‌عصرش– حسین عباسی - تحلیل و بررسی فرقه ذهبیه– حمیدالله رفیعی زابلی - نقد و بررسی راهبردهای مشترک در نهضت‌های صوفی - شیعی روزگار تیموریان – فرزاد بیگی - تصوف قلندریه ایران و ریشه‌های غیراسلامی آن– فرزانه باخدای رودی - نحوه تعامل جریان تصوف با حکومت سلجوقیان–مسعود بیات و رباب مجلسی - بررسی اقدامات سیاسی و اقتصادی کارگزاران حکومت ایلخانی، در رشد اندیشه‌های صوفیانه–احمد عقیلی و فاطمه میربلوچ‌زهی ◾️ فصل10 نفوذ فرهنگ تصوف - نقدی بر گزینش متون صوفیه در کتب درسی ادبیات فارسی و تأثیر آن در ایجاد باورهای فرقه‌ای–محمدرضا حسینی و دیگران 📌 سایت ابن عربی @gholow
📕 نصیریه: تاریخ، منابع و عقاید ✍️ عمیدرضا اکبری با همکاری مهدی جمالی‌فر و علی عادل‌زاده انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب چاپ اول، ۱۴۰۲ 500,000 تومان خرید اینترنتی از نشر زحل با تخفیف 25%، از 17 تا 30 مهرماه: 375,000 تومان هم‌چنین عزیزان با معرفی مجموعه غلوپژوهی به صورت حضوری نیز می‌توانند کتاب را با تخفیف دریافت کنند. @Gholow
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در سایه سکوت و بی‌اعتنایی امت اسلامی، جنایاتِ رژیم خون‌خوار یهود با حمایت کم‌سابقه دولت‌های پلیدِ آمریکایی و اروپایی به اوج خود رسیده و بمباران بیمارستان‌ها، کشتار کودکان و زنان مسلمان و تخریب خانه‌های مسکونی به اخبار عادی و لحظه‌ای تبدیل شده است. «فَلَوْ أَنَّ امْرَأً مُسْلِماً مَاتَ مِنْ بَعْدِ هَذَا أَسَفاً مَا كَانَ بِهِ مَلُوماً» @Gholow
انبیاء و امامان و عواطف والای آنان بنا بر ادلۀ عقلی و قرآنی و روایی، انبیای عظام معصوم و فرمانبردار خدا، پیراسته از گناهان‌اند، سخن و عملشان حق است. با این حال، این فرمانبردای و حق‌محوری کاملاً با تأثرات و عواطف انسانی همسو و آمیخته است. در آیات شریف قرآن، نمونه‌های جالبی از دلسوزی شدید انبیا دیده می‌شود؛ از آن جمله برای رسول الله صلی الله علیه و آله: - فَلَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ عَلى‏ آثارِهِمْ إِنْ لَمْ يُؤْمِنُوا بِهذَا الْحَديثِ أَسَفاً (الكهف: 6) - لَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ أَلاَّ يَكُونُوا مُؤْمِنين‏ (الشعراء: 3) - فَلَعَلَّكَ تارِكٌ بَعْضَ ما يُوحى‏ إِلَيْكَ وَ ضائِقٌ بِهِ صَدْرُكَ أَنْ يَقُولُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ كَنْزٌ أَوْ جاءَ مَعَهُ مَلَكٌ إِنَّما أَنْتَ نَذيرٌ وَ اللَّهُ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَكيلٌ‏ (هود: 12) - وَ لَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّكَ يَضيقُ صَدْرُكَ بِما يَقُولُون‏ (الحجر: 97) - لَقَدْ جاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ حَريصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنينَ رَؤُفٌ رَحيم‏ (التوبة: 128) برخی عتاب‌ها به رسول الله ص در کلام الله نیز مرتبط با شفقت و دل‌رحمی ایشان است (نمونه: تحریم: 1؛ توبه: 43؛ طه: 2). در آیات مربوط به دیگر انبیا نیز برای نمونه، نوح ع عرضه می‌داشت «ان ابنی من اهلی و ان وعدک الحق» و توبیخ «فلا تسئلن ما ليس لك به علم إني أعظك أن تكون من الجاهلين» می‌شنید (هود: 45 و 46). چنان‌که ابراهیم خلیل ع بر سر عذاب قوم لوط با ملائکه بحث و جدال می‌کرد (هود: 74). و نیز تا دشمنی یک کافر با خدا را در نیافت بر او استغفار می‌کرد (توبه: 114). در هر دو جا خداوند بردباری و بسیاری دعای ابراهیم را ستوده است. موسی کلیم الله ع با علم به حکمت خضر به او در برابر تخریب کشتی و قتل پسر اعتراض می‌کرد (کهف: 71، 74، 77). صلوات الله علیهم و علی نبینا و آله السلام. روایات نیز در عواطف والای پیشوایان دین علیهم السلام بسیار است، که از آن جمله روایات مربوط برخی فشارهای روحی به ایشان در مصائب است (برای نمونه: الکافی، ج3، ص225، 262؛ وسائل الشیعة، ج3، ص275-277.). همچنین می‌توان از روایاتی یاد کرد که امامان برای حزن یا بیماری