4_5884198735612742321.mp3
3.98M
شورحماسی مادران علی اکبر،علی اصغر و قاسم وعبدالله علیهم السلام
#بنداول_حضرت_ام_لیلا_علیهاالسلام
#بنددوم_حضرت_رباب_علیهاالسلام
#بندسوم_حضرت_نجمه_علیهاالسلام
سلام حق به تو، امّ لیلا
مادر ِ اکبر، گل ِ بی همتا
از بس که تو بالیاقت بودی
شدی عروس ِ علی و زهرا
تویی مادر همون سرداری که
خُلقاً وخَلقاً شبیه مصطفاست
قبله ی اصلیه ِ قلب شیعه در
پایین ِ پای امام کربلاست
تو قرار ِ
خون خدایی
مادر مؤذّن ِ کربوبلایی
سروریه ِ
دو دنیا اینه
که در ِ خونه ی تو کنم گدایی
سیدتی،دریابم
🌸🌸🌸🌸🌸
ای مادر ِ باوفای اصغر
کسی مث تو نداره گوهر
گوهر شیش ماهه ای که عمری
کرده به پا توی دلها محشر
تویی مادر همون شهزاده که
باب حاجت تموم نوکراست
چه مقامی داره که تو نینوا
روی سینه ی شهید کربلاست
خیلی بانو
کشیدی محنت
هستیتو دادی توی راه امامت
با شکوه و
صبر عظیمت
شده اند حرمله ها اسیر ذلت
🌸🌸🌸🌸🌸
ای هم نشین کریم طاها
همسر نور دوعین زهرا
تموم گلهای باغ تو شد
فداییه ِ نهضت عاشورا
تویی نجمه مادر قاسمی که
بی رقیبه توی رزم تن به تن
توی کربلا نشون داد که شده
وارث شجاعت امام حسن
تو عروس ِ
حبل المتینی
واسه انگشتر مجتبی نگینی
شد پسرهات
فدای ِ ارباب
در وفاداری مث ِ امّ البنینی
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
🎤مداح: کربلایی احمد نصرالهی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
.
❇️ سیره سیاسی امام موسی کاظم(ع)
امام کاظم(ع) به شیوههای مختلفی از جمله مناظره و عدم همکاری، بر عدم مشروعیت خلفای عباسی تأکید میکرد و میکوشید اعتماد مردم را نسبت به آنان سست کند.(۱)
نمونههای تلاش ایشان برای بیاعتبار کردن عباسیان:
او در مواردی که خلفای عباسی با انتساب خود به پیامبر(ص) در صدد مشروعیتبخشی به حکومت خود بودند، نسب خود را مطرح میکرد و نشان میداد که او از عباسیان به پیامبر(ص) نزدیکتر است.
از جمله در گفت و گویی که میان او و هارون عباسی رخ داد، امام کاظم(ع) با تکیه بر آیاتی از قرآن از جمله آیه مباهله، انتساب خود به پیامبر را از طریق مادرش حضرت زهرا(س) اثبات کرد.(۲)
هنگامیکه مهدی عباسی رد مظالم میکرد، امام کاظم فدک را از او مطالبه کرد،(۳) مهدی از او خواست تا حدود فدک را مشخص کند و امام مرزهایی را تعیین کرد که با قلمرو حکومت عباسیان برابری میکرد.(۴)
امام هفتم شیعیان اصحاب خود را به عدم همکاری با عباسیان سفارش میکرد، از جمله صفوان جمال را از کرایهدادن شتران خود به هارون منع کرد.(۵)
در عین حال از علی بن یقطین که در حکومت هارون الرشید، عهدهدار وزارت بود، خواست تا در دربار بماند و به شیعیان خدمت کند.(۶)
با این وجود، از موسی بن جعفر(ع) مخالفت علنی در برابر حکومت وقت گزارش نشده است. او اهل تقیه بود و شیعیان را نیز به رعایت آن سفارش میکرد.
