eitaa logo
مبلغان بدون مرز
769 دنبال‌کننده
150 عکس
139 ویدیو
4 فایل
کانالی برای تمامی افرادی که دغدغه رساندن پیام اسلام به سراسر جهان را دارند. ارسال مطالب فقط بصورت بازارسال (فوروارد) جایز می باشد. ادمین: @preacher
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از مبلغان بدون مرز
13.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
@IntMob ❇️ چرا اسلام را پذیرفتم؟! 🔹خانم ترزا کوربین؛ فمنیست و فعال مدافع حقوق زنان در آمریکا 💯 مبلغان بدون مرز @IntMob
@IntMob ✳️ بچّه مادرِ خوب ديشب در تورنتو، رفيقي قديمي مرا به رستوراني دعوت كرد تا ديدار تازه كنيم. او ربع قرن، آنجا ساكن است. هر دو فرزندش آنجا به دنيا آمده و در مدارس آنجا رشد كرده اند. سر راه برگشتن، بر سبيل تصادف، دخترش را هم ديديم . مسلمان محجبه و جواني كه زندگي علمي و اجتماعي فعالي داشت. از آنجور بچه مسلمانهاي درخشاني كه مي داند كيست، كجا ايستاده و به خودش مطمئن و از آنچه هست، مفتخرست. از آن دخترهايي كه هفده تا دختر هم داشته باشي، آرزو مي كني دختر تو مي بود! اجازه بدهيد كه نيكي و بابايش را در برف بهاري تورنتو، به حال خودشان بگذاريم و برويم به سالها پيش. در نيمه دهه هفتاد شمسي، من و شريكم به اين نتيجه رسيديم كه اقامت يكي از ما در يكي از بازارهاي غربي، مي تواند به رونق توليد و صادرات مان كمك كند. روابط خارجي و فروش، كار من بود. پس معلوم بود آن بي نوايي كه بايد مي رفت، من بودم. من به بررسي كشورهاي مستعد پرداختم. سرانجام ليست كوتاهي شامل چند كشور اروپايي و كانادا، به دست آمد. اما من در نهايت، به هيچ كدام از اين كشورها مهاجرت نكردم. اصلي ترين دليل، نگراني از تربيت دو فرزند خردسالم بود. من باور داشتم يك تربيت اسلامي-ايراني خوب، ديني است كه به زهرا و محمد دارم. مطالعاتم نشان مي داد كه احتمال يك تربيت اسلامي موفق در يك جامعه غير اسلامي، خيلي كمترست. حالا بيش از بيست سال گذشته است. من دوستان مسلمان متعدد ايراني و غير ايراني دارم كه فرزندانشان را در كشور اسلامي خودشان يا در كشورهاي غير مسلمان بزرگ كرده اند. مقايسه سرانجام تربيتي فرزندانمان خالي از فايده نيست. هم در بين آنها كه ماندند و هم در بين آنها كه رفتند، موارد موفق و ناموفق تربيت اسلامي وجود دارد. من منكر تاثير محيط و مدرسه نيستم. اما هرچه بيشتر در مواردي كه شاهد بوده ام، دقيق مي شوم، بيشتر به قدرت محوري"خانواده" باور مي كنم. بچه هايي كه پدر و مادر ي باورمند و متخلق دارند و خانه، آشيانه امن و محبوبشان است، مسلمانان بهتري مي شوند. فرزندي كه سال ها با والديني مومن زندگي كند كه زندگيشان عاشقانه، خواستني، منطقي، اخلاقي و قابل دفاع باشد، از آنها رنگ مي گيرد و مشتري مرامشان مي شود. يادتان است كه مرحوم علامه گفته بود، تربيت، عبارتست از دادن فرصت به بچه آدميزادكه "يك آدم" را درك كند؟ سعادتمند بچه اي كه سالها با دو "آدم" زير يك سقف باشد. ضرورت ندارد الگوي كودك، يك فقيه فيلسوف يا يك استاد تعليم و تربيت باشد. مادري كه خدا را در زندگي حاضر مي بيند، حلال و حرام را رعايت مي كند، به همسايه اهميت مي دهد، براي آدميان و حيوانات و زمين و زمان دل مي سوزاند، منطقي و منصف است و زور نمي گويد، دروغ نمي بافد ، آيت عظماي خداست در قلمروي روح فرزندش. بچه ها، دين را از طريق بحث هاي كلامي و فلسفي انتخاب نخواهند كرد. اگر در دنياي اطرافشان، پدر و مادر مسلمانشان را از بقيه جهان منطقي تر، زيباتر و خواستني تر بيابند، مسلمان مي شوند. مي گويند علامه كرباسچي اصرار داشت در قبول شاگرد براي مدرسه اش، از كيفيت خانواده، اطمينان حاصل كند. نقل مي كنند كه معتقد بود، اصل ماجراي تربيت، مادر است. "بچه مادر خوب" را زمين مستعد و بيشتر قابل تربيت و ترقي مي دانست. اشتباه نمي كرد، به گمانم! محمّد حسين كريمي پور 💠ارسال مطالب فقط بصورت بازارسال (فوروارد) جایز می باشد.💠 💯 مبلغان بدون مرز @IntMob
🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺 @Allah4all 🌺🌺 قال رسول الله ص: یا علی انت الصراط المستقیم 🌺🌺 💠 با سعادت امیر مؤمنان حضرت بن ابی طالب علیهما السلام بر دلباختگان آن حضرت و بر تمامی آزادگان جهان تبریک و تهنیت. 💠 Congratulations On The Birthday anniversary of (A.S) 🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺 🔹امام على عليه السلام : سزاوارترين مردم به زهدورزى، كسى است كه عيب و نقص دنيا را بشناسد. 🔹Imam Ali (AS) said, 'The person best able to practice abstemiousness is he who understands the inferiority of this worldly life.' 🔹الإمامُ عليٌّ عليه السلام : أحَقُّ الناسِ بالزَّهادَةِ مَن عَرَفَ نَقصَ الدنيا. مرجع تخصصی محتواهای @Allah4all 🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺
هدایت شده از مبلغان بدون مرز
10.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
@intMob ✳️ 20 نکته ویژه از حضرت علیه السلام که باید بدانید. 🔹زیرنویس فارسی ❇️ 20 things you should know about Imam Ali ibn Abi Talib. 🔹The gate to the city of knowledge7 💠 اگر می‌خواهید در عرصه بین الملل محتوا تولید کرده و اثرگذار باشید، مانند این کلیپ کار حرفه ای بسازید، هم در محتوا، هم طراحی و هم نریشن. این کار با دغدغه و پیگیری یکی از علاقه مندان به عرصه تبلیغ بین المللی اسلام، بصورت جهادی، آتش‌ به اختیار و با هزینه شخصی در طول یکسال تولید شده است. 💠 کار غیرحرفه ای اتلاف وقت، هزینه و انرژی است؛ به جای اصرار بر تولید کار غیرحرفه ای، امکانات را به اشتراک گذاشته و با هم افزایی کار حرفه ای تولید کنید. 💯مبلغان بدون مرز @intMob
@IntMob ❇️ چه کسی باور می‌کند من به واسطهٔ بازجوی اسرائیلی نمازخوان شدم؟! 🔹هبه دختری قدبلند و لاغر بود با عبای عربی. او می‌گفت: پدرم اهل کفراللبد و مادرم اهل جنینه. الان در جنین سکونت دارن. هویت فلسطینی دارم و جواز اردنی. دوران مدرسه و دانشگاهم در اردن گذشت. در رشتهٔ حسابداری فارغ‌التحصیل شدم. حدود پنج سال در دبی و یک سال هم در قطر به‌عنوان حسابدار بانک کار می‌کردم. چهار سال پیش، اسیر شدم. زمانی که ۳۲ ساله بودم. سال ۲۰۱۹. همراه مادرم و خاله‌ام رفته بودیم نابلس. برای عروسی اقوام. وقت برگشت، جایی بین اردن و فلسطین، روی پل شیخ حسین، یهویی و بدون هیچ توضیحی، سربازان اسرائیلی جلویم را گرفتند و اجازه ندادند به خاک فلسطین وارد شوم. فقط می‌گفتن تو مخرب هستی! دو تا سرباز زن اومدن با لباس نظامی ارتشی. زاروزندگی‌م رو ریختن وسط. انگار دنبال چیز بخصوصی می‌گشتن. 