شیعیان، محزون و بیمار می‌شوند (بصائر، ص259-260) یا لطف و عنایت ایشان به مردمان ناآگاه از ولایتشان می‌گویند (نمونه: کافی، ج4، ص8 روایت معلی در انفاق شبانه امام، ص13-14؛ السرائر، ج3، ص584). بنا بر روایتی، حضرت نوح علیه السلام چون بعد از طوفان استخوان‌های کفار قومش را دید شدیداً بی‌تاب شد (المحاسن، ج‏2، ص547-548) جلوه‌هایی از رحمت پیامبر بر مشرکان نیز در اخبار دیده می‌شود (نمونه: الاصول الستة عشر، ص177، الاحتجاج، ص212). امام صادق علیه السلام با آن‌که زید بن علی را از قیام نهی فرمود، بر زید و یحیی بن زید گریه کرد (الأمالي للصدوق، ص392؛ عیون، ج1، ص252؛ امالی طوسی، ص434، 672؛ کشف الغمة، ج2، ص204؛ الصحيفة السجادية، ص16؛ كفاية الأثر، ص307، 310؛ نیز گریه بر نفس زکیه: مقاتل الطالبیین، ص187)، و بر زید درود فرست (الكافي، ج‏3، ص215؛ ج8، ص141)، و اموالی فرستاد تا بین خانواده قربانیان قیام تقسیم شود (کشی، ص338؛ الأمالي للصدوق، ص336). بنا بر روایتی، امام حتی از گریه یکی از اصحاب بر کشتگان خطابیه (به خاطر انس پیشینشان با امامیه) نهی نکرد (کشی، ص293). @gholow2
معصوم پنداشتن شمارى از امام‌زادگان (محمدتقی اکبرنژاد، «ضعف عقلانیت زمینه ساز خرافه»، نشریه حوزه، شماره ۱۵۲، سال ۱۳۸۸) اگر شخصیت مقدس و پاکى، با احساسات عمومى ملتى پیوند بخورد، زمینه براى غلو و زیاده‌روى و قهرمان‌سازى در آن باره درست مى‌شود. شخصیتهاى حاضر در کربلا مصداق روشن همین موارد هستند. معرفت ما نسبت به امام زادگانى چون: حضرت زینب(س) و حضرت عباس(ع) و على اکبر(ع) از مقطع پایانى زندگى آن حضرات، شروع مى شود. مقطعى که با مظلومیت پایان یافت و به مرور زمان در اوج احساسات دینى مردم قرار گرفت. شمارى در نوشته ها و سخنرانیها، به روشنى از عصمت آن بزرگواران یاد کرده و به شدت از آن دفاع مى‌کنند. گذشته از این که اصل بحث، غیر لازم است و اثبات و یا عدم اثبات عصمت ایشان هیچ تأثیرى در امر دنیا و آخرت ما ندارد، باید افزود: براى اثبات درجه معنوى بزرگانى نظیر امام‌زادگان حاضر در کربلا، یا باید در آن اوج بود، یا از کسى که در آن اوج است شنید. به عبارتى ما وسیله تقواسنج نداریم، تا خودمان میزان تقواى افراد را بسنجیم! در خلوت و جلوت و ظاهر و باطن آنان نیز نبوده‌ایم تا از ریز و درشت اعمال و نیاتشان باخبر باشیم. بنابراین، تنها راه براى اثبات عصمت ایشان، خبر مورد اعتمادى است که از معصوم(ع) رسیده باشد. در حالى که هیچ خبر دال بر عصمت ایشان وجود ندارد. شمارى استدلال مى کنند که امام صادق(ع)، از حضرت عباس به (عمو) یاد مى کند! یا ایشان مقامى دارد که تمام شهدا در روز قیامت به منزلت ایشان غبطه خواهند خورد، یا در زیارت، از ایشان به (عبد صالح) تعبیر شده است و امورى از این قبیل… . در حالى که اگر از (عمو) گفتن امام عصمت قابل استفاده باشد، عصمت ابوذر قبل از حضرت عباس ثابت مى شود؛ زیرا زمانى که ابوذر در حال رفتن به ربذه، محل تبعید خود بود، حضرت امیر(ع) به همراه فرزندان به تودیع او پرداختند و هر کدام سخنى گفتند. امام حسین(ع) نیز توصیه خود را با تعبیر (عمو) شروع کرد. اما تعبیر به عبد صالح یا مقام والاى روز قیامت، هیچ کدام منافاتى با عدم عصمت ندارد. چنانچه تعبیر (فهمة غیر مفهّمه) یا تعبیرات همانند، دلالت بر عصمت حضرت زینب نمى کند. در همین زمینه بنگرید به: eitaa.com/Gholow/259 @Gholow
🔴 عصمت بدون نصّ شناخته نمی‌شود دیده می‌شود که در اثر سلطه فرهنگ غلوّ و تصوّف بر بسیاری از شیعیان، برای برخی امامزادگان یا علماء و عرفا، ادّعای «عصمت» می‌شود؛ بی آن‌که نصّ روشنی ارائه شود. مشهور است که شیعه «نصّ» را شرط امامت می‌داند؛ زیرا امام باید معصوم باشد و «عصمت» جز با نصّ الهی [یا معجزه با شرایطش] معلوم نمی‌شود. در روایتی از امام سجاد علیه السلام آمده است: «الإمام منا لا يكون إلا معصوما و ليست العصمة في ظاهر الخلقة فيعرف بها و لذلك لا يكون إلا منصوصا.» (معاني الأخبار، ص132) «امام از ما اهل بیت ناچار باید معصوم باشد و عصمت