eitaa logo
🌷🌷خادم الزهرا (س)🌷🌷
381 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
4.1هزار ویدیو
297 فایل
#گروه_جهادی_فاطمیون #کانال_خادم_الزهرا #متن_مولودی_و_مداحی #لبیک_یا_خامنه_ای #جمهوری_اسلامی_ایران 🤍🤍🤍🤍 @servant18 :آدرس مدیر ⬛ @Hosse113 @Heyda122
مشاهده در ایتا
دانلود
فایل صوتی 👆 📖 🔊 روضه امام حسن ع و کوچه 🔘 شهادت حضرت زهرا (س) 🔻 * آی امام حسن! آخرِ سالِ،هر جا بری دارن حساب و کتاب می کنند، حساب مارو زدی یا نه؟ یه محرم داشتیم،یه فاطمیه،یه ماه رمضون،من حساب از راه دور رو قبول ندارم،من رو یه حرمی ببر،رو در رو،اون وقت هر چی تو بگی من بدهکارم،اما برا مادرت کم گریه نکردم،پا به پات برا مادرت گریه کردم،ما برا مادر خودمون خیلی گریه کنیم یه هفته، اما سه ماهه شب و روزمون شده زهرا،راستی آقا یه سئوال ازتون دارم:شنیدم مادرتون رو بد زد،این راسته؟ شنیدم بیست سالگی موهات سفید شد،این راسته؟ شنیدم هر کار کردی دستت نرسید،این راسته؟...* خواب دیدم حرم و گنبد و ایوان داری در میان حرمت خادم و دربان شده ام خواب دیدم که به همراه همه سینه زنان به غذا حضرتی ناب تو مهمان شده ام *دست امام حسن رو گرفت گفت:بریم من حقم رو بگیرم،اومد جلو اولی، راه نداد حرف بزنه،به این دلیل، به این دلیل فدک مال ماست، دیگه کم آورد گفت:قلم بیارید،کاغذ بیارید،نوشت فدک رو تحویل زهرا بدید،مهر خلافت زد... هنوز خانوم بیرون نرفته بود، گفت:برید به دومی بگید:دادن حقش با من،گرفتنش با تو، خانوم با یه ذوقی، دیگه چیزی تا خونه نمونده بود،رسیدن کوچه، مثل اراذل و اوباش راه رو بست،پاش رو روی دیوار گذاشت... گرفتی داری میری؟ فکر کردی؟ یه زن متدین چشم تو چشم با نامحرم نمیشه... امام حسن میگه: روش رو گرفت، سمت دیوار رو نگاه کرد،برو کنار،من دختر پیغمبرم... اون حرامزاده قباله رو کشید،پاره کرد،پرت کرد،آب دهان ریخت روش..گفت:حالا برو.... مادر سادات فریاد زد: خدا شکمت رو پاره کنه....نمیدیدش،روش به دیوار بود...امام حسن میگه:یهو دستش رو برد بالا..* چنان سیلی،سریع و بی هوا آمد.... *اینجا یه دونه زد خانوم افتاد،اما یه جا رو سراغ دارم،بچه رو آورد بالا،ای کاش یه دونه میزد می افتاد،هر چی خواست این بچه رو زد،خانوم اگه افتاد زبونش نگرفت،چشماش نمیدید،اما این دختر زبونش گرفت، چشمش هم نمیدید،رو کرد سمت علقمه،عمو.....یتیم گیر آوردن....حسیــــــن.....* 🎤 حاج حيدر خمسه 🏴🏴🏴🏴🏴🏴
تمام عمر به یادِ غمت عزادارم همیشه خون به‌دل از خونِ روی دیوارم *خدا برا هیچ مردی نیاره .. علی چه طاقتی داشتی جلو چشمت ناموست رو زدن ..* برای غربتِ من اشک ریختی شب و روز چقدر گریه به چشمان تو بدهکارم پس از تو خنده به من میشود حرام، بمان *خوش به حالِ اونایی که بلدن برا خانم داد بزنن .. آخه روزایِ آخر دیگه صداش بالا نمی اومد .. يُغْشَى عَلَيْهَا سَاعَةً بَعْدَ سَاعَةٍ (1) هی بیهوش میشد هی بهوش میومد ..