°⏳| #منبر_مجازے(479) |⌛️°
🔴قسم دروغ
پیامبر اکرم (ص) می فرمایند:(😇)
کسی که قسم می خورد و می داند
دروغ می گوید به جنگ با خدا رفته است(😱)
📚سفینه البحار، ج1، ص297
پاتوق [ #منبر_مجازے 👳🎙:👇]
🍃:🌸| @heiyat_majazi
°| #فتوا_جاتے(144) 👳🏻 |°
|نشستن در مجلس گناه|
عرض سلام و خداقوت.
ایام فاطمیه تسلیت✋🏻
نوجوونے و جوونےتون نذر
حضرت زهرا ان شاالله..
با دلای پاک و شکستتون
التماس دعا داریم🙏
فتواجاتے امروزمون دنیای حرف داره..
اینکه پابزاری رو نفس دنیا پسندت
اینکه پابزاری رو هرچے که زمین گیرت کرده
اینکه عهد ببینی اونم با کے!
با صاحب دلتون..با صاحب عصر..
آقا؟!
مهدی زهرا(س)
من میخوام عهد ببندم
پاهام برای خدا قدم برداره
پاهام جایی قدم برنداره که اون دنیا شرمنده زهرای مرضیه بشم...
پاهام گناه نره و نیاد..
خیلے حرفه ها...
که پاهات به مجالس گناه باز نشن..
قدم بردار..
اما برای اون بالاسری..
اکثر مردم حتی تو مجالس گناه مینشینن و به دنبالش عذرهایی برای خود میتراشند..
مثلا اینکه،اگه برم بیرون، ممکنه ناراحتی و اختلاف به دنبال داشته باشه...
ناراحتی مهدی فاطمه(س) رو ترجیح میدن به ناراحتی صدتا کس..
غافل شدن..
بدجوری هم شدن..
دلشون تار و تاریک شد..
دیگه نوری نداره..
جدا از همه اینها
مرجع تقلیدمونم راجع به ماندن در مجالسی که لهو و لعب درآن وجود دارد رو جایز نمیدونن
و میگن جایز نیست..
گوش کردی؟!
جایز نییست!!
اینم منبع حرفام👇🏻
مجمع المسائل، ج2، س18
#ڪپے ⛔️🙏
#تاحالاازاینزاویهبهدیــننگاهڪردے😉
#بازنشر ≈ #صدقهجاریه🍃
.
.
.
─═┅✫✰💎✰✫┅═─
این ڪانال دیگه هیچ شبهـهاے رو
بے پاسخ نذاشته؛ بدو جوــین شو😉👇
🍃:🌹| @Heiyat_Majazi
4_5920233094614353514.mp3
4.12M
🎧❄️
❄️
|° #نوحه_خونے (185)🙏°|
✋•|حـلالم کن عزیـزم
🔥•| تـو آتیش بودے
💔•|دسـتامو بسـتن
😭•| پیش چشـمات
#سیدمجیدبنیفاطمه 🎤
#نواےفاطمے😓
#دان_ڪن_شارژ_شے👇
❄️ @Heiyat_Majazi
🎧❄️
°| #مغزبانے(921) 😎💪 |°
#روز_شمار_انـقلاب🇮🇷🇮🇷
بـه قول بعضـیا به عقب
بـرنمےگـردیم😎
ولے استثنـا الان به عقب برگـردیم.
امـروز چهارشنـبه 1357/11/4
هشــــت روز تـا ورود تـاریخے
امـام راه حـل به میهمــن باقے
مـانده است.🛬🛬🛬
امــا درسـت همـین امـروز🗓
ارتــش فــروودگــاه را محاصره
ڪـرده است تـا از ورود امـام
جـلو جـلو جلـوگیری ڪند.❌❌
#هشتڪ_تولیدےاست👇
#ڪپے⛔️🙏
#بازنشر ≈ #صدقهجاریه🍃
.
.
.
••┈••••┈••❅😉❅••┈••••┈••
تحلیلهاے نابے ڪه هیچجا نخواندید
با مغــزبـــانے، بصیـــــــرت دهیـــد👇
~° 📡: @Heiyat_Majazi °~
¯\_______(ツ)_______/¯
°| #حرفاے_خودمـونے(479) 😊✋ |°
🍃🌺🍃
🍃🌺برای صدقه دادن
تو جیبهامون به دنبال
کمترین مبلغ «سکه» میگردیم!😔
🍃🌸اونوقت از خداوند بالاترین
درجه نعمتها رو مےخوایم.😳
😱چه ناچیز می بخشیم!
وچه بزرگ تمنا میکنیم!