در ظاهر آفرینش نیست تا با آن شناخته شود؛ لذا ناچار باید منصوص باشد.» متکلّمان شیعه پیوسته تأکید کرده‌اند که عصمت امری آشکار نیست و مردم بدون نصّ و معجزه نمی توانند آن را تشخیص دهند و به همین دلیل نصّ بر امام لازم است. (به عنوان نمونه: معاني الأخبار، ص131؛ الفصول المختارة، ص300؛ تلخيص الشافي، ج‏1، ص276؛ جمل العلم و العمل، ص42؛ الذخيرة في علم الكلام، ص432؛ الاقتصاد فيما يتعلق بالاعتقاد، ص313، 366؛ الغيبة للطوسي، ص18ذ إعلام الورى بأعلام الهدى، ص157؛ الألفين، ص41؛ الباب الحادي عشر، ص12) با این حساب دعوی عصمت برای برخی امامزادگان یا اصحاب ائمه یا فلان عالم و عارف و صوفی یا ولی فقیه، مبنای شرعی یا عقلی ندارد. @gholow
🔴تأملی در معصوم‌شماری زید بن علی در سخنی منسوب به آیة اللّه بهجت گذشت که بنابر روایات و مبانی کلامی شیعه «عصمت» بدون «نص» قابل تمییز و اثبات نیست. بی توجّهی به مبانی کلامی شیعه باعث شده که ادعاهای ناراستین با لعاب «کلام علماء و عرفا» تلقّی به قبول شود. مثلا در کلامی منسوب به آقای بهجت می خوانیم: «... در زید بن علی بن الحسین (علیهم السلام) احتمال عصمت می دهیم؛ من احتمال حسابی، حتی بالاتر از احتمال می دهم که ایشان معصوم از خطیئه بوده نه معصوم از خطا. در جایی - گویا در تفسیرش - می گوید: معصوم همان پنج تن بودند که پیداست در این مسأله با معصوم (علیه السلام) گفتگو نکرده؛ اما هم خودش و هم پسرش یحیی با آن جوانی اش، معصوم از خطیئه بودند. و امام صادق (علیه السلام) فرموده است: خدا عمویم زید را رحمت کند؛ اگر پیروز می شد، حق ما را به ما وامی گذاشت. همین طور در حضرت ابوالفضل و علی بن حسین که در کربلا شهید شد و این همه اصحاب سیدالشهداء؛ صحبت احتمال نیست واقع عصمت در این ها محرز است. و همچنین برای مقداد و سلمان؛ آیا می شود بگوییم عصمت ندارند؟ بلکه نزدیک عصر ما هم دیده شده کسانی که مدعی بودند: معصیت بجا نیاوردیم عالما و عامدا؛ از روی علم و عمدا، معصیت بجا نیاوردیم.» www.ghadeer.org/Book/303/44286 ادعای عصمت از خطیئه برای اشخاصی چون زید بن علی و پسرش یحیی بن زید نه تنها با هیچ یک از سازوکارهای کلامی اثبات پذیر نیست، بلکه با وجود همه انتقاداتی که در روایات ما به آنها وارد شده است کاملاً نامعقول و دور از عقاید شیعه امامیه است، و نادرستی آن به حدی روشن است که نیازی به تفصیل در نقد آن نیست. عجیب آن‌که ایشان خود با استناد به روایتی تفسیری (نک: تفسیر فرات، ص339) مدّعی جهل و انحراف عقیدتی زید بن علی شده است، اما در عین حال او را معصوم از خطیئه می‌داند! چگونه ممکن است کسی در اساس عقیده بر خطا باشد و عصمت را از امامان علیهم السلام نفی کند و در عین حال خود معصوم از خطیئه باشد؟! این خودشکنی در سخن، دلیل روشنی بر نادرستی ادعای عصمت زید است. ادعای عصمت بر اساس «احتمال»، خود دلیل بر نادرستی این انگاره است؛ زیرا در اثبات «عصمت»، احتمال را نمی‌توان دخیل دانست، بلکه نصّ صحیح و صریح لازم است که راه را بر هرگونه احتمال می بندد. اما این که آقای بهجت از سخنشان بازگشته و فرموده‌اند: «صحبت احتمال نیست، واقع عصمت در این ها محرز است» چنان که گفتیم با مبانی عقیدتی شیعه در تضادّ است؛ زیرا عصمت بدون نص قابل احراز نیست؛ پس چگونه می‌توان مدعی احراز عصمت در شهداء کربلا شد؟! آن هم پس از چندین قرن و بدون این‌که امکان مجالست با آنان وجود داشته باشد؟! از تواریخ مختصری که نقل شده نیز نه تنها عصمت برداشت نمی شود بلکه خلاف آن ثابت است؛ به خصوص در مورد اشخاصی چون حر بن یزید. و اما این سخن که: «همچنین برای مقداد و سلمان؛ آیا می شود بگوییم عصمت ندارند؟» از جهت روشی ناصواب است؛ زیرا ادعای عصمت نیاز به اثبات و آوردن نص صریح صحیح دارد نه نفی آن! تذکر: البته عظمت یک عالم دینی با نقدپذیر بودن برخی از اظهارات وی قابل جمع است؛ چنانکه آقای جهانبخش در مقاله ای اشکالات متعدد تاریخی و حدیثی کتاب «در محضر آیة الله بهجت» را واکاوی کرده است. @gholow
