#روایت_دیدار 1 از 4
✅ الحمدلله پنجشنبه ۱۹ مرداد ۱۴۰۲ من هم در جمع فعالان تعلیم و تربیت توفیق زیارت حضرت آقا را از نزدیک پیدا کردم. دیداری که پس از سخنان اردیبهشت ماه حضرت آقا و احساس بلاتکلیفی میان برخی از کنشگران تعلیم و تربیت، نوید گرهگشایی بود. به نظر من به عنوان پژوهشگر حکمرانی، موضوع اصلی دیدار باید گرهگشایی از چالش بزرگ حکمرانی تعلیم و تربیت میبود که شاید همان هم شد.
✅ چالش از اینجاست که از طرفی تجربه الگوهای حکمرانی بازاری در آ.پ، حاکمیتزدایی و دوری از عدالت و پیشرفت در تعلیم و تربیت ایران بوده است. رهبری هم در دیدار اردیبهشت ماه معلمان این ایدهها را فکری برای نابود کردن کشور دانستند. پس نکته اول، ضرورت حاکمیتی بودن و غیر قابل تفویض بودن تعلیم و تربیت است.
✅ از طرفی انقلاب اسلامی در لحظه ضرورت «نهضت نوآوری» قرار دارد. نقش ایران در خلق جهان آینده که در دیدار ۱۳ آبان سال گذشته هم به آن تأکید شده، محتاج جوشش نوآوری است و سازمان آ.پ و الگوی هرمی آن، سنگینتر و خستهتر از آن است که بتواند از عهده چنین باری برآید. سازمانی که در وظایف جاری خود هم به اندازه کافی کارآمد نیست، چگونه میتواند نقشآفرین حادثهآفرینی آینده باشد؟ در فرض ضرورت تقویت، این سازمان نیازمند «قطعات تحولی» است که زمینهساز «جریان ارادههای خلاقانه» است. سؤال اصلی حکمرانی این است که چگونه میتوان ضمن تقویت حاکمیت مرکزی، این «قطعات تحولی» را به آن افزود؟
✅ با همین زمینه من هم یادداشتی تقدیم کرده بودم که توفیق ارائه حضوری پیدا نکردم. نقطه حساسیتم در این دیدار هم تحت تأثیر این نگاه، این بود که در اندیشه حضرت آقا برای حل این چالش چه میگذرد؟ برداشت من از جلسه این بود که ایشان دقیقا روی همین مسئله دست گذاشتهاند و جایجای این دیدار نشان از دغدغه جدیشان برای درگیرکردن جلسه با عمق این مسئله و راهکاری برای حل آن بود.
✅ یکی از نتایج جلسه هم این بود که گرچه ظاهرا با ورود رسمی و با ابزارهای مستقیم همراهی نکردند اما در عمل اراده کنشگران بیرون از سیستم را به رسمیت شناختند و مسیرهایی برای پیگیری آن مشخص کردند.
✅ سعی میکنم در چند یادداشت روایت خودم از این دیدار را بیان کنم.
@HamidSajedian
#روایت_دیدار 2 از 4
#روایت_تکریم
✅ برای من پیرنگ اصلی این دیدار «تکریم» از اهالی تحولخواه تعلیم و تربیت بیرون از رویه رسمی آ.پ بود، تکریم از خلاقیتها و مجاهدتهای آنها و به حساب آوردنشان. فارغ از اصل دیدار که در ادامه یک سری سلسله جلسات با گروههای مختلف شکل نگرفته بلکه در این دوره زمانی منحصر است؛ فضای غیررسمی، دوستانه و سرشار از محبّت و عاطفه حاکم بر جلسه، احساس تکریم را در من زنده میکرد.
✅ در همان چند دقیقه اول فضای جلسه به نفع صمیمیت تغییر کرد. حضرت آقا یخ جلسه را ابتدای دیدار با نگاه صمیمانه به بخشبخش فضای جلسه و همراه کردن دعای «مسّاکم الله» شکستند. به خانمها ویژه خطاب کردند. در ادامه آقا پرسیدند چقدر وقت داریم؟ آقای محمدی: فرموده بودید یک ساعت. آقا:«یکک سااااعت؟!!!» . بعد هم فرمودند «جلسه برای شماست. نیم ساعت خودتان، ده دقیقه ما، چهل دقیقه کافی است تا جمع بین حقین شده باشد». «وقت برای شماست و بفرمایید». جلوتر هم تأکید کردند «جلسه برای شماست». در ابتدا با محبت از مجری درخواست کردند که ماسکش را بردارد و... . خلاصه شروع، نشان از جلسهای روان، صمیمی و غیررسمی میداد و کریمانه یک ساعت و نیم هم طول کشید.
✅ آقا بر خلاف بسیاری از جلسات که به ارائه افراد تا آخر گوش میدهند، میان ارائه افراد ورود میکردند. در تمامی پنج ارائه این تکرار شد. ورودهای حضرت آقا موجب شد فضای رفت و برگشت ایجاد شود. برخی از دوستان هم بهجا در میان بیانات رهبری ورود میکردند، در جایی حتی وسط جمله حضرت آقا. خلاصه رفتهرفته جلسه شبیه گفتگو شد؛ گفتگویی صمیمی، پرعاطفه، صریح و علمی.
✅ عمیقا به ارائهها گوش میدادند. به نظر میرسید مانند پژوهشگری که دنبال یافتن مسائلش در میان ارائههاست. به نظرم رسید در آن تمرکز، مطالب را جانمایی میکنند. وقتی خانم صدر ارائه میکردند، توجه من به انگشتان دست چپشان جلب شد که با ریتم خاصی روی میز، مطالب را تأکید و جانمایی میکردند. در همان حالت و بعد از ارائه، آقا فرمودند: «ردیف سوم پیشنهادتان را بخوانید یک بار دیگر.»
