eitaa logo
حکمت فرهنگ
256 دنبال‌کننده
52 عکس
26 ویدیو
6 فایل
محمدهادی شریعتی دانش‌طلب درس‌خارج و دکتری سیاست‌گذاری فرهنگی جستجوگر حکمت فرهنگ، تربیت و حکومت @mhshariati
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸 در حسرت نظریه فرهنگ؛ دو برداشت متفاوت! متن مشروحی از دکتر مسعود فیاضی، با عنوان جانسوز «حسرت نظریه فرهنگ» در حال بازنشر است. نگارنده پیش‌تر در جلسه‌ای حضوری، در برابر این دیدگاه نموده و با ارجاع به آثار و نظریات متاخر به مخالف با این نظر پرداخته است. با این حال، به مناسبت بازنشر این گزارش، ضروری دیدم، منظر در نظریه فرهنگ را در دو برداشت متفاوت، صورت‌بندی کنم؛ امید است این قبیل مباحثات، فرصت تأمل و‌گفتگوی‌های تفصیلی را فراهم آورد. ▫️اولین برداشت از ایده «فقدان نظریه فرهنگ» را می‌توان به معنای، فقدان معرفت در این حوزه دانست؛ یعنی در میان مطالعات و دانش‌ورزی‌های موجود، کسی به پرسش فرهنگ و تحول آن در ایران پاسخ نگفته است؛ در این‌صورت و بی‌شک این ایده قرین صواب نخواهد بود، چرا که امروز و در نتیجه کوشش‌ها و ابداعات نظری مرحوم علامه طباطبایی، از مجموعه‌ای قابل‌اعتناء و فاخر در حوزه نظریه فرهنگ در مکتب علوم اجتماعی قم برخورداریم. ▫️فارغ از گفتگوهای مبنایی و بالادستی در حوزه فلسفه فرهنگ که در آثار ، شهید ، آیت‌الله و آیت‌الله آملی، یافت می‌شود و توسط دانش‌پژوهان این عرصه به صورت رساله و مقاله تدوین شده است، امروز شاهد صورت‌بندی نظریه فرهنگ برخاسته از میراث حکمی و فقهی حوزه‌های علمیه در اشکال مختلف هستیم؛ دیدگاه استاد و استاد را دو نمونه قویم در این عرصه باید دانست. این دیدگاه در آثار اساتید و شاگردان آنان تبیین، توسعه و تطبیق داده شده است و مجموعه قابل تاملی از بنیان‌های معرفتی را فراهم ساخته است. ▫️اما برداشت دوم متوجه این نکته است که این حسرت را ناظر به فقدان معرفتی ندانسته بلکه، سامان سیاست‌گذاری فرهنگی ایران را فاقد تکیه و بر نظریه فرهنگ بدانیم؛ هرچند نگارنده با این تقریر همراه است، اما به نوعی تفصیل در این نگاه نیز نظر دارد و آن اینکه دانش سیاست‌گذاری و ملزومات آن، نوعی دانش عمل و معرفت انضمامی‌اند که در طول ممارست سیاست‌گذاران فراهم و متراکم می‌شود، بی‌شک مداخلات فرهنگی حاکمیت در ایران، توسط نظریه‌های پنهانی شکل گرفته، تدبیر می‌شود و امتداد یافته است و نمی‌توان شکل‌گیری تصمیمات حاصل از شوراها و نهادهای مرتبط را در خلأ نظری تصور کرد و آنان را خالی از ابعاد نظری و معرفتی دانست، هرچند می‌توان آن را فاقد یک «نظریه» صریح و مستدل دانست. ▫️حاصل سخن آنکه برای سامان سیاست‌گذاری فرهنگی در ایران غیر از لوازم غیرمعرفتی، باید سه حیطه نظری را پی‌گرفت: 1⃣ نخست آنکه، بیش از نیم‌قرن تلاش در صورت‌بندی علمی نظریه فرهنگ را به شناخت و به بازخوانی، ترویج و تصعید آن پرداخت؛ که این بخش برخلاف دیدگاه استاد عزیر، نه محل حسرت که جایگاه رشد و مباهات در نسبت با پروژه علوم اجتماعی در ایران است. 2⃣ دوم آنکه، نظریه‌ی ضمنی که سال‌ها، پایه و چارچوپ پنهان تصمیم‌گیری‌ها و سیاست‌گذاری‌های فرهنگی در ایران بوده را و نمود تا بتوان با اتکا به نظریه فرهنگ مصرح و مدلل موجود، آنرا بازیابی نمود؛ چراکه در میدان عمل هیچ‌گاه امکان سوزاندن و ساختن از ابتداء فراهم نیست و باید با بازشناسی و تعدیل و تهذیب به سامان آن اندیشید. 3⃣ آخر آنکه به ارتقای منطق سیاست‌گذاری فرهنگی مبتنی بر نظریه صریح و مستدل و برآمده از تلاش علمی اندیشید تا امکان حضور ذخیره معرفتی این حوزه علمی را در آن نهاد عملی فراهم نمود. @HekmateFarhang
