eitaa logo
رضا حیدری
593 دنبال‌کننده
164 عکس
51 ویدیو
26 فایل
https://eitaa.com/H878787 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸فقه استنطاقی ۱ 🎙اخیرا گاهی در برخی جلسات علمی قم، اصطلاح 《فقه استنطاقی》 بکار میرود در مقابل فقه استظهاری و فقه استنباطی. به بیان دیگر آنها تفقه را در سه سطح صورت بندی میکنند: استظهار، استنباط، استنطاق. و این سه سطح را مترتّب بر یکدیگر میدانند نه در عرض. مرادشان از ؛ آن چیزی است که مدلول مطابقی یک آیه و روایت است یا آنچه مدلول مطابقی آیات و روایات است و گاهی سخاوتمندانه مدلول التزامی را هم داخل میکنند. مرادشان از ؛ بررسی ظهورات بدست آمده از مجموعه نصوص برای بدست آوردن مدلول نهایی است. یعنی آنچه از آیات و روایات استظهار شده است، در یک فرایندی منجر به قاعده سازی میشود و کلیات و اصول بدست می آید آنگاه وقتی فقیه با یک مصداق خارجی مواجه شد بررسی میکند که آیا این مصداق کدامیک از آن کلیات و اصولی است که سابقا آن را استظهار کرده تا حکمش را بدست آورد و این را همان« ردّ الفروع إلی الاُصول» میدانند. به بیان دیگر در مرحله استنباط ، فقیه پس از بدست آوردن آن کلیات و اصول و قاعده سازی، مدالیل التزامی بیّن بالمعنی الأعم را هم از آیات و روایات بدست می آورد بخلاف مرحله استظهار که فقط مدالیل تطابقی و التزامی بیّن بالمعنی الأخص را شامل بود. مرادشان از ؛ الفت میان ادله و بدست آوردن روابط حاکم بر مجموعه نصوص است. میگویند فقیه علاوه بر مباحثی که در استظهار و استنباط نیاز دارد باید به چگونگی تجمیع متون و نصوص برای تبیین حکم یک موضوع کلان که جوانب متعدد دارد هم بپردازد و پرسشهای مربوط به موضوعات جدید را پاسخ دهد موضوعاتی که در زمان ائمه هيچگاه مورد سوال و جواب نبوده اند. از حیث تطور و روند شکل گیری میگویند؛ استظهار کار فقهای صدر اول بوده و گاهی بی مهابا میگویند اخباریها چنین بودند. استنباط کار اصولیها و مجتهدان دیروز تا امروز است و استنطاق کار اصولیها و مجتهدان از امروز به بعد است...(ادامه دارد) 🔺برشی از تقریرات درس آزاد حجت الاسلام و المسلمین استاد رضا حیدری. ۹۹/۱۱/۱۴ http://eitaa.com/Heydari_org
🔹فقه استنطاقی ۲ 🎙...از حیث تطور و روند شکل گیری میگویند؛ استظهار کار فقهای صدر اول بوده و گاهی بی مهابا میگویند اخباریها چنین بودند. استنباط کار اصولیها و مجتهدان دیروز تا امروز است و استنطاق کار اصولیها و مجتهدان از امروز به بعد است. البته این نظریه پردازان معترفند که ما ابزاری برای آنچه آن را استنطاقِ شریعت مینامند نداریم یعنی ما برای مرحله استظهار و استنباط طراحی شده و لذا برخی نامش را نهاده اند اما اصول فقهی که متکفّل استنطاق باشد نداریم. ما اصول فقهی نداریم که نصوص را به نطق بیاورد لذا باید آن را طراحی و ایجاد کنیم لذا از ضرورت تدوینِ دفترِ دومِ اصول فقه، سخن میگویند...