4_5929038357391740393.mp3
3.89M
فرمایش استاد محمد جواد شبیری زنجانی در بی اساس بودن حدیث «عنوان بصری» ... شهرتی که در مورد عنوان بصری بیان شد تنها بین متأخرین است؛ اما عنوان بصری در هیچ یک از کتب قدیمی حدیثی و رجالی نام ندارد و حتی روایت عنوان بصری که بین متأخرین معروف شده، اصلی ندارد. این روایت برای اولین بار در مشکاه الانوار متعلّق به شیخ علی بن حسن فضل، سبط شیخ طبرسی و نوه مرحوم صاحب مجمع البیان وارد شده و پس از آن در منیة المرید شهید ثانی از خط شهید اول نقل شده و بین متأخرین مشهور شده است. متن روایت عنوان بصری نیز از نظر الفاظ کاملاً با نحوه سخن ائمه معصومین ع متفاوت است و تناسبی با روایات اهل بیت ع ندارد. به همین دلیل باید این نوع روایات را کنار گذاشت؛ هر چند از مرحوم آقا سید علی قاضی معروف، نقل شده که محور ریاضت های ایشان، روایت عنوان بصری بوده است. از برخی نقل شده که روایت عنوان بصری را جزو احادیث عامه تلقّی کرده است؛ در حالی که در هیچ یک از کتب عامه تا آنجا که استقصاء شده، این روایت مشاهده نشده است. استاد سید محمد جواد شبیری زنجانی، درس خارج اصول، ۱۳۹۶/۰۲/۱۱ در این باره همچنین ببینیند: https://t.me/mesbah_qom/729 @gholow
گفتاری در نقد منابر غلو آمیز.m4a
20.04M
گفتاری در نقد منابر غلوآمیز 🎙استاد علی نصیری @gholow
Recording 45 (2d248fe4-1b0e-4115-873b-5fe949f469a9).aac
5.62M
توضیح بیشتر درباره محتوای حدیث عنوان بصری علی عادل‌زاده https://eitaa.com/Gholow/261 @Gholow
روایات غالیانه منسوب به مسائل البلدانِ فضل بن شاذان در تأویل الآیات https://deraayaat.ir/Masael-AlBoldan سید شرف الدین علی حسینی استرآبادی غروی (متوفای قرن 10ق) در کتاب تأویل الآیات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهرة از شیخ طوسی از فضل بن شاذان نیشابوری (متوفای 260ق) روایاتی نقل کرده است که غالباً در جای دیگری یافت نمی‌شود. این روایات گاه به کتابِ مسائل البلدان فضل بن شاذان نسبت داده شده است و در آن مطالب غریبی مانند الوهی‌بودن باطن امامان آمده است که امروزه از مستندات غالیان است؛ مانند: «ظَاهِرُهُمَا بَشَرِيَّةٌ وَ بَاطِنُهُمَا لَاهُوتِيَّةٌ ظَهَرَا لِلْخَلْقِ عَلَى هَيَاكِلِ النَّاسُوتِيَّةِ حَتَّى يُطِيقُوا رُؤْيَتَهُمَا وَ هُوَ قَوْلُهُ تَعَالَى‏ وَ لَلَبَسْنا عَلَيْهِمْ ما يَلْبِسُونَ» در این نوشتار انتسابِ این روایات به شیخ طوسی، فضل بن شاذان و کتاب مسائل البلدان را نقد کرده و به اعتبارسنجی و جریان‌شناسی آن‌ها پرداخته‌ایم. @gholow
انتساب‌‌های نادرست در روایات تحف‌العقول چکیده: کتاب «تحف‌العقول» گنجینه ارزشمندی از آموزه های اخلاقی است که تا کنون درباره مؤلف، شیوه روایت و سیر انتقال آن اطلاعات چندانی در دست نبوده است. شهرت یافتن این کتاب از دوره صفویه، با خوش‌بینی بسیاری از متأخران امامیه به وثاقت و مذهب مؤلف پیش‌تر ناشناخته آن، حسن بن علی بن شعبه حرانی (م۳۶۸ق) همراه شده است. پژوهش‌های جدید با شناسایی مذهب نصیری نویسنده، و نیز کشف ابهاماتی در متفردات کتاب تحف‌العقول، در وثاقت ابن‌شعبه تردیدهایی ایجاد کرده‌اند. با این‌حال، این پژوهش‌ها تا کنون کیفیت و ریشه آسیب‌های متنی و سندی برخی از اخبار تحف‌العقول را به روشنی نشان نداده‌اند. مقاله پیش رو با مقایسه‌ برخی روایات تحف‌العقول با دیگر منابع، پاسخگوی این پرسش است که در منفردات تحف‌العقول چه نوع از آسیب‌های متنی و سندی به چشم می‌خورد، و ریشه احتمالی آن چیست؟ بنا بر یافته‌های مقاله، حجم زیادی از روایات کوتاه کتاب تحف‌العقول در منابع دیگر به کسانی غیر از ائمه ع نسبت داده شده است. هم‌چنین، اشکالاتی مانند افزودن به متون، تحریف و ترکیب اخبار گوناگون و ساخت روایات طولانی با تغییر در انتساب، از آسیب‌های پرتکرار در تحف‌العقول است. مضمون برخی از منفردات کتاب به گونه‌ای است که در صورتِ اصالت‌داشتن، انگیزه عمومی بر نقل آن بسیار می‌بود، و تفرّد تحف‌العقول در نقل آن موجب تردید است. برخی از روایات تحف‌العقول نیز زیاداتی نسبت به منابع دیگر دارد. تکرار بسیاری از الگوهای تحریف در کتاب، مؤید نقش مؤلف در برخی از این آسیب‌ها است. متن کامل: https://deraayaat.ir/ibnshobe/ @gholow
