eitaa logo
.کافـهـ‌‌گـانــدو‌|حامیــن .
1.3هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.9هزار ویدیو
14 فایل
. إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ...:)+ پاتوق‌مامورای‌امنیتی‌وقاری‌های‌آینده🕶🌿:/ "حبیبی‌کپی‌درشان‌شما‌نیست✔️" Me: @Nazi27_f چنل‌ناشناسمون: < @Nashenaas_Gando > چنل‌‌‌‌خافانمون: < @CafeYadgiry > ▓تبلیغات❌ حله؟🤝 .
مشاهده در ایتا
دانلود
هنوز وارد نشده بود اشک از چشماش سرازیر شد... همش دستش رو مشت میکرد و می‌فشرد ...🤛🏻 داشت همینجور میرفت که یکدفعه نمی‌دونم چیشد افتاد زمین... با عجله رفتم سمتش و بلندش کردم ... بهش گفتم: فرشید ؟؟چیشد داداش خوبی؟؟ فرشید: نمی‌دونم چرا سرم گیج رفت و نتونستم رو پاهام ایست کنم... بهش کمک کردم و باهم نشستیم روی صندلی... پیشونی بلندش و با دست چسبیده بود و فشار میداد... یه نگاه بهش کردم و سرم رو به دیوار تکیه دادم... چشمام رو بسته بود که یکدفعه فرشید سرش رو گذاشت روی شونم ... انگار بدنش داغ بود ... دست اینورم رو بالا آوردم و گذاشتم روی صورتش ... دست منو چسبید گفت :دلم براش خیلی تنگ شده... من: ...🥺 فرشید: جاش اینجا خیلی خالیه... همیشه وقتی میفهمید که مشکلی دارم یه جوری رفتار میکرد که اصلا از مشکلاتم یادم می‌رفت... ولی....ولی الان چی؟؟ من: منم دلم تنگ شده براش... ولی الان کاری به جز دعا کردن از عهده ما برنمیاد... فرشید؟؟ فرشید: بله..‌. من:اگه الان داوود اینجا بود انقدر تیکه مینداخت که از همه چی یادمون می رفت... فرشید: رسول....توروخدا نگاش کن چجوری چشماشو بسته... انگار ...انگار صد روز نخوابیده و الان داره تلافی می‌کنه... من:میگم تو منصرف شدی؟ فرشید:ها؟؟از چی؟؟ من: دیگه نمیخوای بری پیشش؟؟ فرشید:عه آره آره چرا خیلی دلم میخواد برم فقط...🖤 ادامه دارد... @Kafeh_Gandoo12😎 😎