اصول فقه موجود را با اذعان به فاخربودن و عظمت آن، تنها بیان کننده «وظیفه فهمنده ی نص» میدانند که به تعهدات شارع و مبیّنان معصوم نپرداخته است لذا دفتر دومی میخواهد با موضوع « وظيفه مبیّنان شریعت» دانستن تعهدات ائمه هدى كه مبيّنان شرع هستند ما را مسلط و مجهز میکند به نوعی اجتهاد کلی نگر. در این میان، برخی منهجِ استنطاق را ماهیتاً متفاوت از استنباط میبینند ولی برخی، تفاوت را صرفا در پیچیدگیِ فرایند میدانند نه بیشتر، و معتقدند کافیست نصوص ادلّه مبین را حلاجی کنیم و از دل آنها یک دستگاهی بسازیم که فهم ما را از آیات و روایات بروز رسانی کند و راه حل مسائل جدید و مستحدثه را بدست دهد. به بیان دیگر، آنها به دنبال فقه استنطاقی اند یعنی فقهی روشمند. روشمند است یعنی برپایه روش اجتهادی استنطاق نصوص است. مرادشان از فقه، توضیح المسائل یا مجموعه فتاوای یک فقیه نیست بلکه مقصود، یک دانش مدلل احکام شرعی است. پس فقه استنطاقی یعنی؛ دانش استدلالی احکام شرعی بر پایه روش اجتهادی استنطاق نصوص. آنچه باعث شده این نظریه پردازی شکل بگیرد نیازهای جدید است. نیازهای جدید برآمده از دنیای مدرن، مساله هایی ایجاد میکنند که هیچگاه در دوره مبیّنان شریعت مورد پرسش نبوده اند...(ادامه دارد) 🔺برشی از تقریرات درس آزاد حجت الاسلام و المسلمین استاد رضا حیدری. ۹۹/۱۱/۱۴ http://eitaa.com/Heydari_org
💠فقه استنطاقی ۳ 🎙...آنچه باعث شده این نظریه پردازی شکل بگیرد است. نیازهای جدید برآمده از دنیای مدرن، مسأله هایی ایجاد میکنند که هیچگاه در دوره مُبیّنان شریعت مورد پرسش نبوده اند و لذا یافتن جواب برای آنها کار میطلبد. فقه پویا و زنده باید بتواند پاسخ دهد و گرنه ایستا و فرسوده است. به هرحال پدیده های جدید، واقعیت هستند. تغییر از اقتضائات دنیاست از زمانهای دور تا امروز. تغییرِ سریع و سرعتِ تغییر هر دو از لوازم دنیای جدید است. از سویی، آیات و روایات که سرمایه فقیه برای پاسخگویی به نیازها و سوالهاست، حقیقت اند و البته قدیمی اند. پس ما یک حقیقت با قدمت و سابقه داریم و یک واقعیت نو و بی سابقه. حالا نمیخواهم بحث مان به "بحث حقیقت و واقعیت" بغلتد. بهتر است بگویم؛ ما یک چیزِ با قدمت و با سابقه داریم و یک چیزِ جدید و بی سابقه. رابطه اینها چگونه است؟ آیا باید گفت که آنچه قدیمی است کهنه و مندرس و فرسوده است و لذا تسلیم اقتضائاتِ جدیدِ شد؟ یا باید گفت آنچه که قدیمی است باید به همان شکل بماند چون است لذا به تقابل با اقتضائاتِ جدید دنیای مدرن پرداخت؟ تعامل دینداران با دنیای مدرن باید چگونه باشد تقابل یا تسلیم؟ کدامیک عاقلانه است؟ هیچکدام. چون هر دو برخاسته از جاهلیت است جاهلیت در برابر عقلانیت، نه جهالت در برابر عِلمانیت...