به عنوان مثال، در نامهای به خیزران مادر هادی عباسی، مرگ او را تسلیت گفت.(۷)
بر پایه روایتی هنگامیکه هارون او را احضار کرد، فرمود: «چون تقیه در برابر حاکم واجب است، پیش هارون میروم». او همچینن هدایای هارون را، برای ازدواج آل ابیطالب و جلوگیری از قطع نسل آنان میپذیرفت.(۸) حتی امام کاظم(ع) در نامهای از علی بن یقطین خواست مدتی به شیوه اهلسنت وضو بگیرد تا خطری او را تهدید نکند.(۹)
📚منبع
(۱) حیات سیاسی و فکری امامان شیعه، جعفریان، ص۴۰۶
(۲) عيون اخبار الرضا، شیخ صدوق، ج۱، ص۸۴
الاتحاف بحب الاشراف، شبراوی، ص۲۹۵
(۳) تهذیب الاحکام، شیخ طوسی، ج۴، ص۱۴۹
(۴) حیاة الامام موسی بن جعفر، قرشی، ص۴۷۲
(۵) رجال، کشّی، ص۴۴۱
(۶) رجال، کشّی، ص۴۳۳
(۷) بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۸، ص۱۳۴
(۸) عيون اخبار الرضا، شیخ صدوق، ج۱، ص۷۷
(۹) الارشاد، شیخ مفید، ج۲، ص ۲۲۷
ایام #میلاد_امام_کاظم
#امام_کاظم
#فضائل_امام_کاظم
https://eitaa.com/manbarmajma
#کانال_سخنرانی_مجمع_الذاکرین_ایتا
🟩 ماجرای زندان و کنیز
هنگامىکه امام کاظم(ع) در زندان بود هارون به دلیل مقاصد شومى که داشت، کنیز زیبارویى را به عنوان خدمتگذارى به امام، به زندان فرستاد. آن کنیز را به زندان آوردند و مراحم و الطاف هارون را به عرض امام رساندند (هارون مىخواست از این طریق, امام را از خود خشنود سازد) امام آن کنیز را نپذیرفت و به عامرى (شخصى که واسطه رساندن کنیز شده بود) فرمود: «به هارون بگو: بل انتم بهدیتکم تفرحون؛ بلکه این شمایید که به هدایایتان شاد هستید.» (۱)
عامرى بازگشت و ماجرا را به هارون گفت. هارون خشمگین شد و به عامرى گفت: به موسى بن جعفر(ع) بگو نه ما با رضایت تو، تو را زندانى کردهایم و نه با رضایت تو خدمتگذار به نزد تو فرستادهایم. سپس کنیز را در آن جا رها کن و بیا. آنگاه خادم خود را مأمور کرد تا محرمانه وضع امام و کنیز را به او گزارش دهد. خادم پس از مدتى به هارون گزارش داد که آن کنیز آن چنان تحت تاثیر چهره ملکوتى امام کاظم(ع) قرار گرفته که به سجده افتاده و سر از سجده برنمىدارد و مکرر خدا را تسبیح و تقدیس مىکند و مى گوید: «قدوس سبحانک سبحانک.»
هارون گفت: سوگند به خدا موسى بن جعفر(ع) او را جادو نموده، او را نزد من بیاور. عامرى کنیز را نزد هارون آورد، در حالىکه کنیز از خوف خدا به شدت مىلرزید. هارون گفت: این چه حالى است که پیدا کردهاى؟ کنیز گفت: امام را دیدم شب و روز غرق در عبادت و تسبیح است به آن حضرت گفتم براى خدمتگذارى شما آمدهامُ چه کارى دارى تا انجام دهم؟
فرمود: «نیازى به تو ندارم. اینها چه خیال مىکنند.» ناگاه به سویى متوجه شد، من نیز به آن سو متوجه شدم، باغى پرصفا با حوریان و غلمان دیدم، بىاختیار به سجده افتادم تا این غلام مرا به این جا آورد.
هارون خشمگین شد و دستور داد آن زن را تحت نظر بگیرند تا وقایع زندان را به کسى خبر ندهد. او هم چنان تحت نظر مشغول عبادت بود تا از دنیا رفت. (۲)
📚منبع
(۱) سوره نمل، آیه ۳۶
این سخن در قرآن از زبان حضرت سلیمان(ع) نقل شده که به هدیه آورندگان بلقیس (ملکه کافر سبا) فرمود.