📜پیوند عقیدتی غلو و تصوف ✍️عمیدرضا اکبری چکیده: در روایات امامان ع، غالیان از مذموم‌ترین فرقه‌ها هستند. صوفیه نیز در روایات کهن با بسامد کم‌تری طعن شده‌اند. اخبار ائمه ع و گزارش‌های تاریخی مجموعه‌ عقایدی کلیدی را به غالیان نسبت داده‌اند که شباهت ابتدایی برخی از آن با آرای صوفیه پرسش‌برانگیز است. این پژوهش به فراخور ظرفیتش، نخستین بار بخشی از این شواهد و وجوه اشتراک غالیان و صوفیه را گرد آورده، و در این راستا علاوه بر گزارش‌های عالمان امامی دربارۀ این دو گرایش، از آثار مؤلفان سرشناس فرقه‌های غلو و تصوف خاصه نصیریه و مکتب ابن‌عربی به صورت تطبیقی بهره جسته است. مقاله در صدد است تا نشان دهد بسیاری از عقاید شاخص‌ترین جریان‌های تصوف اسلامی (در حوزه‌هایی مانند توحید، ولایت، باطنی‌گری و شریعت‌گریزی) پیوند عمیقی با جریان رسمی غلو شیعی دارد، و گذشته از شواهد تاریخی بسیار بر پیوند عمیق آن دو، پیوند آرا و استدلال‌هایشان درحدی است که چه بسا بتوان برخی صوفیان را از باورمندان به غلو شدیداً مذموم در روایات نیز دانست. متن مقاله: https://deraayaat.ir/gholow-tasavvof @gholow
سندسازی‌های_کتاب_طب_الأئمة_منسوب_به_فرزندان_بسطام،_عمیدرضا_اکبری،.pdf
507.9K
سندسازی‌های کتاب طب الأئمة منسوب به فرزندان بسطام عمیدرضا اکبری مطالعات فهم حدیث، ش18، 1402. کتاب طب‌الأئمة به عبد‌الله و حسین، فرزندان بسطام منسوب است. عموم راویان صدر اسانید، همچون خود آن دو ناشناخته‌اند. فرزندان بسطام در اسانید کتاب، بیشتر واسطۀ روایت از طریقی خاص فرض شده‌اند. جای پرسش است که حدود و ریشه این ضعف‌ها چیست؟ با مقایسۀ اسانید و مشابه‌یابی آن‌ها در دیگر منابع، معلوم می‌شود نام‌های ابتدای بیشترِ اسانید، ساختگی و کاملاً بی‌ضابطه است و تنها نام تعداد انگشت‌شماری از مشایخ صدر اسناد، واقعی است. البته، شواهدی از تعویض در ادامه هر دو دسته از اسناد در دست است. سندسازیِ تعویضیِ ضابطه‌مند در کتاب، شاخصه‌هایی متفاوت با سندسازی بی‌ضابطه در ابتدای اسناد دارد و این دو نوع سندسازی عمومی در دو مرحله صورت گرفته است. از میان چند شیخ شناخته‌شده در صدر اسناد، بیشترشان از غالیان‌اند و در طبقات متقدم‌تر اسناد کتاب هم شواهد توجه مؤلف به سرانِ خطابیه مانند ابوالخطاب، ابن‌مهران و شریعی بسیار است و هم شاخصه‌های اختصاصی اسانید غالیان خطابی. البته، مؤلف از برخی دفاتر حدیثی امامیه نیز به صورت وجاده‌ای بهره برده است. مؤلف کتاب و تحریف‌گر اسناد به صورت قطعی شناخته نشده، ولی رجال، الگوهای سندسازی، توصیفات اختصاصی اسناد و تحریفات آن در طب‌الأئمة تناسب بسیار بالایی با کتاب نصیری الهدایة خصیبی دارد. @gholow
توجیهات بی‌ثمر برای تبرئه خلیفه در صحیح بخاری روایت شده است: «فَلَمَّا تُوُفِّيَتْ دَفَنَهَا زَوْجُهَا عَلِيٌّ لَيْلًا، وَلَمْ يُؤْذِنْ بِهَا أَبَا بَكْرٍ وَصَلَّى عَلَيْهَا» وقتی فاطمه (س) از دنیا رفت شوهرش علی (ع) او را شبانه دفن کرد و ابو بکر را خبر نکرد و خودش بر او نماز خواند. (صحيح البخاري، ج٥، ص١٣٩، دار طوق النجاة) این گزارش چنان رسواکننده است که شارحان مجبور شده‌اند وجوهی برای آن دست و پا کنند که به هذیان‌گویی شبیه‌تر است! برای نمونه: ۱. ابن حجر (۷۷۳_۸۵۲ق) «وَلَعَلَّهُ لَمْ يُعْلِمْ أَبَا بَكْرٍ بِمَوْتِهَا لِأَنَّهُ ظَنَّ أَنَّ ذَلِكَ لَا يَخْفَى عَنْهُ وَلَيْسَ فِي الْخَبَرِ مَا يَدُلُّ عَلَى أَنَّ أَبَا بَكْرٍ لَمْ يَعْلَمْ بِمَوْتِهَا وَلَا صَلَّى عَلَيْهَا» شاید ابوبکر را از وفات فاطمه خبر نکرد چون گمان می‌کرد بر او مخفی نمی‌ماند! و این روایت دلالت ندارد که ابوبکر از مرگ فاطمه خبردار نشد و بر او نماز نخواند!! (فتح الباري، ج٧، ص٤٩٤) بلکه بر اهل زبان مخفی نیست که هیچ معنایی جز این ندارد؛ ولی تعصب، ابن حجر را بر آن داشته تا خود را از مرتبه فهم ابتدایی جملات هم تنزّل دهد. ۲. محمد بن إسماعيل الكحلاني (م ١١٨٢ق) «يحتمل أنه لكون الدفن ليلاً، فكره علي - عليه السلام - إيقاظ أبي بكر من نومه...» (التحبير، ج٣، ص٧٦٥) شاید برای این بود که شبانه دفن شد و علی دوست نداشت ابوبکر را از خواب [ناز] بیدار کند!! أبو العباس القرطبي (٥٧٨ - ٦٥٦ ق) هم از گزارش بخاری و مسلم چنان خشمگین شده که راهی جز فرافکنی نیافته است: «وليس في الخبر ما يدل على: أن أبا بكر لم يعلم بموتها، ولا صلَّى عليها، ولا شاهد جنازتها، بل اللائق بهم، المناسب لأحوالهم حضور جنازتها، واغتنام بركتها، ولا تسمع أكاذيب الرَّافضة المبطلين، الضالين، المضلين.» (المفهم، ج٣، ص٥٦٩) بلکه این نصّ صریح بخاری و مسلم است و ربطی به رافضه ندارد! عجب آن که در همین گزارش، یک سطر بالاتر علت به اجمال بیان شده است: «فَوَجَدَتْ فَاطِمَةُ عَلَى أَبِي بَكْرٍ فِي ذَلِكَ، فَهَجَرَتْهُ فَلَمْ تُكَلِّمْهُ حَتَّى تُوُفِّيَتْ...» فاطمه به خاطر فدک بر ابوبکر خشمگین شد و با او قهر کرد و تا زمانی که از دنیا رفت با او سخن نگفت... در روایات دیگر نیز علّت دفن شبانه به صراحت بیان شده است، برای نمونه : «عَنِ ابْنِ جُرَيْجٍ، وَعَمْرِو بْنِ دِينَارٍ أَنَّ حَسَنَ بْنَ مُحَمَّدٍ، أَخْبَرَهُ، أَنَّ فَاطِمَةَ بِنْتَ النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ دُفِنَتْ بِاللَّيْلِ. قَالَ: فَرَّ بِهَا عَلِيٌّ مِنْ أَبِي بَكْرٍ أَنْ يُصَلِّيَ عَلَيْهَا، كان بَيْنَهُمَا شَيْءٌ. عَبْدُ الرَّزَّاقِ، عَنِ ابْنِ عُيَيْنَةَ، عَنْ عَمْرِو بْنِ دِينَارٍ، عَنْ حَسَنِ بْنِ مُحَمَّدٍ مِثْلَهُ، إِلَّا أَنَّهُ قَالَ: أَوْصَتْهُ بِذَلِكَ. عَبْدُ الرَّزَّاقِ، عَنْ مَعْمَرٍ، عَنْ عُرْوَةَ، عَنْ عَائِشَةَ، أَنَّ عَلِيًّا، دَفَنَ فَاطِمَةَ لَيْلًا وَلَمْ يُؤْذِنْ بِهَا أَبَا بَكْرٍ» (مصنف عبد الرزاق، ج۳ ص۵۲۱) https://t.me/Alasar_1/155 @gholow
بازخوانی_انتقادات_متأخران_بر_ابن_غضائری_در_جرح_غالیان،_عميدرضا_اکبري،.pdf
1M
📜 بازخوانی انتقادات متأخران بر ابن غضائری در جرح غالیان ✍️ عمیدرضا اکبری   پژوهش‌های رجالی، ش5 تا سدۀ یازدهم، استناد به تضعیفات رجالیان قدیم، میان عالمان امامی رایج بود. اما از زمان محمدتقی مجلسی، نگاهی منفی به تضعیفات و شخص ابن غضائری شکل گرفت. بیش از همه، نوۀ مجلسی، وحید بهبهانی تخطئۀ تضعیفات مرتبط با غلو را رواج داد. آنان بیشترِ تضعیفات، و حتی بسیاری از تضعیفات غیراختلافی متقدمان را نتیجۀ سستیِ باورهای خودِ تضعیف‌گران و کم‌تحملی‌شان نسبت به معارف امامان دانسته‌اند. پرسش مقاله این است که آیا منتقدان تضعیفات، شواهد مقبولی بر این نسبت عقیدتی به متقدمان و تأثیر آن در تضعیفات دارند؟ در این راستا دلایل منتقدان، و کلمات ابن غضائری تحلیل، و با اطلاعات منابع شیعه و غالیان، دربارۀ متهمانی که متقدمان درباره‌شان اختلاف نکرده‌اند، مقایسه شده است. بنا بر کلام رجالیان قدیم، تضعیفاتشان دلایل تاریخی، جریان‌شناسی و کلامی دیگری داشته ‌است. متأخران از ادلۀ گستردۀ غلو پیشوایانِ غالی، مانند ابن مهران، اسحاق بصری و خصیبی آگاه نبوده، و بی‌توجه به منابع غلو و پیچیدگی‌های آن، بر ابن غضائری تاخته‌اند. همچنین، ابن غضائری با دسترسی به منابع سری خطابیه، به ناشناختگیِ برخی راویان مختص به منابع غالی اشاره کرده که کتب نویافتۀ نصیریه نیز غالیانه‌ترین مضامین را از الوهیت و بابیت تا تکفیر امامیان، از همین راویان نقل می‌کنند. اما در مکتب وحید بهبهانی، این ناشناختگان را با تکلف، بر راویان برخی اسانیدِ نادر در منابع امامی تطبیق داده‌اند. بر پایۀ این شواهد، قضاوت ابن غضائری واقع‌بینانه و حتی محتاطانه است. @gholow
رمزواره‌های_نصیری_در_کتاب_الهدایة_الکبرى،_علی_عادل_زاده_و_عمیدرضا.pdf
900.9K