✅ ابتدای فرمایشاتشان فرمودند: «برای جلسه، دوستان دفتر پیشنهاداتی داشتند، اما تصمیم گرفتم به حرف شما گوش بدهم، و دیدم تصمیم درستی است. صحبتها دلسوزانه، آگاهانه، اندیشیده و قابل استفاده بود.» در جای دیگر: «اینکه این دغدغه در جمع شما وجود دارد و جمع قابل توجهی فکر دارید، خرسندم. شکر خدا میکنم. به همین احتیاج داریم. این دغدغه را نگذارید از دست برود، ممکن است پیشنهاد شما در کوتاه مدت نتواند محقق شود، ناامید نشوید، دغدغه را رها نکنید، دنبال کنید.»
✅ در این جلسه سراسر «تکریم» هم به حساب آمده بودیم، هم توفیق گفتگوی صمیمانه و صریح داشتیم، هم مورد توجه و خرسندی آقا قرار گرفتیم اما شاید اوج این تکریم سپردن یک ابرپروژه به ما بود، طرح تحولی بدیل یا مکمل سند تحول. ایشان فرمودند: «ما میخواهیم پبش برویم، چکار کنیم؟ مطالبی که در عرصه تحول شما دارید، وقت بگذارید، بنشینید و به یک طرح واحد تبدیل کنید. در همین جمع به یک کسی بگوییم، یک چیزی میگوید. کسی دیگر چیزی دیگری میگوید. طرح تحول مطرح هست. خیلی خوب، شما هم طرح تحول ارائه بدهید که شرایط طرح درست در آن باشد.» همیشه از توجه نکردن به «توسعه اختیار» که لازمه رشد و حرکت گام دومیها برای تداوم نظام انقلابی است، از پیرمردهای انقلابی دلگیر بودم. اما الان ولیّ جامعه، فرصتی بزرگ فراهم کرده است و بر خلاف گفته برخی که میگفتند جبهه فعالان تعلیم و تربیت ولی ندارد، پدرانه سرپرستی و هدایت این جمع را برعهده گرفته است. الحمدلله.
@HamidSajedian
#روایت_دیدار 3 از 4
#روایت_عُسر
✅ یکی دیگر از پیرنگهای این دیدار احساس «عُسر» برای گروهی از شرکتکنندگان بود. در این دیدار دو نفر به نمایندگی از دو جریان اصلی تحولی فرصت ارائه داشتند: آقایان اردوان مجیدی و محسن خاکی. مجیدی را میتوان پیشکسوت جریان تحولیای دانست که دغدغه اصلیشان کیفیتبخشی به تعلیم و تربیت است. جریانی که از این خاستگاه به دنبال تکثربخشی به الگوها و شکوفایی استعدادهای بیرون از ساختار رسمی و همافزایی آنهاست و بیشترِ ترکیب اعضای جلسه را تشکیل میدادند. خاکی هم نماینده جریان تحولیای است که مسئله اصلیشان ارتقای عدالت و اخیرا پیشرفت است و آموزش و پرورش را یکی از مجاری بیعدالتی میداند. طبیعتا اولویتهای تحولی دو گروه با هم متفاوت است و هر دو گروه خالصانه در این سالها برای اولویتشان مجاهدت کردند. در پایان این دیدار، چهره بسیاری از دوستان جریان اول «ملتهب» بود. التهابی از سر درد، از سر سوز. احساس اولیهشان به بیان قرآنی، «عُسر» بود.
✅ حضرت آقا پس از ارائه آقای مجیدی نسبت به کیفیت تعامل فعالیتهای بیرون از ساختار رسمی و ساختار رسمی، تأملاتی داشتند. سؤالی که در نگاه اولیه، وزن ارائه ایشان را کمی پایین آورد. در مقابل، بیان مسئله جذاب آقای خاکی که با زبان بدن حضرت آقا هم همراه بود، وزن این ارائه را بالا برد. پیشنهاد آقای خاکی برای یکدست کردن مدارس و تعطیلی انواع مدارس از جمله مدارس غیردولتی که با تعبیر کنایهآمیز مدارس پولی مطرح شد، هم آب سردی بود بر روی درک تربیتی دوستان. احساس «عُسر» وقتی بیشتر شد که حضرت آقا دو ایده اصلی این گروه از فعالان تعلیم و تربیت تحولخواه را رد کردند: «آتشبهاختیار» و «تشکیل نهاد موازی». هر چند از مواضع رهبری در گذشته فهیمده میشد و در این جلسه هم لحن سخن و زبان بدنشان در مواجهه با ارائهها گواه این مطلب بود اما در جایی از فرمایشاتشان به صراحت فرمودند: «در این مسئله آتشبهاختیار نمیشود حرکت کرد، چون چیز حساسی است.» و در جایی دیگر: «دنبال ساختار جدید در کنار آ.پ نباشیم، چه کوچک و موازی و چه فراقوهای. به نظرم نمیرسد که به جایی برسد.».
