eitaa logo
گنبد فیروزه
62 دنبال‌کننده
534 عکس
164 ویدیو
21 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
بسمه تعالی قابل توجه اهالی امامزاده 💠 علاءالدین در افق آینده؛ (قسمت ۲۴۹): گاه‌شمار واکنش‌های متقابل اوقاف و اهالی امامزاده (۱۵) ... البته ما برای همیشه مدیون پدر ایشان هستیم که بر دائی خود منت نهاد و پدر ما را تحویل ساواک نداد!! ⁉️سؤال شده که تکرار علامت (؟؟؟) در پیام قبلی، چه مفهومی دارد؟! علامت تکراری ؟؟؟؟ هنگام ارسال پیام، جایگزین عباراتی شد که بنظرم هنوز زمان اعلان آن‌ها فرا نرسیده است و به احتمال زیاد، بزودی زمان آن هم فرا خواهد رسید که متن بدون سانسور این پیام را هم به اشتراک بگذارم! «و انتظروا انا منتظرون»! ولیکن ریشه‌های نفاق و دو روئی وی با اهالی، غیرقابل بررسی نیست: ۲۲) علت خودفروختگی رنگ‌بازها به نان‌کلی؟! چهره اول کاظم‌رنگی؛ (پیام شماره ۱۲۵ کانال اطلاع‌رسانی گنبد فیروزه) وقتی که حاج‌صفوت نقاشی، همکاری ادارات آوج در حفر چاه را متوقف می‌سازد، میرشجاع، هیئتی را به قزوین می‌فرستد که در فرازی از بیان آن واقعه نوشته: «... به کاظم خط دادم از وضع موجود چگونه بهره‌برداری کنند و لذا با نقش‌آفرینی کاظم، استاندار سریعا از جلسه بیرون آمده و در اطاق مانیتور، نفرات بسیار عصبانی را دیده بود و همونجا در کاغذی که از کاظم گرفته بود، با خط خودش، دستور داد که در مدت دو هفته، حفر چاه انجام شود.»! طبق این تعریف؛ در خنثی‌سازی عملیات صفت داودی، برای اجرای طرح حفر چاه، کاظم از پیشتازان اهالی بوده! چهره دوم کاظم‌رنگی: (پیام شماره ۱۳۱ کانال اطلاع‌رسانی گنبد فیروزه) ولیکن همان کاظم در طرح همان صفت داودی، از پیشتازان آن‌دسته از اهالی می‌گردد که طرح دو ساله میرشجاع برای حفر چاه را به شکست کشانده و بر باد می‌دهد!! یعنی همزمان که از دوستان میرشجاع بوده، از دشمنان میرشجاع هم بوده است!! در قضیه تجاوز نانکلی هم، کاظم‌رنگی دقیقا در دو نقش متضاد وارد معرکه شد؛ از طرفی برای تمکین اهالی روستا برای تغییر مالکیت شخصی و اجدادی آن‌ها به مستأجر نانکلی شدن، همایش راه انداخت و حتی داوطلب شد که مرا در سفر تحقیقاتی، همراهی کند از طرفی نه تنها با من، هیچ‌گونه همکاری بخرج نداد بلکه در توسعه و تعمیق و تحکیم عملیات روانی کفتارهای وابسته به نان‌کلی، سنگ‌تمام گذاشت! و مرا مورد تحقیر و توهین و سرزنش خود قرار داد! همین‌قدر رنگارنگ!! ولیکن چنانچه کاظم‌رنگی، آن سرگشاده را نمی‌نوشت، اهالی کی «مدرک فضولنامه وی با صفت» را بدست من می‌رسانیدند؟! وقتی که او قریب باتفاق املاک پدری خود را در شش‌دانگ امامزاده، فروخته و خانه‌ای هم در آن نساخته، چه ضرورتی داشته تا بانی همایشی بشود که داعیه مقابله با نان‌کلی را دارد؟! و (باعث گردیده که به علل هجوم بی‌امان به مایملک روستائیان بویژه سادات، اهالی، کاسه چه‌کنم چه‌کنم بدست بگیرند!)، وی بخواهد پرچمداری اهالی را در دست بگیرد؟! شاید کسی بگوید؛ وقتی که خودت هم در شش‌دانگ امامزاده، چیزی برای از دست دادن نداشتی و خانه‌ای هم برای خود نساخته‌ای، چرا به مقابله با نانکلی متجاوز پرداختی؟! 👌سائل باید دقت کند که بنده اگرچه از لحاظ مادی، در داخل محدوده شش‌دانگ، چیز قابلی ندارم ولیکن انگیزه بنده، عمدتاً حیثیتی بود و تا آخرش هم ایستاده‌ام (و تنها کسی هم بودم که بعنوان شخص ثالث در پرونده نانکلی ورود کردم و با استدلال خود، ناکامی او در دادگاه را رقم زدم ولیکن آیا وی هم (همچون ممدننگی) هیچ انگیزه و اراده‌ای داشت که ورود نماید؟! آن‌دو حاضر نشدند حتی در حد ارائه یک نیم‌صفحه (تحویل گواهی فوت اجدادشان به دادگاه) همکاری نمایند! در جایی که، اجداد آنها هم، مورد تهمت موقوفه‌خواری قرار گرفته بودند!) بنابراین او نه تنها از هیچ لحاظ، تمایلی به مقابله با نانکلی نداشته، بلکه وقتی متوجه شد که نوسان کفه ترازو بنفع نان‌کلی نیست، برآشفت تا قاعده بازی را به هم بزند و آن سرگشاده ننگ‌آلود را نوشت! همچنانکه ممدننگی، در صورت تسلط ۱۰۰٪ی نانکلی بر شش‌دانگ، چیزی از دست نمی‌داد بجز ۱۱ دقیقه آب! یعنی او وقتی ۱۱ دقیقه سهمیه آبیاری ارثی پدری خود در این شش‌دانگ را در یک کفه ترازو و به چنگ آوردن عناوین دهان‌پرکن و تا حدودی هم چشم‌پرکن «امین تام‌الاختیار اوقاف» و «ریاست شورای اسلامی» (یعنی که سلطان روستا!!) در کفه دیگر ترازوی مطلوب خود قرار می‌داد، کاملاً بدیهی بود که نه تنها آب ۱۱ دقیقه‌ای (برای باغاتی که دچار خشک‌سالی شده‌اند)، بلکه کل شش‌دانگ روستا را هم به پای نانکلی می‌ریخت که ریخته است!! الغرض؛ رنگی‌ها و ننگی‌ها نه تنها از همان اول قصه، هیچ صداقتی در رفتارهای معطوف به امور بنیادی اهالی نداشتند بلکه پیوسته در صدد فریب اهالی، سنگ تمام گذاشته‌اند! و از همان شب همایش و صورتجلسه مربوطه، به ریش همه اهالی از جمله بنده بی‌خبر از رنگرزی آن‌ها قاه قاه می‌خندیده‌اند! و... ...ادامه دارد. ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) ۲۴ دی ۱۴۰۲ گروه سادات میدان 🎲 گروه هم‌اندیشی سیدعلاءالدین 🌹
بسمه تعالی قابل توجه اهالی امامزاده 💠 علاءالدین در افق آینده؛ (قسمت ۲۵۰): گاه‌شمار واکنش‌های متقابل اوقاف و اهالی امامزاده (۱۶) ... و آخرین شاهکار کاظم، اغوای میرشجاع بی‌دقت و تا حدودی فراموشکار و ساده‌دل در طی نشستی ۴ساعته در منزل او بوده است! البته القائات مکارانه علی‌حیلی را هم نباید نادیده گرفت! همچنانکه، اخوی هم از طرفی در لجاجت (نسبت به مسائل کوچه جهنمی)، متاسفانه دست‌کمی از آن‌ها بخرج نداد! فلذا حرمت خود را در معرض سقوط قرار داد، در حالی‌که بهتر از هر کسی می‌دانست؛ بنده در امر «حق و عدالت» با هیچکس هیچ تعارفی نداشته و ندارم و اگر بیش از این به لجاجت خود ادامه بدهد، مفتخر به دریافت مدال شجاع‌رنگی هم خواهد شد! ۲۳) سال ۱۴۰۰-۱۳۹۸ شرکت سهامی نان‌کلی و شرکاء مخرج مشترک نانکلی و کفتارهای وابسته او در این روستا چیست؟! چه هدف مشترکی را تعقیب می‌کنند؟! نان‌کلی بعد از اطمینان از وجود دفینه‌ها و پراکندگی گنج‌های زیرخاکی روستا در قالب عملیات چکمه‌های سفید (۱۳۹۴) با کمک مستأجری که پدرش در صدد