☘️ بررسی مستندات غلات و صوفیه (17)
🔸اهل بیت علیهم السلام و اسماء الحسنی
از دیگر اخباری که صوفیان و غالیان برای معانی گوناگونی چون تفویض، حلول و حتی وحدت وجود بدان استناد کردهاند، روایت زیر است:
الحسين بن محمد و محمد بن يحيى جميعا عن أحمد بن إسحاق عن سعدان بن مسلم عن مُعَاوِيَةَ بنِ عَمَّارٍ عَن أَبِي عَبدِ اللَّهِ ع فِي قَولِ اللَّهِ عَزَّوجَلَّ وَ لِلَّهِ الأَسماءُ الحُسنى فَادعُوهُ بِها قَالَ نَحنُ وَ اللَّهِ الأَسمَاءُ الحُسنَى الَّتِي لَا يَقبَلُ اللَّهُ مِنَ العِبَادِ عَمَلًا إِلَّا بِمَعرِفَتِنَا. (الكافي، الإسلامية، ج1، ص144؛ و به صورت مرسل از امام رضا ع: تفسير العياشي، ج2، ص42)
به عنوان نمونهای از آرای صوفیان، مثلاً در تحلیل خبر گفتهاند: «[اهل بیت] وجودشان مندكّ در ذات شده و آن اسماء در اينان تجلّى نموده، و بنابراين در عالم وجود هر جا تماشا كنيم اينها هستند» (طهرانی، معاد شناسى، ج4، ص245)
اما استناد به این دست اخبار برای معانی غالیانه، در میان غلات نیز بسیار رایج بوده است. (مانند ابن شعبه، حقائق اسرار الدین، باب5؛ جعفر بن مفضل، آداب الدین، ص1؛ طبرانی، الاعیاد، 2016، ص167)
برخی از سران شیخیه نیز از همین معانی نیز نتیجه گرفته اند که اهل بیت ع علت فاعلی عالم هستند. (احسائی، شرح الزیارة الجامعة، ج1، ص203؛ ج4، ص42)
🌱فارغ از ضعف سندی روایت مورد بحث، در معنی تعبیر حدیث «نَحنُ وَ اللّهِ الأَسماءُ الحُسنى» (ما اسماء حسناى خدا هستیم) شارحان احتمالات متعددی دادهاند. در میان معانی که شارحان کافی برای خبر گفتهاند، چه بسا این دو با روایات مربوط به اسمای الهی قدری همسوتر باشد:
- دلالت ائمه علیهم السلام بر قدرت و علم و سایر کمالات خداوند متعال است.
- و یا اینکه «اسم» بمعنی علامت و نشانهای بر وجود خداوند متعال باشد.
(مجلسی، مرآة العقول، ج2، ص115؛ مازندرانی، شرح الكافي، ج4، ص291)
برخی حدیث بعدی کافی را شاهد معنای دوم برای اسم (دلیل و راهنما بودن امام و نه صفت الهی بودن او) گرفتهاند (محمدي، دیدگاههای غالیانه شیخیه در خصوص مقامات ائمه اطهار ، ص111).
به هرحال با احتمال معانی گوناگون برای خبر، نباید بدون نظر به قرائن، و به سلیقه یک معنا را گزید.
در روایات متعددی تأکید بر آن شده که اسمای خدا غیر از خدا هستند، و اسما برای آن قرار داده شده اند، که بندگان بتوانند با آن خدا را بخوانند و بشناسند. (الكافي، ج1، ص122-114)
چنانکه اسم، یک لفظ و البته غیر از مسمی و معنی است. و اسما همه مخلوق، و نشانهای برای مسمی هستند. نمونهای از روایات:
«... الِاسمُ غَيرُ المُسَمَّى فَمَن عَبَدَ الِاسمَ دُونَ المَعنَى فَقَد كَفَرَ وَ لَم يَعبُد شَيئاً وَ مَن عَبَدَ الِاسمَ وَ المَعنَى فَقَد كَفَرَ وَ عَبَدَ اثنَينِ وَ مَن عَبَدَ المَعنَى دُونَ الِاسمِ فَذَاكَ التَّوحِيد... إِنَّ لِلَّهِ تِسعَةً وَ تِسعِينَ اسماً فَلَو كَانَ الِاسمُ هُوَ المُسَمَّى لَكَانَ كُلُّ اسمٍ مِنهَا إِلَهاً وَ لَكِنَّ اللَّهَ مَعنًى يُدَلُّ عَلَيهِ بِهَذِهِ الأَسمَاء» (الكافي، ج1، ص87/ ح2)
میدانیم ائمه ع لفظ نیستند، و جوهر و ذاتی در خارج دارند. بر این اساس، روشنترین معنا برای اسم بودن ایشان، نشانه بودن برای خدا است. هم چنین از سیاق آیه اسماء الحسنی (اعراف: 182) و نیز روایت مورد بحث نیز میتوان برای تبیین معنا کمک گرفت. در آیه شریفه در پی ذکر «اسماء الحسنی» میگوید «فادعوه بها» پس خدا را با آن نامها بخوانید، بنا بر این فراز پسین روایت «لَا يَقبَلُ اللَّهُ مِنَ العِبَادِ عَمَلًا إِلَّا بِمَعرِفَتِنَا» نیز میتواند ناظر به همین فراز آیه و به عنوان بطن آن مطرح شده باشد. بدین صورت که به وسیله اهل بیت ع/ با وساطت ایشان/ با ارشاد و تعلیم ایشان/ با معرفت به ایشان خدا را بخوانیم.
در شعری منسوب به عونی شاعر نیز همین نوع استفاده از تعبیر آیه را تأیید میکند. شاعر در ثنای «آل طه ع» گوید: «و أسماؤه الحسنى التي من دعا بها/ أجيب فما للناس عنها تحرف» (ابن شهرآشوب، مناقب آل أبي طالب ع، ج4، ص317)
👈 بر اساس آنچه گذشت در نقد دیدگاه غلات و صوفیه در مورد روایت مورد بحث میگوییم اولاً استفاده مطلبی عقیدتی از خبر واحد مجمل محکوم است. در حالی که استفاده ایشان خلاف آیات و روایات بسیار دیگر نیز هست، که عقایدی چون تفویض و وحدت وجود را رد میکند.