✅ با این بیانات ایده رقیب وزن گرفته بود اما در ادامه کمی فضا متعادل شد. اولا حضرت آقا تناقضهای جریانات چپ عدالتخواه در تأسیس مدارس غیردولتی در ابتدای انقلاب را گوشزد کردند. ثانیا امکان عملیاتی تعطیلی سایر مدارس را مخدوش کردند. در نهایت وقتی انگیزه فعالان برای تأسیس مدارس غیردولتی را از گذشته تا کنون تربیت و «دین» دانستند، این دوستان احساس گشایش کردند و وزن جلسه متعادل شد. اما مسئله این گروه از فعالان حل نشده بود و اظهار نظرها شروع شد. خواهری از بنبستهایی که آ.پ موجود برای تحول ایجاد میکند، گفت. دوستی با حرارت روی کندههای زانو ایستاد و از ناکارآمدی ساختار دولتی گفت. یکی از دوستان مسجدمحور پس از بلندشدن حضرت آقا خود را به ایشان رساند تا چیزی بگوید که گویا فرصت نشد. پس از دیدار دوستی را دیدم که با حرارت خاصی، پشت دستش را به کف دست دیگرش میزد و به یکی از اعضای بیت توضیح میداد که آنچه از تحول در آ.پ میبینید، محصول خطشکنی تحولخواهان بیرون آ.پ است. دردش این بود که ممکن است با این فرمایش حضرت آقا همین مقدار از تحرّک هم خاموش شود. برای کسی که همه زندگیش تعلیم و تربیت باشد، واضح است که ساختار موجود آ.پ ظرفیت پاسخ به نیازهای تعلیم و تربیتی فرزندان ایران را ندارد و همکاری با آ.پ هم در شرایط فعلی فرصتسوز و خلاقیتسوز است. پس چه باید کرد؟
✅ قصه مجاهدت این گروه از دغدغهمندان تعلیم و تربیت در این سالها این بوده که به جای اصلاح آ.پ یا به تعبیر حضرت آقا «ساختار رسمی پرحجم و کمبازده» که از عِدّه و عُدّه آنها خارج است، «آتشبهاختیار» به میدان بزنند و در حد خودشان خلاقیتشان را به کار ببندند؛ در مواجهه با آ.پ هم یا به طور صوری استانداردهای آن را رعایت کنند و یا مقابل آن بایستند و با نشان دادن کارآمدیهای خود و تقویت پایگاه مردمی، این سازمان را به چالش بکشند. در این سالها نیروهای مردمی با این نگاه دست به مجاهدت و افقگشایی برای «فتحالفتوح انقلاب اسلامی» زده بودند. حال که جریانی شدهاند که به چشم میآید و حتی توفیق دیدار ویژه با حضرت دوست را یافته است، گمان میکردند بتوانند رخصتی برای رسمیت و «تشکیل نهاد موازی» پیدا کنند؛ یا هم حداقل با رهتوشه توجهی که حضرت آقا در این دیدار به آنها کرده در مقابله با ساختار رسمی، راحتتر عمل کنند. اما سخنرانی قبلی حضرت آقا و صراحتهای این دیدار تمام این عقلانیت را به چالش کشید. #روایت_عُسر ، حقیقت این دیدار برای این گروه بود. عُسری که وقتی درست به آن بنگری «یُسر» همراه آن است و نه حتی بعد از آن. إنّ مع العُسر یُسراً. در یادداشت بعد به #روایت_یُسر خواهم پرداخت.
@HamidSajedian
#روایت_دیدار 4 از 4
#روایت_یُسر
✅ از جلوههای دیگر این دیدار، تلاش مستمر حضرت آقا در عمقبخشیدن و اصلاح صورت مسئله جریانات تحولی آ.پ بود. به نظر من این نقطه، گشایش اصلی و «یُسر» این دیدار بود. برای یک حرکت هماهنگ تحولی، ضرورت دارد که مشخص شود به کدام مسئله باید پرداخت. در روایتی از امام صادق علیهالسلام داریم: «اَلْعَامِلُ عَلَى غَيْرِ بَصِيرَةٍ كَالسَّائِرِ عَلَى غَيْرِ اَلطَّرِيقِ لاَ يَزِيدُهُ سُرْعَةُ اَلسَّيْرِ إِلاَّ بُعْداً». «هر كه بدون بصيرت عمل كند مانند كسي است كه بيراهه ميرود هر چند شتاب كند از هدف دورتر گردد.» مشکل اصلی ما در بسیاری از حرکتها، سؤال غلط است. نقطه حساسیت حضرت آقا از همان ابتدا، تمرکز بر سؤال درست بود.
✅ ارائه اول طرحی برای حکمرانی مردمی بود. در این ارائه آقای مجیدی تأکیدش بر حرکتهای خودجوش، بسیجیوار و آتشبه اختیار ولی در تعامل با آ.پ بود. سؤال حضرت آقا در میانه ارائه این بود: «چگونه شما هم کار خودتان را میکنید و هم ضمنا با نهاد رسمی تعامل میکنید؟». آقای مجیدی گفتند: «این جمع بضاعتهای خودشان را مخلصانه در اختیار نظام تعلیم و تربیت قرار دادهاند، اما بافت نظام آ.پ خیلی اجازه نمیدهد.» حضرت آقا بعد از ارائه آقای مجیدی دوباره فرمودند: «من نمیفهمم [این طرح] چطور تعامل میکند با نظام؟ این مهم است. میگویید بخش هایی از بدنه رسمی قبول دارند، این خوب است. باید بتوانید راهی پیدا کنید که با ساختار رسمیِ پرحجم و کم بازده تعامل پیدا کنید.»