اخراج سادات از روستا بوده تا ۴ دانگ آنان را بالا بکشد، بخوبی واقف بوده که بدون بهره‌گیری از افرادی در نقش «شریک دزد و رفیق قافله» هرگز موفق نخواهد شد. او بمحض کسب امتیاز ریاست اوقاف بوئین، تعامل غیرمتعارف با شورای روستا را پیشه می‌کند و تا آن‌جا به همدیگر نرد عشق می‌بازند که «دشمن مالکیت اهالی» را به عضویت گروه مجازی (نه کانال اطلاع‌رسانی) اهالی در می‌آورند تا او بتواند از روانشناسی و شاکله شخصیتی اعضای گروه (اهالی حساس به امور خود) سر در آورده و بداند که حملات گازانبری خود را چگونه به پیش ببرد! من بسیار بعید می‌دانم که نان‌کلی عضو گروه‌های مجازی شوراهای همه روستاهای دارای موقوفه شده باشد ولیکن عضویتش در گروه شورای خائن روستای ما (که امری کاملاً غیرعادی و بودار بوده) علت خیلی مهمی داشته است. خصوصاً که وی با صدور انواع نامه‌ها و بخشنامه‌های غیرقانونی، خون اهالی را در شیشه کرده بود! در این مسئله که او بدنبال تصاحب و تصرف عدوانی شش‌دانگ روستا بوده باید در جای خودش مورد رسیدگی قرار بگیرد. ولیکن بررسی مسائل ستون پنجم نان‌کلی در روستا جایگاهش همین‌جاست! (البته همان‌ها که طی صورتجلسه همایش ۱۴۰۰/۱۱/۱۴ به بنده مأموریت مقابله با نانکلی را دادند و حالا که بساط او و نوچه‌هایش را در اینجا به هم ریختم، شاکی من شده‌اند و می‌خواهند همزمان با شکایت نانکلی، به یاری او بشتابند، در دادگاه به حسابشان خواهم رسید وگرنه لازمست در این‌جا هم به خنثی‌سازی عملیات و جنگ روانی آن‌ها ادامه بدهم) نقش منافقانه رنگرزهای روستا در برابر نان‌کلی در سال ۱۴۰۰ (از جمله در همایش ۱۴۰۰۰/۱۱/۱۴) بنده نه تنها هیچ‌گونه اطلاعات مکتوبی از نامه‌ها و بخشنامه‌های نانکلی به ادارات آوج نداشتم بلکه از امین اوقاف بودن ممدشورا یا غصب مقام عالی ریاست فخیمه شورای خائن توسط حسن‌تیسنا و دخالت علی‌حیلی در استخدام بازاریان تهرانی بعنوان نگهبان روستا و ربطش به حفاری‌های غیرمجاز و حتی مکاتبات نانکلی با شورا و برخی از اهالی، و همچنین رفتارهای دوگانه کاظم‌رنگی و امثال وی نداشتم! حتی از مکاتبات سابق (۱۳۹۵) رئیس قبلی اوقاف با میرشجاع هم بی‌خبر بودم! به همین علت هم، آغاز حرکت خود را از تحقیقاتی پیرامون اصل خبر و اینکه چه بخشنامه‌ای به اداره ثبت، داده است؟! شروع کردم تا بتوانم با داشتن مدرک، بدنبال مقابله با نان‌کلی بروم و در بند اول صورتجلسه همایش هم بدان اشاره کردیم. وگرنه چنانچه می‌دانستم که نانکلی با شورا مکاتبه داشته و شورا و برخی اهالی، مدارکی در اختیار دارند (چنانکه بعداً یکی یکی در اختیارم گذاشتند) هیچ لزومی نداشت که وقتم را برای تحصیل مدرک از ادارات آوج، تلف بکنم. مهم اینجاست که اعضای خائن شورا (که مرا با ماشین خودشان به دنبال نخود سیاه خودشان تا آوج بردند!)، صداشو هم در نیاوردند و حتی یک کلمه به من نگفتند که اگه شما دنبال مدرکی برای توجیه اقدام خود برای مقابله با نانکلی هستی، ما تعدادی از آن‌ها را داریم. چرا هیچی بروز ندادند؟! آیا غیر از اینست که کل همایش کاظم‌رنگی، نمایشی برای رنگ کردن اهالی بوده است! و گمان می‌کردند که خواهند توانست حتی مرا هم رنگ کنند!! اینها می‌خواستند حسینی منتظر را (که موی سفید را از ماست سفید بیرون می‌کشد!) رنگ کنند!! البته در عمق دل و ضمیرشان واهمه داشته‌اند که مبادا نقشه خائنانه‌شان لو برود که بالاخره با همکاری اطلاعاتی خود اهالی پته‌شان روی آب آمد و آبرویشان رفت! و چیزی که از آن می‌ترسیدند بر سرشان آمد! (چنانکه کاظم‌رنگی در سرآغاز سرگشاده خودش بدان تصریح کرد: «دلنوشته‌ای تقدیم به اهالی‌: عزیزان آنچه که از آن می‌ترسیدیم به سرمان آمد؛ [افشای] نفاق، اختلاف، دو دستگی، تهمت، دروغ، ...»!) ..ادامه دارد. ✍️سیدمحمدحسینی(منتظر) ۲۴ دی ۱۴۰۲ سادات میدان 🎲 گروه سیدعلاءالدین 🌹
بسمه تعالی قابل توجه اهالی امامزاده 💠 علاءالدین در افق آینده؛ (قسمت ۲۵۱): گاه‌شمار واکنش‌های متقابل اوقاف و اهالی امامزاده (۱۷) اصلاحیه: در نگارش پیام شماره ۲۴۹ کانال گنبد فیروزه، عبارت‌پردازی فرازی از آن، قدری مخدوش تنظیم شد که بدینوسیله اصلاح می‌شود؛ «از طرفی برای صف‌آرایی در برابر قلدری نانکلی و تکمیل «برجام استمهالیه»!، همایش راه انداخت و حتی داوطلب شد که مرا در سفر تحقیقاتی، همراهی کند (ولو اینکه نیت اصلی و باطنی او بسترسازی مکارانه برای تمکین اهالی روستا برای تغییر مالکیت شخصی و اجدادی آن‌ها به مستأجر نانکلی شدن بود! فلذا) از طرفی هم نه تنها با من، هیچ‌گونه همکاری بخرج نداد بلکه در توسعه، تعمیق و تحکیم عملیات روانی کفتارهای وابسته به نان‌کلی، سنگ‌تمام گذاشت! و مرا مورد تحقیر، توهین و سرزنش خود قرار داد! همین‌قدر رنگارنگ!!» کدام بقال؟! با توجه به ادعای بنده در پیام شماره ۰۷۴ در کانال گنبد فیروزه، تذکر داده شد که چهار طرف سر کوچه شما اساساً بقالی ندارد که بخواهد داناتر از ناخور روستای ما باشد! جواب: با توجه به عین عبارت و دقت لازمه، اعتراض وارد است! اما منظورم بقال‌های محله بود! سؤال شده؛ با توجه به اینکه (بر اساس بند ۴ «گاه‌شمار اوقاف و اهالی ۰۱» خودتان) اولین کسی که از روستا علیه اوقاف، موضع‌گیری و اقدام کرده، مرحوم آ.سیدابراهیم بوده است (۱۳۸۱)، و طبق بند ۳ همان گاه‌شمار، برادر شما (۱۳۷۵) متوجه خیانت اوقاف علیه سادات شده، پس چرا خودتان از همان ۱۳۷۵ پیشقدم مبارزه با اوقاف نشده‌اید؟!! بنده در پیام شماره ۰۹ خود (۲۲ آبان پارسال) در کانال اطلاع‌رسانی سیدعلاءالدین نوشتم: «جا داشته که آقای حسینی (میرشجاع الدین) این مسئله (توطئه علیه سادات) را همان زمان بصورت مکتوب و رسمی به بازرسی اداره کل اوقاف قزوین یا سازمان اوقاف مرکز اعلام می‌نموده که ظاهرا غفلت کرده است و البته هنوز هم قابل اقدام است.» بنده قبول دارم که در مبارزه با چنگ‌اندازی‌های نامشروع و غیرقانونی اوقاف و لااقل اعتراض اهالی بویژه سادات به ترک‌فعل‌های بی‌شمار اوقاف، اهمال شده است ولیکن از وقتی که بنده متوجه قضایا شدم هیچ روزی آرامش نداشتم و از دو سال قبل که اطلاعات و مدارکی به دستم رسید، بی‌امان بر مدیران خائن اوقاف تاخته‌ام و بساط آن‌ها را چنان به هم ریختم که نان‌کلی از بیچارگی خود ناچار شده به طرح شکایت از بنده در دادسرای ویژه روحانیت قزوین (آنهم چه شکایت مسخره‌ای!) و از نوچه‌های پفیوز خود هم خواسته که طی اطلاعیه شماره یک شورای خائن، اهالی را هم تحریک به شکایت نمایند! و چنان بی‌هنر و بی‌ذوق که لااقل سعی نکردند، متن و ترتیب نوشتاری اطلاعیه مثلاً شورا، قدری متفاوت از متن و ترتیب نوشتاری وکیل نان‌کلی برای دادگاه باشد!! یعنی اصلاً وکیل بی‌سواد و بی‌هنر نانکلی حتی حفظ ظاهر را هم بلد نیست! وکیل مفت‌خوری که کارشو خوب یاد نگرفته و فقط قراره پول نانکلی رو هدر بدهد! 