🏴#امام_حسین_علیه_السلام
🏴#سبک_شور
🎤مداح :کربلایی حسن عطایی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
بی آبرو اومدم
با هزار تا امید و آرزو اومدم
با یه بغص شکسته تو گلو اومدم
ای آبرودار
این همه من با تو، درد و دلا کردم
یبار صداتو نشنیدم، دورت بگردم
قرض کردم از مردم، کرببلا رفتم
یبار یه سر به من بزن، دوای دردم
حسین اقام، آقام آقام آقام....
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
از حرف این ادما
میدونی که چقدر خون دلا خوردما
تو یه لحظه نبودی من که میمردما
دردت به جونم
خیلی گناهکارم، آره گرفتارم
ولی یه لحظه فکر نکن، دوست ندارم
رفتن همه حالا، آغوشتو وا کن
نذار که ادما بگن، بی کس و کارم
حسین اقام، آقام آقام آقام...
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
14.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 نماهنگ تصویری
🎧 هلابیکم
یک سال صبر کردن واسه امروز،
میبینی داراییشون رو خرج اربعین کردن
🎤 صابر خراسانی
#اللهم_ارزقنا
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#السلام_علیک_یا_ابا_عبدالله_الحسین_ع
■ مراسم سنتی طبخ و توزیع چهارده دیگ غلور "شب اربعین شهادت حضرت سیدالشهدا (ع)"
🕌 مسجد جامع چهاردرخت بیرجند
● دریافت نذورات غیرنقدی: محله باستانی چهاردرخت؛ خادم مسجد جامع و مواد غذایی آقای مهدوی
● شماره کارت دریافت نذورات نقدی:
💳
5892101274740618اجرکم عندالله / التماس دعا 🙏 ا•••=🏴🍃🌹🍃🏴=•••ا 💠 مسجد جامع چهار درخت 💠 گروه جهادی فاطمیون 💠 شهید میرعباسی ا•••=🏴🍃🌹🍃🏴=•••ا 🌐 @Heyda122 🌐 @Fatemiyoun113
کربلایینریمان_پناهی_این_روزا_حالم_حال_خوبی_نیست_.mp3
2.18M
🔊 #صوتی | تنظیم #استودیویی
📝 این روزا حالم حال خوبی نیست...😭
👤 کربلایینریمان #پناهی
▪️ویژهٔ #اربعین
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
|⇦•دامنچشم من ...
#روضه و توسل به کریم اهل بیت امامحسن مجتبی علیه السلام اجرا شده به نفس کربلایی حسین طاهری •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
عبدالزهرا روضه خون بود، در عالم رؤيا خواب امام حسن مجتبي عليه السلام رو ديد، آقا! فرمود: عبدالزهرا! چرا روضه ي مارو نمي خوني؟ گفت: آقاجان! من يه عُمري روضه خون شما هستم، مگه روضه ي شما همين نيست كه به ما رسوندن، روضه ي زهر و طشت و پاره هاي جگر شما؟ آقا فرمود: اين روضه مَنِ، اما اون روضه اي كه من رو كشت اين روضه نبود، به گريه كن هاي ما بگيد: بچه بودم مادرم ميخواست از خونه بره بيرون، گفتم: مادر! مگه ميشه بدون من بيرون بري؟ پسر بزرگت منم، كجا بدون من ميخواي بري؟ حتي روايت ميگه: ابي عبدالله هم كوچيك بود اومد جلو گفت: مادر! منم ببر، بي بي يه نگاهي بهش كرد، فرمود:" سَيَقتُلُك " يعني بعداً تو رو ميكُشن، همه با تعجب نگاه مي كردن مگه چه اتفاقي ميخواد بيوفته، اما حسين رو با خودش نبرد يعني موقعِ قتلِ حسنِ...
امام حسن ميگه:با چه غروري دستم رو انداختم توي دستِ مادرم، يه نگاه به بابام كردم، بابا خيالت راحت من دارم با مادرم ميرم، همه جا رو هم نگاه مي كردم كسي نگاهِ چپ به مادرم نكنه، رفتيم مسجد از اونجا برميگشتيم خونه، تا رسيديم به كوچه ي بني هاشم، عبدالزهرا! نانجيبي كه در همه ي عالم مثالش پيدا نميشه، بين راه اومد راهِ من و مادرم رو سد كرد؛ قباله ي فدك دست مادرم بود، نانجيب گفت: فاطمه! قباله ي فدك رو بده من، مادرم گفت: قباله رو نميدم، خدا برا هيچ بچه اي نياره، جلو چشمم چنان به صورت مادرم زد، تا به خودم اومدم ديدم مادرم روي زمين افتاد... عبدالزهرا اينجا بود، گوشواره ي مادرم شكست، واي مادرم! مادرم! مادرم...
