eitaa logo
نویسندگان حوزوی خراسان
438 دنبال‌کننده
927 عکس
147 ویدیو
24 فایل
✍️یک نویسنده، بی تردید نخبه است✍️ 🌤نوشتن، اکسیژن است و نویسندگی، نان شب. 🍃اینجا فضایی برای نشر دیدگاه نخبگان حوزوی استان خراسان رضوی است. https://eitaa.com/joinchat/3164274938C4f975d6c1b ✒✒✒ارسال یادداشت‌ها و نظرات 👇 @Saleh117 #جهاد_روایت
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰دلنوشته ‌‌ای برای یوسف زهرا (عج) ✍حجة الاسلام و المسلمین درفشان؛ عضو هیات تحریریه کانال نویسندگان حوزوی خراسان السلام علیک یااباصالح المهدی سلام برتو ای دوازدهمین ستاره آسمان ولایت و امامت ، سلام برتو ای پرچم دار راه هدایت ، سلام برتو ای صراط مستقیم عالمیان ای یوسف زهرا مهدی جان؛ بیش از آنکه بخواهم آه و ناله از غیبت طولانی تان کنم ، شِکوِه و گِلایه از خود دارم و همه آنهایی که سنگ ارادت و دوستی با شما را به سینه می زنند و اما برای ظهورتان کاری نمی کنند. آنانکه ذکر هر شب و روزشان عجل لولیک الفرج هست ولی دریغ از صبر و استقامت شان در خلوت... دریغ از اقدام و عمل در یاری شما حالا که در این عصر و زمانه بازار نفس و شیطان داغ است و مشغول تجارتی پرسود، راستی چقدر تو تنها و غریب هستی... آری این همان چیزی هست که غریب به ۱۰۰ سال قبل از ولادت تان عالم آل محمد(صل الله علیه واله) امام صادق (علیه السلام) برای آن گریستند و فرمودند فرزندمان مهدی حتی از جدما حسین ابن علی (علیه السلام)هم غریب تر است. مگر نه اینکه بِیُمنِکُم رُزِقَ الوَری و بِوُجودِکم ثَبَتَتِ الاَرضُ و السَّماء چقدرآن عالم بزرگ خواجه نصیرالدین طوسی دقیق و درست شرح این غربت را به نگارش درآورد و نوشت: وُجودُه لطفُ و حضوره لطفُ آخَر و عدمُه مِنّا(وجود امام زمان لطف خداست و حضورایشان هم لطفی دیگر است و دلیل محرومیت از این لطف دوم خود ما هستیم. آقاجان یابن رسول الله؛ من که بسیار ضعیف و بی اراده ام یاری ام کنید که من نیز حریف نفس سرکش خود نمی شوم پس شما امدادم نموده و از دستِ خودم نجاتم دهید که این خودِ بیخودِ غافل را دوست ندارم و نمیخواهم این باشم و می خواهم آن باشم که شما دوست دارید و میپسندید. راستی! حالا که فکر میکنم میبینم آنکه منتظراست و انتظار می کشد شما هستید نه ما... انتظار برای مهیاشدن مان و جاروی خانه دل تا آماده شویم بهر آمدنتان اما انگار هم اکنون ۱۲۰۰ سال می گذرد و هنوز ما برای آمدنتان کاری نکرده ایم😔 یامولای و سیدی العفو یابن فاطمه😭 https://eitaa.com/joinchat/3164274938C4f975d6c1b
🌹شاهچراغ، چراغ راه شهادت🌹 ✍ مریم قدوسی، کارشناس علوم اجتماعی و عضو هیات تحریریه نویسندگان حوزوی خراسان انگار تقدیر چنین رقم زده است که شاهچراغ دوباره چراغ راه شهادت باشد... مظلومانه و غریبانه از حرم غریب به سوی معبود... حرمی که مامن و پناهی است برای بی پناهان ومردمانی خسته و بی پناه که از هیاهوی دنیا و روزگار به حرم پسر موسی بن جعفر (ع) پناه آورده بودند. بعضی ها اربعین کرب و بلا میخواستند بعضی از مردم مریض دارند آمده اند پسر موسی بن جعفر (ع) واسطه ی شفا شود... آقا مهربان است و رئوف چون جد بزرگوارش ... وشهادت امضا می‌شود برای عده ای خوش به حالشان... حرم امن الهی با غسل زیارت و وضو و ذکر گویان به دست پست ترین افراد داعشی... حالا آرام و بی دغدغه نزد پروردگارشان روزی دارند... https://eitaa.com/joinchat/3164274938C4f975d6c1b
🔰 دلنوشته اربعین حسینی ✍ مریم قدوسی، عضو هیات تحریریه نویسندگان حوزوی خراسان دلم چند روزی است که از تنم جدا شده و رفته .......... بله دلم رفته ........... راستش خیلی وقت بود که بیقراری میکرد هرچه مغزم فرمان میداد گوش نمیکرد که نمیکرد ، دلم هوایی شده بود ، هوای حرم ، هوای آقا ابی عبدالله الحسین (ع) هرچه مغزم میگفت نه نمی‌شود، دلم بیقرارتر میشد هرشب و هر روز بهانه ی حرم میگرفت، خدایا تو میدانی که دلم چند وقتی است راهی شده خودت خدایی کن تا تنم هم به دلدار برسد https://eitaa.com/joinchat/3164274938C4f975d6c1b
