eitaa logo
هیئت مجازی 🚩
4هزار دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
2.6هزار ویدیو
415 فایل
ˇ﷽ شبیھ بوی گُـل است این‌جا؛ براے پروانگےهاے تو در مسیرِ او...🦋 💚˹ از ؏ـشق بخوان @ASHEGHANEH_HALAL ˼ ‌ ‌‌🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼ . . شما براے ما نعمتید...😌🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 °•○●﷽●○•° •°| (2) 📚 |•° رمان : قسمت 9⃣2⃣ در این میان گروه اندڪے باقے مانده اند ڪہ یاد قیامت، چشم هایشان را بر همہ چیز فرو بستہ و ترس ، اشڪ هایشان را جارے ساختہ است. برخے از آن ها شده برخے دیگر ترسان و سرڪوب شده و با لب فروبستہ سڪوت اختیار ڪرده اند. بعضے هم چنان مردم را بہ سوے خدا دعوت مےڪنند و برخے دیگر گریان و دردناڪند و و خویشتن دارے، آنان را از چشــم مردم انداختہ است و ناتوانــے وجودشان را فراگرفتہ و گویا در دریاے نمڪ فرو رفتہ اند. دهــان هایشان بستــہ و قلب هایشان است. آن قدر ڪرده اند ڪہ خستہ شده اند و آنقدر سرڪوب شده اند و ڪشتہ داده اند ڪہ انگشت شمار گشتہ اند. بعد معاويہ نفس بلندے ڪشید و پرسید: به من بگو عمروعاص، تــو از ڪدام یڪ از این گروه هایے؟ تبسمے ڪردم و گفتم: روشن است ڪہ من از ڪدام گروهـم؛ همان گروهے که و با و به قول علــے آنقدر ڪرده اند ڪہ خستہ شده اند... مگر نصیحت هاے مرا نمےشنوے؟! خستہ ام ڪردے از بس گفتم و ناشنیده گرفتے! معاویــہ گفت: تــو هیــچ یڪ از این چہار گروه نیستے! تو گروه پنجمے ڪہ علــے هنوز هم نتوانستہ است تو را بشناسد. تو مرا نصیحت نڪن! آنقدر خورده ام ڪہ افعـــے شده ام. آن چہ را گفتے خود نیز مےدانم. آن جــوان شامےخامے ڪرد، خون مرا بہ جوش آورد، طاقت از دست دادم وگرنہ مےدانستم ڪہ باید در فرصتے دیگر سر به نیستش مےڪردم. بگذریم بگو تو چہ ڪرده اے؟ گفتم: گروه هاے زیادے را بہ سراسر شــام گسیل داشتہ ام. آن ها هر یڪ خونیــن در دست دارند تا بہ مردم بگویند این پیراهن خونین خلیفہ ے مقتول است ڪہ بہ ناحــق بہ دست علــے و یارانش ڪشتہ شده و حالا علــے قصد دارد با حملہ بہ شام، همہ را از دم تیغ بگذراند، دیــن محمــد را نابود و قرآن خــدا را بزند. 💠💠💠@Heiyat_Majazi💠💠💠 در ذم علــے شعرها مےسرایند و سخنرانان بہ منبر مےروند. موجے بر علیہ علــے بہ راه افتاده است ڪہ گمان نڪنم ڪسے بتواند نام علــے را بر زبان آورد مگر این ڪہ او را ناسزا گوید. هم بہ شہرهاے ڪوفہ و مدینہ رفتہ اند، منتظرم خبرهایے از آن ها برسد. ما باید هر چہ زودتر سپاهیان خود را براے مقابلہ با علــے تجہـيــز ڪنیم. معاویہ چشم هاے درشتش را ریز ڪرد، انگشت میانی را روے شقيقہ اش... * * * ڪشیش سر راست ڪرد، قوسے بہ ڪمرش داد و گردنش را چند بار بہ راست و بہ چپ گرداند. بعد برگ ڪاغذ را بہ چشم هایش نزدیڪ ڪرد؛ ادامہ ے ڪلمات خوانا نبود. چند سطرے بیشتر باقے نمانده بود تا این بخش از نوشتہ هاے عمروعاص بہ پایان برسد. ورق را برگرداند و روے اوراق خوانده شده گذاشت. با این ڪہ دلش مےخواست یڪ فنجان قهوه مے نوشید و خستگےاش را مےگرفت، اما همین ڪہ با دو انگشت عینڪش را بلند ڪرد و چشم هایش را مالید، ڪافے بود تا دوباره مطالعه را پے بگیرد... این مڪتوب را نیمہ شبے است ڪہ مےنویسم. اتفاق جالب امروزم، گفت گویم با عبيد الله بن عمر فرزند خلیفہ ے دوم، عمر بن سعد، پسر سعد بن وقاص از ے پیامبر و عبدالرحمان پسر خالد بن ولید، از فرماندهان لشڪر اسلام بود. 🍃 بھ قلم✍: 🌸کپے با ذڪر منبع و نام نویسنده بلامانع است ...🍃 رمان فوق العاده☝️ هرشب ساعت 21:00 از این ڪانال👇 📚| @Heiyat_Majazi 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃
° (ع)☀️📖 [108] ° ✨بہ نام خـــــــداے علے✨ 🌸 نصیحتی کنمت بشنو و بهانہ مگیر هر آنچه ناصح مشفق بگویدت بپذیر 😒 ای وی مرا چند پندی ده که به کارم آید و مرا سود بخشد . 🙂 پند ها را بپذیر و پیش از رسیدن شو 😒 دیگر چه کنم ؟ 🙂 در کوتاهی روزگار اندیشه کن وبه ماندن کوتاه در دقت کن و آن را به منزلگاهی بهتر تبدیل کن 😒 آن وقت چه ؟ 🙂 قلبی سالم داری؟ 😒 آری! 🙂 خوشا بحالت که قلبی سالم داری . وخدای هدایتگر را اطاعت می کنی . 🙂 از گمراه کننده آیا دوری می کنی؟ 😒 آری. 🙂 پس با راهنمایی مردان با آگاهیِ به راه به سلامت به مقصد رسی. باید پیش از انکه درها بسته شود به راه بشتابی و در گشایی. 😒 ای وی این پندهای ناب را از کجا یافته ای؟ 🙂 از آنجا👇 📚|• . خطبه ۲۱۴ ترجمه محمد دشتی. ص ۴۴۱ 🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃 👇 ⛔️🙏 🍃 باعلے تاخــ💚ـدا؛ پاے حــرفـ مولاتـ بشینــ😍👇 |•✍•| @heiyat_majazi