eitaa logo
🌷🌷خادم الزهرا (س)🌷🌷
351 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
4.1هزار ویدیو
297 فایل
#گروه_جهادی_فاطمیون #کانال_خادم_الزهرا #متن_مولودی_و_مداحی #لبیک_یا_خامنه_ای #جمهوری_اسلامی_ایران 🤍🤍🤍🤍 @servant18 :آدرس مدیر ⬛ @Hosse113 @Heyda122
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹 ألسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ الَّذي سَمَحَتْ نَفْسُهُ بِمُهْجَتِهِ 🔹 وسط روز گرفتار شبم باور کن بازهم شعله کشیده غضبم باور کن اولین بار شلوغی گذر را دیدم چه شلوغی بدی! در عجبم باور کن یادشان رفته که نان پدرم را خوردند بین کوفه بدهی شد طلبم باور کن هرقدر گفتم علی بر دهنم سنگ زدند بغض دارند ز اصل و نسبم باور کن نه سلامی نه علیکی همه توهین کردند خسته از طایفه ای بی ادبم باور کن آشنایان جلوی قافله خیره شده اند من هم از قافله قدری عقبم باور کن عده ای نذری و خیرات به ما میدادند سخت دلگیر ز نان و رطبم باور کن تشنگی بعد تو افتاد بجان زینب موقع خطبه ترک خورد لبم باور کن سید پوریا هاشمی
                                 🔹ألسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ الَّذي سَمَحَتْ نَفْسُهُ بِمُهْجَتِهِ🔹 دور محمل چه شلوغ است مکافات شده قافله وارد دروازه ساعات شده سنگ در دست رسیدند و خوش امد گفتند بین هر کوچه ای از آل علی بد گفتند وسط اینهمه خنده شرر آهم هست دور من هرکس و ناکس که نمیخواهم هست این جماعت که همه راهزن و دزد رهند زشت باشد که تو باشی و مرا هل بدهند سوره ناس بخوانید که شر کم بشود چشم ها خیره نماند سرشان خم بشود ای حسین از تو چه پنهان به خودم لرزیدم معجرم را به سر یک زن شامی دیدم اول ماه صفر بدسفری بود حسین ساربان من عجب بدنظری بود حسین از سر نیزه ببین رد کبودی هارا لال کن جان ابالفضل یهودی هارا مشکلی کاش ز هجران تو حل میکردم سرت از نیزه می افتاد بغل میکردم طعنه و زخم زبان مرحله به مرحله بود بی ادب تر ز همه دوروبرم حرمله بود نصف روز است که اینجا سرپاییم حسین دوست داری که بگوییم کجاییم حسین وسط اینهمه روضه فقط این غم کم‌ بود اخرین منزل ما مجلس نامحرم بود سید پوریا هاشمی
                                    🔷 السَّلامُ عَلَیْكَ یا بَقِیَّةَ اللَّهِ فى اَرْضِهِ.. 🔷 بیا و درد هجران محبّان را مداوا کن نگاهی از کرم بر چشم‌های خستهء ما کن تمام آفرینش بی‌تو باشد جسم بی‌جانی بیا با یک نظر بر خلق، اعجاز مسیحا کن بیا از غربت جدّت بگو، با مردم عالم بیا و چشم ما را از سرشک سرخ، دریا کن کنار علقمه با مادر مظلومه‌ات زهرا دو چشم خویش را دریا، به یاد چشم سقا کن بیا با اشک کن همچون عموی خویش، سقّایی بریز از دیده خون و گریه بر اولاد زهرا کن بیا و تير را بیرون بکش از حنجر اصغر پسر که ذبح شد از تیر قاتل، فکر بابا کن بیا دست یداللهی، برون از آستین آور طناب خصم را، از دست‌های عمّه‌ات وا کن سر بالای نی، آوای قرآن، خندۀ شادی بيا دروازۀ ساعات و زینب را تماشا کن بریزد خون "میثم" تا به خاک پای یارانت بیا او را برای روز جانبازی، مهیا کن غلامرضا سازگار
📋من مَلک بودم و آغوشِ پدر جایم بود (س) (ع) 🏴مراسم عزاداری دهه اول محرم الحرام 1446 ............................................ من مَلک بودم و آغوشِ پدر جایم بود دوری از گرمیِ آغوشِ تو بیمارم کرد من به عمرم سر بازار نرفته بودم .(دخترا رو می‌ذاشتن تو بازار رو پله مردم ببینن انتخاب کنن!). شوقِ یه بوسه مرا راهیِ بازارم کرد خسته بودم به روی ناقه کمی خوابم برد .(جاش رو دوش عمو عباس بود ). زَجر از راه رسید و زد و بیدارم کرد لگدی زد که خدا قسمت کافر نکند بی تعادل شدم و دست به دیوارم کرد .(قربونت بریم یا اباعبدالله ، بعد شهادتتم به فکر دخترایی ، آخه دختر فرق داره ، با دختراش حرف می‌زد چه تو گودی قتلگاه چه بالای نیزه ، وقتی سکینه اومد کنار بدن ارباً اربا ، دید دختر داره قالب تهی می‌کنه! شروع کرد با دختر حرف زدن : «دخترم سلام منو به شیعیانم برسون ، بگو بابامو تشنه کشتن «شِیعَتِی مَا إِنْ شَرِبْتُمْ ماءَ عَذْبٍ فَاذْکُرُونِی » کجا دیگه صحبت کرد با دختراش ، ورودی کوفه یه دفعه دید عقیله بنی هاشم الان دیگه رقیه جون میده صدا زد ««یا أخي فاطم الصغیرة کلّمها فقد کاد قلبها ان یذوباً» با فاطمه حرف بزن ، بالای نیزه نگاه به دخترا می‌کرد.). ..........................................