✅ در ارائه دوم هم که ایدهای برای محتوای برنامه درسی بود، نقطه اصلی حساسیت حضرت آقا ضرورت و چگونگی هماهنگی این ایده با ساختار رسمی بود. خانم صدر طرحی در تربیت عقلانی مطرح کردند که لازمه عملیاتی آن با توجه به حجم کار، ورود دولت است. حضرت آقا فرمودند: «امکان پذیری این پیشنهادات را بررسی کردهاید؟ کارهای بزرگی است اینها، با یک جمله، یک دنیا کار برای ما میریزد. ببینید در بلند مدت امکان پذیر است یا ... ؟» خانم صدر: «با آ.پ ارتباط داریم و برای تحققش تلاش کردیم.» حضرت آقا: «آموزش و پرورش استقبال کرده؟» خانم صدر: «بله.» حضرت آقا با خنده: «خدا پدرشان را بیامرزد.»
✅ ارائه سوم باز ایده جذابی در محتوای برنامه درسی بود و نقطه حساسیت حضرت آقا هم باز چگونگی پیگیری این پیشنهاد در ساختار رسمی بود. آقای قربانی ایدهای را درباره ضرورت توجه به جغرافیای سیاسی مطرح کردند و حضرت آقا پس از پرسش کوتاهی درباره تجربههای مشابه این ایده، فرمودند: «پیشنهادهای خیلی خوبی است، کی بکند این کارها را؟»
✅ ارائه آقای خاکی به عنوان نفر چهارم، طرحی برای اولویتهای آ.پ در همین وضع موجود بود و چالش در هماهنگی با سایر نیروها نداشت. فرمودند: «خیلی خوب، مطالب درستی را فرمودید. راه اجرا و عملش را پیدا کنید. بنویسید طرح هایتان را.»
✅ ارائه پنجم ادعایش بازطراحی نظام حکمرانی تعلیم و تربیت بود. ایده آقای اسدی این بود که نهادی فراقوهای شکل گیرد تا ضمن ایجاد ثبات، هماهنگی بخشهای مختلف را انجام دهد. طبیعتا نقطه حساسیت حضرت آقا، باز هم تکرار شد. ارائه آقای اسدی به اینجا رسید: «باید این قربانی (آموزش و پرورش) را از زیر دستوپای قُوای مستعجل کشور -اعمّ از دولت و مجلس- نجات داد و اجازه ثباتِ راهبردی و استمرارِ حکمرانی به آن داد.» آقا دستهایشان را باز کردند و با لبخندی فرمودند: «خب، چجوری این کار رو بکنیم؟» و جمعیت خندید. در ادامه و در بیاناتشان هم ایده این طرح را رد کردند و مسئله را به مدار خودش برگرداندند: «درمورد مرکز مدیریت عالی که گفته شد، مرکز فراقوه ای، معلوم نیست به صلاح کشور باشد. نظام موجودِ قانون اساسی را به هم میزند. جایی داریم به نام آموزش و پرورش، ضعف دارد، مشکل دارد، به این جهت کمک کنیم.»
✅ #روایت_یُسر و گشایش واقعی، «صورت مسئله درست» برای تحول است. مسئله اصلی حکمرانی تعلیم و تربیت ما، تنها اعتماد به نوآوریهای مردمی و همافزا کردن آنها مانند ایده آقای مجیدی نیست. همچنین مسئله اصلی، ایجاد ساختار قدرت بالادستی برای حفظ ثبات و اتصال دستگاههای نظام مانند ایده آقای اسدی نیست. مسئله اصلی حکمرانی، منطق «هماهنگی اجتماعی» میان ذینفعان مختلف و پیشنهاد «قطعات تحولی» متناسب با این منطق است. مردمیسازی بدون این منطق، گسست و تعارض با دولت را بیشتر میکند. مسئله اصلی این است که چگونه این دو با هم به طور طبیعی (و نه با تکیه بر الزام ساختاری) هماهنگ شوند؟ چگونه در یک رابطه متکامل هماهنگ شوند تا تعارض ایجاد نکنند؟ چگونه از خلاقیت، انگیزه و اراده مردمی بهرهمند شویم، بدون اینکه جایگاه حاکمیتی آ.پ مخدوش شود؟ #روایت_یُسر ، فهم مسئله درست است که حضرت آقا به درستی فعالان را بدان متوجه کردند و در نهایت هم درخواست کردند که توانشان را بر حل آن با طراحیِ «طرح تحول» به کار بندند.
@HamidSajedian
متن زیر، یادداشتی است که بنده با درکی که از مسئله آ.پ پیدا کرده بودم و با مشورت دوستانمون در دفتر مطالعات تربیت آینده برای جلسه دیدار حضرت آقا تهیه کردم.👇👇👇
«آزمایشگاه برنامه درسی»، طرحی برای «خلق تصاویر الهامبخش»، «بسترسازی مشارکت نخبگان» و «بهینهسازی سازوکارهای ارزیابی» سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی به عنوان مغزافزار آ.پ
✅ سه چالش، عملکرد بهینه سازمان پژوهش را تحت تأثیر قرار داده است: «کمبود تصاویر الهامبخش از برنامههای درسی خلاقانه برای حل نیازهای فعلی نوجوان و نیازهای متناسب با نقشآفرینی ایران در خلق جهان آینده»؛ «عدم بهرهمندی مناسب از نخبگان بیرون آ.پ در خلق تصاویر جدید» و «نبود سازوکار ارزیابی مناسب برنامهدرسی موجود سازمان به عنوان مغزافزار آ.پ».
1️⃣ در حالیکه بیش از هر زمانی برای پاسخ به نیاز فعلی نوجوان و نیازهای متناسب با نقشآفرینی ایران در خلق جهان آینده، نیازمند نوآوری در برنامه درسی هستیم؛ اقتضائات مدیریت دولتی، موجب میشود فرصت نوآوری در مدیران کمتر فراهم شود. کمبود تصاویر الهامبخش درون سیستم مشهود است و میتوان گفت بسیاری از ابتکارات موجود هم تحت تأثیر ایدههای مدارس تحولی بوده است.