🍃🌸🍃
••✾🕊خــدا رو احساس ڪن👇🕊✾••
🍃:🌸| @Heiyat_Majazi
° #نھج_علے(ع)☀️📖 [151] °
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
✨بہ نام خــــــداے علے✨
🙂 راستش من چند روزی با
خودم فکر کردم
😁 چه فکری؟؟؟
🙂 مگه نمیگیم خدا
(ارحم الراحمینِ) پس چرا
ما نشانه هاش رو نمی بینیم؟
😁 اتفاقاً تو همین نامه
نشانه هاش هست . بشین بخونم
😁 نوشته : بدان خدایی که به
تو اجازه درخواست داده، #اجابت
خواسته تو رو بر عهده گرفته.
بهت فرمان داده که ازش بخوای
تا بهت عطا کنه.
😁 بین خودش و تو کسی رو
قرار نداده تا #حجاب و فاصله
باشه. اگه #گناه کنی در #توبه
رو به روت نبسته. برای #کیفر
گناه تو عجله نداره.
😁 برای بازگشت تو شرایط
سنگین قرار نداده. از #رحمت
خودش #ناامید ت نکرده بلکه
بازگشت تو رو #خیر و #نیکی
شمرده.
😁 هر گناه تو رو یکی حساب
می کنه و هر خوبی تو رو ده تا.
هر وقت صدا ش بزنی ،می شنوه
و راز دل تو رو میدونه.
🙂 راست میگیا تا الان به اینا
فکر نکرده بودم
😁 بسه یا بازم بخونم؟؟؟
#ادامه_دارد
📚|• #نهج_البلاغه. نامه ۳۱
مطابق با ترجمه #محمّد_دشتی
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#هشتڪ_و_محتوا_تولیدےاست👇
#ڪپے⛔️🙏
#بازنشر ≈ #صدقهجاریه🍃
باعلے تاخــ💚ـدا؛
پاے حــرفـ مولاتـ بشینــ😍👇
|•✍•| @heiyat_majazi
10-MainRailway-temp-Radion.ir.mp3
158.4K
📻🇮🇷
🇮🇷•| #رادیو_انقلاب |•🇮🇷
گـوش ڪن صدای رسیدن قطـاری
به گـوش مےرسد ڪه به چهلـمین ایستگـاه
رسیــده است💪
ایستگــاه اول درست جـایے بود ڪه همـه
افراد از،پیر و جوان و ڪوچڪ و بزرگ و مسئول دولتے و .... سوار شدند 🇮🇷
دقیـقا بهمـن 1357، بهاری ڪه در عین
زمستان بودن زیبـاترین اتفـاقات را با خود
همـراه داشت🇮🇷🇮🇷
گـوش ڪن صدای سوت قطـار نـزدیڪ است.
ادامــهـ دارد.....🇮🇷🇮🇷
•|💪|• Heiyat_majazi
📻🇮🇷
هیئت مجازی 🚩
🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 °•○●﷽●○•° •°| #قصه_دلبرے(2) 📚 |•° رمان : #قدیس قسمت9⃣8⃣1⃣ برک سکوت کرد و حرفی نزد. م
🍃🌸🍃
🌸🍃
🍃
°•○●﷽●○•°
•°| #قصه_دلبرے(2) 📚 |•°
رمان : #قدیس
قسمت0⃣9⃣1⃣
البته نمی دانم به په قصد و نیتی آمده ای؛ نیّت هرچه باشد در خانه ی من به رویت باز است و خوشحالم که میزبان دوست دیرینه ای چون تو هستم.
اما توصیه می کنم از تردد در شهر بپرهیزی.
ممکن است یاران علی آسیبی به تو برسانند.
🎬🎬🎬 @Heiyat_Majazi
هرچه باشد، تو بیعتت با علی را شکسته ای و بر او خروج نموده ای، دوست ندارم آسیبی به تو برسد عبدالله.
عبدالله لب های خشکش را گشود و گفت:
در عجبم که تو هنوز علی را نشناخته ای؛ علی با همه ی خصومتی که با او دارم، مردی است که مت به مروت و مردانگی اش اعتراف می کنم.
آن روز ها که شاهد بودی ما در کوفه علیه علی شعار می دادیم و مردم را علیه او شورانیدیم، اما او راه مدارا در پیش گرفت و حتی حقوق ما را از بیت المال قطع نکرد.
در حالی کهدخلیفه ی پیشین عثمان، هر صدای اعتراضی را در نطفه خفه می کرد: یادت نیست با ابوذر غفاری چه کرد؟
امروز اگر عثمان به جای علی خلیفه بود، من جرأت نمی کردم از ترس مأمورانش از چند فرسخی کوفه عبور کنم.