🔸 بازخوانی میراث اجتماعی جهان اسلام و بازسازی نهاد نوآوری اجتماعی ایران؛ برخلاف جهان طبیعی که از پدیده‌هایی مادی و ملموس شکل گرفته است؛ جهان اجتماعی را، تراکمی از انسان‌یافت، صورت داده است. این معانی، حاصل اقبال گروهی از انسان‌هاست که پس از حضور در جان آنان، جهان اجتماعی‌شان را نیز برساخته است. از این رو انسان این جهان، برای تامین نیازهایش در امتداد معانی و ارزش‌های مورد اقبال، پدیده‌های اجتماعی تسهیل‌گر یا اجتماعی را ایجاد می‌کند. لذا یک جهان اجتماعی، حاصل جمع ، ، و تسهیل‌گر انسان‌های آن جهان است. اسلام و همه جهان‌های اجتماعی برساخته‌اش در طول تاریخ، از این فرایند مستثنی نبوده‌اند و معانی حاصل از اقبال و فناوری‌های به دست‌آمده از تلاش انسان‌هایش در ادوار مختلف، میراث مهمی را برای انسان انقلاب اسلامی برجای گذاشته است. هرچند وضعیت عصر حاضر، ذیل اقتدار اندیشه مدرن و در نتیجه تحمیل فناوری‌هایش، و ارجاع به دستاوردهای اجتماعی جهان٫جهان‌های اسلامی را دشوار کرده است؛ اما، از آنجا که وابستگی مضاعفی میان اندیشه و‌ فناوری وجود دارد، لاجرم برای دستیابی مجدد به تمدن اسلامی اسلامی، نیازمند عبور از این حجاب متراکم و دستیابی به میراث اجتماعی جهان اسلام هستیم. معانی، اندیشه‌ها و فناوری‌های اجتماعی جهان اسلام، امکان صورت‌بندی فرآیند میراث اجتماعی آن را فراهم می‌سازد. گفتگو از اجتماعی، گفتگو از این فرآیند بازترکیب است که در سپهر آن با بازسازی نهاد نوآوری اجتماعی، زمینه بازسازی فناوری‌های اجتماعی و در نتیجه جهان اجتماعی برای تسهیل‌گری اقبال و تحقق معانی این جهان فراهم می‌آید. ▫️پیش‌نیازهای نظری این بازخوانی را، می‌توان در سوالات زیر دسته‌بندی نمود: ▫️صفر. نوآوری را چه بدانیم و آیا نوآوری در جهان‌های مختلف معانی مختلف دارد؟ ▫️یک. نسبت میان معانی، ایده‌ها و اندیشه‌ها و ارزش‌ها و فناوری‌های اجتماعی و مادی یک جهان چیست؟ ▫️دو. چه مقدمات معرفتی یا غیرمعرفتی در انسان یک جهان باید رخ دهد تا بازتولید فناوری‌های اجتماعی در او شکل بگیرد؟ ▫️سه. بازتولید یک فناوری اجتماعی چیست؟ آیا این فرآیند خودآگاه است؟ آیا آموزش‌پذیر است؟ آیا مرحله‌مند است؟ ▫️چهار. مورد نیاز برای شکل‌دادن و بازتولید فناوری اجتماعی چیست؟ (منابع معنایی، انسانی، مالی و ...) ▫️پنج.‌ نسبت بازیگران مختلف به توسعه و تحریک نوآوری در یک جهان چه میزان است؟ کدام یک از نیروهای ، یا و ، یا ، در این میان فناوری‌سازترند؟ ▫️شش. نسبت و نوآوری چیست؟ آیا دین در اینجا ملحق به اندیشه و معانی می‌شود و در ذیل منابع معنایی باید آن را پی‌گرفت یا ظرفیت دیگری را نیز به میدان می‌آورد؟ ▫️هفت. پرورش‌دهنده نوآوری اجتماعی چه مختصاتی دارد؟ آیا نهادی گسترده نظیر آموزش عمومی است یا نهادی متمرکز است؟ تعلق به کدام نیروی اجتماعی دارد؟ ساخت‌ها و‌ قواعد آن چیست؟ ▫️هشت. اگر میان اندیشه‌ها و نهاد نوآوری وابستگی هست، نهضت در برابر نهاد نوآوری مدرن را باید چگونه صورت‌بندی کرد؟ آیا دوران گذار دارد؟ آیا علمیه می‌تواند راهبری این نهضت را بر عهده بگیرد؟ 🔹از این جهت، بر آن شدیم تا دین و نوآوری اجتماعی را تشکیل دهیم. این حلقه، زمینه‌ای است برای گرد آمدن انسان انقلاب اسلامی و اندیشیدن به پرسش‌های مهم این سفر بازخوانی و بازسازی نهاد نوآوری ایران؛ ان‌شاءالله. دوم @HekmateFarhang