(۲) مناقب آل ابى طالب، محقق سروى، ج ۴، ص ۲۹۸
#امام_کاظم
#فضائل_امام_کاظم
https://eitaa.com/manbarmajma
#کانال_سخنرانی_مجمع_الذاکرین_ایتا
🏴#امام_موسی_کاظم_علیه_السلام
🏴#کرامات
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
معجزات و کرامات امام موسی کاظم علیه السلام
* اعجاز امام کاظم علیه السلام در خروج از زندان (1)
مسیب، زندانبان امام موسی کاظم علیه السلام میگوید: سه روز قبل از شهادت امام مرا طلبید و فرمود:
" امشب عازم مدینه هستم تا عهد امامت پس از خود را به فرزندم علی واگذار کنم و او را وصی و خلیفه خود نمایم."
گفتم:" آیا توقع دارید با وجود این همه مامور و قفل و زنجیر، امکان خروج شما را فراهم کنم؟!"
فرمود: " ای مسیب، تو گمان میکنی قدرت و توان الهی ما کم است؟ "
گفتم:" نه، ای مولای من. " فرمود: " پس چه؟ "
گفتم:" دعا کنید ایمانم قویتر شود "
امام چنین دعا کرد: " خدایا او را ثابتقدم بدار. "
سپس فرمود:" من با همان اسم اعظم الهی که آصف بن برخیا ( وزیر حضرت سلیمان علیه السلام ) تخت بلقیس را در یک چشم به هم زدن از یمن به فلسطین آورد، خدا را میخوانم و به مدینه میروم."
ناگهان دیدم امام دعایی خواند و ناپدید شد. اندکی بعد بازگشت و با دست خود زنجیرهای زندان را به پای مبارک بست. سپس فرمود: " من پس از سه روز از دنیا میروم. "
من به گریه افتادم. فرمود: " گریه مکن و بدان که پسرم علی ابن موسی الرضا پس از من، امام توست. "
* امام کاظم علیه السلام و خبر از مرگ زندانبان (2)
ابویوسف و محمد بن حسن که دو نفر از اصحاب ابوحنیفه بودند، در زندان سندی بن شاهک به ملاقات امام ابی الحسن موسی بن جعفر علیه السلام رفتند. در بین راه با هم می گفتند: ما چیزی از موسی بن جعفر کم نمی آوریم. یا مساوی او هستیم، یا مشابه او. وقتی به خدمت حضرت رسیدند و مقداری نشستند، یکی از مأمورین زندان وارد شد و گفت: نوبت کاری من تمام شده و از خدمت شما می روم. اگر بیرون زندان کاری دارید بفرمائید، تا مرتبه دیگر که نوبت خدمت من می شود و مجدداً باز خواهم گشت، نتیجه اش را تقدیم کنم.
حضرت فرمودند: کاری ندارم. وقتی آن مرد رفت، حضرت به ابو یوسف رو کرد و فرمود: عجیب است، او امشب می میرد. آن وقت به من میگوید اگر کاری داری بگو انجام دهم. ابویوسف و محمد بن حسن بهتزده پس از خداحافظی از زندان بیرون آمدند، در حالی که به یکدیگر می گفتند: ما آمده بودیم بحث حلال و حرام کنیم. او از امور غیبی خبر داد. زمان مرگ امری است نهانی. از کجا می دانست؟!
سپس فردی را مأموریت دادند تا آن مأمور زندان را تا فردا تعقیب کند و آنها را از وضع او مطّلع نماید. آن مرد نیز وی را زیر نظر گرفت و شب را در مسجد محله که نزدیک خانه آن مأمور بود، خوابید. صبحگاهان دید فریاد عزا بلند است و مردم به داخل خانه وی آمد و شد میکنند. پرسید: چه خبر است؟ گفتند: فلانی دیشب از دنیا رفت. این مرد پیش ابو یوسف و محمد بن حسن آمد خبر مرگ آن مأمور را آورد.
مجدداً این دو به ملاقات حضرت آمدند و گفتند: " معلوم شد شما به حلال و حرام دین خدا آگاهید. ولی زمان مرگ او را که از اسرار غیبی الهی است از کجا دانستید؟ حضرت فرمود: از دروازه های علم رسول الله است که به روی حضرت امیرالمؤمنین گشودند و سپس آن علم الهی از هر امام به امام بعدی منتقل شده است. "
.