عبدالزهرا! تا اينجا دستِ من توي دستِ مادرم بود، اما از اينجا به بعد من عصاي دستِ مادرم شدم، هي ميگفت: مادر چيزي نشده، اما چشمام يه كم تار مي بينه... ديدم مادرم داره راه رو اشتباهي ميره...
ديگه امام حسن بعد اين حادثه روز خوش نديد، تا ساليان سال نيمه ي شب بلند ميشد، شروع مي كرد گريه مي كردن... مي گفت:....*
«مگه يادم ميره من بودم و يه گُلِ پرپر
مگه یادم میره خونابه ی بالِ کبوتر
مگه یادم میره زخمِ رویِ صورت مادر»
دامن چشم من از گریه به دریا اُفتاد
چشم زخمی شده از کارِ تماشا اُفتاد
پاره هایِ جگرم می چكد از كُنجِ لبم
عاقبت قرعه به نامِ منِ تنها افتاد
باز هم خاطره هایم همگی زنده شدند
راه من باز بر آن كوچه ی غم ها اُفتاد
یاد آن کوچه که با مادر خود می رفتم
به سرم سایه ای از غربتِ بابا اُفتاد
کوچه بن بست شد و در دل آن وانفسا
چشم نامرد به ناموس علی تا اُفتاد
آنچنان زد که رَهِ خانه ی خود گُم كردیم
آنچنان زد که به رخساره ی گُل جا اُفتاد
گاه می خورد به دیوار و گَهی رویِ زمین
چشمِ زخمی شده از کار تماشا اُفتاد
من از آن دست کشیدن به زمین فهمیدم
گوشواری که شکسته است در آنجا اُفتاد
شانه ام بود عصایش ولی از شدت درد
من قدم خم شد و او هر قدم اما اُفتاد
#شاعر حسن لطفی
* امام حسن تو بستر افتاده، تا شنيد خواهرش زينب ميخواد بياد فرمود: طشتي كه خونآبه و پاره هاي جگرِ من توي اونه رو زود جمع كنيد، زينب نبايد من رو اينجوري ببينه، حسين جان! زير بغل هاي من رو بگيريد من بشينم، زينب من رو نبايد اينجوري ببينه، يه نگاه كرد ديد همه دارن گريه ميكنن، هيچي بهشون نگفت، تا ديد حسين داره گريه ميكنه، صدا زد: حسين جان! تو چرا داري گريه ميكني؟ برا چي گريه نكم، امامم رو دارم از دست ميدم، آقام رو، داداشم دارم از دست ميدم، يه وقت امام حسن فرمود: "لَا یَوْمَ کَیَوْمِکَ یَا اَبا عَبْدِالله" حسين جان غصه ي من رو نخور، امروز همه ي شما كنار من جمع شديد، تو هستي، زينب هست، اباالفضل هم هست، اما يه روزي مياد كربلا يه عده نانجيب دوره ات ميكنن، تا تو فرياد ميزني همه هلهله ميكنن...
يا امام حسن! خوب شد گفتيد طشت رو جمع كنن، آخه خواهرتون زينب كبري يه جايِ ديگه اي قرارِ طشتي رو ببينه، اما نه با پاره هاي جگر، وارد مجلس يزيد ملعون كه شد، ديد ميان طشتِ طلا يه سَرِ بريده گذاشتن، يزيد چوب ميزنه، سر قرآن ميخونه …ناله بزن: حسين!...*
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#ویژهٔ_ایام_صفر
كربلايی حسين طاهری_صفر1401 - شب شهادت امام حسن مجتبی - روضه - حسین طاهری-1666595461.mp3
16.14M
|⇦دامنچشممن...
#روضه و توسل به کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام اجرا شده به نفس کربلایی حسین طاهری•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
بسم رب الحسین(۱۶)
#مصیبات_شام
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
#سبک : به سمت گودال از خیمه دویدم من...
