پژوهش های اصولی
#فقه #غناء ۱۵ #حکم_شناسی #بررسی_روایات #طائفه ۱ #روایت_عبدالله_بن_ابی_بکر ✅ روایت هفتم: روایت عبدال
#فقه
#غناء ۱۶
#حکم_شناسی
#بررسی_روایات
#طائفه ۱
#تحلیل_دلالی ۱
✅ تحلیل دلالی ۱:
🖋 بعضی از این روایات اینطور استفاده کرده اند که غنای محرّم، بنا بر آنچه از این روایات فهمیده میشود، آن غنایی است که با قول همراه باشد، کلام داشته باشد، و به تعبیر امروزی ها، موسیقی با کلام باشد، یعنی یک شعری را مثلاً با آواز بخوانند؛ امّا آن صدا و صوتی که با کلام همراه نیست، آن را شامل نمیشود.
بعضی پا را از این بالاتر گذاشتند، و گفتند: چون حضرت، قول زور را به غناء تفسیر کردهاند، از این، معلوم میشود که اصلاً غناء، آن چیزی است که با قول همراه باشد. اگر با قول همراه نباشد، غناء نیست. نه اینکه غناء است و حرام نیست.
مطلب دوّم که انکارِ غناء بودن آن آوازی است که با قول همراه نباشد، این بحث را انشاءالله تعالی در آینده در مبحث معنای غناء عرض خواهیم کرد، زیرا بر اساس این ادعا، حرف های عجیب و غریبی از بعضی صادر شده است.
امّا آن حرف اوّل که ما بگوییم: این آیات و این روایاتی که در ذیلش هست، دلالت میکند بر اینکه آن غنایی محرّم است که با قول همراه باشد، بنابراین دلالت نمیکند بر حرمت غنای خالی از قول، اگر این حرف را ما قبول کردیم، که این هم قابل خدشه است، اگر به فرض این حرف را قبول کردیم، هیچ اشکالی پیش نمی آید؛ زیرا این روایات، این بخش از غناء را تحریم میکند. و روایات دیگری هم هست که بخش دیگر از غنا ا تحریم می کند، زیرا در آن روایات، کلمۀ قول نیست.
مانند روایاتی که در ذیل آیۀ شریفۀ: «و الذین لایشهدون الزور»، آمده است. یا روایاتی که اصلاً در ذیل این آیات نیست، و مطلقاً هر آنچه را که غناء بر آن صدق میکند، آن را تحریم میکند، نه خصوص آن آهنگی که با کلام همراه باشد.
بنابراین، این اشکال در دلالت این روایات وارد نیست. بنابراین، انصافاً دلالت راویات، دلالت تامّ و تمامی است؛ چون فعل امر اجتنبوا است.
در این روایت اخیر که اجتنبوا الغناء از خود حضرت مکرراً صادر شد و لذا صریح تر است؛ و در روایات قبلی هم که این صراحت شدید نیست، ولی از آن جایی که حضرت، اجتنبوا قول الزور را به غناء تفسیر کردهاند، لذا دلالت ان ها هم تمام است، زیرا این اجتنبوا، صریح در تحریم زیرا صریح در نهی است و نهی، ظهور تام در حرمت دارد.
بنابراین، در دلالت این روایات، هیچ تردیدی وجود ندارد، و سندهایش هم که سندهای خوبی بود.
ادامه دارد...
📚 کانال پژوهش های اصولی
https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
پژوهش های اصولی
#اصول_فقه ۴۵ #سیره_عقلائیه #اضمحلال_سیره 🖋 اضمحلال سیره آن است که در ابتدا سیره عقلاء، بر چیزی مستق
#اصول_فقه ۴۶
#تنقیح_مناط ۱
#تعریف
✍ تنقیح مناط نزد امامیه، از موجبات تسری و تعدی حکم از یک موضوع به موضوع دیگر است.
علمای اهل سنت، تنقیح مناط را از طرق کشف علت در باب قیاس می دانند.
✅ تعریف تنقیح مناط:
تنقیح مناط عبارت است از این که در ابتدا آن چه که در جانب اصل، حکم به آن منوط شده است و «شارع آن را ذکر نکرده است»، را کشف نماییم، و سپس، وجود مناط در جانب فرع را نیز احراز نماییم و وجود مانع یا مزاحم اقوی برای وجود مناط در فرع را نیز نفی کنیم و به این نتیجه برسیم که اگر شارع حکیم، این حکم را در فرع، جعل نکرده باشد، قبیح است.