هم چنین ظاهر روایات دیگری نیز دوگانگی میان اسمای الهی و ائمه ع و مخفی بودن بعضی از اسماء ع از ایشان را میرساند، (نمونه: بصائر الدرجات، ص208، 210) که شاهد آن است که اسم بودن اهل بیت ع نه ربطی به اتحاد یا اندکاک در خدا دارد، و نه به معنای فاسد تفویض صفات الهی به اهل بیت ع؛ بلکه ائمه ع نشانهها و راهنماهایی به سوی الله هستند، و بندگان گزیدهاش که چون خداوند را با نامهایش بخوانند ایشان را اجابت میکند.
@gholow
🔹سرگشتگی فقاهت در زمانۀ غیبت!
بنابر مجموعهای مخطوط، (نشریافته در نشریه قدیمی دانشکده ادبیات تبریز ۱۳۳۶، سال نهم، ش دوم)
یکی از «افاضل مازندران» طی نامهای به فیض کاشانی از وی درخواست نموده تا از سلطان وقت بخواهد او را متولی امور حسبه قرار داده و مسیحیان را از شرب خمر و دیگر منکرات بازدارد و...
پاسخهای فیض دربردارنده نکات جالب و تامل برانگیزی است که بازتابدهنده تفکر سیاسی_اجتماعی وی در غیبت امام عصر علیه السلام است.
از جمله:
🔸زمان، زمان هُدنه است و احکام الهی در هیچ منطقهای آن گونه که باید قابل اجرا نیست و راه درست مدارا، تغافل و تحمل است
🔸نهی نصاری از شرب خمر در شرع نیامده و خود منکر است
🔸متشابهات بی شمار است
🔸بعضا برای دفع یک منکر باید مرتکب چندین منکر شد
🔸اگر حق قابل اجرا بود، خود حضرت صاحب علیه السلام میآمد.
@gholow
تذکر: در خصوص اجرای حد بر شرابخواران مسیحی، چه بسا مقصود فیض کاشانی شرابخواری پنهانی ایشان بوده است؛ و الّا چنانچه کافر ذمّی به میگساری تظاهر کند باید بر او حد جاری شده، و در نصوص و فتاوا در این جهت اختلافی نیست. (الکافی ج7 ص215؛ وسائل الشيعة ط-آل البیت ج28 ص227؛ جواهر الکلام ج41 ص460 و...)
فیض نیز خود در شروط استحقاق حد شرب خمر، اسلام را نیاورده است (مفاتیح الشرائع ج2 ص87).
@gholow
ای خلق، خاک پای تو یا ثامن الحجج
جان جهان فدای تو یا ثامن الحجج
قرآن پر از ثنای تو یا ثامن الحجج
ایمان بود ولای تو یا ثامن الحجج
دین را به جز ولای تو اصل و اصول نیست
تهلیل بی ولای تو هرگز قبول نیست
@gholow
❌نادرستی اطلاق واژه «خالق» بر بندگان در بیان مرحوم شیخ مفید
✍️«میگویم: مخلوقات فعل انجام میدهند، احداث میکنند، اختراع میکنند، میسازند و کسب میکنند، و نمیگویم: ایشان "خلق" میکنند و "خالق" هستند، و در استفاده از کلمه "خالق" از آنچه خداوند فرموده پا فراتر نمیگذارم، و از موارد قرآنی استفاده از این کلمه تجاوز نمیکنم.
و بر این نظر اجماع امامیه است.»
📚أوائل المقالات، ص۵۸.
https://t.me/madraseh_kalam/2174
@gholow
📜 خلاصه فصول کتاب
نصیریه: تاریخ، منابع و عقاید
✍️ عمیدرضا اکبری
مطالعه در سایت درایات:
deraayaat.ir/nusayriyah/
@gholow
۲۰۲۳-۰۶-۱۲_۱۴'۱۶'۳۴'.mp3
20.81M
صوت کرسی ترویجی با عنوان «نقد دیدگاه علامه عسکری درباره عبدالله بن سبا و اثبات وجود تاریخی وی» با ارائه دکتر طاووسی مسرور، عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی تهران
@gholow
کتاب «أصفیاء أمیر المؤمنین علیه السلام» منسوب به ابن فضّال و بازمانده هایی از آن
✍علی عادل زاده
مطالعه:
https://deraayaat.ir/alasfia/
@gholow
با شما در دنیا و آخرت
فأسألُ اللهَ... أنْ يَجْعَلَني مَعَكم في الدُّنْيا والآخِرَةِ... (ابن قولویه، كامل الزيارات، ص١٩٥، مكتبة الصدوق)
👌از اسماعیل بن سهل روایت شده است که گفت: برای امام جواد علیه السلام نامه نوشتم: «به من چیزی بیاموز که اگر آن را بگویم، در دنیا و آخرت با شما باشم.» پس به خطّ خودش که میشناختم برای من نوشت: «سوره انّا انزلناه را بسیار بخوان و دو لبت را به استغفار تر کن.»