2️⃣ در حالیکه محتاج مسئولیتپذیری و مشارکت نخبگان بیرون آ.پ در خلق تصاویر الهامبخش برنامهدرسی هستیم، نخبگان در سازوکار فعلی کمتر احساس مسئولیت و دلگرمی میکنند. تلقی غلط از حاکمیتی بودن امر تعلیم و تربیت هم در تنور این مسئله دمیده است.
3️⃣ در حالیکه فهم اثربخشی ایدههای برنامهدرسی نیازمند وجود سامانه ارزیابی کلنگر از تمامی فرآیندهای پشتیبانی و اجرای مدرسهای است، بزرگی سازمان و کیفیت گردش کار آ.پ چنین اجازهای را نمیدهد. در بخشی از آ.پ نیازسنجی صورت میگیرد؛ در بخشی ایده برنامهدرسی و محتوا تولید میشود؛ در گوشهای اجرا و نظارت؛ در جایی تربیت نیروی انسانی؛ در بخشی فضا و تجهیزات؛ بخشی امتحانات و ... . این بریدگی در «باهمنگری» زیرنظامها به خوبی مشهود است و در نتیجه امکان ارزیابی کامل از ایدههای برنامهدرسی وجود ندارد.
✅ راهکار پیشنهادی، «آزمایشگاه برنامهدرسی» به مثابه «آزمایشگاه حکمرانی» است. این آزمایشگاه دو سطح دارد: تصویر و تحقق. آزمایشگاه در سطح تصویر، بستری است برای تولید و ثبت رسمی روایتهای کلنگر و شورانگیز از ایدههای برنامهدرسی که در آن هماهنگی تمامی اجزای مدرسه روایت میشود و امکان گفتگو و ارزیابی کلنگر را فراهم میکند. این سطح مشارکتپذیرترین سطح آزمایشگاه است. در سطح بعدی هم سناریوهایی که توانستهاند استانداردهای لازم را کسب کنند، امکان تحقق در فضای آزمایشگاهی پیدا میکنند. فضای آزمایشگاهی هم اجرا در فضای «مدرسه»ای است که ارزیابی و نظارت از آن با مدارس فعلی آ.پ متفاوت است؛ همچنانکه استانداردهای ارزیابی و نظارت از آزمایشگاههای صنعتی با واحدهای تولیدی متفاوت است. آزمایشگاه برنامهدرسی بدین شکل، الهامبخش و خالق تصاویر و نمونههای جدید برای بدنه مدیریتی کشور در انجام وظایف حاکمیتشان خواهد بود و میتواند بستر مشارکت گسترده نخبگان در سازمان پژوهش، بدون کمرنگ کردن نقش حاکمیتی این سازمان را فراهم نماید.
@HamidSajedian
هدایت شده از گاه نوشتهای حکمرانی تربیتی - عبداله اسدی
#روایت_دیدار
3) جایی گفته شد "باید این قربانی (آموزش و پرورش) را از زیر دستوپای قُوای مستعجل کشور - اعمّ از دولت و مجلس - نجات داد و اجازه ثباتِ راهبردی و استمرارِ حکمرانی به آن داد."
اینجا آقا دستهایشان باز کردند و با لبخندی گفتند: خب، چجوری این کار رو بکنیم؟ جمعیت خندید.
🟢 اساساً کانون گفتگوهای این جلسه حول محور «چگونگی» بود. تقریباً هرکس هرچه می گفت آقا از همین بُعد ماجرا می پرسیدند. از امکان تحققش، لوازم تحققش، روش تحققش. در قالب سوالاتی از این دست که "چه کسی انجام بدهد؟ شدنی است؟ تعاملش با نظام موجود چطور است؟" که بعضی پاسخ می گرفت و بعضی هم نه.
🔴 برای رفقایی که دارند روی طراحی های جدید فکر می کنند می نویسم:
بحث از ضرورت و ماهیت و باید و نباید و شاید و نشایدها، همه اش محترم! اما اگر بُعد چگونگی تحقق، در طرح ها کمرنگ باشد، بود و نبود آن طرح، چندان توفیری ندارد!
@Abd_Asadi
تربیت آینده |حمیدساجدیان
#روایت_دیدار 1 از 4 ✅ الح
🔷🔷 چند نکته دربارۀ یک دیدار
اشاره: امروزه روز تقریباً بیشتر اهالی رسانه و بخشی از فعالان عرصههای مختلف بالاخص فرهنگیها، اطلاع دارند که رهبر معظّم انقلاب(مدّ ظلّه العالی) دیدارهای هفتگی با فعالان عرصههای گوناگون دارند و ظاهراً این دیدارها بیشتر در روزهای پتجشنبه اتفاق میافتد.
این دیدارها گاهی بازنمایی رسانهای دارد، مثل دیدار اخیر با فعالان تعلیم و تربیت. دوستان مختلفی این دیدار را بازنمایی کردند، من جمله آقای حمید ساجدیان در کانالشان در ایتا به نشانی: @HamidSajedian
پیشنهاد میکنم بخوانید. آنچه در ادامه میآید چند نکته مختصر بنده بر این دیدار بنابر نکات ایشان است از بازنمایی دیدار در چهار فرسته، که برای جلسۀ خوانش بیانات دوستانی آماده کردهام.