مراد از «آن چیزهایی که حکم به آن منوط شده است»، اعم است از مصالح و مفاسد و غیر این دو، از هر چیزی که کشف شود که شارع، آن ها را علت و مستند حکم خویش در اصل قرار داده است.
به عنوان مثال، می دانیم که هر گاه مکلف، آیات سجده دار را تلاوت کند، سجده بر او واجب می شود و اگر فراموش کند، هر گاه متذکر شود، واجب است که دو سجده را به جا آورد. به این حکم «حکم اصل»، می گویند.
حال اگر کشف کنیم که این حکم شارع، مستند است به این نکته که «امر سابق تا زمانی که امتثال نشود، باقی است»، در این صورت، مناط را کشف نموده ایم و می توانیم این حکم را به حالت عصیان مکلف نیز سرایت دهیم و «حکم فرع» را نیز به دست آوریم و بگوییم:
اگر مکلف، آیات سجده دار را تلاوت کند و از روی عصیان، نه فراموشی، سجده نکند، وجوب سجدتین از او ساقط نمی شود و در تمام آنات و لحظات بعدی، واجب است که آن را به جا آورد.
زیرا مناط حکم اصل، در این فرع نیز وجود دارد و امر سابق تا زمانی که امتثال نشود، باقی است.
نکته ۱:
این که در تعریف مذکور، قید «شارع آن را ذکر نکرده است»، آمده است، به این دلیل است که اگر مناط توسط شارع، ذکر شده باشد، در این صورت، از اصطلاح تنقیح مناط خارج است و به آن، قیاس منصوص العله گویند.
نکته ۲:
گاهی در کلمات برخی علما، تنقیح مناط را به صورت مسامحی، در غیر از تعریف فوق به کار می برند؛ و روشن است که در این بحث، با تعابیر مسامحی کاری نداریم.
به عنوان نمونه، شیخ اعظم انصاری (رضوان الله تعالی علیه)، در مورد حکم موجودی که از دو نجس العین متولد می شود (مانند متولد از سگ و خوک)، اصطلاح تنقیح مناط را در جایی به کار می برد که در حقیقت، تنقیح موضوع است و چیزی شبیه به الغای خصوصیت است و هیچ ارتباطی به تنقیح مناط ندارد؛ آن جا که می فرماید:
نظر قوی تر آن است که او نیز نجس است، یا به دلیل استصحاب (زیرا در نگاه عرف، موضوع باقی است، چنان چه نسبت به اعضای بی روح کافر، بعد از موت او، نجاست را استصحاب می کنند)، و یا به دلیل تنقیح مناط نزد اهل شرع.
چرا که عرف، نجاست ذاتی پدر و مادر را به فرزند آن ها نیز تسری می دهند و این، یک امر ارتکازی در اذهان عرف است، اگر چه وجه آن معلوم نیست.
البته از اساس، استناد این حکم مذکور به ارتکاز متشرعه، حتی از باب تنقیح موضوع، صحیح نیست؛ زیرا روشن است که در این استدلال، به فهم عرفی استناد شده است، نه تنقیح موضوع.
به هر حال، ما در این مبحث، بر اساس تعریف خویش، بحث را ادامه می دهیم و کاری با این گونه تعابیر مسامحی نداریم.
ادامه دارد...
📚 کانال پژوهش های اصولی
https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
پژوهش های اصولی
#اصول_فقه ۴۶ #تنقیح_مناط ۱ #تعریف ✍ تنقیح مناط نزد امامیه، از موجبات تسری و تعدی حکم از یک موضوع ب
#اصول_فقه ۴۷
#تنقیح_مناط ۲
#طرق_استکشاف_مناط
#طریق_اول
✍ طریق اول: نص.
گاهی اوقات از طریق نصوص صریح، می توان مناط و علت را کشف نمود.
هم چنین اگر در روایتی، عبارات لعله کذا، لاجل کذا، لانه کذا، کی یکون کذا، بانه کذا، وجود داشته باشد، این عبارات به ظهور وضعی، دلالت بر مناط و علت دارند.
گاهی اوقات نیز از طریق ظهور سیاقی روایات، می توان مناط و علت را کشف نمود؛ مانند آن که از نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) درباره معامله رطب با تمر سوال شده است و ایشان در پاسخ فرموده اند:
«أ ینقص اذا جف؟ قالوا: نعم. فقال: فلا آذن».