أَبِي ره قَالَ حَدَّثَنِي سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الْهَيْثَمِ بْنِ أَبِي مَسْرُوقٍ النَّهْدِيِّ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ سَهْلٍ قَالَ: كَتَبْتُ إِلَى أَبِي جَعْفَرٍ ع عَلِّمْنِي شَيْئاً إِذَا أَنَا قُلْتُهُ كُنْتُ مَعَكُمْ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ قَالَ فَكَتَبَ بِخَطٍّ أَعْرِفُهُ أَكْثِرْ مِنْ تِلَاوَةِ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ وَ رَطِّبْ شَفَتَيْكَ بِالاسْتِغْفَارِ (شیخ صدوق، ثواب الأعمال، ص۱۶۵).
https://t.me/Alasar_1/76
@gholow
بررسی_چهار_دلیل_مهم_از_ادله_قرآنی_وحدت_وجود،_محمدعلی_صابری،_تحقیقات.pdf
4.7M
بررسی چهار دلیل مهم از ادله قرآنی وحدت وجود
✍محمدعلی صابری
تحقیقات کلامی، ش39، اسفند 1401ش، ص49-67
اهل تصوّف و عرفان در عالم اسلامی، برای اثبات نظریّه وحدت وجود به آیات و عباراتی از کتاب خدا تمسّک جستهاند. از مهمترین این آیات میتوان به «هُوَ الأَوَّلُ وَ الآخِرُ وَ الظّاهِرُ وَ الباطِن…» (حدید: 3)، «فَأینما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجهُ اللّه» (بقره: 115)، «و ما رَمَیتَ إِذْ رَمَیْتَ وَ لکِنَّ اللهَ رَمَی» (انفال: 17) و «هُوَ مَعَکُم أیْنَ ما کُنتُم» (حدید: 4) اشاره کرد. از شاخصترین افرادی که این آیات و عبارات را بر وحدت وجود تطبیق دادهاند، روزبهان بقلی، ابنعربی و سیدحیدر آملی هستند. این نوشتار با ارائه نمونههایی از اینگونه استنادات در طول تاریخ تصوّف اسلامی و سنجش آنها با قواعد تفسیری و روایات و همچنین نظرات مشهور مفسّران از شیعه و سنی، نشان داده تمامی استنادات مزبور دچار اشکالات اساسی بوده و آیات مذکور بر این نظریّه دلالتی ندارند، بلکه بر مواردی همچون ازلیّت، ابدیّت، علم، قدرت و سلطنت مطلقه خداوند دلالت دارند.
🔺متن مقاله در سایت ابن عربی
@gholow
دیدگاه فقیه مؤسّس، در تبیین جایگاه «ولایت نعمت» برای اهل بیت علیهمالسلام و روایت "نحن صنائع اللّه"
حاصل بیانات:
• مقصود از ولی نعمت، دیدگاه اهل معقول (فلاسفه) در باب قاعده امکان اشرف و واسطه فیض بودن اهل بیت ع _بدین معنا که ایشان عطاکننده وجود و علم و مال و... باشند_ نیست، و چنین معنایی خلاف ضرورت متشرعه است.
• وساطت فیض اهل بیت ع به این معنا است که ایشان علت غایی آفرینش هستند.
• ضبط صحیح حدیث "والخلق بعد صنائع لنا" است نه "صنائعنا"؛ زیرا اگر در اصل نامه امیرالمؤمنین علیهالسلام "صنائعنا" ضبط شده بود، دستآویزی برای معاویه بود تا از آن سوء استفاده کرده و شخصیت امام را به اتهام ادّعای ربوبیت تخریب کند.1
📋تقریرات ولایت فقیه آیت اللّه شیخ عبدالکریم حائری یزدی، (مخطوط)، ص۷۳. مقرر: آیت الله محمدعلی اراکی
—————————————————
1. البته ضبط درست روایت هر کدام که باشد استفاده معنای ربوبیت از آن نادرست است. برای توضیحات بیشتر بنگرید: اینجا.
@gholow
اصالت کتاب الکافی؛ آسیبشناسی تاریخی انتقادها
✍️عمیدرضا اکبری و امیرحسن خوروش
مطالعات تاریخی قرآن و حدیث، ش74، 1402ش
https://jsm.journals.iau.ir/article_703961.html
از دیرباز الکافی کلینی اثری معتبر نزد عالمان امامی به حساب میآمده است. اما در دورۀ حاضر برخی نویسندگان در اصالت نسخههای موجود از الکافی خدشه کردهاند. این پژوهش پاسخگوی این پرسش است که چه شواهد تاریخی اصالت الکافی را تضعیف یا تقویت میکند؟ بنابر نتیجۀ پژوهش، همخوانی بسیار بالای اسناد الکافی با تهذیب، گستردگی طرق روایت الکافی، توجه بالا به آن در طبقات مختلف و تناسب روایات کتب حدیثی و فهارس از کلینی با الکافی موجود از جمله دلایل اصالت نسخه است. انتقادها بر اصالت کتاب الکافی از سویی متکی به برداشتهایی نادرست دربارۀ جامعیت منابع قدیم است که انتظار دارند کل الکافی در منابعی مانند تهذیب نمود یابد؛ و از سوی دیگر مبانی نادرستی که اصالتسنجی آثار کهن را تنها وابسته به قدمت نسخ خطی و یا اتصال طرق اجازه میداند. نبود نگاه تاریخی به متون و اسناد الکافی و اطلاعات منابع دربارۀ الکافی موجب شده ناقدان از تفاوتها میان الکافی و آثار کهن تحلیلی خطا ارائه دهند، و از قرائن اصالت الکافی غفلت کنند.
@gholow
🔸تذکری دربارۀ مقالۀ «اصالت کتاب الکافی»
شاید برخی با توجه به شهرت بالای کتاب الکافی دفاع از اصالت آن را ضروری ندانند. ولی باید در نظر داشت، اولاً این دست از انتقادها رو به فزونی است، و مهمتر اینکه برخی از انتقادها بر کافی و نسخ آن، از سنخ همان اشکالاتی است که بر بسیاری از دیگر منابع کهن نیز شده است؛ انتقاداتی که به ویژه بر تأخر نسخه، عدم اتصال طریق و اشکال بر مضامین برخی روایات کتاب تأکید دارد. بنا بر این مقاله بالا که مجموعه ابزارهای زیادی برای اصالتسنجی الکافی بهره گرفته، به نحو عمومی میتواند برای اصالت بسیاری از دیگر منابع نیز بهره گرفته شود.
