با بوسیـدنت
خلاصـه میڪنم
صبح به صبح دوستداشتنـت را...✌️♥️
𝄠♥️
https://eitaa.com/joinchat/3454927340Cc5573293f0
انقدر نگرد دنبال کسی که از قصد گمت کرده...
💖رازهای همسرداری💍
@Sargozasht_vagheii
💕💕💕💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شازده كوچولو: دلتنگى مگه چه جوریه و چه خاصیتی داره؟
روباه: خاصیت "دلتنگی" اینه كه
"بد قِلِقِت" میکنه ..
💖رازهای همسرداری💍
@Sargozasht_vagheii
💕💕💕💕
عشقغیرمجاز♡همسرتقلبیمن♡(رمانهای بانو فهیمی)♡
🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸 ༊────────୨୧────────༊ #عشق_غیر_مجاز ⛔️ #اثری_از_اعظم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عشقغیرمجاز♡همسرتقلبیمن♡(رمانهای بانو فهیمی)♡
🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸 ༊────────୨୧────────༊ #عشق_غیر_مجاز ⛔️ #اثری_از_اعظم
🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸
༊────────୨୧────────༊
#عشق_غیر_مجاز ⛔️
#اثری_از_اعظم_فهیمی ✍
#پارت784 📝
༊────────୨୧────────༊
مقابل منزل خانجون می ایستم و تقه ای میزنم، بلافاصله شهاب در را باز میکند و با لبخند جذابی براندازم میکند:
-دیگه داشتم میومدم دنبالت، دیر کردی!
-اولا سلام، دوما یکم به خودم رسیدم، بده مگه؟
چشمانش را با شیطنت ریز میکند و صورتم را رصد میکند:
-اولا علیک بانو، دوما چرا بد بشی؟ ماه بودی، ماه تر شدی!
لبخند میزنم و در را هل میدهم و خطاب به خانجون میگویم:
-خانجون شما نمیای؟
با مهر نگاهم میکند:
-نه مادر خودتون برید، الهی با خبرای خوش برگردید!
زیر لب نجوا میکنم:
-الهی آمین!
خداحافظی میکنیم و سمت اتومبیل شهاب که بیرون پارک شده میرویم، در را برایم باز میکند که خجالتزده تشکر میکنم.
#کپی_و_نشر_پارتهای_رمان_مطلقا_ممنوع
عشقغیرمجاز♡همسرتقلبیمن♡(رمانهای بانو فهیمی)♡
🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸 ༊────────୨୧────────༊ #عشق_غیر_مجاز ⛔️ #اثری_از_اعظم
🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸
༊────────୨୧────────༊
#عشق_غیر_مجاز ⛔️
#اثری_از_اعظم_فهیمی ✍
#پارت785 📝
༊────────୨୧────────༊
همین که اتومبیلش را به حرکت در می آورد میپرسد:
-خب چه خبر؟ خوبی؟
امروز قرار نیست لبخند از لبانم دور شود، سمتش میچرخم:
-خوبم، البته یکمم هیجان دارم!
نگاهم میکند و با مهربانی میگوید:
-اصلا مضطرب نباش، همه چی عالی پیش میره، وقتی من پیشتم نگران هیچی نباش.
-نگران نیستم... میدونم همیشه حامی منی! تو هر شرایطی دلم بهت قرصه، ولی خب این هیجانا طبیعیه دیگه... بهم حق بده!
-حق میدم عزیزدلم... زودتر این کارا پیش بره و خطبه عقد جاری بشه... دیگه هیچی از خدا نمیخوام!
گوشه لبم را میگزم:
-هیچی هیچی؟
#کپی_و_نشر_پارتهای_رمان_مطلقا_ممنوع
عشقغیرمجاز♡همسرتقلبیمن♡(رمانهای بانو فهیمی)♡
🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸 ༊────────୨୧────────༊ #عشق_غیر_مجاز ⛔️ #اثری_از_اعظم
🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸
༊────────୨୧────────༊
#عشق_غیر_مجاز ⛔️
#اثری_از_اعظم_فهیمی ✍
#پارت786 📝
༊────────୨୧────────༊
چشمک بامزه ای میزند:
-تو باور نکن!