در این روایت، سیاق اقتران حکم «عدم جواز» به «نقصان»، ظهور دارد در این که نقصان، مناط و علت عدم جواز بیع است.
البته همیشه این گونه نیست که استکشاف مناط، این قدر واضح باشد، بلکه گاهی، نیاز به دقت دارد؛ مانند آن که اگر کسی پس از تلاوت آیات سجده دار، فراموش کند که سجده را به جا آورد، درباره او روایت می فرماید: «هر گاه به یاد آورد، واجب است که سجده کند».
زیرا از دقت در این روایت، کشف می شود که این وجوب، مستند به همان امر سابق است، و این امر، تا زمانی که امتثال نشود، باقی است، نه این که این وجوب، تکلیفی جدید باشد.
بنابراین، ناسی (تارک سهوی) و عاصی (تارک عمدی)، هر دو در این حکم مشترک اند، زیرا مناط در هر دو وجود دارد، زیرا مناط عبارت است از «بقای امر سابق».
گاهی اوقات نیز استکشاف مناط، ضعیف تر است، و مثلا در حد اشعار است و به حد ظهور هم نمی رسد.
مانند روایت داود صارمی که می فرماید: «از امام علیه السلام درباره جواز پرداخت زکات به شارب الخمر پرسیدم و ایشان فرمودند: خیر، جایز نیست».
زیرا مستفاد از این روایت، آن است که علت منع، آن است که شارب الخمر، در معرض ارتکاب معصیت است و ممکن است زکات را در معصیت مصرف نماید.
و از آن جایی که همه انسان های غیر عادل، در معرض ارتکاب معصیت هستند و ممکن است زکات را در آن مصرف کنند، لذا مناط در هر دو، وجود دارد و پرداخت زکات به هر دو، ممنوع است.
البته با توجه به این که احتمال دارد شرب خمر، خصوصیت خاص داشته باشد و دخیل در این حکم باشد، لذا این استفاده، در حد اشعار و احتمال است و به حد ظهور و دلالت نمی رسد.
ادامه دارد...
📚 کانال پژوهش های اصولی
https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
پژوهش های اصولی
#اصول_فقه ۴۷ #تنقیح_مناط ۲ #طرق_استکشاف_مناط #طریق_اول ✍ طریق اول: نص. گاهی اوقات از طریق نصوص صر
#اصول_فقه ۴۸
#تنقیح_مناط ۳
#طرق_استکشاف_مناط
#طریق_دوم
✍ طریق دوم: عرف.
گاهی اوقات، یک روایت به خودی خود، دلالت بر مناط ندارد، ولی با ضمیمه کردن فهم عرفی، می توان مناط و علت را کشف نمود.
مثال ۱:
ادله وجوب امر به معروف و نهی از منکر، ظهور دارد در این که باید امر و نهی، به صورت قولی و با صیغه مخصوص باشد؛ ولی مستفاد از این ادله با کمک فهم عرفی، آن است که لفظ و صیغه مخصوص، خصوصیت ندارد و ملاک و مناط، بعث به معروف و ردع از منکر است و نتیجه آن است که اگر این کار، با امثال موعظه و اعمال قدرت نیز خاص شود، کافی است.
مثال ۲:
فهم عرف از ادله نهی از شرب خمر، آن است که مناط در آن، اسکار است، هر چند در ظاهر دلیل، تعلیل به اسکار نشده است.
و شاید به همین مطلب، در برخی نصوص نیز اشاره شده است، مانند این روایت کافی شریف:
خدای متعال، خمر را به خاطر اسم آن، حرام نکرده است، بلکه به خاطر عاقبت آن، حرام نموده است، پس هر چه که عاقبت آن، عاقبت خمر باشد، خمر است.
مثال ۳:
در روایتی در کتاب شریف کافی آمده است: هر گاه حدیثی به شما گفتیم، از ما درباره منشأ قرآنی آن سوال کنید.
سپس روزی حضرت فرمودند: رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، از قیل و قال و فساد مال و کثرت سوال، نهی فرمودند.
پس از این فرمایش، به حضرت گفته شد: ای فرزند رسول خدا! منشأ قرآنی این حدیث چیست؟
حضرت فرمودند:
خدای عز و جل می فرماید: «لا خیر فی کثیر من نجواهم الا من امر بصدقه او معروف او اصلاح بین الناس».
