eitaa logo
گفتارگاه
650 دنبال‌کننده
74 عکس
7 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
صاحب بینشی عظیم و عقل سیاسی بود. آنجا که مشکل بزرگ روحانیان، صاحبان بود، و مؤمنان مشغول دعوای کافی - شریعتی بودند، امام با هوشمندی کامل به این حاشیه‌سازی‌ها وارد نشدند، و آنجایی که افراد و گروه‌ها را مشکل اصلی می‌دانستند او در آن سخنرانی تاریخی خود در آبان ۱۳۴۳ فرمودند: « از انگلیس بدتر، از آمریکا بدتر، از هر دو آنها بدتر، همه از هم بدتر و پلیدتر. اما امروز سروکار ما با این خبیث‌هاست: با آمریکاست. رئیس‌جمهور آمریکا بداند که منفورترین افراد دنیاست پیش ملت ما. آقا! تمام گرفتاری‌های ما از این آمریکاست، تمام گرفتاری ما از است؛ اسرائیل هم از آمریکاست.» 🖌۱۴ آبان۱۴۰۳ 🔹@GoftarGah
توسعه‌ای با معنا،کلید موفقیت در سایه‌ی عدالت و همدلی از ترامپ تا توسعه پایدار: بازگشت به اصول انسانی و اجتماعی 🔸گفتارگاه: توسعه‌ی عاری از ، توسعه‌ای است که در آن هیچ نشانی از ارزش‌های انسانی و اخلاقی وجود ندارد. با نگاهی به سرنوشت جوامع مختلف، به وضوح می‌بینیم که وقتی آرمان‌ها و اصول اخلاقی کنار گذاشته می‌شوند، چه نتایج ویرانگری به بار می‌آورند. توسعه‌ای که تنها بر اساس مادیات و سودجویی پیش می‌رود، به زودی به بن‌بست می‌رسد و این نوع توسعه، همانطور که در کشورهای مختلف مشاهده می‌شود، به ظهور افرادی می‌انجامد که نه تنها به فکر مردم نیستند، بلکه تنها به منافع شخصی و قدرت‌طلبی خود می‌اندیشند. به عنوان مثال، ظهور در صحنه‌ی سیاسی ، نماد بارز این نوع توسعه است. به عنوان یک نماد از توسعه‌ی تهی، نشان می‌دهد که چگونه می‌توان با بی‌توجهی به اصول انسانی و اجتماعی، جامعه‌ای را به سمت زوال سوق داد. اگر به آرمان‌های بزرگ انسانی و اسلامی که در زندگی و نهفته است، توجه شود، می‌توانیم توسعه‌ای پایدار و عادلانه بسازیم. توسعه‌ای که در آن، عدالت، محبت و همدلی در اولویت قرار دارد و نه تنها به فکر رشد اقتصادی، بلکه به فکر رشد انسانی و اجتماعی نیز هست. این نوع توسعه، به جای تکیه بر قدرت و ثروت، بر پایه‌ی اعتماد و همکاری میان افراد جامعه بنا می‌شود. ✍🏻 ۲۹ آبان۱۴۰۳ 🔹@GoftarGah
درگیری‌های داخلی؛ آفتی بر امنیت ملی در برابر تهدیدات خارجی 🔸گفتارگاه: به مثابه‌ی یک پازل پیچیده و پر از تکه‌های گمشده است. از یک سو، تروریست‌ها به عنوان زخم‌های عمیق این منطقه در و و دیگر نقاط، در حال تلاش برای ایجاد هرج و مرج و بی‌ثباتی هستند. از سوی دیگر، در پی تغییر معادلات قدرت و شکل‌دهی به آینده‌ی خاورمیانه به نفع خود است. این در حالی است که در حال خنجر زدن به دنیای اسلام و تضعیف است. نیز با نقشه‌های خود در پی شکست این محور و تحمیل اراده‌اش بر است. در این میان، اروپا در تلاش است تا با بستن دست و پای جمهوری اسلامی، آن را در موضع ضعف قرار دهد. اما در این میان، در داخل ، وضعیتی کاملاً متفاوت به چشم می‌خورد. عده‌ای از افراد که به نظر می‌رسد جنگ ندیده هستند، به جای و همبستگی در برابر تهدیدات خارجی، در حال نزاع و درگیری‌های داخلی هستند. این افراد به جای تمرکز بر چالش‌های جدی که کشور با آن مواجه است، به حمله می‌کنند، را می‌زنند و را مورد انتقاد قرار می‌دهند. این وضعیت نشان‌دهنده‌ی یک بحران عمیق در درک امنیت و ثبات در کشور است. باید به این نکته توجه کرد که در شرایطی که دشمنان بیرونی در حال برنامه‌ریزی برای تضعیف ما هستند، درگیری‌های داخلی و عدم همبستگی، تنها به نفع آن‌ها خواهد بود. ✍🏻 ۱۵ آذر ۱۴۰۳ 🔹@GoftarGah
گفتارگاه
جایزۀ آمریکا برای دستگیری مادورو 🔹آمریکا برای دستگیری رئیس‌جمهور ونزوئلا جایزه‌ای به ارزش ۲۵ میلیون
آمریکا؛ دوگانه در سیاست، بدعهد در صداقت! 🔘قسمت اول 🔸گفتارگاه: همزمان با تحلیف مادورو در ، آمریکا دوباره یکی از ترفندهای کهنه‌اش را به نمایش گذاشته: جایزه ۲۵ میلیون دلاری برای دستگیری او. برای ما که سال‌هاست بازی‌های سیاست بین‌المللی را تماشا می‌کنیم، چنین نمایشی عجیب نیست. همیشه همان آمریکا بوده؛ با دستی در جیب ملت‌ها و نگاهی به منابع زیرزمینی‌شان. لغو جایزه برای جولانی و تعیین ۲۵ میلیون دلار برای دستگیری ، تنها بخشی از همان داستان قدیمی است که بارها از سیاست‌گذاران آمریکایی دیده‌ایم؛ قصه‌ای که می‌گوید: یا در زمین ما بازی کن یا با تو کاری می‌کنیم که دیگر نتوانی بازی کنی. این رویکرد، نه تازه است و نه خلاقانه، اما همچنان یکی از ستون‌های اصلی سیاست خارجی ایالات متحده به شمار می‌آید. ماجرا ساده است، امروز مادورو و فردا هرکس دیگری که نخواهد به قواعد واشنگتن گردن نهد، در فهرست «جوایز میلیونی» آمریکا قرار خواهد گرفت. آمریکا، از برج عاج توهمی خود، دنیا را به دو گروه تقسیم می‌کند: موافقان و مخالفان. موافق باشی، قهرمان می‌شوی؛ مخالف باشی، دستگیری‌ات تا ۲۵ میلیون دلار ارزش پیدا می‌کند. این، بیش از آنکه سیاست باشد، نسخه‌ای مدرن از قلدری است. همان لاتِ سر محله که حالا کت‌وشلوار شیک پوشیده، اما در جیبش هنوز همان مشت گره‌کرده و چاقو را دارد. ، که روزی برای واشنگتن یک تروریست خطرناک بود، حالا مهره‌ای مفید شده است. چرا؟ چون جغرافیای منافع تغییر کرده و جولانی امروز می‌تواند به کار آمریکا بیاید. اما ، رئیس‌جمهوری که با رأی بخشی از مردم ونزوئلا به قدرت رسیده، به خاطر ایستادن مقابل خواسته‌های آمریکا، دشمن شماره یک واشنگتن شده و حالا ۲۵ میلیون دلار برای سرش تعیین کرده‌اند. مسئله، همان‌طور که همیشه بوده، ساده است: منابع. ونزوئلا بزرگ‌ترین ذخایر جهان را دارد و آمریکا می‌خواهد رئیس‌جمهورش را تحت کنترل داشته باشد. اگر این کنترل را بپذیرد، قهرمان می‌شود و اگر نه، داستان مادورو را شاهد خواهیم بود. شاید لازم باشد یادمان بیاوریم که همین مادورو، درست یا غلط، محصول انتخابات کشورش است.