eitaa logo
گنبد فیروزه
63 دنبال‌کننده
516 عکس
153 ویدیو
21 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔞⛔️هشدار؛مشاهده این قسمت به شدت محدودیت سنی دارد⛔️🔞 🔸️ضرورت گسترش قدرت منطقه ای و بین المللی ایران💪 💥قسمت چهارم 👈حتی اگر دین نداری و انقلاب را قبول نداری، اما به عشق ایران، این کار رو ببین و‌ منتشر کن مشاهده قسمت اول؛ https://eitaa.com/omidreza_sattari/654 مشاهده قسمت دوم؛ https://eitaa.com/omidreza_sattari/659 مشاهده قسمت سوم؛ https://eitaa.com/omidreza_sattari/662 🔞قسمت چهارم🔞؛ https://eitaa.com/omidreza_sattari/663 https://eitaa.com/omidreza_sattari https://rubika.ir/Omidreza_sattari ☝️از پیام‌های وارده☝️ سلام لطفاً با کلیک روی نوشته‌های آبی‌رنگ، به صفحات مجازی حسینی منتظر بپیوندید: 💠 🆔 @chelcheraaqHM 🎲 گروه هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام 🙏
هدایت شده از مقالات حسینی منتظر
مصاحبه با خبرگزاری ایرنا در باره حقوقهای نجومی.amr
1.64M
مصاحبه تلفنی (سخنگوی وقت جبهه حامیان ولایت در مسجد ارک تهران) با در باره دور اول و در آستانه ۱۳۹۴ کلیدواژه‌ها: ؟ ؟ آیا این مصاحبه (متعلق به ۸ سال قبل)، در مجلس شورای اسلامی ۱۴۰۲ هم، موضوعیت دارد؟! (ضمناً خاطرم نیست که مفاد این مصاحبه، در آن خبرگزاری، منتشر شد یا نه؟! ولیکن اخیراً بصورت تصادفی آن‌را در آرشیو مجازی خود دیدم و بازنشر آنرا در این مقطع، خالی از لطف نمی‌دانم!) ✅ لطفاً با کلیک روی نوشته‌های آبی‌رنگ، به صفحات مجازی حسینی منتظر بپیوندید: 💠 🆔 @chelcheraaqHM 🎲 گروه هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام 🙏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 روایتی از دیدار رهبر معظم انقلاب در دوران نوجوانی با شهید سید مجتبی نواب صفوی ┅✿💠❀🇮🇷❀💠✿┅ 🆔🔭اندیشکده سایبری مبارزین انقلابی ( اسما ) گردهمایی مدیران ،اساتید ،فعالین حوزه سایبری 🔸🌷🔸به ما در ایتا بپیوندید:🇮🇷👇 کانال رسمی اندیشکده اسما ☝️از پیام‌های وارده☝️ سلام لطفاً با کلیک روی نوشته‌های آبی‌رنگ، به صفحات مجازی حسینی منتظر بپیوندید: 💠 🆔 @chelcheraaqHM 🎲 گروه هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام 🙏
بسمه تعالی قابل توجه اهالی غیور امامزاده 💠 علاءالدین در افق آینده؛ (قسمت ۲۵۵): گاه‌شمار واکنش‌های متقابل اوقاف و اهالی امامزاده (۲۱) عامل اصلی ... عامل اصلی «تخریب عملکرد اداره اوقاف در اذهان عمومی»، کسی‌ست که ضمن عضویت مخفیانه در گروه مجازی شورای خائن و جاسوسی از روحیات اعضای آن، «غیرسادات مستأجر» را به جان «سادات مالک» انداخته و موجب آشوب و تفرقه بین اهالی می‌گردد! چرا؟! برای آنکه در وقفنامه جعلی، مالکیت سادات را مشروط کرده به «حیات و حضور»!!! و به مستأجرین دو دانگ، بهانه داده تا در صدد کشتن و فراری دادن سادات، برآیند! تا شاید با «عدم حیات و عدم حضور سادات» مابقی املاک شش‌دانگ امامزاده به آن‌ها برسد! عامل اصلی «تخریب عملکرد اداره اوقاف در اذهان عمومی»، کسی‌ست که مالکین واقعی املاک دارای سند رسمی را موقوفه‌خوار و حرام‌خوار و مشتی افغانی، جلوه می‌دهند تا عده‌ای از جدیدالوردهای روستا را در روز روشن به جان تنها دهیاران بومی بیاندازند و در حد قتل تروریستی، آن‌ها را مجروح و مضروب و منکوب سازند! آنهم کسانی را که بیشترین فعالیت‌های عمرانی را در روستا انجام داده‌اند تا بقول خودشان؛ ضرب‌شستی نشان داده و زهر چشمی از اهالی بزدل روستا بگیرند! چرا؟! زیرا که آنها زیربار تمنیات شیطانی و شرورانه اوقاف نرفته‌اند و طبق دلخواه مدیران متخلف اوقاف رفتار نکرده‌اند. عامل اصلی «تخریب عملکرد اداره اوقاف در اذهان عمومی»، کسی‌ست که فردی را مورد حمایت خود قرار داد که نه خودش در این روستا زندگی کرده و نه پدرش و نه برادرش (که بعنوان عضو سازمان تروریستی منافقین خلق، به خارج از کشور گریخته)! تولیت امامزاده را به او سپرده و او هم «با گشایش حساب بانکی شخصی» اقدام به «جمع‌آوری کمک‌های مردمی» برای نگهداری و توسعه حرم امامزاده نموده است! گویا که امامزاده هیچگونه موقوفه‌ای برای حفاظت از خود ندارد! و حتماً هم باید حساب شخصی باشد! و این متولی، هیئت امنائی هم تشکیل داده که گمان می‌کردند همه‌کاره روستا هستند و می‌توانند برای ۴دانگ سادات هم تعیین تکلیف نمایند! رفتار آن‌ها بگونه‌ای بود که سادات مالک را مستأجرینی گریخته از افغانستان جلوه داده و خودشان را که نسلاً در نسل، در اینجا مستأجر و نگهبان سادات مهاجر بودند، مالک‌الرقاب روستا وانمود می‌کردند! طایفه‌ای که پولدار شدن ناگهانی آنها پس از سال‌ها کارگری در کف بازار هنوز هم برای همه، معمای عجیبی‌ست! عامل اصلی «تخریب عملکرد اداره اوقاف در اذهان عمومی»، کسی‌ست که انبار تناقضات است! از طرفی ادعا می‌کند که ۶دانگ روستا موقوفه است. از طرفی دیگر هنگام شکایت رسمی، محدوده موقوفه را به «یک‌پنجم از ۱دانگ» کاهش می‌دهد (آنهم بر اساس اظهارنامه‌ای جعلی که اداره ثبت، وجاهتی برای آن قائل نبود) و از طرفی با فریب اداره ثبت، سند وقفی دو دانگ برای آن می‌گیرد! (آنهم مستند به همان اظهارنامه واهی!) و در عین‌حال به نوچه امین خود دستور می‌دهد که در بین اهالی، شایعه کن که صورتجلسه استمهالیه میرشجاع باعث چنگ‌اندازی نانکلی به روستا شد!! گمان می‌کنند که دست شیطان را از پشت بسته‌اند! غافل از اینکه؛ «إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطَانِ كَانَ ضَعِيفًا»! عامل اصلی «تخریب عملکرد اداره اوقاف در اذهان عمومی»، کسی‌ست که برای مقابله با مالک پارکینگی در حدود ۱۰۰ متر، خود را به آب و آتش می‌زند (یک فضولی تمام‌عیار و بسیار رذیلانه و شگفت‌انگیز!) و آ.سیدقاسم را تحت پیگرد قرار می‌دهد که چی؟! که چرا پارکینگ شخصی خود را با دو تا طناب محصور کرده است! ولیکن از تحت تعقیب قرار دادن حفارهای غیرمجاز (که به تشخیص بازرس اداره میراث فرهنگی از خود اهالی است) نه تنها طفره می‌رود بلکه سریعاً به یکی از نوچه‌هایش دستور می‌دهد که هرچه سریع‌تر محل حفاری را بپوشاند! که چی؟! که نوع و نحوه سرقت و بلکه اصل سرقت، مورد توجه هیچکسی قرار نگیرد! (تا لابد آن‌ها خودشان بی‌سروصدا دفینه‌ها را دنبال نمایند و رقیبی پیدا نکنند!) البته این حالت هم قابل تصور است که نان‌کلی بدستور اوقاف قزوین، محرمانه عازم روستا می‌شود که بعنوان بازرسی ویژه، همه منازل اهالی را بگردد! زیرا احتمال داشته که حفارهایی که از خود اهالی بوده‌اند، گنج‌های استخراجی خود را در همان خانه‌های روستایی، نگهداری نموده باشند! فلذا لازم بوده که شناسائی گنج‌های پنهان شده توسط اهالی (با توجه به اینکه آحاد آن‌ها باستثناء تیسنا، مظنون بوده‌اند!) در خانه‌های اهالی، بصورتی کاملاً مخفیانه و محرمانه مورد کنکاش و جستجو قرار بگیرند ولیکن غیر از تیسنا فرد دیگری هم متوجه عملیات چکمه سفید شده (احتمالاً کسی که مراقب گنج‌های پنهان‌شده بوده و دائماً در روستا پرسه می‌زده و می‌زند!) و خبر آن را افشاگری کرده است! ولیکن چرا اسمش را گذاشته‌اند؛ «متراژ»؟!! و... ...ادامه دارد. ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) ۲۷ دی ۱۴۰۲ گروه سادات میدان 🎲 هم‌اندیشی سیدعلاءالدین 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