📋دلم بهم گفت / که تو میای به زودی  (س) (ع) 🏴مراسم عزاداری دهه اول محرم الحرام 1446 ............................................ .(بند اول). دلم بهم گفت که تو میای به زودی  چه بوسه ها برات فرستادم رو نیزه بودی به کام تلخم یه کم عسل می خواستم دیدم که دخترا بابا دارن ، بغل می خواستم کبوده صورت من از دست زجر که بی ادبه کبوده صورت من نوازشت رو می طلبه  ... کبوده صورت من نبوسیدی منو عجبه ... ای بابا اومدی ، داره تموم میشه نفسام می بینی ، مزارمه خرابه ی شام .(بند دوم). دم غروبه گلایه هام به چوبه دیدم با خیزرون یزید روی لبت می کوبه یه شب نبوده که راحتم بزارن شده بابا بخوای ، سر بریده شو بیارن... مردیم و زنده شدیم بستن اسیرا رو با طناب مردیم و زنده شدیم آوردنت  تو بزم شراب مردیم و زنده شدیم اذیت شدیم نه مثل رباب  ... غمام زیاده زدنت، بهونه ،  دخترت رو گرفت زدنت، رباب دوید سرت رو گرفت .(بند سوم). تنت رو خاکه ولی سرت رو داری دم تو گرم،  چقد هوای دخترت رو داری خدا به ماها تو رو دوباره داده کم اومدی ولی همین کم از سرم زیاده انگشتر تو که رفت انگشت دستتم بریدن انگشتر تو که رفت گوشواره از گوشم کشیدن می فروشم گوشواره ام را اگر پیدا کنم در عوض انگشتر زیبا برایت می خرم انگشتر تو که رفت یه روز خوش چشام ندیدن ...قربون دستت نفسم ، دست توئه اجازه ی من رسیدی ، به تشییع جنازه ی من شاعر : ..........................................
📋چاره ای نیست / خوشم اگه با سر تو‌ (س) (ع) 🏴مراسم عزاداری دهه اول محرم الحرام 1446 ............................................ .( وقتی اباعبدالله اومد لحظه آخر وداع کنه ، دید با چادرش تو خیمه‌ها داره می‌چرخه ، تا صداش زد رقیه جان خداحافظ دوون دوون اومد پاهای بابا رو گرفت ، صدا زد بابا : «اَلعَطَش اَلعَطَش » جیگر اباعبدالله رو سوزوند ، اباعبدالله با یه حالی از خیمه بیرون اومد ، یه وقت دید نازدانه دامن بابا رو گرفته صدا زد دخترم «اِجلِسی عِندَ الخُیمه» برو بشین تو خیمه میرم برات آب میارم . رفت تا شریعه می‌خواست مشک و پر آب کنه ، یه تیر به مشک ارباب زدن یکی صدا زد برید به سمت خیمه‌هاش آب رو رو آب ریخت برگشت ، دوباره نازدانه اومد دامن بابا رو گرفت اینجا عمه وارد شد دخترم بیا بریم بابا آب میاره ، گذشت دیگه بابا رو ندید بعضی‌ها میگن غروب عاشورا همراه عمه اومد تو گودی قتلگاه ، هی بهونه بابا رو می‌گرفت ، هی دنبال بابا می‌گشت اما بابا رو کجا دید. یه شب که خوب چشماش می‌دید نگاه کرد دید سر بالای نیزه آشناست ، نیزه ها رو کنار می‌زد ، همه خوابن آروم آروم اومد کنار نیزه ، صدا زد تو بابای منی یا نه؟ اینجاشو دشمن داره روایت می‌کنه میگه : یه وقت نیزه خم شد تا تو صورت دخترک پایین اومد دخترم غصه نخور به زودی میام کنارت .(بند اول). چاره ای نیست / خوشم اگه با سر تو‌ بوسه زدم / به رگای حنجر تو دست نداری / بخوابونی دختر تو ... خرده نگیر / نامرتبه موی من سیلی زدن / اگه کبوده روی من خورده لگد / تیر می کشه پهلوی من چی مونده از طفلت جز یه جونه بر لب کجا بودی زجر اومد سراغم اون شب  کبود منو تحویل داد به عمه زینب ... .( داره دست می‌کشه رو سر بریده ، قربونت برم کی گلوتو بریده بابا؟). اونی که برید گلوتو .(چه نامرتب بریده). نمی‌گفت که من می‌میرم .(بند دوم). سوغاتی نیست / این گلوی پاره برام بوسه گرفت / از لبای پاره لبام .... روم نمیشه / از سر تو چیزی بخوام مثل منی / از صبح تا غروب زدنت بد نبودی / ولی تو رو خوب زدنت فرق تو با  / من اینه با چوب زدنت چطوری زد دندونی برات نمونده ... چطوری زد چیزی از لبات نمونده چطوری زد جز خون تو چشات نمونده .(رقیه روضه می‌خونه اهل خیمه گریه می‌کنن ، همه دلشون گرمه آخه دختر بابا داره روضه می‌خونه ، اما حرفاش تغییر کرد یه دفعه سر بریده صدا زد :«الیه الیه» پاشو بریم رقیه! ). حالا اومدی حالا که دیگه رقیه افتاده از پا اومدی حالا که بار سفر بستم از این دنیا اومدی عمو عباسو نیاوردی چرا تنها اومدی ای بابا حکایتی شده مویم / ای بابا شکستگی ابرویم ..........................................
