eitaa logo
گفتارگاه
650 دنبال‌کننده
74 عکس
7 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
گفتارگاه
آمریکا؛ دوگانه در سیاست، بدعهد در صداقت! 🔘قسمت دوم 🔸گفتارگاه: #آمریکا، آن قدرت هزارچهره‌ای است که یک
آمریکا؛ دوگانه در سیاست، بدعهد در صداقت! ...اما با این وجود 🔘قسمت سوم 🔸 گفتارگاه: نمی‌توان بر خرده گرفت که چرا از مذاکره سخن می‌گوید. در سیاست خارجی ایران نه پدیده‌ای تازه است و نه مغایر با قواعد. طی چهار دهه گذشته، همه دولت‌ها، از نخستین روزهای انقلاب تا امروز، میز مذاکره را به‌عنوان یکی از ابزارهای پیشبرد منافع ملی در دستور کار داشته‌اند. نتایج این ، البته گاه کمی شیرین و گاه خیلی تلخ بوده است، اما واقعیت این است که حتی سرسخت‌ترین دولت‌ها نیز مذاکره را از سیاست خارجی خود حذف نکرده‌اند.این واقعیت چنان روشن است که حتی دولت نیز، با وجود تاکید بر گسترش روابط منطقه‌ای و اقتصادی با همسایگان و عضویت در سازمان‌هایی چون و ، مذاکره را به‌عنوان راهی برای کاهش و تخفیف فشارهای خارجی مدنظر داشت. برای نمونه، به‌صراحت گفت که دولت رئیسی به توافق نزدیک شده بود، اما مخالفت‌هایی از سوی برخی نمایندگان مجلس، از جمله ، این مسیر را مسدود کرد. حال، آیا می‌توان بر پزشکیان خرده گرفت که چرا از ابزاری استفاده می‌کند که دیگران نیز به‌کار گرفته‌اند؟ به‌ویژه آنکه او تا الان، برخلاف ، تمام تخم‌مرغ‌هایش را در سبد مذاکرات نگذاشته است. پزشکیان تجربه تلخ دولت روحانی را به‌خوبی درک کرده است؛ اینکه اگر همه امیدها به مذاکره گره بخورد و در نهایت، نتیجه‌ای حاصل نشود، چه فشاری بر و افکار عمومی وارد خواهد شد. پزشکیان، در مدت کوتاهی که مسئولیت به دست گرفته، مسیری را پیش برده که توازن در را به نمایش می‌گذارد. تاکید بر تقویت روابط با همسایگان، گسترش همکاری‌های اقتصادی منطقه‌ای و امضای توافق‌های استراتژیک، مانند قرارداد جامع با روسیه، پیام روشنی به طرف مقابل مخابره می‌کند: ایران به غرب وابسته نیست و مذاکره را نه از سر استیصال، که به‌عنوان یکی از ابزارهای سیاست خارجی خود می‌بیند. وقتی پزشکیان صبح از مذاکره سخن می‌گوید و عصر همان روز توافقی راهبردی با روسیه امضا می‌کند، این پیام را می‌دهد که ایران آماده مذاکره است، اما هرگز منتظر نمی‌ماند. منتقدانی که امروز شعارهای ضد مذاکره سر می‌دهند، باید بدانند مردم پزشکیان را با وعده کاهش اثرات تحریم‌ها، بهبود روابط خارجی و گشایش اقتصادی انتخاب کرده‌اند. اگر این وعده‌ها قرار است محقق شود، مذاکره جزئی از این مسیر خواهد بود. اما به‌جای آنکه اصل مذاکره زیر سوال برود، باید درباره نحوه انجام آن بحث کرد. باید بررسی کرد که مذاکره چگونه می‌تواند در خدمت منافع ملی باشد، بدون آنکه اصول اساسی کشور مخدوش شود. مساله این نیست که مذاکره را رد کنیم یا بپذیریم؛ بلکه باید توازنی میان عزت ملی و تعامل سازنده با طرف‌های مذاکره برقرار شود. ، مانند هر کشور دیگری، به ابزارهای متنوعی نیاز دارد و مذاکره، یکی از این ابزارهاست؛ البته به‌شرطی که درست، سنجیده و با حفظ منافع ملی به‌کار گرفته شود. این همان نکته‌ای است که هم دولت و هم منتقدان باید با دقت بیشتر به آن بیندیشند. 