پی نوشت
-----------------------------------
1- بحار الانوار، ج 48، ص 224، ح 26 از عیون.
2- بحار الانوار، ج 48، ص 64 از خرائج.
3- حار الانوار، ج 48، ص 55، از بصائر الدرجات.
4- بحار الانوار، ج 48، ص 47 از قرب الاسناد.
منبع : daneshnameh.roshd.ir
#کرامات
@manbarmajma
#کانال_سخنرانی_مجمع_الذاکرین_ایتا
4_5922611647502891585.mp3
5.81M
🏴#شهادت_امام_موسی_کاظم_علیه_السلام
🏴#سبک_زمینه
🎤مداح :کربلایی امیر برومند
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
🏴#شهادت_امام_موسی_کاظم_علیه_السلام
🏴#سبک_زمینه
🎤مداح :کربلایی امیر برومند
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
● کنج زندان غم، اسیر شدم
زیر این تازیانه پیر شدم
بس که دشنام، خوردم از دشمن
بهخدا از، زمانه سیر شدم۲
■رفته از دست من قراره من
نیست معصومهام کنارِ من...
●من که عمریست بیقرار غمم
کنج زندانمو دچار غمم
با غم دوری از رضا هرشب
راهیِ خستهٔ دیار غمم
■کاش از این مِحن جدا باشم
زائر چهرهٔ رضا باشم...
♢یا بابالحوائج یا موسی بن جعفر
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
●ای خداوندگار بیهمتا
خستهام از مصیبت دنیا
حاجتم این شده در این زندان
کن خلاصم از این غم عظما
■کنج زندان، نمانده روز و شبم
روزهام، یاد جدِ، تشنه لبم...
●این دم آخری که گریانم
بیرمق تشنه کنج زندانم
نیست یک تن به من رساند آب
با لبِ تشنه روضه میخوانم
■یاد سرهای بیبدن هستم
یاد تنهای بیکفن هستم
●میکنم یادِ روضهٔ گودال
یاد پروانههای خونین بال
یاد تنهای مونده روی خاک
یاد اجسام خونی و پامال
■بر روی خاک، خفته پیکر او
بر روی نیزه، میرود سر او...
♢یا اباعبدالله، یا اباعبدالله...
@majmazakerinee
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
نماهنگ مدیونتم.mp3
2.79M
عمری توی غصه ها اسمتو زدم صدا
صحن کاظمینته سرپناه هر گدا
پای سفره تو شد حاجت دلم روا
مدیونتم من تا ابد
قلبم برات خورده سند
یا حضرت کاظم مدد
توی سختیا راهی که از همه بهتره
کلید حل هر مشکلی سفره موسی بن جعفره
اغثنی یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر ..
🎤کربلایی محمد فصولی
#نماهنگ
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
کنج_زندان_بلا.mp3
2.09M
🏴#شهادت_امام_موسی_کاظم_علیه_السلام
🏴#سبک_زمینه
✍شاعر و مداح :طاها تحقیقی (یا حسین) ابوذر رييس میرزایی، علیرضا پناهیان
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
🏴#شهادت_امام_موسی_کاظم_علیه_السلام
🏴#سبک_زمینه
✍شاعر و مداح :طاها تحقیقی (یا حسین) ابوذر رييس میرزایی، علیرضا پناهیان
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
کنجِ زندانِ بلا
شد اسیر اَبَ الرِضا
سِندیِ نامردِ پست
میزد او را بی هوا
میزد او را بی حیا با تازیانه و لگد
روز و شب او میشِنید زخمِ زبان و حرفِ بد
آه و واویلا
از جسارت ها
قلبِ او میسوخت
از اهانت ها
آه و واویلا حضرت کاظم
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
بند دوم:
غصه و ماتم کشید
از غم و مِحنت خمید
همچو زهرا مادرش
از زمانه دل برید
درغل و زنجیرِ زندان، یاد داغ کربلا
گریه میکرد بر غم زینب، بر آن شامِ بلا
از اسارت شد
عاقبت آزاد
کربلا گشته
وادیِ بغداد
آه و واویلا حضرت کاظم
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
بند سوم: (زبان حال)
زخمیه بال و پرم
غرق خون، پا تا سرم
صبح و شب گریه کنِ
شاه عریان پیکرم
میزند آتش به جانم آن دمی که بی پناه
دست و پا میزد به روی خاک داغ قتلگاه
نامرتب شد
پیکرش ای وای
ناله سر میداد
مادرش ای وای
آه و واویلا حضرت کاظم
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
|⇦•توموسایی....
