💠 نماز #شب_یازدهم از #ماه_شعبان
🔻 جز مومن کامل الایمان این نماز را نمی خواند ...
▪️روايت کرده اند از حضرت پيامبر صلي الله عليه و آله که:
«هرکس هشت ركعت نماز در هر ركعت سوره حمد يك مرتبه و سوره كافرون ده مرتبه بخواند، سوگند به خدايي که به حق مرا به پيامبري برانگيخت، جز مومناني که ايمانشان کامل است اين نماز را نمي خوانند و نيز خداوند در برابر هر رکعت يک بوستان از بوستان هاي بهشت را به او عطا مي کند»
📚اقبال الاعمال ج۲ ص۶۹۲
🌹مرادقلی🌹:
.
#مناجات_با_خدا
#امام_حسین
#رضا_دین_پرور ✍
بر در میخانه ات تا قفل هجران می خورد
این جگر از دوریت خونِ دو چندان می خورد
برگ من خشک است، اما ریشه ام خشکیده نیست
باز دست باغبان بر خاک گلدان می خورد
بر دلم افتاده که آلوده ها را می خری
چونکه بر چشمان خشکم آب باران می خورد
می شناسم من ترا، حتی اگر طغیان کنم...
آخرش عفوت به امواج گناهان می خورد
پشت در معطل شدم تا آنکه فهمیدم خدا
راه تو بر خانهء شب زنده داران می خورد
من که گفتم می زنی اما بغل کردی مرا
گفتی این چهره به یک عبد پشیمان می خورد
قیل و قالم را نبین! دق می کنم طردم کنی
طفل اگر بی کس شود از این و از آن می خورد
من لباسی پاره ام که بوی یوسف می دهم
ریشهء پیراهن یوسف به کنعان می خورد
هیچ موقع، من دلم شور جدایی را نزد
غصه ام را چون خودِ شاه خراسان می خورد
کربلا که هست دنیا می شود مثل بهشت
کربلا که نیست این عالم به زندان می خورد
خوش بحال هر که شد در روضه ها مست حسین
خوش بحال هر که دور سفره اش نان می خورد
بین خورجین سر زده آمد سری بین تنور
پس کجای این سر زخمی به مهمان می خورد
موی او آتش گرفت و دید زهرا مادرش
هُرم آتش روی آن لبهای عطشان می خورد
#شب_یازدهم
#تنور_خولی
#ماه_رمضان
|⇦•هرچند غیر ناله...
#روضهوتوسل به حضرت خدیجه سلام الله علیه اجراشده#شب_یازدهم ماه مبارک رمضان سال ۱۴۰۱به نفس کربلایی حنیف طاهری •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
دیروز یا امروز تو بستر بیماری مادر حرفاش رو با دختر میزنه، از رفتار فاطمه با پیغمبر معلومه سفارش پیغمبر رو به فاطمه کرد. حواست به بابات باشه، بابات غریبه... لذا بعضی موقع ها که پیغمبر از جنگ برمیگشت پرستارِ پیغمبر فاطمه بود. سر و صورت پیغمبر رو می شست...
امیرالمؤمنین در جنگ اُحد نود زخم کاری بر داشت... پیغمبر بعد از جنگ اُحد یه پرستار برای امیرالمؤمنین در نظر گرفت که زخمهای امیرالمؤمنین رو التیام ببخشه و مولا در یک خانه ای ساکن شد...
پرستار پرسید چرا نمیری خونه ات؟ مولا گفت: فاطمه من رو با اینحال ببینه اذیت میشه...
تو همین ماه رمضان، چند روز دیگه فرق اميرالمؤمنين شکافته میشه لذا شاید به امام حسن علیه السلام وصیت کرد که :
ببند آن گونه فرقم را که در قبر
نببیند فاطمه زخمِ سرم را
*وصیت کرد خدیجه اون دم آخر به فاطمه اش که حواست به بابات باشه...
