eitaa logo
•متنِ‌سبز!🇵🇸•
678 دنبال‌کننده
367 عکس
23 ویدیو
0 فایل
به‌نام‌خدای‌فلسطین‌ِ‌آزاد🇵🇸 شده‌آیابنویسی‌وغمت‌کم‌نشود؟! هرچه‌فریاد‌زنی‌، مرحم‌دردت‌نشود؟! شده‌روزی‌برسدبغض‌امانت‌ندهد؟! آنقدرگریه‌کنی‌، ولی‌هیچ‌زیادت‌نرود؟! کپی؟ متن ها فور بقیه‌ آزاد:) شنوام @Green987
مشاهده در ایتا
دانلود
•متنِ‌سبز!🇵🇸•
اینجا سینی خرما تاج سر آدما حساب می‌شه...؟!🥲
۲۹ مرداد ۱۴۰۳
۳۰ مرداد ۱۴۰۳
آقا ابا‌عبدالله! من عکاس خوبی نیستم؛ شما خیلی خوش عکسی!🌝 چفیه‌ام را مرتب کردم و به راهم ادامه دادم. پیاده‌روی من خیلی طولانی تر از بقیه بود‌. من باید عکس هم می‌گرفتم. چشم‌هایم دنبال سوژه بود. بعد از چند دقیقه گشتن به دختر‌ بچه‌ی عراقی دیدم که به زائر ها، خرما تعارف می‌کرد. خیلی تکراری بود؛ ولی بهتر از هیچی بود. جلوی دختر خم شدم و عکس هایم را گرفتم. دلم راضی نمی‌شد. انگار باید امروز یک عکس خاص بگیرم. سوژه‌ی خوبی دوروبرم نبود. چند ساعتی می‌شد که بی‌وقفه به دنبال سوژه راه می‌روم. خیلی خسته شده‌ام؛ ولی هنوز آن عکسی که باید امروز می‌گرفتم را، نگرفتم. یک پیرمرد عراقی جلویم ایستاد. با فارسی نصفه نیمه‌اش و عربی دست و پا شکسته‌ام، فهمیدم که منظورش این است که خانه‌یشان استراحت کنم. شاید قرار بود آن سوژه‌ی خاصی که حسم دنبالش بود را، فردا ببینم. با پیرمرد به خانه‌شان رفتم. به یک خانه‌ی قدیمی و فقیرانه... همسر آن مرد من را به یک اتاق راهنمایی کرد؛ و من سوژه‌ام را آنجا دیدم. عکس امام خمینی، حضرت خامنه‌ای و شهید سلیمانی و یک عکس دیگر به دیوارشان بود. صاحب آن عکس را نمی‌شناختم؛ و وقتی درباره‌اش از همسر پیرمرد سوال کردم فقط گفت: برادرم است. من کنجکاو تر از این حرف‌ها بودم. پرسیدم: شهید شدن؟ لبخندی زد و گفت: صدام باعث شد جدایی هایی بین ما و شما بیفته‌. برادرم قربانی کارهای صدامه. _اِلآی وصالی
۳۰ مرداد ۱۴۰۳
خوندن چتی که سال پیش با دوستت کردی✨>>>
۳۰ مرداد ۱۴۰۳
•متنِ‌سبز!🇵🇸•
دیدن CD های بچگیت👩🏻‍🦯>>>
بو کردن عطری که باهاش یه عالمه خاطره داری🥲>>>
۳۰ مرداد ۱۴۰۳
۳۰ مرداد ۱۴۰۳
دیشب رو تختم داشتم ماه رو می‌دیدم قشنگ حرکت زمین رو حس کردم پشمام دونه دونه ریخت خیلی حس عجیبی بود🥲😭
۳۱ مرداد ۱۴۰۳
من که قرار نیس نویسنده بشم قراره فقط درد بکشم و درد بکشم ته‌شم بمیرم
۱ شهریور ۱۴۰۳