(ق۲۵۶) چاه برقی! گزارشی رسید که در حوالی امامزاده اقدام به حفر چاه شده و این احتمال که تونلی به لایه‌های زیرین بقعه است! من در سفرم، آن چاه را دیدم. صرف‌نظر از اینکه حفر آن، مجوز داشته یا ندارد و به دهیار و شورا ربطی دارد یا ندارد (بلحاظ خارج از محدوده بافت) و صرف‌نظر از اینکه آیا موجب خشکی چشمه مرادبلاغی می‌شود یا خیر و صرف‌نظر از اینکه در آن‌جا قرار است یک گاوداری، احداث گردد یا نه و صرفاً پوششی برای اموری مشکوک است! کابل برق طویلی توجه مرا جلب کرد که از خانه آقای داودی (پ.حمداله) به این چاه، کشیده شده و من از آثار آن فیلم گرفتم. استفاده از برق در حفر چاه، بنظرم دو علت داشته است: ۱) استفاده از مته‌های برقی برای غلبه بر کف سنگی چاه یا چاهک. ۲) استفاده از هواکش برقی برای روشنائی و هوادهی به حفاری که معمولاً در چاه عمیق یا انباری آن، بدان نیاز است. البته همکاری آقای داودی، به علتی خاص (در جای خودش قابل بررسی) قدری بر ابهام مسئله افزوده است، ولیکن با توجه به دوری مسافت چاه تا بقعه مبارکه، بنده بسیار بعید می‌دانم، حفر این چاه عمیق، برای دسترسی به زیرزمین امامزاده بوده باشد. اتفاقاً همکاری آقامحمد با حفارهای آن چاه، گواه بر همین بعید بودن است. زیرا اگر قرار بوده که به زیرزمین امامزاده، نقبی زده شود، از همان خانه مشارالیه (همسایه دیوار به دیوار امامزاده) خیلی راحت‌تر و سریع‌تر امکان‌پذیر بود و نیازی به آنهمه حفاری نبود. بنابراین احتمال مذکور منتفی است. لطفاً مرا دنبال نخودسیاه نفرستید! البته احتمال دیگری هم در میان است که در جای خود، مورد بررسی قرار خواهم داد. ..ادامه دارد. ✍️حم
هدایت شده از مقالات حسینی منتظر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥چرا هیچکس این شخص رونمی‌شناسه...؟؟!! 💥این کلیپ عالیه 💥حتما ببینید👌 ــــــــــــــــــ 🚨پایگاه خبری 💠 @passdar ☝️از پیام‌های وارده☝️ نقدونظر 👌 کشتی و کشتیرانی ایرانی بنده بعنوان افسر سابق کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران، معتقدم ناوگروه مورد اشاره در این کلیپ، قهرمان هستند. زیرا که دارای شجاعت مضاعف بوده‌اند. کشتیرانی و دریانوردی یک بحثه و اعتماد به تاب‌آوری کشتی ساخت وطن، بحث دیگری‌ست! حکایت قوی‌ترین کشتی‌ها در هنگامه هجوم امواج کوبنده و بی‌امان و شبانه‌روزی دریاها، حکایت چکش و بلکه پتک است و قوطی کبریت! تا آن‌جا که بدنه فولادی کشتی‌ها گاهی چنان مچاله می‌شود که ناظر بجز حیرت چیزی برای گفتن ندارد! دریانوردی دومین شغل سخت دنیا (بعد از فضانوردی) است که پیامبر اعظم(ص) هم فرمودند: کسی که به دریا می‌رود، گویا که خود را به دامن مرگ می‌سپارد! من ۲ بار عرض «اقیانوس آرام» را با کشتی‌های اقیانوس‌پیما طی کرده‌ام و هر بار آن‌را بسیار «ناآرام» دیدم! اقیانوسی که دارای «چشم طوفان»های متعددی است و عبور از معرکه آن‌ها، دل‌آوری می‌خواهد! مناطقی از دریاها هستند (مثل خلیج عمیق بیسکای در شمال اسپانیا و فرانسه و جنوب‌غربی انگلیس که محل تلاقی آب‌های سرد قطب شمال از طریق دریای مانش و آب‌های گرم اقیانوس اطلس شمالی است و بنده ۴ بار از آن گذر داشتم) دارای موّاج‌ترین تلاطمات غول‌پیکر دریایی و لذا مشهور به «قتلگاه کشتی‌ها»! الغرض؛ نوع کشتی و ساختار آن، جنبه حیاتی دارد و بسیار تعیین‌کننده است و.. ✍سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۲/۱۰/۲۹ صفحات مجازی حسینی منتظر: 💠 🆔 @chelcheraaqHM 🎲 چلچراغ معارف و احکام 🙏
رهبر انقلاب: امامت جمعه جزو سخت‌ترین کارهاست 🔹شاید کمتر کاری به دشواری امامت جمعه باشد. علت هم این است که هم در نماز و خطبه بایستی اخلاص و توجه به حضرت حق و این‌ها باشد که اگر این معنا نباشد حرف اثر نمی‌گذارد؛ نماز برکت پیدا نمی‌کند؛ هم این لازم است، هم توجه به خلق لازم است. 🔹در نمازهای غیر جمعه شاعر میگوید که «پشتم به خلائق است و رویم به خداست» اما در این نماز شما پشتتان به خلایق نیست، رویتان هم به خلایق است. هم رو به خلایق دارید، هم رو به خدا دارید. هم باید رضای الهی را در نظر بگیرید، هم باید نفع مردمی و رضای مردمی را در نظر بگیرید و این خیلی سخت است. @Farsna ☝️از پیام‌های وارده☝️ نقدونظر 👌 سخت‌ترین کار دنیا! زمانی که افسر .P.R.S ناوگان کشتیرانی بودم (و در طی شش سال، انواع دریاها و اقیانوس‌های دنیا را در نوردیدم)، در بین دریانوردها شایع بود که؛ سخت‌ترین شغل دنیا؛ بعد از فضانوردی، دریانوردی است! ولیکن وقتی که «امامت جماعت» مسجدی متوسط در تهران را بصورت آزمایشی برای یک ماه انجام دادم، متوجه شدم که «سخت‌ترین و حسّاس‌ترین مشغله دنیا، مردم در و محله است»! زیرا با انواع توقعات گوناگون مردم، مواجه شدم که اجابت آن‌ها نیازمند برخورداری از سازمانی عریض و طویلی است که شبانه‌روز و تمام‌وقت به تمنیات معمولی آن‌ها خالصانه خدمت‌رسانی نماید! که قاعدتاً امکان‌پذیر نیست ولیکن بسی رنج‌آور است! ✍ سیدمحمدحسینی(منتظر) امام جماعت اداره ۲۶ دی ۱۴۰۲ با کلیک روی نوشته‌های آبی‌رنگ، به صفحات مجازی حسینی منتظر بپیوندید: 💠 🆔 @chelcheraaqHM 🎲 گروه هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام 🙏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این داستان... ما آدم های معمولی !😎🥤 ببینید جالبه و به ما آدمهای معمولی انگیزه میده ! :) ┄‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🍃@moshver12 ☝️از پیام‌های وارده☝️ سلام لطفاً با کلیک روی نوشته‌های آبی‌رنگ، به صفحات مجازی حسینی منتظر بپیوندید: 💠 🆔 @chelcheraaqHM 🎲 گروه هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام 🙏