روزای آخر هم فاطمه تو بستر بیماری زینب روصدا زد، دخترم!..*
هر چند غیر ناله به بستر نداشتم
دردی به غیرِ غربتِ حیدر نداشتم
زینب! دیگر برای ماندن مادر دعا مکن
من هم عروس گشتم و مادر نداشتم
مادر نداشتم که زدم فضّه را صدا
نزدیک تر از او به پَسِ در نداشتم
*اما...*
اكنون دو سرو قد، دو برادر كنار توست
من پشتوانه ای ز برادر نداشتم
"صَل اللهُ عَلیک یا ابا عَبدالله" این برادرا کجا بودن صبح یازدهم؟ دستاش رو زد زیر بغلش...*
چون چاره نیست میروم و میگذارمت
ای پاره پاره تن به خدا میسپارمت
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
به نام خدا
#شام_غریبان_محرم
#شب_یازدهم
#نوحه_زمزمه
#شهادت_امام_حسین_علیه_السلام
#شعر_رقیه_سعیدی_کیمیا
"""""""""""""""""""""""""""""""""
دست ادب رو سینه مون/سلام بدیم از راه دور
به قهرمان کربلا / به قلب زینب صبور
به شام غربت حسین /به شاه بی سر السلام
به اون شهید سر جدا / غریب مادر السلام
به خیمه های سوخته / به داغ روی سینه ها
به پیکرایِ بی سر و / سَرای روی نیزه ها
زِ دست و پای زخمی و / زِ گوش پاره الامان
زِ گونه های نیلی و / زِ گوشواره الامان
امان زِ قلب زینب و / دل تموم مادرا
آتیش روی دامن و / غارتگران معجرا
چه داغها که دیده بود / دل عقیلة العرب
چطور دَووم آورده بود /رسیده بود به نیمه شب
با اون دل پریشونش /آروم می کرد مادرا رو
یکی یکی توو دل شب /خوابوند همه بچه هارو
برای اولین دفعه / نمازشو نشسته خوند
ذکر و دعای امشبو/ با یه دل شکسته خوند
بودن تموم مادرا / ولی رباب و نمی دید
بین همین راز و نیاز /صدای گریه ای شنید
شنید صدای ناله از / یه خیمه سوخته میاد
هِی میگه مادرت فدات /چرا صدات درنمیاد
داره لالایی میخونه / برا عزیز پرپرش
تکون میده گهواره رو / همه ش به یاد اصغرش
غنچه پرپرم لالا / علیِ اصغرم لالا (۴)
لایلای علی لایلای علی/ لایلای علی لایلای علی(۲)
گریه نکن بسّه رباب / اینقد دلم رو نسوزون
گهواره خالی رو هِی / نده جلو چشام تکون
با ناله می گفت بی بی جان / آب خوردم وبیقرارم
آخه حالا شیر دارم و / دیگه علی رو ندارم
باور نمی کنم هنوز / گرفتن از من گلمو
میخوام با این لالایی ها / آروم کنم این دلمو
لایلای علی لایلای علی/ لایلای علی لایلای علی(۲)
خانم نشست کنارش و /یه کم آروم گرفت رباب
فرمود عزیز دل من /حالا دیگه یه کم بخواب
بخواب که فردا همه رو /می برن از کرب وبلا
اسیری مون شروع میشه / از کوفه تا شام بلا
صبح که شد دوباره باز /جسارتا شروع شد
ادامه ی عذابها و/ غارتا شروع شد
نشوندن اهل حرمو / رو ناقه های بی جهاز
با این بی حرمتی چطور /طی بشه این راه دراز؟!
به جز امام ساجدین /مردی کنارشون نبود
به حال زین العابدین /رحمی توو کارشون نبود
یکی یکی بچه ها رو /خانم سوار ناقه کرد
همین که تنها موند کشید / از تَه دل ، یه آه سرد
یادش اومد اون روزی که/ اومد به دشت کربلا
بااحترام پیاده شد / دُورش بودن برادرا
رو کرد به سمت علقمه; /کجایی ای برادرم
ببین چه تنها شدم و /نامحرما دور و برم
ببین که با شمر و سنان /راهیِ این سفر میشم
با این همه جسارتا /هر لحظه خون جگر میشم
عبور دادن قافله رو /به سمت گودال بلا
تاکه دوباره خون بشه /دل زَنها و بچه ها
با دیدن این بدنا / رو دشت داغ کربلا
نوحه و ناله سردادن /همه به روی ناقه ها
زینب دلشکسته تا /رسید کنار قتلگاه
ناله زد ای برادرم /چطور بشم ازت جدا؟
دست خودم نیست داداش /دارن به زور می برنم
الهی من فدای تو /شهید دور از وطنم
ببین چقد غریبونه /داره میره قافله مون
پاشو علی اکبرم / پشت سرم اذان بخون
میرم ولی قرارمون / باشه بعد از شام بلا
چهل روز دیگه میام /دوباره سمت کربلا
“""""""""""""""""""""""""""""""""
رقیه سعیدی(کیمیا)