😂😂😳😳🙄🙄 ردپای خیانت نان‌کلی در نیریج! خبردار شدم؛ وقف ۶ شعیر از ۹۶ شعیر روستای نیریج (دارای وقفنامه رسمی و علیرغم عدم هرگونه وجاهتی برای دخالت سازمان اوقاف) موجب شده که نان‌کلی در «صدور اسناد مالکیت برای اهالی» روستای بزرگ همجوار ما (نیریج) نیز موانعی را پدید آورد که در پی اعتراض اهالی و شورای خادم نیریج، موجب وساطت بی‌ثمر امام جمعه آوج هم (۱۴۰۱/۲/۳۱) شده است! در نتیجه؛ از زمانی که اوقاف در موقوفه (مرحوم امینی) نیریج دخالت ورزیده؛ کلیه مراسم‌ها (اقامه مجلس خاص آل‌عبا و حضرت سیدالشهدآء در دهه عاشورا و نیز ماه‌های رمضان و ‌صفر و همچنین عصرهای پنجشنبه و جمعه هر هفته) تعطیل و حسینیه نیریج نیز تخریب شده است! شاید اگر تحقیقاتی در خصوص سایر موقوفه‌های منطقه تحت قلمرو اوقاف بوئین و بلکه قزوین به عمل آید، اعمال ننگین و فضولی‌های نامعقول امثال نانکلی در آن‌ها بسی چشمگیر باشد! البته اهالی نیریج، آنقدر خوش‌شانس بوده‌اند که، شورای خائنی نداشته‌اند تا خود را گرفتار «تعارض منافع» کرده و به نوکری نان‌کلی در آیند و تیشه به ریشه املاک اهالی و اجداد اهالی بزنند! اهالی نیریج آنقدر هوشمند و غیور بوده‌اند که امور خود را به کفتارها و عنکبوت‌ها نسپارند وگرنه معلوم نبود در نبود یک حسینی‌منتظر ویژه آن‌ها چه بلایی بر سر ۹۰ شعیر الباقی روستای بزرگ نیریج می‌آمد!! و اما بعد؛ بعد از سخنرانی بنده در مراسم رسمی ۱۳۹۵ در محوطه عمارت امام‌زاده که تبدیل به تأییدیه‌ای بر هشدارهای قبلی بنده در خصوص «جریان منحوس توطئه علیه سادات» شد، اهالی چنان احساس خطر کردند که در انتخابات شورای روستا فقط به سادات، رأی دادند که در گزینش آن‌ها متاسفانه میرشجاع بعلت سادگی، امثال ممدننگی و کاظم‌رنگی را بالا آورد! البته نمی‌شود چندان هم ایراد گرفت! زیرا نفاق آنها مشهود نبود! ..ادامه دارد. ✍️سیدمحمدحسینی(منتظر) ۲۵دی۱۴۰۲ گروه سادات میدان 🎲 گروه سیدعلاءالدین 🌹
بسمه تعالی قابل توجه اهالی امامزاده 💠 علاءالدین در افق آینده؛ (قسمت۲۵۲): گاه‌شمار واکنش‌های متقابل اوقاف و اهالی امامزاده(۱۸) ۲۴) سال ۱۴۰۰-۱۳۹۶ کاظم‌رنگی بعضویت شورا در آمده و به ریاست آن می‌رسد (نقادی عملکرد وی بماند برای مجالی مناسب‌تر) و با مدیریت وی، ممدننگی به مقام «امین اوقاف نانکلی» (بدون موقوفه در این روستا!) نائل می‌گردد و حتی ریاست شورا را هم به وی می‌سپارد! شاید علتش آن بوده که خودش (همچون سیداحمد) نمی‌توانسته حضور چندانی در روستا داشته باشد! فلذا عملاً مهر و روستا به ممدننگی واگذار شده بود و او حتی امضای سایر اعضای شورا را هم جعل می‌کرده و حاکم بلامنازع روستا بوده است که در اینجا در صدد نقادی عملکرد وی هم نیستم. و شاید هم علت دیگری داشته که بنده هنوز نمی‌دانم. ولیکن بدترین اتفاقی که در این دوره، رخ می‌دهد، تبدیل شدن ممدننگی به نوچه نان‌کلی است که متأسفانه قبل از بنده، هیچکدام از اهالی، متوجه چنین خیانت مخربی نشده بودند کما اینکه هنوز هم عده‌ای در خواب خرگوشی به سر می‌برند و قادر به درک خطر و ضرر و زیان‌های ناشی از «تعارض منافع» نیستند!! نمونه‌ای از خیانت‌های تبانی وی با نان‌کلی، گشودن پای نانکلی در پرونده پارکینگ سیدقاسم است و در عین‌حال همه‌جا جار می‌زند که میرشجاع پای اوقاف را به این روستا باز کرده است!!! دقیقاً همان حکایت همیشگی فریاد «آی دزد آی دزد» سر دادن خود دزد بی‌شرفش! و اما کاظم‌رنگی، البته که خیانت خود به اهالی امامزاده را از ۱۳۹۵/۵/۳۱ با امضای فضول‌نامه با حاج‌صفوت نقاشی، آغاز کرده بود و فقط من نمی‌دانم؛ آن‌ها که در سال ۱۳۹۶ به وی رأی دادند، آیا از این خیانت او آگاهی داشته‌اند یا نه؟! یعنی آیا صورتجلسه مذکور به اطلاع و رؤیت اهالی هم رسیده بود؟! یا مخفیانه بوده است؟! اگر اهالی از این توافقنامه، اطلاع داشته‌اند و مسئله پنهانی نبوده است، چرا یقه او را نگرفته و نمی‌گیرند که؛ پس کو آن لوله ۴ موعود؟! (که به چاه میرشجاع ترجیح دادید؟!) و اگر مسئله محرمانه‌ای بوده، آیا لازم نیست که او و بقیه فضول‌های روستا که آن‌را امضاء کرده‌اند، پاسخگوی اهالی باشند؟! و لااقل خود را در زمره خدمت قهرمانانه به اهالی جا نزنند؟! از کجا معلوم که وی و بقیه همپالگی‌هایش، چنین فضول‌نامه‌های خائنانه‌ای را با نانکلی هم امضاء نکرده باشند؟! در این سال‌ها؛ ما با گله‌ای مواجه هستیم که در سالهای ریاست نان‌کلی بر اوقاف، تبدیل به ناخور او شده‌اند و هنوز هم با کمال وقاحت بدان ادامه می‌دهند!!! و با اوقافی طرف هستیم که با ریاست شیادی مثل نان‌کلی از طریق نفوذ در شورای روستا و... عده‌ای را به مزدوری خود در آورده است تا با سوءاستفاده از وقفنامه‌ای جعلی (و لگدمال کردن صورتجلسه حل اختلاف مشهور به وقف‌نامه اصلی!) در صدد تصاحب و تصرف شش‌دانگ روستا برآید! آنهم با نقشه‌ای چند مرحله‌ای که اول اهالی را وادار به عقب‌نشینی و تسلیم «استیجاری کردن مالکیت اجدادی و قانونی» خود نماید و در مراحل بعدی، مستأجرین را پراکنده سازد تا بتواند سلطه مطلقی بر این روستا پیدا کند. اما خیلی بدشانسی آوردند که بنده وارد ماجرا شدم آنهم توسط اهالی (از جمله همین کفتارهایی که پادوهای نانکلی بودند و هستند) و البته فکرش را هم نمی‌کردند که من بساطشان را به هم خواهم ریخت! چنانکه در یکی از ۱۱ تهمت و اتهام نان‌کلی علیه بنده در دادسرای ویژه روحانیت قزوین، اینست که نوشته: «تخریب عملکرد اداره اوقاف در اذهان عمومی»! بنده «عملکرد نان‌کلی و نفوذی‌های وی در روستا» را تخریب کردم و خواهم کرد و هیچ شکی و انکاری در میان نیست و حتی در این مسئله که «عملکرد اداره اوقاف در اذهان عمومی، تخریب شده است» بنده ایضاً هیچ‌گونه تردیدی ندارم ولیکن باید بررسی کرد که «عامل تخریب» مورد دوم چه شخصی بوده است؟ بنده یا نان‌کلی و شرکای وی؟ گیریم که در این روستا عامل تخریب اوقاف بنده بوده‌ام! آیا عامل تخریب اوقاف در روستای نیریج هم من بودم (که استشهادیه اهالی آن در پیام قبلی مورد اشاره قرار گرفت)؟! آیا گزارش ۱۳۸۱ بزرگان روستای ما به بخشداری هم که بنوعی تخریب اوقاف بوده، کار من بوده است؟! اتفاقاً عامل اصلی تخریب اوقاف، دقیقاً خود مدیران اوقاف بوده‌اند بویژه نان‌کلی که سرآمد همه مخربین بوده است. وی بدون اینکه مدرک معتبری داشته باشد، به دروغ ادعا کرد که شش‌دانگ روستا، موقوفه است و حقوق اهالی را مورد هجوم وحشیانه خود قرار داد! وی علیرغم آنکه اخیراً موفق به کسب مدرک ضعیفی دال بر موقوفه بودن دو دانگ امامزاده شده، هیچگونه اقدامی برای افراز محدوده موقوفه امامزاده بعمل نیاورده است! وی بناحق ادارات آوج را مجبور به ترک فعل کرده است! وی بدون اطلاع اهالی، مخفیانه به عضویت گروه مجازی شورای روستا در آمده است! ووو... اینهاست که باعث تخریب اوقاف شده. ...ادامه دارد. ✍️سیدمحمدحسینی(منتظر) ۲۵دی۱۴۰۲ سادات میدان 🎲 سیدعلاءالدین 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسمه تعالی قابل توجه اهالی غیور امامزاده 💠 علاءالدین در افق آینده؛ (قسمت ۲۵۳): گاه‌شمار واکنش‌های متقابل اوقاف و اهالی امامزاده (۱۹) ... آری! عامل اصلی «تخریب عملکرد اداره اوقاف در اذهان عمومی»، کسی است که؛ + مخفیانه خود را سه‌شبانه‌روز بر مستأجر عوضی‌تر از خودش، تحمیل می‌کند تا او باتفاق خانواده‌اش به پذیرایی از وی بپردازند! برای چه؟! برای اینکه در چله زمستون و وسط برف و بوران آمده تا خانه‌های اهالی را متراژ نماید!!! و عملیات مخفیانه (چکمه سفید) خود را به میزبان بدبخت خود، بعنوان مأموریتی ویژه از طرف اوقاف قزوین، تحمیل کند!! لطفاً به مفاد پیامهای ذیل مراجعه کنید: پیام ۰۲۶ گنبد فیروزه https://eitaa.com/GonbadeFirozeh/84 💠 پیام ۰۶۶ گنبد فیروزه https://eitaa.com/GonbadeFirozeh/148 💠 پیام ۱۰۶ گنبد فیروزه https://eitaa.com/GonbadeFirozeh/400 💠 توجیه غلط‌انداز رفتار مشکوک نان‌کلی https://eitaa.com/GonbadeFirozeh/85 💠 پیام ۰۲۷ گنبد فیروزه https://eitaa.com/GonbadeFirozeh/86 💠 پیام ۱۱ کانال سیدعلاءالدین https://eitaa.com/SayyedAlaaddin/38 💠 پیام ۵۳ کانال سیدعلاءالدین https://eitaa.com/SayyedAlaaddin/184 💠 عامل اصلی «تخریب عملکرد اداره اوقاف در اذهان عمومی»، کسی است که؛ + مخفیانه علیه اجداد متوفای اهالی امامزاده، شکایت می‌کند و اموات روستا را «مجهول‌المکان» جلوه می‌دهد و با طرح ۹ تا دروغ بزرگ، در صدد فریب دادگاه بر می‌آید! + از دادگاه بدوی شکایت رذیلانه خود، «حکم بطلان دعوا» دریافت می‌کند! زیرا که ادعای باطلی را دنبال می‌کرده است. + از دادگاه تجدیدنظرخواهی شکایت وقیحانه خود، «حکم عدم استماع» دریافت می‌کند! زیرا که اساساً شکایت علیه مردگان، وجاهت رسیدگی ندارد. عامل اصلی «تخریب عملکرد اداره اوقاف در اذهان عمومی»، کسی است که؛ + با طرح ۸ دروغ بزرگ در نامه غیرقانونی خود به بنیاد مسکن، مالکیت قانونی و عرفی و شرعی یکی از اهالی روستا (آ.سیدقاسم) بر پارکینگ شخصی خود را، دخالت در املاک اوقاف، جلوه می‌دهد! عامل اصلی «تخریب عملکرد اداره اوقاف در اذهان عمومی»، آن دیناری است که امثال نانکلی از هزینه‌کرد آن برای حفظ موقوفه، دریغ ورزیده‌اند! آیا مرحومین مغفورین؛ سیدابراهیم موسوی در مورخه ۱۳۸۱/۵/۳ باتفاق سیداسداله موسوی و سیدیوسف علاءالدینی که طی گزارشی به بخشداری آوج نوشته‌اند: «... از زمانهای دوران گذشته و خیلی سالیان پیش که بنده یادم می‌آید در حال حاضر هشتاد و یک سال دارم و حداقل هفتاد سال آنرا کاملاً یاد دارم ... کلیه درآمد و عایدات دو دانگ موقوفه ... و نذورات نقدی آن ... برای تعمیرات بقعه و بارگاه حضرت امام‌زاده خرج و هزینه می‌شد تا زمانیکه از طرف سازمان اوقاف آمدند و ... از آنزمان به بعد دیناری برای تعمیرات و آبادانی بقعه شریفه خرج نشده است. ... واقف مرحوم، ملک یادشده بالا را به این نیت و منظور وقف نموده که این بقعه شریف و آثار بارگاه و ساختمان حضرت امام‌زاده از خرابی و انهدام مصون بماند نه اینکه تمام مازاد ملکی آن در وسط حیف و میل شده باشد.»، عملکرد اداره اوقاف را تخریب کرده‌اند یا مدیران نالایق و لوطی‌خور اداره اوقاف، هیچ آبرویی برای اوقاف باقی نگذاشته‌اند؟! صداقت این سه مرحومین را همگی می‌شناختیم که صریحاً نوشته‌اند قبل از سال ۱۳۸۱ اوقاف علیرغم دریافت بهره موقوفه دو دانگ، دیناری برای حفظ و نگهداری بقعه مبارکه، هزینه نکرده است! حال اگر بعد از زلزله ۸۱ دیناری هزینه کرده است، بسم‌الله! بیاید گزارش بدهد تا «اذهان عمومی» (که نان‌کلی نگران تخریب آنست!!!) ترمیم پیدا کند و «تخریب عملکرد اوقاف» را که توسط بنده صورت گرفته است!!! بر باد بدهد! عامل اصلی «تخریب عملکرد اداره اوقاف در اذهان عمومی»، کسی است که بجای تحت تعقیب قرار دادن حفارهای غیرمجاز (که از روزمزدی کف بازار، یک‌شبه به ثروت‌های افسانه‌ای دست یافتند و خود را سلطان امامزاده جلوه دادند!) برای دست‌یابی حرام‌آلود به دفینه‌های امامزاده، اقدام به جاسوسی و مزدورپروری اراذل و اوباش و سفلگانی از قبیل؛ تیسناهای حامی شیطان‌پرست‌ها و عرق‌خورها و نیز جوعل‌لغ‌هایی از نسل عاق‌والدین‌شده‌ها و همچنین ساواکی‌زاده‌ها و... نموده است! عامل اصلی «تخریب عملکرد اداره اوقاف در اذهان عمومی»، کسی‌ست که طی نشستی با ۳۰ نفر از اهالی روستا، برجامی را مهر و امضاء می‌کند که ظرف ۴۱ روز، آنرا یکطرفه پاره می‌کند و دستور شریفه الهی «أوفوا بالعقود» (سوره مائده/آیه۲) قرآن را زیرپا می‌افکند! عامل اصلی «تخریب عملکرد اداره اوقاف در اذهان عمومی»، کسی‌ست که تقاضای وساطت امام جمعه محترم آوج را چندین ماه به تعویق می‌اندازد تا از ثبت شکایت مخفیانه علیه اموات روستا، فارغ گشته باشد و مذاکره را به بن‌بست می‌کشاند! عامل اصلی ... ...ادامه دارد. ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) ۲۵ دی ۱۴۰۲ گروه سادات میدان 🎲 گروه هم‌اندیشی سیدعلاءالدین 🌹