بسمه تعالی قابل توجه اهالی امامزاده 💠 علاءالدین در افق آینده؛ (قسمت۲۵۷): فراتر از تعارض منافع!! (بخش ۵۶) 🕸 تارهای عنکبوتی تنیده بر پارکینگ قاسم(۲۷) ✅ شیوه عملی گفتمان آزاد حم ضرب‌المثل؛ «آنکس که حساب، پاک است، از محاسبه چه باک است؟» باوری است که هرگز به بنده اجازه نداده است که اهل سانسور باشم مگر اینکه پای مفسده‌ای بزرگتر، در میان باشد. فلذا در صفحات مجازی خود، صداقت را بنیاد «وحدت و عدالت»ی می‌دانم که در هر شرایطی حتی‌الامکان بدان وفادارم. به همین دلیل، در فضای مجازی هم در طی ۲۰ سالی که در آن مشغولیتی دارم، عین فضای واقعی، هیچگاه بدنبال آن نبودم که پیامهای یک‌طرفه‌ای برای مخاطبین خود داشته باشم. چنانکه در طی ۲ سال اخیر هم با اهالی امامزاده علاءالدین، همان رویه را داشتم و بر آن بودم که مخاطبین بنده، همه‌چیز را بشنوند و ببینند و درک نمایند و آنگاه تصمیم بگیرند یا قضاوت نمایند. زیرا که خواستم «الذین یستمعون القول فیتبعون أحسنه» شکل بگیرد! تا آن‌جا که توهین‌هایی هم که در فضای مجازی علیه بنده نوشته و به من هم منعکس شد، عیناً به اشتراک گذاشتم! همه پیامهای بنده هم (در عین‌حالی که صریح‌اللهجه بودم و بعضی عباراتم رکیکه بودند!) بصورت کدگذاری شده، از همان ابتدای اطلاع‌رسانی و تحلیل‌هایم در صفحات مجازی بنده حفظ شده‌اند. بر خلاف فضای مجازی منافقینی که از ترس افشای خیانت‌های خود در هر فضایی، حتی پیامهای معمولی خود را هم در کمترین زمان ممکن، حذف می‌کردند تا به زعم خود، آثار جرم خود را از صفحه روزگار محو کرده باشند!! در مسئله پارکینگ آ.سیدقاسم هم که وقتی خواستم ورود نمایم، هیچوقت یک‌طرفه به قاضی نرفتم و اتفاقا اولین پیام ذی‌ربط خود را (در پیام شماره ۱۴۲ گنبد فیروزه) به پیامی از جانب نظر مخالف، به اشتراک گذاشتم و آنگاه به بیان نظرات کاملاً مستند خویش پرداختم. اگر واقعاً ملتزم «حق و عدالت» باشیم، باید در محضر حضرت «بصیر علیم خبیر» چنین مرامی را پیشه خود سازیم. در همین راستا، لازم می‌دانم، توضیحات ارسالی یکی از فرزندان مرحوم آ.سیدابراهیم را هم در موضوع کوچه جهنمی، به اشتراک بگذارم تا برای قضاوت مخاطبین پیام‌های بنده، چیزی از قلم نیفتاده باشد. دیدگاه آقازاده مرحوم سیدابراهیم یکی از فرزندان آن‌مرحوم بر این باور است که؛ در ماجرای کوچه جهنمی به عللی نه چندان عجیب، آ.سیدقاسم هوشمندانه از بیسوادی پدرشان، سوءاستفاده کرده است! بنده ابتدائاً عین نوشته سربسته ایشان را در اینجا به اشتراک می‌گذارم و اگر عمری باقی بود، نقد خود را هم در ادامه آن، خواهم آورد و نیز جواب سؤالاتی را که در متن نامه خود گنجانیده‌اند إن‌شاءالله: «به نام خدا با سلام و عرض ادب خدمت آقای حسینی لازم دیدم خدمت شما مطالبی را عرض کنم که انشاءالله مفید واقع شود. ..و اما واقعیت ماجرای «معبر خصوصی و حقیقت قضایا چیست؟! واقعیت قضیه اینست که؛ قصه بسیار ساده‌ای را خیلی پیچیده کرده‌اند! یکی از دغدغه های مرحوم پدر در طول زندگی خود نداشتن راه مناسب برای خانه ای که درآن زندگی می کرد بود. بعد از زلزله سال 81 و تخریب خانه خود و همسایه ها به این فکر افتاد که آرزو و دغدغه خود که داشتن یک راه ماشین رو بود را عملیاتی کند. بدین منظور اقداماتی را شروع کرد. 1) جلب رضایت آقا زین الدین داودی اجازه بدهد به اندازه چهار متر معبری که یک ماشین براحتی بتواند رفت و آمد کند . بدین جهت حاضر شد زمین معوض چند ین برابر (300متر مربع) در مقابل کمتر از( 30متر مربع) به او زمین بدهد. 2) حدود 40 متر مربع از زمین خانه خود را هم به این امر اختصاص داد. تا این معبر به راه فرعی و نهر آب قدیمی روستا متصل شود. چرا! چون یکی دیگر از دغدغه های پدر داشتن راه ماشین رو به خانه فرزندش سید قاسم بود. 3) بعداز تحقق موارد فوق شروع کرد به احداث خانه جدید (خانه قدیمی بکلی درزلزله آسیب دیده بود قابل بازسازی هم نبود ) خانه جدید در قسمت جنوبی ملک پدری احداث شد بگونه ای که درب ماشین رو را هم به همین معبر باز کرد وهمینطور انشعاب آب و برق خانه را هم ازهمین معبر توسط اداره آب و فاضلاب و اداره برق شهرستان آوج نصب گردید. 4) عملا کار پدر کاملا برخلاف ومتضاد و متناقض با آن هبه نامه هایی که دست سید قاسم هست میباشد . پس برای من قابل قبول نیست چرا؟ چون از طرفی تغییر کاربری کامل جهات خانه ازشمال به جنوب به طوری که الان هم مشهود هست با ادعای سید قاسم که پدر اینجا را به مالکیت من درآورده وخودش وهمسرش وفرزندانش هیچ حقی ندارند !! تا جائی که ادعای سکونت نیمه غصبی مادر در ملک پدری. 5) پدراز سال82 تا (خرداد ) 91 که به رحمت خدا رفت ازهمین کوچه زهرماری رفت و آمد میکرد خیالش هم آسوده و خوشحال که ... ..ادامه دارد. ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) ۳۰ دی ۱۴۰۲ گروه سادات میدان 🎲 هم‌اندیشی سیدعلاءالدین 🌹
بسمه تعالی قابل توجه اهالی امامزاده 💠 علاءالدین در افق آینده؛ (قسمت ۲۵۸): فراتر از تعارض منافع!! (بخش ۵۷) 🕸 تارهای عنکبوتی تنیده بر پارکینگ قاسم(۲۸) ادامه جوابیه آقازاده مرحوم آ.سیدابراهیم ... خیالش هم آسوده و خوشحال که دراواخر عمر خود به آرزوی خود رسیده. حال سوال من از شما اینه که چرا سید قاسم در این چند سال که پدرازاین کوچه رفت وآمد داشت اعتراض نکرد!؟ پدر! چرا درب خانه را به حیاط من کار گذاشتی؟ چرا پنجره های خانه ات رو به ملک من باز نمودی! چرا لوله آب خانه ات را از این جا می بری ! چرا !چرا!سیم کنتور برق خودت از فضا ی زمینی که به من بخشیده ای عبور می دهی ! لابد عبور پدر بلا اشکال بوده ولی الآن عبور و مرور مادر پیراشکال شرعی دارد !؟ پس نتیجه می گیریم اینکه: اولا- ازابتدا اینجا کوچه نبوده منزل مسکونی بوده با هزینه شخص مرحوم سید ابرا هیم موسوی کوچه احداث شده وچندین سال بدون هیچ مشکلی مورد استفاده آن مرحوم و سید قاسم و دیگر فرزندان سید ابراهیم حتی اهالی امامزاده قرار گرفته. ثانیا- طرح هادی (جمله شما )(و گنجانیدن آن در «طرح هادی» کار غلطی بوده که نیازمند مجوزی از طرف صاحب زمین است و به بهانه آنکه، بعد از خاکبرداری آوارها، مدتی تبدیل به راه عمومی شده بوده )صاحب زمین خود سید ابراهیم بوده که اجازه داده بعد ازتحقق و ایجاد کوچه توسط شخص مرحوم سید ابراهیم موسوی اعمال شده چرا که معبری باز بوده طرح هادی روی آن اجرا گردیده است .چرا که چندین برابرهزینه کرده تا کوچه شود. ثالثا -عدم توجه و دقت نویسندگان حدود اربعه ملک سید ابراهیم (جمله شما)(بنظرم اولین خطا را مرحوم آ.