🍃🌸🍃
🌸🍃
🍃
°•○●﷽●○•°
•°| #قصه_دلبرے(2) 📚 |•°
رمان : #قدیس
قسمت 3⃣4⃣1⃣
عبدالله جسد فرزندش را به نزد على آورد و گفت:
آیا باز هم باید #صبر و #بردباری از خود نشان دهیم؟!
به خدا سوگند اگر هدف اتمام #حجت باشد، تو حجت را بر آنان #تمام کردی.
سخنان او باعث شد که علی آماده نبرد شود.
سپاه چشمگیر و منظم على، دشمنان را به تکاپو انداخت و آن ها شتر عایشه را که حامل كجاوه ی او بود، به میدان نبرد آوردند.
عبدالله پسر زبیر پیش روی عایشه و مروان بن حکم در سمت راست او قرار داشتند.
🎀🎀🎀🎀 @Heiyat_majazi
مدیریت سپاه با زبیر بود و طلحه فرمانده ی سواره نظام و پسرش محمد نیز فرماندهی پیاده نظام بودند.
امام آن روز پرچم نبرد را به دست فرزندش محمد حنفیه سپرد و خطاب به او گفت:
اگر کوه ها از جای خود کنده شدند، تو بر جای خود #استوار باش!
دندان ها را به هم بفشار!
کاسه ی سرت را به خدا عاریت ده!
گام های خود را بر زمین میخکوب کن و پیوسته به آخر لشکر بنگر و بدان که #پیروزی از جانب خدای سبحان است!
محمد از این که پرچمدار سپاه گشته، خوشحال بود.
وقتی از او پرسیدند که چرا امام تو را پرچمدار سپاه خود نمود و حسن و حسین و فرزندان دیگرش را از این کار باز داشت، در پاسخ گفت:
من #دست پدرم هستم و آنان #دیدگان او؛ او با دستش از چشمانش دفاع می کند.
جنگ آغاز شد.
دو سپاه در هم پیچیدند.
#عایشه بر شتری نشسته بود که در میان لشگریانش قداستی یافته بود بسیاری در #حفاظت از شتر و عایشه کشته شدند تا این که شتر بر اثر تیری که به او اصابت کرد، بر زمین افتاد و سرنگون شد.
در این هنگام فریاد عایشه بلند شد.
#ادامھ_دارد🍃
بھ قلـم✍: #ابراهیم_حسن_بیگے
🌸کپے با ذڪر منبع
و نام نویسنده بلامانع است ...🍃
منـــبع📥
📩 @chaharrah_majazi
رمـــان فوق العاده👏☝️
هرشب ساعت 🕘 از ایــن ڪانال😍👇
📚 @Heiyat_majazi
🍃
🌸🍃
🍃🌸🍃
° #نھج_علے(ع)☀️📖 [123] °
🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃
✨بہ نام خــــــداے علے✨
😌 چرا دین ما اسلامِ؟
🙂 خداوند متعال ما رو برای
#دین اسلام اختصاص داده و
#انتخاب کرده.
😌 چرا ؟
🙂 زیرا اسلام یکی از نام های
سلامت هست و فراهم کننده
#کرامت های #جامعه.
🙂 راه روشن اون رو خدا
انتخاب کرده و #حجت ها و
دلایل اون روشن و واضح
قرار داده.
😌 یہ کم از اسلام برام میگین؟
🙂 ظاهر اسلام #علم و دانشِ
اما باطنش #حکمت و شناخت.
#نوآوری هاش بی پایان و
شگفتانه هاش بی حد و مرز.
🙂 در #خیرات و برکات مثل
سرزمین های پرباران و سرسبز
می مونه. چراغ های روشنی
بخش برای #تاریکی ها داره.
که تاریکی ها جز با این چراغ ها
روشنایی نمی بینن.
🙂 درهای خوبی و نیکی
جز با #کلید های اسلام باز
نمیشن . #مرزهای اون همیشه
#حفاظت و #پاسداری شده ان.
🙂 کسی که در پی بی نیازی
باشه دین اسلام براش کافیه.
😌 حرفای خودتِ ؟
🙂 نه! اینجا👇خوندم
📚|• #نهج_البلاغه . خطبه ۱۵۲
مطابق با ترجمه #محمّد_دشتی
🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃
#هشتڪ_و_محتوا_تولیدےاست👇
#ڪپے⛔️🙏
#بازنشر ≈ #صدقهجاریه🍃
باعلے تاخــ💚ـدا؛
پاے حــرفـ مولاتـ بشینــ😍👇
|•✍•| @heiyat_majazi
[• #نھج_علے(ع)☀️ •]
✨بہ نام خـــــداے علے✨
🤓 موضوع انشاء: ؟؟
😎 مگه موضوع آزاد نبود ؟؟
🤓 ببخشید آقا.
🤓 سستیِ انسان در انجام کارهایی
که بر عهده اوست و پافشاری در
کاری که از #مسؤلیت او خارج
است نشانه ناتوانیِ آشکار و
اندیشه ویرانگر است.
😎 بله! آفرین. ادامه بدید جانم
🤓 اقدام تو برای تاراج مردم
قرقیسا در برابر رها کردن #حفاظت
از مرزهایی که بر عهده تو گذاردهایم
فکری #باطل است . تو در آنجا پلی
شدهای تا دشمنان تو از آن بگذرند
و بر دوستانت هجوم بیاورند.
😎 اووووم🤔🤔🤔
🤓 اکنون نه قدرتی داری که با
تو نبرد کنن و نه هیبتی که از تو
بترسن. نه می توانی #مرزها را حفظ
کنی نه شوکت #دشمنان رو بشکنی
نه .....
😎 باز هم انشاءت رو خودت
ننوشتی و از روی کسی نوشتی!!!!
🤓 نه آقا!!! از روی کی؟؟؟
😎 آدرسش اینجاست 👇
📚 |• #نهج_البلاغه. نامه۶۱
مطابق با ترجمه #محمد_دشتی.
#ڪپے⛔️
#بازنشر ≈ #صدقهجاریه
پاے حــرفـ مولاتـ بشینــ😌👇
[•✍•] @heiyat_majazi