و فرموده است: «و لا توتوا السفهاء اموالکم التی جعل الله لکم قیاما».
و فرموده است: «لا تسالوا عن اشیاء ان تبد لکم تسوکم».
ظاهرا استفاده نهی از فساد مال از آیه کریمه ای که از دادن اموال به سفها نهی می کند، مستند است به این که فهم عرفی چنین است که مناط این نهی، فساد مال است.
ادامه دارد...
📚 کانال پژوهش های اصولی
https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
پژوهش های اصولی
#اصول_فقه ۴۸ #تنقیح_مناط ۳ #طرق_استکشاف_مناط #طریق_دوم ✍ طریق دوم: عرف. گاهی اوقات، یک روایت به خو
#اصول_فقه ۴۹
#تنقیح_مناط ۴
#طرق_استکشاف_مناط
#طریق_سوم
✍ طریق سوم: سبر و تقسیم.
تعریف: سبر و تقسیم عبارت است از برشمردن تمام اوصافی که بر اساس استقراء، علت در آن ها منحصر است و سپس بررسی تک تک این اوصاف، و سلب علیت از تمام آن ها غیر از یک مورد؛ و در نهایت، اثبات علیت برای همان یک مورد.
وجه تسمیه این طریق به «سبر و تقسیم» آن است که محقق در این طریق، در مرحله اول، اوصاف را تقسیم می نماید، که به این مرحله، تقسیم گویند؛ و در مرحله دوم، یکایک اوصاف را اختبار می نماید که ببیند کدامیک، صلاحیت برای علیت دارند و به این مرحله دوم، «سبر» می گویند.
به عنوان مثال، ابتدا تمام اوصاف محتمل در حرمت خمر را بر می شمرد (اعم از رنگ و طعم و روان بودن و اسکار و...)، و علیت یکایک این اوصاف را بررسی می نماید و سپس به این نتیجه می رسد که هیچکدام از این اوصاف، غیر از اسکار، صلاحیت علیت برای حرمت را ندارند، زیرا غیر از اسکار، همه آن ها، در چیزهای دیگری که حلال هستند، وجود دارد.
🔅 اشکالات:
✅اشکال ۱:
این طریق، معمولا قطع یا اطمینان آور نیست، زیرا معمولا حصر عقلی ممکن نیست و احتمال این که وصف دیگری که دخیل در حکم باشد، قابل نفی نیست؛ چنان چه خدای سبحان فرموده است:
🔆 فَبِظُلْمٍ مِّنَ الَّذِينَ هَادُوا حَرَّمْنَا عَلَيْهِمْ طَيِّبَاتٍ أُحِلَّتْ لَهُمْ وَبِصَدِّهِمْ عَن سَبِيلِ اللَّهِ كَثِيرًا.
🔅 ﭘﺲ ﺑﻪ ﻛﻴﻔﺮ ﺳﺘﻤﻰ ﻛﻪ ﻳﻬﻮﺩﻳﺎﻥ [ﺑﻪ ﺁﻳﺎﺕ ﺧﺪﺍ ﻭ ﺑﺮ ﺧﻮﺩ ﻭ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ] ﺭﻭﺍ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ، ﻭ ﺑﻪ ﺳﺰﺍﻱ ﺁﻧﻜﻪ ﺑﺴﻴﺎﺭﻱ ﺍﺯ ﻣﺮﺩم ﺭﺍ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﺧﺪﺍ ﺑﺎﺯﺩﺍﺷﺘﻨﺪ، ﭼﻴﺰﻫﺎﻱ ﭘﺎﻛﻴﺰﻩ ﺍﻱ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺑﺮ ﺁﻧﺎﻥ ﺣﻠﺎﻝ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ، ﺣﺮﺍم ﻛﺮﺩﻳﻢ.
(نساء: ۱۶۰)
روشن است که، طبق این آیه شریفه، علت حرمت، ظلم و... از مواردی است که هیچکدام، از خصوصیات این طیبات نیست.
✅ اشکال ۲:
گاهی ممکن است اجتماع دو یا چند خصوصیت از یک چیز، علت حرمت باشد، لذا به هیچ وجه نمی توان با شیوه سبر و تقسیم، غیر از یک مورد، همه ی خصوصیات را نفی نمود. چنان چه ممکن است، برخی از این خصائص چند گانه، از امور ماورایی باشد.