آمریکا اما، با همان قاعده همیشگی‌اش، یک دیکتاتور خلق کرد؛ نه در کاراکاس، بلکه در روایت رسانه‌ای واشنگتن. عجیب نیست که نظام سلطه، با ژست حقوق بشری، سرکوبگرترین‌ها را تطهیر می‌کند و مقاوم‌ترین‌ها را شیطان‌سازی. عجیب نیست که مادورو در ونزوئلا به جرم ایستادگی مقابل سلطه، مورد غضب قرار می‌گیرد. برای آمریکا مهم نیست که مردم ونزوئلا چه می‌خواهند. برایشان مهم این است که رئیس‌جمهور کشوری که بزرگ‌ترین ذخایر نفت جهان را دارد، با آنها باشد، نه علیه آنها. اگر بود، قهرمان دموکراسی است، اگر نبود، جایزه می‌گذاریم برای سرش. لغو جایزه برای جولانی و اعلام جایزه برای مادورو، چیزی بیش از یک تاکتیک نیست؛ شعبده‌ای سیاسی که در آن، اصل همه‌چیز بر محور منافع آمریکا می‌چرخد. جولانی که دشمن قسم‌خورده بود، شریک نیم‌بند شده و مادورو که رئیس‌جمهوری منتخب است، در فهرست سیاه قرار گرفته. معیار؟ فقط منافع آمریکا. هرکس که این منافع را تأمین کند، عفو می‌شود، حتی اگر باشد، و هرکس که سر خم نکند، هدف می‌شود، حتی اگر برآمده از رأی مردم باشد. این منطق، همان منطق زور است. منطق جهانی که در آن احترام به اراده ملت‌ها جایی ندارد و همه‌چیز بر اساس سود و زیان قدرت‌های بزرگ سنجیده می‌شود. داستان ونزوئلا امروز است؛ اما آیا فردا، کشوری دیگر؟ آیا روزی نوبت ما؟ این همان حکایت همیشگی است: هرکس با ما نیست، علیه ماست. این، واقعیت دنیاست؛ دنیای که در آن، جایزه‌های ۲۵ میلیون دلاری فقط چراغی است برای پنهان کردن تاریکی سیاست‌های ناعادلانه. ✍🏻 ۲۸ دی ۱۴۰۳ 🔹@GoftarGah
گفتارگاه
آمریکا؛ دوگانه در سیاست، بدعهد در صداقت! 🔘قسمت اول 🔸گفتارگاه: همزمان با تحلیف مادورو در #ونزوئلا، آم
آمریکا؛ دوگانه در سیاست، بدعهد در صداقت! 🔘قسمت دوم 🔸گفتارگاه: ، آن قدرت هزارچهره‌ای است که یک روز در قامت حامی ظاهر می‌شود و روز دیگر، نقاب از چهره برمی‌دارد و آتش‌افروز جنگ‌ها و بحران‌ها می‌شود. قصه ، همان رهبر گروهکی که تا دیروز برای دستگیری‌اش جایزه تعیین می‌کردند و امروز از او به‌عنوان «شریک منطقه‌ای» یاد می‌کنند، تازه‌ترین پرده این نمایش دوگانه است. در هم، همین رویکرد تکرار شده است؛ وزارت خزانه‌داری آمریکا برای سر ، رئیس‌جمهور قانونی ونزوئلا، جایزه می‌گذارد، آن‌هم درحالی‌که به‌تازگی از چهره دیگر این سیاست آشنا رونمایی کرده است. آمریکا که جولانی را از فهرست سیاه خارج می‌کند، همان آمریکایی است که تحریم‌های دارویی را بر تحمیل کرد. همان که کودتای ۲۸ مرداد را سازماندهی کرد. همان که امروز علم را بلند کرده اما دستش همچنان به خون میلیون‌ها انسان آلوده است. این تناقض‌ها، زنگ هشداری است برای هرکس که تصور می‌کند می‌تواند در این بازی دوگانه، برنده شود. درسی که ما در ایران، از تا ماجرای ، بارها و بارها با پوست و استخوان تجربه کرده‌ایم. برای مادورو، این نمایش تازه نیست، برای ما هم. اما پرسشی همچنان پابرجاست: آیا می‌توان با چنین قدرتی کرد؟ آیا باید در زمینی بازی کرد که قواعدش را یک‌جانبه و به سود خود تعریف می‌کند؟ یا شاید وقت آن رسیده که راهی دیگر جست؟ حالا دولت از آمادگی برای ازسرگیری مذاکرات سخن گفته است؛ مذاکراتی که تاریخچه آن، از برجام گرفته تا تعلیق فعالیت‌های هسته‌ای، چیزی جز طرف مقابل در بر نداشته است. حتی وقتی غربی‌ها خودشان برجام را «موفق‌ترین توافق چندجانبه» توصیف کردند، آمریکا به‌راحتی آن را پاره کرد. وعده‌هایی که در قبال تعلیق فعالیت‌های هسته‌ای داده شد نیز، هیچ‌گاه از کاغذ به واقعیت نرسید. سیاست آمریکا با ایران همیشه همین بوده؛ از حمایت از دیکتاتوری در گذشته تا تحریم‌های بی‌سابقه سال‌های اخیر. واشنگتن ثابت کرده که فارغ از اینکه چه کسی در رأس قدرت است، اگر منافعش به خطر بیفتد، از هیچ ابزاری برای فشار فروگذار نمی‌کند. این واقعیت به ما یادآوری می‌کند که تکیه بر بیرون، هرگز تمام راه‌حل مشکلات نیست. مذاکره، اگرچه گاهی ناگزیر است، اما تنها در شرایطی معنا دارد که طرف مقابل اهل منطق و پذیرای گفت‌وگوی برابر باشد. دولت پزشکیان و تیم سیاست خارجی او باید به این مسئله توجه داشته باشند. اما با این وجود... ✍🏻 ۲۹ دی ۱۴۰۳ 🔹@GoftarGah
گفتارگاه
آمریکا؛ دوگانه در سیاست، بدعهد در صداقت! 🔘قسمت هفتم/ سریال تجربه‌ها (۴) ضرورت اقدام متقابل 🔸گفتارگاه
آمریکا؛ دوگانه در سیاست، بدعهد در صداقت! 🔘قسمت هشتم/ سریال تجربه‌ها (۵) کلیدِ وعده‌ها، قفلِ اعتماد را باز نکرد 🔸گفتارگاه: دولت در همان روزهای نخست، با ژست کلید در دست و لبخندی که به هوادارانش وعده «صبح بدون تحریم» می‌داد، تصویری از یک قهرمان نجات‌بخش ساخت. او، با تکیه بر شعارهای امیدبخش، گویی آمده بود تا تمام قفل‌های بسته را یک‌باره باز کند. اما سیاست، میدان وعده‌های دم‌دستی نیست. میدان واقعیت است؛ جایی که حتی بزرگ‌ترین کلیدها هم نمی‌توانند یک‌شبه همه درهای بسته را باز کنند. روحانی و تیمش، تمام امید مردم را به «توافق هسته‌ای» گره زدند. گویا فقط همین یک نسخه برای شفای اقتصاد بیمار ایران کافی بود. اما چیزی که فراموش شد، این بود که مردم، با تمام صبوری‌شان، اهل حساب و کتاب‌اند. وقتی وعده‌های بزرگ داده می‌شود، توقعات هم بزرگ‌تر می‌شود. همین شد که مردم، انتظار داشتند پس از امضای توافق، تحریم‌ها یک‌شبه کنار برود، دلار ارزان شود، سفره‌ها رنگین‌تر شود و سرمایه‌گذاری خارجی سرازیر شود و اشتغال به‌سرعت افزایش یابد.اما واقعیت، چیزی دیگر بود. بدعهدی طرف‌های غربی، بازی‌های سیاسی و البته همان خوش‌بینی مفرط دولت، دست به دست هم داد تا این انتظارها، به جای تحقق، به تلخی بدل شود. تأخیر در رفع تحریم‌ها و گشایش اقتصادی، به سرعت نارضایتی عمومی را شعله‌ور کرد. مردمی که به قول‌ها دل بسته بودند، حالا دیگر اعتمادشان رنگ باخته بود. اینجاست که می‌فهمیم، مدیریت انتظارات مردم، چیزی نیست که بتوان با شعارهای زیبا یا لبخندهای دیپلماتیک از کنار آن گذشت. روحانی، به‌جای اینکه واقعیت‌های سخت مسیر را برای مردم توضیح دهد، فقط از آینده‌ای روشن سخن گفت؛ آینده‌ای که بدون ترسیم مسیر واقعی، به رؤیایی دست‌نیافتنی شبیه بود. سیاست، میدان جنگ وعده و عمل است. مردمی که در سخت‌ترین روزها پای دولت و کشور ایستاده‌اند، اگر بدانند مشکلات چگونه و چه زمانی حل می‌شود، صبرشان بیشتر از چیزی است که هر سیاست‌مداری تصور کند. اما وقتی صداقت در میان نباشد، همین مردم، بزرگ‌ترین مخالفان خواهند شد. درس بزرگ این تجربه، برای دولت بعدی، به‌ویژه دولت ، همین است: مردم، شعورشان بیشتر از چیزی است که در پشت میزهای دولتی تصور می‌شود. آن‌ها وعده نمی‌خواهند؛ بلکه عمل می‌خواهند. اگر گشایش اقتصادی قرار است زمان‌بر باشد، باید شفاف و صادقانه به آن‌ها گفت. اگر موانعی در مسیر است، باید توضیح داد که چگونه می‌خواهند بر آن‌ها غلبه کنند. مردم، حتی اگر خسته باشند، اما با دولت صادق همراه خواهند بود. اما آیا تیم پزشکیان، می‌تواند از این آزمون سخت عبور کند؟ آیا می‌تواند از تجربه تلخ دولت روحانی درس بگیرد و میان وعده‌ها و عمل، پلی از صداقت بسازد؟ پاسخ به این پرسش‌ها، به تصمیماتی بستگی دارد که همین حالا، در پشت درهای بسته گرفته می‌شود. این مردم، به‌خوبی تفاوت میان وعده‌های پوچ و اقدامات واقعی را می‌فهمند. اگر دولت روحانی با کلید و لبخند آمد و نارضایتی برجای گذاشت، تیم پزشکیان باید با صداقت و شفافیت بیاید؛ نه با وعده‌های بزرگ، بلکه با گام‌های کوچک اما استوار. حقیقت این است که مدیریت انتظارات مردم، مثل راه رفتن روی طناب باریکی است که از یک سو، صداقت می‌طلبد و از سوی دیگر، برنامه‌ریزی دقیق. دولت پزشکیان، اگر می‌خواهد به سرنوشت روحانی دچار نشود، باید به جای قهرمان‌بازی، شریک مردم در مشکلاتشان باشد. این مردم، اگر ببینند دولت کنارشان است، صبرشان بی‌انتها خواهد بود. اما اگر وعده‌ها را ببینند و عمل را نیابند، هیچ کلیدی نخواهد توانست درِ اعتماد از دست‌رفته را دوباره باز کند. ✍🏻 ۹ بهمن ۱۴۰۳ 🔹@GoftarGah
گفتارگاه
آمریکا؛ دوگانه در سیاست، بدعهد در صداقت! 🔘قسمت نهم مذاکره با چشمان باز؛ نه فریب لبخندها، نه ترس از گ