#قسمت_اول #روضه و توسل ویژه شهادت باب الحوائج امامموسی بن جعفر علیه السلام علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا طاهری •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
تو موسایی اگر حتی نیندازی عصا را هم
به زندان رفتی و گردن گرفتی جرم ما را هم
تو، در بندی ولیکن اختیار دهر را داری
به دست بسته ات داده خدا ارض و سما را هم
تو که دست جوان مست را در کوچه میگیری
*تا آقا رو دید روشو برگردوند به سمت دیگه
خجالت کشید..حضرت فرمود: در هر حالی روتو از ما بر نگردون..*
تو که دست جوان مست را در کوچه می گیری
توقع می رود آقا بگیری دست ما را
در این دنیا که تشخیص مسیر زندگی سخت است
خدا را شکر افتاده به دست آشنا راهم
بابا مگه هر کسی میتونه تو مسیر این خانواده باشه اصلاً مگر دلی میتونه عاشق موسی بن جعفر باشه باید مادر خوب تربیتت کرده باشه.. باید یه عمر سفرههای موسی بن جعفر و تو خونت دیده باشی
هر موقع گرفتار میشد میگفت سریع سفره موسی بن جعفر بنداز آقا زود گره مو باز کن*
دعاهایی که بالا رفته از دست شما رفته و این یعنی که میگیری شما دست دعا را هم
شفا را غالباً از سفره ات بردن مادرها که تحت الامر نان سفره ات کردی شفا را
*چه خبره امشب تو حرم موسی بن جعفر
آی اونایی که گرفتاریهای خودتون رو
دارین حتی روتون نمیشه به عزیزترین کستون هم بگید امشب به آقاتون موسی بن جعفر بگید..*
زن بدکاره را صبوح و قدوس تو عابد کرد
مسلمان میکنی با دست بسته بی حیا را هم
*گفت برم سر بزنم، ببینم این زن بد کاره تونسته حضرتو آزار روحی بده. اومد نگاه کرد دید آقا رو به قبله رو خاکا افتاده هی صدا میزنه "صبوح قدوس رب الملائکة و الروح" دیدم این زن بدکاره هم پشت سر حضرت رو خاکا افتاده هی می گه العفو العفو العفو.. برا شما کار نشد نداره آقا جان درسته آلودهام درسته خطاکارم اما یه عمری سر سفره ی جد شما بودم آقاجون*
غریبه چهارده سال است که کت بسته میخوانی
نماز صبح و ظهر و عصر و مغرب را عشا را هم
*نه فقط تو غل و زنجیر نماز میخوند نانجیب گاهی وقتا با تازیانه سر نمازم آقارو میزد.. آقای شجاعی رحمت الله علیه میگفت: اومد هارون الرشیده ملعون در عالم رویا ظاهراً رسول خدا رو دید حضرت فرمود: چرا انقدر داری پسر ما را اذیت وآزار میکنی؟ زندان بان و گفت اومد سندی بن شاهک یهودی لعنت خدا بر اینها که نسلشون الان دارن ظلم میکنند. گفت چیکار داری میکنی؟ خیلی داری پسر فاطمه رو اذیت و آزار میکنه.. این فکر کرد حضرت از تو زندان یکیو فرستاده رفته شکایت کرده تو راه که میومد گفت می دونم باهات چیکار بکنم. شکایت منو میکنی.. ایشون میگفت حضرت مشغول نماز بود اینقدر براتون بگم نماز آقا بدون رکوع بود ..*
چه بیرحمانه زندانبان شکسته در دل
زندان
به مانند غرورم استخوان پا را هم
"السّلامُ علی الْمُعَذَّبِ فِي قَعْرِ السُّجُونِ وَ ظُلَمِ الْمَطَامِيرِ ذِي السَّاقِ الْمَرْضُوضِ بِحَلَقِ الْقُيُودِ" این واژه ی مرضوض و کلمه مرضوض رو دو جای دیگه هم به کار بردن یکی برای مادر سادات اون موقعی که نانجیب با افتخار نوشت وقتی صدا نفس کشیدناشو می شنیدم چنان با لگد به در زدم صدای شکسته شدن استخوانهای پهلو میومد..یه جای دیگه هم نوشتن یه عده با افتخار اومدن تو مجلس عبیدالله ملعون با افتخار گفتن"نَحنُ رَضَضنَا الصَّدرَ"
ما بودیم اسبامونو نعل تازه زدیم استخوانهای سینه ی حسین کوبیده شد..