🔴 البته پزشکیان، اگر بخواهد در مسیر مذاکره گامی استوار بردارد، نمی‌تواند را نادیده بگیرد. از وعده‌های نیم‌بند اروپایی‌ها تا بی‌اعتنایی آشکار آمریکا که کار را به پاره کردن متن توافقات کشاند، هر کدام قطعه‌ای از پازلی است که امروز پیش روی سیاست‌گذاران قرار دارد. این خاطرات تلخ و درس‌آموز، نه زخم‌هایی فراموش‌شده، که سرمایه‌ای گرانبهاست؛ سرمایه‌ای که می‌تواند چراغ راه باشد، اگر باورش کنند و اگر به کارش گیرند. ✍🏻 ۳۰ دی ۱۴۰۳ 🔹@GoftarGah
گفتارگاه
آمریکا؛ دوگانه در سیاست، بدعهد در صداقت! ...اما با این وجود 🔘قسمت سوم 🔸 گفتارگاه: نمی‌توان بر #پزشکی
آمریکا؛ دوگانه در سیاست، بدعهد در صداقت! 🔘قسمت چهارم/ سریال تجربه‌ها (۱) مذاکره، نه همه‌چیز است و نه هیچ‌چیز 🔸گفتارگاه: یکی از مهم‌ترین نقدهایی که می‌توان به دولت وارد کرد، نوع نگاه او به مذاکرات هسته‌ای و جایگاهی بود که این مذاکرات در ساختار سیاست‌گذاری کشور پیدا کرد. به‌طور خلاصه، تیم روحانی همه‌چیز را به نتیجه‌ی مذاکرات گره زد. این گره‌زدن نه تنها اقتصاد کشور را به‌شدت آسیب‌پذیر کرد، بلکه باعث شد سایر ابزارهای مدیریتی و ظرفیت‌های داخلی عملاً به حاشیه رانده شوند. در همان سال‌های اول، مشخص بود که دولت بیش از اندازه بر نتایج مذاکرات حساب باز کرده است. وقتی این همه امیدواری و انرژی صرف یک مسیر شود، طبیعی است که شکست یا حتی تعویق در آن مسیر، اثرات منفی گسترده‌ای خواهد داشت. کافی بود یک خبر بد یا حتی شایعه‌ای از بی‌نتیجه بودن منتشر شود تا بازارهای مالی، به‌ویژه ارز و طلا، به‌هم بریزد. این شرایط باعث شد اقتصاد ایران به یک بیمار تنفسی تبدیل شود که با هر فشار کوچک دچار تنگی‌نفس می‌شد. این مسئله دو پیامد مهم داشت. اول، اقتصاد ملی به یک اقتصاد کاملاً وابسته به تحولات خارجی بدل شد. در حالی که منطق سیاست‌گذاری درست حکم می‌کند که اقتصاد داخلی تا جای ممکن از فشارهای بیرونی مصون بماند، دولت روحانی عملاً با دست خود چنین حاشیه‌ی امنی را از بین برد. پیامد دوم، فراموشی سایر ابزارها و ظرفیت‌های مدیریتی بود. دولت آن‌قدر به و رفع تحریم‌ها دل بسته بود که برنامه‌ریزی برای اصلاحات اقتصادی داخلی، تقویت تولید ملی، و توسعه زیرساخت‌ها به محاق رفت. این نگاه تک‌بعدی، ناشی از چه بود؟ شاید بتوان آن را به دو عامل نسبت داد: اول، خوش‌بینی مفرط به توانایی دیپلماسی برای حل همه‌ی مشکلات و دوم، تلاش دولت برای ایجاد یک راه‌حل سریع و همه‌جانبه برای خروج از بحران. اما هر دو این فرض‌ها، از اساس مشکل داشتند. دیپلماسی، حتی در بهترین حالت، نمی‌تواند جایگزین سیاست‌گذاری داخلی شود. حتی اگر مذاکرات به بهترین نتیجه برسد، بدون اصلاح ساختارهای اقتصادی و اجتماعی، تحریم‌زدایی به‌تنهایی نمی‌تواند معجزه کند. این ، درسی جدی برای تیم است. او اگر بخواهد در آینده به مسیر مذاکرات وارد شود، باید دو نکته را به‌خوبی درک کند. اول، مذاکرات، بخشی از سیاست خارجی است، نه همه‌ی آن. همان‌طور که اقتصاد و سیاست داخلی نمی‌توانند تنها به دیپلماسی خارجی وابسته باشند، دیپلماسی نیز نمی‌تواند محور تمام سیاست‌ها باشد. دوم، کشور نیازمند توازن است. برنامه‌ریزی اقتصادی و مدیریت داخلی باید به‌گونه‌ای باشد که حتی در صورت شکست مذاکرات یا تأخیر در نتایج آن، کمترین آسیب به معیشت مردم وارد شود. اما مسئله‌ی مهم‌تر، مدیریت انتظارات مردم است. دولت روحانی با وعده‌های فراگیر درباره‌ی رفع همه‌ی مشکلات از طریق توافق هسته‌ای، انتظاراتی غیرواقعی ایجاد کرد. وقتی این انتظارات برآورده نشد، موجی از ناامیدی و نارضایتی عمومی شکل گرفت که پایه‌های اعتماد به دولت را سست کرد. پزشکیان باید بداند که امیدواری افراطی، همان‌قدر خطرناک است که بدبینی کامل. مردم باید بدانند که مذاکرات تنها یکی از ابزارهای دولت است، نه همه‌ی آن. تجربه‌ی روحانی نشان داد که گره زدن همه‌ی سیاست‌ها به یک مسیر واحد، خطرناک‌ترین اشتباه ممکن است. پزشکیان اگر بخواهد از این تجربه درس بگیرد، باید بداند که اقتصاد کشور باید مستقل از تحولات مذاکراتی، روی پای خود بایستد. مذاکرات، نه همه‌چیز است و نه هیچ‌چیز؛ بلکه تنها یکی از ابزارهایی است که در کنار مدیریت داخلی و اصلاحات ساختاری، می‌تواند به کشور کمک کند. ✍🏻 ۱ بهمن ۱۴۰۳ 🔹@GoftarGah
گفتارگاه
آمریکا؛ دوگانه در سیاست، بدعهد در صداقت! 🔘قسمت چهارم/ سریال تجربه‌ها (۱) مذاکره، نه همه‌چیز است و نه
آمریکا؛ دوگانه در سیاست، بدعهد در صداقت! 🔘قسمت پنجم/ سریال تجربه‌ها (۲) دست‌های فشرده، اعتمادهای گسسته 🔸گفتارگاه: سیاست، میدان اعتمادها و بدگمانی‌هاست. در این عرصه، هیچ دست فشرده‌ای، هیچ لبخند دیپلماتیکی، و هیچ توافق‌نامه‌ای نمی‌تواند جایگزین منافع واقعی یک ملت شود. دولت حسن روحانی، شاید با خوش‌بینی یا حتی ضرورت روزگار، به وعده‌های غرب اعتماد کرد. روحانی و تیمش بر این باور بودند که غرب، با تغییر سیاست‌ها و نگاهی تازه، می‌تواند شریک قابل اعتمادی برای ایران باشد. این باور، آن‌ها را به سوی امضای توافق‌نامه‌ای سوق داد که امید می‌رفت دریچه‌ای تازه برای اقتصاد و سیاست ایران باز کند. اما تاریخ سیاست، همیشه داستانی دیگر روایت می‌کند. کشورهای غربی، به‌ویژه آمریکا، منافع ملی خود را بالاتر از هر توافقی می‌دانند. و این‌گونه بود که آنچه از اعتماد تیم ایرانی حاصل شد، چیزی جز تأخیر، تحریم‌های