البته آن گروهِ جاهلِ مقدس نما که تقابل میکند با دنیای جدید، روزی رسوا و نادم میشود. آن دسته ی جاهلِ واداده به طمطراق دنیای جدید، که ستیزه میکند با دین و تا میتواند تقدس ستیزی میکند روزی به پوچی میرسد و سرش به سنگ میخورد... آیا راه سومی هست؟ که مقتضای عقلانیت باشد؟ چگونه باید با حفظ قداست دین در دنیای جدید زیست؟ چگونه مسلمان میتواند هم با پیشرفت های زندگی، هم راه و هم آهنگ باشد، و هم متدین بماند؟...چطور میشود به نام دین، فراگیری علم در شؤون زندگی را نفی نکرد و به نام مدنیّت و عِلمانیت، دین را کنار نگذاشت؟ اینها سوالهایی است فرعی برای یک سوال اصلی که باید پاسخ داده شود و آن عبارتست از؛ « چیستی رابطه دین و مدرنیته». سوالهای فرعی تر هم وجود دارد که در میدانهای سیاسی؛ حکمرانی بر مردم، روابط بین الملل، و در میدانهای اقتصادی؛ پول، بانک، سرمایه، تورم، بورس... اینها، «هل من مبارز» میطلبد. پاسخی باید داد بدون ، بدون خیانت به ارزشهای بنیادین دین، بدون ایستادگی در برابر نوشدن زندگی... ممکن است بگویید خب این چیزهایی که شما میگویید فراتر از فقه است. حوزه های پنداری و و رفتاری، جهان بینی و ایدئولوژی هر دو را شامل است. اینها به علم کلام، کلام جدید، فلسفه علم، تفسیر و علوم قرآن و علم حدیث ألیَق است تا فقه. عرض میکنم بله! از قضا ایده استنطاقِ نصوص از علوم قرآنی برخاسته و به علوم فقهی رسیده است. کاربرد واژه «استنطاق» به معنی «درخواست سخن گفتن» در فقه بسیار معدود بوده است. ظاهرا تنها در دو باب قضاء و شهادات بکار رفته است آنهم به معنی؛ بازپرسی کردن از متهم و حرف کشیدن از او... (ادامه دارد) 🔺برشی از تقریرات درس آزاد حجت الاسلام و المسلمین استاد رضا حیدری. ۹۹/۱۱/۱۴ http://eitaa.com/Heydari_org
♦️فقه استنطاقی ۴ کاربرد واژه «استنطاق» به معنی «درخواست سخن گفتن؛ به سخن درآوردن» در فقه بسیار معدود بوده است. ظاهرا تنها در دو باب قضاء و شهادات بکار رفته است آنهم به معنی؛ بازپرسی کردن از متهم و حرف کشیدن از او... اما سابقه و کاربرد آن در علوم قرآن و نزد عالمان تفسیر بیشتر است. پیشتر «استنطاق قرآن» را به تفسیرِ قرآن به قرآن، تاویل الآیات و تفسیرِ موضوعی اطلاق میکردند که هریک بعدی از ابعاد استنطاق است. اما اخیرا را به معنی طرح پرسش در پیشگاه قرآن با هدف پاسخ گرفتن از آن، میدانند و آن را امری فراتر از تفسیر و تاویل، و دارای تفاوت ماهوی با تفسیر قرآن به قرآن یا تاویل الآیات یا تفسیر موضوعی میدانند... میگویند شروع استنطاق از متن جامعه و مشکلات آن است که در قالب پرسش جلوه میکند و به پاسخ بدست آمده از متن قرآن، ختم می شود اما سایر روشها از متن قرآن شروع میشوند و خطاب به جامعه دستورالعمل می دهند. آنها به خطبه ۱۵۸ نهج البلاغه امیرالمومنین ع تمسک میکنند که امام دستور داده اند به استنطاق قرآن؛ « ذلک القرآن فاستنطقوه» قرآن را به نطق بیاورید. حالا نمیخواهم وارد مبانیِ استنطاقِ قرآن، مانند جامعیّت قرآن، جاودانگی قرآن و نظام مندی قرآن و...