🔹 یک. در بین دیدارهای مختلف هفتگی، این دیدار از بازنمایی قابل ملاحظهای برخوردار بود و این وابسته به نوشتن عزیزان شرکتکننده در این جلسه بود. خود این مطلب بسیار مهم و قابل توجه است. برای چندمین بار دوستان را به خواندن کتاب «نوشتن برای زیستن» از خانم واتانابه از نشر نی توصیه میکنم(ویراست کتاب «پرورش هنر استدلال»).
🔹 دو. همان طور که آقای ساجدیان اشاره داشتند مسئلۀ رهبر انقلاب «چگونگی» است، یا شاید بتوان گفت به «چگونگی» بیش از «چیستی، چرایی و ...» توجه دارند، چرا؟
پاسخ بنده این است: وقتی کسی یا کسانی یا نوشتاری یا ... طرح بحث میکند، ولی طرح بحث خود را به مرحلۀ کنش و عملیّات نمیرساند، نشانه چند چیز است:
الف. چرخه را کامل ندیده است.
ب. طرح ندارد یا اگر طرح دارد، طرحش بیساختار است.
ج. انضمامی فکر نمیکند.
د. به حکمت عملی بیتوجه است.
و اینها همه یعنی دچار گسیختگی و گسست است، یعنی عیار حکمت عملیاش پایین است و این یعنی ...
سه. توجّه و تذکّر رهبر انقلاب به کار و حرکت در ساختارهای موجود، ولو در مورد مصداقی آ.پ یک نشانه است.
من این طور میفهمم که ساختارهای مدرن را پذیرفتهاند، البته بر سر این جمله بسیار میتوان چون و چرا کرد. شاید کسانی پیدا شوند و بگویند اصلاً جمهوری اسلامی، دولت مدرن نیست یا ...، مشکلی نیست و اتفاقاً باید بسیار بحث و چون و چرا کنیم و از دل همین بحثها، زایشهای مبارک رخ خواهد داد. امّا اگر این مبنا را بپذیریم یا فعلاً قبول کنیم، باید به رخنه در ساختارهای مدرن یا به طور صحیحتر رخنه در تکنیک فکر کنیم. اتفاقا در بخشی از بیانات این جلسه گوشههایی مؤیّد این بحث قابل ردیابی است. پیشنهاد میکنم ابتدا یادداشت 7 صفحهای استاد میرشکاک با عنوان «رخنه در تکنولوژی» در پیوستهای کتاب «نیستانگاری و شعر معاصر» از نشر پگاه روزگار نو را ببینید و بعد به این بیندیشیم که رخنه در تکنیک نیازمند: اول ایمان، دوّم عمل صالح(اخلاص) و سوّم حکمت است.
🔹 چهار. تحوّل در آموزش و پرورش یا هر نهاد و جریان دیگری نیازمند این اضلاع است:
طرح کلان تمدّنی
تعیین جایگاه تربیت در آن طرح کلان(ناظر به نهاد آ.پ)
تعیین ضریب و ضلع نهاد آ.پ در جایگاه بیان شده.
در مقام عمل نیز دو نوع رویکرد را میتوان دنبال کرد، از کل به جزء رسیدن و از جزء به کل حرکت کردن.
هر دو رویکرد مهم و قابل توجه است، ما در #جوزا رویکرد دوّم را دنبال میکنیم، البته با طرح بحث ویژۀ خودمان،
ایدۀ مرکزی ما «پیوند زبان و اندیشه» با مسئلۀ محوری «نقش زبان و ادبیات در پیشرفت و رشد» است.
امیدواریم خداوند تبارک و تعالی به همۀ فعالان و مجاهدان راه حق، حکمت و عزّت و برکت مرحمت فرماید.
https://ble.ir/esmaeil851
🔷🔷 یک دعوت و یک نکته
✅ دیروز از آموزش و پرورش تماس گرفتند. مرد میانسالی از پشت تلفن گفت:«فردا ساعت هشت، مقام عالی وزارت! در فلان ساختمان جلسهای با فعالان مردمی دیدار رهبری دارند، شما هم اگه میتونید تشریف بیارید.». تا جایی که من میدانستم، گروه شرکت کننده در دیدار حضرت آقا درخواستی برای دیدار با وزیر محترم در این مدت نداشتند و احتمالا درخواست جلسه از سوی وزیر صورت گرفته بود. احتمالا به زودی دعوتهایی از سوی معاونتهای آ.پ، شورای عالی انقلاب فرهنگی و ... هم صورت خواهد گرفت. اما لحن و لسان دعوت کننده جالب بود. گویا چه نشستهای که مقام عالی وزارت منّت گذاشته، جلوس فرموده و بارِ خاص دادهاند. حال که این توفیق بزرگ شامل حالتان شده، قدرش را بدانید و بشتابید. عرض کردم:«مقام عالی وزارت یعنی کی؟ یعنی وزیر؟!» تعجّب کرد و گفت:«بله». دیدم هنوز موازنه شکل نگرفته، عرض کردم: «میزبان برای مدعوین شهرستانی وسیله در نظر گرفته؟» بیشتر تعجّب کرد. با کمی مکث گفت: «این دفعه نه، شاید دفعات بعد». گفتم کمی دیر دعوت کردید اما اگر فرصت شد، ان شاءالله خدمت میرسم و خداحافظی کردیم. امروز برنامههای از پیش تعیین شده، توفیق این دیدار را از بنده گرفت اما دلیلی که باعث شد این یادداشت را بنویسم، نه خود این گفتگو که «بافتار» و دلالتهایش بر حکمرانی است.