بسمه تعالی قابل توجه اهالی غیور امامزاده 💠 علاءالدین در افق آینده؛ (قسمت ۲۵۴): گاه‌شمار واکنش‌های متقابل اوقاف و اهالی امامزاده (۲۰) عامل اصلی «تخریب عملکرد اداره اوقاف در اذهان عمومی»، کسی است که؛ بعد از سال‌ها دروغ‌پردازی و دم از «موقوفه بودن شش‌دانگ روستا» زدن و تحمیل انواع مضایق بر اهالی آن، نهایتاً موفق به کسب سندی ضعیف و قابل ابطال می‌گردد که در آن به موقوفه بودن فقط دو دانگ روستا اشاره شده است! حال باید گفت؛ آقای مدعی احقاق حقوق موقوفات! بسم‌الله! بیا و محدوده دو دانگ موقوفه امامزاده را افراز کن اگر تو یک جو صداقت داری! اگر کذاب و شیاد نیستی! از تاریخ صدور این سند (۱۴۰۱/۱۰/۲۸) تاکنون برای افراز دو دانگ امامزاده، چه غلطی کرده‌اید؟! آیا کوچکترین قدمی برداشتی؟! بیا گزارش بده! یا لااقل نوکر خودت را که او را «امین» نامیده‌ای!! و تام‌الاختیار معرفی کرده‌ای، بفرست که در کنار ارتکاب انواع شرارت‌ها و سرکیسه کردن خلق‌الله (عمدتاً از میان انها که عضو صفحات مجازی بنده نیستند!) به بهانه تهیه «سند اوقافی»!!! لااقل از پیشرفت در امر افراز دو دانگ هم گزارشی به اهالی ارائه بدهد. ⁉️ سند جدید وقفی دو دانگ امامزاده در تاریخ ۱۴۰۱/۱۰/۲۸ صادر شده اما گماشته (امین!) وی در روستا آنرا در تاریخ ۱۴۰۲/۸/۱۲ به اشتراک اهالی گذاشت! چرا اینهمه تأخیر؟!! (تقریباً معادل دوره رشد جنین در شکم مادر!) چرا بیش از ۹ ماه طول کشید تا از این سند آبکی خود، رونمائی کنید؟! ۱) خجالت می‌کشیدید؟! یا ۲) تداوم غارت ناآگاهان؟! کدامیک؟! ...ادامه دارد. ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) ۲۵ دی ۱۴۰۲ گروه سادات میدان 🎲 گروه سیدعلاءالدین 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔞⛔️هشدار؛مشاهده این قسمت به شدت محدودیت سنی دارد⛔️🔞 🔸️ضرورت گسترش قدرت منطقه ای و بین المللی ایران💪 💥قسمت چهارم 👈حتی اگر دین نداری و انقلاب را قبول نداری، اما به عشق ایران، این کار رو ببین و‌ منتشر کن مشاهده قسمت اول؛ https://eitaa.com/omidreza_sattari/654 مشاهده قسمت دوم؛ https://eitaa.com/omidreza_sattari/659 مشاهده قسمت سوم؛ https://eitaa.com/omidreza_sattari/662 🔞قسمت چهارم🔞؛ https://eitaa.com/omidreza_sattari/663 https://eitaa.com/omidreza_sattari https://rubika.ir/Omidreza_sattari ☝️از پیام‌های وارده☝️ سلام لطفاً با کلیک روی نوشته‌های آبی‌رنگ، به صفحات مجازی حسینی منتظر بپیوندید: 💠 🆔 @chelcheraaqHM 🎲 گروه هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام 🙏
هدایت شده از مقالات حسینی منتظر
مصاحبه با خبرگزاری ایرنا در باره حقوقهای نجومی.amr
1.64M
مصاحبه تلفنی (سخنگوی وقت جبهه حامیان ولایت در مسجد ارک تهران) با در باره دور اول و در آستانه ۱۳۹۴ کلیدواژه‌ها: ؟ ؟ آیا این مصاحبه (متعلق به ۸ سال قبل)، در مجلس شورای اسلامی ۱۴۰۲ هم، موضوعیت دارد؟! (ضمناً خاطرم نیست که مفاد این مصاحبه، در آن خبرگزاری، منتشر شد یا نه؟! ولیکن اخیراً بصورت تصادفی آن‌را در آرشیو مجازی خود دیدم و بازنشر آنرا در این مقطع، خالی از لطف نمی‌دانم!) ✅ لطفاً با کلیک روی نوشته‌های آبی‌رنگ، به صفحات مجازی حسینی منتظر بپیوندید: 💠 🆔 @chelcheraaqHM 🎲 گروه هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام 🙏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 روایتی از دیدار رهبر معظم انقلاب در دوران نوجوانی با شهید سید مجتبی نواب صفوی ┅✿💠❀🇮🇷❀💠✿┅ 🆔🔭اندیشکده سایبری مبارزین انقلابی ( اسما ) گردهمایی مدیران ،اساتید ،فعالین حوزه سایبری 🔸🌷🔸به ما در ایتا بپیوندید:🇮🇷👇 کانال رسمی اندیشکده اسما ☝️از پیام‌های وارده☝️ سلام لطفاً با کلیک روی نوشته‌های آبی‌رنگ، به صفحات مجازی حسینی منتظر بپیوندید: 💠 🆔 @chelcheraaqHM 🎲 گروه هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام 🙏
بسمه تعالی قابل توجه اهالی غیور امامزاده 💠 علاءالدین در افق آینده؛ (قسمت ۲۵۵): گاه‌شمار واکنش‌های متقابل اوقاف و اهالی امامزاده (۲۱) عامل اصلی ... عامل اصلی «تخریب عملکرد اداره اوقاف در اذهان عمومی»، کسی‌ست که ضمن عضویت مخفیانه در گروه مجازی شورای خائن و جاسوسی از روحیات اعضای آن، «غیرسادات مستأجر» را به جان «سادات مالک» انداخته و موجب آشوب و تفرقه بین اهالی می‌گردد! چرا؟! برای آنکه در وقفنامه جعلی، مالکیت سادات را مشروط کرده به «حیات و حضور»!!! و به مستأجرین دو دانگ، بهانه داده تا در صدد کشتن و فراری دادن سادات، برآیند! تا شاید با «عدم حیات و عدم حضور سادات» مابقی املاک شش‌دانگ امامزاده به آن‌ها برسد! عامل اصلی «تخریب عملکرد اداره اوقاف در اذهان عمومی»، کسی‌ست که مالکین واقعی املاک دارای سند رسمی را موقوفه‌خوار و حرام‌خوار و مشتی افغانی، جلوه می‌دهند تا عده‌ای از جدیدالوردهای روستا را در روز روشن به جان تنها دهیاران بومی بیاندازند و در حد قتل تروریستی، آن‌ها را مجروح و مضروب و منکوب سازند! آنهم کسانی را که بیشترین فعالیت‌های عمرانی را در روستا انجام داده‌اند تا بقول خودشان؛ ضرب‌شستی نشان داده و زهر چشمی از اهالی بزدل روستا بگیرند! چرا؟! زیرا که آنها زیربار تمنیات شیطانی و شرورانه اوقاف نرفته‌اند و طبق دلخواه مدیران متخلف اوقاف رفتار نکرده‌اند. عامل اصلی «تخریب عملکرد اداره اوقاف در اذهان عمومی»، کسی‌ست که فردی را مورد حمایت خود قرار داد که نه خودش در این روستا زندگی کرده و نه پدرش و نه برادرش (که بعنوان عضو سازمان تروریستی منافقین خلق، به خارج از کشور گریخته)! تولیت امامزاده را به او سپرده و او هم «با گشایش حساب بانکی شخصی» اقدام به «جمع‌آوری کمک‌های مردمی» برای نگهداری و توسعه حرم امامزاده نموده است! گویا که امامزاده هیچگونه موقوفه‌ای برای حفاظت از خود ندارد! و حتماً هم باید حساب شخصی باشد! و این متولی، هیئت امنائی هم تشکیل داده که گمان می‌کردند همه‌کاره روستا هستند و می‌توانند برای ۴دانگ سادات هم تعیین تکلیف نمایند! رفتار آن‌ها بگونه‌ای بود که سادات مالک را مستأجرینی گریخته از افغانستان جلوه داده و خودشان را که نسلاً در نسل، در اینجا مستأجر و نگهبان سادات مهاجر بودند، مالک‌الرقاب روستا وانمود می‌کردند! طایفه‌ای که پولدار شدن ناگهانی آنها پس از سال‌ها کارگری در کف بازار هنوز هم برای همه، معمای عجیبی‌ست! عامل اصلی «تخریب عملکرد اداره اوقاف در اذهان عمومی»، کسی‌ست که انبار تناقضات است! از طرفی ادعا می‌کند که ۶دانگ روستا موقوفه است. از طرفی دیگر هنگام شکایت رسمی، محدوده موقوفه را به «یک‌پنجم از ۱دانگ» کاهش می‌دهد (آنهم بر اساس اظهارنامه‌ای جعلی که اداره ثبت، وجاهتی برای آن قائل نبود) و از طرفی با فریب اداره ثبت، سند وقفی دو دانگ برای آن می‌گیرد! (آنهم مستند به همان اظهارنامه واهی!) و در عین‌حال به نوچه امین خود دستور می‌دهد که در بین اهالی، شایعه کن که صورتجلسه استمهالیه میرشجاع باعث چنگ‌اندازی نانکلی به روستا شد!! گمان می‌کنند که دست شیطان را از پشت بسته‌اند! غافل از اینکه؛ «إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطَانِ كَانَ ضَعِيفًا»! عامل اصلی «تخریب عملکرد اداره اوقاف در اذهان عمومی»، کسی‌ست که برای مقابله با مالک پارکینگی در حدود ۱۰۰ متر، خود را به آب و آتش می‌زند (یک فضولی تمام‌عیار و بسیار رذیلانه و شگفت‌انگیز!) و آ.سیدقاسم را تحت پیگرد قرار می‌دهد که چی؟! که چرا پارکینگ شخصی خود را با دو تا طناب محصور کرده است! ولیکن از تحت تعقیب قرار دادن حفارهای غیرمجاز (که به تشخیص بازرس اداره میراث فرهنگی از خود اهالی است) نه تنها طفره می‌رود بلکه سریعاً به یکی از نوچه‌هایش دستور می‌دهد که هرچه سریع‌تر محل حفاری را بپوشاند! که چی؟! که نوع و نحوه سرقت و بلکه اصل سرقت، مورد توجه هیچکسی قرار نگیرد! (تا لابد آن‌ها خودشان بی‌سروصدا دفینه‌ها را دنبال نمایند و رقیبی پیدا نکنند!) البته این حالت هم قابل تصور است که نان‌کلی بدستور اوقاف قزوین، محرمانه عازم روستا می‌شود که بعنوان بازرسی ویژه، همه منازل اهالی را بگردد! زیرا احتمال داشته که حفارهایی که از خود اهالی بوده‌اند، گنج‌های استخراجی خود را در همان خانه‌های روستایی، نگهداری نموده باشند! فلذا لازم بوده که شناسائی گنج‌های پنهان شده توسط اهالی (با توجه به اینکه آحاد آن‌ها باستثناء تیسنا، مظنون بوده‌اند!) در خانه‌های اهالی، بصورتی کاملاً مخفیانه و محرمانه مورد کنکاش و جستجو قرار بگیرند ولیکن غیر از تیسنا فرد دیگری هم متوجه عملیات چکمه سفید شده (احتمالاً کسی که مراقب گنج‌های پنهان‌شده بوده و دائماً در روستا پرسه می‌زده و می‌زند!) و خبر آن را افشاگری کرده است! ولیکن چرا اسمش را گذاشته‌اند؛ «متراژ»؟!! و... ...ادامه دارد. ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) ۲۷ دی ۱۴۰۲ گروه سادات میدان 🎲 هم‌اندیشی سیدعلاءالدین 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
(ق۲۵۶) چاه برقی! گزارشی رسید که در حوالی امامزاده اقدام به حفر چاه شده و این احتمال که تونلی به لایه‌های زیرین بقعه است! من در سفرم، آن چاه را دیدم. صرف‌نظر از اینکه حفر آن، مجوز داشته یا ندارد و به دهیار و شورا ربطی دارد یا ندارد (بلحاظ خارج از محدوده بافت) و صرف‌نظر از اینکه آیا موجب خشکی چشمه مرادبلاغی می‌شود یا خیر و صرف‌نظر از اینکه در آن‌جا قرار است یک گاوداری، احداث گردد یا نه و صرفاً پوششی برای اموری مشکوک است! کابل برق طویلی توجه مرا جلب کرد که از خانه آقای داودی (پ.حمداله) به این چاه، کشیده شده و من از آثار آن فیلم گرفتم. استفاده از برق در حفر چاه، بنظرم دو علت داشته است: ۱) استفاده از مته‌های برقی برای غلبه بر کف سنگی چاه یا چاهک. ۲) استفاده از هواکش برقی برای روشنائی و هوادهی به حفاری که معمولاً در چاه عمیق یا انباری آن، بدان نیاز است. البته همکاری آقای داودی، به علتی خاص (در جای خودش قابل بررسی) قدری بر ابهام مسئله افزوده است، ولیکن با توجه به دوری مسافت چاه تا بقعه مبارکه، بنده بسیار بعید می‌دانم، حفر این چاه عمیق، برای دسترسی به زیرزمین امامزاده بوده باشد. اتفاقاً همکاری آقامحمد با حفارهای آن چاه، گواه بر همین بعید بودن است. زیرا اگر قرار بوده که به زیرزمین امامزاده، نقبی زده شود، از همان خانه مشارالیه (همسایه دیوار به دیوار امامزاده) خیلی راحت‌تر و سریع‌تر امکان‌پذیر بود و نیازی به آنهمه حفاری نبود. بنابراین احتمال مذکور منتفی است. لطفاً مرا دنبال نخودسیاه نفرستید! البته احتمال دیگری هم در میان است که در جای خود، مورد بررسی قرار خواهم داد. ..ادامه دارد. ✍️حم
هدایت شده از مقالات حسینی منتظر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥چرا هیچکس این شخص رونمی‌شناسه...؟؟!! 💥این کلیپ عالیه 💥حتما ببینید👌 ــــــــــــــــــ 🚨پایگاه خبری 💠 @passdar ☝️از پیام‌های وارده☝️ نقدونظر 👌 کشتی و کشتیرانی ایرانی بنده بعنوان افسر سابق کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران، معتقدم ناوگروه مورد اشاره در این کلیپ، قهرمان هستند. زیرا که دارای شجاعت مضاعف بوده‌اند. کشتیرانی و دریانوردی یک بحثه و اعتماد به تاب‌آوری کشتی ساخت وطن، بحث دیگری‌ست! حکایت قوی‌ترین کشتی‌ها در هنگامه هجوم امواج کوبنده و بی‌امان و شبانه‌روزی دریاها، حکایت چکش و بلکه پتک است و قوطی کبریت! تا آن‌جا که بدنه فولادی کشتی‌ها گاهی چنان مچاله می‌شود که ناظر بجز حیرت چیزی برای گفتن ندارد! دریانوردی دومین شغل سخت دنیا (بعد از فضانوردی) است که پیامبر اعظم(ص) هم فرمودند: کسی که به دریا می‌رود، گویا که خود را به دامن مرگ می‌سپارد! من ۲ بار عرض «اقیانوس آرام» را با کشتی‌های اقیانوس‌پیما طی کرده‌ام و هر بار آن‌را بسیار «ناآرام» دیدم! اقیانوسی که دارای «چشم طوفان»های متعددی است و عبور از معرکه آن‌ها، دل‌آوری می‌خواهد! مناطقی از دریاها هستند (مثل خلیج عمیق بیسکای در شمال اسپانیا و فرانسه و جنوب‌غربی انگلیس که محل تلاقی آب‌های سرد قطب شمال از طریق دریای مانش و آب‌های گرم اقیانوس اطلس شمالی است و بنده ۴ بار از آن گذر داشتم) دارای موّاج‌ترین تلاطمات غول‌پیکر دریایی و لذا مشهور به «قتلگاه کشتی‌ها»! الغرض؛ نوع کشتی و ساختار آن، جنبه حیاتی دارد و بسیار تعیین‌کننده است و.. ✍سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۲/۱۰/۲۹ صفحات مجازی حسینی منتظر: 💠 🆔 @chelcheraaqHM 🎲 چلچراغ معارف و احکام 🙏