چنانکه پیشتر کسانی انتساب آثاری شیعی مانند تصحیح الإعتقادات، رجال ابنغضائری، مناقب کوفی، المسترشد طبری، بصائر الدرجات، المقالات و الفرق، طب الصادقین و بسیاری از آثار نصیریه را رد یا در آن تشکیک کردهاند، و دربرابر نویسنده در مقالاتی (بعضاً مشترک با دیگر نویسندگان) با برخی از این ابزارها و روشهایی دیگر شواهدی بر اصالت این آثار ارائه کرده است.
@gholow
سندسازیهای کتاب طب الأئمة منسوب به فرزندان بسطام
✍ عمیدرضا اکبری
مطالعات فهم حدیث، ش18، 1402.
https://mfh.journals.ikiu.ac.ir/article_3053.html
چکیده:
کتاب طبالأئمة به عبدالله و حسین، فرزندان بسطام منسوب است. عموم راویان صدر اسانید، همچون خود آن دو ناشناختهاند. فرزندان بسطام در اسانید کتاب، بیشتر واسطۀ روایت از طریقی خاص فرض شدهاند. جای پرسش است که حدود و ریشه این ضعفها چیست؟ با مقایسۀ اسانید و مشابهیابی آنها در دیگر منابع، معلوم میشود نامهای ابتدای بیشترِ اسانید، ساختگی و کاملاً بیضابطه است و تنها نام تعداد انگشتشماری از مشایخ صدر اسناد، واقعی است. البته، شواهدی از تعویض در ادامه هر دو دسته از اسناد در دست است. سندسازیِ تعویضیِ ضابطهمند در کتاب، شاخصههایی متفاوت با سندسازی بیضابطه در ابتدای اسناد دارد و این دو نوع سندسازی عمومی در دو مرحله صورت گرفته است. از میان چند شیخ شناختهشده در صدر اسناد، بیشترشان از غالیاناند و در طبقات متقدمتر اسناد کتاب هم شواهد توجه مؤلف به سرانِ خطابیه مانند ابوالخطاب، ابنمهران و شریعی بسیار است و هم شاخصههای اختصاصی اسانید غالیان خطابی. البته، مؤلف از برخی دفاتر حدیثی امامیه نیز به صورت وجادهای بهره برده است. مؤلف کتاب و تحریفگر اسناد به صورت قطعی شناخته نشده، ولی رجال، الگوهای سندسازی، توصیفات اختصاصی اسناد و تحریفات آن در طبالأئمة تناسب بسیار بالایی با کتاب نصیری الهدایة خصیبی دارد.
@Al_Rijal
▪️روضه شیرخواره سید الشهدا علیه السلام
بست بر روی سر عمامه پیغمبر را
رفت تابلکه پشیمان کند لشگر را
من به مهمانیتان سوی شما آمدهام
یادتان نیست نوشتید بیا آمدهام
یادتان نیست نوشتید کوه فراهم کردیم
پشت تو لشگر انبوه فراهم کردیم
ننوشتید زمین ها همه حاصلخیز است
باغ هامان همه دور از نفس پائیز است
ننوشتید که ما در دلمان غم داریم
در فراوانی این فصل تو را کم داریم
ننوشتید که هستیم تو را چشم به راه
نامه نامه لک لبیک اباعبدالله
حرفهاتان همه از ریشه و بن باطل بود
چشمه هاتان همه از آن ده بالا گل بود
باز در آینه کوفی صفتان رخ دادند
آیه ها را همه با هلهله پاسخ دادند
نیست از چهره آینه کسی شرمنده
که شکمها همه از مال حرام آکنده
بی گمان درصدف خالیشان دری نیست
بین این لشگر وامانده دگر حری نیست
بی وفایی به رگ و ریشه ی آن مردم بود
قیمت یوسف زهرا دو،سه من گندم بود
آی مردم پسر فاطمه یاری میخواست
فقط از آن همه، یک پاسخ آری میخواست
چه بگویم به شما هست زبانم قاصر
دشت لبریز شد از جمله هل من ناصر
در سکوتی که همه ملک عدم را برداشت
ناگهان کودک شش ماهه علم را برداشت
همه دیدند که در دشت هم آوردی نیست
غیر آن کودک گهواره نشین مردی نیست
چون ابوالفضل به ابروی خودش چین انداخت
خویش را از دل گهواره به پائین انداخت
خویش را از دل گهواره می اندازد ماه
تا نماند به زمین حرف ابا عبدالله
آیه آیه رجز گریه تلاوت میکرد
با همان گریهٔ خود غسل شهادت میکرد
عمق این مرثیه را مشک و علم میدانند
داستان را همهی اهل حرم میدانند
بعد از عباس دگر آب سراب است سراب
غیر آن اشک که درچشم رباب است رباب
مرغ در بین قفس این در و آن در میزد
هی از این خیمه به آن خیمه زنی سر میزد
آه بانو چه کسی حال تو را میفهمد
اصغر از فرط عطش سوخت خدا میداند
میرسد ناله ی آن مادر عاشورایی
زیر لب زمزمه دارد پسرم لالایی
کمی آرام که صحرا پر گرگ است علی
و خدای منو تو نیز بزرگ است علی
میروی زیر عبای پدرت آهسته
کودک من به سلامت سفرت آهسته
پسرم میروی آرام و پر از واهمه ام
بیشتر دل نگران پسر فاطمه ام
پسرم شادی این قوم فراهم نشود
تاری از موی حسین بن علی کم نشود
تیر حس کردی اگر سوی پدر می آید
کار از دست تو، از حلق تو بر می آید
خطری بود اگر، چاره خودت پیداکن
قد بکش حنجره ات را سپر بابا کن
آه بانو چه کسی حال تو را میفهمد
اصغر از فرط عطش سوخت خدا میفهمد
داغ در چهره تو چند برابر گشته
طفل سیراب شده خنده کنان برگشته
حمیدرضا برقعی
صلی الله علیک یا اباعبد الله
#مرثیه_سید_الشهدا
@gholow2
تأملی در مبانی ملای دربندی در کتاب اسرار الشهاده
✍️ محمد جعفری و عمیدرضا اکبری
deraayaat.ir/darbandi/
چکیده: بر ملاآقای دربندی نقدهای متعددی نوشته شده است و عالمان گوناگونی از فضل و البته از آسیبهای گسترده اثرش اسرار الشهادة گفتهاند. این نوشتار بنا دارد، زمینهها و مبانی دربندی در ارائه روایاتی نادر در مقتلش اسرار الشهادة را بررسی کند. در فضای برخی تسامحات در قرون اخیر، عواملی مانند نشستن مکاشفه، خواب و تحلیل به جای روایت و داستانسازی بهخاطر اتکا به حافظه بر آسیبهای مقتل دربندی دامن زده است. مجموعه مبانی دربندی مانند قاعده کمالیت مصائب، استناد به ولایت مطلقه امامان یا فضائل سید الشهداء ع، استناد به مشهور عوام یا منبر روضهخوانان موجب شده ایشان برخی مطالب را بدون هیچ سند حتی ضعیفی به عنوان واقعهای تاریخی بپذیرد. با برخی از این مبانی، گاهی مسلمات فقهی را نیز به نفع مطلبی بیمنبع کنار نهاده و در روشی مضطرب و بر خلاف برخی از کلمات خودش، حتی گاهی از پذیرش غنا در روضه و یا اسقاط تکالیف از اهل بیت ع سخن گفته است.
@gholow
الگوی پردازش روایات در منتخب طریحی
علی عادلزاده
پژوهشنامه معارف حسینی، زمستان 1401ش
https://www.maarefehosseini.ir/article_164039.html
چکیده:
المنتخب فخر الدین طریحی از اثرگذارترین منابع بر مقاتل متأخّر و فرهنگ عزاداری بوده است. برخی دانشمندان ضعف این منبع را تذکر داده و گاه اشکالاتِ تاریخی روایاتش را نشان دادهاند؛ اما کمتر به نقشِ خود این کتاب در تحریف روایات پرداخته شده است. در این پژوهش با بررسی نمونههای متعدّد از منتخب طریحی نشان داده شده است که در این کتاب، روایات بر اساس الگوهای یکسانی دچار تغییر شدهاند. مهمترین این الگوها، ایجاد پیوند میانِ روایاتِ مستقل و تلفیق آنها است. افزودن مقدّمه و پایانهای داستانی به روایات، افزودن اضافات توضیحی، تغییراتِ ایدئولوژیک در متون روایات، جایگزینی نام راویان با صحابه مشهور و مورد توجّه در میانِ شیعه از دیگر الگوهای پردازش روایات در منتخب طریحی است. تکرار این الگوها در سرتاسر کتاب و در مواجهه با روایاتِ منابع مختلف، نشان میدهد که این تحریفات مربوط به خود کتاب المنتخب است نه منابع آن.
@gholow
هدایت شده از رنگ خدا
#خطر_خطیبان_خاطی
✔️ زشتی گناه دروغگویی به نام دین و در لباس روحانیت و برروی منبر مقدس حسینی بر کسی پوشیده نیست.
✔️لذا صریحا عرض می کنم که اساسا پذیرفتنی نیست بزرگواران حوزوی (دامت برکاتهم) امثال آقای #بندانی_نیشابوری را به مجالس خود دعوت کنند.
✔️وظیفهٔ شرعی ما طلاب این است که مصرانه و با پیگیری مستمر از امثال این آقا تقاضای مدرک معتبر کنیم تا شاید....
يا إلهي ورَبّي وسَيِّدي ومَولايَ ، لِأَيِّ الاُمورِ إلَيكَ أشكو ؟!
حوزهٔ علمیهٔ قم
بیمقدارترین خادم حسینی
محمد عندلیب همدانی
سوم شهریور ۱۴۰۲
@andalibhamedani
چهل حدیث حسینی.pdf
16.93M
کتاب چهل حدیث حسینی
صلی الله علیک یا أبا عبدالله
در این کتاب، چهل حدیث مربوط به امام حسین (ع) و زیارت ایشان جمع آوری شده است. متن عربی احادیث خطاطی شده و ترجمهی هر حدیث در صفحهی روبروی آن قرار دارد. سعی شده است احادیثی معتبر از کتاب کامل الزيارات گردآوری شود.
پس از این احادیث نیز چند زیارت مطلقه و مخصوصه امام حسین (ع) آمده است. بخشهایی از زيارت که مربوط به جزئیات و آداب آن است نیز به فارسی ترجمه شده است.
در پایان نیز زیارت آل یاسین، زیارت جامعه صغیره و جامعه کبیره و دو دعای جامع قرار گرفته است که برای دعا کردن پس از زيارت، مناسب است.
این کتاب، توشهای مناسب برای زائران حسینی است و از این روی که دارای برخی از زیارات از راه دور است برای کسانی که مشرف نشدهاند نیز مفید خواهد بود ان شاء الله.
با استفاده از لینک فهرست کتاب میتوانید به صفحهی دلخواه منتقل شوید.
این کتاب هم برای عربزبانان و هم برای فارسزبانان محل استفاده خواهد بود.
برای دانلود سریعتر میتوانید کتاب را از لینک زیر دانلود کنید:
https://B2n.ir/40HadithHoseini
در ثواب نشر این کتاب سهیم باشید.
