eitaa logo
هیئت مجازی 🚩
4هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
2.6هزار ویدیو
415 فایل
ˇ﷽ شبیھ بوی گُـل است این‌جا؛ براے پروانگےهاے تو در مسیرِ او...🦋 💚˹ از ؏ـشق بخوان @ASHEGHANEH_HALAL ˼ ‌ ‌‌🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼ . . شما براے ما نعمتید...😌🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 °•○●﷽●○•° •°| (2) 📚 |•° رمان : قسمت 3⃣4⃣1⃣ عبدالله جسد فرزندش را به نزد على آورد و گفت: آیا باز هم باید و از خود نشان دهیم؟! به خدا سوگند اگر هدف اتمام باشد، تو حجت را بر آنان کردی. سخنان او باعث شد که علی آماده نبرد شود. سپاه چشمگیر و منظم على، دشمنان را به تکاپو انداخت و آن ها شتر عایشه را که حامل كجاوه ی او بود، به میدان نبرد آوردند. عبدالله پسر زبیر پیش روی عایشه و مروان بن حکم در سمت راست او قرار داشتند. 🎀🎀🎀🎀 @Heiyat_majazi مدیریت سپاه با زبیر بود و طلحه فرمانده ی سواره نظام و پسرش محمد نیز فرماندهی پیاده نظام بودند. امام آن روز پرچم نبرد را به دست فرزندش محمد حنفیه سپرد و خطاب به او گفت: اگر کوه ها از جای خود کنده شدند، تو بر جای خود باش! دندان ها را به هم بفشار! کاسه ی سرت را به خدا عاریت ده! گام های خود را بر زمین میخکوب کن و پیوسته به آخر لشکر بنگر و بدان که از جانب خدای سبحان است! محمد از این که پرچمدار سپاه گشته، خوشحال بود. وقتی از او پرسیدند که چرا امام تو را پرچمدار سپاه خود نمود و حسن و حسین و فرزندان دیگرش را از این کار باز داشت، در پاسخ گفت: من پدرم هستم و آنان او؛ او با دستش از چشمانش دفاع می کند. جنگ آغاز شد. دو سپاه در هم پیچیدند. بر شتری نشسته بود که در میان لشگریانش قداستی یافته بود بسیاری در از شتر و عایشه کشته شدند تا این که شتر بر اثر تیری که به او اصابت کرد، بر زمین افتاد و سرنگون شد. در این هنگام فریاد عایشه بلند شد. 🍃 بھ قلـم✍: 🌸کپے با ذڪر منبع و نام نویسنده بلامانع است ...🍃 منـــبع📥 📩 @chaharrah_majazi رمـــان فوق العاده👏☝️ هرشب ساعت 🕘 از ایــن ڪانال😍👇 📚 @Heiyat_majazi 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃
° (ع)☀️📖 [123] ° 🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃 ✨بہ نام خــــــداے علے✨ 😌 چرا دین ما اسلامِ؟ 🙂 خداوند متعال ما رو برای اسلام اختصاص داده و کرده. 😌 چرا ؟ 🙂 زیرا اسلام یکی از نام های سلامت هست و فراهم کننده های . 🙂 راه روشن اون رو خدا انتخاب کرده و ها و دلایل اون روشن و واضح قرار داده. 😌 یہ کم از اسلام برام میگین؟ 🙂 ظاهر اسلام و دانشِ اما باطنش و شناخت. هاش بی پایان و شگفتانه هاش بی حد و مرز. 🙂 در و برکات مثل سرزمین های پرباران و سرسبز می مونه. چراغ های روشنی بخش برای ها داره. که تاریکی ها جز با این چراغ ها روشنایی نمی بینن. 🙂 درهای خوبی و نیکی جز با های اسلام باز نمیشن . اون همیشه و شده ان. 🙂 کسی که در پی بی نیازی باشه دین اسلام براش کافیه. 😌 حرفای خودتِ ؟ 🙂 نه! اینجا👇خوندم 📚|• . خطبه ۱۵۲ مطابق با ترجمه 🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃 👇 ⛔️🙏 🍃 باعلے تاخــ💚ـدا؛ پاے حــرفـ مولاتـ بشینــ😍👇 |•✍•| @heiyat_majazi
[• (ع)☀️ •] ✨بہ نام خـــــداے علے✨ 🤓 موضوع انشاء: ؟؟ 😎 مگه موضوع آزاد نبود ؟؟ 🤓 ببخشید آقا. 🤓 سستیِ انسان در انجام کارهایی که بر عهده اوست و پافشاری در کاری که از او خارج است نشانه ناتوانیِ آشکار و اندیشه ویرانگر است. 😎 بله! آفرین. ادامه بدید جانم 🤓 اقدام تو برای تاراج مردم قرقیسا در برابر رها کردن از مرزهایی که بر عهده تو گذارده‌ایم فکری است . تو در آنجا پلی شده‌ای تا دشمنان تو از آن بگذرند و بر دوستانت هجوم بیاورند. 😎 اووووم🤔🤔🤔 🤓 اکنون نه قدرتی داری که با تو نبرد کنن و نه هیبتی که از تو بترسن. نه می توانی را حفظ کنی نه شوکت رو بشکنی نه ..... 😎 باز هم انشاء‌ت رو خودت ننوشتی و از روی کسی نوشتی!!!! 🤓 نه آقا!!! از روی کی؟؟؟ 😎 آدرسش اینجاست 👇 📚 |• . نامه۶۱ مطابق با ترجمه . ⛔️ پاے حــرفـ مولاتـ بشینــ😌👇 [•✍•] @heiyat_majazi