اوضاع تورم در ترکیه جوری بالاست که دزدی از فروشگاهها فراگیر شده و مجبور شدن روی همه اجناس آلارم ضد سرقت نصب کنن
اونوقت طرف توهم بزرگترین رهبر جهان داره :)
@BisimchiMedia
شهید محمد حسین امینی
نام پدر: رجبعلی
تاریخ تولد: 1343
محل تولد: رهنان
شغل: محصل
یگان اعزام کننده: بسیج
تاریخ شهادت: 61/2/17
محل شهادت: خرمشهر
زیارتگاه: گلزار شهدای شهر رهنان
زندگینامه:
در سن 10 سالگی پدر خود را از دست داد لذا با محدودیت اقتصادی به تحصیلات خود ادامه داد. او جوانی فعال و پرکار بود و از مسائل روز اطلاع کافی داشت. ایشان عضو انجمن اسلامی دبیرستان بود. پس از شروع جنگ، آموزش نظامی دید و به غرب کشور، به جبهه ی میمک اعزام شد. چند ماهی نیز در سیستان و بلوچستان بود. سرانجام در مأموریت چهارم در خونین شهر به دیدار معبودش شتافت.
جلوه هایی از شهید:
شهید فردی خوش قلب، مهربان و ساده بود. ایشان حتی قبل از مکلف شدن روزه دار بود. او همیشه متبسم و خنده رو بود و با توجه به نامناسب بودن وضعیت مالی خانواده، تابستان ها کار می کرد تا هزینه ی تحصیل خود را به دست آورد.
منبع : پایگاه اطلاع رسانی شهدای شهر رهنان ( shohada-rehna
پیام شهید:
شما ای ملت شهید پرور، قدر این رهبر عزیز را بدانید و کردار، رفتار، پندار و گفتار او را برای خود الگو قرار دهید، زیرا می دانم که او این خصوصیات را از بزرگان دین همچون پیغمبر (ص) و امامان (ع) الهام گرفته است.
نکته ی مهم این که مبادا به ولایت فقیه پشت کنید، چون تمامی دشمنان اسلام از شما در هراس اند و سعی می کنند با رخنه در ایمانتان شما را شکست داده و نابود کنند. پس شما پیوندتان را هرچه بیشتر با ولایت فقیه مستحکم کنید.
گلبرگ های خاطره:
مادر شهید: خواب دیدم رفته ام گلزار شهدا. آن جا حسین را دیدم. گفتم می خواهم جای تو را ببینم. گفت بیا پائین. رفتم. مرا به داخل یک باغ پر گل و لاله برد. در آن جا پنج زن با لباس سبز و روپوش مشغول گل چیدن بودند و حسین گفت این ها همیشه پیش ما هستند. وقتی به پسرم حسین گفتم که من همیشه برای تو گریه میکنم، گفت: اگر گریه نکنی جایت آن جاست و مکان خوبی را به من نشان داد.
#شهیدانه
#هر_روز_با_شهدا
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_صلوات
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
منبع : پایگاه اطلاع رسانی شهدای شهر رهنان ( shohada-rehnan
❤️🍃
عشقم اینست که
هر روز همان اول روز
یک سلامی طرفِ کرببلایت بکنم❤️
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ
وَعَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَعَلى اَوْلادِالْحُسَیْنِ
وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
#صباحکم_حسینی
#صلیاللهعلیكیااباعبدالله
❤️🍃
السلامعلیکیابقیهالله❤️
این دود و هوایبدِ اینشهر بهانهاست
کمبود حضورت بهخدا قحطِ نفسهاست..
#امام_زمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دعا می کنم ...
کسی در زندگیتان باشد
که شمارا بلد باشد ...
بلد بودن مهمتر از
عاشق بودن
یا حتی...
دوست داشتن است ...!
✨🌹
شهید سید حسن اعتصامی
نام پدر: سید مصطفی
تاریخ تولد: 1344
محل تولد: رهنان
شغل: رنگ کار
یگان اعزام کننده: بسیج
تاریخ شهادت: 65/10/4
محل شهادت: ام الرصاص
زیارتگاه: گلزار شهدای شهر رهنان
زندگینامه:
شهید مراحل رشد و آگاهی را طی نمود و ایام بلوغ او با شروع جنگ تحمیلی مصادف شد و او راهی جبهه گشت و با وجود سن کم، خود را به صحنه ی رزم رساند. در عملیات های بیت المقدس، رمضان، والفجر4، خیبر، بدر و والفجر8 شرکت نمود و در عملیات کربلای 4 در ام الرصاص به شهادت نایل آمد.
پیام شهید:
اگر تقوا در کارهایتان باشد تمام مشکلات حل می شود. پرهیزکاری را در کارهایتان فراموش نکنید. قناعت کنید و عبادات را پشت سر نیندازید. همیشه دنبال مال حلال باشید. به روز قیامت و روز حساب یقین پیدا کنید. توبه ی خالص، پشیمان شدن و تکرار نکردن گناه است.
پشتبان ولایت فقیه و روحانیت متعهد باشید. درخت انقلاب اسلامی برای سیراب شدن احتیاج به خون دارد. اماممان ندای هل من ناصر ینصرنی می گوید و بر ما ملت مسلمان واجب است که به این پیام امام لبیک بگوییم و این درخت را با خون خود سیراب کنیم.
منبع : پایگاه اطلاع رسانی شهدای شهر رهنان ( shohada-rehna
گلبرگ های خاطره:
عملیات محرم بود. سید و چند نفر دیگر از جمله کسانی بودند که در حین پاتک شدید دشمن خدمه ی قبضه ی خمپاره ای در خط اول بودند. فشار دشمن قابل تحمل نبود و مهمات آن ها نیز تمام شده بود. از این جهت با دستور فرماندهی قرار شد تغییر موضع بدهند. بیش از همه نگران سید حسن بودم، مبادا اسیر دشمن شوند. سراسیمه به خط رفتم نزدیک قبضه که رسیدم به جز دشمن کسی را ندیدم. در میان رگبار دشمن به سلامت به عقب آمدم. وقتی به مقر رسیدم، سید حسن را دیدم. می گفت وقتی همه ی مهمات تمام شد و عراقی ها از تپه سرازیر شدند، گلوله های خراب را بر عکس در قبضه ی خمپاره انداختم و با طی کردن 15 کیلومتر مسافت در میان شیارها، خود را به عقب رساندیم و ایم اولین و آخرین صحنه از شجاعت او نبود.
قبل از عملیات والفجر 8 در خانه های خسروآباد به دیدن آن ها رفتیم. وسط حیاط خانه یک تخت بود و سید با تجهیزات کامل روی آن دراز کشیده بود. از بس نورانی بود در دلم گفتم ماشاء الله. عجب شهید زنده ای و چه گل زیبایی، در همین لحظه چشم ها را باز کرد و لبخند زد و احوالپرسی کرد و این آخرین دیدار ما بود.
#شهیدانه
#هر_روز_با_شهدا
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_صلوات
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
منبع : پایگاه اطلاع رسانی شهدای شهر رهنان ( shohada-rehnan