🔹شده بودم گوشت قربونی. از این پاسگاه به اون پاسگاه. یک بار با یه رانندهٔ مرد و زن نظامی‌ سوار جیپی آبی‌رنگ شدم. عربی‌زبان بودن. به من گفتن می‌تونی چشم‌بندت رو برداری. بیرون رو که دیدم، متوجه شدم داخل سرزمین‌های اشغالی هستیم. به گمونم، تلاویو بود. برای اولین بار قدس رو به‌وضوح تماشا می‌کردم. در گذشته، چهرهٔ قدس مساوی بود با شخصیت‌های نظامی. اما حالا داشتم توی بطن شهر حرکت می‌کردم. مردم رو می‌دیدم که در رفت‌وآمدن. مسیرمون به سمت قبة‌الصخره بود. خنده و بازی بچه‌های اسرائیلی گوشه‌وکنار خیابون آزارم می‌داد. از اینکه توی کشور غصب شدهٔ ما داشتن زندگی می‌کردن، از دستشون عصبانی بودم. چشمام افتاد به قدس. از خوشحالی پاک یادم رفت کجا هستم و چرا تو اون ماشین نشسته‌م. انگار بادی بهاری اومد و هوای سنگین و چسبناک داخل جیپ رو از پنجره زد بیرون. یاد سه ماه قبل افتادم. دسته‌جمعی و تحت تدابیر امنیتی با هم‌شهری‌هام برای خوندن نماز جمعه به مسجدالاقصی رفتیم. اون‌موقع‌، فکر می‌کردم شاید دیگه هیچ‌وقت نتونم به قدس برم؛ چون به دخترها فقط یه بار اجازهٔ رفتن می‌دادن. همون یه بار هم به‌قدری اذیتمون می‌کردن و توی ایست‌وبازرسی‌ها عاصی می‌شدیم که زهرمون می‌شد. رعایت شأن ما رو نمی‌کردن. انگار ما داریم وارد کشور اون‌ها می‌شیم. 🔹انداختنم توی یه سلول. قد قوطی کبریت. اندازه‌ای که فقط بشینم. با در و شیشه‌های قیری. سه روز تمام فقط داد می‌زدم و گریه می‌کردم. نمی‌تونستم قبول کنم اتفاقی که برام افتاده بود رو. نمی‌تونستم درک کنم. اون‌قدر گریه می‌کردم و داد می‌زدم که یکی دوبار نتونستن ازم بازجویی بگیرن. مثل بچه‌مدرسه‌ای‌ها جیغ می‌زدم مامانم رو می‌خوام. من رو برگردونید. چی می‌خواید ازم؟ انگار اومده باشن نسق‌کشی. دم‌به‌دقیقه من رو می‌کشوندن زیر بازجویی. «هیکل‌کامیونی نشست روبه‌روم. با قلب فولادی زنگ‌زده‌ش. انگار شاهزاده‌ای چیزی باشه. باد انداخت توی بینی‌ش که تو انگار حالی‌ت نیست دست ارتش اسرائیل و بازجوی شاباک هستی. هی می‌پرسید: هبه خانم، نمی‌خوای بالاخره به ما بگی اینجا چی‌کار می‌کنی؟ برای چی آوردیمت اینجا؟ با گریه گفتم: به شما که گفتم کاری نکردم! چند بار تکرار کنم؟ به خاطر فیس‌بوکم من رو کشوندید اینجا. به‌طور مرموزی گفت: فیس‌بوک بخوره توی سرت. تو سرباز حزب‌الله و سپاه ایرانی. تو چند تا عملیات نظامی علیه اسرائیل داخل فلسطین انجام دادی. به‌هرحال، یا یه موضوع بزرگی هست که ما باید بهش برسیم و حلش کنیم یا یه چیز کوچیکی هست که باید اون رو ریشه‌کن کنیم تا بزرگ نشه!» 🔹من اصلاً هیچ شناختی از ایران نداشتم؛ ولی حزب‌الله رو می‌شناختم. سید حسن نصرالله قهرمانم بود. در مدرسه‌های اردن به ما می‌گفتن ایرانی شیعه و کافره و دشمن ما. می‌گفتن ایران برنامه داره اردن رو اشغال کنه. من همیشه به معلمم می‌گفتم تنها دشمن ما صهیونیسته. ایران چی‌کار کرده که من با اون دشمن بشم؟! پدر و مادرم اهل تسنن‌ان. اهل شریعت، ولی من نماز نمی‌خوندم. حجاب هم نداشتم. مسلمان اسمی! اولین سؤالی که بازجو ازم پرسید، این بود: نماز می‌خوانی؟ وقتی گفتم: نه، خوشحال شد. خندید و قهقهه زد. بدترین شکنجه بود. از خودم بدم اومد. کاری کرده بودم که دشمن‌شاد شدم. کاش گفته بودم نماز می‌خونم. اینجا فهمیدم جنگی که بین ما و اسرائیل هست، جنگ مذهبه؛ جنگ زمین و خاک نیست. دود کرخت و بدبویی از سیگارش می‌داد بالا و به من می‌گفت شما پیغمبرتون محمده و به پیامبر ناسزا می‌گفت. شاید کسی باور نکنه من به واسطهٔ بازجوی اسرائیلی نمازخون شدم. تنها به‌خاطر اینکه اون از نماز بدش می‌اومد. زیر رگبار سؤالات مزخرفیش عهد کردم نمازم ترک نشه! 🟢متن بالا برشی‌ست از کتاب «جادهٔ کالیفرنیا»، سفرنامهٔ لبنان با طعم طوفان الاقصی 📚کتاب: جادهٔ کالیفرنیا ✍نویسنده: محمدعلی جعفری 💯 مبلغان بدون مرز @IntMob