سیدابراهیم مرتکب می‌شود که در فرم خوداظهاری محدوده مالکیت خانه‌اش، عبارت «از غرب! [شرق؟]) گویا شما هم اشتباه نویسنده را متوجه شدین که عبارت شرق را داخل کروشه قرار دادید. اشتباه کاملا آشکار و خلاف واقع تنظیم شده بعد از سید ابراهیم اثر انگشت گرفته شده حال آنکه ملک سید قاسم البته بعد از راه فرعی و نهر آب قدیمی سمت شرق خانه پدری است . البته تنظیم هبه نامه به قلم مرحوم سید اسدالله این گونه شکل گرفته که مشهدی زین الدین ابتدا راضی نمی شد زمین در اختیار پدر قراردهد پدر با خواهش و تمنا می گفت اگر به من راه نمی دهی رحم به داماد خودت کن خانه ای ساخته راه درست حسابی ندارد به خاطر او راه بده یا به من و فرزند من راه نمیدی به دختر و نوه هات راه بده پس از کش قوس فراوان رضایت داد با گرفتن زمین 300متری 4متر به سید ابراهیم راه بدهد . وبا این لحن پدر سید قاسم به سید اسدالله دیکته کرد او طبق خواسته سید قاسم این هبه نامه را املاء نمود . غافل از اینکه ممکن است این نوشته یک روزی بر علیه خودش مورد سوء استفاده قرار گیرد . پس باید به انسان بیسواد حق داد ازاینکه به نوشته انسان های آگاه و با سواد وامین اطمینان دارد با اثر انگشت تایید نماید ( هر چند به غلط ) پس اشتباه را دیگران کرده اند . استشهاد محلی بعد از فوت پدر درسال 1394 تنظیم شده تا نقشه های شیطانی خودشان را عملیاتی کنند وشروع کردن به انسداد راه مدتی با طناب راه را بستند بعد با یک میله آهنی بعد با جوش دادن ورق آهن بعد نصب درب دوم بعد نصب درب سوم بطور کامل معبر چهرمتری را مسدود نمودند کردند آنکاری که نمی باید می کردند. بعد ازاین داستان کوچه سید ابراهیم شد کوچه کذایی کوچه جهنمی کوچه زهره ماری داستان همچنان ادامه دارد شاید کسانی عبرت بگیرند از این سرنوشت . اکنون قضاوت کنیم کی بخاطر یک دستمال قیصریه را به آتش کشیده همه را به ستوه آورده موجب هتک حرمت شده موجب آبروریزی گردیده است. هیچ یک از فرزندان مرحوم سید ابراهیم موسوی ازاین کوچه نفعی نمی برند جز خود سید قاسم ومادر پیرش و سید علی (اگر سکته نکند) بقیه عطایش را به لقایش بخشیده اند.» (پایان نامه سربسته آقای موسوی) بنده همان اوائل در جواب خصوصی ایشان نوشتم: سلام علیکم ممنون از این اطلاع‌رسانی جنابعالی و کاملاً متوجه منظور شما شدم. چنانکه در پیام‌های خود، اشاره کردم، انگیزه بنده از ورود به این پرونده، مقابله با دخالت غیرمجاز اوقاف و سایر فضول‌های محلی است وگرنه چندان مایل به دخالت نبودم. حال که ورود یافتم، می‌بینم این مسئله خیلی ذو ابعاد است و متاسفانه ناچارم وقت و حوصله قابل توجهی را صرف آن بکنم تا سرانجام بقول معروف نه سیخ بسوزد نه کباب! بنظرم پیش‌نیاز حل این مشکل، قبل از هر چیز کنار زدن اغیار از این قضیه است وگرنه نمی‌شود برادران را به تفاهم خداپسندانه (و در عین‌حال محکمه‌پسند!) سوق داد. عجالتاً به فضولی‌های دیگران خواهم پرداخت تا نوبت به دیدار میدانی از محل دعوا و نظریات قابل تأمل شما برسد ان‌شاءالله. موفق باشید 🙏🌹 در اینجا آ.سیدقاسم را مجاز می‌دانم جوابی بدهند. و اما نقدونظر بنده به این جوابیه ... ..ادامه دارد. ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) ۳۰ دی ۱۴۰۲ سادات میدان 🎲 گروه سیدعلاءالدین 🌹
بسمه تعالی قابل توجه اهالی امامزاده 💠 علاءالدین در افق آینده؛ (قسمت ۲۵۹): گاه‌شمار واکنش‌های متقابل اوقاف و اهالی امامزاده (۲۲) ۲۵) سال ۱۴۰۰-۱۳۹۶ ... بنابراین؛ برای مقابله واقعی با آن‌چه که نانکلی تهدید می‌کرد (تصاحب شش‌دانگ روستا!)، نه ممدننگی انگیزه‌ای داشت و نه کاظم‌رنگی. زیرا که چیز بدردبخوری در شش‌دانگ امامزاده نداشتند و ندارند که در صورت تصرف نانکلی، از کف بدهند. همچنانکه بنده هم‌در محدوده شش‌دانگ امامزاده چیز قابلی ندارم که ارزش اقتصادی برایم داشته باشد. البته قطعه زمینی داشتم که به یکی از عموزاده‌هایم بخشیدم و قطعه دیگری هم که در دامنه کوه قوزی دارم، اهالی آن‌را برای خود جهت احداث مخزن آب شرب روستا مورد تصرف قرار داده‌اند! بدون هیچگونه قرارداد یا موافقتی با بنده! بنابراین با تصرف شش‌دانگ روستا توسط نانکلی، آنچه که از دست می‌دهم همان قطعه زمین محل احداث مخزن آب شرب روستاست و لاغیر! که آنهم هنوز مشاعی است و نه تفکیک شده و نه تقسیم! بنابراین برای مبارزه با نانکلی و تفاله‌های مشمئزکننده آن نابکار کم‌خرد، انگیزه مادی و دنیوی و خصومت شخصی نداشتم و ندارم. ولیکن انگیزه بنده برای مقابله با چنگ‌اندازی نان‌کلی بر امامزاده، چند مطلب مهمتر بود: ۱) تقاضای اهالی (مراجعه به صورتجلسه مورخه ۱۴۰۰/۱۱/۱۴ در حسینیه ۱۳ آبان) ۲) تقاضای سادات (مراجعه به صورتجلسه مورخه ۱۴۰۱/۱۰/۲۳ در مسجد برج‌های سامان تهران) که «گروه هم‌اندیشی سادات میدان» بعد از آن، تشکیل شد که البته مورد مراجعه عموم اهالی هم بود و هست که عمدتاً هم پیام‌های کانال گنبد فیروزه در آن به اشتراک گذاشته می‌شوند برای هم‌اندیشی و ریپلای برای کسانی که بخواهند نظری بدهند و فاقد پیامهای متفرقه است. ۳) دفاع از حیثیت پدری و اجدادی که بنحو شگفت‌انگیزی بعد از سرقت دفینه‌های امامزاده از طریق حفاری‌های غیرمجاز حرام‌خوارها، متهم به موقوفه‌خواری و حرام‌خواری و افغانی شده بودند‌!! یعنی اگر اهالی و سادات هم از بنده استدعای ورود به امر مقابله با نانکلی اوقاف را نداشتند، باز هم بنده حق و انگیزه داشتم که مداخله نمایم. ۴) مقابله با ظلم و سوءاستفاده کارگزار متخلف دولتی و رسواسازی تخلفات، جرائم و شانتاژهای وقیحانه او و نوچه‌های احمق‌ش که مرام دیرینه دینی و سیاسی بنده بوده و هست و خواهد بود إن‌شآءالله. یعنی اگر سه انگیزه فوق‌الذکر هم در میان نبود باز هم بنده متأثر از آرمانهای دیانتی و سیاستی خویش، مجاز به مداخله بودم. ۵) دفاع از «حق و عدالت» و بازگشت به وحدت و عدالت بین روستائیانی که مورد نیرنگ و فریب قرار گرفته‌اند و روا نبود که نسبت به اهالی وطنم و زادگاهم، بی‌تفاوت بمانم. یعنی اگر هیچکدام از انگیزه‌های اربعه مذکور در میان نبود، باز هم بعنوان یک وظیفه انسانیتی، حق و مسئولیت مداخله داشتم. همچنانکه تک تک اهالی بویژه سادات، چنین حقی و مسئولیتی را داشتند و دارند و قاعدتاً هیچ‌کسی مایل نیست که «آقابالاسر» ظالمی را که بویی از حق و عدالت نبرده، تحمل نماید. ۶) همکاری اهالی در تهیه و تقدیم انواع اطلاعات و مدارک ذی‌ربط! شاید شخصاً مایل بودم با این توجیه که مداخله در امور روستا و پیگیری مسائل آن، موجب لطمه به سایر اهداف خیلی مهمتر و بزرگتر و ملی‌تری است که در تهران دارم دنبال می‌کنم، از ورود یا حداقل تداوم دخالتم، طفره بروم و هر پنج انگیزه مذکور را به بهانه‌ای بپیچانم ولیکن «همکاری غیرمنتظره و عملی اهالی در تهیه اطلاعات و مستندات» را به هیچ عنوان نتوانستم نادیده بگیرم. در واقع این مورد، انگیزه مرا استوارتر و مصمم‌تر ساخت! و اگر ادامه نمی‌دادم، شاید در دنیا و آخرت، شرمنده آنها می‌شدم! این‌ها اهداف کاملاً مشروعی بودند که ایجاب کردند تا بنده دو سال و بلکه بیشتر از اوقات گران خود را صرف پیشبرد آن‌ها نمایم و تا حدود زیادی هم الحمدالله موفقیت‌آمیز بود. بنابراین در حقانیت «اصل مبارزه» با نان‌کلی و نفوذی‌های وی، جای هیچ‌گونه شک و تردیدی نبوده و نیست ولیکن وجاهت «نحوه مبارزه»، جای تأمل دارد، زیرا: اولاً) مایل بودم که در این مبارزه صرفاً اهالی را همراهی بکنم آنهم از طرق کاملاً حقوقی و قانونی با استخدام وکیلی که کلیه اهالی او را پشتیبانی نمایند ولیکن با جوسازی و فرافکنی و تفرقه‌ای که تفاله‌های نان‌کلی دامن زدند، متأسفانه این زمینه از بین رفت. ثانیاً) وقتی که با عملیات روانی (روانی‌هایی که نرد عشق به نانکلی باخته بودند!)