🍃🌹🍃🌹
🌹🍃🌹
🍃🌹
🌹
#زندگینامه شهید سید احسان میرسیار 🌹🕊
از زبان برادر ایشان
#شهید متولد سال ۵۹ و پسر بزرگ خانواده بودند. پدر ایشان اهل #سادات محله لاهیجان و مادر گرامی ایشان اهل شهرستان لنگرود هستند.
وی درباره #اخلاقیات این شهید مدافع حرم افزود: به تقوا و احکام اسلامی و نماز اول وقت #حساسیت ویژه ایی داشتند و از سن پانزده سالگی که به سن تکلیف رسیدند شروع به نوشتن #وصیت نامه کردند.
موقعی که شهید در مقطع راهنمایی بودند #روزه می گرفتند و حتی یکبار به خاطر ضعف جسمانی حالشان بهم خورد و به خانه ایشان را آوردند.
برادر شهید درباره نحوه #ازدواج و آشنایی ایشان با همسر خود گفت: پدر خانم ایشان هم محلی پدر ما بودند و با هم آشنا شدند و برای خواستگاری به خانه آن ها رفتند.
🌹
🍃🌹
🌹🍃🌹
🍃🌹🍃🌹
#وفات_حضرت_معصومه
#پاسخ_شبهات
💢چرا حضرت معصومه(س) #ازدواج نکردند؟ آیا صحت دارد که #وصیت پدرشان این بود که ازدواج نکنند؟ این با سنت پیامبر #منافات دارد
✅نکته اول در اسناد تاریخی
در تاريخ يعقوبي آمده است كه حضرت موسي بن جعفر(ع) #وصيت كرده بود كه دخترانش #شوهر نكنند و براي همين هيچ يك از دختران آن حضرت شوهر نكردند.
📚تاریخ یعقوبی ج 2، ص 421
✅اين #نظريه را نمي توان به اين آساني پذيرفت.
چون در اصول كافي آمده است كه حضرت امام موسي بن جعفر (ع) كار شوهر كردن و شوهر دادن دخترانش را به پسرش حضرت امام رضا واگذار كرد و فرمود: اگر علي خواست آنان را شوهر مي دهد و اگر نخواست شوهر نمي دهد.
و جز پسرم علي هيچ كس حق ندارد دخترانم را شوهر بدهد . نه برادران ديگرشان، نه عموهايشان و نه سلطان وقت #هيچكدام حق ندارند در امر ازدواج #دخترانم دخالت كنند.
📚كافي ج اول ، ص 316، حديث 15
بر اساس اين #روايت، نمي توان گفت كه امام موسي بن جعفر(ع) وصيت به عدم ازدواج كرده بلكه #وصيت كرده كه امر ازدواج دخترانش به امام رضا (ع) مربوط است و ديگران حق دخالت ندارند.
✅نکته دوم
از ديدگاه برخي، خفقان شديد هاروني باعث شد كه دختران امام موسي بن جعفر(ع) نتوانند ازدواج كنند و در عصر هارون #خفقان و #استبداد و ستم به جايي رسيد كه كسي جرأت نداشت به خانه امام موسي بن جعفر رفت و آمد كند . اگر كسي نتواند به خانه امام رفت و آمد داشته باشد، به طور يقين نمي تواند خيال دامادي آن حضرت را در سر
بپروراند.
اگر بخواهيم اين مسأله را بيشتر توضيح بدهيم بايد بگوييم كه #هارون مي خواست كاري كند كه نسل امام موسي بن جعفر كم گردد و يكي از راه هاي اين، جلوگيري از #ازدواج زنان و دختران اين خاندان است و بطور طبيعي اگر دختران و زنان شوهر نكنند، نسل آل علي(ع) كم مي گردد و كمي اين نسل براي دستگاه خلافت بسيار #مطلوب بود و علت كشتار آن همه #سادات هم مي تواند همين باشد كه اين نسل بر افتد.
📚زندگانی کریمه اهل بیت ص۱۵۰
#مباهله_قرن_21
🌾خُب می دانید که عربهای شیعه خیلی اعتقاد به سادات دارند و #سادات را خیلی احترام می کنند.🌸
می گفت آمدیم و تصمیم گرفتیم و با خود گفتیم ما که در این مکان #امامزاده نداریم دسترسی به آن هم که نداریم پس ایشان را می کنیم امامزاده✨🌸✨
ما شیعیان که اینجا جزء عشایر هستیم آمدیم و ایشان را به عنوان امامزاده دفن کردیم و برایش اتاقکی هم درست کردیم.🍃🌸
هر موقع که به تنگنا می خوردیم سراغ ایشان می آمدیم و به ایشان دخیل می بستیم.