شادی روح حضرت امّ البنین (سلام الله علیها) صلوات
https://t.me/HadithFehrestRejal
@gholow
▪️ مروری بر ادله شهادت حضرت رسول الله صلی الله علیه وآله
در منابع فریقین روایات فراوانی در زمینه شهادت نبی اکرم ص و مسمومیت ایشان دستیاب است که تأیید آن در کلمات جمع زیادی از بزرگان فریقین دیده میشود. (مفید، المقنعة، ص456؛ طوسی، تهذيب الأحكام، ج6، ص2؛ طبرسی، مجمع البیان، ص156؛ حلی، منتهي المطلب، ج2، ص887. از عامه ابن مسعود: السیرة النبویه، ابن کثیر، ج 4، ص449؛ مسند أحمد، ج1، ص408؛ المعجم الکبیر، طبرانی، ج10، ص109، یکی از انصار: انساب الأشراف، بلاذری، ج1، ص576؛ شعبی: المستدرک، نیشابوری، ج3، ص60، ح 4395/99؛ قول ابن سعد: المجدی فی الانساب، علوی، ص6 و…)
علاوه بر اخبار خاص در شهادت حضرت رسول الله ص (بصائر الدرجات، ج1، ص503/ ح6، الكافي، ج1، ص533) هم چنین اخباری نیز به نحو عموم سخن از شهادت یا مسمومیت پیامبر ص و اهل بیت ع دارد. (نمونه: سليم بن قيس، ج2، ص837-838؛ بصائر الدرجات، ج1، ص503/ ح5 عيون أخبار الرضا، ج2 ص203؛ كفاية الأثر، ص162) که اسنادی برخی قویتر است، (الأمالي للصدوق، ص63؛ عيون أخبار الرضا ع، ج2، ص256 خبر اباصلت، طوسي، الغيبة، ص388 خبر شیخ حسین بن روح) و مقبول بسیاری از علمای امامیه است. (نک: إعتقادات الإمامية للصدوق، ص99؛ إعلام الورى، ص367) و هر چند که برخی در عمومیت شهادت کل ائمه ع تردید نمودهاند. (تصحيح اعتقادات الإمامية، مفید، ص132) اما نگارنده به ردی بر اصل شهادت رسول الله ص در کلمات اعلام امامیه دست نیافتم.
▪️علت شهادت حضرت رسول الله ص
اخبار در اصل مسمومیت حضرت رسول الله ص اتفاق دارد. ولی در مصداق ماجرای آن اختلاف است:
1- سم زن یهودیه
2- سم دختران سران سقیفه
1️⃣ اسناد اخبار سم یهودیه بیشتر و قویتر است. حتی شهید ثانی ادعای استفاضه و یا تواتر آن و بقای آثار آن تا وفات ایشان را کرده است (مسالك الافهام، ج11، ص459: «... ﻭﺃﻛﻞ ﻣﻨﻪ ﻫﻮ ﻭﺑﻌﺾ ﺃﺻﺤﺎﺑﻪ، ﻓﻤﺎﺕ ﺭﻓﻴﻘﻪ ﻭﺑﻘﻲ ﻳﻌﺎﻭﺩﻩ ﺃﻟﻤﻪ ﻓﻲ ﻛﻞ ﺃﻭﺍﻥ ﺇﻟﻰ ﺃﻥ ﻣﺎﺕ ﻣﻨﻪ ص») که البته این ادعا جای بررسی دارد.
غیر از خبر غیر صریح ابن ظریف -که خواهد آمد- دو سند بصائر الدرجات (ج1، ص503؛ مختصر البصائر، ص82) آمده؛ از جمله به سند رایج جعفر بن محمد اشعری از عبدالله بن میمون قداح (توثیق شده) که گرچه صحیح مصطلح نیست، اما در آثار حدیثی و فهارس طریق اصلی تا قداح است. با وجود احتمال ارسال در روایات قداح یا تشابهاتش با اخبار عامه، اولویت سندش بر اخبار مرسل دسته دوم بعید نیست.
در عامه نیز در آمار جوامع الکلم از 74 موضع، 26 مورد از ابوهریره، از انس 19، از ابن عباس 6، از جابر 6، از ابو سعید خدری 4 جا و 13 طریق مرسل آوردهاند و 4 موردِ منفرد نیز از دیگر صحابه است. و در تحریر مختصر اشاره به درد از 12 مورد، 5 جا از عائشه است.
🔺اما برخی به استناد اشکال متنی خبر یهودیه آن را رد نمودهاند:
1. آگاهی دیر هنگام رسول الله ص از مسمومیت با اصل هدف اخبار الهی ناسازگار است.
پاسخ:
گرچه باید نسبت به تأخیر وحی پاسخی داشت. اما وجوهی از اخبار متصور است؛ مانند اینکه صرف اعلان برای رد تحدی یهودیه کفایت میکرد. (قرب الإسناد، ص326؛ راوندی، قصص الأنبياء ع، ص313 خبر حسن بن ظریف از ثقات) و تأخیر برای رسیدن به فوز شهادت باشد. البته این جمع اخبار بر فرض صحت آن است. و بر فرض نادرستی میتوان تعارضشان را پذیرفت.
دربارۀ اصل مسموم شدن نیز قضای خداوند بر این است که معصوم و نبی در همه حال همه جزئیات نزدش نباشد. (و لو کنت اعلم الغیب لاستکثرت من الخیر) تا امر و امتحان خود را جاری سازد. چنانکه در روایاتی آمده:
أيوب بن نوح و إبراهيم بن هاشم عن إبراهيم بن أبي محمود قال: قلت لأبي الحسن الرضا ع: الإمام يعلم متى يموت؟ قال: نعم، قلت: فأبوك حيث بعث إليه يحيى بن خالد بالرطب و الريحان المسمومين علم به؟ قال: نعم، قُلْتُ: فَأَكَلَهُ وَ هُوَ يَعْلَمُ فَيَكُونُ مُعِيناً عَلَى نَفْسِهِ؟! فَقَالَ: «لَا، إِنَّهُ يَعْلَمُ قَبْلَ ذَلِكَ لِيَتَقَدَّمَ فِيمَا يَحْتَاجُ إِلَيْهِ، فَإِذَا جَاءَ الْوَقْتُ أَلْقَى اللَّهُ عَلَى قَلْبِهِ النِّسْيَانَ لِيُمْضِيَ فِيهِ الْحُكْمَ». (مختصر البصائر، ص61/ ح27؛ بصائر الدرجات، ج1، ص484 از احمد بن محمد از ابن ابی محمود)
2. اختلافات اخبار سم یهودیه که احتمال جعل را تقویت میکند.
