السلام علیــــک یافاطمة الزهرا♥️
ای نامت سربند شب های #عملیات
ای ذکر لب #غواصان_کربلای_چهار
ای شوق دیدارِ لحظه ی #شهادت
ای واسطه ی فیضِ شب های #دوکوهه
ای راهگشای #میدان_های_مینِ نَفس
ای نگاهت محل اتصال ارض و #سماء
ای تسلی قلب #مادران_شهید
ای لذت شیرینِ حدیث #کساء
ای معشوقهیِ خدا، #فاطمه(سلاماللهعلیها)❤️✨
@Karbala_1365
#مقام_معظم_رهبری
✅ زن چنانچه در محیط خانواده محترم شمرده بشود، بخش مهمی از مشکلات جامعه حل خواهد شد. باید کاری بکنیم که بچه ها دست مادر را حتما ببوسند، اسلام دنبال این است.
#دست_بوس_مادر
#قدردان_مادرم_هستم
♥️♡
#کلام_بزرگان
🌸✨ آيتالله بهجت :
اگر گرفتاری و حاجت داری ، پدر
و مادرت را خوشنود کن و اگر زنده
نيستند برایشان صدقه بده چون
مردگان زندهاند و ما توانایی
ديدنشان را نداريم✨
♥️
ما غرب زده
نیستیم که"ولنتاین"بگیریم
ما عاشق دربست
حسین(ع) وحسن(ع)هستیم
ما خاک کف پای
گل حضرت نرگس (س)
از جام شراب
علی(ع)وفاطمه(س)مستیم ❤️
@Karbala_1365
💚🍃
+ تَولدتمُبارک مَردِ زَهرایــي❤️
@Karbala_1365
♡✧❥꧁♥️꧂❥✧♡
『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
تو نباشی! نفسم بند و دلم تنگ و جهانم سرد است... #حدیث_دل💔🍂
#برای_عشقم 🎈
جایت خالی
چقدر هوا ؛
برای داشتن ات
خوب است ...
✨🌸✨
✨💫
زنی را میشناسم
كه پاى تمام #قول_هاى_مردانه اش
ایستاده است
و من
#مادر، خطابش میکنم...
مادرم روزت مبارک♥️
🌼 @Karbala_1365
#ولادت_حضرت_زهرا سلام الله علیها
#روز_مادر
#ميلاد_حضرت_فاطمه_زهرا سلام الله علیها مبارک🍃🌸🍃
🌿 یادی از مرحوم #آیت_الله_مشکینی (ره)
خدا رحمت کند آقای مشکینی را،یکبار قبل از انتخاباتی در خطبه هایش انتخابات را تشبیه می کرد به کربلا و می فرمود:
✅صحنه انتخابات صحنه کربلا است.
✅کسی که در انتخابات شرکت نمی کند گویا دارد یزید را یاری می کند.
✅کسی که در انتخابات شرکت می کند ولی رای سفید می دهد انگار در کربلا است ولی تیر به سوی هدف خاصی نمی اندازد.
✅ کسی که به غیر صالح رأی می دهد گویا دارد علیه امام حسین شمشیر می زند.
✅ کسی که می گردد و اصلح را انتخاب می کند گویا دارد از امام حسین دفاع می کند.
🔸رأی مسئولیت آور است.
🔹با دقت و بصیرت رأی دهیم
هدایت شده از 『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
,
❤️ #مثل_علی_مثل_فاطمه…
🍃
خاطرات و زندگینامه #سردارشهیدعلی_شفیعی
مسئول محورهای عملیاتی لشکر۴۱ ثارالله کرمان
🌺بازآفرینی:
#محمدرضامحمدی_پاشاک
@Karbala_1365
『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
#صفحه۴۲ 🍃🌸 🌱شدیم دوست خانوادگی یکدیگر. باخبر شدم که علی مدتی در ستاد پشتیبانی جنگ کرمان کارکرده. ت
#صفحه۴۳
🍃🌸
💕 #مثل_علی_مثل_فاطمه…
🌷 این داستان:
#یاد_روزهای_سخت
🌺راوی:
#اکبرخوشی
(همرزم شهید)
💠 #قسمت_دوم
🍂❣
✨جنگ چریکی بلد بود. قدرت فرماندهی داشت، اطلاعات قابل قبولی از جنگ داشت و کاملا آماده بود.
همه بچه ها می دانستند که علی اگر در خانه نباشد، حتما در مسجدهست. بیشتر اوقات او در خانه نبود. درست از زمانی که پای او به جبهه بازشد، علی در آنجا حضور داشت. نه یک حضور معمولی بلکه چشمگیر و خیلی زود عرض اندام کرد. بی آنکه ادعایی داشته باشد.
✨ #علی شرایط سختی را پشت سر گذاشته بود. در این دوره هم دست به گریبانش بود. اما خم به ابرو نمی آورد. کسی نشنیده شمایتی داشته باشد. ظاهرش چیزی جز شادی و طراوت نشان نمیداد. اما آتشی در درونش شعله می کشید، تماشایی. رسید به جایی که به خود فکر نمیکرد. برای اینکه نمونه خپد را بسیار می دید. او زمانی زیر چادر زندگی میکرد که می توانست از پس مخارج خانه ای اجاره ای برآید. می توانست ولی نکرد. دارو ندارش را انفاق کرد، مخفیانه هم انفاق کرد.❣
دوستانش گفتند وگرنه کسی باخبر نمیشد.
هرشب جوانکی بلندبالا و لاغر اندام کوله ای به پشت داشت و دری را می زد و چیزی می گذاشت و میرفت. یقین دارم که علی با چشم گریان درِ خانه ها را می زد. کار او تبلور رنج او بود.
خدا دل فراخی به او داده بود. صحنه سازی نمیکرد. بارها دیده بودم او با مسعول تدارکات دعوا میکرد و لباس میگرفت و بین بسیجیها قسمت میکرد، ولی همیشه پوتین سوراخ به پا داشت. همیشه می توانستی شست پایش را ببینی. در کجا؟ در #هور که نیزار پوتین رزم را پاره میکند. دوستان صمیمی اش هم مثل او بودند.
👇👇👇