، در اندازه یک جنگ روانی سازمان‌یافته و از پیش طراحی شده، مواجه شدم (که در ابتدای امر واقعاً برایم غیرمنتظره و عجیب و حیرت‌انگیز بود!)، ناچار شدم جبهه مهمتری در برابر نان‌کلی‌های درونی روستا بگشایم، آن‌هم صرفاً در حد روشنگری (جهاد تبیین) در فضای مجازی که صرفاً اقلیتی از اهالی به عضویت آن در آمدند و ... ...ادامه دارد. ✍️سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱ بهمن ۱۴۰۲ سادات میدان 🎲 سیدعلاءالدین 🌹
بسمه تعالی قابل توجه اهالی امامزاده 💠 علاءالدین در افق آینده؛ (قسمت ۲۶۰): گاه‌شمار واکنش‌های متقابل اوقاف و اهالی امامزاده (۲۳) ۲۵) سال ۱۴۰۰-۱۳۹۶ ... صرفاً اقلیتی از اهالی به عضویت آن در آمدند و باقی ماندند! زیرا صفحات مجازی بنده، مورد تحریم خودفروختگان به نان‌کلی قرار گرفت و ظاهراً اکثریت اهالی هم از آن‌ها تبعیت کردند حتی برخی از عموزاده‌ها و خاله‌زاده‌ها و نهایتاً برادر و برادرزاده‌ام هم آن‌ها را ترک کردند! و حال آنکه همگی دارند بصورت غیرمستقیم، کلیه پیامهای تأثیرگذار مرا دنبال می‌کنند و گویا که به آنها عادت کرده‌اند! وگرنه لزومی به این‌همه جنجال و هوچی‌گری و شکایت و... نبود! ولیکن با همه این احوال به حکم آیه شریفه قرآن؛ «كَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ» (بقره ۲۴۹)؛ پیروزی با آنانی بود که بر پای حمایت از بنده ایستادند و تسلیم «لومة لائمین» نگشتند. ⁉️ و اما اینکه خنثی‌سازی جنگ روانی تمام‌عیاری که بر بنده تحمیل شد، چرا با ادبیات تند و تیزی به پیش رفت؟! علت آن دقیقاً «مقابله بمثل»ی بود که شریعت هم اجازت فرموده است؛ ۱) «... وَ الْحُرُمَاتُ قِصَاصٌ فَمَنِ اِعْتَدىٰ عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اِعْتَدىٰ عَلَيْكُمْ وَ اِتَّقُوا اَللّٰهَ وَ اِعْلَمُوا أَنَّ اَللّٰهَ مَعَ اَلْمُتَّقِينَ» (بقره/194) در حرمت‌شکنی‌ها، قصاص رواست. هر که به ستم بر شما دست دراز کند او را از پای در آورید به قدر ستمی که به شما رسانده است، و از خدا پروا کنید و بدانید که خدا با پرهیزکاران است. ۲) «لَا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ ۚ وَكَانَ اللَّهُ سَمِيعًا عَلِيمًا» (نسآء/148) خدا دوست نمی‌دارد که کسی به گفتار زشت (به عیب خلق) صدا بلند کند و بدگویی بلند و آشکار نماید مگر آن که ظلمی به او رسیده باشد، همانا که خدا شنوا و داناست. ۳) «رَدُّوا الحَجَر مِنْ حیثَ جاء» (نهج البلاغه، قصار 314) کلام امیرالمؤمنین: سنگ را به همان جایی که دشمن از آنجا پرت کرده، باز گردانید که شر را جز شر پاسخی نیست. (= تندی در مقابل تندی!) ۴) توجه به عرفیاتی از قبیل ضرب المثلهایی از قبیل؛ 4/1- «کلوخ انداز را پاداش سنگ است / جواب است ای برادر این نه جنگ است» 4/2- «جواب های، هوی است» 4/3- «مگو ناخوش که پاسخ ناخوش آید / به کوه آواز خوش ده تا خوش آید» 4/4- «به مقدار ظلمی که شد بر شما / همانقدر سازید جنگ و دغا» 4/5- «اگر سوتیان گشت دستی دراز / تقابل نمایید با حضم باز» ۵) استخفاف در مقابل استخفاف با عنایت به عبارت امام خمینی‌‌ره در تحریرالوسیله، مشعر به اینکه؛ «... هر تعریضی به آنچه که مخاطب، آن را کراهت دارد ... مانند قول او: «ای حرام‌زاده» ... که موجب استخفاف به دیگری است و حال آن که طرف، مستحق آن نمی‌باشد، در آن تعزیر می‌باشد، نه حد و اگر طرف مستحق آن باشد، موجب چیزی نمی‌باشد.» ۶) تناسب فرهنگی مخاطبینی که بجز ادبیات مذکور، زبان قابل فهمی از خود نشان ندادند و در برابر هشدارها و کنایات و اشارات بنده، جز تمسخر و توهین و تحقیر و هتاکی و فحاشی علیه بنده و یارانم، زبانی برای گفتگو از خود نشان ندادند!!! چرا؟! برای اینکه پشت‌شان به امثال نان‌کلی، گرم بود و هنوزم است!!! نشان به نشان که وقتی نان‌کلی علیه من شکایت کرد، اینها هم اهالی را تحریک به شکایت نمودند! آنهم رسماً بعنوان اطلاعیه شماره‌دار در کانال اطلاع‌رسانی شورای خائن که توسط علی‌حیلی به گروه شورا، بازنشر شد! با این‌حال بنده کلیه پیامهای خود را به گونه‌ای به اشتراک گذاشتم که هر کدام دارای نشان و لینکی قابل بازیابی باشند و تدریجاً تبدیل به یک دائرة‌المعارفی گردید که باید بعنوان بخش حساسی از تاریخ روستا چاپ و نگهداری گردد!! و همیشه هم با این تقاضا که دیگران هم نظر خود را اعلام نمایند و هر آنچه هم که هر کسی گفت و نوشت، بی کم و کاست عیناً به اشتراک گذاشتم حتی اگر دارای عبارات وحشیانه‌ای علیه بنده بودند‌. و حال آنکه در مقابل، خناس‌هایی هم قرار داشتند که همه پیامهای آن‌ها بی‌قرار و فرّار بودند و امروز هیچ اثری از آنها باقی نمانده است بجز آن‌هایی که توسط اهالی بنحوی به بنده منعکس شد و من از آنها اسکرین‌شات گرفتم و در صفحات مجازی خود هم اکثراً به اشتراک گذاشتم یا به آنها فوروارد کردم تا همه محاطبین بنده در جریان همه‌جوره گفتمان جاری در جریان باشند. و اما اینکه منظورم از درشت‌گویی (در ضمن درست‌گویی) در پیامهای خود چه بود؟! هدفم تنبیه بود! تنبیه؛ کلمه‌ای عربی بمعنای «بیدارباش» است ولیکن در فارسی مفهومی از «مجازات» دارد! بنده در ادبیات خویش، هر دو معنی را اراده می‌کنم اما با این تفاوت که ... ...ادامه دارد. ✍️سیدمحمدحسینی(منتظر) ۲ بهمن ۱۴۰۲ گروه سادات میدان 🎲 گروه هم‌اندیشی سیدعلاءالدین 🌹
نامه اول به اوقاف مرکز.pdf
388.4K
