eitaa logo
.کافـهـ‌‌گـانــدو‌|حامیــن .
1.3هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.9هزار ویدیو
14 فایل
. إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ...:)+ پاتوق‌مامورای‌امنیتی‌وقاری‌های‌آینده🕶🌿:/ "حبیبی‌کپی‌درشان‌شما‌نیست✔️" Me: @Nazi27_f چنل‌ناشناسمون: < @Nashenaas_Gando > چنل‌‌‌‌خافانمون: < @CafeYadgiry > ▓تبلیغات❌ حله؟🤝 .
مشاهده در ایتا
دانلود
محفل امروز🥺 کپی؟فور فقط! انگشتم درد گرفت انقد شات گرفتم🤣 @Kafeh_Gandoo12🌹
😎همینقدر خفن و کیوت...فقط حیف که مجری رو مخمه😩🤣 @Kafeh_Gandoo12🌺
سید مث بچه کوشولو ها مظلوم وایستادع🤣🥺 @Kafeh_Gandoo12😎
اصن شتتت.. سوژه من توی محفل اون دوتا ان🥺چی میگننننند! @Kafeh_Gandoo12🗿
الان منننننن اینوووووو چجورییییییی ببببیییییینممممممم!
خنده‌هاشون:*😂 یدفه فضا طنز میشه!😂 @Kafeh_Gandoo12🍨
38.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جواب دندان شکن مداح انقلابی حسین طاهری به عربدهای ظریف تو نباید هیهات بگی ... شیرمادر،نون پدر حلالت♥️🙃
ࡅ߭ܦ‌ـ‌ࡐ‌🩸ܥ‌‌‌ܘ ܦ‌ـߊ‌ࡅ߳ـ🩸ܠܙ ࡅ߭ߊ‌ܩـܝ‌ئـ🩸ـے پـارتـ³ به یاد قدیم روی صندلی دراز کشیدم اما اینبار به جای گرمی بغل داداشام فقط سردی آهن نصیبم شد و تمام ... ( ¹⁰ مین بعد ) نمیدونم چقدر به آسمون خیره بودم چقدر فکر کردم اما خواب اجازه بیشتر فکر کردن رو نداد و منو با خودش به دنیای بی خبری برد ... ... تکون ریزی خوردم... چرا دیگه سرمای آهن رو حس نمی کردم ؟ چرا سرمای آهن جاش رو به یه گرمایی بی نهایت لذت بخش داده بود ؟ کی داشت موهام رو نوازش میکرد ک انگار یه ۱۰۰ ولت آرامش بهم تزریق میشد ؟ اروم اروم چشم باز کردم ک به ترتیب با رسول و فرشید و سعید و آقا محمدی ک رو به رو ایستاده بود مواجه شدم ... شکه بهشون زل زده بودم ... فرشید لبخند مهربونی زد و گفت : _دهقانم چطوره ؟ هاله ای از اشک چشمام رو پوشوند ... میخواستم حرف بزنم ولی زبونم یاری نمیکرد ... میخواستم گلایه کنم ، رفع دلتنگی کنم و ... اما این زبون لعنتیم قصد باز شدن نداشت ... رسول همون‌طور ک موهام رو نوازش میکرد گفت : _ عشق داداش حرف نمیزنه ؟ به زور پچ زدم : کجا بودین ؟ هوم ؟ چرا تنهام گذاشتین ؟ شما ک میدونستین تموم زندگی مین ؟ شما ک میدونستین بدون شما اون داوود سرحال هیچ هیچ ...🥲 اصن خبر دارین تموم زندگیم شده مرور خاطراتتون ؟ نگاه کردن فیلم های قدیمی ؟ یه پام اینجاست یه پای دیگم سایت ... اخ گفتم سایت چقدر خالی جاهاتون ... خواستم ادامه بدم ک فرشید مانع شد ... _فندق داداش قربونت برم ته تغاری ببین منو ما همیشه کنارتیم خب؟ تو محکمی مگه نه دهقان؟ +تو چرا این حرف رو میزنی فرشید ؟ هوم ؟ تویی ک میخواستیم بریم برات کت و شلوار دومادی بخریم ؟ فرشید حسرت توی کت و شلوار دومادی دیدنت رو گذاشتی رو دلم ... 🥺 اشکام تا لبام امتداد پیدا کردن ... _ قربون اون دل پاکت برم مرگ حقه مرگ شتری ک دم در خونه همه میخوابه حالا دم خونه ما یکم زودتر خوابید ... سعید ک تاحالا ساکت بود با بغض خاصی خندید و گف : _ چی میگی فرشید مگه ما مردیم ؟ ن این زردکت داره چرت میگه... دهقان جان یکم فکر کن خب ؟ من مطمئنم تو میتونی 🙂 گیج پرسیدم :_منظورت چیه ؟؟ آقا محمد جلوتر اومد و مهربون دستی روی سرم کشید و گفت: _ دیگه باید بریم وقت توضیح نی اما اینو بدون همه ما بهت ایمان داریم ... ... با شدت از خواب پریدم بالا ... یعنی همش خواب بود ؟ حرفای سعید آقا محمد چه معنایی میداد ؟ خدا خودت کمکم کن 🥲 [ ادامه دارد ... ]
⭕️انصراف قاضی‌زاده از ادامه رقابت ریاست جمهوری.. _قاضی‌زاده هاشمی: برادران دیگر نیز اجماع کنند!!!!
وهییی🥺 منافسه‌شون‌ازیه‌طرف♥️🥺؛ ست انگشتروساعت‌سید‌‌‌هم‌از‌یه‌طرف....:) نگاه‌خاص‌‌حاجی‌به‌سید‌هم‌که....:)) @Kafeh_Gandoo12🤍