بعد خود ایشان می گفت:
زندگی من زندگی فلاکت بار و خیلی عجیبی بود . یعنی کارم به جایی رسید که می خواستم اصلاً از همسرم جدا بشوم. ایشان می گفت صاحب فرزند نمی شدم .حتی گله ای که برای چراندن می آوردم گله کسان دیگر بود و من چوپانی بیش نبودم. ایشان می گفت این بحث که مردم می آیند به سراغ امامزاده و دخیل می شوند و حاجت می گیرند به گوش دولت مردان بصره رسید. اتاقکی که می شدبا کلنگ خراب کرد اینها آمدند و بخاطر اهانت کردن با یک بلدوزر خرابش کنند.
بلدوزر که به یک متری دیوار امامزاده که از شهدای شماست رسید آتش گرفت . همین مطلب باعث شد که آنها بیایند و یک مقبره ای برای ایشان بسازند. این امامزاده، امامزاده ای است که حتی اهل سنت هم می آیند و به ایشان دخیل می بندند.🍃🌸
از ایشان پرسیدم خب تو چه حاجتی گرفتی؟
ایشان در جواب گفت من فرزند دار نمی شدم و آمدم دخیل بستم به این امامزاده و از ایشان فرزند خواستم.
خدا به من فرزند پسری داده و از زمانی که قرار شد بچه به دنیا بیاید زندگی من از این رو به آن رو شد . وضعم خیلی خوب شده و همه به حالم غبطه می خورند. وقتی هم که بچه به دنیا آمد به احترام این امامزاده که از شهدای شماست اسمش را "رضا" گذاشتم و الان هم زندگی خیلی خوبی دارم.🌿
شماها از شهدایتان استفاده ای نمی برید.⚡️
حال این حرف را یک عراقی دارد به ما می زند:
🌹که شهدا امامزاده های شما هستند🌹
این بحث فقط به اینجا ختم نمی شد و واقعاً هم مقید بودند. حتی کار به جایی کشید که گفتیم خب آن امامزاده بالاخره خانواده دارد. شما به یک نحوی اگر می شود جنازه اش را به ما تحویل دهید.اما آن عراقی در جواب گفت اصلاً این حرف را بزنید ما دیگر با شما همکاری نمی کنیم. تا این اندازه به ایشان اعتقاد داشتند.
بعد که پرس و جو کردیم متوجه شدیم که خیلی از دولت مردان بصره هم خودشان دارند برای #حاجت گرفتن به سراغ این شهید می روند.✨🌸✨
🌸 #راوی:آزاده جانباز #سیدرضاموسوی
(۲)
👇👇👇
🌸.....
@Karbala_1365
🌴🌾🌴🌾 🕊
🌾 🌴 🕊
🌴 🕊
هَفْتادو دوُمِينْ غَوّاصْ👣
💧 #راهکار_اشک
💧
#قسمت_نوزدهم
#صفحه۴۲
🕊
🍂🍃🌾
🕊
ماندن در شهر، خانواده را _به ویژه عزیز و خواهرانم_ ترغیب کرد که به فکر #خواستگاری برای من بیفتند. تب ازدواج بین بچههایی که از جنگ برمی گشتند، داغ بود.
#علی_آقا(چیت_سازیان) چند ماهی بود که متاهل شده بود و به تأسی ازاو، بسیاری از بچهها متاهل شده بودند.
من پا به ۲۲ سالگی گذاشته بودم و یک روز با یکی از دوستانم محسن محرمی توی مسجد نشسته بودیم که حرف از ازدواج افتاد، پرسید:کریم چه کار کردی؟؟
گفتم:مادر و خواهرم دارند تحقیق میکنند.
گفت:من دنبال یک دختر خانم میگردم که سیده باشه؛
که با #حضرت_زهرا فامیل بشیم.
از این جمله خوشم اومد من هم به دلم افتاد که سیده بگیرم.😉
آمدم منزل و به عزیز گفتم:اگر برای من میخوای خواستگاری بری، بدون که فقط و فقط من سیده میخام.😌
عزیز خندید و گفت:کریم خواب دیدی؟
گفتم:نه والا، فقط سیده می خوام.☺️
دو سه جا رفته بودند که قسمت نشده بود. تا اینکه یک روز خانه خواهرم جمع شده بودیم که عزیز گفت:خانواده ای مومن از #سادات، توی کوچه بغل #مسجدمهدیه پیدا کردم
و آدرس دقیق آن خانواده را توی کاغذ نوشته بود داد.
"خیابان مهدیه، کوچه سرباز، پلاک ۱۰ " این آدرس برایم خیلی آشنا آمد.
سوار موتور شدم و رد آدرس را گرفتم. درست بود خانه همرزمانم سیدرضا و سیدافشین موسوی بود
که برادرشان #سیدحمید دو سال پیش به #شهادت رسیده بود. سریع برگشتم و به عزیز گفتم: در این خونه رو نزن.😥
با تعجب پرسید:چرا؟!
گفتم:برادرهای این خانوم از دوستانم هستند. اگه شما برید خواستگاری فکر بد می کنند.خواهش می کنم اینجا نرید.
عزیز خندید و گفت:حالا اجازه بده یه مرتبه بریم. شاید اونا اصلا جواب منفی به ما بدند.
اتفاقا ظرف سال گذشته، هر خواستگاری را که آمده بود، جواب کرده بودند.
آن روز خواهرم گوشی را برداشت و به مادر سیده خانم زنگ زد و پرسید:حاج خانوم شما اگر خواستگار دخترتون #پاسدار باشه بهش دختر می دید؟ و جواب شنید که:
مگه پاسدارها حق ازدواج ندارند که این سوال رو می کنید؟ اونا رفتن برای دین و میهنشان جنگیدن چرانباید به پاسدار دختر بدم؟
این جواب را که شنیدیم شک نکردیم که این خانه و خانواده همانهایی هستند که ما میخواهیم.😊
و نمیدانستیم آنها هم برای فرزند پاسدارشان سیدرضا این روزها می روندخواستگاری. در این شرایط مادر و خواهرم چادرشان را پوشیدند و به خواستگاری رفتند....💐
🍂____________________
پ.ن:
خانم موسوی(همسر):
مادرم عاشقانه بچه هایش را دوست داشت. بعد از شهادت برادرم سیدحمید هر خواستگاری که برای من می آمد، فقط یک کلمه جواب میداد و میگفت ما عزاداریم و هنوز سال بچه ام نشده.
وقتی خواهر آقای مطهری تلفن زد، یک سال و هشت روز بود که از شهادت برادرم سیدحمید میگذشت.
مادرم دو روز قبل از تماس خواهر آقای مطهری برای برادرم سیدرضا که پاسدار بود، رفت خواستگاری.
وقتی خواهر آقای مطهری زنگ زد، فکر کرد که اینها برای تحقیق از طرف آن خانواده زنگ زده اند که ببینند ما چه نظری درباره پاسدارانی که دائم به جبهه میروند، داریم.
و چون خواهر آقای مطهری خودش را معرفی نکرده بود مادرم فکر کرد که این تماس از سوی کسانی است که دو روز پیش به منزلشان برای خواستگاری رفته بودیم.
…❀
@Karbala_1365🌹
●➼┅═❧═┅┅───┄
🌸🍃🌸
🍃🌸
🌸
⁉ آیا امتیاز #سیادت بگونهای است
که #مجازات سادات گناهکار کمتر از دیگران باشد؟
#بخوانید:
🔹 #سادات به جهت انتساب به پیامبر(ص) و اهلبیت(ع) از برخی شرافتها و امتیازات برخوردارند،اما در مقابل، اشتباهات یک سید نیز ممکن است مجازاتهای بیشتری را برای او به دنبال داشته باشد.
🔹از امام رضا(ع) در این باره سؤال شد، ایشان فرمودند؛ منکران از نسل ما برایشان دو برابر گناه نوشته میشود و نیکو کاران از ما دو برابر پاداش خواهند داشت: «سألت الرضا (ع) قلت له الجاحد منکم و من غیرکم سواء فقال الجاحد منا له ذنبان و المحسن له حسنتان»
📚کلینی، محمد بن یعقوب،
📚 کافی جلد 1صفحه 378
🌸
🍃🌸
🌸🍃🌸