بسمه تعالی قابل توجه اهالی امامزاده 💠 علاءالدین در افق آینده؛ (قسمت ۲۶۱): اولین نامه بنده به رئیس سازمان نامه اول بنده به ریاست سازمان اوقاف (مهدی خاموشی) در تاریخ 1401/01/15 که متاسفانه هیچگونه جوابی به آن داده نشد! در زمان تحریر این نامه، اطلاعات بنده از مسائل نانکلی و نفوذی‌های وی در روستا و نیز ماجراهای دفینه‌ها و همچنین از تحلیل دقیق صورتجلسات مختلف، مکفی نبود ولیکن کلیات آن، صحیح بود. متن این نامه را در پیام‌رسان واتساپ به اشتراک گذاشته بودم ولیکن به توصیه برخی از اهالی که صداقت‌شان را باور داشتم(!) حذف کردم! 💠 کانال اطلاع‌رسانی سیدعلاءالدین: 🆔 @SayyedAlaaddin 💠 کانال اطلاع‌رسانی گنبد فیروزه: 🆔 @GonbadeFirozeh 🎲 گروه هم‌اندیشی سیدعلاءالدین https://eitaa.com/joinchat/3763470541Cd25cef0ad4 🎲 💠 کانال اطلاع‌رسانی سیاسی حیفه نبینی: 🆔 @chelcheraaqHM 🎲 گروه هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام https://eitaa.com/joinchat/3850895565Cc7624a74fe 💠
بسمه تعالی قابل توجه اهالی امامزاده 💠 علاءالدین در افق آینده؛ (قسمت ۲۶۲): نامه اول بنده به رئیس سازمان (1) بسمه تعالی و با سلام و صلوات بر محمد و آل محمد 1401/01/15 ریاست محترم سازمان اوقاف و امور خیریه؛ جناب حجة‌الاسلام و المسلمین؛ سید مهدی خاموشی سلام علیکم به استحضار آن مقام عالی می‌رساند: خام‌اندیشی ادارات اوقاف استان قزوین در مشاع تلقی کردن کلیه اراضی وقفی روستای امامزاده علاءالدین (اعم از اراضی خاص سادات و اراضی خاص بقعه مبارکه) و حواشی ذیربط آن، متاسفانه اوضاع خطرناکی را پدید آورده است و لذا دخالت سریع دستگاههای حکومتی در این امر ضرورت تام و تمامی یافته است که اولویت با سازمان اوقاف مرکزی است فلذا مصدع اوقات شریف شما شدیم. کلیه اهالی (اعم از سادات و غیرسادات) این روستا (از توابع فرمانداری آوج در استان قزوین)، از زمان تأسیس و تشکیل این آبادی، مرهون و شاکر امر حسنه وقف اسلامی بوده و هستند و خواهند بود. ولیکن به عللی (از قبیل هماهنگی مثلثی از «مدیریت عجیب اداره کل اوقاف استان قزوین» و نیز «توطئه‌های شوم برخی از شیاطین محلی» و همچنین، «تبعیت ناحق اداره ثبت آوج از اوقاف» و احیانا برخی مسائل دیگر)، متأسفانه صدور اسناد ملکی و ارضی سادات محترم روستای امامزاده علاءالدین، بدون هیچگونه وجاهت قانونی، توقیف و معطل گشته است و مسائل حقوقی تعریفات و تقسیمات اراضی پیرامون بقعه مبارکه امامزاده مذکور، اینک ابعاد سیاسی و حتی امنیتی و جنائی هم پیدا کرده است و تبانی سه‌گانه مذکور بر هر محقق بینائی آشکار است. مضافاً که وجوه فرهنگی و اقتصادی آن هم قابل عنایت است. فلذا عاجزانه استدعا داریم؛ جهت تداوم وحدت و اقامه عدالت در میان اهالی (اعم از مالکان و مستأجرین اراضی وقفی) و پایان دادن به اوضاع خطرناک امنیتی و سیاسی جاری در آن که فزایندگی روزافزون آن در حال تشدید است، قبل از آنکه خیلی دیر بشود و شاهد فجایعی جنایت‌بارانه بشویم (مشابه آنچه که رخ داد و قاعدتاً مشکلات بیشتری را هم برای قوه قضائیه جمهوری اسلامی ایران رقم زده و ای‌بسا خواهد زد) دستور فرمائید هر چه زودتر به این مسئله و مشکل در حال تبدیل شدن به معضل و حتی بحرانی که ممکنست به فاجعه کشیده شود، بصورت ویژه، رسیدگی عاجل بعمل آید. به ضمیمه این تقاضای فوری، گزارشی مجمل و توضیحات مختصری را به شرح ذیل تقدیم می‌کنیم و شرح تفصیلی آنها نیازمند جلسات حضوری کارشناسان تحت امر آن دستگاه معزز با اهالی محترم این روستا بویژه سادات حسینی و موسوی خواهد بود، إن‌شاءالله در صورت عدم رسیدگی فوری به این وضعیت بحرانی (ظرف یکی دو ماه آینده) سادات حسینی و موسوی این روستا ناچار به طرح دعوا در نزد مراجع قضایی، حاکمیتی و دینی خواهند شد. متن تفصیلی گزارش: با درود و ٱرزوی توفیقات الهی برای حضرتعالی، همکاران و کارشناسان محترم، لازم به توضیح است که؛ تفصیل و تطویل بیان مفاد این پرونده (بلحاظ ابعاد پنج‌ضلعی؛ حقوقی، اقتصادی، سیاسی، امنیتی و فرهنگی آن) و درهم تنیدگی آنها اجتناب‌ناپذیر است همچنانکه بلحاظ جنبه کیفری آن، ضرورت رسیدگی چندجانبه اما عاجل به مسائل آن، غیرقابل اغماض است. اضلاع خمسه قضیه: ۱) حقوقی (عدم صدور سند مالکیتی و تحمیل قرارداد استیجاری! که اگر در جایگاه قانونی خود مستقر نشود، عوارض سوء و خطرناکی را رقم می‌زند) ۲) امنیتی (عملیات تروریستی آشکار و پنهان علیه سادات محترم بمنظور براندازی، سرکوب و تبعید آنها) ۳) سیاسی (تحقیر، توهین، تهمت، شایعات، جوسازی، تضعیف و تحمیل احساس هراس و دلهره روانی علیه سادات معزز) ۴) فرهنگی (تبدیل وحدت اهالی به تفرقه و سست کردن بنیاد وقف و آسیب به فرهنگ و خدشه به نهاد وقف و امور خیریه) ۵) اقتصادی (عدم شفافیت نظام تقویم - قیمت‌گذاری و کارشناسی نرخ آب، زمین و املاک بر روی کاغذ - که در طراز مبادلات کلان و معتنابهی که در واقعیت صورت می‌گیرد، نیستند) کلیات مطلب این مسئله پنج ضلعی از اینجا آغاز می‌شود که؛ مالکیت شش‌دانگ روستای امامزاده علاءالدین(س)، طبق وقف‌نامه واقفین محترم آن در حدود ۲۳۰ سال قبل (وقفنامه ۱۲۰۵ هـ.ق. به تصویر پیوست)، به شرح ذیل صورت گرفته است: ۱) تخصیص دو دانگ به بقعه مبارکه امامزاده ۲) تخصیص دو دانگ به سادات حسینی (سید محمدرضا و اولادش) ۳) تخصیص دو دانگ به سادات موسوی (سید ابول و سید علی حسین و اولادشان) ...ادامه دارد. ✍️سیدمحمدحسینی(منتظر) ۲ بهمن ۱۴۰۲ گروه هم‌اندیشی سادات میدان 🎲 گروه هم‌اندیشی سیدعلاءالدین 🌹
بسمه تعالی قابل توجه اهالی امامزاده 💠 علاءالدین در افق آینده؛ (قسمت ۲۶۳): نامه اول بنده به رئیس سازمان (2) شش‌دانگ مذکور از همان زمان وقف، به لحاظ وقف خاص بین سه مالک مشارالیه، تقسیم‌بندی شده و دو دانگ مربوط به امامزاده علاءالدین(س) که شامل بهترین زمین‌های این آبادی است، کما فی‌السابق به مدت مدیدی است که به ثمن بخسی در اختیار مستأجرین قدیمی آن قرار دارد (تا آنجا که امروزه آنها احساس مالکیت یافته‌ و بعضا در صدد توسعه این احساس خود و تصرف ناحق مبالغ کلان هستند که نوعی زمین‌خواری محسوب می‌شود!) و سادات هم بعنوان مالکین چهار دانگ خود، در طول چندین سده بر روی زمین‌های مذکور، کار و زندگی کرده‌ و این آبادی را پدید آورده‌اند فلذا عملاً حد و حدود زمین‌ها و املاک مذکور از نخستین سنگ‌بنای آن و نسل به نسل به قوت خود باقی مانده است و از لحاظ کمّی، در هیچ زمانی عملاً مشاع نبوده‌ و نیستند. (قابل استعلام از اهالی روستا من‌جمله از مستأجرین امامزاده که متر به متر حدود زمین‌های امامزاده را می‌شناسند. زیرا که ده‌ها سال است که شبانه‌روز بر روی آن‌ها کار کرده و زحمت کشیده و می‌کشند) ولیکن اینک «اداره اوقاف و امور خیریه بوئین‌زهرا»، با ادعای واهی مشاع بودن زمین‌ها طی دستورالعملی به اداره محترم ثبت اسناد آوج اعلام کرده است (البته طبق اظهارات صریح معاون محترم اداره ثبت آوج در حضور نمایندگان سادات و با اشاره به بخشنامه‌ای از اداره اوقافی که بدون هیچ وجاهتی به رؤیت ما نرسانیدند ولی وعده داده شد که بعداً پیدا کرده و تصویری از آن را تسلیم ما خواهند کرد!!!) مبنی بر اینکه: روستای امامزاده علاءالدین نیز طبق قانون وقفیات؛ تماماً تحت امر موقوفه عام بوده و سادات محترم نیز(!)، باید قبل از هر اقدام به هر کاری، با سازمان اوقاف محلی، قرارداد استیجاری منعقد نمایند! (تا با توسل به این بهانه‌تراشی نامعقول، سادات نیز خود را تحت قیمومیت نامشروع و غیرقانونی و موقت این سازمان دولتی در آورند! که علی‌الظاهر این ظاهر امر است!) و حال آنکه ما به تبع اجدادمان، مالکین زمین‌های خود بوده و هستیم و این زمین‌ها و املاک، صدها سال بصورت شرعی و عرفی و بدون هیچگونه معارضی، در «ید تصرفی» و مالکانه ما بوده است و به لحاظات شرعی، عرفی و قانونی، هیچ ضرورتی نداشته و ندارد که اینک ناگهان مالکیت واقعی و تاریخی و بدون خدشه خود را دور افکنده و تن به عقد قرارداد استیجاری تحمیلی بدهیم. چنانچه چنین فرایندی به هر علتی در سایر روستاهای این استان، طی گردیده است قطعا قابل تعمیم به این روستا نیست. اگر ادعای اداره ثبت آوج، دروغی باشد که قاعدتاً موجب «ترک فعل» خسارت‌بار آن برای جمعیت سادات گردیده، لذا ما از محضر معزز دستگاه عدالت، ناچاریم که خواهان بازداشت و محاکمه هر چه سریعتر مسئولین اداره ثبت آوج باشیم و چنانچه ادعای وی واقعیت دارد و بخشنامه‌ای از اداره اوقاف در میان است، باز هم ایشان مستندات قانونی «لزوم تبعیت از بخشنامه غیرقانونی» منسوب به اوقاف را باید به محضر دادگاه محترم ارائه بدهد و در غیر اینصورت باید طبق قوانین دستگاه عدالت، مجازات گردد. و چنانچه چنین بخشنامه‌ای وجود خارجی دارد و مشارالیه هم موظف به تبعیت از این بخشنامه (فعلا موهوم!) بوده است، نوبت می‌رسد به بازداشت و محاکمه و مجازات مسئولین اوقاف استان و شهرستان که با دسیسه غلطی مانع احقاق حق و حقوق سادات محترم و تحمیل خسارات مختلف جانی و مالی بر آنان گشته‌اند. و حال آنکه این متعلقات اجدادی، اینک برای ما حکم فدک را یافته است (فدکی که با کَدّ یمین و عرق جبین سادات، قابلیت بهره‌برداری یافته) که حالا عده‌ای (معلوم‌الحال در سودای زمین‌خواری، از طریق احتمالاً فریب و گمراه‌سازی مقامات ذیربط) ظاهراً قصد خلع ید سازمان‌یافته و تفرقه‌افکنانه ما را دارند ( و بعد از لوله‌کشی گاز و تخصیص برخی امکانات دیگر به این روستا بر فعالیت خود شدت بخشیده‌اند!) و لاجرم منشأ این خبط و خطاهای شیطان‌صفتانه از طرف مسئولین محترم، قابل پیگرد قانونی است. خصوصاً که زمینه‌های فروپاشی وحدت اهالی و تضییع عدالت و بسترهای خیانت و حتی جنایت را پدید آورده است! چنانچه اداره اوقاف قزوین یا بوئین‌زهرا مرتکب صدور و تحکم بخشنامه غلط مذکور شده‌اند باید به محضر دادگاه اثبات نمایند که؛ اگر زمین‌های این روستا فرضا مشاعی هستند و حدود آن‌ها هم فرضا نامشخص است، اداره اوقاف، تاکنون بر اساس چه معیاری و قانونی اقدام به عقد قرارداد با مستأجرین دو دانگ بقعه مبارکه نموده‌اند و میلیون‌ها تومانی که سالیانه از مستأجران زمین‌های امامزاده دریافت می‌کنند (و صرف امامزاده و زوار آن هم نمی‌کنند!)، بر اساس کارشناسی کدام موازین حقوقی، محاسبه شده است؟! ...ادامه دارد. ✍️سیدمحمدحسینی(منتظر) ۲ بهمن ۱۴۰۲ گروه هم‌اندیشی سادات میدان 🎲 گروه هم‌اندیشی سیدعلاءالدین 🌹
بسمه تعالی قابل توجه اهالی امامزاده 💠 علاءالدین در افق آینده؛ (قسمت ۲۶۴): نامه اول بنده به رئیس سازمان (3) اگر تعیین اجاره‌بهای معطوف به دو دانگ امامزاده (فرضا مشاع با چهار دانگ ویژه سادات!) کارشناسانه و معطوف به ارزیابی صحیح میدانی بوده است که آنهم مبتنی بر ارزیابی حدودی آن‌ها بوده است، آیا غیر از این است که تماماً متکی به وقفنامه معتبری صورت گرفته است. آن وقفنامه کجاست؟! و چرا اصل آن برای مدتی از پرونده حذف شده بود؟! (ظاهراً گمان نمی‌کردند که ما سادات هم رونوشتی معتبر از آن را در اختیار داریم)! اگر مفاد وقفنامه برای اوقاف، مستند عقد قرارداد با مستأجرین امامزاده بوده است، آیا در مفاد آن هیچ اشاره‌ای به مشاع بودن شش دانگ این موقوفات شده است؟! اگر وقف‌نامه اصلی متضمن این مسئله نیست، آیا در عرصه میدانی، کسی از اهالی روستا، ادعای مشاع بودن زمین‌های امامزاده را داشته یا دارد؟! و یا اینکه این مضحکه، از اسطرلابی در آمده است که فقط اداره اوقاف قزوین اخیراً بدان دست یازیده است و مالکین محرز چهار دانگ اجدادی، نامحرم قضیه آن هستند و آیا حقانیت و وجاهت آن لااقل به محضر سازمان مافوق و در صورت لزوم به محضر دادگاه محترم هم نباید ارائه و اثبات گردد؟! و چنانچه وقف‌نامه جعلی، مستند این ادعاها و تحرکات و تحریکات میدانی است، باز هم ضرورت دارد که، اداره اوقاف، صحت و اعتبار آن را به محضر سادات (دارای ید تصرفی مالکانه) و سازمان اوقاف (مرکز) و نهایتاً دادگاه (محل) اثبات نماید. و حال آنکه قادر به این امر نخواهند بود. بنابراین مشاع بودن زمین‌های وقفی، در عرصه کمّی آن‌ها کاملاً واهی است مگر آنکه اداره اوقاف ادعا نماید که کلیه قراردادهای استیجاری ده‌ها ساله با مستأجرین دو دانگ، بر اساس «نظام تقویم حدس و گمانی»! علی‌الحساب بوده است که بالتبع از مقتضیات امر است! (ولیکن باید اثبات شود که تمام قراردادهای صدها ساله اوقاف قزوین با مستأجرین، علی‌الحساب بوده است!) و حال آنکه بر فرض محال اثبات این ادعای واهی، اصلاً شیوه معقولی نیست. زیرا شایعاتی را در اذهان اهالی این روستا و روستاهای همجوار که برخی از اهالی آن‌ها داوطلب عقد قرارداد استیجاری با مبالغی صدها برابر قراردادهای فعلی هستند، پدید آورده است که نه در شأن سازمان محترم اوقاف و نه در شأن مستأجرین ثابت و محترم آن و نه در شأن عنوان این روستای مزین به نام امام زاده است و لذا لازمست هر چه زودتر با شفافیت امر به این وضعیت، خاتمه داده شود. و اگر چنین (تقویم شناور و ناشفاف) باشد آیا نباید پاسخگوی این مطلب هم باشد که چرا یک‌بار برای همیشه، همه حدود همه زمینهای وقفی از لحاظ کمّی، افراز و مستند نشده است؟! و چرا دستگاه اوقاف در طول عمر خود یک ریال هم تاکنون از سادات مستقر وجه‌الاجاره دریافت ننموده است؟! آیا علت این تبعیض ده‌ها ساله به بدعتی بر نمی‌گردد که رؤسای اخیر اوقاف استان (ای‌بسا بدون اطلاع رؤسای سازمان مرکزی خود) به راه انداخته‌اند؟! و اما از لحاظ کیفی؛ خوشبختانه اجداد ما به لحاظ اعتقادات مذهبی خود، هنگام تقسیمات شش‌دانگ موقوفه، احتمالا بهترین زمین‌ها را بدون اعتراض و نارضایتی، داوطلبانه در سهم امامزاده منظور داشته‌اند و نامرغوب‌ترین زمین‌ها را ایثارگرانه به خود تخصیص داده‌اند (و شاید هم نخستین مأمورین محلی واقفین که از قضاء مستأجران اولیه همین زمین‌ها هم بوده‌اند، در تقسیمات مذکور، از لحاظ کیفی، رندانه!)