سبک شور لطمه زنی حضرت رقیه س(سبک:پناه حرم...کجا داری میری بگو برادرم) »»»»»»»»»»»»»»»»»»»» رقیه ام - سه ساله پیرم و دلشکسته ام مُرغک بی بالم و دست بسته ام برا همیشه از زمونه خسته ام (بابا بابا - مظلوم بابا مظلوم بابا ....)(4بار) »»»»»»» رقیه ام - موی مرا کشیده اند تو راه شام بر سر من سنگ زدند زِ روی بام دیگه رسیده جون من به لب تمام (بابا بابا - مظلوم بابا مظلوم بابا ....)(4بار) »»»»» رقیه ام - با تازیانه بر سرم عدو می زدند موهای من زِ غصه ها سپید شدند دیدم که کوفیان همه می خندیدند (بابا بابا - مظلوم بابا مظلوم بابا ....)(4بار) »»»»»»» رقیه ام - خودم دیدم سر بابا مو شمر می برید یه نا نجیب انگشت بابامو می برید با حروله عمّه به قتلگاه می دوید (بابا بابا - مظلوم بابا مظلوم بابا ....)(4بار) »»»»» رقیه ام - خودم دیدم گهواره رو غارت زدند خودم دیدم که عممّو کتک می زدند خودم دیدم سر هارو نیزه ها می زدند (بابا بابا - مظلوم بابا مظلوم بابا ....)(4بار) سیامک پندی (خاکسار)
(س) دردونه ی ارباب جونم رقیه خاتون قلبم جامونده بی بی به زیر پاهاتون باغ و بهارم رقیه دارو ندارم رقیه اسم دخترم رو بی بی به عشقت میذارم رقیه جونم ای جونم رقیه از روزی که نوکرها نمک تورو خوردن توی روضه از داغت همه جون دادن مردن فیض کثیری رقیه دختر شیری رقیه زینب شاه دمشق و توهم وزیری رقیه جونم ای جونم رقیه دستای کوچیک تو گره هامونو واکرد غصه و غم روضه ت چشمامونو دریا کرد جان سنه قوربان رقیه هر دردَ درمان رقیه روی لب عباسه آدوا قربان رقیه جونم ای جونم رقیه @mohamadalirezaie
360.5K
🔸جدید 🎤کربلایی محمد علی رضایی 📌پیشنهاد دانلود👌 @mohamadalirezaie
علیه السلام 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ روز و شبم یکی شده داداش / دلم جا مونده توی قتلگات نفس نمونده برا زینبت / بس که توو این چل شب زدم صدات ۲ چهل شبه به یاد رگهای بریدم نگم برات توو مجلس شراب چی دیدم حالا با قامت خمم - به تو رسیدم کی می دونه که چی کشیده خواهر تو منزل به منزل روی نیزه بود سر تو منو حلال کن اگه جا - موند دختر تو عزیز برادرم حسین، حسین حسین جان ۳ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ حق داری نشناسی منو داداش/اینجوری پیر کرده منو غمت حتی توی خوابم نمی دیدم/چهل شبانه روز نبینمت هنوز کنار نیومدم با غم دوری زینبو از پا درآورده این صبوری یادم نرفته که تو رو - کشتن چجوری چهل شبه یک دل سیر تو رو ندیدم محله ی یهودیا طعنه شنيدم حالا رسیدم که بگم - دیگه بریدم عزیز برادرم حسین، حسین حسین جان ۳ .