📌 تبصره: اگر فقیه، از این طریق، به قطع یا اطمینان برسد که یکی از اوصاف، علت حکم است، شکی در حجیت آن نیست، ولی بسیار بعید است که یک فقیه با وجود احتمالات فوق، به قطع یا اطمینان برسد، مگر این که قطّاع باشد.
ادامه دارد...
📚 کانال پژوهش های اصولی
https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
#ولایت
#نیمه_شعبان
🌹توصیه حضرت آیت الله تحریری برای شب نیمه شعبان
📚 کانال پژوهش های اصولی
https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
#ولایت
🔹 ویژگی منتظران امام زمان ۱
@abolhasanmahdavi
📚 کانال پژوهش های اصولی
https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
#ولایت
🔹 ویژگی منتظران امام زمان ۲
@abolhasanmahdavi
📚 کانال پژوهش های اصولی
https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
#بصیرت
✅ فرازی از وصیت نامه سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی (رضوان الله تعالی علیه)
📚 کانال پژوهش های اصولی
https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
AUD-20200407-WA0002.mp3
8.47M
#تزکیه
🔅 احسان به والدین، خصوصا در این ایام
🔆 استاد میرهاشم حسینی تهرانی
📚 کانال پژوهش های اصولی
https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
#بصیرت
#ویژگیهای_اسلام_ناب_و_اسلام_آمریکایی
#مقدمه
🖋 مقدمه:
مطالعه و بررسی فرمایشات نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) در روز های پایانی عمر شریف ایشان، نشان می دهد که ایشان، نگرانی فراوانی در رابطه با تحریف دین مبین اسلام داشتند و همواره نسبت به وقوع تحریف آن پس از خویش، تذکر و اخطار می دادند.
این تذکرات از حیث کمی و کیفی، به گونه ای است که گویا مهم ترین دغدغه و نگرانی ایشان، همین مساله بوده است و در این راستا، تمام تلاش خویش را به کار گرفتند تا از آن، جلوگیری کنند.
مهم ترین این تلاش ها، تاکید بر خلافت بلا فصل امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام بود؛ چرا که با تحقق این امر، تداوم اسلام نابی که طی ۲۳ سال به مردم معرفی شده بود، با رهبری شخصیتی که در حکم نفس نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) است، تضمین می شد.
این مهم از ابتدا تا انتهای رسالت، در موقعیت های متعددی، به صراحت و با تاکیدات فراوان، بیان شده بود؛ ولی بیان آن در سال آخر حیات ایشان، شدت یافته بود و آخرین تذکر، در آخرین لحظات حیات با برکت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، در ضمن درخواست دوات و قلم، در آستانه تاکید مجدد بود که برخی از منافقین حاضر در جلسه، با تعبیر «ان النبی لیهجر»، جلوی مکتوب شدن آن را گرفتند؛ ولی برای همیشه در تاریخ ثبت شد که ایشان در واپسین ثانیه های عمر شریف خویش نیز، نگران تحریف اسلام ناب بودند.
در عصر حاضر نیز اگر کسی فرمایشات امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) در سال آخر عمر ایشان را مطالعه و بررسی نماید، می بیند که مهم ترین دغدغه ایشان نیز دقیقا همین امر بوده است؛ به همین دلیل ایشان، به صورت متعدد و گاهی با تعابیری در نفی «اسلام امریکایی» و گاهی با تعابیری در لزوم حفظ «اسلام ناب»، از این نگرانی و دغدغه بی پایان، پرده بر می داشتند.
این نکته وقتی جالب توجه تر می شود که در مجلدات اول تا بیست و یکم کتاب صحیفه امام، استفاده از این تعابیر، بسیار بسیار نادر بوده است، ولی در جلد ۲۲ که فرمایشات سال پایانی عمر امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه)، می باشد به طرز عجیبی این تذکرات، افزایش می یابد.
به صورت کلی، هر نهضتی، در ابتدای امر، بیشتر از طرف دشمنان خارجی در خطر است، ولی پس از شکل گیری و قوام و رسیدن به قدرت، دشمنی های خارجی، اگر چه کمتر نشود، ولی بی اثر خواهد شد و خطر اصلی در این برهه، از جانب عوامل داخلی، اعم از نفاق، تحریف و ... می باشد؛ زیرا از یک سو، قدرت نهضت، مانع از تاثیر عوامل خارجی می گردد؛ و از سوی دیگر، برخی از سران نهضت، از روی هوا و هوس و حب جاه و مال و مقام، فریب نفس اماره و ابلیس را می خورند؛ و از سوی سوم، دشمنان خارجی، پس از نا امیدی از جنگ سخت، به جنگ نرم روی آورده و تلاش در جهت نفوذ و ایجاد نفاق و اختلافات درونی می کنند (همان سناریوی تکراری و البته موثر «تفرقه بینداز و حکومت کن»).
و دقیقا همین نکته، ریشه اشتراک دغدغه های نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه)، در روز های پایانی عمرشان است؛ زیرا در این برهه زمانی، هر دو نهضت (که البته نهضت خمینی، چیزی جز تداوم نهضت نبوی نبود)، در اوج اقتدار و قدرت بودند و گردنه های سخت اولیه را طی کرده بودند و تمام جهان، متوجه آن شده بودند و دشمنان، خود را در اوج استیصال و در ماندگی، نسبت به کنترل و مقابله با آن می دیدند.
به همین دلیل، از مدت ها قبل، برنامه ریزی های پیچیده ای کرده بودند تا از طریق نفوذ در نهضت، حرکت آن را تحریف کنند و اسلام آمریکایی را جایگزین اسلام ناب نموده و تمام نهضت را به نفع خویش، مصادره نمایند.
اصطلاح اسلام آمریکایی، از تولیدات رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه، می باشد و معادل اسلام تحریف شده ای است که نه تنها دشمنان اسلام ناب، اعم از آمریکا و ...، از آن نمی هراسند، بلکه برای ترویج آن، تلاش نموده و هزینه های هنگفتی می نمایند؛ زیرا گویا تنها راه تداوم سلطه و حاکمیت ظالمانه خویش را در ترویج آن می دانند؛ زیرا پس از سال ها تلاش برای تقابل مستقیم با اسلام ناب، از این کار نا امید اند و تقابل غیر مستقیم و با واسطه ی ترویج اسلام آمریکایی را تنها راه، می دانند.
توجه به این نکات، هر وجدان بیداری را تشویق می کند تا به دنبال شناخت ویژگی های اسلام ناب و نیز ویژگی های اسلام آمریکایی باشد، تا تمایز این دو را به صورت کامل، بفهمد و در راستای تحقق و حاکمیت اسلام ناب، تلاش کند و در جهت شکست و نابودی اسلام آمریکایی، قدم بر دارد.
در این مختصر بر آنیم تا ویژگی های اسلام ناب و اسلام آمریکایی در زمینه های مختلف، اعم از توحید، نبوت، ولایت و... ، را بر شمرده و هر کدام را به اختصار، توضیح دهیم.
ادامه دارد...
📚 کانال پژوهش های اصولی
https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
پژوهش های اصولی
#اصول_فقه ۴۹ #تنقیح_مناط ۴ #طرق_استکشاف_مناط #طریق_سوم ✍ طریق سوم: سبر و تقسیم. تعریف: سبر و تقسی
#اصول_فقه ۵۰
#تنقیح_مناط ۵
#طرق_استکشاف_مناط
#طریق ۴ و ۵ و ۶
🖋 طرق دیگری نیز جهت استکشاف مناط، ذکر شده است، و این طرق، فقط در صورتی حجیت دارند که موجب قطع یا اطمینان گردند. برخی از این طرق، عبارت است از:
✅ طریق چهارم: اجماع.
🔅 بررسی و نقد: بر اساس مبانی مکتب اهل بیت علیهم السلام، اجماع، به عنوان دلیل مستقل، اعتباری ندارد و فقط در صورتی حجت است که کاشف از جعل شارع باشد، بنابراین، فقط در صورتی این طریق به کار می آید که به صورت قطعی یا اطمینانی، کاشفیت داشته باشد.
✅ طریق پنجم: ارتکاز متشرعه.
🔅 بررسی و نقد: اگر فقیه، از این طریق، به قطع یا اطمینان برسد که چیزی، علت حکم است، شکی در حجیت آن نیست.
✅ طریق ششم: دوران.
منظور این است که حکم، از حیث وجود و عدم، دائر مدار یک وصف باشد؛ مانند دوران تحریم خمر و اسکار.
🔅 بررسی و نقد: صرف دوران مذکور، دلالت بر علت تامه بودن نمی کند، زیرا ممکن است علت ما قصه حکم باشد.
ادامه دارد...
📚 کانال پژوهش های اصولی
https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945