رهبر انقلاب: امامت جمعه جزو سخت‌ترین کارهاست 🔹شاید کمتر کاری به دشواری امامت جمعه باشد. علت هم این است که هم در نماز و خطبه بایستی اخلاص و توجه به حضرت حق و این‌ها باشد که اگر این معنا نباشد حرف اثر نمی‌گذارد؛ نماز برکت پیدا نمی‌کند؛ هم این لازم است، هم توجه به خلق لازم است. 🔹در نمازهای غیر جمعه شاعر میگوید که «پشتم به خلائق است و رویم به خداست» اما در این نماز شما پشتتان به خلایق نیست، رویتان هم به خلایق است. هم رو به خلایق دارید، هم رو به خدا دارید. هم باید رضای الهی را در نظر بگیرید، هم باید نفع مردمی و رضای مردمی را در نظر بگیرید و این خیلی سخت است. @Farsna ☝️از پیام‌های وارده☝️ نقدونظر 👌 سخت‌ترین کار دنیا! زمانی که افسر .P.R.S ناوگان کشتیرانی بودم (و در طی شش سال، انواع دریاها و اقیانوس‌های دنیا را در نوردیدم)، در بین دریانوردها شایع بود که؛ سخت‌ترین شغل دنیا؛ بعد از فضانوردی، دریانوردی است! ولیکن وقتی که «امامت جماعت» مسجدی متوسط در تهران را بصورت آزمایشی برای یک ماه انجام دادم، متوجه شدم که «سخت‌ترین و حسّاس‌ترین مشغله دنیا، مردم در و محله است»! زیرا با انواع توقعات گوناگون مردم، مواجه شدم که اجابت آن‌ها نیازمند برخورداری از سازمانی عریض و طویلی است که شبانه‌روز و تمام‌وقت به تمنیات معمولی آن‌ها خالصانه خدمت‌رسانی نماید! که قاعدتاً امکان‌پذیر نیست ولیکن بسی رنج‌آور است! ✍ سیدمحمدحسینی(منتظر) امام جماعت اداره ۲۶ دی ۱۴۰۲ با کلیک روی نوشته‌های آبی‌رنگ، به صفحات مجازی حسینی منتظر بپیوندید: 💠 🆔 @chelcheraaqHM 🎲 گروه هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام 🙏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این داستان... ما آدم های معمولی !😎🥤 ببینید جالبه و به ما آدمهای معمولی انگیزه میده ! :) ┄‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🍃@moshver12 ☝️از پیام‌های وارده☝️ سلام لطفاً با کلیک روی نوشته‌های آبی‌رنگ، به صفحات مجازی حسینی منتظر بپیوندید: 💠 🆔 @chelcheraaqHM 🎲 گروه هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام 🙏
بسمه تعالی قابل توجه اهالی امامزاده 💠 علاءالدین در افق آینده؛ (قسمت۲۵۷): فراتر از تعارض منافع!! (بخش ۵۶) 🕸 تارهای عنکبوتی تنیده بر پارکینگ قاسم(۲۷) ✅ شیوه عملی گفتمان آزاد حم ضرب‌المثل؛ «آنکس که حساب، پاک است، از محاسبه چه باک است؟» باوری است که هرگز به بنده اجازه نداده است که اهل سانسور باشم مگر اینکه پای مفسده‌ای بزرگتر، در میان باشد. فلذا در صفحات مجازی خود، صداقت را بنیاد «وحدت و عدالت»ی می‌دانم که در هر شرایطی حتی‌الامکان بدان وفادارم. به همین دلیل، در فضای مجازی هم در طی ۲۰ سالی که در آن مشغولیتی دارم، عین فضای واقعی، هیچگاه بدنبال آن نبودم که پیامهای یک‌طرفه‌ای برای مخاطبین خود داشته باشم. چنانکه در طی ۲ سال اخیر هم با اهالی امامزاده علاءالدین، همان رویه را داشتم و بر آن بودم که مخاطبین بنده، همه‌چیز را بشنوند و ببینند و درک نمایند و آنگاه تصمیم بگیرند یا قضاوت نمایند. زیرا که خواستم «الذین یستمعون القول فیتبعون أحسنه» شکل بگیرد! تا آن‌جا که توهین‌هایی هم که در فضای مجازی علیه بنده نوشته و به من هم منعکس شد، عیناً به اشتراک گذاشتم! همه پیامهای بنده هم (در عین‌حالی که صریح‌اللهجه بودم و بعضی عباراتم رکیکه بودند!) بصورت کدگذاری شده، از همان ابتدای اطلاع‌رسانی و تحلیل‌هایم در صفحات مجازی بنده حفظ شده‌اند. بر خلاف فضای مجازی منافقینی که از ترس افشای خیانت‌های خود در هر فضایی، حتی پیامهای معمولی خود را هم در کمترین زمان ممکن، حذف می‌کردند تا به زعم خود، آثار جرم خود را از صفحه روزگار محو کرده باشند!! در مسئله پارکینگ آ.سیدقاسم هم که وقتی خواستم ورود نمایم، هیچوقت یک‌طرفه به قاضی نرفتم و اتفاقا اولین پیام ذی‌ربط خود را (در پیام شماره ۱۴۲ گنبد فیروزه) به پیامی از جانب نظر مخالف، به اشتراک گذاشتم و آنگاه به بیان نظرات کاملاً مستند خویش پرداختم. اگر واقعاً ملتزم «حق و عدالت» باشیم، باید در محضر حضرت «بصیر علیم خبیر» چنین مرامی را پیشه خود سازیم. در همین راستا، لازم می‌دانم، توضیحات ارسالی یکی از فرزندان مرحوم آ.سیدابراهیم را هم در موضوع کوچه جهنمی، به اشتراک بگذارم تا برای قضاوت مخاطبین پیام‌های بنده، چیزی از قلم نیفتاده باشد. دیدگاه آقازاده مرحوم سیدابراهیم یکی از فرزندان آن‌مرحوم بر این باور است که؛ در ماجرای کوچه جهنمی به عللی نه چندان عجیب، آ.سیدقاسم هوشمندانه از بیسوادی پدرشان، سوءاستفاده کرده است! بنده ابتدائاً عین نوشته سربسته ایشان را در اینجا به اشتراک می‌گذارم و اگر عمری باقی بود، نقد خود را هم در ادامه آن، خواهم آورد و نیز جواب سؤالاتی را که در متن نامه خود گنجانیده‌اند إن‌شاءالله: «به نام خدا با سلام و عرض ادب خدمت آقای حسینی لازم دیدم خدمت شما مطالبی را عرض کنم که انشاءالله مفید واقع شود. ..و اما واقعیت ماجرای «معبر خصوصی و حقیقت قضایا چیست؟! واقعیت قضیه اینست که؛ قصه بسیار ساده‌ای را خیلی پیچیده کرده‌اند! یکی از دغدغه های مرحوم پدر در طول زندگی خود نداشتن راه مناسب برای خانه ای که درآن زندگی می کرد بود. بعد از زلزله سال 81 و تخریب خانه خود و همسایه ها به این فکر افتاد که آرزو و دغدغه خود که داشتن یک راه ماشین رو بود را عملیاتی کند. بدین منظور اقداماتی را شروع کرد. 1) جلب رضایت آقا زین الدین داودی اجازه بدهد به اندازه چهار متر معبری که یک ماشین براحتی بتواند رفت و آمد کند . بدین جهت حاضر شد زمین معوض چند ین برابر (300متر مربع) در مقابل کمتر از( 30متر مربع) به او زمین بدهد. 2) حدود 40 متر مربع از زمین خانه خود را هم به این امر اختصاص داد. تا این معبر به راه فرعی و نهر آب قدیمی روستا متصل شود. چرا! چون یکی دیگر از دغدغه های پدر داشتن راه ماشین رو به خانه فرزندش سید قاسم بود. 3) بعداز تحقق موارد فوق شروع کرد به احداث خانه جدید (خانه قدیمی بکلی درزلزله آسیب دیده بود قابل بازسازی هم نبود ) خانه جدید در قسمت جنوبی ملک پدری احداث شد بگونه ای که درب ماشین رو را هم به همین معبر باز کرد وهمینطور انشعاب آب و برق خانه را هم ازهمین معبر توسط اداره آب و فاضلاب و اداره برق شهرستان آوج نصب گردید. 