* پس از تو خنده به من میشود حرام، بمان من از خوشیه زمانه فقط تو را دارم روزای آخر دیگه دست به دیوار راه می رفت .. هنوزم این خانم غریبه والا .. کجای عالم دیدی به تشییع هفت نفره باشه .. گفت اسماء دوست دارم بدنم رو تو یه چیزی پنهان کنند و به شانه بگیرن .. میخوام بگم خانم؛ مگه از شما دیگه بدنی مانده بود«حَتَّى صَارت کَالْخَیَال‏»!! (2) تو که دیگه آب شده بودی مادر .. بمان که جز تو کسی نیست فکر بی کسی ام بمان تمام سپاهم! بمان علمدارم! من از مدینه و دیوار و کوچه یک همسر و یک پسر ز در و میخ آن طلبکارم تو سوختی و فقط سهم من تماشا شد دگر ز شرم تو مانند ابر می بارم .. *رحمت خدا به مستمعی که برا خانم بلند بلند گریه کنه .. دیگه حسن شبای آخر سر به دیوار میذاشت صدا میزد جوان نَنَه .. خودت باید روضه خوان باشی ..( زبان حال بگم!) درد اینه خودش گیسوانِ بچه هاش رو شانه زد .. خودش بچه هاش رو شستشو داد .. گفت فضه تنورِ خانه رو روشن کن میخوام برا بچه هام نان بپزم .. میخوام چند روز بچه هام دست پختِ مادرشون سرِ سفره باشه .. (ذوقیه این حرفا ..)* سپر برای تو دادم،خودت شدی سپرم دگر پس از تو زتیغ و غلاف بیزارم *اهل گریه کجا نشستن بگم صدا ناله ت بلندشه ..* سپید بختی مان را نظر زدند آخر عروس خانه من تا ابد عزادارم شاعر : *گفت علی:* پای نامحرم میان خانۀ ما باز شد باتمام قدرتم مانع شدم اما نشد علی من همونی بودم که از نابینا صورتم رو میپوشوندم (3) .. اما پشت در گفت اگه علی بیرون نیاد خونه رو با اهلش آتش میزنم .. (4) آنچنان محکم به در زد سخت پهلویم شکست بعد از آن زهرا برای تو دگر زهرا نشد .. ریسمان را باز میکردم مغیره سر رسید *گذشتگان و اسیرانِ خاک فیض ببرن .. گفت اگه علی رو رها نکنی گیسوانم رو پریشان میکنم، نفرین میکنم .. سلمان میگه هنوز نفرین نکرده دختر پیغمبر دیدم ستون های مسجد شروع کرد به لرزیدن .. گرد و غبار بلند شد هرجور بود علی رو رها کردن .. شب حمعه ست بریم کربلا .. اینجا سلمان جلو آمد عرضه داشت شما دختر رحمت للعالمینی .. به اهل مدینه و شیرخواره هاش رحم کن بی بی .. اما میخوام بگم بی بی جان کربلا پسرت شیرخوارش رو دست گرفت .. ببینید رویِ دستم بی قراره سراغِ آبُ با چشماش میگیره همه درنده ها سیرابند و اما داره از تشنگی بچه م میمیره حرمله میگه من میخوام سر از تنش جدا کنم .. وقتی که پرپر میزنه هی باباش رو نگاه کنم .. دلمون خیلی هوای کربلا کرده .. ۲ ساله اربعین نرفتیم جگرمون داره میسوزه حسین .. آرزو داریم امسال بیاییم کربلات آقا .. یه جوری حرمله زد با سه شعبه سرِ نازِ تو رویِ دوشم افتاد صدای شیونی از خیمه اومد گمانم مادرت از قصه جون داد *گفت علی جان، پسرم :* ز داغ تو آتش به خلقت کشیدم در این دشت بسیار محنت کشیدم خودم قبر کندم، خودم دفن کردم خودم تیر را از گلویت کشیدم به قدری که زه را کشید آن کمان دار همان قدر من