(سلامٌ علیٰ قلبِ زینبِ الصبور)
𖠇࿐ྀུ༅༅࿇═══┅─
قـــافـلـــه ســــالار کــرب و بـلا زینب
شــکستــه قلبـــش از شـــام بلا زینب
دختـــر زهـــرا و بــزم شـــراب ای وای
خنـــدهٔ شامیهـــا داره عــذاب ای وای
𖠇࿐ྀུ༅༅࿇═══┅─
وای از دل زینب(۴)
𖠇࿐ྀུ༅༅࿇═══┅─
سنــگ جفـــا بـود و جســارت اَغیـــار
کــوی یهــودیهــا ، گــذشتــن از بـازار
وقتــی به دنبـــال قــافلــــه افتـــادن
در وســـط بــازار هـلهــله ســـر دادن
𖠇࿐ྀུ༅༅࿇═══┅─
وای از دل زینب(۴)
𖠇࿐ྀུ༅༅࿇═══┅─
نگفتن این خــانوم ، داغ جــوون دیده
گلشــــن آل الله ، فصــل خــزون دیده
بــوده چهـــل منــزل همســـفرِ ســرها
ســوزونــده قلبـــش رو داغ بــرادرها
𖠇࿐ྀུ༅༅࿇═══┅─
وای از دل زینب(۴)
𖠇࿐ྀུ༅༅࿇═══┅─
نگفتن این خانوم ، بند دل زهــراست
نشـــونهٔ حیــــدر ، نایبـــهٔ طــاهاست
شنیده دشـــنام و زخـــم زبـون زینب
دیده حسینش رو غرقِ به خون زینب
𖠇࿐ྀུ༅༅࿇═══┅─
وای از دل زینب(۴)
𖠇࿐ྀུ༅༅࿇═══┅─
منــزل زینب شــد گوشـــهٔ ویـــرونه
برای این غــــربت ، خــرابه گـریـونه
امــان از این شـام و مصیبت دیگـر
امــان از این داغ ســه ســالهٔ پر پر
𖠇࿐ྀུ༅༅࿇═══┅─
وای از دل زینب(۴)
𖠇࿐ྀུ༅༅࿇═══┅─
یه دختـــر نالان ، ســری به دامانش
رسیده بود از راه ، چاره و درمانش
رقیـــه زد داغـــی بر جگـــر زینــب
نیمــهٔ شـب پــر زد همسفــر زینــب
𖠇࿐ྀུ༅༅࿇═══┅─
وای از دل زینب(۴)
𖠇࿐ྀུ༅༅࿇═══┅─
✍🏻رقیه سعیدی(کیمیا)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
┄┅✵﷽✵┅┄
#نوحه_زمزمه_روضه
#زبانحال_امام_حسن_بامادر
#شهادت_حضرت_زهراعلیهاسلام
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
#سبک:آه گوشواره شکست/بی حیا سیلی زد با هر دوتا دست.....
─┅═༅࿇༅❖༅࿇༅═┅─
وای / از اون کوچه ها
مادرم سیلی خورد خیلی بی هوا
روی خــاک افتـــاده ناموس خدا
وای / از اون کوچه ها
وای / از ضرب و کتک
پاره کرد اون نامـرد اسنــاد فدک
مـونده بودم تنهــا بی یار و کمک
وای/ از ضرب و کتک
آه / جانم یا حسن
می بینی این نامردا خیلی بَدن
نگو پیــش بابا ، مــادر رو زدن
آه / جانم یا حسن
آه / دستم رو بگیر
که شدم با این سیلـــی از دنیا ســیر
می دونم زود میشی با این غصه پیر
آه / دستم رو بگیر
وای / از آتیش در
جلوی این آتیـــش مــادر شد سپــر
من هــزار بار میــگم لعنت بر عُمَــر
وای / از آتیش در
وای / مادر خسته شد
در به روش افتاد پهلوش بشکسته شد
جلو چشمــاش دست حیـدر بسته شد
وای / مادر خسته شد
وای / از نامــردمــا
ناله می زد می برید حیــدر رو کجـا
حــسابتون باشــه محـــشر با خــدا
وای / از نامــردمــا
وای.. مظلوم مادرم /وای.. مظلوم مادرم/ وای.. مظلوم مادرم
رقیه سعیدی(ڪیمیا)