شوم و یا این بحث که پرسش ها در چه حوزه‌ای می تواند باشد؟ یا استنطاق قرآن، از عهده ی چه کسی بر می آید؟ مثلا آیا غیر معصوم (ع)، با کسب شایستگی لازم، میتواند فی الجمله از عهده‌ی استنطاق قرآن برآید؟ بالجمله بمعنی همه مراتب (بصورت موجبه کلیه) که قطعا نمیتواند اما فی الجمله (بصورت موجبه جزئیه) بمعنی مراتبی از آن در مقابل سلب کلی چطور؟ و اینکه آیا استنطاق به این معنی سر از تفسیر به رأی در می آورد یا خیر؟... بلکه این نکته را میخواهم بگویم که آیا آن کلام حضرت امیر اینقدر کشش و دلالت دارد که معنای اخیر را دلالت کند؟ یعنی استنطاقی به معنایی فراتر از تفسیر و تاویل؟ به نظر میرسد ندارد زیرا وقتی به ادامه کلام نگاه میکنیم فرموده است: «ِ ذَلِكَ الْقُرْآنُ فَاسْتَنْطِقُوهُ وَ لَنْ يَنْطِقَ وَ لَكِنْ أُخْبِرُكُمْ عَنْهُ أَلَا إِنَّ فِيهِ عِلْمَ مَا يَأْتِي وَ الْحَدِيثَ عَنِ الْمَاضِي وَ دَوَاءَ دَائِكُمْ وَ نَظْمَ مَا بَيْنَكُم‌»؛ آن- كتاب خدا است- قرآن، از آن بخواهيد تا سخن گويد. و هرگز سخن نگويد. امّا من شما را از آن خبر مى‌دهم. بدانيد كه در قرآن علم آينده است، و حديث گذشته. درمان درد شما در آن است، و راه سامان دادن كارتان در آن است. پس حضرت میخواهد بفرماید قرآن کتابی نیست که همه آنچه دارد را با شما درمیان بگذارد (و لن ینطق) بلکه زبان این کتاب من هستم (ولکن اخبرکم عنه). لذا به نظر می رسد این کلام معصوم و دیگر کلمات مشابه آن که از امام صادق ع رسیده دلالتی بر آن ادعای بزرگی که اخیرا از سوی برخی عالمان تفسیر صادر شده، ندارد و باید به قرینه ذیل، این امر را نوعی مانند؛《 قُلْ فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ وَادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ 》بدانیم لذا حضرت میخواهد بگوید همانا امام، قرآن ناطق است و شما با داشتن قرآن، بی نیاز از مفسر و مبین و مستنطق آن نیستید. اما در مقام بیان استنطاق قرآن به معنای گسترده آن توسط غیر معصوم نیست. برگردیم به روش استنطاق در علم فقه... (ادامه دارد) 🔺برشی از تقریرات درس آزاد حجت الاسلام و المسلمین استاد رضا حیدری. ۹۹/۱۱/۱۴ http://eitaa.com/Heydari_org