🔸بازیابی مکتب شیعی «تلفیق» به‌بهانه‌ی نامه رهبر معظم انقلاب به دانشجویان مقاوم آمریکایی؛ ▫️اسلام در هنگامه تحقق، همیشه با مسائل دشواری روبرو بوده است؛ بخش بزرگی از پاسخ‌های تاریخی به این دشواری‌ها، با طرح نوعی همراه بوده است؛ تفکیک عقل و‌ نقل، تفکیک دنیا و اخرت، تفکیک دین و سیاست. ▫️اما همیشه گونه‌ای از پاسخ‌ها نیز وجود داشته‎اند که به‌جای تحلیل و تفکیک، نوعی ترکیب و را پیشنهاد داده‌اند. حکمت، فقه، کلام و سیاست در جهان تشیع با آشنایی و الهام‌گرفتن از ایده «امر بین‎الامرین»، الگوی تاریخ‌داری از مکتب تلفیق را ارایه نموده‌اند. ▫️مکتب تلفیق برخلاف رویکردهای تفکیکی، از منطقی سه‎ارزشی برخوردار است و همیشه از میانه دو گزینه‎ی ناهمسان، به ساخت گزینه‌ای میانه و پاسخگو اندیشیده است. فارابی در جمع بین عقل و نقل، مفهوم ملت را آفرید، بوعلی در جمع بین واجب و ممکن، واجب بالغیر را معرفی کرد و صدرا با طرح ایده ای میانه از وجود، امکان جمع میان قرآن، برهان و عرفان را فراهم ساخت. ▫️این سلسله‌ی ملهم از انگاره کلامی «امر بین‌الامرین»، به میدان زندگی و سیاست نیز امتداد یافت و با اندیشه «دولت در دولت» شیخ مفید آغاز شده و در اندیشه «سلطان ماذون» محقق کرکی و سپس در «مشروطه مشروعه» شیخ فضل‌الله ظهور کرد؛ تا آنجا که به امام خمینی (ره) رسیده و جمع میان حاکمیت مردم و خدا، در ساخت جمهوری اسلامی ممکن شد. ▫️راهبری‌های رهبر معظم انقلاب را نیز باید ذیل همین مکتب علمی و عملی تلفیق، تفسیر نمود؛ اندیشه «راه سوم» که الگوی تلفیقی انقلاب اسلامی در جمع میان دین و دنیاست، گزاره‌ای پرتکرار در میان سخنان ایشان است. این اندیشه دو محور ناهمسان دنیای بدون‌دین و دین بدون‌دنیا را طرد کرده و صورت سومی از حیات انسان را ذیل تلفیق دین و دنیا ترسیم می‌کند. ▫️اندیشه خود نمونه‌ای از رهیافت‌های مکتب تلفیق است. این اندیشه به‌ غایت احیاء و بازیابی هویت معنوی جهان همراه با آبادانی دنیای انسان، الگویی کارساز جهت مقاومت در برابر هاضمه طواغیت ارائه می‌کند. الگویی که در آن تفکیکی میان امر دنیوی و امر دینی و میان مظلومان یافت نمی‌شود. ▫️پیشبرد اندیشه تلفیقی مقاومت، گفتگو با دو گونه مخاطب را ضروری می‌سازد؛ نخست گروهی که دین گوشه‌نشین و‌ بی‌ربط به اجتماع و سیاست را می‌پسندند و گروه دیگر، آنان که آبادی دنیا بدون حضور دین را پی‌می‌گیرد، این هر دو باید به موقفی میانه دعوت شوند. ▫️رهبر معظم انقلاب، حج امسال را نامیدند تا آنان که دین را همچون واعظی گوشه‌نشین می‌خواهند، را به میدان بیاورند و حج، این مناسک عظیم دینی را به رسانه‌ای فراگیر برای طرح الگوی سوم حیات یا اندیشه دین در میدان زندگی بدل سازند. ▫️از سوی دیگر در گفتگو با آمریکایی، تلاش ظلم‌ستیزانه آنان را ستوده و با تعریف قرآن به عنوان از ایشان دعوت می‌کنند تا اندیشه مقاومت را ذیل «فاسقم کما امرت» و امت یکپارچه «لا تَظلِمونَ وَ لا تُظلَمون» پی‌گیری کنند. ▫️ امروز بیش همه، به ترویج این اندیشه ظریف تلفیق نیازمندیم و نهضت احیای هویت معنوی و توحیدی جهان را باید در این الگو ره‌گیری کنیم. @HekmateFarhang