🔰دلنوشته امام رضایی ✍عليرضا کیقبادی، مدرسه علمیه الحجه، عضو هیات تحریریه نویسندگان حوزوی خراسان نگاهم را روی گنبد سُر دادم. همچون کبوتری سفید که بر بالای سقاخانه لانه‌دارد،پر زدم. پرواز کردم را قطره قطره جرعه جرعه نوشیدم آن قدر حلاوت و عشق در شراب طهور حرم جا گرفته بود که عشق در سرتاسر وجودم ریشه دواند حالا طعم عشق را می‌دانستم و جریان پر مهرش را در تمام حرم لمس میکردم ولی گویا در جایی سرچشمه عشق فوران کرده بود همچون تشنه ای در پی قطره ای آب پر کشیدم دیگر نه چشمی بود و نه بالی هرچه بود قلبی بود تپنده. لحظاتي بعد درکنار طلایی پنجره فولاد همان سرچشمه عشق فلجی رادیدم که پا شد دیوانه ای عاقل شد ومنِ به ظاهر عاقل،مجنون. مجنون رأفت و کرم او... https://eitaa.com/joinchat/3164274938C4f975d6c1b
✍ سکینه جمشیدی ( عضو هیات تحریریه نویسندگان حوزوی خراسان) **🌹🌹 باز کن پنجره را افقی تازه شده.. دلت اما هنوز... فکرت اما امروز... در پس دیروز است... وقت دیروز گذشت.. نوبت فرداهاست... دریاب زمان را... و بیندیش الان را.. که زمان ناپیداست. **🌷🌷 برخیز زجا حرکتی باید کرد. ثانیه ها چون ابر در گذرند .. لحظه ها از پس هم می آیند و زمان منتظر سمت عبورت باشد... پس نشاید که تو جامانده ی این راه شوی راه کدام است؟ اختیارش باتوست وه! چ سخت است به هنگام گزینش ک تو گمگشده ی این راه شوی.. تعقل، تحمل ،توکل.. واژه هایی چ به ظاهر ساده و چه در اصل عمیقند.. پس بیندیش ک کدامین راه صحیح است و سپس عزم نما ، سعی کن و فتح نما... قله های سعادت چه پیاپی در پیش است... راه نزدیک است ... بشتاب اکنون.. مقصدت اینجاست. **🌸🌸 https://eitaa.com/joinchat/3164274938C4f975d6c1b
🏴 ✍️عليرضا کیقبادی (عضو هیات تحریریه نویسندگان حوزوی خراسان) سوز سرما در خرابه ای بیداد میکرد در میان سينه گرم نسیم لطافت گریه دخترکی جوانه زده بود در و دیوار خرابه قطره قطره اشک عمه و تمام جان رقیه او را میطلبید ولی گویی صدایش را فقط خرابه میشنید و عمه و ظالمی در ظلمت قصرش در سیاهی خوابش در نحسی کلامش. دندان برهم سایید غضب آلود، با خنده ای محو که از دانستن نتیجه عملش نشأت می‌گرفت گفت: ببرید برایش بابا را که آوردند خرابه درهم شکست در زیر چتر سکوت، دختر شادمان شد روی ماه بابا را بوسید و پر گشود تا بلندای آسمان. و این نسیم بود که دیگرقلب درون سينه اش صدا نداشت نمی تپید گریه نمیکرد بابا نمیگفت… https://eitaa.com/joinchat/3164274938C4f975d6c1b
🔰به بهانه شهادت زهرای سه ساله (س)🖤 ✍ شمسی قاضی، کارشناس سطح ۲ حوزه حضرت خدیجه کبری (س) سه سالگیت را چگونه بنویسم که قلم را تاب دردها و ناله های تو نیست. دردانه بابا و زینب بود آسمان تیره و خرابه هایی که با نوای رقیه اش روزگار اسارت شام را سپری میکرد ناله های دردانه بابا بود و رقیه بود و عمه زینب آسمان خرابه های شام تیره تر شد و بی ستاره و کبود به ناگه آرام شد. آرام بیقراری هایش آرام دردهایش اما باز هم زینب ماند خراب های شام امان از دل زینب ..... ای خاک مهربان باش تا برایت ارام بگرید .. در سکوت شب بی رقیه ام حتی دیوارهای خرابه هم گریست گریستنی برای سه سالگیت گریستنی برای بی نوایی ات و تو شدی زهرای سه ساله که تمام دردهای دل عمه را تاب درد نبو نت سخت تر میکند رقیه جان 🖤🖤🖤 🍃 🍃🍃🍃 https://eitaa.com/joinchat/3164274938C4f975d6c1b
🔰 دلنوشته کربلایی ✍ مریم قدوسی (کارشناس علوم اجتماعی) همه چیز از ازل شروع شد از همان روز که من دردنیا نبودم و مهرت در وجودم شکل گرفت عشق و محبتت ریشه زد در دل وجانم عاشقت شدم ، عاشقت بدنیا آمدم کامم با تربتت آشنا شد، عزیزم، از همان روز مجنونت شدم .مادرم مرا به مجلس روضه ات برد و با اشک شیرم داد با عشق تو بزرگ شدم و شدم غلامت، بیقرارت بودم آمدم حرمت.......... دلم همانجا ماند، برگشتم بی دل هرشب و هر روز اشتیاق حرمت دارم عشق همیشگی من، کوله ام را بسته ام ،منتظرم تا با پای جان پیاده برسم به بهشتت، ارباب خوبم ،خدا را شکر که اربعین میبینمت. به شرط لیاقت نائب الزیاره دوستان هستم. التماس دعا https://eitaa.com/joinchat/3164274938C4f975d6c1b