🔵 فقه استنطاقی ۵ 🎙برگردیم به روش استنطاق در علم فقه؛ چنین روشی در کلمات فقهاء مورد تصریح نبوده است و گفتیم که حتی كاربستِ واژه «استنطاق» هم در فقه بسیار معدود بوده است؛ ظاهراً تنها در دو باب قضاء و شهادت ، واژه «استنطاق» به معنی «درخواست سخن گفتن؛ به سخن درآوردن»بکار رفته است. البته گاهی به بزرگانی مانند عبدالحسین لاری (که تبار دزفولی دارد و متولد ۱۲۲۶ش در نجف و متوفای ۱۳۰۳ش در جهرم است) کاربستِ این روش در فقه را نسبت داده اند چنانکه به شهید سید محمد باقر صدر (متولد ۱۳۱۳ش و شهید در سال ۱۳۵۹ش ) کاربستِ آن در تفسیر موضوعی قرآن را نسبت داده اند. اما فراموش نکنیم که هیچگاه روش شناسی آن بحث نشده است و مبانی استنطاقِ نصوص و نیز اصول فقهِ استنطاقی، به مثابه یک ابزار برای بدست آوردن حکم شرعی بحث نشده است. من اجازه میخواهم وارد بحثی که برخی مطرح کرده اند نشوم. اینکه میگویند؛ [[ اصول فقه موجود تنها بیان کننده «وظیفه فهمنده ی نص» است که به تعهدات شارع و مبیّنان معصوم نپرداخته است لذا دفتر دومی میخواهد با موضوع « وظيفه مبیّنان شریعت»]] چون یک بحث اختلافی در «کلام جدید» است. همچنین در این مجال به این بحث نمیپردازم که؛ [[ منهجِ استنطاق، ماهیتاً متفاوت از استنباط است، یا تفاوت آن صرفاً در پیچیدگیِ فرایند است. ]] به نظر میرسد بدون غور در آن دو بحث نیز میتوان به هدف فقهی رسید. آنچه به آن اعتقاد دارم و به نظر میرسد حلاّل مشکل باشد این است که؛ درباره نصوص ادلّه مبیّن کار کنیم. در این زمینه کم کار کرده شده است. به نظر میرسد فهم مقاصد الشریعه و و کنکاش در ، فهم ما را از آیات و روایات به روز میکند و راه حل مسائل مستحدثه را بدست میدهد. مسائلی که ره آورد دنیای مدرن است و هیچگاه در دوره مبیّنان شریعت مطرح نبوده اند تا مورد پرسش بوده باشند و طبعاً بیانی از معصوم در خصوص آن به ما نرسیده لذا در دایره « ما لا نص فیه» طبقه بندی میشوند. اما اینکه مقاصد الشریعه کدامند؟ و راه وصول به آنها چیست؟...(ادامه دارد...) 🔺برشی از تقریرات درس آزاد حجت الاسلام و المسلمین استاد رضا حیدری. ۹۹/۱۱/۱۴ http://eitaa.com/Heydari_org
🔘 فقه استنطاقی ۶ 🎙اما اینکه مقاصد الشریعه کدامند؟ و راه وصول به آنها چیست؟ مقاصد اصلى شریعت را با استفاده از آثارِ محققانِ این میدان در سه عنوان خلاصه مى کنیم: ۱. ضروریات حیات (مانند؛ حفظ جان و مال و عقل و دین و نسب و...). ۲. حاجیات (مانند؛ عقود و معاملات). ۳. تحسینیّات (مانند آداب، مستحبات، مکروهات و اخلاقیات). این محققان از فریقین معتقدند تمام احکام ضرورى شرع، ناظر به حفظ یکى از اینهاست و باید در جمیع ابواب فقه از طهارات تا دیات برای استنباط احکام فقهى، مقاصد را مورد لحاظ قرار داد مثلاً شارع، جهاد را براى حفظ دین تشریع شده و قصاص را براى حفظ جان و حدّ شرب خمر را براى حفظ عقل و حد زنا را براى حفظ نسب و حد سرقت براى حفظ اموال. توجه داشته باشید این تلقی عمومی که را منحصر به بحث ضروریات میداند درست نیست؛ بلکه همانطور که گفتیم بخش زیادی از احکام شریعت ناظر به عقود و معاملات است و بخش مهم دیگرى مربوط به تحسینیّات مى باشد مانند بخش عظیم مستحبات و مکروهات و اخلاقیات. و ضروریات نیز منحصر به این پنج مورد نیست و اگر یک استقراء بیشتری بشود شاید حفظ عرض و حیثیّت و آبرو یکى دیگر از مقاصد ضرورى شریعت باشد و همچنین حفظ امنیت اجتماعی و نیز حفظ محیط زیست، شامل حفظ میاه و عدم اسراف در استفاده از منابع طبیعى، هم مقصد دیگرى باشد. بنابراین مقاصد ضرورى شریعت منحصر به پنج نیست. اما اینکه راه وصول به این مقاصد چیست ؟ ظاهراً چهار راه عمده داریم: ۱_ بررسی نصوص قرآنى و روایات معتبر که دربردارنده علل و مناط احکام هستند یا دربردارنده مقصد هستند و استفاده از آن در «قیاس منصوص العلة». توجه کنید که در این مجال، به دنبال تدقیق این بحث که رابطه مقصد با مناط و علت و حکمت حکم چیست نیستیم مفهوماً و مصداقاً. ۲_ بررسی مواردى که علّت یا مقصدى به طور صریح و منصوص در متن نصوص شرعى نیامده؛ ولى عقل به گونه اى یقینى آن را استنباط مى کند و از آن در « قیاس مستنبط العلة قطعی» استفاده میشود. دقت کنید قطعی نه ظنی، چون ظنی اعتبار ندارد. ۳_ استفاده از « قیاس اولویت قطعیه» دقت کنید باید قطعی باشد نه ظنی. ۴_ راهی که آن را با عنوان «الغاى خصوصیت» یا «تنقیح مناط » میشناسیم. اینها همه برمبانی مشهور است که ظن مطلق، اعتبار ندارد لذا باید به ظنون خاصه یا قطع و یقین اکتفا کرد اما ممکن است فقیهی دیگر، بر مبنای دلیل انسداد و حجیت مطلق ظنون بتواند راههای دیگری بگشاید . (پایان درس). 🔺برشی از تقریرات درس آزاد حجت الاسلام و المسلمین استاد رضا حیدری. ۹۹/۱۱/۱۴ http://eitaa.com/Heydari_org
📣 اطلاعیه شروع درس تخصصی استاد گرامی حجت الاسلام و المسلمین رضا حیدری در سال تحصیلی ۱۴۰۲ -۱۴۰۳ 🔷 درس تخصصی 🔸 زمان: یکشنبه و دوشنبه ساعت ۱۹:۳۰ تا ۲۰:۳۰ 🔸مکان : دارالعلم آیت الله العظمی بهبهانی/ اهواز 📌شرکت برای عموم طلابی که پایه ۹ را به پایان رسانده اند آزاد است. ثبت نام همزمان با جلسات درس انجام می شود. @Heydari_org
📣 اطلاعیه تغییر ساعت درس تخصصی استاد گرامی حجت الاسلام و المسلمین رضا حیدری در سال تحصیلی ۱۴۰۲ -۱۴۰۳ 🔷 درس تخصصی 🔸 زمان: یکشنبه و دوشنبه ساعت ۲۰:۰۰ تا ۲۱:۰۰ 🔸مکان : دارالعلم آیت الله العظمی بهبهانی/ اهواز 📌شرکت برای عموم طلابی که پایه ۹ را به پایان رسانده اند آزاد است. ثبت نام همزمان با جلسات درس انجام می شود. @Heydari_org
📣 اطلاعیه شروع درس تخصصی استاد گرامی حجت الاسلام و المسلمین رضا حیدری در سال تحصیلی ۱۴۰۳-۱۴۰۴ 🔷 درس تخصصی 🔸 زمان: یکشنبه و دوشنبه ساعت ۱۹:۳۰ تا ۲۰:۳۰ 🔸مکان : دارالعلم آیت الله العظمی بهبهانی/ اهواز 📌شرکت برای عموم طلابی که پایه ۹ را به پایان رسانده اند آزاد است. ثبت نام همزمان با جلسات درس انجام می شود. شروع درس از ۳۰ مهرماه 🔊ضمنا شما می توانيد صوت درس های گذشته را از یکی از دو کانال زیر دریافت نمایید : @Heydari_org @alfaegh_heydari