📜 رمزواره‌های نصیری در کتاب الهدایة الکبرى ✍️ علی عادل زاده و عمیدرضا اکبری مطالعات قرآن و حدیث، ش71، 1401ش. امروزه تحقیقات متعددی جایگاه ویژه حسین بن حمدان خصیبی(د ۳۴۶ق یا ۳۵۸ق) را در شکل‌گیری و انسجام فرقه غالی نصیریه نمایانده، و از آرای غالیانه او در آثار‌ سری‌اش بحث کرده‌اند. خصیبی در الهدایة الکبری عقاید نصیری خود را -مگر در بحث بابیت- کمتر به تصریح بیان داشته، و همین موجب شده برخی این اثر را پیراسته از غلو بدانند. نوشته پیش رو با بررسی‌ تطبیقی میان روایات الهدایة و دیگر آثار نصیری پاسخ‌گوی این پرسش است که آیا عقاید نصیری خصیبی در الهدایة نمود یافته است؟ در این مقاله ضمنِ بیانِ مشابهت‌های گسترده میان الهدایة و آثار اختصاصی خصیبی مانند الرسالة، عقایدی چون ندای الوهیت امیرالمؤمنین (ع)، نامیرایی امامان، جایگاه خدایی شاهان ایران، حلول و تناسخ، خصوصاً در بخش مربوط به امامان در الهدایة نشانه‌یابی و رمزگشایی شده است. عمومی بودن کتاب الهدایة زمینه پرده‌پوشی نسبی مؤلف بوده است. درهمین رابطه: 📜 آموزه‌های نصیری در رساله رجعت منسوب به مفضل در الهدایة @gholow
دراسة حول شخصيّة جابر بن حيّان في التّراث الإسلاميّ ✍ ابراهیم جواد https://mhedaiat.blogspot.com/2023/11/blog-post.html?m=1 خلاصة الدراسة: 1- إنّ الأدلّة على وجود شخصيّة حقيقيّة باسم جابر بن حيّان غير وافيةٍ للإثبات، ومن هنا فإنّ أصل وجود شخصيّة بهذه المواصفات أمر مشكوك. 2- التراث المنسوب إلى جابر بن حيّان ذو صلةٍ بأفكار الغلاة والباطنيّين والتراث الفلسفيّ والعلميّ اليونانيّ. 3- إنّ نسبة جابر بن حيان وملحقاته إلى دائرة خواصّ الإمام الصّادق عليه السّلام غير صحيحة؛ وتنافيها جملة من القرائن، منها: عدم ظهور أدلّة تاريخيّة كافية للإثبات، فساد المطالب المبثوثة في رسائل جابر بن حيّان من الجهة الشرعيّة، وعدم انسجام لغة ومطالب هذه الرّسائل مع لغة القرن الثّاني الهجريّ إجمالاً. 4- نسبة مساهمة الإمام الصّادق عليه السّلام في علم الكيمياء استناداً إلى تراث جابر بن حيّان غير صحيحة؛ فإنّ الدّلائل لا تفي بإثبات وجود هذه الشّخصية فضلاً عن ارتباطها بالإمام، بالإضافة إلى أنّ علم الكيمياء بصيغته السّابقة في القرون الأولى لا يخلو من شوائب التراث الباطنيّ وأفكار الغلوّ وغيرها من الاتجاهات الفكريّة في ذلك الوقت. https://t.me/gholow2/1443 https://t.me/gholow2/103 https://t.me/gholow2/393 @gholow
بل عباد مكرمون.pdf
16.49M
بَل عِبادٌ مُکرَمون؛ دراسة قرآنیة وحدیثیة في نقد الغلوّ ✍ مظفر الشريفي @Gholow
شعر دروغ منسوب به شافعی در افواه و السنه، شعر غلو‌آمیزی به شافعی (د. ۲۰۴ق) نسبت داده می‌شود: لو انّ المرتضى ابدى محلّه لخرّ النّاس طرّا سجّدا له‏ كفى فى فضل مولينا علىّ وقوع الشّك فيه انّه اللّه‏ ومات الشّافعى وليس يدرى على ربّه ام ربّه اللّه‏ درباره این شعر توجه به نکات زیر لازم است: ۱. مخفی نیست که این شعر هیچ تناسبی با شخصیت شافعی ندارد. کافی است نگاهی به آثار شافعی بیندازیم و به نظر می‌رسد این امر بدیهی نیازمند اثبات نباشد. ۲. اشعار زیادی به شافعی منسوب شده که ساختگی است. ۳. منبع قابل اعتنایی برای انتساب این شعر به شافعی وجود ندارد. برخی از صوفیان متأخّر عامه -که مذهبشان با غلات شیعه آمیختگی‌ها و بده‌بستان‌هایی داشته- این شعر را به شافعی نسبت داده‌اند. مثلاً میبدی (د. ۹۱۱ق) دو بیت اول را به شافعی نسبت داده است (دیوان امام علی، ص۱۸۵). کشفی ترمذی (د. ۱۰۶۱ق) هر سه بیت را به شافعی نسبت داده است (مناقب مرتضوى، ص۱۵). محمد دهدار شیرازی (د. ۱۰۱۶ق) بیت اول را به شافعی نسبت داده است (شرح خطبة البيان‏، ص۹۰) و در منابع متأخر دیگر نیز این انتساب دیده می‌شود که بنای احصاء نداریم و تعیین قدیمی‌ترین منبع نیازمند جستجوی بیشتر است. ۴. ظاهراً این اشعار از طریق برخی شیعیان که با آثار تصوّف دمخور بوده‌اند، وارد فضای شیعی شده و کارکرد جدلی پیدا کرده است. مثلاً قاضی نور الله شوشتری (د. ۱۰۱۹ق) دو بیت نخست را به شافعی نسبت داده است (إحقاق الحق، ج‏۳، ص۳۴۶). در منابع جدلی دیگر نیز این ابیات تکرار شده است. ۵. جالب توجه است که بیت