4) عملا کار پدر کاملا برخلاف ومتضاد و متناقض با آن هبه نامه هایی که دست سید قاسم هست میباشد . پس برای من قابل قبول نیست چرا؟ چون از طرفی تغییر کاربری کامل جهات خانه ازشمال به جنوب به طوری که الان هم مشهود هست با ادعای سید قاسم که پدر اینجا را به مالکیت من درآورده وخودش وهمسرش وفرزندانش هیچ حقی ندارند !! تا جائی که ادعای سکونت نیمه غصبی مادر در ملک پدری. 5) پدراز سال82 تا (خرداد ) 91 که به رحمت خدا رفت ازهمین کوچه زهرماری رفت و آمد میکرد خیالش هم آسوده و خوشحال که ... ..ادامه دارد. ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) ۳۰ دی ۱۴۰۲ گروه سادات میدان 🎲 هم‌اندیشی سیدعلاءالدین 🌹
بسمه تعالی قابل توجه اهالی امامزاده 💠 علاءالدین در افق آینده؛ (قسمت ۲۵۸): فراتر از تعارض منافع!! (بخش ۵۷) 🕸 تارهای عنکبوتی تنیده بر پارکینگ قاسم(۲۸) ادامه جوابیه آقازاده مرحوم آ.سیدابراهیم ... خیالش هم آسوده و خوشحال که دراواخر عمر خود به آرزوی خود رسیده. حال سوال من از شما اینه که چرا سید قاسم در این چند سال که پدرازاین کوچه رفت وآمد داشت اعتراض نکرد!؟ پدر! چرا درب خانه را به حیاط من کار گذاشتی؟ چرا پنجره های خانه ات رو به ملک من باز نمودی! چرا لوله آب خانه ات را از این جا می بری ! چرا !چرا!سیم کنتور برق خودت از فضا ی زمینی که به من بخشیده ای عبور می دهی ! لابد عبور پدر بلا اشکال بوده ولی الآن عبور و مرور مادر پیراشکال شرعی دارد !؟ پس نتیجه می گیریم اینکه: اولا- ازابتدا اینجا کوچه نبوده منزل مسکونی بوده با هزینه شخص مرحوم سید ابرا هیم موسوی کوچه احداث شده وچندین سال بدون هیچ مشکلی مورد استفاده آن مرحوم و سید قاسم و دیگر فرزندان سید ابراهیم حتی اهالی امامزاده قرار گرفته. ثانیا- طرح هادی (جمله شما )(و گنجانیدن آن در «طرح هادی» کار غلطی بوده که نیازمند مجوزی از طرف صاحب زمین است و به بهانه آنکه، بعد از خاکبرداری آوارها، مدتی تبدیل به راه عمومی شده بوده )صاحب زمین خود سید ابراهیم بوده که اجازه داده بعد ازتحقق و ایجاد کوچه توسط شخص مرحوم سید ابراهیم موسوی اعمال شده چرا که معبری باز بوده طرح هادی روی آن اجرا گردیده است .چرا که چندین برابرهزینه کرده تا کوچه شود. ثالثا -عدم توجه و دقت نویسندگان حدود اربعه ملک سید ابراهیم (جمله شما)(بنظرم اولین خطا را مرحوم آ.سیدابراهیم مرتکب می‌شود که در فرم خوداظهاری محدوده مالکیت خانه‌اش، عبارت «از غرب! [شرق؟]) گویا شما هم اشتباه نویسنده را متوجه شدین که عبارت شرق را داخل کروشه قرار دادید. اشتباه کاملا آشکار و خلاف واقع تنظیم شده بعد از سید ابراهیم اثر انگشت گرفته شده حال آنکه ملک سید قاسم البته بعد از راه فرعی و نهر آب قدیمی سمت شرق خانه پدری است . البته تنظیم هبه نامه به قلم مرحوم سید اسدالله این گونه شکل گرفته که مشهدی زین الدین ابتدا راضی نمی شد زمین در اختیار پدر قراردهد پدر با خواهش و تمنا می گفت اگر به من راه نمی دهی رحم به داماد خودت کن خانه ای ساخته راه درست حسابی ندارد به خاطر او راه بده یا به من و فرزند من راه نمیدی به دختر و نوه هات راه بده پس از کش قوس فراوان رضایت داد با گرفتن زمین 300متری 4متر به سید ابراهیم راه بدهد . وبا این لحن پدر سید قاسم به سید اسدالله دیکته کرد او طبق خواسته سید قاسم این هبه نامه را املاء نمود . غافل از اینکه ممکن است این نوشته یک روزی بر علیه خودش مورد سوء استفاده قرار گیرد . پس باید به انسان بیسواد حق داد ازاینکه به نوشته انسان های آگاه و با سواد وامین اطمینان دارد با اثر انگشت تایید نماید ( هر چند به غلط ) پس اشتباه را دیگران کرده اند . استشهاد محلی بعد از فوت پدر درسال 1394 تنظیم شده تا نقشه های شیطانی خودشان را عملیاتی کنند وشروع کردن به انسداد راه مدتی با طناب راه را بستند بعد با یک میله آهنی بعد با جوش دادن ورق آهن بعد نصب درب دوم بعد نصب درب سوم بطور کامل معبر چهرمتری را مسدود نمودند کردند آنکاری که نمی باید می کردند. بعد ازاین داستان کوچه سید ابراهیم شد کوچه کذایی کوچه جهنمی کوچه زهره ماری داستان همچنان ادامه دارد شاید کسانی عبرت بگیرند از این سرنوشت . اکنون قضاوت کنیم کی بخاطر یک دستمال قیصریه را به آتش کشیده همه را به ستوه آورده موجب هتک حرمت شده موجب آبروریزی گردیده است. هیچ یک از فرزندان مرحوم سید ابراهیم موسوی ازاین کوچه نفعی نمی برند جز خود سید قاسم ومادر پیرش و سید علی (اگر سکته نکند) بقیه عطایش را به لقایش بخشیده اند.» (پایان نامه سربسته آقای موسوی) بنده همان اوائل در جواب خصوصی ایشان نوشتم: سلام علیکم ممنون از این اطلاع‌رسانی جنابعالی و کاملاً متوجه منظور شما شدم. چنانکه در پیام‌های خود، اشاره کردم، انگیزه بنده از ورود به این پرونده، مقابله با دخالت غیرمجاز اوقاف و سایر فضول‌های محلی است وگرنه چندان مایل به دخالت نبودم. حال که ورود یافتم، می‌بینم این مسئله خیلی ذو ابعاد است و متاسفانه ناچارم وقت و حوصله قابل توجهی را صرف آن بکنم تا سرانجام بقول معروف نه سیخ بسوزد نه کباب! بنظرم پیش‌نیاز حل این مشکل، قبل از هر چیز کنار زدن اغیار از این قضیه است وگرنه نمی‌شود برادران را به تفاهم خداپسندانه (و در عین‌حال محکمه‌پسند!) سوق داد. عجالتاً به فضولی‌های دیگران خواهم پرداخت تا نوبت به دیدار میدانی از محل دعوا و نظریات قابل تأمل شما برسد ان‌شاءالله. موفق باشید 🙏🌹 در اینجا آ.سیدقاسم را مجاز می‌دانم جوابی بدهند. و اما نقدونظر بنده به این جوابیه ... ..ادامه دارد. ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) ۳۰ دی ۱۴۰۲ سادات میدان 🎲 گروه سیدعلاءالدین 🌹