🔹 «مقام عالی وزارت»، محصول زیست در جهانِ الگوی هرمی حکمرانی است. الگویی که اداره امور را به سلسله مراتبی از منصبها سپرده و در رأس این سلسله هم «مقام عالی» قرار دارد. در ابرانگاره این الگو، آدمها موضوعیت ندارند، بلکه جایگاهشان در این سلسله مهم است. طبیعی است که مستخدم این سلسله، ادب دعوت را نفهمد و افراد بیرون از این سلسله را هم به قاعده درون این سلسله مراتب دعوت کند. این الگو که محصول مدرنیته است، مدتهاست بانگ ناکارآمدیش در حل مسائل کشورها درآمده و تلاشها برای جایگزینی الگوهایی که بتواند در یک «تعامل» سازنده، سایر نیروها از جمله بخش مردمی را به میدان آورد، افزایش یافته است. «مردمیسازی» تنها شعار کشور ما نیست و ضرورتش در بسیاری از کشورها -البته با خاستگاه و خوانش خودشان- درک شده است.
🔹 اما یک از شروط اصلی برای «مردمیسازی» و رسیدن به «تعامل»، فهم جهانهای دیگر است. فعالان مردمی، جهانِ زیستۀ متفاوتی با «کارمندان دولتی» دارند. آنها با «ابلاغِ دستورِ مقامِ بالادست» پای کار نیامدهاند بلکه بر اساس جوشش درونی و مسئولیت مبتنی بر رشدشان پای به میدان گذاشتهاند. هماهنگی این گروه بر پایه «تفاهم و اقناع» است و نه «دستور و ابلاغ». در جایی که الگوی هرمی توان آوردن مردمیها را به جهان خود ندارد، بهتر است کمی تواضع کرده و با جهان زیسته آنها همراهی کند و در یک محیط «تفاهمپایه» به «تعامل» بپردازد. تا وقتی «مقام عالی وزارت»، بارِ خاص به فعالان مردمی میدهد، در بر همین پاشنه خواهد چرخید.
پ.ن: الحمدلله رویکرد مردمیسازی در این دولت مورد توجه است و وزیر محترم آ.پ هم همین رویه را دارند. آنچه بیان شد نقد اشخاص نیست بلکه ماهیت سازمان موجود است.
@HamidSajedian
🔷 آرمان شهروندی، مدرسه شهروندی
✍️ حمید ساجدیان
🔹 چندی پیش در خدمت یکی از عزیزان دستاندرکار در مدارس مسجدمحور بودم. از مذاکراتشان با مسئولان آموزش و پرورش میگفت. نکته جالبی از محتوای مذاکره، نظرم را جلب کرد که باید یکی از مهمترین محورهای تحول در آ.پ باشد. گویا پس از ارائه طرح در یکی از جلسات با «مقامات نسبتاً عالی وزارت» پس از اینکه طرحشان را مطرح کردند، بزرگواری از مسئولان با تعجب گفتند: «با این طرح که #انسان_شهروند از مدرسه بیرون نمیآید!». در دیدگاه این مسئول که اتفاقا یک ابرانگاره و ذهنیت رسوب کرده در نظام تعلیم و تربیت است، آرمان مدرسه تربیت #انسان_شهروند است. اگر نخواهیم دقیقاً شهروند را تعریف کنیم، انسان شهروند حدوداً😎 یعنی انسان سربهزیر، قاعدهپذیر، مطیع قانون و خلاصه حرف گوشکن! در این ابرانگاره طبیعتاً با هر طرحی که به این آرمان بیتوجه باشد، مخالفت خواهد شد.
🔹 مدرسه موجود هم در همین فضا شکل گرفته و تمامی سازوکارهای آن از فرآیند یادگیری تا محتوا و معماری و ارزشیابی برای تربیت #انسان_شهروند طراحی شده است. در حقیقت میتوان گفت که مدرسه موجود یک #مدرسه_شهروندی است. ایدههای نو برای مدرسه را هم در دو طیف میتوان طبقهبندی کرد؛ گروهی به بازسازی همان آرمان و مدرسه شهروندی بر اساس اقتضائات جدید و تربیت تمام ساحتی دلخوش هستند و گروهی هم طرحی نو درانداختهاند. طرحی که آرمان آن #انسان_شهروند نیست و بر همین اساس تمامی سازوکارهای مدرسه را تا جایی که توانستهاند، متمایز از مدرسه شهروندی قرار دادهاند.
🔹 از زوایای مختلفی میتوان به آرمان شهروندی توجه کرد. مثلا اینکه در تربیت اسلامی چقدر به شهروندی توجه شده است؟ من اما از نگاه حکمرانی ملاحظهای به این آرمان دارم. آرمان شهروندی، انسانِ مطلوبِ الگوهای هرمی حکمرانی است. الگویی که فرهنگ حاکم بر آن «فرمانبرداری» است. افراد در آن تابع دستورات و قوانین هستند و حتی برای هماهنگی کنشگران بیرون از سازمان رسمی هم از ابزار قانون و ابلاغ استفاده میشود. در این الگو، روابط میان اعضا بر پایه استخدام است و ابزار ایجاد تعادل و حل اختلاف هم قانون. طبیعی است که در این الگو انسانهای رشید یا خلاق که برای اجرای دستورات به «تفاهم» و «اقناع» نیازمند هستند، چوبِ لای چرخ و مانعِ اجرای روان دستورات هستند. مدرسه شهروندی بازتولید نظم حکمرانی هرمی است و این دو مکمل یکدیگر عمل میکنند.
