eitaa logo
.کافـهـ‌‌گـانــدو‌|حامیــن .
1.3هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.9هزار ویدیو
14 فایل
. إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ...:)+ پاتوق‌مامورای‌امنیتی‌وقاری‌های‌آینده🕶🌿:/ "حبیبی‌کپی‌درشان‌شما‌نیست✔️" Me: @Nazi27_f چنل‌ناشناسمون: < @Nashenaas_Gando > چنل‌‌‌‌خافانمون: < @CafeYadgiry > ▓تبلیغات❌ حله؟🤝 .
مشاهده در ایتا
دانلود
.کافـهـ‌‌گـانــدو‌|حامیــن .
و در مورد ژان رمان باید بگم ک گاندویی ، جنایی ، عاشقانه ، رفاقتی و ... هست
اسم رمان نفوذ قاتل نامرئی است و خلاصه امیدوارم ک همه چی به خوبی پیش بره سوالی چیزی داشتین پیوی پاسخ گو هستم ... 👇🏻 @bob888
نه نه امکان نداره بچه ها منو تنها بزارن من باور نمی کنم آقای عبدی بگو ک دروغه بگو ک میتونیم مثل قبل باهم کار کنیم سر به سر هم بزاریم نهههه من باور نمی کنممم 🥲💔 ... آقای عبدی توروخدا من مطئنم زنده هستن آقا من به قلبم ک با قلب بچه ها یکی شده اطمینان دارم توروخدا اجازه ادامه حل پرونده رو صادر کنید 🙃🙌🏻 ... چیشد خوشت اومد پس برای خوندن ادامه ش بزن روی لینک 👇🙂🤝 https://eitaa.com/Kafeh_Gandoo12 😎
.کافـهـ‌‌گـانــدو‌|حامیــن .
رمان:{نسل غیرت} پارت :۲۴ •••♡••• مادر عطیه:عطیه که حالش بهتر شد اماده شدیم تا بریم بیمارستان ولی هنو
رمان:{نسل غیرت} پارت:۲۵ •••♡••• عطیه:رفتم داخل اتاق پیش محمدم با شُک اروم اروم قدمامو میزاشتم و میرفتم جلو رسیدم بالا سرش اشکام بی اختیار میریخت روی گونه هام اول نگاه به دستگاه ضربان قلبش کردم که قلبش میزد بعد چشمم خرد به سرم و بعد ادامه سرم و گرفتم و رسیدم به دست محمد و اخرم چهره معصومش رو دیدم ، سرش رو با گاز استریل بسته بودن و ماسک اکسیژنم رو صورتش بود به سختی نفس میکشید بی اختیار نشستم رو صندلی و دست محمد رو گرفتم و زدم زیر گریه و باهاش حرف زدم و شکایت میکردم... عزیز:وای طول نکشید اقای عبدی؟ عبدی:نه به نظرم به هرحال حرفا داره با همسرش عزیز:ای خدا...خیلی دختر صبوریه اقای عبدی خیلیییی با وجود اینکه محمد اینطور شده بود و نگران بود ولی باز حال منم میپرسید عبدی:سرشون سلامت انشاالله عزیز:دیدیم که مادر و پدر عطیه اومدن بالا که یهو اقای عبدی شُکه شد پدر عطیه:اومدم بالا برم پیش عطیه و محمد که یهو دیدن امیرحسین اونجاست عبدی:اقای....شمایین؟ پدر عطیه:اقای عبدی؟ عبدی:وااااای چقدر خوشحالم بعد ۱۱ سال میبینمت پدر عطیه:منم عزیز و مادر عطیه :با تعجب داشتیم بهشون نگا میکردیم عبدی:همو بغل کردیم و گفت پدر عطیه:چه خبر اقای عبدی،مشتاق دیدار عبدی:سلامتی همچنین خوبین انشاالله کارا روبه راهه؟ پدر عطیه:شکر ولی خب نگرانیه دخترم برا محمد خیلی غمگینم میکنه عبدی:میفهمم پدر عطیه:داشتیم حرف میزدیم دیدیم عطیه با بی حالی اومد بیرون مادر عطیه:عطیه مامان... عطیه:ما....مامان.... مادر عطیه:جانم عطیه:انگشتر محمدم....هنوز تو....دستش بود....همون که....نامزدی انداخته بودم...قول داد هَ....همیشه دستش باشه....و الان.... مادر عطیه:عطیه داشت حرف میزد که زد زیر گریه و دوییدم و بغلش کردم و ارومش میکردم عزیزم اومد و کمک کرد بشونیمش رو صندلی عطیه:مامانننن.....محمدم پوک استخوننن شدههههههه....محمدمممم اسکلته خالصههههه.....مامااااان پدر عطیه:دیدیم عطیه داره داد و بیداد میکنه که رفتیم سمتش تا ارونش کنیم پرستار:چه خبره اینجاااااا بیمارستانه مثلا پدر عطیه:شما ببخشید الان حل میشه شما بفرمایید پرستار:اگه نمیتونین اروم باشید بفرمایید بیرون پدر عطیه:نه نه الان حل میشه شما بفرمایید پرستار:ممنون پدر عطیه:نشستم رو پامو دستمو گذاشتم رو زانو عطیه و گفتم ،بابایی من میدونم حالت ناخوشه و همسرته و ناراحتی ولی تو امیدتو از دست بدی محمدم امیدشو از دست میده پس محکم باش بابایی تا محمد زود بهتر بشه عطیه:بغض کردم و بابامو بغل کردم و زدم زیر گریه بابامم محکم بغلم کرد مادر عطیه:عزیز شما برید داخل پیش محمد اقا عزیز:اجازه هست؟ مادر عطیه:نفرمایید اجازه مام دست شماست عزیز:اختیار دارید با اجازه مادر عطیه:عزیز رفت داخل و منم نشستم رو صندلی و منتظر عزیز اقای عبدی و همسرم و عطیه رفتن پایین عبدی:رفتیم پایین تا حال و هوای عطیه خانم عوض بشه که فرشید و علی و داوود رو دیدیم که نشستن رو صندلی و یچی میخورن من رفتم سمتشون علی:عه بچه ها اقا عبدی داوود و فرشید:عه اقا سلام عبدی:سلام بچه ها چطورید؟ بچه ها:شکر عبدی:داوود دستت دردش بهتره؟ داوود:شکر اقا عبدی:شکر علی:اقا اون اقا و خانمه کی بودن همراهتون؟ عبدی:پدر و همسر محمد فرشید:عه اقا بهشون خبر دادید! عبدی:اره به هرحال خانوادشن فرشید:بله درست میگید،اقا چای میخورین؟ عبدی:نه ممنوت راستی از سعید خبر ندارید؟ داوود:عه اقا خوب شد گفتید اقای رسولی به علی زنگ زد گفت عملیات رو شروع کردن الانم هرچی زنگ میزنیم پاسخگو نیستن فک کنم وسط عملیاتن عبدی:عهههه خب باشه ممنون پس من میرم سایت خبری بود بهم زنگ بزنین بچه ها:چشم عبدی:خداحافظ •••🕊••• ادامه دارد...
دوستان گلم مثل اینکه گاندو 1 رو شبکه سهند سر ساعت ۳۰ : ۱۰ میزاره تا اونجایی ک اطلاع دارم 😃
فرمانده سابق نیروی هوایی ارتش انگلستان 😂✈️🇬🇧😂 @Kafeh_gandoo12😎
پیام نفیسه روشن برای تسلیت شهادت آقای رئیسی🌱🥲 واقعا دمش گرم🥲🖇
بسم الله الرحمن الرحیم
جلسه پانزدهم یکم وقت با ارزشتونو بدید ب بنده حرف دارم باتون (: قرار نیست ب کسی توهینی بشه (: لطفا بعد خوندن بهش فکر کن (: