بسم الله الرحمن الرحیم
🏴#مناجات_با_خدا
🏴#امام_حسین_ع_مناجات
✍#وحید_محمدی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
اگر به حال دل خسته ام توان ندهی
اگر که اشک بصر را به من روان ندهی
به وقت یوم حسابم، حساب من پاک است
اگر که صبح قیامت به من امان ندهی
هزار توبه شکستم ولی حواسم نیست
برای توبه تو شاید دگر زمان ندهی
بزن ولی جلوی چشم بندگانت نه
مرا به خلق خودت اینچنین نشان ندهی
اگر بدم تو ولی خوب باش و خوبی کن
حواله ام به سر کوی این و آن ندهی
زبان و غیبت و حال دعا؟ تو حق داری
اگر دعای مرا ره به آسمان ندهی
همیشه بند دلم را گره زدم به حسین
خدا نکرده دلم را به دیگران ندهی
من آخر از سرِ این اضطراب می میرم
اگر دوباره حرم را به من نشان ندهی
**
فدای دست کریمت نمی شد آقا جان
نگین دست خودت را به ساربان ندهی؟
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
🏴#امام_حسین_ع_مناجات
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
با دَم و بازدمِ نوحه بسوزان جگر از ما
آنچنان شعله بزن تا که نماند اثر از ما
قدمی رنجه کن و گنجِ غبارِ قدمت را
بده بر باد، که شاید برساند خبر از ما
تهِ بازار نشستیم، که ما را نپسندند
حرفِ سود و ضررش نیست، تو ما را بخر از ما
«دل» حسینیّهی سیّارِ تو و وقفِ غم توست
بیرقِ سرخِ سیاهیزدهات را ببر از ما
گنبدت آخرِ دنیاست، ته قصهی پرواز
امر کن تا که رسیدیم، بچینند پَر از ما
سرِ دنیای پس از مرگ، قرار است بیایی
روحمان بسته به امّیدِ تو بارِ سفر از ما
خاکِ بیآبِ کویریم، ولی کاش به اذنت
ظرفِ آبی برساند به لبت کوزهگر از ما
کاش میشد نفسِ ما برود تا تو بمانی
جای هر زخمِ تو میمرد هزاران نفر از ما
زیرِ تیغ آمده بودیم برای تو بمیریم
دستِ ما را که گرفتی نگرفتند سر از ما
خاکِ عالم به سرِ ما که به گودالِ منایت
گشته خنجر به طوافِ سرِ تو بیشتر از ما
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
🏴#امام_حسین_ع_مناجات
🏴#شب_جمعه
▪️▪️▪️▪️▪️▪️
نامحرم آوردم دل و مَحرم گذشتم
بر دل نوشتم: "دوستت دارم..." گذشتم
عشق است و عاشق هرچه دارد نذرِ "عشق" است
از مادرم، دار و ندارم هم گذشتم
گمراه بودم، گریه کردم در عزایت
از نسلِ آدم بودم و "آدم" گذشتم
از کودکیام بین هیئتها نشستم
من پای عشقت از همه عالم گذشتم
فرهادم و با دردِ شیرینی که دارم
از خیرِ طب و بهرهی مَرهم گذشتم
یک روز زیر پرچمت من را رساندند
عمریست از زیرِ همین پرچم گذشتم
امشب شبیه تو که درهم میخریمان
از هر کسی ناراحتم درهم گذشتم
شبهای جمعه در فراقِ کربلایت
از "شهر ری" با سینهای پُر غم گذشتم
**
کم کم مرا سوزانْد داغِ روضههایت
از شعرها... از روضهها... کم کم گذشتم
مقتل به دستم مانده و مبهوت ماندم
هی بُغض کردم، خط به خط خواندم گذشتم
بوسه به زیر حنجرت دردسری شد
از روضهی جان کندنت مُبهم گذشتم
جانم به لب آمد زمانی که به مقتل
از غارت پیراهن و خاتم گذشتم
شکر خدا این بار هم از روضههایت
با قلب خون، با چشم پُر شَبنم گذشتم
✍ #محمدجواد_شیرازی
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
🏴#امام_حسین_ع_مناجات
🏴#شب_جمعه
▪️▪️▪️▪️▪️▪️
نامحرم آوردم دل و مَحرم گذشتم
بر دل نوشتم: "دوستت دارم..." گذشتم
عشق است و عاشق هرچه دارد نذرِ "عشق" است
از مادرم، دار و ندارم هم گذشتم
گمراه بودم، گریه کردم در عزایت
از نسلِ آدم بودم و "آدم" گذشتم
از کودکیام بین هیئتها نشستم
من پای عشقت از همه عالم گذشتم
فرهادم و با دردِ شیرینی که دارم
از خیرِ طب و بهرهی مَرهم گذشتم
یک روز زیر پرچمت من را رساندند
عمریست از زیرِ همین پرچم گذشتم
امشب شبیه تو که درهم میخریمان
از هر کسی ناراحتم درهم گذشتم
شبهای جمعه در فراقِ کربلایت
از "شهر ری" با سینهای پُر غم گذشتم
**
کم کم مرا سوزانْد داغِ روضههایت
از شعرها... از روضهها... کم کم گذشتم
مقتل به دستم مانده و مبهوت ماندم
هی بُغض کردم، خط به خط خواندم گذشتم
بوسه به زیر حنجرت دردسری شد
از روضهی جان کندنت مُبهم گذشتم
جانم به لب آمد زمانی که به مقتل
از غارت پیراهن و خاتم گذشتم
شکر خدا این بار هم از روضههایت
با قلب خون، با چشم پُر شَبنم گذشتم
✍ #محمدجواد_شیرازی
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
🏴#مناجات_با_خدا؛
🏴#امام_حسین_ع_مناجات؛
🏴#شب_جمعه؛
🏴#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
سخت در نفْس خود گرفتارم
نیست جز معصیت دراین بارم
دور افتادهام ز آغوشت
تو به فکر منی و من زارم
فیض آمادهست و من کورم
نور آمادهست و من نارم
با تو بودم ولی عوض نشدم
این همه با گُلم، ولی خارم
مثل خوبان به من محل دادی
نه! نگفتی که من گنهکارم
تو به رویم نمیزنی اما...
چه کنم با گناه بسیارم
عمر رفت و اجل رسید و هنوز
بندهی زرق و برق بازارم
نیمهشب آمدم که عرض کنم...
عذرخواهم خدای غفارم!
تو دوای منی، شفای منی
نظری کن که سخت بیمارم
به سرم فکر کربلا زده است
به هوای حسین بیدارم
کربلای مرا ضمانت کن
برسان تربتی ز دلدارم
فاطمه امشب آمده به حرم
آرزومند شام دیدارم
ناله ی یا بُنَیَّ خواهد زد
به تنت هرکسی که آمد زد...
اهل کوفه چرا نفهمیدند
به بزرگان لگد نباید زد...
تو بریده بریده جان دادی
خنجرش را کشید و ممتد زد
حرمله بر گلوت محکم زد
و سنان بر دهان تو بد زد
✍ #سیدپوریا_هاشمی
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
#امام_حسین_ع_مناجات
#شب_جمعه
ما بعد از آنکه بر غم تو مبتلا شدیم
بــا راه بندگـی خـدا آشــنا شدیم
هرکس وسیله داشت برای هدایتش
ما با نســیم روضـهی تو با خــدا شدیم
وقتی که جاه و مال و هوس راهمان گرفت
با رمز یاحسین ز شیطان جدا شدیم
ذکر حسین اشرف اذکار عالم است
گفتیــم و همـدم همهی انبیــا شدیم
مسکین و مستکین و فقیر آمدیم و بعد
با کیمیـای مهر شمــا پر بها شدیم
اشکی چکید و آتش دوزخ فرو نشست
تأثیـر گریـه است اگـر بـا حیــا شدیم
ما را خدا برای غمت برگزیده است
با دست مادرت ز بقیّه سوا شدیم
شبهای جمعه مادرتان روضهخوان ماست
با نالههای دل شکنش هم نوا شدیم
شبهای جمعه هیئت ما مثل کربلاست
با یک سلام، راهی کرب و بلا شدیم
✍ #مصطفی_هاشمی_نسب
#امام_حسین_ع_مناجات_روز_عرفه
#امام_حسین_ع_مناجات
#دلتنگ_محرم
هرکس که امروز ازحسین(ع)امضانگیرد
فردا برات عفو از زهرا (س) نگیرد
ما هرچه داریم ازحسین است وقیامش
ماه محرم را خدا از ما نگیرد
اشک عزایش را به هر چشمی نبخشند
داغ غمش در هر دلی ماوا نگیرد
توفیق می خواهد عزاداری برایش
ای وای اگر امسال هیئت پا نگیرد
دلتنگ حال روضه و محتاج اشکیم
زنگار دوری کاش این دلها نگیرد
باید به اصل خویش برگردیم ای دل
قطره چه باشد گر ره دریا نگیرد
دست من و دامان پر فیض اباالفضل(ع)
هیهات که دست مرا سقا نگیرد
نام ابالفضل(ع) آمد و دل زیر و رو شد
روضه ، زیارت ، اربعین ، بغض گلو شد
شاعر: #علی_ساعدی
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#امام_حسین_ع_مناجات
به هر که روزِ ازل "نعمتی" عطا کردند
مرا به "روضهی ارباب" مبتلا کردند
دلم خوش است گرههای زندگی مرا
به حُرمتِ قسمِ «یا رقیه» وا کردند
بهشت از نظرِ آسمانیان افتاد
همین که کرب و بلای تو را بنا کردند
کبوترِ دلِ من را درست روز ازل
حوالیِ حرمِ کربلا رها کردند
منِ خراب کجا و هوای روضهی تو...
مرا به لطف «حسن» با تو آشنا کردند
برای زخم تنت گریه کردم و دیدم
علی و فاطمه عمری مرا دعا کردند
* *
جماعتی که تو را میزدند در گودال
فقط به تو نه... به انسانیت جفا کردند
کسی نگفت چرا نعل تازه آوردند
کسی نگفت سرت را چرا جدا کردند
چهها که زینب کبری ندید در گودال...
سنان و حرمله با پیکرت چهها کردند...
✍ #احسان_نرگسی
#امام_حسین_ع_مناجات
چه اضطراب و چه باکى ز آفتاب قيامت
که زير سايهی اين خيمه کردهايم اقامت
شفيع گريه کنانش ائمهاند يکايک
به اين دليل که جمع است در حسين امامت
کسى که آه ندارد، چه سود آه خجالت
کسى که اشک ندارد، چه سود اشک ندامت
چه نعمتیست نشستن میان مجلس روضه
که جبرئیل در آنجا فکنده رحل اقامت
کسى که بارِ عَلَم را به شانهاش نکشيدهست
بعيد نيست بميرد به زير بار ملامت
"کسى که در پى کار حسين نيست، محال است
که پشت سر بگذارد صراط را به سلامت
کسی که اسم حسین را شنید و اشک نبارید
ز دوستی چه نشانی، ز شیعگی چه علامت
کسی که در کفنش تربت حسین نباشد
چه خاک بر سر خود میکند به روز قیامت
کسی که قبر حسین را ندید و رفت ز دنیا
به نزد فاطمه ریزد زدیده اشک ندامت"
به روز حشر که جمله فقير و کاسه بدستند
خدا به زائر تو میدهد مقام زعامت
غبار خاک عزاى تو را که بر سر ما شد
برابرش نکنم با هزار تاج کرامت
چه نابجاست به وصف شهادت تو شهادت
چه نارواست به وصف شهامت تو شهامت
پس از قیامت عظمای تو به دشت غریبی
خدا قيامت خود را سند زدهست به نامت
✍ #علی_اکبر_لطیفیان
.
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_حسین_ع_مناجات
#پایان_ماه_محرم
#حمیدرضا_محسنات
▶️
پلکی به هم زدیم و محرم تمام شد
صد زخم دارد این دل و مرحم تمام شد
بر کوچه ها سیاهی معصیت آمد و ...
در کوچه ها سیاهی پرچم تمام شد
نذر و نیاز و خدمت و عرض ارادتم
آقا اگر زیاد و اگر کم تمام شد
باور نمیکنم که محرم به سر رسید
من که هنوز گریه نکردم , تمام شد
از روضه های مقتل زینب شروع کن
گیرم که روضه های "مُقَرَّم" تمام شد
از هرچه بگذرم سخن یار خوش تر است
یک بیت عرض روضه و عرضم تمام شد
دستت کجاست تا بشود سایه بان حسین
زینب کجا و مجلس نامحرمان حسین ...
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#امام_حسین_ع_مناجات
#روضه
خون سر پیرهنش بود که ازپا افتاد
ته گودال تنش بود که از پا افتاد
ته گودال نفس می زدودشمن به جدال
نیمه کاره سخنش بود که ازپا افتاد
وای از آن واعطشا گفتن او درگودال
ناله ی دلشکنش بود که از پا افتاد
ذکر لعل لب او بودمناجات و دعا درگودال
گندم ری ثمنش بود که ازپا افتاد
پیش چشم خواهر ه دلداده اش روی زمین
قطعه قطعه بدنش بود که ازپا افتاد
مادرش آمد ه با قامت خم در گودال
گوشه ای سینه زنش بود که ازپا افتاد
پیکرش ماند روی خاک بیابان بلا
بوریایی کفنش بود که ازپا افتاد
-آرمین غلامی (مجنو ن کرمانشاهی)
#امام_حسین_ع_مناجات
#روضه
خون سر پیرهنش بود که ازپا افتاد
ته گودال تنش بود که از پا افتاد
ته گودال نفس می زدودشمن به جدال
نیمه کاره سخنش بود که ازپا افتاد
وای از آن واعطشا گفتن او درگودال
ناله ی دلشکنش بود که از پا افتاد
ذکر لعل لب او بودمناجات و دعا درگودال
گندم ری ثمنش بود که ازپا افتاد
پیش چشم خواهر ه دلداده اش روی زمین
قطعه قطعه بدنش بود که ازپا افتاد
مادرش آمد ه با قامت خم در گودال
گوشه ای سینه زنش بود که ازپا افتاد
پیکرش ماند روی خاک بیابان بلا
بوریایی کفنش بود که ازپا افتاد
-آرمین غلامی (مجنو ن کرمانشاهی)