جدید، و وعده‌هایی بود که هرگز به عمل نرسیدند. این تجربه تلخ، درسی است که نباید فراموش شود. حال اگر و تیمش قصد دارند مسیر را از سر بگیرند باید این تجربه را به‌دقت مرور کنند. دیپلماسی، عرصه‌ی بازی با کلمات نیست. اعتماد در این میدان، تنها زمانی معنا می‌یابد که به تضمین‌های عملی و قابل اجرا گره بخورد. امضاهای روی کاغذ، اگر به رفتار واقعی تبدیل نشوند، چیزی جز آرزوهای بر باد رفته باقی نخواهند گذاشت. دولت روحانی، با آن خوش‌بینی ذاتی، فراموش کرد که دیپلماسی غربی همیشه در چارچوب معنا پیدا می‌کند. برای غرب، هر توافقی ابزاری است برای کنترل طرف مقابل، نه مشارکتی برابر. این حقیقت تلخ، بارها در تاریخ تکرار شده است. از وعده‌های بی‌سرانجام آمریکا تا بدعهدی‌های اروپا، داستانی است که بارها شنیده‌ایم. اما نکته اینجاست که دیپلماسی شکست‌خورده، تنها به خود محدود نمی‌شود؛ بلکه سایه‌ی سنگینش بر سر مردم می‌افتد. اعتماد بیش از حد تیم روحانی به غرب، هزینه‌هایی سنگین به مردم تحمیل کرد: از تداوم تحریم‌ها گرفته تا کوچک‌تر شدن سفره‌ها و افزایش نارضایتی عمومی. این هزینه‌ها، تنها برای یک درس ساده بود: در میدان دیپلماسی، اعتماد باید مشروط باشد؛ بر پایه‌ی منافع متقابل، تضمین‌های عملی، و مراقبت دائمی. پزشکیان، اگر بخواهد این مسیر را ادامه دهد، باید بداند که سیاست، جایی برای خوش‌بینی بی‌حساب نیست. این میدان، نیازمند واقع‌بینی است؛ واقع‌بینی‌ای که بپذیرد قدرت، تنها زبانی است که غرب می‌فهمد. اگر قرار است توافقی باشد، باید تضمین‌هایی وجود داشته باشد که منافع کشور را حفظ کند. اگر قرار است امضایی باشد، باید پشتوانه‌ای محکم داشته باشد که از لغزش آن جلوگیری کند. پزشکیان باید بداند که دست‌های فشرده، هرگز تضمینی برای اجرای وعده‌ها نیستند. و باید بداند که سیاست، میدان آزمون‌هایی است که تنها کسانی از آن سربلند بیرون می‌آیند که به قدرت خود متکی باشند، نه به وعده‌های دیگران. ✍🏻 ۳ بهمن ۱۴۰۳ 🔹@GoftarGah
گفتارگاه
آمریکا؛ دوگانه در سیاست، بدعهد در صداقت! 🔘قسمت ششم/ سریال تجربه‌ها (۳) شتاب‌زدگی 🔸گفتارگاه: شتاب در
آمریکا؛ دوگانه در سیاست، بدعهد در صداقت! 🔘قسمت هفتم/ سریال تجربه‌ها (۴) ضرورت اقدام متقابل 🔸گفتارگاه: یکی از نقدهای مهمی که بر عملکرد دولت و تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای او وارد شده، غفلت از اصل تقابل و توازن در تعهدات بود. منتقدان می‌گویند که در جریان مذاکرات حساس و پیچیده هسته‌ای، بیش از آنکه بر الزام طرف‌های غربی به اجرای تعهداتشان تأکید شود، تمرکز اصلی تیم ایرانی بر کاهش فوری و یک‌جانبه فعالیت‌های هسته‌ای بود؛ اقدامی که در نهایت تعهدات ایران را به نقطه‌ای پیش برد که عمل متقابل غربی‌ها در برابر آن یا بسیار دیرهنگام بود، یا در برخی موارد اصلاً محقق نشد. تاریخ دیپلماسی