آهِ حسرت کشیدم منی که جهان میکشد منتم را از این مردم پست منت کشیدم! زدند و بریدند با خود نگفتند برای تو شش ماه زحمت کشیدم صدا زد اگه به من رحم نمی کنید به این طفل رحم کنید .. يا قَومِ، إن لَم تَرحَموني فَارحَموا هذَا الطِّفلَ، فَرَماهُ رَجُلٌ مِنهُم بِسَهمٍ فَذَبَحَهُ .. (5) هرچی نفس داری بگو حسین .. منبع: 1)مناقب آل أبي طالب عليهم السلام ج‏3، ص: 362 2)دعائم الاسلام، ج۱، ص۲۳۲ 3)مجلسی، بحارالانوار، ج44، ص91 4)بحار الأنوار ،علامه مجلسی، ج‏30، ص290 5)تذكرة الخواص‏؛ سبط ابن جوزی:
|⇦•هرکسی خواسته باشد... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژه شب جمعه اجرا شده در ایام فاطمیه سال۱۴۰۰ به نفس حاج مهدی رسولی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ هرکسی خواسته باشد به خدایی برسد باید از کشتی تو راهنمایی برسد نه فقط فطرس پر سوخته ی تو حتی بی تو جبریل محال است به جایی برسد نیستم عاشق اگر منت درمان بکشم به روی چشم اگر از تو بلایی برسد رحمت واسعه ات کیسه ی ما را پر کرد این چه لطفی است به هر بی سر و پایی برسد *حسین جان!...* گریه کُن های تو همسایه ی زهرا هستند بگذارید فقط روز جزایی برسد علی اکبر لطیفیان *شب جمعه است، ان شالله مادرش زهرا مارو کربلا دعا کنه...* در کنگره ی گوشه نشینانِ محبت حرفِ در و دیوار بُوَد هر شبِ جمعه دوباره شب شد و سر درد دارد بميرم مادرم باز درد دارد پس از فصلی پُر از غم یک سخن گفت عزيزم زخم بستر درد دارد شنيدم در قنوت وتر ميگفت خدايا مرگ كمتر درد دارد ز اشك باغبان پرسيدم و گفت نگاهِ ياس پر پر درد دارد الهی کم نشه سایه ات از سرم الهی برات بسازم یه حرم با کبوترا به دورش بپرم شبای فاطمیه از غربتت صورتم کبودِ مثل صورتت شب روضه ات شبِ معراجِ مَنه بانی روضه حسین و حَسنِ جبرئیل به سینه و سر میزنه حسن تب دارد و در خواب گوید نزن سیلی ستمگر درد دارد @majmaozakerine
🏴 🏴 ✍شاعر:رضا نصابی 🎤مداح :کربلایی محسن صائمی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ جوونه من کجا داری میری یاره قد کمونه من ببین التماس و از دو چشمه خونه من جوونه من بمون زهرا بری میشه ویرونه این اشیون زهرا بی تو من ندارم دیگه هم زبون زهرا بمون زهرا بمون زهرا نزار فاصله بیا فته بینمون زهرا تو جوونی تو شدی چه قد کمون زهرا بمون زهرا نداری نا کاره خونه می کنی به زحمت ای زهرا معلومه همین روزا می افتی تو از پا ببین بانو نمونده برای پهلوونه تو نیرو نمونده دیگه توونی توی این زانو ببین بانو. کبوده روت ورم کرده بد جوری عزیزه من بازوت نداری تو خواب دیگه از درده این پهلووت کبوده روت شکسته پر دوباره بگو بخند تو زهرا با حیدر نپوشون کبودیه چشاتو با معجر چه بد می زد تورو وحشیونه پشت در نامرد می زد تو افتادی رو زمین و داشت لگد می زد چه بد می زد نزن نامرد نزن اخه داره می بینه حسن نامرد دستت و بلند نکن به روی زن نامرد @majmaozakerine