✅ با توجه به ناکارآمدی الگوی هرمی حکمرانی و معرفی انواع الگوهایی که به فاعلیت انسان توجه بیشتری دارند، وجهی برای پایبندی به آرمان شهروندی باقی نمیماند. البته آرمانهای بدیل و مدارس متناسب با آن جای بررسی بیشتر دارد که سعی خواهم کرد در فرصت مقتضی به آن بپردازم.
@HamidSajedian
🔷 از چاله بیهویتی مدرسه شهروندی به چاه پیمانکاری حل مسئله #نوجهان غرب
«به مناسبت مشایه اربعین حسینی، هویتسازترین حرکت این سالهای شیعه»
🔹در یادداشت قبل گفتم که آرمان #مدرسه_شهروندی ، تربیت شهروند متخصص است. انسان حرف گوشکنی که باید بدون چندوچون، همت و تخصصش را برای برنامههای از پیش طراحی شده به کار بندد و احتمالا در مقابل آن مزد بگیرد. دانشآموز و طبیعتاً خانواده در این طرح تربیتی، در سیزده سالِ ریلگذاری شده و در زمانبندی، بودجهبندی، فرآیند، محتوا، نظام روابط، ارزیابی و سایر مواردِ از قبل طراحی شده قرار میگیرند. طبیعتاً ارمغان اصلی این سیستم تربیتی، بیهویتی، بیاحساسی و بیمسئولیتی بوده است.
🔹غایت #مدرسه_شهروندی همه از جمله خود دستاندرکاران را کلافه کرده است. بسیاری از دانش آموزان و خانوادهها این مسیر که نقشی در طراحی و گزینهای برای انتخاب در آن ندارند را با این امید طی میکنند که حداقل شغل آیندهشان تأمین شود. نتیجه اشتغال فارغالتحصیلان این سیستم، چالش این رویکرد بوده است. در مدرسه شهروندی حال دانشآموزان خوب نیست و به جز بچه مثبتها و خرخوانها کمتر دانشآموزی توانسته است با این بیمسئولیتی و بیهویتی کنار بیاید. البته این مدارس همواره سعی کردهاند با تعبیه مراسماتی مانند صبحگاه، پرچم و اخیرا نماز جماعت و مراسمات مذهبی، خلأ هویت را پر کنند؛ غافل از اینکه هویت، فنآوری خود را میطلبد و وصله یک سیستم هویتزدا نمیشود.
🔹 ویروس بیهویتی الگوی مدرسه شهروندی، حال معلمان را هم خراب کرده است. در نگاه الگوی این مدرسه، آنها کارمندانی هستند که در قبال وظایفی که به ایشان واگذار شده، مزد میگیرند. نقش حداقلی در حد طرح درس، بر احساس بیهویتی این قشر که اتفاقا اهل نظر و فرهنگ و دانش هستند، مرهم نشده و حالشان در این تقسیمِ کار، خوب نیست. ما البته مثل همیشه صورت مسأله را در حد مشکلات مالی فروکاهش داده و پاسخ حال بد معلمان را در رتبهبندی و افزایش رفاه معلمان جستجو میکنیم!
🔹 مقام معظم رهبری در دیدار اخیر با فعالان تعلیم و تربیت به این مسأله اشاره کردند. فرمایشات ایشان همچنانکه در یادداشتهای #روایت_دیدار مطرح کردم، عمدتاً بر حکمرانی تمرکز داشت. تنها ورود محتوایی ایشان، مسأله هویت بود. ایشان از فعالان خواستند طرحی طراحی کنند که چهار ویژگی داشته باشد:
۱. عملیاتی باشد؛
۲. مورد توافق اکثریت فعالان باشد؛
۳. از نگاه فعالان مفید باشد؛
تا اینجا درخواستها بر اساس دیدگاه نخبگی فعالان بود اما نکته چهارم درخواست خاص حضرت آقا بود.
۴. دانش آموز در پایان دوره مدرسه دارای هویت اسلامی_ایرانی باشد.
🔹 به نظر من فرمایش حضرت آقا را میتوان اینگونه ترجمه کرد: «سیاست محوری تحول باید این مسئله باشد: #مدرسه_هویت_آفرین به جای #مدرسه_شهروندی » آرمان مدرسه هم به جای انسان شهروند باید انسان باهویت باشد. طبیعتاً فنآوریهای تربیت هم باید هویتمحور باشد. این رهنمودِ مهم چراغ راهی است که به کمک آن باید از خطر برخی از الگوهای تحولی فاصله گرفت. خطر بزرگتر از مدرسه شهروندی، مدرسهای است که آرمانش انسان حلّال مسئله است. مهارت حل مسئلهای که در فضای محور قرار نگرفتن هویت، خطر غلطیدن به پیمانکاری #نوجهان غرب را دارد. شرح بیشتر این مطلب در یادداشتهای بعدی خواهد آمد، ان شاءالله.
@HamidSajedian
هدایت شده از مدرسهی علوم انسانی فکرت
🔸مدرسه علوم انسانی و اسلامی فکرت برگزار میکند:
💠 نشست حکمرانی تعلیم و تربیت (بررسی چالشهای نظام آموزشی کشور)
با حضور:
▪️حجتالاسلام مرتضی رجایی، دانشپژوه دکتری حکمرانی مدرسه عالی حکمرانی شهید بهشتی
▫️حجتالاسلام حمید ساجدیان، پژوهشگر تربیت و حکمرانی
⏰ زمان: شنبه اول مهر، ساعت ۱۴ تا ۱۶
📌مکان: قم، بلوار بسیج، مؤسسه شناخت
📮فکرت، رسانه اندیشه و آگاهی؛
وبگاه | فکرت | مدرسه فکرت | رادیوفکرت