، بهترین‌ها را نصیب امامزاده (و در واقع به نفع خودشان!) رقم زده‌اند فلذا در تقسیم‌بندی عادلانه جدید با ابزارهای نوین علمی و نیز مرغوبیت کارشناسانه، قطعا سادات نه تنها متضرر نخواهند شد بلکه منتفع هم خواهند گشت و شاید بالتبع همگی استقبال هم بکنند ولو اینکه قلباً مایل نیستند از مرغوبیت قدیمی سهمیه امامزاده چیزی کاسته شود وگرنه که فنعم‌المطلوب! مشتکی‌عنه ما و در واقع متهم ردیف اول این پرونده، از آنجائی اداره اوقاف محلی محسوب می‌شود که؛ ۱- اداره ثبت منطقه ذیربط، علت ترک فعل قانونی خود را به بخشنامه اداره اوقاف منطقه، ارجاع می‌دهد (و چنانچه اداره ثبت به وظیفه خود اقدام می‌کرد هیچ نیازی به طرح این گزارش و شکوائیه نبود) ۲- اداره اوقاف (از طریق ظاهراً اجیر کردن! یکی از اهالی که از قضاء از سادات حسینی و عضو شورای روستا بوده و آب و زمین قابل ذکری هم ندارد! بعنوان امین اوقاف!) کلیه اهالی - اعم از سادات و غیرسادات و نیز اهالی قدیم و جدید - را با وعده و وعیدهایی عجیب - از تخفیفات ویژه تا تهدید به اخراج!!! - تحت فشارهای روانی قرار داده است که هر چه زودتر اقدام به عقد قرارداد استیجاری با اوقاف نمایند و گرنه که کذا و‌ کذا!!! و باعث تفرقه خطرناک بین اهالی گشته است. ...ادامه دارد. ✍️سیدمحمدحسینی(منتظر) ۲ بهمن ۱۴۰۲ گروه هم‌اندیشی سادات میدان 🎲 گروه هم‌اندیشی سیدعلاءالدین 🌹
بسمه تعالی قابل توجه اهالی امامزاده 💠 علاءالدین در افق آینده؛ (قسمت ۲۶۵): نامه اول بنده به رئیس سازمان (4) بنابراین صرف‌نظر از کمّ و کیف قضیه و آمادگی سادات برای همراهی با افراز املاک و اراضی مذکور، باید توجه نمود که؛ دستورالعمل (عجالتا موهوم) مذکور به دلایل ذیل هم نامشروع و غیرقانونی می‌باشد: ۱- مصوبه مجلس شورای اسلامی در مورخه ۱۳۸۰/۱۲/۱۹ (که به ناحق و بی‌ربط، علی‌الظاهر مورد استناد اداره اوقاف مذکور می‌باشد!)، وقفنامه‌ها و اسناد صادره را (در صورت معتبر نبودن و یا مشمول اصلاحات ارضی بودن و...) مورد ابطال اعلام نموده است، در صورتیکه وقف‌نامه و اسناد عرصه و اعیان مالکیت سادات در چهار دانگ خود، اصالت و اعتبار داشته و اصل آن در «اداره اوقاف قزوین» نیز موجود، و حتی در صورتجلسه تنظیمی توسط اوقاف بوئین‌زهرا مورد استناد قرار گرفته است. بنابراین وقف‌نامه چهاردانگ خاص سادات ابطال نگشته و اساسا قابل ابطال نبوده و نیست. ۲- طبق اظهارات مسئولین محترم «اداره ثبت آوج» نیز؛ هیچ‌گونه خدشه‌ای بر مالکیت سادات (بر عرصه و اعیان چهار دانگ از شش‌دانگ این روستا) وارد نمی‌باشد. با این حال از صدور اسناد مالکیتی سادات خودداری می‌کند و آنرا مشروط به تفاهم با اداره اوقاف محلی می‌کند! در حالی‌که بهتر از همه می‌داند که چنین ارجاعی هیچگونه وجاهت قانونی و شرعی ندارد و صرفاً تعویق بیهوده و بلکه سلب حقوق مسلم سادات است. ۳- براساس اظهارات ریاست محترم «اداره امور اراضی آوج» نیز؛ اسناد مالکیت سادات مشمول طرح اصلاحات ارضی نبوده و مالکیت ٱنها غیرقابل خدشه می‌باشد. (در صورت لزوم قابل استعلام است و عندالمطالبه، تهیه و تقدیم خواهد شد) لازم به تأکید است که؛ سابقه تفکیک جزء به جزء دو دانگ امامزاده از چهاردانگ سادات، به همان سالهای صدور وقفنامه اصلی بر می‌گردد که البته طبق رسوم قدیم، متاسفانه مستند نشده است! حتی در وقفنامه جعلی مورد استناد سازمان اوقاف (که با وقف‌نامه اصلی کاملا مغایرت دارد) نیز مشخصا مورد تاکید قرار گرفته است. آنجا که می‌گوید: «اگر احدی از سادات هجرت کند، یا از دنیا برود، سهم ایشان به دو دانگ امامزاده افزوده می‌شود!»، نشان‌دهنده تفکیک دو دانگ از چهار دانگ است. وگرنه چه معنائی غیر از تفکیک اراضی را می‌تواند داشته باشد؟ پس در این مورد نیز مشاع بودن اراضی ادعائی اداره اوقاف، نادرست بوده و خلاف شرع و قانون است و بدتر از همه اینکه؛ موجب تحمیل وضعیت خطرناک بلاتکلیفی قضیه و معطلی‌های کاملاً مضر به حال اهالی و خود امامزاده است و زمینه‌ساز ارتکاب بزهکاری‌های مختلفی گشته است. (یکی از علل جعلی بودن وقف‌نامه ثانویه همین شرط است که دسیسه‌ای برای ظلم و جنایت علیه سادات است. زیرا بازماندگان مستأجرین ۹۹ ساله سابق دو دانگ خاص امامزاده و برخی زمین‌خواران جدیدالورود را به طمع خطرناکی سوق می‌دهد که احیانا به هر قیمتی به دنبال آزار و اذیت و نهایتا فراری دادن سادات (به اسم هجرت سادات!!!) و یا العیاذ بالله، قتل مرموز و بلکه آشکار سادات (به اسم از دنیا رفتن آنان!!!) باشند. فلذا یکی از مطالبات سادات، حذف و ابطال هرچه زودتر وقفنامه جعلی بسیار خطرناک مذکور از پرونده ما در اوقاف قزوین است که زمینه‌ساز جنایت‌های علنی علیه سادات گشته است، چنانکه تاکنون چند نفر از سادات را با بهانه‌های واهی به قصد ایجاد وحشت و بلکه قتل آنان، مورد ضرب و شتم عمیق قرار دادند و پرونده دو نفر از آنها در دادگستری آوج مفتوح است. این اقدامات بسیار جسورانه و بلکه جنایتکارانه یا در قالب سنگ‌پرانی‌های شبانه وحشت‌زا که به اجنه نسبت داده می‌شوند و یا در قالب حمله آشکار روزانه گروهی از اراذل محلی رخ داده است! چنانچه اخیرا توسط عده‌ای اخیرالورود به این روستای آرام، بدون هیچگونه عداوت و اختلاف قبلی بر علیه چند نفر از سادات اقدام وحشیانه‌ای صورت داده شد که افق خطرناکی از اتفاقات ‌آتی را نشان می‌دهد (پرونده آن در دادگستری آوج موجود است) و گویای شروع برنامه‌های طراحی شده برای تحقیر و اخراج اجباری سادات (در صورت انعقاد قرار داد استیجاری سادات با سازمان اوقاف) است. این نکته هم قابل توجه است که؛ با توجه به اینکه در زمان صدور وقفنامه اصلی، ظاهراً سازمانی بنام اوقاف نبوده (یا در منطقه حضوری نداشته و یا مؤثر نبوده است)، فلذا مؤمنین خودشان، تفکیک و تقسیم‌بندی اراضی مرغوب و غیرمرغوب را بصورت شفاهی و حضوری مابین خود انجام داده و حد و حدود آنها را دقیقا با اعتقاد به نظارت مستقیم خداوند در این مدت زمان طولانی رعایت کرده‌اند و مکتوب نمودن جزء به جزء نیز چندان مرسوم نبوده است. و ... ...ادامه دارد. ✍️سیدمحمدحسینی(منتظر) ۲ بهمن ۱۴۰۲ گروه هم‌اندیشی سادات میدان 🎲 گروه هم‌اندیشی سیدعلاءالدین 🌹