14000925-rasouli-roze.mp3
2.14M
|⇦•هرکسی خواسته باشد... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژه شب جمعه اجرا شده در ایام فاطمیه سال۱۴۰۰ به نفس حاج مهدی رسولی•✾• ●━━━━━━─────── @majmaozakerine
متن روضه 🔸دلم میخواد یه شب مدینه باشم 🔸زائر اون شکسته سینه باشم 🔸دلم میخواد پشت بقیع بشینم 🔸قبر غریب مادر و ببینم ان شاءالله وعده منو و شما مدینه... کنار قبرستان بقیع... ایام عزای زهرای مرضیه... بریم خانه امیرالمومنین... بریم عیادت مادرمون زهرا... مادری که چند ماهه تو بستر بیماریه... ان شاءالله هر كی مادر داره... خدا براش نگه داره... خدا نکنه ببینی مادرت بیمار شده... اگه یه روزی بری خونه... ببینی مادرت حالش خوب نیست... دست و پات رو گم میكنی... اگه یه روز ببینی مادرت... به سختی داره نفس میکشه... دست و پات رو گم میكنی... انگار همه غصه های عالم رو دلت میآد... امروز بعد از چند ماه... بلاخره زهرای مرضیه از بستر بیماری بلند شد... بچه ها تا مادر رو دیدند... خوشحال شدند... الحمدلله... مادر ما خوب شده... 🔸چون روز ِ آخر بود كار ِ خانه كردم 🔸گیسوی ِ فرزندان خود را شانه كردم کمی کارهای خونه رو انجام داد بی بی... فرمود اسماء... من ساعتی استراحت می کنم منو صدا بزن... اگه جواب ندادم اسماء... بدون به بابام پیغمبر ملحق شدم... اسماء میگه... دل نگران شدم... ساعتی بعد صدا زدم... عرضه داشتم... یا بنت رسول الله... دیدم جواب نیومد... خدایا ...چه خبر شده... چرا بی بی جواب نمیده... دوباره صدا زدم: (یَا قُرَّهَ عَیْنِ الرَّسُولِ ) جواب نیومد... وارد حجره شدم... پوشیه صورت رو کنار زدم... دیدم ای وای... بی بی جان به جانان تسلیم کردند... عرضه داشتم بی بی جان... سلام منو به پیغمبر خدا برسونید... خدایا... حالا جواب امیرالمومنین رو چی بگم... جواب بچه ها رو چی بگم... حسنین وارد شدند... تا اومدند فرمودند اسماء... مادرمون زهرا کجاست... دوان دوان وارد حجره شدند... کنار بدن بی جان مادر نشستند... حالا میخوای گریه کنی بسم الله... امشب برا یتیمان زهرای مرضیه گریه کن... این بچه ها خودشون رو انداختند روی جنازه مادر... نميدونم تاحالا بچه یتیم کنار بدن مادر دیدی یا نه... امام حسن خودش رو انداخت روی بدن مادر... صدازد: یَا أُمَّاهُ كَلِّمِينِي قَبْلَ أَنْ تُفَارِقَ رُوحِی بَدَنِی مادرجان من حسنم... با من حرف بزن مادر... الان روح از بدنم جدا میشه مادر... ابی عبدالله اومد... آی کربلایی ها... آقاتون اومد... صورت گذاشت کف پاهای مادر.. هی کف پاهای مادر رو میبوسه... صدا میزنه... يَا أُمَّاهْ أَنَا ابْنُكِ الْحُسَيْنُ كَلِّمِينِي قَبْلَ أَنْ يَتَصَدَّعَ قَلْبِي فَأَمُوتَ مادر... من حسینتم... با من حرف بزن... مادر... اگه با من حرف نزنی میمیرم... مادر... مادر... 