علی خلیفه ای نیست که بر دشمنان خود بشورد مگر در میدان جنگ...
پس نگران نباش مرحب، اگر بیم داری که مرا در خانه ی خود سکنی داده ای، حاضرم به جای دیگری بروم و تو و خانواده ات را مشوش نکنم.
مرحب سرش را تکان داد و گفت:
نه نه!
من بیمی از بابت خود ندارم؛ نگران تو بودم.
و آن چه درباره ی علی گفتی کاملاً درست است.
پدرم که در زمان رسول الله در قید حیات بود، از مدارای پیامبر با کفار و بت پرستان حکایت ها می گفت.
پیداست که سیره ی علی در برخورد با مخالفانش، همان سیره ی نبی اکرم است.
اما به من بگو عبدالله، تو که علی را چنین توصیف می کنی، چرا از بیعت او خروج کردی؟
گمان نمی کنی در واقعه ی صفین حق با علی بوده است؟
#ادامھ_دارد🍃
بھ قلم✍: #ابراهیم_حسن_بیگے
🌸کپے با ذڪر منبع
و نام نویسنده بلامانع است ...🍃
منـــبع📥
📩 @chaharrah_majazi
رمــان فوق العاده😍☝️
هرشب ساعت 🕘
و هر روز 14:30 از،این ڪانال👇
📚 @Heiyat_Majazi
🍃
🌸🍃
🍃🌸🍃
هیئت مجازی 🚩
🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 °•○●﷽●○•° •°| #قصه_دلبرے(2) 📚 |•° رمان : #قدیس قسمت0⃣9⃣1⃣ البته نمی دانم به په قصد و نی
🍃🌸🍃
🌸🍃
🍃
°•○●﷽●○•°
•°| #قصه_دلبرے(2) 📚 |•°
رمان : #قدیس
قسمت1⃣9⃣1⃣
عبدالله دستی به محاسن بلندش کشید و گفت:
اگر حق با علی نبود، من و امثال من هرگز در کنار او به جنگ معاویه نمی رفتیم.
اختلاف ما با علی بعد از واقعه ی حکمیت بود؛ علی نباید تن به حکمیت می داد، یا باید پس از آن توبه می کرد که نکرد.
مرحب پرسید:
فکر نمی کنید تعیین تکلیف از سوی شما برای خلیفه ی مسلمین کمی دور از عقل باشد؟
🎬🎬🎬 @Heiyat_Majazi
و آیا بهتر نبود برای حفظ وحدت بین پیروان علی، سکوت می کردید؟
تا معاویه قدرت نگیرد و این همه در بلاد اسلامی آشوب نکند؟
عبدالله پاسخ داد:
نه! ما باید به تکلیف شرعی خود عمل می کردیم که کردیم.
عبدالله پرسید:
و حالا تکلیفی بر دوش خود احساس نمی کنید؟
در حالی که معاویه یکه تازی هایش را گسترش داده و شام و مصر را اط حدود حکومت علی خارج ساخته است؟
عبدالله احساس کرد اگر بحث او با مرحب ادامه یابد، ممکن است نیت پنهان او فاش شود، لذا پس از لحظه ای سکوت گفت:
تکلیف ما به زمان و مصلحت هایمان بستگی دارد.
فعلا قصد مبارزه با علی را نداریم.
و من به کوفه آمده ام تا مدتی در این جا باشم و اقوام و دوستانم را زیارت کنم.
بعد، از پنجره به بیرون نگاه کرد و گفت:
وقت اذان مغرب نزدیک است.
بهتر است برای رفتن به مسجد مهیا شویم.
عبدالله در مسجدی کوچک نماز می خواند که در حاشیه ی شهر کوفه قرار داشت؛ یک مسجد محلی متلعق به قبیله ی بنی تمیم که امام جماعت آن پیرمردی یود که میانه خوبی با علی نداشت.
تعداد اندکی به او اقتدا کردند که اغلب همسایگانی بودند که ترجیح می دادند به جای طی مسیر طولانی تا مسجد جامع، نمازشان را در این مسجد بخوانند.
#ادامھ_دارد🍃
بھ قلم✍: #ابراهیم_حسن_بیگے
🌸کپے با ذڪر منبع
و نام نویسنده بلامانع است ...🍃
منـــبع📥
📩 @chaharrah_majazi
رمــان فوق العاده😍☝️
هرشب ساعت 🕘
و هر روز 14:30 از،این ڪانال👇
📚 @Heiyat_Majazi
🍃
🌸🍃
🍃🌸🍃