آرام میخندم و به رو به رو زل میزنم:
-مثلا بعدش که همه چی خوب پیش رفت و ازدواج کردیم، چی از خدا میخوای؟
متوجه نگاهش به نیم رخم میشوم:
-اول تو رو تا ابد... بعدم سلامتی، خوشبختی و خوشحالی مون، در آخرم خب...
کنجکاو نگاهش میکنم که با شیطنت ادامه میدهد:
-یه چند تا گوگولی مموشی هم خدا بهمون بده تا خوشبختی مون تکمیل بشه!
گونه هایم رنگ میگیرد، اما متعجب میپرسم:
-یه چند تا؟ چه خبره؟
#کپی_و_نشر_پارتهای_رمان_مطلقا_ممنوع
اونجا که فردوسی میگه:
نجویَم جدایی ز آغوشِ تو
💖رازهای همسرداری💍
@Sargozasht_vagheii
💕💕💕💕
دِلبَر جانم...
میخواهم از ایـن پس
موضوعِ تـمامِ قصه های زندگیِ مَن تُو باشی
💖رازهای همسرداری💍
@Sargozasht_vagheii
💕💕💕💕
عشقغیرمجاز♡همسرتقلبیمن♡(رمانهای بانو فهیمی)♡
🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸 ༊────────୨୧────────༊ #عشق_غیر_مجاز ⛔️ #اثری_از_اعظم
🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸
༊────────୨୧────────༊
#عشق_غیر_مجاز ⛔️
#اثری_از_اعظم_فهیمی ✍
#پارت787 📝
༊────────୨୧────────༊
-نه نه اصلا فکرشم نکن که فوری بچه بخواما... نه... باید یه مدت فقط واسه خودم باشی، به هیچ وجه اینقدر زود با بچه ها تقسیمت نمیکنم!
دستانم را روی گونه هایم میفشارم:
-آره خب اینقدر زودم خوب نیست صاحب بچه بشیم!
میخندد و با شیطنت میپرسد:
-حالا چرا دستاتو گذاشتی رو صورتت؟
آرام دستانم را پایین میبرم:
-عادت ندارم به این حرفات... شیطون شدی امروز!
بلند میخندد و چشمکی تحویل میدهد:
-هر چی بریم جلوتر شیطون ترم میشم، کجاشو دیدی!
با خجالت رو میگیرم و دور از چشمش آرام میخندم.
آزمایش میدهیم و منتظر می مانیم، هر دو گرسنه ایم پس بیرون چیزی میخوریم و بعد برای تحویل جواب آزمایش میرویم، خوشبختانه مشکلی نیست و شهاب با خرید شیرینی و گل برایم خوشحالی اش را بروز میدهد.
#کپی_و_نشر_پارتهای_رمان_مطلقا_ممنوع
عشقغیرمجاز♡همسرتقلبیمن♡(رمانهای بانو فهیمی)♡
🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸 ༊────────୨୧────────༊ #عشق_غیر_مجاز ⛔️ #اثری_از_اعظم
🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸
༊────────୨୧────────༊
#عشق_غیر_مجاز ⛔️
#اثری_از_اعظم_فهیمی ✍
#پارت788 📝
༊────────୨୧────────༊
به بازار میرویم و برای گرفتن حلقهها حسابی حساسیت به خرج میدهیم تا درست باب میلمان باشد.
بعد از کمی خرید سمت خانه برمیگردیم که میان راه موبایل شهاب زنگ میخورد، نگاهی به صفحه موبایلش میکند:
-مامانمه!
نگاهم میکند و موبایلش را درون دست تکان میدهد:
-با اجازه!
به ادب و متانتش لبخند تحویل میدهم که تماسش را وصل میکند:
-سلام مامان، خوبین؟... قربون شما... اتفاقا الان کنارمه... بعد از آزمایش رفتیم خرید، الان داریم برمیگردیم... اوهوم... خب... اوهوم... آها باشه من با پریا جان صحبت کنم ببینم نظرش چیه... باشه پس فعلا...
تماس را قطع میکند و نگاهم میکند:
-مامان میخواد خودش برات چادر سر عقدو بدوزه، میگه ببرمت خونه یه دقیقه اندازه تو بگیره... نظرت چیه؟
#کپی_و_نشر_پارتهای_رمان_مطلقا_ممنوع