پاسخ: این اشکال ناشی از عدم تفصیل بین اسناد و متون مختلف است. فراوان اتفاق میافتد که در تاریخ اصل واقعهای درست است و یک هسته اولیه صحیح دارد، و در طبقات بعدی و اسناد ضعیف تحریفاتی حول آن صورت میگیرد. اگر امکان تفصیل بین اخبار صحیح و غیرصحیح واقعه باشد، اشکالات متنی اسناد ضعیف به اسناد قویتر سرایت نمییابد. (در اینجا مانند پردازش خاص خبر ابو جمیله در الأمالي للصدوق، ص224 و خبر تفسير منسوب، ص177) و دلیلی نداریم اصل واقعه را انکار کنیم.
@gholow
3. رد خبر یهودیه به خاطر فاصله چند ساله آن با شهادت حضرت:
پاسخ: اولاً وقوع حادثه در فتح خیبر مورد اختلاف است. ثانیاً سموم انواع بسیاری دارد؛ و میتواند در طول زمان و در ایام مختلفی حضرت را رنجور سازد (نک: فوائد مطرز، ج1، ص172؛ بصائر الدرجات، ج1، ص503؛ مختصر البصائر، ص82). مثل بعضی از سموم شیمیایی که حد شدیدش زود میکشد، و اگر کمتر باشد، بعد از سالها میکشد. ولی تأیید این وجه نیازمند قرائنی فراتر از اخبار ماجرای یهودیه است.
4. برخی خبری در سلامت حضرت رسول در آخرین منبرشان (صحيح ليس به وجع: الكافي، ج1، ص406) را ناسازگار با مسمومیت در اثر سم یهودیه دانستهاند.
پاسخ: گذشته از اشکال سند، تعبیر وجع به معنای درد، و بیماری دردآور هر دو به کار میرود، (نک: الفروق في اللغة، ص234؛ لسان العرب، ج8، ص380) و تعبیر صحیح -خصوصاً با وجود احتمال نقل به مضمون- ممکن است در اینجا ناظر به نبود درد در آن زمان باشد.
5- منع شرعی خوردن طعام گوشت اهل کتاب.
پاسخ: معلوم نیست اصحاب یهودیه را میشناختهاند.
2️⃣ دسته دوم:
1- تنها خبر صریح از عبدالصمد بن بشیر در تفسیر آیه انقلاب به اعقاب (آل عمران: 144) این است که عایشه و حفصه به پیامبر ص سم خورانده و آن دو عامل شهادت پیامبر ص بودند (عياشي، ج1، ص200) سند خبر عیاشی در دست نیست. ولی احتمال دارد او روایت را از سیاری گرفته باشد. در سند سیاری (متهم به ضعف)، محمّد بن خالد برقی (که در حدیث ضعیف است و کثیراً از ضعفا نقل میکند) مرسلاً از عبدالصمد روایت را کاملتر نقل کرده است. و در آن این زیاده را دارد که «نسخ الموتَ القتلُ» (القرائات، ص36).
اگر روایت را ناظر به ظاهر و نه تأویل باطن آیه بدانیم، گویی روایت «أو» را به معنای بل و در اضراب شمرده است. چنین استعمالی برای «أو» ممکن است و بنا بر نظر برخی در آیات هم مثالی دارد، (الصافات: 147؛ نک: أمالي المرتضى، ج2، ص56؛ بحار الأنوار، ج26، ص71) ولی در خور توجه است که اولاً در سیاق آیات مجاور آیه انقلاب، تعبیر موت أو قتل به معنای رایجش (ابهام) به کار رفته است. (آل عمران: 157-158) ثانیاً فصاحت استعمال اضراب در شرط استعمال جای بررسی دارد. گفته میشود اضراب برای ابطال یا انتقال به کار میرود. و در روایت مورد بحث تعبیر «نسخ» به ابطال نزدیکتر است. آیا معنای قطعی ابطال را در شرط -که لحنی مردد دارد- به کار میبرند؟ (نیز نک: مغنی الادیب، ص71، 87)
عیاشی بلافاصله روایات دیگری را نیز در تفسیر آیه آورده که بخش پاسخ امام با عنایت به عباراتش احتمالاً ناظر به انحراف اصحاب پس از رسول خداست.
2- خبر علی بن ابراهیم (تفسیر منسوب به قمی، ج2، ص376) در ذیل آیه تحریم: 3 ممکن است صحیح باشد. لکن ایشان سند را ذکر نکرده، و متن خبرش تنها به نیت آن فتنهگران بر قتل اشاره دارد، و برای اثبات وقوع قتل توسط آنان کافی نیست.
3- اما خبر نباطی (الصراط المستقیم، ج 3، ص168) خود متن کامل یک روایت نیست. بلکه چکیده یک خبر، و گویی چکیده همان گزارش تفسیر قمی است؛ نه سندی مجزا. خصوصاً که میدانیم تفسیر قمی از مصادر بیاضی بوده است.
4- خبر لدود در منابع عامه مبنی بر خوراندن اجباری دارو به رسول اکرم توسط آن فتنهگران، احتمال دسیسه بر قتل را جدا تقویت میکند، خصوصاً که در عامل این کار اختلاف است. (بخاري، ج7، ص17؛ ج8، ص40؛ مسلم، ج7، ص24، 194؛ تاريخ طبري ج2، ص438؛ قس: سنن ترمذي، ج4، ص155)، و از طرفی عایشه در علت امتناع حضرت ص ازخوردن دوا میگوید: قلنا کراهیة المريض للدواء. آیا نعوذ بالله رسول خدا برای دارو خوردن بهانه میگرفتهاند؟ یا منتقد دارو بودند؟ آیا به تجویز دیگران مشکوک بودهاند، یا دسیسه ایشان؟ شاید دلالت خبر بر مشکوک بودن پیامبر به این دارو قوی باشد. به ویژه که در آن آمده که دستور داند همه حاضران از دارو بخورند.