@Allah4all ❇️ 20 ابزار هوش مصنوعی برای تولید محتوا و متن: ۱. ChatGPT-4 (OpenAI) پیشرفته ترین مدل زبانی برای تولید متن، پاسخ به سوالات و نوشتن محتوای خلاقانه. قابلیت یکپارچهسازی با ابزارهای دیگر و پشتیبانی از چندین زبان. ۲. Jasper AI ابزاری قدرتمند برای تولید محتوای سئو محور، تبلیغاتی و چندزبانه. از GPT-4 پشتیبانی می کند و برای نوشتن مقالات، پست های شبکه های اجتماعی و متن های تبلیغاتی ایده آل است. ۳. Writesonic ابزار تولید محتوای سریع با پشتیبانی از GPT-4. مناسب برای تولید مقالات، پست های شبکه های اجتماعی، توصیف محصولات و متن های تبلیغاتی. ۴. Copy.ai ابزاری برای تولید محتوای خلاقانه مانند پست های شبکه های اجتماعی، ایمیل ها و متن های تبلیغاتی. رابط کاربری ساده و کاربرپسند. ۵. Rytr ابزار مقرون هصرفه برای تولید محتوای متنی و پشتیبانی از بیش از ۴۰ زبان. مناسب برای نوشتن مقالات، پست های وبلاگ و متن های تبلیغاتی. ۶. GrammarlyGO نسخه هوش مصنوعی Grammarly برای تولید و بهبود محتوا. قابلیت بازنویسی متن، بهبود گرامر و سبک نوشتاری با یکپارچه سازی در ابزارهایی مانند ایمیل و Google Docs. @Allah4all ۷. Surfer SEO ابزار تولید محتوای سئو محور با تحلیل رقبا و پیشنهاد کلمات کلیدی. قابلیت ایجاد ساختار محتوا و بهینه سازی برای موتورهای جستجو. ۸. Frase ابزاری برای تحقیق محتوا و تولید خودکار متن های سئو محور. قابلیت پاسخ به سوالات کاربران و تولید محتوای بهینه شده. ۹. Article Forge ابزار تولید خودکار مقالات طولانی با پشتیبانی از GPT-4. مناسب برای وبلاگ ها و سایت های خبری که نیاز به محتوای سریع و باکیفیت دارند. ۱۰. Anyword ابزار تولید متن های تبلیغاتی با قابلیت پیشبینی عملکرد محتوا. قابلیت شخصی سازی متن بر اساس مخاطبان هدف و بهبود نرخ تبدیل. ۱۱. Peppertype ابزار تولید محتوای سریع با قالب های آماده برای انواع محتوا. پشتیبانی از چندین زبان و قابلیت تولید محتوای خلاقانه. ۱۲. Simplified ابزار همه کاره برای تولید محتوای متنی، بصری و مدیریت شبکه های اجتماعی. قابلیت تولید محتوای چندرسانه ای و طراحی گرافیکی. ۱۳. ContentBot ابزار تولید محتوای خودکار با قابلیت یکپارچه سازی با وردپرس. پشتیبانی از GPT-4 و مناسب برای تولید مقالات و متن های سئو محور. ۱۴. Wordtune ابزار بازنویسی و بهبود جملات با قابلیت تغییر لحن و سبک نوشتاری. مناسب برای بهبود کیفیت متن و پارافریز جملات. @Allah4all ۱۵. INK Editor ابزار تولید محتوای سئو محور با تحلیل کلمات کلیدی و پیشنهاد بهبودها. قابلیت بهینه سازی محتوا برای موتورهای جستجو. ۱۶. Scalenut ابزار تولید محتوای سئو محور و تحقیق کلمات کلیدی. قابلیت ایجاد استراتژی محتوا و تولید خودکار متن. ۱۷. CopySmith ابزار تولید محتوای تجاری و تبلیغاتی با یکپارچه سازی Shopify و Google Ads. مناسب برای نوشتن توصیف محصولات و متن های تبلیغاتی. ۱۸. Hypotenuse AI ابزار تولید محتوای خودکار و شخصی‌سازی شده برای مقالات، توصیف محصولات و پست های شبکه های اجتماعی. پشتیبانی از GPT-4. ۱۹.Kafkai ابزار تولید محتوای خودکار با تمرکز بر سئو. مناسب برای وبلاگ ها و سایت های خبری که نیاز به محتوای سریع و بهینه دارند. ۲۰.QuillBot ابزار بازنویسی و پارافریز متن با قابلیت خلاصه سازی جملات. مناسب برای بهبود و ساده سازی متن. 🔹ابزارهای جدید و نوظهور: - Notion AI: ابزار تولید محتوا و سازماندهی اطلاعات با قابلیتهای هوش مصنوعی. مناسب برای مدیریت پروژهها و تولید محتوای متنی. - Tome: ابزار تولید ارائه های متنی و بصری با کمک هوش مصنوعی. ایده آل برای ساخت اسلایدها و ارائه های حرفه ای. - Descript: ابزار ویرایش و تولید محتوای صوتی و تصویری با قابلیت های پیشرفته. مناسب برای پادکست ها و ویدیوها. 🔸این ابزارها با استفاده از آخرین فناوری های هوش مصنوعی، فرآیند تولید محتوا را سریعتر، کارآمدتر و حرفه ای تر می کنند. به تدریج مهمترین و کاربردی ترین ابزار تولید محتوا و متن جهت استفاده در تبلیغ بین الملل و مطالعات اسلامی و شیعی معرفی خواهند شد. 💠ارسال فقط به صورت بازارسال (فوروارد) مجاز است💠 مرجع تخصصی @Allah4all
@IntMob ✳️ تجربه یک دانشجوی مسلمان از سوئد 🔹به عنوان یک شیعه در سوئد احساس تنهایی می‌کنم. 🔸در سوئد انجمنی زیر نظر جمهوری اسلامی ایران فعالیت های فرهنگی می کند! کافیست به سایت آن مراجعه کنید تا عمق فاجعه را متوجه شوید! تازه به کشور سوئد وارد شده بودم و منتظر تجربه های جدید و اتفاقات نو بودم. از سرمای هوای سوئد و برخوردهای سرد مردم خیلی شنیده بودم ولی با دید مثبت شروع کردم و سعی کردم پیش قضاوت نداشته باشم. اولین بار که از خوابگاه دانشگاه بیرون رفتم، چشمم به عده‌ای دختر و پسر عرب افتاد و مطلبی که توجه من را به خودش جلب کرد بی‌حجابی یکی از خانم ها بود که کم کم این موضوع را در ذهنم ساخت که باید منتظر دیدن اسلام ویرایش شده بود؛ هرچند علت نداشتن حجاب می توانست مسلمان نبودن فرد هم باشد. بعد از گذشت مدتی فهمیدم که ارتباط منسجمی بین شیعیان وجود ندارد و انگار تمایلی برای صحبت کردن در مورد دین اسلام و به خصوص شیعه وجود ندارد. مهاجر بودن و ترس از دیپورت شدن می توانست دلیل اصلی بی‌تحرکی شیعیانی باشد که اغلب از افغانستان به آنجا مهاجرت کرده بودند و تمایلی به برگشت به کشورشان نداشتند. قرار گرفتن در چارچوب پادشاهی کشور سوئد هم انگار تاثیر خودش را روی برخوردهایشان داشت و به نظر می آمد که تیزی و برندگی اسلام واقعی را از آن‌ها گرفته بود. عدم وجود مسجد ویژه شیعیان، خودش را خوب نشون میداد و اکثر این مساجد توسط عربستان ساخته شده بودند تا اسلام سلفی را گسترش دهند. در نماز جماعت ها، اقلیت بودن شیعه به چشم می آمد و سردی در برخورد با شیعیان دیده می شد. @IntMob نماز خواندن شیعه ها اکثرا بصورت فرادی بود و همبستگی بینشان دیده نمی شد. برای مثال، نزدیک رستوران دانشگاه ساختمانی بود که در طبقه سومش یک نمازخونه کوچک تعبیه شده بود. نماز جماعت غیر شیعی ظهرها برگزار میشد و تعداد کمی مهر هم در قفسه کتاب های قرآن و دینی بود. البته گاهی هم این مهرها ناپدید شد! بچه های دانشجو (گاهاً دانشجوی دکتری از ایران) به صورت فرادی نماز می‌خواندند. بعد از مدتی تصمیم گرفتیم که ما هم یک نماز جماعت کوچک راه بیندازیم که البته اوایل سه نفر بیشتر نبودیم و گاهی هم بعضی از برادران اهل تسنن به امام جماعت شیعه اقتدا می کردند ولی متاسفانه به تدریج به دلیل تداخل زمانی با بقیه کارها (بخوانید عدم توجه به ارزش نماز جماعت) نماز جماعت کمرنگ شد. بعد از آن تصمیم گرفتیم که نماز را حداقل اول وقت و با برادران اهل تسنن به جماعت بخوانیم. از آنجایی که رفتن به سوئد مقارن با ماه رمضان شده بود، دنبال پیدا کردن انجمن های شیعی بودم. اسم یکی از این انجمن ها را از دوستم که قبلا سوئد بود پرسیدم. قبل از رفتن اینترنت را گشتم تا سایت و برنامه های این انجمن را که زیر نظر جمهوری اسلامی ایران فعالیت می کرد ببینم ولی با یک سایت تقریبا بدون استفاده روبرو شدم. در ماه رمضان با این انجمن تماس گرفتیم تا در جلسات مذهبی شرکت کنیم. خانمی اعلام کردند که ساعت شش عصر جلسه ختم قرآن برگزار می شود و ما هم فاصله یک ساعته از خانه تا محل برگزاری را با قطار برقی رفتیم تا در این جلسه شرکت کنیم. با کلی گشتن یک تابلوی کوچیک در بالای یک ساختمان قدیمی که درب ورودی چوبی داشت به چشم ما آشنا آمد و وقتی نزدیک رفتیم دیدیم آدرس را درست آمده‌ایم اما با کمال تعجب آن ساختمان بیشتر به یک متروکه شبیه بود! دوباره تماس گرفتیم و اینبار آقایی گوشی را برداشت و گفت جلسه تمام شده و فقط دو روز در هفته هم برگزار خواهد شد! جا خوردم! فهمیدم که فعالیت‌های شیعیان در سوئد بسیار کمرنگ و ناامید کننده است! 💯 مبلغان بدون مرز @IntMob
@IntMob ❇️ او به درد شما نمي خورد! مي گويد: براي سازمان مان يك نفر براي مديريت روابط عمومي مي خواهيم، كسي سراغ نداري؟ مي گويم: جواني بسيار توانمند و لايق هست كه خيلي هم خوش اخلاق و خنده روست و تحمل و صبر زيادي هم دارد و همه به صداقت و درستكاري مي شناسندش و او را امين مي دانند، اما نمي دانم براي فضاي كاري شما مناسب باشد يا نه، چون موهايش بلند است و موهايش را روغن مي زند و خيلي به ظاهر و تيپش اهميت مي دهد و كلي هم براي عطر و اودكلون خرج مي كند و به لباس مرتب و تميزش مي رسد! مي گويد: البته مي داني كه محيط سازمان ما خيلي مذهبي است و طبيعتا اين سر و شكلي كه تو تعريف مي كني با آن مجموعه خيلي سازگار نيست ولي حالا شايد بتوانيم قانعش كنيم كه موهايش را كوتاه كند! چون بالاخره فضاي عمومي بر و بچه هاي ما بيشتر جوّ رفقاي هيئتي و حزب اللهي است و حال و هوايشان اين طوري نيست. ادامه مي دهم كه راستش دور و برش هم آدم هاي مختلفي هست و با همه جور آدمي كنار مي آيد و گرچه موضع اعتقادي قاطع و شفاف و صريحي دارد اما روابطش خيلي وسيع و متنوع است و بعضي رفقايش چندان مثل خودش نيستند. بعد مي گويم: البته مشكل ديگري هم در مورد بستگانش هست كه فكر نمي كنم راه حلي داشته باشد! عمويش از سران ضدانقلاب است كه پرونده سنگين دارد! مي گويد: نه ديگر اين را اصلا نمي شود كاري كرد، چون جواب استعلام از همان اول معلوم است! مي گويم بله مي فهمم، شما حق داريد چون محيط كارتان خيلي مذهبي است چنين آدمي به درد شما نمي خورد! اما آيا مي داني تمام اوصافي كه من گفتم خصوصيات رسول خدا صلى الله عليه و آله بود؟ نگاهم مي كند و ديگر چيزي نمي گويد! هر دو سكوت مي كنيم! 💯 مبلغان بدون مرز @IntMob
@IntMob ✳️ خاطرات یک دانشجوی محجبه در آمریکا 🔹قسمت اول: ورود به آمریکا 🔸سارا بور بور/ دانشجوی دکترای علوم کامپیوتر، شهر ماینز کلورادو يادمه پنج سال پيش كه می خواستم وارد آمريكا بشم خيلی استرس داشتم كه چگونه با ظاهرم برخورد خواهد شد. چون حجاب داشتم می‌ترسيدم رفتار خوبی از طرف جامعه با حجابم نشه و اينكه آیا ظاهر متفاوتم باعث طرد من خواهد شد يا نه؟ من در ايران چادری بودم. قبل از ورود به آمریکا با يكی از دوستان كه چندين سال خارج از كشور زندگی كرده بود مشورت كردم. دوستم گفت به چادر كه اصلا فكر نكن. چون اينجا باعث میشه بیشتر به چشم بیای كه خودش بر خلاف فلسفه حجاب هست، ولی می‌تونی با مانتو و روسری باشی. من از ٧ سالگی همه جا چادر سر كرده بودم، و خیلی برام سخت بود که چادر رو کنار بزارم. برای همين سعی كردم كلی مانتو و روسری تهيه كنم. هنوز هم كه هنوزه يكی از سفارش‌های عمده من از ایران همين چیزهاست! البته پوشیدن مانتو هم کمک زیادی نکرد. هنوز هم حس عدم امنيت شديدی داشتم، و اينكه آدم متفاوتی هستم خيلی اذيتم می‌كرد. سعی کردم بجای عینک از لنز رنگی استفاده کنم كه كمی از اين تفاوت كاهش بدم، حداقل از لحاظ ظاهری. حدود پنج سال پیش، در اواخر ماه مبارك رمضان وارد آمریكا شديم. خدا رو شکر بلافاصله یکی از دوستانمون ما رو با مسجد دنور آشنا كرد و حتی همون شب ورودمون به دنور آمریکا هم برامون از افطاریِ مسجد آورد. در پرانتز بگم كه اينجا مساجد فقط پنجشنبه‌ها و‌ مناسبت‌های ویژه و بخشی از ماه رمضان مراسم دارند، ولی هر وقت برنامه باشه شام هم هست. يادمه شام شب اول كباب بود و پذیرایی‌شون از ما بعد از یک سفر طولانی حسابی بهمون چسبيد. برای روز عيد فطر هم يک مراسم عالی با صبحانه‌ی مفصل ترتيب داده بودند. تا اينجا همه چيز بهشت بود. تا اينكه گفتن برای ناهار روز عید بريم یکی از دریاچه‌های دنور. ما هم خوشحال همراهشون رفتيم. وقتی وارد محوطه شديم ديدم برخی خانمهای آمریکایی با پوششی نامناسب مشغول گرفتن حمام آفتاب هستند! اين اولين صحنه‌ای بود كه واقعا حالت بدی رو در من ايجاد كرد تا جاييكه با دوستمون كلی بحث كردم كه چرا ما رو اينجا آوردين، وقتی که می‌دونستيد محيطش مناسب نیست... البته باز هم داخل پرانتز بگم وضعيت پوشش در آمريكا به مراتب از اروپا بهتره. حداقل در ايتاليا كه من تجربه‌اش رو دارم، سطح شهر و مترو مملو از عكسهای زنان برهنه برای تبلیغ كالاست، كه من چنين چيزی رو در امريكا نديدم (به استثنای سواحل فلوريدا). و اينكه رفتارهای جنسی زننده در معرض عموم، در اروپا به مراتب بيشتر از آمريكا در سطح شهر ديده میشه. مثلا در بخشهایی از اروپا، در مترو يا در خيابان رفتارهای زننده جنسی رو به وفور مشاهده می‌کنید، ولی اکثر شهرهای آمريكا واقعا از اين لحاظ وضعیت خیلی بهتری دارند. ادامه دارد... 💯 مبلغان بدون مرز @IntMob
@Allah4all ❇️ شبکه بانوان بین الملل 💠 محفلی برای هم اندیشی و هم افزایی بانوان فعال در عرصه بین الملل 🔹این گروه بانوان می باشد. https://eitaa.com/joinchat/3129803802Cc9e75d0324 🔹لطفا لینک را برای بانوان زباندان و فعال در عرصه بین الملل ارسال نمائید. مرجع تخصصی @Allah4all
هدایت شده از ابن الصیام
@IntMob ✳️ خاطرات یک دانشجوی محجبه در آمریکا 🔹 قسمت دوم: سختی‌های ورود به دانشگاه 🔸سارا بور بور/ دانشجوی دکترای علوم کامپیوتر، شهر ماینز کلورادو در ایران دوره کارشناسی ارشدم رو در رشته ریاضی تمام کرده بودم و قاعدتاً دوست داشتم که در رشته خودم ادامه تحصیل بدم و برای دکترای ریاضی اپلای کرده بودم. ضمناً سابقه‌ی چند سال تدریس هم داشتم. بعد از اخذ پذیرش در دکترای ریاضی، قرار بود برای جلسه‌ای برم پیش رئیس گروه که با توجه به سوابقم تصمیم بگیره که من برای تدریس کدام درس مقطع لیسانس مناسب‌تر هستم. وقتی وارد اتاق رئیس گروه شدم، ظاهراً از حجاب من تعجب کرد. احتمالاً حدس هم می‌زنید که دست ندادم و البته توضیح دادم که به دلایل مذهبی نمی‌تونم دست بدم. بعد از کمی صحبت، رئیس گروه رک بهم گفت که آيا با اين قيافه می‌خوای بری سر كلاس و تدريس كنی؟ اگر در آمریکا زندگی کرده باشید حتماً متوجه شدید که معمولاً کسی بطور مستقیم نشون نمی‌ده که داره تبعیض قائل میشه، ولی رئیس گروه در این موضوع کاملاً رک بود تصميم گرفتم با رئیس دانشكده صحبت کنم چون آدم خوش برخوردی به نظر می‌رسید. وقت گرفتم و در اتاق منشی منتظر بودم؛ ولی از شانس بد من ايشون با چند نفر دیگه وارد اتاق شد و دستش رو به سمت من دراز كرد که با من دست بده! من كه حسابی هول كرده بودم، عذرخواهی كردم و توضیح دادم که نمی‌تونم باهاش دست بدم... احتمالاً حدس می‌زنید که عاقبت کار چی شد. اینقدر فضای دانشكده رياضی سنگین شد كه نهایتاً تصميم گرفتم به رشته علوم كامپيوتر تغییر رشته بدم. البته گذشت زمان بهم ثابت کرد که رشته‌ی علوم کامپیوتر برای من خیلی بهتر بود و آخر این سختی‌ها، خوب شد برام. عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد... در ترم اول درسی داشتم به نام آمار پيشرفته که توسط یک استاد معروف تدریس می‌شد. استاد درس، فارغ التحصيل دانشگاه بركلی بود و با توجه به اينكه دانشگاه بركلی دانشجويان خارجی زياد داره، توقعم اين بود كه با حجابم مشكلی نداشته باشه. ولی تصورم كاملاً غلط بود... کلاس مخصوص دانشجویان دکترا بود و بنابراین تعداد کمی دانشجو در کلاس حاضر بودند. استاد درس برای اینکه مطمئن بشه که همه درس رو متوجه شدند، همه‌ی دانشجوها رو به اسم صدا می‌کرد. مثلاً جکی متوجه شدی؟ رایان سوالی نداری؟ حتی دانشجویان پسر ایرانی رو به اسم صدا می‌کرد ولی هيچ بار اسم من در بين اين دانشجوها نبود . این کلاس تکالیف سختی داشت. با توجه به اينكه معمولاً ما ایرانی‌ها از لحاظ علوم تئوری قوی‌تر هستيم، بيشتر مواقع من تمرين‌ها رو حل می‌كردم و دانشجويان آمريكایی میومدن پیش من که کمک‌شون کنم و جوابی شبیه به جواب من در حل مسأله می‌آوردند. ولی استاد کلاس دقيقاً برعكس، فكر می‌كرد که من از بقیه کمک گرفتم . يادمه یک روز كه جكی داشت از روی تمرينهای من كپی می‌كرد، پرسيد که تو از كدام كشوری كه اينقدر آمار و رياضی رو خوب بلدی؟ جواب دادم: ايران. گفت من كه شنيدم در كشور شما زنان اجازه تحصيل ندارن! بعد از كمی حرف زدن متوجه شدم كشور ما رو با كشور افغانستان اشتباه گرفته و فرق اين دو کشور رو نمی‌دونه! وقتی براش توضیح دادم كه در ايران، تعداد دختران دانشجو بیشتر از پسران دانشجو هست، خیلی تعجب كرد! 💯 مبلغان بدون مرز @IntMob