🔸اسماء چرا چشم از ما پوشیده مادر 🔸وقت اذان مغرب خوابیده مادر اسماء اومد بچه ها رو با احترام... از روی جنازه مادر بلند کرد... @roze_daftari اما‌... لا یوم یومِک یا اباعبدالله خوب شد اسماء تو بودی... بچه ها زهرای مرضیه رو... از کنار جنازه مادر بلند کردی... اما کربلا... فَاجْتَمَعَتْ عِدَّةٌ مِنَ الْأَعْرَابِ حَتَّى جَرُّوهَا عَنْهُ چند نفر مرد اَعرابی با تازیانه... کشان کشان... دختر رو از کنار بدن بابا جدا کردند... 🔸ای خصم بد منش تو مزن تازیانه ام 🔸من از کنار پیکر بابا نميروم @roze_daftari
🏴 🏴 🎤مداح :کربلایی حسن عطایی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ تربت کربلای تو بالاترین دواست حسین نوکری تو رو ازم کم کسی که نخواست حسین گریه برات سفارش مادر تو به ماست حسین من همیشه میبالم به این نوکری و خوشحالم به این که میبری امسالم به این اربعین آقا خورده گره اقبالم به تو بسته همه عالم به تو من تا ابد میبالم به تو اباعبدالله آقای دوعالم اباعبدالله ای اشک زلالم اباعبدالله محول الاحوالم اباعبدالله حسین حسین ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ پیچیده توی شهر ما عطر و بوی محرمت گره زدم دلم رو ه یک نخ شال ماتمت زندگی میکنم برای مردن زیر پرچمت چه حسی خوبی دارم به تو  تا زنده ام بیمارم به تو زندگیمو میسپرم به تو پسر زهرا ورد زبونی و مستم به این اسم تو میگم هستم به این دلخوشی که دستم به این علمت آقا اباعبدالله راه نجات من اباعبدالله حی و ممات من اباعبدالله ای صوم و صلاه من اباعبدالله حسین حسین ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ دنیا بدون کربلا مثل جهنمه حسین سینه زنی رو دوست دارم وسط علقمه حسین مادرم گفته تا ابد که باشم آدم حسین رحمت و فیض کامل تویی دریا زده من و ساحل تویی سله ی دعبل و مقبل تویی علت چشم پر آبم تویی دین و حساب و کتابم تویی میگم رفیق و خطابم تویی دلداره زینب اباعبدالله ای عشق ناب من اباعبدالله لطف خدا به من اباعبدالله ای جانم ارباب من اباعبدالله اباعبدالله حسین حسین @majmaozakerine
دشتی زهرا سلام الله علیها مصیبت هایم امشب جان گدازه که مانده روی دستم یک جنازه نبیند کاش زینب روی دوشم ز تابوت بریزد خون تازه به یاد لرزه های پیکر تو گرفته لرزه پای شوهر تو به قبرت خاک می ریزم ولیکن بریزد خاک بر سر دختر تو خدا داند دلم خون گریه می کرد به عالم دشت و هامون گریه می کرد ندیدم زخم پهلو را در آن شب ولی دیدم کفن خون گریه می کرد الهی دخترت زینب بمیرد ببین تنهایی ام را ای عزیزم الهی از کنارت برنخیزم خودم با دست خود خاکت نمودم چه خاکی بعد تو بر سر بریزم الا ای چاه یارم را گرفتند گلم،باغم بهارم را گرفتند میان کوچه ها با ضرب سیلی همه دار و ندارم را گرفتند کمی از غسل زیر پیرهن ماند کمی از خون خشک بر بدن ماند کفن را در بغل بگرفت و بو کرد همان طفلی که آخر بی کفن ماند @majmaozakerine نوحه مجمع الذاکرین