گلبرگ های خاطره:
به قدری این شهدا خالص و مخلص و بی ریا هستند که ما نمی توانیم خاطرات آن ها را بیان کنیم، زیرا همه ی زندگی آن ها خاطره است و همه ی خاطراتشان از بهترین و شیرین ترین خاطرات می باشد. امام به عنوان یادآوری یکی از خاطرات خیلی شیرین شهید مصطفی موجودی را از زبان و قلم خانواده ی آن شهید برای شما بازگو می کنم:
در اولین مرخصی که ایشان از منطقه ی کردستان به اصفهان آمدند، یک شب که تمام اعضای خانواده برای دیدار از ایشان آمده بودند همه دور سفره غذا جمع شدند و هنگامی که سفره آماده شد ایشان کمی مکث کردند و گفتند چرا این همه غذای اضافی سر سفره هست، لازم نبود چند رقم خورشت پخته شود، یک خورشت کافی است. در همین حین همه با تعجب به او نگاه کردیم و گفتیم که کاری نکردیم قابل شما باشد و ایشان گفتند چرا خیلی قابل است نباید به این صورت اسراف شود. شما نمی دانید که بچه های ما الان در جبهه ها به چه نحوی با دشمن کافر مبارزه می کنند و اصلا در قید این تجملات نیستند و من وقتی حال و هوای آنجا را می بینم، بعضی از برنامه های اینجا را نمی توانم تحمل کنم. ما باید در پشت جبهه که هستیم به فکر آن برادران که در جبهه ها هستند باشیم.
#شهیدانه
#هر_روز_با_شهدا
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_صلوات
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
منبع : پایگاه اطلاع رسانی شهدای شهر رهنان ( shohada-rehnan.ir)
شهید اسماعیل موجودی
نام پدر: حسین
تاریخ تولد: 1343
محل تولد: رهنان
شغل: محصل
یگان اعزام کننده: بسیج
تاریخ شهادت: 61/3/2
محل شهادت: خرمشهر
زیارتگاه: گلزار شهدای شهر رهنان
زندگینامه:
شهید اسماعیل موجودی به سال 1343 در خانواده ای متعهد، مذهبی و زحمتکش در شهر شهید پرور رهنان دیده به جهان گشود. دوران طفولیت را در زادگاه قهرمان پرور و در کنار خانواده ی پر مهر و محبتش پشت سر گذاشت. علم و دانش را تا دوران دبیرستان با موفقیت سپری کرد. شروع تحصیلات دوران متوسطه اش مصادف با شروع جنگ تحمیلی بود. شهید که شور و شوق جبهه را در سر داشت پس از شنیدن گزارشات مبنی بر تجاوز دشمن بعثی به خاک مقدس جمهوری اسلامی ایران، دیگر درنگ را جایز نشمرد و برای نبرد با بعثیان خونخوار عزمش را جزم نمود و همراه دوست دیرینه اش شهید حاتم آرمی در بسیج ثبت نام نمود. پس از آموزش در بهمن ماه سال 60 راهی جبهه گردید. در عملیات فتح المبین و بیت المقدس همانند دیگر بسیجیان و لشکریان اسلام رشادت ها آفرید تا سرانجام در بعد از ظهر دوم خرداد 1361 پس از آزاد سازی خرمشهر مهمان پروردگار خویش گردید.
جلوه هایی از شهید:
علاقه به ورزش، انتخاب و رفاقت با دوستان خوب، احترام به والدین و دوستان، داشتن روحیه ی وفاداری و شجاعت و اخلاص و خوش رفتاری، نماز خواندن و روزه گرفتن از ویژگی های آن شهید بزرگوار بود.
منبع : پایگاه اطلاع رسانی شهدای شهر رهنان ( shohada-rehnan.ir)
پیام شهید:
از تمامی برادران و خواهران می خواهم که همیشه در خط امام باشند که در غیر اینصورت به انحراف کشیده می شوند. درس خواندن را ادامه دهید و با درس خواندن این مردم مستضعف را از زیر یوغ بندگی ابر قدرت ها نجات دهید و کشور را به خودکفایی کامل برسانید و تمامی ابر قدرت ها را به زانو درآورید.
گلبرگ های خاطره:
خانواده ی شهید نقل می کند: شهید نماز و روزه اش هیچ گاه ترک نمی شد، به طوری که حتی در دوران نوجوانی و در روزهای گرم تابستان که مصادف با ماه مبارک رمضان بود، به خاطر علاقه ی زیادی که به ورزش فوتبال داشت، تمرینات سنگین فوتبال را با زبان روزه ادامه می داد و با وجود مشکلاتی که برایش پیش می آمد حاضر به ترک روزه ی خود نمی شد.
#شهیدانه
#هر_روز_با_شهدا
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_صلوات
یادش گرامی و راهش پر رهروباد
منبع : پایگاه اطلاع رسانی شهدای شهر رهنان ( shohada-rehnan.ir)
شهید مصطفی خاکی زمانی
نام پدر: باقر
تاریخ تولد: 1347
محل تولد: رهنان
شغل: جوشکار
یگان اعزام کننده: بسیج
تاریخ شهادت: 61/4/25
محل شهادت: شلمچه
زیارتگاه: گلزار شهدای شهر رهنان
زندگینامه:
مصطفی خاکی در سال 1347 در شهر رهنان متولد شد. در شش سالگی پدر خود را از دست داد و پس از اتمام کلاس چهارم ابتدایی شروع به کار نمود. با اینکه سن زیادی نداشت اما هر کاری برای انقلاب بود انجام می داد. با فرمان امام مبنی بر تشکیل بسیج ثبت نام نموده و پس از گذراندن دوره ی آموزشی عازم جبهه شد. در عملیات های کردستان شرکت داشت و همچنین در جبهه ی نبرد جنوب شرکت نمود و سرانجام در عملیات رمضان به ندای حق لبیک گفت و به درجه ی رفیع شهادت نایل آمد.
جلوه هایی از شهید:
شهید در خانواده یک انسان نمونه بود. مادرش می گوید: مصطفی در بین شش فرزند پسرم نمونه بود. ایشان با قرآن و ادعیه سر و کار داشت. در خانواده برای دیگران احترام خاصی قائل بود و مادرش می گفت: ما واقعاَ از او راضی هستیم.
منبع : پایگاه اطلاع رسانی شهدای شهر رهنان ( shohada-rehnan.ir)
پیام شهید:
از شما برادران عزیز می خواهم که در نماز جماعت شرکت کنید و صف نماز جماعت را خالی نگذارید و راه امام را ادامه داده و دنباله رو راه شهدا باشید.
گلبرگ های خاطره:
از زبان مادر شهید: ایشان وقتی می خواست از ما خداحافظی کند گفت مادر مطمئن باش این دفعه، آخرین بار رجعت من می باشد و به شهادت می رسم. وقتی خبر شهادت ایشان را برایم آوردند جسد او را مشاهده کردم دیدم گلوله ای به قلب ایشان اصابت کرده است. خودش وقتی می خواست به جبهه برود این را به من متذکر شده بود که به این نحو به شهادت می رسد.
#شهیدانه
#هر_روز_با_شهدا
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_صلوات
یادش گرامی و راهش پر هرو باد
منبع : پایگاه اطلاع رسانی شهدای شهر رهنان ( shohada-rehnan.ir)
شهید رجبعلی صفری
نام پدر: محمد
تاریخ تولد: 1340
محل تولد: رهنان
شغل: محصل
یگان اعزام کننده: بسیج
تاریخ شهادت: 61/1/2
محل شهادت: رقابیه
زیارتگاه: گلزار شهدای شهر رهنان
زندگینامه:
پس از اتمام دوران ابتدایی به یاری پدر شتافت و با سن کم خود پدر را در کارهای اقتصادی کمک می نمود. در دوران دبیرستان با انقلاب آشنا شد و از زمان شروع انقلاب با مطالعه ی زیاد در زمینه ی مسائل سیاسی فکر و بینش خود را برای مبارزه آماده نمود. پس از شروع جنگ وارد جبهه ی کارزار شد و در یک عملیات مهم به درجه ی رفیع شهادت نایل آمد.
جلوه هایی از شهید:
ملایمت و پیش دستی در سلام و تکیه بر مستحبات و واجبات از خصوصیات اخلاقی ، مذهبی و اجتماعی وی بود؛ زحمات پدر و مادر را با قدرشناسی پاس می نهاد. عیادت قوم و خویش و دوستان را فراموش نمی کرد.
پیام شهید:
به عنوان یک برادر کوچک تر به تمام دوستان و برادران حزب اللهی نصیحت می کنم که لحظه ای از خط امام که همان هدف قرآن و خداست به سمت دیگر متمایل نشوید، برادران بنشینید لحظه ای فکر کنید و به خود آیید و ببینید چه می کنید؟
منبع : پایگاه اطلاع رسانی شهدای شهر رهنان ( shohada-rehnan.ir)
پیام شهید:
در مجله ی امید انقلاب شماره 29 ص 15:
دانش آموزان اگر زنده ماندیم و لیاقت شهادت نصیبمان نشد به کلاس ها برخواهیم گشت و با درس خواندن به مبارزه ی خود ادامه خواهیم داد.
گلبرگ های خاطره:
صبح روز دوم عملیات حزب المبین، شهید به همراه دیگر همرزمانش مشغول استراحت و بازرسی بی سیم خود بود. خاطرات شب قبل بازگو می شود و شهید می گوید شب اول گذشت و خدا ما را دعوت نکرد. ساعتی بعد خمپاره ای از طرف صدامیان شلیک و به همان نقطه اصابت می کند دو نفر شهید می شوند، او در مرحله ی اول زخمی می شود. یکی از همرزمان می گوید خدا شما را دعوت کرد، در حق ما هم دعا کنید، او می گوید هنوز خالص نشده ام و الا همچون آن دو نفر شهید می شدم و آمبولانس حرکت می کند و روز بعد در بیمارستان به آرزوی دیرینه اش که شهادت در راه معبود بود می رسد.
#شهیدانه
#هر_روز_با_شهدا
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_صلوات
منبع : پایگاه اطلاع رسانی شهدای شهر رهنان ( shohada-rehnan.ir)
شهید جعفر احمدی
نام پدر: تقی
تاریخ تولد: 1339
محل تولد: رهنان
شغل: سرباز
یگان اعزام کننده: ارتش
تاریخ شهادت: 61/1/4
محل شهادت: دشت عباس
زیارتگاه: گلزار شهدای شهر رهنان
زندگینامه:
شهید جعفر احمدی در تاریخ 1339 در یک خانواده ی مذهبی و مستضعف به دنیا آمد. دوران ابتدایی را پشت سر گذاشت. سپس در کارخانه ی رحیم زاده مشغول به کار شد و بعضی اوقات به جوشکاری می پرداخت. در اوج انقلاب در تظاهرات شرکت می کرد تا اینکه به سربازی رفت و در عملیات فتح المبین به افتخار شهادت نایل آمد.
جلوه هایی از شهید:
احسان به پدر و مادر، علاقه به نماز و دعا و جلسات مذهبی، گشاده رویی، تقدم در سلام کردن، انجام صله ی رحم.
منبع : پایگاه اطلاع رسانی شهدای شهر رهنان ( shohada-rehnan.ir)
شهید محمد رضا مرادی
نام پدر: براتعلی
تاریخ تولد: 1343
شغل: دانش آموز
یگان اعزام کننده: بسیج
تاریخ شهادت: 60/10/23
محل شهادت: چزابه
زیارتگاه: گلزار شهدای شهر رهنان
زندگینامه:
شهید محمد رضا مرادی در یکی از خانواده های مذهبی شهر رهنان دیده به جهان گشود. پس از اتمام دوران ابتدایی، شبانه به تحصیل ادامه داد و با آغاز جنگ تحمیلی با شور و اشتیاق زاید الوصفی به جبهه اعزام شد و یک بار بر اثر ترکش خمپاره مجروح گردید و قبل از بهبودی کامل دوباره به جبهه اعزام و سرانجام در منطقه ی چزابه بر اثر ترکش خمپاره به درجه ی رفیع شهادت نایل گردید.
جلوه هایی از شهید:
در خانه خیلی متواضع بود. از صحبت بیهوده اجتناب می کرد. خیلی کم حرف و کم توقع بود. در کارهای مدرسه و تحصیلی خیلی منظم بود.
منبع : پایگاه اطلاع رسانی شهدای شهر رهنان ( shohada-rehnan.ir