به ما نشان داده است که توافق‌های ناپایدار، اغلب زمانی شکل می‌گیرند که توازن میان "امتیاز دادن" و "امتیاز گرفتن" برهم بخورد. اما در مذاکرات هسته‌ای ایران، منتقدان معتقدند که این اصل ساده و بدیهی، گاه قربانی شتاب‌زدگی یا خوش‌بینی بیش‌ازحد به نیات طرف‌های مقابل شد. به زبان ساده‌تر، ایران تعهدات خود را به‌سرعت اجرایی کرد، سانتریفیوژها از کار افتادند، ذخایر اورانیوم کاهش یافت و تأسیسات کلیدی زیر ذره‌بین ناظران بین‌المللی رفت، اما در مقابل، طرف‌های غربی، به‌ویژه آمریکا، یا تعلل کردند یا با پیچ‌وتاب‌های سیاسی، اجرای تعهداتشان را به آینده‌ای نامعلوم موکول کردند. این عدم توازن، در نهایت به یکی از نقاط ضعف اصلی برجام بدل شد. تصویری که در نگاه برخی، نه‌تنها نماد دیپلماسی موفق نبود، بلکه نشانه‌ای از ضعف در گرفتن تضمین‌های لازم بود. منتقدان بر این باورند که تیم مذاکره‌کننده به‌جای آنکه بر اجرای گام‌به‌گام تعهدات و اقدامات متقابل تأکید کند، بیشتر بر این استدلال تکیه کرد که اجرای سریع و یک‌جانبه تعهدات ایران، حسن نیت ما را به دنیا نشان خواهد داد و در نهایت باعث خواهد شد که طرف‌های غربی هم به توافق پایبند بمانند. اما آیا دیپلماسی جهانی بر مبنای حسن نیت می‌چرخد؟ پاسخ این پرسش، نه در نظریه‌پردازی، که در میدان عمل روشن شده است. تجربه تاریخی ایران و دیگر کشورها نشان می‌دهد که اعتماد در سیاست بین‌الملل، نه با سخنرانی و وعده، که با عمل و تضمین‌های متقابل ساخته می‌شود. هر جا این اصل نادیده گرفته شود، تعهدات یک‌طرفه به سرعت به‌عنوان نشانه‌ای از ضعف تلقی می‌شود و طرف مقابل را به خواسته‌های بیشتری ترغیب می‌کند. حالا، در این نقطه حساس، دولت باید به گذشته نگاه کند و از آن بیاموزد. ، عرصه‌ای نیست که در آن، تنها یک طرف، تعهدات خود را انجام دهد و طرف دیگر به امید «حسن نیت» رها شود. در سیاست خارجی، حسن نیت مفهومی لوکس است که بدون تضمین، هیچ‌گاه عملی نمی‌شود. اگر دولت پزشکیان می‌خواهد از اشتباهات گذشته بگیرد، باید بر اصل تقابل تأکید کند. هر امتیازی که داده می‌شود، باید به‌وضوح با اقدامی مشخص از سوی طرف مقابل همراه باشد. هر گامی که برداشته می‌شود، باید در چارچوبی از ضمانت‌های عملی تعریف شود. دیپلماسی موفق، بازی توازن است. اگر کفه ترازو به نفع یکی سنگینی کند، توافق، حتی اگر در کوتاه‌مدت عملی شود، در بلندمدت دوام نخواهد آورد. این درس برجام است: اینکه تعهدات یک‌جانبه، نه‌تنها اعتمادسازی نمی‌کند، بلکه به تدریج، پایه‌های توافق را نیز سست می‌کند. دولت پزشکیان، اگر می‌خواهد در این میدان سخت موفق باشد، باید به یاد داشته باشد که اقدامات متقابل، نه یک امتیاز، که حق مسلم ایران است. این اصل باید در قلب هر مذاکره‌ای قرار گیرد تا دیگر تجربه‌های تلخ گذشته تکرار نشود. ✍🏻 ۶ بهمن ۱۴۰۳ 🔹@GoftarGah