جنایات خاندان سقیفه در حمله به بیت وحی، جنگ جمل و…استبعادی باقی نمیگذارد. ولی این استناد چالشهایی دارد و در برخی از گزارشها آمده همه از دارو خوردند. (نمونه: مسند أحمد، ج41، ص364) البته این فراز میتواند صحیح و یا جعلی در دفاع از ظالمان باشد. اثبات تاریخی مسأله مهم قتل با روایتی متشابه مشکل است.
پس سندی قوی در این زمینه وجود ندارد؛ مگر اینکه بعدها قرینه قطعی بر صحتش بیابیم. ترجیح خبر عبد الصمد به اتکای مخالفت با عامه نیز زمانی ممکن است که اصل صدور خبر ثابت باشد. نک: t.me/gholow2/378.
احتمال علامه مجلسی در تأثیر هر دو سم نیز شاهدی ندارد. (بحار الأنوار، ج22، ص516)
در خور توجه که در منابع خطابیه و غالیان اتهامهای بسیاری را بر ظلمهای واقعی دو غاصب و دخترانشان افزودهاند. با انقطاع سند عیاشی، آیا ممکن نیست تندروان خبر خوراندن دارو در منابع عامه را دستمایه نسبت مسموم کردن قرار داده باشند؟ یا حتی اتفاقاً خبرشان با خبر دارو سازگار شده باشد؟
اطلاعات ما هنوز کافی نیست.
@gholow
🔻پاسخ به تکذیب خبر عبد الصمد بن بشر
... در برابر بعضی از بیاعتباری و مشکوک بودن خبر عبد الصمد در سم نوشاندن به رسول الله ص فراتر رفته، آن را رد کرده و گفتهاند: «ادعای این روایت آنقدر مهم و بزرگ است که اگر صحت میداشت، باید روایات معتبری از ائمه ع دراینباره به دست ما میرسید.»
این نقد تمام نیست. زیرا فرض خبر عیاشی این است که آن دو این عمل را به نحوی انجام داده که دیگران نفهمند. بنابراین اگر خبر صحیح باشد، اهل بیت ع نمیتوانستند آن را به نحو عمومی آشکار سازند. چه در آن صورت با نبود شاهد، دشمنان معصومین ع را متهم به دروغ میکردند، و البته این عمل در برابر صاحبان قدرت خلاف تقیه میبود. پس منعی ندارد، که تنها این را به بعضی از اصحاب خاص گفته باشند. هرچند اکنون دلیل کافی بر اثبات وقوع این مطلب نداریم و ضعف و نادربودن خبر باقیمانده تأمل بر انگیز است.
نیز چنین اشکال کردند که اگر آن دو قاتل بودند، امیرالمؤمنین که قطعاً به این مسأله آگاه تر بودند، چرا دست کم بعد از جنگ جمل که شرایط مجازات (هم از جهت قدرت حضرت، و هم قبول اجتماعی) فراهم بود نه تنها آن دو را مجازات نکردند؟ بلکه فرمودند: «لَهَا بَعْدُ حُرْمَتُهَا الْأُولَى» (نهج البلاغه، خ156)
که این اشکال نیز تمام نیست. زیرا حضرت در برابر جنگ جمل نیز او را مجازات نکردند، و به جهت مصالح، متعرض مواردی چون برگزداندن فدک نیز نشدند. و بر فرض صحت گزارش علم الهی حضرت به جنایت آن دو زن، مگر صرف علم امام برای اجرای حدود در ظاهر کافی بود؟
🔻 در آخر گفتنی است برخی از عالمان عامه به استناد برخی از آیات از حمله تعبیر «یعصمک» در آیه تبلیغ (المائدة: 67) و آیه إِنَّكَ مَيِّتٌ وَ إِنَّهُمْ مَيِّتُونَ (الزمر: 30) از اساس شهادت حضرت رسول ص را رد کردهاند (زمخشری، الکشاف، ج۱، ص۴۲۳؛ فخر، مفاتیح الغیب، ج۹، ص۳۷۷). اما ضعف این استناد آَشکار است. زیرا یعصمک از جهت حدود مجمل است. استناد به آیه انک میت نیز برای نفی قتل، مستلزم نفی قتل مردم (إنهم میتون) نیز هست، که ضرورتاً باطل است. این تعبیر مانند «كل نفس ذائقة الموت» است.
🔸 خلاصه بحث:
1- در اصل شهادت حضرت رسول الله ص اشکال چندانی نیست و مورد قبول بیشتر علما قرار گرفته، و گویا منتقدان در اقلیت هستند، و ادله آنان ضعیفتر است.
2- در مورد علت شهادت اسناد اخبار مسمومیت حضرت به وسیله یهودیه قویتر از اخبار دسیسه سران سقیفه است. و سند دسته دوم در منابع ذکر نشده است. ولی از نظر متنی بر اخبار سم یهودیه اشکالات بیشتری گرفته اند، که برای نقدهای متنی بر هر دو دسته جواب هایی ارائه شده است. هرچند در مجموع و با عنایت به اضطراب برخی از این اخبار و نیز با عنایت به خبر لدود تردیدها باقی است.
3- وجوهی که در ترجیح دسیسه سران سقیفه ارائه شده قطعی و کافی نیست.
4- فعلاً دلیلی قطعی بر انکار اصل اخبار هیچ یک از دو دسته در علت مسمومیت حضرت ص ارائه نشده است. چنانکه رد یا تأیید هر یک از دو دسته نیز نیازمند پژوهشهای مفصلتری است.
@gholow