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#قسمت_پایانی #روضه و توسل ویژه شهادت باب الحوائج امامموسی بن جعفر علیه السلام علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا طاهری •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
آقا تو را با تازیانه میزنند با اینکه میدانند
شفاعت میکنی فردای محشر انبیا را هم
چنان با ساق پای تو غل و زنجیر ممزوجن
که با سختی جدا کردن از زخمت عبا را هم
عبا گفتیم و یاد جد عریان تو افتادیم
*آخ بمیرم قربون اون آقایی که غارتگرا ریختن تو گودال نه تنها عبا رو بردن پیراهن از تن بیرون آوردن..*
عبا گفتیمو جد عریان تو افتادیم
غم عریانش سوزاند حتی بوریا را هم
تمام حجم تنت زیر یک عبا مانده
به روی پهلوی تو چند جای پا مانده
آقا کمی اگر غل و زنجیرها امان بدهند
صدا هنوز در این اشک بی صدا مانده
دوباره روضه ی جانسوز پنج تن داری
بخوان که روضه ی مکشوفه کربلا مانده
صلی الله علیک یا اباعبدالله
بخوان که شمر نشسته به سینه ای خسته
اگر چه سینه شکسته ولی صدا مانده
* آخرین صداش داره التماس میکنه
به التماس صدای حسین یا زینب
برو حرم که غم گوشواره ها
*شنیدید بدن حضرت رو با بی احترامی
چهار تا غلام روی تخته ی پاره گذاشتن
یا زهرا نوشتن از یه طرف پاهای حضرت آویزانه سادات منو ببخشید..از یه طرف سر حضرت ازروی زمین یه نفر داد میزنه "هذا امام الرفضه"...اما شیعیان باخبر شدن خودشونو رسوندن نوشتن هفت تا کفن قیمتی آوردن به یه روایتی میگن بدن حضرت آوردن میان بازار.. الانم بری سراغ بگیری کنار حرم آقامون جواد الائمه علیه السلام و کنار حرم آقامون موسی بن جعفر بگو صبح الریاحین با دست نشونت میدن این اسم از اون موقعی بر این بازار گذاشته شد که اومدن دسته دسته اینقدر گل روی بدن ریختن بدنو میخواستن بیرون بیارن هی گل ها رو کنار زدن.. من یه بدنی رو میشناسم وقتی عمه ی سادات اومد کنارش نشست هی سنگا رو کنار می زد هی نیزه شکسته ها رو کنار می زد هی شمشیر شکسته ها رو کنار می زد حسین حسین حسین*
*کار داری با حضرت؟ دست گداییتو بالا بیار حسین حسین حسین..*
یافت آن گل را ولی بی سر شده
پاره پاره پیکری، پرپر شده
گفت آیا یوسف زهرا تویی
آنکه من گم کردهام، آیا تویی
"یوم علی صدر المصطفی و یوم علی وجه الثری"
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ....
YEKNET.IR - roze - shahadat imam kazem 1402 - mohamadreza taheri.mp3
11.08M
|⇦• توموسایی...
#روضه و توسل ویژهٔ شهادت باب الحوائج امام موسی بن جعفر علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا طاهری ✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
امام کاظم (ع) می فرمایند:
بهترین عبادت بعد از شناخت خداوند، انتظار فرج است.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج