❤️🍃
السلامعلیکیابقیهالله❤️
این دود و هوایبدِ اینشهر بهانهاست
کمبود حضورت بهخدا قحطِ نفسهاست..
#امام_زمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دعا می کنم ...
کسی در زندگیتان باشد
که شمارا بلد باشد ...
بلد بودن مهمتر از
عاشق بودن
یا حتی...
دوست داشتن است ...!
✨🌹
شهید سید حسن اعتصامی
نام پدر: سید مصطفی
تاریخ تولد: 1344
محل تولد: رهنان
شغل: رنگ کار
یگان اعزام کننده: بسیج
تاریخ شهادت: 65/10/4
محل شهادت: ام الرصاص
زیارتگاه: گلزار شهدای شهر رهنان
زندگینامه:
شهید مراحل رشد و آگاهی را طی نمود و ایام بلوغ او با شروع جنگ تحمیلی مصادف شد و او راهی جبهه گشت و با وجود سن کم، خود را به صحنه ی رزم رساند. در عملیات های بیت المقدس، رمضان، والفجر4، خیبر، بدر و والفجر8 شرکت نمود و در عملیات کربلای 4 در ام الرصاص به شهادت نایل آمد.
پیام شهید:
اگر تقوا در کارهایتان باشد تمام مشکلات حل می شود. پرهیزکاری را در کارهایتان فراموش نکنید. قناعت کنید و عبادات را پشت سر نیندازید. همیشه دنبال مال حلال باشید. به روز قیامت و روز حساب یقین پیدا کنید. توبه ی خالص، پشیمان شدن و تکرار نکردن گناه است.
پشتبان ولایت فقیه و روحانیت متعهد باشید. درخت انقلاب اسلامی برای سیراب شدن احتیاج به خون دارد. اماممان ندای هل من ناصر ینصرنی می گوید و بر ما ملت مسلمان واجب است که به این پیام امام لبیک بگوییم و این درخت را با خون خود سیراب کنیم.
منبع : پایگاه اطلاع رسانی شهدای شهر رهنان ( shohada-rehna
گلبرگ های خاطره:
عملیات محرم بود. سید و چند نفر دیگر از جمله کسانی بودند که در حین پاتک شدید دشمن خدمه ی قبضه ی خمپاره ای در خط اول بودند. فشار دشمن قابل تحمل نبود و مهمات آن ها نیز تمام شده بود. از این جهت با دستور فرماندهی قرار شد تغییر موضع بدهند. بیش از همه نگران سید حسن بودم، مبادا اسیر دشمن شوند. سراسیمه به خط رفتم نزدیک قبضه که رسیدم به جز دشمن کسی را ندیدم. در میان رگبار دشمن به سلامت به عقب آمدم. وقتی به مقر رسیدم، سید حسن را دیدم. می گفت وقتی همه ی مهمات تمام شد و عراقی ها از تپه سرازیر شدند، گلوله های خراب را بر عکس در قبضه ی خمپاره انداختم و با طی کردن 15 کیلومتر مسافت در میان شیارها، خود را به عقب رساندیم و ایم اولین و آخرین صحنه از شجاعت او نبود.
قبل از عملیات والفجر 8 در خانه های خسروآباد به دیدن آن ها رفتیم. وسط حیاط خانه یک تخت بود و سید با تجهیزات کامل روی آن دراز کشیده بود. از بس نورانی بود در دلم گفتم ماشاء الله. عجب شهید زنده ای و چه گل زیبایی، در همین لحظه چشم ها را باز کرد و لبخند زد و احوالپرسی کرد و این آخرین دیدار ما بود.
#شهیدانه
#هر_روز_با_شهدا
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_صلوات
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
منبع : پایگاه اطلاع رسانی شهدای شهر رهنان ( shohada-rehnan
هدایت شده از جبهه جهاد با جنگ سایبر دشمن
با سلام.
امشب شب جمعه هست و یادی کنیم از شهدا با ذکر صلوات بر محمد و آل محمد
ألّلهُمَّصَلِّعَلىمُحَمَّدٍوآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهُم✨
شهید مرتضی مرادیان
نام پدر: علی
تاریخ تولد: 1342
محل تولد: رهنان
شغل: کاشی کار
یگان اعزام کننده: بسیج
تاریخ شهادت: 61/1/3
محل شهادت: رقابیه
زیارتگاه: گلزار شهدای شهر رهنان
زندگینامه:
شهید مرتضی مرادیان در سال 1342 در رهنان دیده به جهان گشود. خانواده ی ایشان از لحاظ معیشتی در تنگنا بودند. شهید اوقات فراغت خود را با دوستان خود در مساجد به استماع سخنرانی برادران روحانی و همکاری با انجمن اسلامی محل می گذرانید. ایشان فردی بسیار قوی بود. ابتدا به جبهه ی کردستان رفت و مدت 5 الی 6 ماه در محورهای کردستان حضور پیدا کرد. شهید مرادیان در رقابیه مشغول به خدمت بود که عملیاتی با موفقیت انجام گرفت و رزمندگان به استحکام خطوط پدافندی مشغول شدند. دو روز بعد عراق ضد حمله را شروع کرد و در این گیر و دار خمپاره ای در نزدیکی او اصابت کرد و بر اثر برخورد ترکش به پشت گردنش به درجه ی رفیع شعادت نایل آمد.
جلوه هایی از شهید:
شهید از نظراخلاقی پیوسته خواهران وبرادرانش را به تقوا و درس خواندن تشویق می کرد. خلق و خوی خوش وی جاذبه ای برای جلب دوستان و آشنایان به طرف او بود و همیشه احترام والدین را نگه می داشت.
منبع : پایگاه اطلاع رسانی شهدای شهر رهنان ( shohada-rehnan.ir
پیام شهید:
پیام می دهم به برادران رزمنده ی اسلام که از ولایت فقیه پشتیبانی کنید. پیام به پدر و مادرم این است که اگر شهید شدم برای من گریه نکنند چون که من برای خدا قدم برداشته ام.
گلبرگ های خاطره:
خاطره ی مادر شهید: نیمه شبی از شب های جنگ تحمیلی بود که ناگهان صدای درب خانه آمد. پدرش سریع درب را باز کرد. فرزند عزیزمان را مشاهده کردیم. پس از سلام و احوال پرسی دیدم که رنگ به چهره ندارد . بعداً متوجه شدم که در عملیات حصر آبادان زخمی شده و ما اطلاعی نداشتیم و حدود 18 روز از زخمی شدن او می گذشت. آن شب از شدت درد نخوابید و تا صبح به نماز و راز و نیاز مشغول بود.
خاطره ی دوم: داروهای ضد دردش تمام شده بود و خیلی از درد رنج می برد. گفت برای معالجه به بیمارستان می روم. ما دیدیم از شهیدمان خبری نشد. تمام بیمارستان ها را گشتیم. تا این که یکی از دوستانش گفت من فراموش کردم بیایم به شما خبر بدهم. مرتضی به عمل نیاز داشت و سریع برای عمل با هواپیما به تهران رفت. به من گفت به خانواده ام خبر بده. من فراموش کردم و بعد از 8 روز دوباره به منزل بازگشت.
#هر_روز_با_شهدا
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_صلوان
#شهیدانه
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
منبع : پایگاه اطلاع رسانی شهدای شهر رهنان ( shohada-rehnan.ir
♨️تخفیف ۷۰ و ۵۰ درصدی مجموعههای تفریحی و گردشگری شهرداری اصفهان ویژه مادران و دختران اصفهانی
🔺شهربازی شهر رویاها
🔺تله کابین صفه
🔺باغ پرندگان
🔺باغ خزندگان
🔺باغ پروانهها
🔺آکواریوم
🔺باغ گلها و باغهای بانوان
🔺تلهسییژ ناژوان
🔺کوه نور صفه
🔺۲۰ الی ۴۰ درصد تخفیف ویژه اجناس منتخب در فروشگاههای کوثر و هایپر افروز از ۲۸ آذر الی ۲ دیماه
🔺رایگان بودن مترو و اتوبوس ویژه بانوان در روز ۲ دیماه
شهید علی عبداللهی
نام پدر: براتعلی
تاریخ تولد:1341
محل تولد: رهنان
شغل: سرباز
یگان اعزام کننده: ارتش
تاریخ شهادت: 60/12/1
محل شهادت: چزابه
زیارتگاه: گلزار شهدای شهر رهنان
زندگینامه:
شهید بزرگوار در سن قانونی وارد دبستان شد. پس از اتمام تحصیلات ابتدایی به سبب وضعیت مالی بد مجبور به ترک تحصیل و کمک به پدر شد. با شروع انقلاب اسلامی حتی الامکان در تمامی صحنه های مبارزه حاضر بود و با ضد انقلاب مبارزه می کرد و شب ها پاسداری می داد. پس از پیروزی انقلاب به خدمت بسیج درآمد تا این که به سربازی اعزام شد و در جبهه های نور علیه ظلمت به آرزوی خود رسید.
منبع : پایگاه اطلاع رسانی شهدای شهر رهنان ( shohada-rehnan
جلوه هایی از شهید :
اخلاق نیکو و شایسته و پایبندی به انقلاب، فعالیت زیاد، نمونه بودن برای بچه های حزب الله از خصایل بارز اخلاقی این شهید بود. نماز شب او ترک نمی شد. آرزویش رفتن به جبهه بود.
پیام شهید:
امروز ما باید اسلام را با اموال و جان خود حفظ کنیم که اگر نکنیم خداوند ما را دچار عذاب ابدی خواهد کرد. امام عزیز را تنها نگذارید. من برای دفاع از انقلاب اسلامی و حفظ کشورم به جبهه آمدم. با یاری امام خمینی و فریاد الله اکبر بر سر فراعنه و طاغوت فریاد می زنم که ای نامردان بدانید شیعه همیشه امامش پرخروش و فریادش کوبنده است.
#شهیدانه
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_صلوات
#هر_روز_با_شهدا
منبع : پایگاه اطلاع رسانی شهدای شهر رهنان ( shohada-rehnan
شهید محمد جواد زمانی نسب
نام پدر: غلامرضا
تاریخ تولد: 1342
محل تولد: کربلا
شغل: کارگر
یگان اعزام کننده: بسیج
تاریخ شهادت: 61/2/10
محل شهادت: بیت المقدس
زیارتگاه: گلزار شهدای رهنان
زندگینامه:
شهید محمد جواد زمانی نسبدر سال 1342 در کربلا پا به عرصه ی هستی نهاد. وی از کودکی عاشق جنگ و جبهه بود. هنگام اعزام به جبهه بشاش و شادمان بود. وی چهار نوبت به جبهه اعزام شده بود: کردستان، تنگه ی چزابه، رود کارون، جاده ی اهواز- خرمشهر که سرانجام در عملیات بیت المقدس به درجه ی رفیع شهادت نایل گردید.
جلوه هایی از شهید:
از لحاظ اخلاقی گشاده رو و مردم گرا و از نظر مذهبی حافظ اوقات صلاة بوده و تأکید بر جماعت خواندن نمازهای یومیه داشت. دارای روحیه ای بسیار ایثارگرانه و باگذشت بود. همه او را دوست می داشتند و هنوز هم پس از سال ها از او به نیکی یاد می کنند.
منبع : پایگاه اطلاع رسانی شهدای شهر رهنان ( shohada-rehnan