آخر که نام شافعی در آن آمده ضعیف‌تر از دو بیت پیشین است و با توجه به نبود آن در برخی منابع، احتمالاً جعل آن متأخّرتر است. ۶. نکته مهمّ این که ابن فوطی (د. ۷۲۳ق) که هم مقدم‌تر است و هم آشنایی بیشتری داشته، دو بیت نخست را به ادیب مشهور، خواجه عمید، ابوبکر علی بن الحسن قهستانی (زنده در ۴۳۵ق) نسبت داده است: «وللعميد القهستاني في مدحه: لو أنّ المرتضى ‌أبدى ‌محلّه / لصار الناس طرّا أعبدا له / كفا في فضل مولانا عليّ / وقوع الشك فيه أنّه الله» (مجمع الآداب، ۵/ ۱۸۱) ۷. با توجه به شواهد ذکر شده انتساب شعر به شافعی مردود است. فارغ از نادرستی انتساب آن به شافعی -که اساساً از بزرگان اهل سنّت است-، محتوای شعر به ویژه بیت آخر آن فاسد است و معنای درستی که با توحید سازگار باشد، ندارد. @Gholow
نقد مختصر مبانی غلو و تفویض - اکبری.mp3
7.69M
نقد مختصر مبانی غلو و تفویض 🎙عمیدرضا اکبری گروه پاسخ اسلام - 0:25 چیستی غلو و مرور عقاید غالیان - 2:13 نمونه ریشه‌های غلو (التقاط، حشو، جهل، دنیاطلبی، تعمق به رأی) - 8:40 معنای تفویض و نقد دیدگاه بر معاصران در این زمینه - 17:44 نقد نمونه مستندات تفویض (معجزات/ مستندات با دلالت غیرمرتبط/ اخبار نامعتبر) - 24:20 نمونه جعلیات @gholow
دو تکیه‌گاه امیرالمومنین علیه السلام... حماد بن عیسی از امام صادق علیه السلام روایت کرد: رسول خدا صلوات الله علیه و آله سه روز پیش از وفاتش به علی بن ابی طالب علیه السلام فرمود: سلام خدا بر تو باد ای پدر دو گل خوشبو. تو را به دو گل خوشبویم در همه دنیا [یعنی امام حسن و امام حسین] سفارش می کنم؛ زیرا به زودی دو رکن تو فرو می ریزد؛ و خداوند جانشین من بر تو است. هنگامی که رسول خدا (ص) از دنیا رفت، علی (ع) فرمود: این یکی از دو رکن من است که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده بود و چون فاطمه از دنیا رفت، فرمود: این رکن دومی است که رسول خدا فرمود. [و به قال: حدثنا أبو العباس أحمد بن إبراهيم الحسني رحمه الله تعالى إملاء، قال: أخبرنا أبو أحمد محمد بن جعفرٍ الأنماطي، قال: حدثنا محمد ابن يونس البسامي، قال: حدثنا حماد بن عيسى، قال: حدثنا جعفر بن محمد ،عن أبيه عليهما السلام عن جابر بن عبد الله، قال: سمعت رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم قبل موته بثلاث وهو يقول لعلي بن أبي طالبٍ: سلام الله عليك أبا الريحانتين، أوصيك بريحانتي من الدنيا فعن قليلٍ ينهد ركناك، والله خليفتي عليك. فلما قبض رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم، قال علي عليه السلام: هذا أحد ركني الذي قال رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم فلما ماتت فاطمة عليها السلام، قال علي عليه السلام: هذا الركن الثاني الذي قال لي رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم.] (تیسیر المطالب فی امالی ابی طالب، الباب الخامس فی ذکر فضائل فاطمه و ما یتصل بذلک) @gholow
هدایت شده از پایگاه جامع امامت
الگوریتم اثبات تاریخی یک حقیقت مکتوم! ✍پژوهشگران، سنگینیِ وظیفه بازیابی حقیقت در موضوعات مکتوم تاریخی را بر دوش خود احساس می‌کنند؛ وظیفه‌ای که جز از زاه کاوش تاریخی، تدارک دیده نمی‌شود. یکی از مهم‌ترین موضوعات چالش برانگیز در طول تاریخ، ره‌گیری جرم و جنایاتی است که به صورت مخفیانه و غیررسمی انجام شده است. ماجرای شهادت حضرت فاطمه سلام الله علیها نیز از رویدادهایی است که در طول تاریخ تلاش‌های زیادی برای مخفی نگه داشتن آن وجود داشته است؛ زیرا این جنایت به دستور خلیفه وقت و توسط عاملان حکومت، علیه تنها یادگار مهم‌ترین شخصیت حکومتی انجام گرفته است که حاکمان بعدی خود را جانشین او می‌دانستند. 👈این نوشته پاسخی علمی به قلم حجت الاسلام والمسلمین رسول بنیاد بین‌المللی امامت بر این است. 🖇ادامه مطلب در پایگاه جامع اطلاع‌رسانی امامت 🌐https://emamat.org 🆔 @Emamat_IF 🆔 @Emamat_net تلگرام اینستاگرام آپارات
کانال نقد بندانی نیشابوری https://eitaa.com/Bandani2