آمریکا؛ دوگانه در سیاست، بدعهد در صداقت! 🔘قسمت دهم مذاکره؛ بازی تفسیرها 🔸گفتارگاه: در سیاست ایران، به واژه‌ای تبدیل شده که هرکس، بسته به موقعیت خود، تفسیری از آن ارائه می‌دهد. در این میان، دولت هنوز سیاستی شفاف و قطعی در این‌باره اعلام نکرده، اما این مانع از آن نشده که دو سوی ماجرا، هر یک روایت خود را از آن بسازند. حامیان دولت، با شور و حرارت، از پالس‌های دولت برای مذاکره سخن می‌گویند و آن را به مذاکره مستقیم با آمریکا تعبیر می‌کنند. رسانه‌هایشان پر است از تحلیل‌هایی که به مخاطب القا می‌کند که اگر این مذاکرات آغاز شود، همه مشکلات، از تحریم گرفته تا اختلافات منطقه‌ای، به سرعت حل خواهد شد. این نگاه، نه فقط ساده‌انگارانه است، بلکه نشان می‌دهد که حافظه تاریخی کوتاه‌مدت برخی، تجربه‌های گذشته را به‌کلی نادیده گرفته است. در آن سوی ماجرا، منتقدان دولت، همان‌طور که انتظار می‌رفت، از همان روز نخست، هر اشاره‌ای به مذاکره را دستاویزی برای حمله قرار دادند. برای آن‌ها، هر گفت‌وگویی، معنایی جز مذاکره مستقیم با آمریکا و ندارد و آن را عبور از خطوط قرمز و تسلیم در برابر ترامپ تفسیر می‌کنند. این برداشت نیز همان‌قدر نادرست است که تصور حامیان دولت از معجزه‌آسا بودن مذاکره. اما واقعیت چیست؟ اگر به مواضع رسمی دولت توجه کنیم، نه تعبیر حامیان دولت از مذاکره صحیح است، و نه نگرانی‌های منتقدان، مبنای محکمی دارد. مسئله نه بر سر مذاکره مستقیم با آمریکا است، نه بر سر کنار گذاشتن گفت‌وگو. سوال اصلی این است که مذاکره، اگر قرار است انجام شود، در چه چهارچوبی خواهد بود و چه هدفی را دنبال خواهد کرد. آنچه معقول به نظر می‌رسد، بازگشت به همان مسیر ۵+۱ است که نیز به‌عنوان یکی از طرف‌ها در آن حضور داشت. مسیری که، هرچند با خروج ترامپ از آسیب دید، همچنان می‌تواند به‌عنوان یک چهارچوب معتبر برای گفت‌وگو مطرح باشد. نشانه‌ها حاکی از آن است که دولت پزشکیان نیز چنین رویکردی را در پیش خواهد گرفت. اما یک نکته اساسی وجود دارد: این ایران نیست که باید راه را برای بازگشت آمریکا هموار کند. ایالات متحده، که خود از این توافق خارج شد، اگر قصد بازگشت دارد، باید نخستین گام را بردارد و با اقدامی ملموس، نشان دهد که در پی احیای این چارچوب است. آنچه امروز از دو سوی این جدال رسانه‌ای مشاهده می‌شود، بیشتر به یک جنگ تفاسیر شبیه است تا یک بحث منطقی درباره آینده سیاست خارجی. اما مذاکره، فراتر از هیاهوی رسانه‌ای، نیازمند واقع‌بینی، محاسبه دقیق و دوری از هیجانات زودگذر است. ✍🏻 ۱۴ بهمن ۱۴۰۳ 🔹@GoftarGah
گفتارگاه
آمریکا؛ دوگانه در سیاست، بدعهد در صداقت! 🔘قسمت دهم مذاکره؛ بازی تفسیرها 🔸گفتارگاه: در سیاست ایران، #
برشی از متن: آنچه معقول به نظر می‌رسد، بازگشت به همان مسیر ۵+۱ است که نیز به‌عنوان یکی از طرف‌ها در آن حضور داشت.